هر سال که مسابقات لیگ برتر فوتبال کشور به پایان می رسد و تیم ها در دوران آماده سازی برای فصل آینده مسابقات قرار می گیرند نکته ای قابل تأمل توجه انسان را به خود جلب می کند. تقریباً اکثر تیم های لیگ برتر از برنامه ای مدون، بلند مدت و یا حداقل میان مدت بهره مند نیستند. هیجانات کاذب فصل نقل و انتقالات، صرف هزینه های کلان برای بازیکنان متوسط و ضعیف داخلی و خارجی، عدم رویکرد منطقی و مشخص در انتخاب مربیان، دست خالی بودن بسیاری از مربیان در ارائه برنامه ی سیستمی، عدم بهره مندی از کارراهه پیشرفت بازیکنان از تیم های پایه به بزرگسال و… همه و همه مؤید این ادعاست.
اگر مدیران و کارگزاران فوتبال همواره به دلیل کاستی های مالی و سخت افزاری گله مند هستند فی الواقع بخش قابل توجهی از این امر هم به کاستی های نرم افزاری برمی گردد. به بیان دیگر در فوتبال کشور پول کم نیست و بسیار زیاد هزینه می گردد اما متأسفانه این پول چون به صورت زیربنایی، مبتنی بر برنامه ای مشخص و بهینه هزینه نمی شود نه تنها مشکلات جاری ما را حل نمی کند بلکه برای توسعه ی فوتبال هم به کار نمی آید.کافیست در همین رابطه نگاهی به والیبال داشته باشیم. و ملاحظه کنیم در یک دهه ی اخیر بر اساس برنامه ی توسعه دقیق چگونه امروز در سطح اول والیبال جهان عرض اندام می کند. اما به راستی فوتبال ما از فقدان برنامه ی توسعه ای که حداقل برای یک دوره پنج ساله سمت و سوی پیشرفت را مشخص کند بی بهره است. شاید بخشی از این امر به ثبات قریب به یک دهه ای مدیریت ناکارآمد در رأس فدراسیون فوتبال برگردد ولی قطعاً این همه ماجرا نیست. زیرا فوتبال ما در رده ی باشگاهی هم به همین سیاق اداره می گردد. سالهاست در سطح اول باشگاهی فوتبال در آسیا حرفی برای گفتن نداریم، دیگر بازیکنان ما در تیم های برتر و یا حتی متوسط اروپایی بازی نمی کنند و سقف آرزوی تیم های باشگاهی ما که سمبل آن آبی و قرمز هستند یا قهرمانی در لیگ داخلی است و یا پیروزی در دربی. و اگر در موارد استثنا هم سخنی از موفقیت در آسیا به میان آید چون ما به ازای برنامه ای و عملیاتی ندارد بیشتر شبیه یک لطیفه، بلوف و یا آرزوی دست نیافتنی است. به راستی تا کی می خواهیم هر سال میلیاردها تومان پول بی زبان این مملکت را خرج فوتبالی بکنیم که بدون برنامه و با چشمانی بسته حرکت می کند. فوتبالی که از آخرین موفقیتش در رده های پایه و امید چیزی به یاد نداریم. فوتبالی که دیگر شاید به حداقل ها راضی ست و عملاً حتی خودش آرزوی قهرمانی در آسیا چه در سطح باشگاهی و چه در سطح ملی را ندارد. فوتبالی که چون سیستمی و علمی نیست رکوردار قهرمانی لیگ آن مربیان سنتی و کارزماتیک هستند نه مربیان دانشی که با علم روز آشنایی بیشتری دارند. شاید همین فقدان برنامه و هدف مشخص سبب می شود سرمربی تیم فوتبال که با این گونه مدیریت های بی برنامه تا به حال مواجه نبوده به خود اجازه دهد یک تنه برای تمامی عرصه های فوتبال تعیین تکلیف کند. کلام آخر اینکه آرزو کنیم روزی برنامه اول توسعه ی فوتبال جانشین نسخه هیچم آن شود!
منبع: روزنامه خبرورزشی مورخ سه شنبه 8 تیر 1395 شماره 5493