زندگي ماشيني در عصر فراصنعتی سبب شده است آدمی از طلوع تا غروب آفتاب به صورتهاي گوناگون با هيجانها، تنشها، استرسها و نگرانيها و محدودیت هایی روبرو و دچار مشکلات و اختلالات روانی شود. سلامت روان امروزه یکی از ملاک های اصلی ارزیابی سلامت یک جامعه است و بی شک نقش چشمگیری در کارآمدی وپیشرفت آن بازی می کند. روح و بدن، هر يك براي خود سلامتي و بيماري ويژه دارند و احيانا بيماري يكي از آنها سبب بيماري ديگري نيز ميشود. تا جايي كه ميگويند: عقل سالم در بدن سالم قرار دارد. يكي از اركان روح سالم را ميتوان سلامت روان دانست. سازمان بهداشت جهاني سلامت رواني را اين چنین تعریف می کند: «سلامت رواني عبارت است از کيفيت زندگي يک فرد که مي تواند توانايي هاي خود را شناسايي کند و با استرس هاي روزمره به راحتي کنار بيايد. يک فرد سالم از لحاظ رواني بايد بتواند به راحتي کار کند و با جامعه در مشارکت باشد».
معمولاً بسیاری از ما نسبت به اموری که چندان مهم و حیاتی نیستند حساسیت و سخت گیری بی مورد و بیش از حد نشان میدهیم که اگر با دقت بیشتری به آن ها بنگریم درخواهیم یافت آن قدرها هم که ما بدان بها داده ایم ارزش ندارند. به بیان دیگر بیشتر افراد به مسائل جزئی و بیاهمیت بیشتر از حد لازم حساسیت نشان می دهند؛ اینکه باید ساعتها در ترافیک و یا صفی به انتظار بمانیم، به انتقاد غیرمنصفانه دیگران گوش کنیم، علی رغم تلاش و زحمت بسیار کماکان مشکلات اقتصادی داریم، فلانی پشت سر ما سخن ناروایی گفته و… در بسیاری موارد می تواند با بیش از حد اهمیت ندادن به آنها حل و فصل گردیده و یا حداقل تحمل آن آسان تر شود. اختلالات رواني دلايل و انواع گوناگوني دارد. همانطوركه نميتوان تمام بيماريهاي جسماني را دركنار هم قرار داد وبررسي كرد، مشكلات و بيماريهاي رواني نيز از اين قاعده مستثني نيستند. اما عمده اختلالات رواني برگرفته از اضطرابها و استرسهاي گوناگون مي باشند. مواجهه افراد با مشكلات عاطفي، هيجاني، تعامل با ديگران، روابط خانوادگي، نداشتن جايگاه اجتماعي، فشارهاي اقتصادي ومعيشتي و… ازجمله عوامل استرسزا و اضطراب آفرين مي باشند كه سهم بسزايي در افسردگي و تزلزل رواني افراد دارد. ازدحام جمعیت، آلودگی های محیطی، فقر، گسترش حاشیه نشینی، کاهش حمایت های اجتماعی، بی عدالتی و بیکاری از مهمترین مسائلی است که شرایط دوران گذار و زندگی مدرن در بروز بیماری های روان اثرگذار است.
خیلی افراد بخش قابلملاحظهای از انرژی خود را صرف کارهایی میکنند که خیلی هم مهم نیستند. بدینترتیب لذت بردن از لحظه حال را از دست میدهند. وقتی به موضوعات غیرضروری اهمیت زیادی ندهیم، انگیزه و نیروی بیشتری خواهیم داشت تا بتوانیم از آن برای لذت بردن از زندگی خود بهره بگیریم. زندگی ماشینی عصر جدید به گونه ای است که اغلب دچار استرسها و هراسهای بیموردی میشویم که نهتنها نمیتوانیم کاری از پیش ببریم بلکه افتادن در دام اینگونه مسائل تمام انرژی ما را نیز سلب خواهد کرد. پس باید شیوه مواجهه با این مشکلات را بیاموزیم. سلامت روان جدا از سلامت کلي فرد نيست و سال هاست در تعريف سلامت، فقط سلامت جسم را در نظر نمي گيرند. شخصي که در رابطه با خود و با اجتماع و اطرافيان، احساس ناراحتي دائمي نداشته باشد و نسبت به مسايلي كه برايش اتفاق مي افتد واكنش طبيعي نشان دهد و از نظر عاطفي مشكلي را احساس نكند، داراي سلامت روان است. آنچه مسلم است سلامت روان تمام جنبه های زندگی را تحت الشعاع قرار می دهد و اختلالات روانی با ایجاد هزینه های مستقیم (بار مالی اقدامات تشخیصی و درمانی، بازتوانی و پیشگیری) و هزینه های غیر مستقیم (کاهش توان فردی ، کاهش نیروهای مولد جامعه ، مراقبت از بیمار توسط خانواده) بار سنگینی را بر دوش جامعه تحمیل می کند.
همه ما کمابیش در زندگی مشکلاتی داریم و هر یک از ما نیز طرز برخوردمان با مشکلات متفاوت است ولی همین نحوه رویاروییها با مشکلات میتواند در چگونگی حل آنها بسیار تأثیرگذار باشد؛ یعنی اگر بتوانیم مقاومت کمتری نشان دهیم، کمتر حساسیت داشته باشیم و بیش از حد سخت نگیریم مشکلاتمان نیز زودتر حل میشوند و به سوی زندگی شادتر و آرامتری حرکت می کنیم. وقتی یاد بگیریم به جای مقاومت و سخت گیری بی مورد حساسیت خود را کم کنیم، زندگی در شرایط بهتری قرار میگیرد؛ لذا باید کوشید تا جایی که امکان دارد هیچ چیز را زیاد سخت نگیریم. طبق برآورد سازمان جهانی بهداشت، از هر چهار نفر در طول زندگی یک نفر مبتلا به سطحی از اختلالات روان می شود که دامنه این اختلالات طیف وسیعی از بیماری ها از ترس مرضی، اضطراب، وسواس، افسردگی، خودکشی، اختلالات مصرف مواد و اسکیزوفرنیا را شامل می شود. همچنين اگر افراد هدف خاصي را در زندگي دنبال و بتوانند رضايت نسبي را از زندگي خود كسب كنند همين امر باعث افزايش سلامت اجتماعي در جامعه ميشود. بايد توجه داشت كه هر يك از اين عوامل در تشكيل سلامت رواني كامل ثمربخش است. اگر سلامت روان ميان افراد جامعه وجود نداشته باشد يا اگر مشكلاتي در اين زمينه بروز كند، فرد نميتواند كاركردها و وظايف اصلي زندگي را انجام دهد و ايجاد سلامت اجتماعي منوط به كاركردهاي اجتماعي و كاركردهاي شغلي است. اگر در جامعه شاهد كاهش سلامت اجتماعي و رواني هستيم اين امر باعث بروز علائم و مشكلات گوناگوني براي فرد و اطرافيان ميشود.
توجه به این نکته بسیار ضروری است که بدانیم اندیشههای منفی به سرعت بزرگ و بزرگتر میشوند. وقتی یک موضوع را بیش از حد بزرگ جلوه میدهیم با پرورش افکار منفی واقعاً آن مشکل بزرگ می شود؛ بهگونهای که مهار آن از توان و کنترل ما خارج میگردد. در این میان هر چه بیشتر به جزئیات توجه کنیم احساساتمان از آنچه هست بدتر و مشکلی به مشکل بعدی اضافه میشود. طوری که ناراحتی تمام ابعاد وجودمان را فرامیگیرد و نمیتوانیم از لحاظ ذهنی آرامش داشته باشیم. پیشگیری از مشکلات روانی در جامعه با فرهنگ سازی و ارتقاء سطح آگاهی جامعه امکان پذیر است.لذا باید قبل از اینکه افکارمان متوجه نگرانی شوند از آنچه در ذهنمان میگذرد آگاه شده و آنرا کنترل نماییم. هرچه زودتر جلوی پیشرفت افکار منفی را بگیریم، متوقف کردن آن آسانتر میشود.
آن چه مسلم است ماهیت زندگی در دنیا به گونه ای است که انسان در آن با محدودیت ها، مشکلات و زحمات فراوانی مواجه می گردد لذا باید تلاش کرد با توکل، سعه صدر وگذر کردن از مسائل غیر ضروی و بی اهمیت، مشکلات و سختی ها را به حداقل رسانید. زندگي نعمتی زیباست که از سوی خداوند مهربان به ما ارزانی شده است وتا وقتي اميد و شادی وجود دارد زندگي جاریست. شاد زیستن نوعی هنر است که هر بنده ای از آن برخوردار نیست. اگر این واقعیت را بپذیریم که “سخت گیرد این جهان بر مردمان سخت گیر” ضروری است با نگاهی همراه با تساهل به مشکلات زندگی، شادی را همیشه برای خود و دیگران به ارمغان بیاوریم. ايجاد شادي و نشاط اجتماعي، همين طور رفاه اجتماعي و رفع تبعيض ها و برقراري عدالت اجتماعي مي تواند بهترين عوامل پيشگيري از اختلالات رواني باشد. براي داشتن رواني سالم بايد سعي شود كه عوامل موثر در بيماري هاي رواني را به حداقل رساند و اين مربوط به بحث پيشگيري اوليه از بيماري هاي رواني است، كه علاوه بر خود افراد، همه ارگان ها، نهادها و سازمان هاي كشوري براي فراهم كردن شرايط مناسب و ايدهآل براي زندگي افراد در جامعه اين وظيفه را بر عهده دارند. سخن پایانی اینکه بهداشت روانی مقدم بر روان درمانی و مباحث پیشگیری است از این رو رسیدن به آرامش، از رکن های مهم سلامت روان است که در سایه دین داری و بندگی خالصانه خداوند نصیب انسان می شود. در میان عبادت ها نیز نماز جایگاهی والا و ارزشمند دارد و نقش مهمی در ایجاد آرامش روح و روان ایفا می کند.
منبع: روزنامه رسالت مورخ 2 اسفند 95
www.resalat-news.com/Fa/?code=223975