به شدت احساس تکلیف می کنم!

 

وقتی اعتماد به نفس کاذب همه گیر می شود؛ از خدا که پنهان نیست از شما هم پنهان نباشد چند وقتی است که یک چیزی شبیه خوره به جانم افتاده است که مدام به من تلقین می کند تو می توانی، تو مکلف هستی، بار بر روی زمین مانده، تو منجی این مردم هستی، اقتصاد کشور را تو رونق می بخشی، کشور را تو آباد می کنی، مشکلات کشور را تو می توانی حل کنی و …
همه ی این موارد باعث شده است به شدت احساس تکلیف کنم به صورتی که عزمم را جزم کرده ام که به عنوان کاندیدای مردمی در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنم. جالب اینجاست که بدانید هر چه به اطراف خود نگاه می کنم -ضمن احترام به سایر داوطلبین محترم- از خودم فردی را که صلاحیت بیشتر داشته باشد نمی بینم! هر چند پول و پله آنچنانی هم ندارم ولی با لطف خدا و مساعدت هواداران مردمی(!) و بنا به نظر مشورتی که چند نفر از بزرگان به من داده اند(!) وارد عرصه رقابت خواهم شد.
تعجب نکنید! این حال و هوای این روزهای فضای سیاسی کشور است. لطفاً به این اسامی دقت کنید؛ آقایان: ولایتی، روحانی، پورمحمدی، جلیلی، قالیباف، باهنر، حدادعادل، عارف، متکی، شریعتمداری، سعیدی کیا، رضایی، نیکزاد، کواکبیان و کلی دیگر افرادی که هنوز به طور رسمی اعلام حضور نکرده اند و مشغول بررسی اوضاع و شرایط سیاسی کشور هستند.
البته این اسامی که ذکر شد اکثراً افرادی هستند که لااقل از نظر رزومه دارای شرایط حداقلی برای کاندیداتوری ریاست جمهوری هستند مسأله وقتی جالب می شود که بعضاً نام افرادی شنیده می شود که تنها سابقه ی آن ها حضور در یک یا دو دوره مجلس شورای اسلامی است. نمی دانم آیا این سطح سابقه و تجربه برای احراز پست ریاست جمهوری کافی است یا خیر؟
متأسفانه آن قدر در این چند سال اخیر مسئولیت های مهم دولتی به افرادی که تجربه آنچنانی برای احراز آن مسئولیت را نداشته اند واگذار گردیده که یک اعتماد به نفس عمومی کاذب بوجود آمده است. وقتی من خودم را با فلان آقا مقایسه می کنم که بدون سابقه اجرایی مورد نیاز استاندار، فرماندار، مدیرکل و… شده است با خود می گویم آخر من چه کم دارم که به چنین مسئولیت هایی نائل نشوم؟ و این معضل اعتماد به نفس کاذب زمانی که اوج می گیرد و حاد می شود امثال بنده خود را دارای صلاحیت لازم برای مسئولیت خطیر ریاست جمهوری نیز می دانند!
البته هدف نگارنده در این نوشتار زیر سؤال بردن فرد یا اشخاص خاصی نبوده و نمی باشد بلکه بیان یک کلیت نادرست شکل گرفته در عرصه سیاست کشورمان است. یادش بخیر اوایل انقلاب سیاست مداران چه حال و هوای خوبی داشتند. همان هایی را عرض می کنم که “شیفتگان خدمت بودند نه تشنگان قدرت”. البته الان هم خداوکیلی بعضی افراد هستند که به آن فرهنگ وفادارند ولی باید این واقعیت را قبول کرد که تعدادشان به شدت کاهش یافته است.
به یاد دارم در نیمه خرداد امسال تصاویر مجلس خبرگان رهبری در سال ۶۸ از سیمای جمهوری اسلامی پخش می شد همان زمانی که نام آیه الله خامنه ای به عنوان جانشین امام راحل عظیم الشأن مطرح گردید ایشان با چه التهابی نسبت به این امر اعتراض کردند و درخواست داشتند مسئولیت به فرد دیگری که به زعم ایشان دارای صلاحیت است واگذار گردد.
البته نباید از این نکته مهم هم غافل شد که این احتمال وجود دارد افرادی هم حاضر باشند که قبلاً مسئولیت کلان اجرایی نداشته اند که زمینه ظهور و بروز خدمت برایشان فراهم باشد و خود را نشان دهند ولی مسأله اینجاست که منصب ریاست جمهوری جای آزمون و خطا نیست این جا محل خدمت آن هایی است که به چم و خم کار وارد هستند، در فرآیندهای مدیریتی استخوان خرد کرده اند و به بیان ساده تر امتحان پس داده اند.
این درست است که کسانی که شورای محترم نگهبان صلاحیت های عمومی آن ها را تأیید می نماید از نظر قانونی می توانند داوطلب پست ریاست جمهوری شوند ولی خوب است با کنار گذاشتن خودخواهی ها و منیت ها در کرسی عادلانه بنشینیم و از خود سؤال کنیم که آیا واقعاً فلانی که در میدان است از من صلاحیت بیشتری دارد یا خیر؟ این مسأله کمک می کند که انتخابات ریاست جمهوری با هزینه های کمتری برای کشور برگزار گردد و رییس جمهور جدید با آرای بالاتر و قاطع تر انتخاب شود.
* جامعه تحلیلی خبری الف
کد مطلب: 183050
مهدی یاراحمدی خراسانی، 13 فروردین 92
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۳ فروردين ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۲۶

http://alef.ir/vdcenx8z7jh8v7i.b9bj.html?183050

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *