مولف : حافظه سیفی آتشگاه
تلخيص: جواد سروری
خلاصه كتاب: موج جهاني شدن درحوزه فرهنگي اين دغدغه رابراي انديشمندان ايجادكرده است كه چگونه ميتوان درچارچوب اين فرايند،ارزشها وهويت ملي راحفظ نمود. فرهنگهاي بومي ضمن تاثيرپذيري ازبرخي خصوصيات فرهنگ جهاني،عناصرهويتي خودراحفظ ميكنند.دراين نوشتارعمدتاازنمونه ي مربوط به كشورژاپن وايران استفاده كردهايم زيرا اين تاثير راازهمه آشكارتر ميتوان دراين كشورهامشاهده كرد.
بررسي فرايندجهاني شدن فرهنگي وتاثيرآن برفرهنگهاي بومي وتبيين رابطه اين دومتغيررادرقالب سه فصل سازمان خواهيم داد:
درفصل نخست پس ازبحثي كوتاه درباره تعريف،مفهوم بندي واهميت جهاني شدن فرهنگ، آراء نظريه پردازان مختلف رادرباره جهاني شدن فرهنگ مرورخواهيم كرد؛
درفصل دوم ازشكل گيري فرهنگ جهاني كه منجربه يك سري مشابهت هايي درسطح جهاني شده سخن گفته ومباحثي مانند بومي گرايي ،جذب وتملك فرهنگ جهاني رانيز مطرح خواهيم كرد؛
فصل سوم به بررسي رابطه وتاثيرگذاري متغير مستقل برمتغير وابسته يعني جهاني شدن فرهنگ برفرهنگ بومي ژاپن پرداختيم؛
فصل چهارم رابطه فوق (فصل سوم)را در ايران بررسي خواهيم كرد ؛
فصل اول : شواهد ودلالت هاي فراواني در حوزه هاي مختلف اقتصادي،سياسي،فرهنگيواجتماعي درمقياسهاي خردوكلان وجوددارندكه بيانگر تحقق وگستردگي فرايند جهاني شدن هستند؛مهمترين اين شواهد عبارتنداز:
–گسترش تجارت الكترونيك يا اقتصاد بدون مرز
–بين المللي شدن فرايند توليد (توليد جهاني)
–بسط وگسترش ارزش دموكراتيك
–توجه به حقوق بشر وجامعه مدني جهاني
–گسترش عموميتهاي فرهنگي ومحصولات فرهنگي
–شكل گيري جنبش هاي جهاني چون مبارزه باآلودگيهاي زيست محيطي
–شكل گيري الگوهاي مصرف جهاني
–گسترش صنعت جهانگردي
–جريان آزاد اطلاعات
–شكل گيري خرده فرهنگ ها
–ويژگيهاي مطرح شده گواه براين مطلب دارد كه جهاني شدن فرايند كلان وگسترده است ونفوذ آن درتمامي حوزههايحيات اجتماعي قابل درك وشناسايي است.
يكي ديگر ازابعادجهاني شدن بعدفرهنگي وتاثير آن برساختارسياسي،اجتماعي واقتصادي دولت-ملت هااست.بسياري از نويسندگان وتحليل گران جهاني شدن رابيشتر باتكيه به بعد فرهنگي آن مورد توجه قرارداده اند.
تاثير ابزارووسايل ارتباطي دركمرنگ كردن مرزها وشكل گيري فرهنگ هاي فرامحلي بسيارموثر بوده است.
درمقاطع ديگري ازتاريخ،ابزار ديگري چون ساعت مكانيكي وپول دراين عرصه موثربودند؛چنان كه به تعبير مارشال مك لوهان ساعت باتقسيم بندي زمان،به تقسيم كاركمك كردوپول سبب افزايش سرعت وحجم روابط افراد شد وبدين شكل هردووسيله درخدمت تجديدسازمان مكان ازطريق زمان وجهاني شدن قرارگرفتند.
درعصرحاضرنيزباپيدايش وسايل ارتباطي نوين همچون رسانه هاي الكترونيكي،جهاني شدن فرهنگ بارخاص خودراپيداكرده وآثار تسريع كننده ارتباطات الكترونيك وحمل ونقل سريع موجب ايجادتاثيرساختاري اي شده است كه مك لوهان آن را انفجاراطلاعات مينامد.ازنظراواين انفجاربمعني تمام تجارت انساني دريك جاست،به نحوي كه هرانساني ميتواند حوادث ومناظري راكه بسياردورتر از وي هستنداحساس وامورمربوط به ديگرافرادبشر رامشاهده كند .وي نام اين پديده جديد را دهكده جهاني مي گذارد.
توجه به اين مهم ضروري است كه به موازات شكل گيري هويت جهاني،هنوزهم جوامع انساني مختلف ميكوشند ازهويت هاي قومي، محلي وملي خود دفاع كنند ونقش مؤثري درشكل گيري هويت جهاني ايفا كنند.
بنابراين،نبايد جهاني شدن را مساوي حذف قوميت ها ومحلي گرايي دانست،بلكه گاهي سبب تجديد قوا واحياي دوباره آنها دربرابر مليت ها نيزشده است.
درست همزمان با احساس خبر فرسايش هويت هاي ملي دراثرجهاني شدن نشانه هايي نيز از تقويت مباني فرهنگي هويت ملي مشاهده ميشود.تنوع فرهنگي درآينده اي قابل پيش بيني،كماكان درسراسر جهان پايدارخواهد ماند وملت ها توانايي آنراخواهندداشت كه باوجودفشار رسانه ها براي يكسان سازي فرهنگي ، به نگهداري از هويت وحقوق فرهنگي خود نائل آيند.
بنابر آنچه گفته شد،فرهنگ به عنوان يكي ازمهمترين وبنيادي ترين وجوه جهاني شدن،درمعرض تاثيرات اين پديده قرارگرفته ودرتمام اجزاواعضايش ازاين پديده تاثير پذيرفته است.
جهاني شدن فرهنگي باعث ايجادفرهنگ سلطه ميشود،به اين معني كه جهاني شدن نقش فرهنگ هاي بومي ومحلي راكمرنگ ترميكند ونوعي فرهنگ جهاني كه معمولا فرهنگ سلطه ومصرف گرايي است رابراساس قدرت رسانه هاي ارتباطي جهاني شكل ميدهد واين يعني سرمايه داري بافرهنگ سياسي،ارزشهاي فرهنگي ونوع خاصي از زندگي اجتماعي سازگار است ،به همين خاطر است كه معمولا از پديده هايي چون استعمار كوكاكولا يا مك دونالديزم ياد مي شود.
فصل دوم :امروزه به رغم تعابير متفاوتي كه ازجهاني شدن فرهنگ مي شود،درباره ي مصاديق آن اشتراك نظرهاييوجوددارد. بهره برداري ازمحصولات هنري،امكان عرضه واستفاده جهاني شدن تدريجي الگوهايي ازقبيل لباس پوشيدن ،غذاخوردن،رفتارهاي اجتماعي ،نگاه وارزشهاي مشتركي كه درباره ي انسان وحقوق ،جايگاه او درجامعه حهاني مطرح مي شود .اما به رغم وجود اين ويژگيها كمتركسي معتقداست كه فرهنگهاي محلي دراين فرايند نابودخواهند شد .
هرمعنايي راكه ازفرهنگ وفرآيند جهاني شدن آن درنظرداشته باشيم ، نميتوانيم بدون درنظر گرفتن مقوله ارتباطات وتاثير شگرفي كه تكنولوژي ارتباطات دراين فرايند دارد،تحليل وتفسير درستي ازآن دربيبابيم گسترش ارتباطات وپيدايش حاكميت قدرتمندانه ي تكنولوژي نوين ازتباطات ،بي ترديد يكي ازمهمترين عوامل وشاخصه هاي جهاني شدن فرهنگ است.
استفاده از فناوري اينترنت،ارتباطات پيچيده اي رابين فعاليت هاي محلي وتعامل ازراه دور برقرار ميكند.درحقيقت بسياري ازمشخصه هاي اينترنت مستقيما به ارتباط عميق آن با فرايندهاي جهاني اشاره دارد.به كمك اين شبكه پژ.هشگران ميتوانندبدون آنكه لازم باشد درمكان واحدي گردآيند،به همكاري ومبادله آراء ونتايج وحتي انجام دادن آزمايش ها يا شبيه سازي هاي مشترك بپردازند . اينترنت متنوع ترين منابع اطلاعات رادردسترس مراجعه كنندگان قرار ميدهد.اين شبكه به شبكه اي جهان گستر تبديل شده است. اين شبكه هزاران خدمتگذارشبكه اي ايجادشده به وسيله شركت ها ،دانشگاهها يا حتي افراد را به هم مرتبط مي سازد.
اثررشد فزاينده ي بهره گيري از اينترنت و ماهواره،ايجاد فضاي مجازي جديدي است كه انسان ها را ازطريق رايانه هاي شخصي و يك خط تلفن باتمام دنيا مرتبط كرده وميليون ها نشانه ،اطلاعات ،فرصت ومخاطره جديد دراختيار آنان قرارداده است.
فرهنگ ها ازطرق گوناگون امكان مبادله وتعامل بيشتري مي يابندوهويتهاي فرهنگي نيز دستخوش دگرگوني ميشود . اينترنت وماهواره هرروز هزاران نشانه وميليون ها اطلاعات جديدرابه انسانها وبخصوص نخبگان جوامع عرضه مي كنندوازاين طريق انديشه ها نظريات وارزشهاي آنها را تحت تاثير قرار ميدهند.
مصرف گرايي رفتارهايي را توصيف ميكند كه اشخاص باشوق واشتياق زياد انواعي ازكالاها راكه موجب نوعي ارضاي آني امازودگذرميشود به دست مي آورندومعمولابه سرعت آنهارادورمي اندازند؛دراين نوع مصرف ارضاي تمايلات زودگذر به ويژه ميل به چيزهاي نو،سرگرمي ،خيالپردازي ،مد، لذت از اهميت برخوردارند،مصرف گرايي نوعي زياده روي است.
مصرف گرايي از سه طريق كلي با جهاني شدن رابطه نزديكي دارد:
نخست اينكه بيشتركالاي مصرفي اصلي را محصولات فراجهاني تشكيل ميدهند؛كالاهايي كه بدليل مارك زني جهاني موفقيت به دست آورده اند،مراكز خريد بويژه مناطق معاف از عوارض گمركي فرودگاهها،تاحدزيادي ستايشگر كالاهاوهداياي فوق قلمروي هستند.توليدبرون مرزي نيزبابسته بندي كالاهاي كارخانجات جهاني تحت نامهاي تجاري به مصرف گرايي دامن زده است .
دوم بسياري از ابزارهاي تحقق ميل به مصرف گرايي بطورمستقيم ازتكنولوژي هاي جهاني شدن پديد آمده اند.بديهي است گردشگري گسترده نميتوانست بدون مسافرت هاي هوايي درمقياس وسيع توسعه يابد،همچنين تكنولوژي هاي ارتباطات جهاني مثل رسانه هاي گروهي عمده ترين گروه مدوخيال پردازي براي مثال بابرنامه هاي تلويزيوني ومعرفي موفقيتهاي موسيقي پاپ قراردارند.
سوم : شرايط جهاني نقش محوري را در ايجاد تمايلات لذت گرايانه داشته اند كه اساس رشد مصرف گرايي شده اند بعنوان مثال وقتي دريك تبليغ براي كوكاكولا تبليغ ميشود كه چگونه سراسر دنيا درآرزوي اين نوشيدني هستند.
موج عظيم مصرف گرايي به هيچ حوزه اي محدود نمي شود وهمه زواياي زندگي اجتماعي را در بر ميگيرد.
درصنعت سينما بر اساس آماريونسكو كشورهاي آمريكا ، ژاپن ، كره جنوبي وهنگ كنگ وهند بزرگ ترين توليدكننده فيلم هستندوآمريكابزرگ ترين فروشنده وتامين كننده فيلم جهان است.
بنابراين جهاني شدن فرهنگ يعني روي آوردن به يك وحدت درعين كثرت . پس ميتوان گفت كه جهاني شدن فرهنگ مخلوطي ازگرايشهاي تواُم به سوي همگرايي فرهنگي ازيك سو وافزايش تمايز بين گروهي ازسوي ديگرشده است.
فصل سوم:
ژاپن آن چه را ميگيرد به شكل خام و دست نخورده استفاده نميكند بلكه سعي درتغيير آن در جهت استفاده بهتر و درتطابق بيشتربابوم خويش مينمايد.
درژاپن كمالات وارزشهاي فداكاري وفاداري وحكمفرمايي روح جمعي بخشي از جنبه هاي ثابت فرهنگ به شمار ميآيند كه به آن ،نسبت به ديگرفرهنگها ويژگي وتمايز ميبخشد. اين ارزشها ثابتند چراكه ازديرباز درفرهنگ ژاپن پيوسته وجود داشته اند وباازميان رفتن آنها فرهنگ ژاپني ديگر ژاپني نخواهد بود.
ژاپن طي تاريخ خود مكررا انديشه هايي را ازبيرون گرفته وبامكانيسم خاص به انديشه دروني تبديل كرده است ،انديشه هاي چيني ،بودايي ،مسيحي واخيرا مدرن را از بيرون برداشت كرده وباسنن بومي آميزش داده وبه آنها هويت ژاپني بخشيده است.
محمد نقي زاده استاد ايراني دانشگاه چيباي ژاپن دراين زمينه اعتقاد دارد كه : شناخت ومطالعه ژاپن امروز بدون شناخت ژاپن ديروز امكان پذيرنيست ،زيرا تمام مظاهرژاپن امروز نتيجه مستقيم ديروز ژاپن است.
جامعه ژاپن از اتمام جنگ جهاني دوم مدام با تحولات مواجه بوده است.به اعتقاد فوكوزاوايوكيچي يكي از روشنفكران نوانديش بايدشرايط وگذشته فرهنگي يك كشوررابه حساب آورد وباتوجه به اين وضعيت دست به اقدام زد،اوتمدن را ميراث گذشته وهديه اي براي آينده ميداند،ازنظر او پيشرفت تمدن يعني گرفتن اين ميراث ورشد دادن آن.
جهاني شدن درحقيقت نه تنها درزمينه دادوستدتجارت فن آوري فرهنگ عامه و…درحال وقوع است بلكه درزمينه ها مفاهيم وافكارنيز تحقق يافته است.
زنان در ژاپن قديم :
زنان در ژاپن هميشه در معرض تبعيض بوده اند،يك ضرب المثل چيني ميگويد آنها مجبورند درجواني ازپدرانشان،پس از ازدواج ازشوهرانشان ودرهنگام پيري از فرزندانشان تبعيت كنند.
درسال 1985 تجديد نظر عمده اي درنظام تامين اجتماعي ژاپن پديد آمد. درسال 1985 زماني كه يك اصلاحيه درمورد حقوق بازنشستگي ملي انجام گرفت ،حقوق زنان براي بازنشستگي ايجادشد وتاآنزمان زنان از اين حقوق برخوردارنبوده وبه بازنشستگي شوهر وابسته بودند.
ازلحاظ سياسي زن ها پس از جنگ جهاني دوم ودرسال1946 حق راي بدست آوردندودرحالي كه مردان ازسال 1925 حق راي داشتند ،زنان توانستند درصد پاييني از سيستم هاي سياسي ازقبيل نمايندگان پارلمان،رياست احزاب سياسي و… رابه دست آورند.
بسياري ازشركتها براي مردان وزنان سياستهاي استخدامي جداگانه بانظامهاي ترفيعي مختلفي اتخاذ كرده اند. مجمع قانونگذاري ملي درسال 1985 قانئن وضع استخدامي يكسان را ازتصويب گذرانيد كه از آوريل 1986 لازم الاجرا گرديد ،اين قانون كارفرمايان رامكلف ميكند كه دراموراستخدام دايم استخدام موقت وانتخاب وترفيع،رفتاري يكسان نسبت به مردان وزنان داشته باشند.
چه تغييراتي برخانواذه تاثير ميگذارد؟مي توان به سادگي تشخيص دادكه اين تغييرات درحال جهاني شدن است.امادركل روندهاي جهان گستر بسياري وجود داردكه كم وبيش برخانواده درهركجاتاثيرمي گذارد.
درحال حاضر زنهاكارميكنندودربسياري ازفرهنگها زنان اغلب بيش ازمردان كارميكنند.اكنون ساختارخانواده تغيير كرده وبخشي ازاين تغيير به علت مسآله سنت زدايي است.نقش هاي زن ومرد درجوامع معاصر ديگرثابت نيست وازدواج به صورت نهادي شفاف كه قبلا بود نيست.
اكنون دردوره اي زندگي ميكنيم كه برخي آنرا دوره تكريم فرزند ناميده اند.
درحال حاضر نظام مطلوب خانواده عبارت است از شوهري كه دربيرون ازخانه كلر مي كند وهمسري كه وابسته به خانواده است وفرزندان (معمولا يك فرزند)
سن ازدواج درژاپن بالا رفته است ،امروزه زنان ژاپني تمايل دارند ديرتر ازدواج كنندو سن ازدواج مهم نيست،چون زنان از كار، مطالعه،واوقات فراغت درزندگي مجرد طولاني بيشتر لذت مي برند.
شكل گيري تمايل به غذاي آماده درژاپن:
شهرگرايي جامعه ژاپني ازدهه 1960 ،تغييربه آسان شدن شيوه زندگي به خاطر رشداقتصادي،تمايل به سمت غذاخوردن دربيرون ازمنزل،جذب زنان به جامعه خارج از منزل وتغييراتي درمفهوم زمان كه به سبك جديد زندگاني ربط پيداميكند بازتابي ازسرعت درزندگي شده است.
استراتژي تجاري مكدونالدزدرژاپن همانطوريكه گفته شد برمبناي جذب قشرهاي درآمدبالاي مردم جوان طرح ريزي شده بود.
نواحي مركزي پرتجمع درحال رشدكه درآنها اين رستورانها احداث گرديدند،ازجمله نقاطي بودند كه اين قشرهاي اجتماعي درآن جمع ميشدند تابتواند ازاين طريق قشرجوان وپولدار را به خوردن همبرگر ترغيب نمايدوازاين راه ، فرهنگ غذايي جديد را به جاهاي ديگر پراكنده نمايد.
پوشاك در ژاپن كنوني به صورت خارق العاده اي تحت تاثير فرهنگ غربي قرارگرفته است.پوشاك ژاپني معمولا درميان زنان رايج تر است ؛ با اين وجود، بسياري از عروسان سبك لباس عروس غربي را ترجيح مي دهند .
تي شرت وجين را مي توان از بسياري جهات با غذاي آماده مقايسه نمود :همانگونه كه غذاي آماده ارزان،سريع وخوشمزه است، تي شرت ،جين نيز ساده ، با دوام و راحت مي باشند.
فرهنگ ژاپن متاثر از فرهنگ باستاني چين وآيين هاي بودايي،شينتوئيسم وكنفسوئيسم است.درژاپن مذهب رسمي وجود ندارد ولي آيين هاي شينتوئيسم وبودائيسم بيشترين پيروان را به خود اختصاص داده اند.
بعد از شينتو،آئين بودا بيشترين پيروان را درژاپن دارد. آئين بودا درهمه شئون زندگي ژاپني ها اثر گذاشت. اين آوين بخصوص تيره ذن آن چنان با روحيه ژاپني هاعجين گشت كه جز، لاينفكي از خوي ژاپني گرديد.اين آئين نه فقط درشعر بلكه در مراسم چاي نوشي، نقاشي ،پيكرتراشي ، گل آرائي ،نمايش نو،معماري ،باغ آرايي،همچنين درفنون رزمي مانند تير اندازي ، كاراته ، شمشيربازي و جودو نفوذ كرد.
ژاپني ها همواره به پاسداري از فرهنگ خود كه دربرگيرنده روايات بازماندگان مي باشدعلاقه نشان داده اند. آنان حتي در برخورد با آيين هاي بودا وكنفوسيوس آنها را درآيين سنتي خود يعني شينتوهضم كردند.همچنين در رويارويي با فرهنگ غرب باحفظ روحيه سنتي خود،صنعت پيشرفته غرب را پذيرا شدند.
ازديدگاه يك ژاپني اطمينان بخش ترين عامل به يك گروه اجتماعي است.فـــردگرايي ازنظرژاپني ها غالبا مترادف است با خودخواهي؛مفهوم ناخوشايندي كه بانظم اجتماعي وتفكر سنتي آنان ناسازگار است. به دليل همين ميراث كنفوسيوسي،ژاپن نتوانست ليبراليسم و فردگرايي غرب راجذب نمايد.
يكي از راههاي آشنايي با فرهنگ يك جامعه مراجعه به جشنواره ها وآئين هاي سنتي آنهاست كه سال به سال وازنسلي به نسل ديگر انتقال مي يابد و درواقع نمايشگر شيوه تفكروخصوصيات ذهني آنهاست وخصوصيات هر ملت و ريشه احساس آنها را تاحدي بايد در اين امور جستجو كرد؛ آداب و رسوم ها وآيين هاي سالانه، كتاب كلاسيك زندگي است.
مناطق مختلف ژاپن از شهر هاي بزرگ گرفته تا روستاهاي كوچك سرشار از جشنها و آيين هاي متنوع هستند.
گل آرايي ومراسم چاي دو بازتاب فرهنگي ژاپن است: مراسم چاي كه به ژاپني چانويو ناميده ميشود قدمتي 800 ساله دارد
درآن دوره راهبان درانجام مراقبه براي ايجاد تمركز از چاي استفاده مي كردند كه به تدريج آداب ومراسمي خاص براي پذيرايي باچاي شكل گرفت .امروزه درمراسم چاي ، ميزبان با آماده كردن چاي وغذا از ميهمانان پذيرايي مي كند. اساتيدمراسم چاي براي مهارت يافتن در اين كار موضوعاتي مانند معماري ، سفالگري، خطاطي وفن پرورش گل ، سفالگـري،تاريخ ومذهب را مورد مطالعه قرار ميدهند.
ژاپن معاصر آميزه اي از چندين گونه فرهنگ وارداتي است ولي كوششهايي صورت گرفته تا سنت گذشته نيز اگرچه دچار تغييراتي شود ، حفظ شود.
كابوكي نيز نوعي ديگر از نمايش ژاپني است كه در قرن 17 ميلادي رواج يافت. نمايشعاي كابوكي مملو از صحنه هاي هيجان انگيز وپرتحرك و لباسهاي بازيگران دراين نوع تئاتر پركار ورنگارنگ است. درتئاتر كابوكي صحنه آرايي پپچيده ازجمله راهرويي كه صحنه نمايش را به بازيگران نزديكتر ميسازد به كار گرفته مي شود؛اين نمايشات نمايانگر تاريخ ،افسانه ها و زندگي معاصر مردم ژاپن واغلب موضوعات درباره عشق ، انسانيت و وفاداري است . امروزه كابوكي از هر نمايش كلاسيك ديگري تماشاچي بيشتري داشته و از محبوبيت برخوردار است.
ژاپن ازطريق سينما،ادبيات و…خود چيز زيادي به دنيا عرضه كرده است وفرهنگهاي ديگران از طريق تماس با زيبايي شناسي هنرها مصنوعات ژاپني دگرگون شده اند.
درميان كشورهاي صنعتي ،سهم ژاپن درواردات فيلم (58%)درميان كمترين بود.
ژاپن جمعيتي بيش از 120ميليون نفر دارد وازنظر زبان ملتي است تقريبا بطور كامل همگن كه بيش از99% جمعيت آن به يك زبان واحد صحبت مي كنند.
يكي از آثارادبي ژاپن كه از محبوبيت برخوردار است مانگا نام دارد . مانگا به كتابهايي اطلاق مي شود كه داستاني را به كمك تصاوير كارتوني روايت ميكنند،گاهي از اين كتابها فيلمهاي انيميشن تهيه مي شود كه در سينما وتلويزيون طرفداران زيادي دارد. مانگا يكي از محبوب ترين فرم هاي نوشتاري مدرن است.
اثر ماندني ومعروف ادب ژاپن ” تثوره زوره گوسا ” ، نام دارد كه از برجسته ترين ودلپذيرترين نوشته هاي بازمانده از روزگار قديم است وبراي هرژاپني سخن ونكته هاي آشنا ودلنشين دارد؛اين كتاب كه از 234 قطعه تشكيل شده ،مجموعه اي از داستان ها ونكته ها ودانستني ها در موضوع هاي متنوع، از آداب ورسوم وعادات مردم واصول ورفتار ومناسبات اجتماعي است.
بسياري از اديبان ژاپني وپژوهندگان غربي اين كتاب را آئينه اي روشن نماي روح و انديشه ژاپني ميشناسند كه باگذشت بيش از شش قرن همچنان نمودار منش وبينش اين مردم است.
هنر معماري « همزيستي هماهنگ سنت ونوآوري » : مي توان گفت كه معماران ژاپني در اواخر قرن بيستم در شهر هاي بزرگ جهان تاثير داشته اند.
برطبق نظر ژاپني ها محلي شدن،ياكسب هويت از طريق پيروي از ارزشهاي فرهنگي محلي شانه به شانه جهاني شدن پيش مي رود . بنابراين فرهنگ معاصر ژاپن آميزه اي است از سنن بومي كهن، كه از تمدن قاره آسيا وفرهنگ غربي، كه با هدف امروزي كردن به جامعه معرفي شده تاثير گرفته است.
فصل چهارم
در ايران درسالهاي اخير، جهاني شدن دركنار عوامل داخلي به رشد وگسترش رسانه هاي مكتوب كمك كرده است : افزايش آمار باسوادان از 28.7 درصد درسال 1345 به 79.51 درصد درسال 1375 ، رشد آمار افراد تحصيل كرده وافزايش تقاضا براي مطالعه كتاب از يك سو وبالارفتن تنوع كتب منتشره ،رشد آمارنشر كتاب درحوزه هاي مختلف علوم، ترجمه كتابهاي گوناگون از زبانهاي خارجي وتوجه بيشتر به سليقه ونياز مخاطب درنشر آثارمختلف ازسوي ديگر، موجب بالا رفتن آمار انتشار كتب شده است .
درايران نيز گسترش انواع رسانه هاي ارتباطي صوتي وتصويري به منزله نمادي از جهاني شدن عمل كرده است.
افزايش تعداد خطوط ارتـبــاطـي تـلـفــنـي يكي ديگر از شاخص هاي جهاني شدن است كه درتعيين ملاك بررسي تاثير جهاني شدن بر جوامع مختلف مورد توجه قرار ميگيرد.
با وجود تازه وارد بودن ايران درعرصه جامعه اطلاعاتي ، اين كشور رشد نسبتا مطلوبي داشته است.
باتوجه به آنچه گفته شدوبا عنايت به آمار واطلاعات ارائه شده كه دلالت بر رشد وتوسعه نسبي فناوري اطلاعات وارتباطات اعم از رسانه هاي مكتوب ، رسانه هاي صوتي وتصويري و رسانه هاي ديجيتال درايران معاصر دارد. مي توان گفت كه يكي از شاخص هاي جهاني شدن يعني فن آوري اطلاعات در ايران داراي رشد نسبي بوده است وهرچه به زمان حاضر نزديك مي شويم سرعت رشد آن فزوني مي يابد.
واقعيت اين است كه امروزه مسئله اساسي در ايران وبراي ايرانيان،انديشيدن درباره ايران وهويت ايراني وفرهنگ وتمدن ايران اسلامي است.
از اين حيث فكر كردن درباره ايران وجايگاه آن درجهان امروزه وظيفه اي است فلسفي براي هر روشنفكر ايراني.درحقيقت بايد درخصوص ايران ومسائل آن بينديشيم ؛ براي اينكه ببينيم چگونه ميتوان در جهان امروزه ايراني مسلمان بود.
ايران امروزه تمدني است با سه لايه 1.فرهنگ وتمدن اسلامي 2.لايه فرهنگ وتمدن ايران باستان 3.لايه فرهنگ وتمدن جديد و بطور كلي مي توان گفت كه جامعه ايران امروز درميان سه بينش قرار گرفته است.
ويژگيهاي جمهوري اسلاميبه عنوان تجربه اي از حكومت ديني كه مي كوشد ضمن بهره گيري از ابزارهاي مدرن دموكراتيك همچون انتخابات ، پارلمان ، نهاد رياست جمهوري . . . نسبت به بنيادهاي ايدئولوژي اسلام نيز وفادار بمانند اقتضاي رشد اين گونه مباحث را داشت.
به هرحال سابقه مواجهه روشنفكران ما با جهاني شدن فرهنگ به سه گونه بوده است:
– نخست يك برخورد مكانيكي يعني كل پديده فرهنگي بيگانه را رد كرده ايم. اين برخورد مكانيكي ناچار است براي آنكه تداوم پيدا كند ، به سوي كنترل هر چه بيشتر پيش رود.
– حالت دوم قبول بي قيد وشرط وكامل جهاني شدن فرهنگ است .
– اما حالت سومي هم وجود دارد.اينكه عناصرمختلفي را از فرهنگ غرب وتمدن غرب به ما مي رسد تجزيه وتحليل كرده واز ميان آنها دست به انتخاب زده وبومي كرده تا به نتايج بهتري بتوان دست يافت.
پژوهشهاي انجام شده در سالهاي اخيرنشان مي دهد درمقابل اين سوال كه در «خانواده شما معمولا چه كسي تصميم اصلي را مي گيرد؟ »فقط 35.5 درصد پاسخ داده اند«پدر». اين امر نشان دهنده تغيير ساختار تقسيم قدرت در خانواده است؛ تحصيلكرده ها وجوانترها بيشتر به تصميم گيريهاي مشاركتي درخانواده اشاره كرده اند.
دوره هاي نسلي ازاين حيث جالب توجه اندكه ميزان تداوم ارزشها ونگرشها والگوهاي رفتاري موجود در يك نظام اجتماعي رادربستر تحول زماني به نمايش ميگذارند
فرزندان بعنوان نسل سوم درمقايسه با والدين باوجود اينكه درفرهنگي نسبتا نزديك به هم زندگي ميكنند، اطلاعات ،رفتار .گرايشهاي متفاوتي دارند ؛ وجود اطلاعات،گرايشها ، نيازها سازندهِ تفاوتهاي نسلي است.
نسل جديد برخلاف نسلهاي گذشته در محيط رسانه اي شده زندگي مي كند.نسلي كه عرصه كنش وتجربه انسان را در صفحات كامپيوتر وتلويزيون تجربه مي كند.
تحقيقات تجربي نيز اين نكته را ثابت كرده است. براساس تحقيقاتي كه به نام جواني ،رسانه وهويتهاي فرهنگي انجام شده و بر اطلاعات گردآورده شده طي سالهاي1994 تا 1997 متكي است .نشان مي دهد كه رسانه ها قدرت اثرگذاري بيشتري بر نسل جوان دارندوبهره گيري جوانان از اين رسانه ها،تعيين كننده ارزشهاي اجتماعي خواهد بود.
افزايش جمعيت كشوروجوان تر شدن آن تاثر عميقي در تحولات اجتماعي وطرح انتظارات جديد داشته است؛در اين ميان توجه به ساختار فرهنگي قوي ودروني كردن ارزشهاي فرهنگي وتمدن ايران اسلامي براي اين نسل وهمچنين جهاني كردن ارزشها وفرهنگ بومي خود از طريق ابزارهايي كه اين فرآيند در اختيار ما گذاشته است حائز اهميت ميباشد.
چگونه ميتوان فرهنگ سنتي را حفظ كرد يا دست كم به تداوم آن مدد رساند تا هويت ملي از بين نرود؟
خصوصيت ويژه ايرانيان اين است كه فرهنگهاي بيگانه را ميپذيرند ولي درعين حال هنگامي كه اين فرهنگ ها خيلي مسلط شوند، عكس العمل هاي شديدي ازخود نشان ميدهند.
درجامعه ايراني،سنت نه تنها پديده اي درمقابل تجدد بوده است،درمواردي باپذيرفتن بسياري از كاركردهاي نهادهاي مدرن ،عرصه خودراگسترش بخشيده است.
زبان ما يعني فارسي داراي تاريخي بسيار كهن است.اگر به تاريخ مراجعه كنيم همه ما اقوام ايراني مثلا كرد،آذري ،بلوچ و ديگر اقوام ، ميراث ادبي خود را به زبان فارسي مكتوب كرده اند وهمين زبن را در طول دوره پس از اسلام،ابزار آموزشي خود قرار داده اند.
شاهنامه از افتخار آميز ترين وپربارترين نشانه هاي زبان غني فارسي است كه صلابت وماندگاري خودراحفظ كرده است. مصادف شدن عيد نوروز با آغاز سال يكي از نمونه هاي برجسته است.
مراسم عزاداري عمومي درايران همچون ايام محرم حسيني نيز كاركردها وويژگيهاي بسيار بيشتري از عزا وماتم سرايي يافته است وبه جلوه گاهي براي نمايش تنوع ودرعين حال وحدت وهمبستگي جامعه ايراني بدل شده است.
اين مراسم از مراسم معموليعزا، به مراسمي جهت زنده نگه داشتن اهداف و آرمان هايي استعلايي تبديل مي شود.
دين عنصر ديگري از عناصر هويت ايراني است. از جمله مهمترين عناصر،ديني بودن با اعتقاد ايرانيان به خداوند است.
هنر ايراني و اسلامي يكي از مظاهراصيل فرهنگ وتمدن ايران زمين است.
ايران به عنوان يكي ازكهن ترين تمدن هاي جهان در زمره عوامل تاثيرگذار در حوزه موسيقي شناخته شده است.
امروزه يكي از عمده ترين شاخص هايي كه ميتوان رشد پويايي حيات فرهنگي وهنر جامعه را مشخص نمود ميزان توليد، توزيع ومصرف آثار موسيقي در جامعه است.
ازنكات مورد بحث دربررسي سينماي جهان سلطه توليدات سينمايي آمريكا بر بازارهاي بين المللي فيلم است كه تاثيرگذاري فرهنگي را به دنبال دارد.
سينماي ايران توانست طي دو دهه گذشته از حجم توليدات دربين سي كشور عمده داراي صنعت سينما مقام 15 تا بيستم را به دست آورد كه اين رقم در سالهاي اخير به رديف دهم ارتقاء پيدا كرده است.
علاوه براين فيلمهاي ايراني حضور موفقي را در جوامع وجشنواره هاي بينالمللي نصيب خودكرده استو با1000 حضور بين المللي وكسب 110 عنوان جايزه از اين نظر مقام دوم را بين كشورهاي جهان به دست آورده است.
شاخص هاي اصلي فيلم هاي ايراني بيش از هرچيز اخلاقي بودن و انساني بودن مضامين آنهاست.
بها دادن به ارزش هنر وفرهنگ متعالي خود مسلما راه جهاني شدن فرهنگمان راهموار خواهد ساخت و بايد فواصل فرهنگي را پــر كرد.
بنابراين جهاني شدن فرهنگ به معني به وجود آوردن روند تك فرهنگ گرايي وحذف فرهنگهاي بومي درجهان به صورتي كه سرتاسر دنيا از يك نظام فرهنگي واحد عقايد،ارزشهاو…برخوردار شوند نخواهد بود.جهاني شدن فرهنگي هرچند ميتواند با نوعي از همگون سازي وو شكل گيري ويژگهاي مشترك بين فرهنگها ي مختلف همراه باشد ] ليكن عوامل عميق ريشه داري مانند مذهب .زبان .هنر .و…در شكل دادن به فرهنگها وهوييتها فرهنگي موثرند كه نيروها ي جهاني شدن نه تنها آنها را نمي توانند از بين ببرند .بلكه امكان جهاني شدن آنها را نيز فراهم كرده است.