مقدمه: ميانه شما با واژههاي «عشق» يا «نفرت» چيست؟ آيا ميشود عطاي رفاقتهاي دنياي مجازي را به سادگي خوردن آب و فقط با يك «كليك» به لقايش بخشيد؟ در ارتباطات از نوع «چهره به چهره» شايد نشود به اين راحتي به كسي، «نه» يا «آري» گفت، اما در ارتباطات «چهره بيچهره» چطور؟ ارتباطي را كه از طريق يك «سرچ» و با دكمه Add كليك شده، آيا به هر قيمتي بايد حفظ كرد؟ آيا ميشود به هر Friendيك «نه» قاطع گفت؟ براي اينكه بنشينيم با كسي كه اكثرا نميدانيم از كجا و كي هست و گاه اسم مجازي و گاهي هم عكس مجازي دارد، چايي بخوريم وگپي بزنيم و نظري را جلب كنيم، از تنهايي دربياييم يا وارد تنهايي كسي بشويم، اصلا ما اين اجازه را داريم كه خودمان را به اين بالماسكه باشكوه دعوت كنيم؟ آيا براي هر نمايشي كه از عكس و نوشته و شعر و سوال و جواب و فال و تبريك و به اشتراك گذاشتن انواع موسيقي و فيلم و ويدئو و خلاصه هرگونه اطلاعرساني كه در اين شهر فرنگ ديجيتالي روي صحنه ميآيد بايد «لايك» بزنيم و بگوييم «ميپسندم»؟ آيا وقتي ما به درخواست دوستي مجازي يك نفر پاسخ ميدهيم، واقعا با او دوست شدهايم و همه كارهاي او را بايد تاييد كنيم؟ آيا نوشتههاي هر كسي در فضاي مجازي نشاندهنده شخصيت واقعي اوست؟ واژههاي دروغ، فريب، توطئه، كلاهبرداري و… تعهد، احترام، «صداقت» و خلوص و… در اين شبكه بينالمللي تا چه اندازه كاربرد عملي دارد؟ آيا تعداد دوستان جذبشده در رسانههاي اجتماعي نشانهای از توانايي است؟ آيا هركسي كه با افراد بيشتري خصوصا با چهرههاي سرشناس سياسي، فرهنگي، علمي، ورزشي و… در ارتباط است، محبوبتر است و اعتبار بيشتري دارد؟آيا رعايت مسائل ايمني در رسانههاي اجتماعي (مثل بستن ديوار، مسدود كردن مشخصات دوستان و…) ميتواند فرد، پروفايل و ياران مجازياش را از دستبرد ديگران مصون نگه بدارد؟ آيا وقت در رسانههاي اجتماعي هم طلاست؟ آيا رسانههاي اجتماعي يك خيابان دوطرفه است يا يكطرفه…؟ آيا ديالوگ يا گفتوگويي برابر و منصفانه در اين شبكه از محبوبيت بيشتري برخوردار است يا مونولوگ و تكگويي ولو به صورت جبر يا تعارف و حتي ترس…؟ آيا خلاقيت در اين رسانه مجازي محلي از اعراب دارد؟ آيا زندگي انگلي در رسانههاي اجتماعي هم مثل بيرون رايج است؟ فرق ميان افراد توليدكننده، زحمتكش، متخصص و حرفهاي (شامل روزنامهنگار، شاعر، نويسنده، مترجم، عكاس، نقاش، كاريكاتوريست و….) با افراد مصرفكننده و معمولي در رسانههاي اجتماعي چيست؟ آيا مرض سياستزدگي در دنياي مجازي رسانههاي اجتماعي به اندازه دنياي واقعي پيرامون ما كاربران مختلف را آلوده است؟ آيا گوش وچشم ودهان همه ساكنان اين محله بينالمللي، به درستي و باانصاف و به دور از هرگونه شائبه نژادي، زباني، ملي، مذهبي، قومي، قبيلهاي و… همه صداها، تصاوير و واژهها را ميشنوند، ميبينند و ميگويند؟ حالا كه اينترنت و شبكههاي اجتماعي جزوي از زندگي بسياري از مردم جهان شده است. صفحههاي شخصي افراد در سايتهايي مثل رسانههاي اجتماعي پر است از اسناد، نوشتهها و عكسهايشان… اما بعد از درگذشت يك نفر، چه بر سر اين صفحهها و ميراث ديجيتال افراد ميآيد؟و حالا سوال آخرآیا تاثیرات این قدرت نرم بر افکارعمومی دراین شبکه های مجازی مثبت است یا منفی؟
در ادامه نیز می توانیم تعریفی از افکار عمومی به عنوان مقدمه در این مقاله بیان کنیم :
در بين پديده هاي رواني جمعي ، افكار عمومي گسترده ترين و آشكار ترين آنهاست . اين پديده شگرف كه با پويايي توانمند خود سرنوشت جامعه ها را رقم مي زند ، به موتوري مي ماند كه چرخ هاي اجتماعي را به گردش در مي آورد ، ماشيني كه مي سازد ،تخريب مي كند ، تند مي رود ، سر و صدا به راه مي اندازد. اين صدا در همه جا و همه وقت به شيوه «صداي مردم» خاموش مي شود، افكار عمومي مختلف شنيده مي شود . اما در اكثر جوامع ، حتي جوامع مدعي دموكراسي ، گوش شنوايي وجود ندارد.افكار عمومي بخشي از تاريخ ملت هاست ،و در هر جامعه در بستر قالب هاي ارزشي ، اجتماعي و فرهنگي آن جامعه شكل مي گيرد و تحول مي پذيرد . به عبارت ديگر ، هر جامعه تنوع فكري و عقيدتي مخصوص به خود را دارد و واكنش هاي جمعي خاص خود را نشان مي دهد. ماهيت و صورت افكار از يك جامعه به جامعه ديگر و حتي از زماني به زمان ديگر نیز متفارت است . بنابراين بررسي افكار مستلزم شناخت فضايي است كه درآن شكل مي گيرد.به نظر دکتر سید وحید عقیلی دانشیار و عضو هیئت علمی گروه ارتباطات اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی ، اگر بخواهیم بیشتر موضوع را باز کنیم، باید بگویم افکار عمومی با دو مسئله رابطه دارد که لازم است به آن توجه شود. اولاً افکار عمومی یک پدیدهی اصولاً غربی است؛ یعنی در فرهنگ غرب زاده شده است. دوم اینکه بحث افکار عمومی با بحث مردمسالاری و اینکه فرد در جامعه چقدر حق ابراز عقیده دارد مرتبط است. از طرفی علیرغم وجود شبکه های مجازی و شبکه های اجتماعی، تأثیر گروه ها در فضای حقیقی جامعه بیشتر است؛ یعنی خیلی وقت ها شما آنها را می خوانید، گوش می کنید، تأثیر می گیرید، ولی فکر نهایی شما بعد از بررسی و انطباق نظرتان و نظر آن هاست و بعد از بررسی با گروه ها، در جامعه ی حقیقی بیانش می کنید.اما باید به نکات زیر هم توجه داشت:
ابزار مجاري تشکيل دهنده افکار عمومي
رسانه ها
باور عمومي اين است که رسانه ها مهمترين عامل شکل دهي به افکار عمومي هستند. از لحاظ جامعه شناسي سه ديدگاه اساسي در اين زمينه وجود دارد:
ديدگاه تاثير نامحدود؛ رسانه ها مي توانند بر مخاطبان تاثيرات عميق بگذارند و آنان را به هر شکلي در آورند.
ديدگاه تاثير محدود؛ رسانه ها خيلي قدرتمند نيستند، فقط مي¬توانند عقايد موجود را تقويت کنند.
ديدگاه انتقادي(دوره جديد): رسانه ها را در خدمت سرمايه¬داري مي¬داند و تاثير آن را پيچيده ارزيابي مي کند.
جايگاه و قدرت رسانه ها در شکل گيري افکار عمومي
در اين زمينه نظريه هاي متفاوتي وجود دارد که عبارتند از :
1- نظريه تزريقي يا تاثير نامحدود؛
بر اساس اين نظريه مي¬توان پيام را به نحوي تجويز کرد که در ذهن و قلب مخاطب اثر بگذارد در حدي که تاثير مورد نظر فرستنده پيام در او ايجاد شود. پيام مثل ماده داخل سرنگ مي ماند که وقتي به بيمار تزريق شود، تاثير مورد نظر در او ايجاد مي شود.پس رسانه ها سازنده تمام و کمال افکار عمومي هستند.
2- نظريه استحکام (تاثير محدود)؛
براساس اين نظريه قدرت پيام رسانه محدود است. رسانه ها فقط مي توانند عقايد موجود را تقويت کنند. به عبارتي رسانه ها تغييرات بنيادين درافکار عمومي ايجاد نمي کنند. در بين عناصر ارتباطي به مخاطب توجه مي شود و مخاطب پوياست.مثلا در زمان جنگ اخبار مربوط به جنگ زودتر مورد پذيرش قرار مي گيرد.
3- نظريه دو يا چند مرحله اي ارتباط
بر اساس اين نظريه، پيام وسايل ارتباطي ابتدا به رهبران عقايد يا رهبران فکري مي رسد و از طريق آنها به مخاطبين واقعي منتقل مي شود. رهبران عقايد تنها نقش گزينش گر خبر را ندارند بلکه اخبار را بر اساس ديدگاه هاي خودشان دستکاري کرده و به مخاطبين منتقل مي کنند.اگر اخبار رسانه ها مورد توجه رهبران فکري واقع نشود در افکار عمومي تاثيرگذار نخواهد بود.
4- نظريه برجسته سازي
رسانه ها در انتقال پيام ها نوعي برجسته سازي يا اولويت به وجود مي آورند، به عبارت ديگر رسانه ها نمي توانند تعيين کنند که مردم چطور بينديشند، اما قادرند به مردم بگويند درباره چه فکر کنند و از اين طريق تاثير کمي بر مخاطبان دارند. در واقع کار رسانه ها اولويت دهي به مخاطب مي شود و تاثير فقط در رفتار مخاطب است.
5- نظريه استفاده و خشنودي
در شکل دهي افکار عمومي براساس اين نظريه مخاطب به نياز خودآگاه است و به دنبال اطلاعاتي مي رود که دوست دارد و طالب آن است. بنابراين مخاطب پوياست، رسانه ها با هم رقابت مي کنند. مخاطب جستجوگر است. مخاطب از بين مجموعه رسانه ها و پيام ها دست به انتخاب مي زند.
6- نظريه وابستگي
براساس اين نظريه پيام بر دانش و تفکر افراد موثر است، مثل نظريه تزريقي مي انديشد. اما يک تفاوت با آن دارد و آن اينکه مخاطب اعتياد پيدا مي کند. مخاطبان با توجه به نياز به سمت يک رسانه کشيده مي¬شوند و تداوم نيازها وابستگي ايجاد مي-کند. هر چه نياز مخاطبان بيشتر باشد، وابستگي بيشتر و هر چه وابستگي بيشتر باشد، تاثير بيشتر است.
7- نظريه مارپيچ سکوت
نوئل نئومان استدلال مي کند که سه ويژگي ارتباط جمعي، يعني تراکم، همه جايي بودن و هم صدايي در ايجاد اثرهاي قوي بر افکارعمومي با هم ترکيب مي شوند. هم صدايي به تصوير هم شکلي از رويداد يا موضوعي که مي توان توسعه داد، اشاره دارد و اغلب ميان روزنامه هاي مختلف، شبکه هاي تلويزيون و رسانه هاي ديگر مشترک است.اثر هم صدايي اين است که بر مواجهه گزينشي غلبه مي کند تا افراد نتوانند پيام ديگري انتخاب کنند و نشان دهنده اين گمان است که بيشتر افراد به گونه اي به موضوع نگاه مي کنند که رسانه هاي جمعي آن را عرضه مي دارند. عامل ديگري که وارد عمل مي شود “مارپيچ سکوت” است. درخصوص يک موضوع مناقشه برانگيز، افراد درباره توزيع افکار عمومي حدس هايي مي زنند، آن ها سعي مي کنند تعيين نمايند آيا در اکثريت قرار دارند يا خير و سپس سعي مي کنند تعيين کنند آيا تغيير افکار عمومي در جهت موافق با آنهاست يا خير.اگر احساس کنند در اقليت قرار دارند، تمايل پيدا مي کنند که درباره موضوع سکوت کنند و اگر هم فکر کنند تغيير افکار عمومي در جهت فاصله گرفتن از آنهاست، گرايش پيدا مي کنند که ديدگاه خاصي (متفاوت) عرضه نشده است و آنها هم بيشتر ساکت مي مانند. نقش رسانه هاي جمعي مهم است، زيرا مرجعي هستند که افراد به آنها نظر دارند تا توزيع افکار عمومي را پيدا کنند.
گروه های فشار
گروه های فشار نیز در شکل گیری و گسترش افکار عمومی درباره مسایل مربوط به خود نقش مهمی بر عهده دارند.گروه های مذکور ممکن است با مسائل سیاسی، اقتصادی و عقیدتی در ارتباط باشند و اغلب از طریق رسانه های جمعی سعی دارند تا دیدگاه¬های آنها را تحت تاثیر قرار دهند. میزان تاثیری که گروه های فشار بر افکارعمومی می گذارند، بستگی به قدرت مالی و نیروی انسانی، ساختار و سازماندهی آن گروه دارد. گروه های فشار برای تسلط بر افکار عمومی از تدابیر اقتصادی (مانند رشوه، دادن وام های گوناگون و هدایا) تدابیر حقوقی (اعمال نظر در میان مسئولان تصمیم گیرنده حقوقی و تدوین قوانین و مقررات اجتماعی به نفع خود) ، تدابیر تخریبی (راه اندازی تظاهرات و اعمال تخریبی به طور مستقیم یا غیر مستقیم)و تدابیر تبلیغاتی(با استفاده از رسانه های مختلف) استفاده می کنند.
دولت و افکار عمومی
ژان ژاک رسو فیلسوف فرانسوی معتقد بود تمام قوانین براساس افکارعمومی است.کسی که وظیفه او تعیین قانون برای مردم است، باید آگاه باشد که چطور دیدگاه های مردم را تحت تاثیر قرار دهد و از طریق آنها احساسات تند مردم را تحت کنترل در آورد.
قدرت افکارعمومی فقط در تعیین سیاست های کلی دولتی موثر است و قادر به تحت تاثیرقرار دادن جزئیات نیست. از این رو تلاش اصلی دولت ها بر این قرار دارد که مردم-افکارعمومی- در انتخاب نفر اول کشور یا چند مقام رسمی مشارکت داشته باشند و یا حداقل از انتخاب او اعلام رضایت کنند و بعد از آن کمتر به خواست های آنان توجه می کنند. اگر دولت را مجموعه وزارتخانه ها، سازمان ها و شرکت های دولتی بدانیم، از آنجا که هریک از آنان تلاش دارند در تصمیمات خود خواست، نگرش و دیدگاه مردم را مدنظر داشته باشند، شاید بتوان گفت: اکثر تصمیمات دولت ها در جوامع دموکراتیک، برخواسته از تفکرات افکار عمومی است.
متقاعد سازی افکار عمومی
شیوه های تاثیرگذاری بر افکار عمومی
برای تاثیرگذاری برافکارعمومی از کارگزاران حرفه ای تبلیغ استفاده می شود.این کارگزاران 7 نقش دارند که عبارتند از: 1- برانگیختن احساس نیاز مردم نسبت به تغییر2-ایجاد ارتباط بامخاطب :3 – تعیین نیاز مخاطب 4 – ایجاد انگیزه تغییر در مخاطب 5-تبدیل نگرش به رفتار 6- پایدار ساختن تغییر 7- دستیابی به داوری جدید رهبران فکری را می توان به دسته های گروهی، محلی، ملی، جهانی تقسیم بندی کرد. نفوذمند گروهی در گیر و دار مسائل محلی و گروهی است در حالی که نفوذمند ملی و جهانی با مسائل گسترده تر در سطح ملی و فراملی سروکار دارد. نفوذمند گروهی و محلی، روزنامه های شهر خود و گزارش های خبری برگرفته از رسانه های جمعی نظیر رادیو و تلویزیون را ترجیح می دهد.در حالیکه نفوذمند جهانی خواهان مجلات خبری منتشره در سراسرکشور، روزنامه های حوزه شهرهای بزرگ، رادیو و تلویزیون و شبکه های اطلاع رسانی جهانی و گزارش های تفسیری از سوی مفسران و تحلیلگران خبری است.
لذا دراین مقاله به بررسی چگونگی تاثیر گذاری قدرت نرم و فضای مجازی بر روی افکار عمومی خواهیم پرداخت و این موضوع را از جهات مختلف مورد کنکاش قرار خواهیم داد.
واژگان کلیدی: شبکه مجازی، قدرت نرم، هشت امپراطوری، افکارعمومی،متقاعدسازی،…
بخش اول
استعمار رسانه های مجازی
میتوان اینگونه اذعان داشت که در عصر کنونی یکی از بزرگترین کشورها که قدرت نرم را در دست دارد آمریکاست . در همین راستا به استعمار مجازی آن (آمریکا) بر روی دیگر کشورها می پردازیم و تاثير گذاري اين قدرت (قدرت نرم) بر افكار عمومي را بررسي ميكنيم .
رویکرد انتقادی به استعمار مجازی آمریکا
استعمار، دوره های متفاوتی را پشت سر گذاشته است . در دوره استعمار کهنه ، فیزیک جهان از طریق اکتشافات سرزمینی ، جنگ و قدرت سخت و استفاده از شگردهای استعمار سیاسی ، تحت سلطه اروپا قرار گرفت .دوره استعمار کهنه از قرن 15 آغاز شد و تا همین اواخر قرن بیستم ادامه داشت . استعمار از ریشه عمران به معنا آبادی گرفته شده است ولی هدف از آن تامین منافع کشورهای استعمارگر و از بین بردن استقلال سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی کشورهای مستعمر بوده است . به مرور زمان مدیریت مستعمرات برای اروپاییان و در راس آنها بریتانیا سنگین شد . مهمترین عامل استمار زدایی ، بالا رفتن آگاهی مردم ، بود. در دوره بعد که از آن به استعمار نو تعبیر می شود . فرهنگ و اندیشه ملت ها استعمار شد و با روش های مختلف برای عقب نگه داشتن کشورها از طریق سیاستهای اقتصادی و فرهنگی تلاش شد ، دوره استعمار نو که بعد از جنگ جهانی دوم شروع شد ، همچنان به عنوان روشی برای نفوذ و اعمال قدرت ادامه دارد .با ظهور فضای مجازی ، ظریفت جدیدی برای سلطه بر جهان به وجود آمد که قابلیت های خیره کننده و اعجاب انگیز برخوردار بود که میتوان از آن به استعمار مجازی تعبیر نمود . اگر چه اولین کشورهای استعمارگر همچون: پرتقال ، انگلیس ، فرانسه ، اسپانیا ، هلند و آمریکا نیز از قربانیان استعمار اروپایی به شمار می روند، ولی در دوره استعمار نو و در ادامه سیاستهای استعماری فرهنگی در دوره استعمار مجازی ، ایالت متحده آمریکا قله دار فضای سلطه واستعمار بوده است . از آنجا که هدف استعمار در درجه اول مسخ فکری فرد و جامعه مستعمره است ، در استعمار مجازی که از سازوکارهای قدرت نرم استفاده می شود ، هدف اصلی از بین بردن استقلال رای کاربران و عضویت آنها در جامعه فرهنگی آمریکاست . فضای مجازی به عنوان محیطی برای استعمار و کاهش استقلال رای کاربران و عضویت دادن آنها در فرهنگ آمریکایی مورد استفاده ابزاری قرار گرفته است . امری که باید به آن توجه کرد ، طبیعت قدرت و سلطه است . اگر سلطه گری را باورداریم باید بپذیریم که جهان قدرت امروز به یک ظرفیت دو فضایی دست پیدا کرده است که در فضای اول از ارتش و ابزار خشن برای توسعه قدرت استفاده می کند و در فضای دوم اعم از ذهن و فضای مجازی ، با ابزار قدرت نرم به جوشش جهان و تسخیر افکار و اندیشه ها می پردازد .حال برای اینکه ببینیم واقعا تاثیر قدرت نرم بر افکار عمومی چقدر است و به چه صورت آمریکا این قدرت را در دست گرفته ، اول به تعریفی از قدرت نرم و تفاوت آن با قدرت سخت می پردازیم و سپس بر تاثیر این قدرت را در برخی امپراطوریهای مجازی که آمریکا در پشت هدایت آنها و تاثیر آنها بر افکار عمومی قرار دارد ، مروری خواهیم داشت .
قدرت نرم و قدرت سخت
قدرت نرم یا همان قدرت جذاب اولین بار توسط جوزف نای مطرح شد . مزیت این نوع قدرت نفوذ آن است که با قانع کردن دیگران به دوست داشتن آنچه ما دوست داریم هزینه های لازم برای قدرتمند باقی ماندن را کاهش می دهد . قدرت نرم نوعی سازوکار نفوذ در ترجیحات اجتماعی یک جامعه است .
مقایسه قدرت نرم و قدرت سخت
تفاوت این دو در آشکار بودن ، محسوس بودن ، تخریب فیزیکی و احساسی نسب به صاحبان قدرت است . که در قالب قدرت نظامی با استفاده از زور و تسلیحات نظامی و یا حضور استعماری تجسد و تحقق پیدا می کند . برخلاف قدرت سخت ، قدرت نرم از عناصر آشکار نفوذ و قدرت برخوردار نیست ، پذیرفتنی است و در بسیاری از موارد دلربا و برانگیزاننده است . قدرت نرم به گونه های مختلف عناصر خود را پخش می کند اما می توان گفت که سپاهیان این قدرت و ابزار و ادوات آن قابل مشاهده نیستند . عناصر قدرت نرم در پیوند با عناصر قدرت سخت ، هدفهای کلانی را دنبال می کنند . از این منظر فضای مجازی عرصه نوینی برای ایجاد و استفاده از قدرت نرم فراهم آورده است . این فضا ، ظرفیت های مستقل و در عین حال ، ترکیب های بسیار گسترده ای با فضای فیزیکی را فراهم آورده است . از جمله خصیصه های ویژه این فضا غیر مرکزی بودن ، به هم پیوستگی ، دیجیتالی بودن و قابل دسترس بودن است که منجر به ایجاد ظرفیت های جدید در این فضا شده است . توسعه ارتباطات در این فضا تعاملات میان ملل را به طور چشم گیری افزایش داده است.فضای مجازی ، امکان حضور فراگیر و همه جا حاضر را برای همگان فراهم آورده است . چنانچه ذکر شد ، قدرت نرم بر جذب مبتنی است و از آنجایی که هیچ کس دوست ندارد احساس کند که افکارش دستکاری شده است ، قدرت نرم بدون اینکه در ظاهر مشخص باشد ، عمل میکند . قدرت نرم یعنی توانایی این که کاری کنیم تا دیگران به ما کمک کنند تا به اهدافمان برسیم . قدرت نرم ، به تاثیر گذاری آموزش و تفاهم دوسویه و برقراری ارتباطات معتقد است و به هیچ عنوان صفر و یک نیست .رهبران سوداگر شرایطی را همراه با تشویق و تنبیه پیش می آورند که در آن فرد در حال بر آوردن علایق و خواسته های خود است و در همین حال به سوی مقصد رهبران نیز در حرکت است . برای رهبری از طریق قدرت نرم ، سه مهارت لازم است اعم از هوش عاطفی ، ارتباطات و بینش و بصیرت .
قدرت نرم و فضای مجازی
فضای مجازی ابزار قدرت نرم و قدرت نرم مرجع تولید فضای مجازی است . پایان جنگ سرد ، آغاز جنگ نرم محسوب می شود .که در آن جنگ هم در عرصه فیزیک جهان و هم در عرصه مجاز جهان بسیار قدرتمند و ابزارمند شده است . جنگ نرم در میدانی عمل می کند که نوعی تخمیر و استعمار صورت می گیرد که این بار کاربران بی شماری در جهان ، فاعل اصلی تولید قدرت برای دشمنان بشریت هستند .
در دهه های اخیر شاهد رشد روز افزون و فراگیر علم فناوری ، بالاخص در عرصه ارتباطات بوده ایم . از اختراع رادیو و تلویزیون تا به وجود آمدن شبکه های خبری 24 ساعته که اخبار دورترین نقاط دنیا رابه خانه های مردم می اورند ، ویژگی مشترک این ابداعات کاهش دادن فاصله و کوچک کردن دنیا بوده است . به خصوص با پیشرفت سریع فناوری اطلاعات ، به نحوی شاهد فئودالیسم مجازی هستیم که در آن اجتماعات هم پوشانی دارند که لایه های چندگانه هویت و وفاداری شهروندی را تشکیل می دهند و در حالیکه زمان دانش ، قدرت می آفرید.اما امروز رهبری این فئودالیسم مجازی مبتنی بر جریان اطلاعات ، مشارکت شهروندان را در عرصه مدیریت در جوامع دموکراتیک افزایش داده است و عرصه مدیریت عرصه ای مشارکتی است تا قهری . بنابراین به همان نسبت که افراد بیشتری در جریان اطلاعات قرار می گیرند ، گستره های فرهنگی که در شرایط سنتی از یکدیگر مجزا بودند به هم پیوند می خورند .و نیزعرصه هایی نظیر کار و تفریح ، خانه و بیرون ، آموزش و سرگرمی و واقعیت و تخیل در حلقه جریان اطلاعات جهانی قرار می گیرند .جوزف نای سه مشخصه را برای اطلاعات بر می شمرد : جریان داشتن ، رقابتی بودن و راهبردی بودن .ژاپن از سه منبعی که نای برای داشتن قدرت نرم لازم می داند ، یعنی فرهنگ ، ارزش های سیاسی و سیاست خارجی فقط به مورد اول دست یافته است . شبکه های اجتماعی مجازی از دیگر ابزارهای اعمال قدرت نرم هستند . در مقاله ای که در آن به بررسی نقش توئیتر در حوادث پس از انتخابات ایران پرداخته شده است ، اثر توئیتر هم ارز اثر سی سی ان در زمان جنگ خلیج فارس تلقی می شود . همچنین این فرضیه مطرح می شود که اقدامات وزارت خارجه آمریکا در درخواست از مسئولان شبکه توئیتر برای به تاخیر انداختن تعمیرات ، در راستای همان هدف براندازی که نو محافظه کاران مدعی آن بوده اند ، انجام شده است ، و اینکه خود وزارت خارجه از گفتگوهای مطرح شده از شبکه استفاده های اطلاعاتی می کرده است . در واقع توئیتر به عنوان یکی از انواع رسانه های اجتماعی جایگزین موثری است برای شبکه های رادیویی و تلویزیونی که در گذشته برای پیشبرد اهداف دولت آمریکا در کشورهای دیگر به کار گرفته می شدند ، با این امتیاز که نقش پررنگ تر مردم در چنین شبکه ای مانع شکل گیری پروپاگاندا بودن شبکه های مجازی می شود . بازی های مجازی از دیگر حوزه های اعمال قدرت نرم در فضای دوم هستند .بررسی نقش توئیتر در حوادث پس از انتخابات ایران میتوان نشان دهنده عدم کارایی استفاده صرف از قدرت نرم باشد . در واقع قدرت نرم فضا را برای استفاده از قدرت سخت تسهیل می کند ، کارایی آن را افزایش و اهمیت لزوم استفاده از آن را کاهش می دهد .
قدرت نرم از طریق امپراتوری های مجازی :
جبرها در چارچوب های آزاد
جزف نای بر این اعتقاد است در فضای مجازی قدرت تنها شامل حال کسانی که تولید کننده اطلاعات هستند، نمی شود؛ بلکه در این فضا قدرت اصلی در دست کسانی است که در این حجم عظیم از اطلاعات را ویرایش می کنند و اطلاعات معتبر را از غیر معتبر متمایز می سازند . در واقع حجم عظیم اطلاعات غیرمعتبر را امری دشوار ساخته است .مهمترین سرمایه این موتورهای جستجو اعتبار است ، چرا که کاربران بر اساس اعتمادی که به موتورهای جستجو دارند ، در زمینه بی طرفی سرعت ، کارایی ، جامعیت و غیره ، موتور جستجو مورد نظر خود را انتخاب می نمایند و عملا این موتور جستجو در نقش وکیل کاربر در این فضای مجازی به ایفای نقش می پردازد . بر همین اساس اعتبار از مهمترین مولفه های افول و ظهور امپراتوری های مجازی در اینده خواهد بود . همین موضوع قدرت نرم فزاینده ای برای گردانندگان این موتورهای جستجو ایجاد می کند چرا که آنان قدرت خط دهی اطلاعاتی در زمینه های مختلف سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی به کاربران را دارند و فضای مجازی را ، علی رغم ویژگی های ذاتا آزادانه این فضا ، می توانند به سمت گفتمان مورد نظر خود پیش ببرند .درگاه های موفق شبکه های اجتماعی در کنار موتورهای جستجو از دیگر موارد امپراتوری های مجازی هستند . این امپراطوری ها همچون فیس بوک توئیتر و … به دنبال ایجاد جوامع مجازی هستند که شهروندان آن همه کاربران فعال با ملیتهای مختلف باشند . در این میان شرکت ها و موسسات خصوصی از برتریهای ویژه ای نسبت به بخش دولتی در ساخت امپراتوری های مجازی برخوردار هستند . اکثر امپراتوری های مجازی متعلق به بخش خصوصی هستند و در ظاهر بی طرف ، بدون غرض و آزاد هستند . در بعضی مواقع تعدادی از این امپراتوری ها خلاف سیاست کنونی کاخ سفید ممکن است عمل کنند . این امپراتوری ها در انتقال ارزشهای بنیادین فرهنگ آنگلوساکسون همچون لیبرالیسم ، دموکراسی ، آزادی ، حقوق بشر ، تکثر گرایی ، فرد گرایی ، بازارهای تجاری آزاد ، و غیره نقش چشم گیری دارند و برای این کار احتیاج به دخالت و کمک کاخ سفید وجود ندارد .از این امپراتوری ها همچون یاهو ، ام اس ان ، و… فرهنگ عامه آمریکا را از طریق اطلاع رسانی تبلیغ در مورد سینما ، موسیقی ، ورزش ، ادبیات ومواردی ازین دست و حتی نحوه پخت غذاهای مختلف آمریکایی را به کاربران منتقل می نمایند . جذب انسانها به فرهنگ والا و فرهنگ عامه از ابزارهای اصلی قدرت نرم است چرا که قدرت نرم عبارت است از کسب موقعیت مطلوب از طریق جذب دیگران به فرهنگ ، ارزشها و نهادهای خود .در یکی از منابع مورد استفاده هشت امپراطوری ای مورد مطالعه قرار گرفته اند که هر یک به تنهایی قدرت نرم قابل توجهی برای گردانندگان آن و ایالات متحده آمریکا ایجاد کرده است . این امپراطوری ها که البته از یک سطح برخوردار نیستند و حوزه کار و ماموریت متفاوت و بعضا مشترک دارند عبارتند از :
یاهو
ام اس ان
گوگل
فیس بوک
توئیتر
ویکی پدیا
یوتیوب
آی دی ام دی بی
یاهو
نگاهی کوتاه به تاریخچه
درگاه یاهو در ماه فوریه سال 1994 توسط دو دانشجوی دکتری مهندسی برق در دانشگاه استنفورد آمریکا با نام های جری یانگ و دیوید فیلو ، که در وقت آزاد خود برنامه نویسی می کردند ، راه اندازی شد . یکی از دلایل موفقیت یاهو ارائه رایگان اکثر خدمات است ، مثال برنامه ای 20 دلار برای کاربر هزینه داشت ، پس از خرید یاهو و تغییر نام او رایگان به کاربران ارائه شد .
ارزش های تعریف شده در یاهو
1- عالی بودن : ما متعهد به پیروزی از طریق راستی و درستی هستیم . ما به دنبال اجرای بی نقص هستیم و از میان برهایی که به کیفیت صدمه میزند استفاده نمی کنیم . ما انعطاف پذیریم و از اشتباهاتمان درس می گیریم .
2- نوآوری : پیشرفت ما از طریق نواوری و ابتکار حاصل می شود . ما به دنبال ایده ها و نوآوری هستیم که بتوان با آن دنیا را تغییر داد . ما اقدامات همراه با خطر که در مورد آن دانش داریم و مسئولیت ماست هراسی نداریم .
3- دلبستگی مشتری : ما بیش از هر چیز به مشتری خود احترام می گذاریم و هیچ وقت فراموش نمی کنیم که آنها با انتخاب خود به ما رجوع کرده اند . ما شخصا وظیفه حفظ اعتماد و وفاداری مشتریان را بر عهده داریم . ما به مشتری های خود گوش می کنیم و پاسخ می دهیم و به دنبال این هستیم که از انتظارات آنان فراتر رویم .
4- کار گروهی : ما به یکدیگر احترام می گذاریم و آزادانه با هم ارتباط برقرار می کنیم ، همکاری را پرورش می دهیم ، در حالی که مسئولیت پذیری فردی را حفظ می کنیم، ما به ارزش نظرات مختلف و تخصص های متنوع ارج می نهیم .
5- جامعه : ما دارای یک حس همه گیر در مورد رسالت تاثیر گذاری بر اجتماع و قدرتمند کردن مصرف کننده از طریق راه هایی که تا کنون ممکن نبوده است ، هستیم . ماهم متعد به خدمت به جامعه اینترنتی هستیم و هم متعهد به خدمت به جوامع خودمان .
6- مفرح بودن / با صفا بودن : ما معتقدیم که تفریح برای موفقیت الزامی است . ما لودگی را تحسین می کنیم و خودمان را زیادی جدی نمی گیریم .
ماموریت یاهو
شرکت یاهو ماموریت خود را با عنوان (یاهو برای خوبی) تعریف می کند و می گوید : هدف ما توانمند کردن افراد از طریق استفاده از نفوذمان بر روی مخاطبانمان محصولاتمان و کارکنانمان به منظور تاثیر گذاری مثبت است .
این ماموریت شامل دو قسمت است :
یاهو در حال حرکت به سوی سبزی و ارتقاء وضعیت محیط زیست است . که این کار از طریق زیر پیگیری می شود :
*کاهش آثار سوء شرکت یاهو بر محیط زیست
*ایجاد نهضت های اجتماعی حافظ محیط زیست
*ارائه اطلاعات و توصیه های لازم برای حفظ محیط زیست به کاربران خود
مسئولیت اجتماعی ، رفتار صحیح و درست با کارکنان ، مشتریان ، سهام داران و شرکاء که این حدف از طریق زیر پیگیری می شود:
*ارائه دسترسی برابر به افراد معلول
*حفاظت از کاربر که شامل :
_سیاست های حفط حریم خصوصی
_سیاستهای امنیت اینترنت
_راهنمائی به والدین برای مقابله با ناهنجاری های فضای مجازی مربوط به کودکان
_آشنا کردن کاربران با شیادی های تجاری بر خط در فضای مجازی
_کمک به کاربرانی که هویت الکترونیکی آنان مورد سرقت قرار گرفته است
*تنوع
* حفظ محیط زیست
*حمایت از حقوق بشر
*تشویق کارکنان شرکت به انفاق و نیکوکاری
* وب گردی امن
ام . اس . ان
مطالعه انتقادی ام.اس.ان
به نظر می رسد تجاری کردن هویت بشر ، ترکیب بندی اصلی گفتمان ام.اس.ان است .امروز دنیای مجازی آن چنان با زندگی و فرآیند هویت سازی بشر در آمیخته است که نه تنها رویت های بی شمار در آن قابل درک است ، بلکه این روایت ها بر روایت دنیای واقعی پیشی گرفته اند . چنان که به قول انجل آدریان تجارت الکترونیک امروز از تجارت جدا نیست ، هویت های الکترونیکی در فضای مجازی نیز از هویت های واقعی قابل بازشناسایی نیستند . عکس های رنگی در نماهای روشن ، لبخند بر لب ، لباس های شیک بر تن ، در صحنه های موفق کاری، شبهه ای را باقی نمی گذارد که همانند سازی ، شخص کاربر را نیز به همان عرصه موفقیت پیوند می دهد .تصویر کاربرهمواره این خواهد بود که با ام.اس.ان در فضایی جوان ، رنگارنگ ، شاداب و سرشار از موفقیت و فانتزی غوطه ور است . اما در کنار تمامی اینها کم توجهی آنان به ایرانیان به چشم می خورد . چنانکه نسخه فارسی آن در دسترس نیست و در میان بیش از 35 زبان موجود در ام .اس .ان کشور ایران و زبان فارسی نادیده گرفته شده است . ام.اس.ان. کاربر را تربیت می کند و برای او هویت می سازد . او ذهن کاربران را چنان دستکاری می کند که او در جهت تامین آینده بهتر و سبک زندگی والاتر با ام.اس.ان هم قدم می شود.بنابراین کاربر پس از مدتی کم هنجار جهانی را می شناسد که با ابزار متعدد در دست ایشان هم تقویت می شود و آن آمریکایی بودن است . در واقع زبان ارزشی این شرکت ، زبان یک امپراتوری است که به دنبال تسخیرکاربران ، قطع نظر از ملیت ، زبان ، قومیت و تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی است .
گوگل
گوگل فضایی است که گر چه چندان تازه و بدیع نیست و پیش از این وبگاه های دیگری نیز خدماتی همانند وبگاه گوگل را ارائه می کردند ، ولی نکته مهم در مورد گوگل نوع ارائه این خدمات و نگاه تازه ای به فضای مجازی است که بسیار خلاقانه ، بدیع و نوست . گوگل در ابتدا به عنوان یک پروژه تحقیقاتی در سال 1996 توسط لری پیج و سرگئی برین ، دانشجویان دکتری دانشگاه آکسفورد آغاز شد .رسالت گوگل سازمان دادن به دنیای اطلاعات و به صورت جهانی ، قابل دسترس و مفید کردن آن است . امروزه تعاملی بودن یک وبگاه نه تنها به پاسخگویی مسئولان وبگاه که به دو سویه بودن فضای اسکان کاربر نیز اشاره می کند ، استفاده از فنون فضا سازی در این فضا که کاربر در آن احساس راحتی و نزدیکی به فرهنگ ، علایق ، احساسات و عواطف خود را داشته باشد ، بخش مهمی از معیار تعاملی بودن است .
نگاهی به گوگل : امپراتوری مجازی
نام گوگل توسط بنیان گذار آن ، لری پیج و سرگئی برین و بر حسب اشتباه زبانی که حین بحث بر سر اصلاح گوگل به معنای عدد یک به همراه صد صفر ، اتفاق میفتد ، برای موتور جستجوی فعلی گوگل انتخاب شد . در واقع این عنوان بازتاب حجم وسیعی از اطلاعات موجود و چشم انداز ماموریت گوگل برای سازماندهی اطلاعات جهان و دسترس پذیر و مفید ساختن آنها است . ستاد مرکزی گول را هم گوگل پلکس نام نهادند که به معنای گوگل به توان گوگل است و حکایت از گستره نگاه سلطه آمیز گوگل و توسعه طلبی آنها می کند . گوگل نه تنها به دنبال سازمان دهی اطلاعات و داده های برخط است بلکه همانطور که از ماموریت تصریح شده در وبگاه و بخش های مختلف و خدمات متنوع جستجوی گوگل بر می اید ، به دنبال دیجیتال کردن اطلاعات غیر دیجیتال جهان نیز هستند .گوگل با جستجو آغاز شد؛ جستجو و بازیابی اطلاعات محور تمامی فعالیت های آن است .علاوه بر فعالیت های اصلی گوگل که در بخش جستجو قرار گرفته است ، گوگل بیشترین درامد مالی خود را از شیوه های تبلیغاتی خود کسب می کند .سومین بخش فعالیت گوگل حوزه نرم افزارهای کاربردی است.
ده اصل گوگل
ده اصل گوگل که برگرفته شده از ده فرمان خدا به موسی است ، به ریشه های یهودیت در این وبگاه را اشاراتی دارد .
1_روی کاربران تمرکز کن ، همه چیز خواهد آمد . هر زمانی که ابزارها و نرم افزارهای کاربردی ساخته می شود ، آنها آن چنان باید خوب کار کنند که هیچ کسی ملاحظه این را نکند که اگر این ابزارها به صورت متفاوتی طراحی می شدند ، ممکن بود کارآیی بهتری داشته باشند .
2_بهترین کار آن است که یک چیز را به صورت واقعا عالی انجام داد، گوگل جستجو می کند . گوگل با بهره گیری از یکی از بزرگترین گروه های پژوهشی جهان که به صورت خاص روی حل مشکلات جستجو تمرکز کرده اند ، معتقد است که میداند چه کاری را خوب انجام می دهد و چگونه می تواند این کار را بهتر انجام دهد . گوگل امیدواراست تا قدرت جستجو را به نواحی کاوش نشده بکشاند و به مردم کمک کند که بیشتر به اطلاعات همیشه در حال گسترش دسترسی داشته باشند و از آنها استفاده کنند .
3_سریع بهتر از کند است . زمان ارزشمند است .بنابراین زمانی که کاربران به دنبال جستجوی جوابی در وب می گردند و آن را فورا می خواهند . هدف گوگل خوشنود کردن کاربران است . گوگل با از بین بردن بیت ها و بایت های اضافی از روی صفحه نخست ، به دنبال افزایش کارایی محیط خدمت رسانش است . زمان متوسط دریافت پاسخ و نتایج جستجو در گوگل کسری از ثانیه است . سرعت ، تفکری است که در پشت پرده هر محصولی که گوگل ارائه می کند ، وجود دارد .
4_ دموکراسی در وب کار می کند . جستجوی گوگل به این خاطر کار می کند که میلیون ها نفر پیوندهایی را روی وبگاه ارسال می کنند و این مسئله به تعیین این امر کمک می کند که کدام وبگاه ها محتوای ارزشمندی را ارائه می کنند . گوگل اهمیت هر صفحه را با بیش از دویست علامت و تنوعی از تکنیک ها ، همچون الگوریتم پیج رنک _ که به تحلیل این نکته می پردازد که کدام وبگاه ها به عنوان بهترین منبع اطلاعات توسط دیگر وبگاه ها موجود در وب شناخته شده اند _ بر آورد می کند .
5_گوگل پیشتاز فناوری های جدید و ارائه کننده راه حل های تازه برای خدمات موبایل است که به مردم سراسر جهان کمک می کند تا تعدادی از کارها را از طریق موبایلشان انجام دهند .
6_ برای به دست آوردن پول نیازی به انجام کار بد نیست . گوگل یک تجارت است . منبع در آمد مالی گوگل ، ارائه فناوری جستجو به شرکت ها و همچنین فروش تبلیغات نمایش داده شده روی وبگاه گوگل و دیگر وبگاه های موجود در وب است . در حال حاظر همچنان گوگل در حال کار کردن روی قابل دسترس ساختن تمام اطلاعات دنیا برای افرادی است که در گوگل در حال کار کردن روی قابل دسترس ساختن تمام اطلاعات دنیا برای افرادی است که در جستجوی پاسخ خود هستند .
7_اما آنها ماموریت خود را ممکن کردن دسترسی به اطلاعات سراسر جهان به هر زبانی ، دانسته اند . برای رسیدن به این هدف گوگل دفاتر مختلفی تاسیس کرده و دامنه مختلفی شامل بیش از 180 دامنه را به وجود اورده و به بیش از نیمی از کاربران که خارج از آمریکا زندگی می کنند ، خدمت رسانی می کند . گوگل خود را بیش از 110 زبان ارائه کرده است .
8_بدون لباس رسمی هم می توان جدی بود . پایه گذاران گوگل ،آن را حول این ساخته اند که کار باید چالش انگیز و چالش باید مفرح باشد . گوگل معتقد است که چیزهای بزرگ و خلاق با فضائل فردی که در موفقیت کلان شرکت داشته است ، تاکید خاصی می شود .
9_بزرگ به اندازه کافی خوب نیست . گوگل به دنبال آن است تا در ابتدای کار بزرگ باشد ، نه در انتهای کار . گوگل به دنبال آن است تا از طریق نو آوری و تکرار ، چیزهایی را که به خوبی کار می کنند ، به دست آورد و سپس با بهبود آنها به دنبال توسعه آنها در مسیرهایی است که انتظار آن نمی رود .
گوگل در ایران
نخستین انتخاب ایران در فضای وب است و حجم بازدید کنندگان آن در رتبه هفتم قرار گرفته است .
قدرت نرم یهود و قدرتمندی گوگل
قدرت سخت بر سرمایه مادی بازیگر و قدرت نرم بر سرمایه اجتماعی بازیگر استوار است . این قدرت ناشی از جذابیت فرهنگ ، آرمان سیاسی و سیاست های یک کشور است . قدرت نرم شامل تبلیغات ، اما بسیار وسیع تر از آن است . چیزی بیش از تصور ذهنی ، روابط عمومی و محبوبیت زودگذر ، یک قدرت بسیار واقعی و توانایی دستیابی به اهداف است. قدرت نرم در هر کشور ابتدا از سه منبع نشات می گیرد : فرهنگ ، ارزشهای سیاسی ، سیاست خارجی .کشورهای مختلف از قدرت گوگل آگاه هستند و می دانند گوگل دروازه اینترنت وب است . اگر اطلاعاتی نیاز است باید از گوگل بخواهند و اگرچیزی را باید از بین ببرند نیز باید باز از گوگل بخواهند . گوگل نه تنها دروازه اینترنت ، که منبع در حال گسترشی از انواع و اقسام اطلاعات و داده های مختلف است .
قدرت جهانی ، نمود محلی ، محلی گرایی گوگل
لوگوهای گوگل ، بستر انتقال مفاهیم و نظریاتی هستند که در پشت پرده گردش این وبگاه ، جریان دارد .گوگل ، دو هدف عمده را با ارائه لوگوهای مناسبتی خود دنبال می کند . یکی اینکه ، کاربران کشورهای مختلف را با بازنمایی برخی عناصر شاخص فرهنگی ، تاریخی و ملی شان ، بیشتر به سوی گوگل جذب کند . دوم آنکه ، مفاهیم، تاریخ ، اندیشه ها و فرهنگ غربی _ آمریکایی را ، بیشتر در غالب فرهنگی جهانی ، به کاربران جهانی خود عرضه می کند.
فیس بوک
نگاهی کوتاه به تاریخچه
در پائیز سال 2003 چند تن از دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه هاروارد ، به دنبال یک برنامه نویس وب بودند تا بتوانند ایده خود را برای ایجاد یک شبکه ارتباط اجتماعی بین دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه هاروارد عملی سازند .مارک زوبرگ که در آن زمان دانشجوی سال دوم بود ، در 28 اکتبر 2003 وبگاهی را به این منظور با عنوان فیس مش راه اندازی کرد . این وبگاه اولیه تنها چهار ساعت پس از آغاز فعالیت خود 450 مراجعه کننده داشت و علاوه بر آن 22000 نفر از عکسهای آن دیدن کردند و این وبلاگ مبنایی برای فیس بوک شد .در فیس بوک ، کاربران می توانند با ایجاد پروفایل و در معرض دید قرار دادن آن برای دوستان خود با یکدیگر ارتباط برقرار کنند ، علاوه بر آن می توانند دوستان خود را اضافه کنند ، برای آنها پیام بفرستند . کاربران همچنین می توانند به شبکه های سازمان یافته توسط دانشگاه ، محل کار و مدرسه بپیوندند .فیس بوک بیش از 1200 کارمند و بیش از 400 میلیون کاربر فعال در سراسر جهان دارد .
محصول
طراحی و جستجوی آسان در فیس بوک ، امکان دسترسی آسان به برنامه ها و فعالیت های اصلی وبگاه را برای کاربران فراهم می آورد . بخش هایی نظیر پروفایل ، شبکه ها ، صندوق پستی از صفحات اصلی هستند که کاربران در فیس بوک از آنها استفاده می کنند .
مهمترین عواملی که باعث جذابیت این وبگاه در میان کاربران شده ، برنامه های متنوع وسهولت استفاده از آنهاست .
فناوری
فیس بوک یکی از پر ترافیک ترین وبگاه های پی.اچ.پی در سراسر دنیاست است که هزاران پایگاه اطلاعاتی را اداره می کند . این شرکت سیستم گیرنده باز و موتور جستجوی مشتری سازی را به وجود آورده است که به میلیون ها جستجو گر در روز خدمات ارائه می کند .
اصول فیس بوک
هدف ازراه اندازی فیس بوک ایجاد جهانی آزادتر و شفاف تر و درک و ارتباط بیشتر است .دستیابی به این اهداف تنها باید از طریق قانونی ، فناوری و هنجارهای اجتماعی محدود شود .
_ آزادی در ارتباط و سهیم شدن در اطلاعات
_مالکیت و کنترل اطلاعات
_جریان آزاد اطلاعات
_برابری اصولی
_اعتبار اجتماعی
_استانداردها و پلت فرم های باز
_خدمات بنیادین
_رفاه عمومی
_فرآیند شفافی
_یک جهان
شروط فیس بوک برای ثبت و امنیت حساب کاربری:
_ کاربران در فیس بوک باید از اسم و اطلاعات حقیقی خود استفاده کنند .
_عدم استفاده از اطلاعات شخصی دروغین یا ایجاد حساب کاربری برای کسی به غیر از خود کاربر و بدون اجازه از فرد مورد نظر .
_عدم استفاده از پروفایل شخصی برای کسب سود تجاری.
_عدم استفاده از فیس بوک توسط کاربران زیر 13 سال.
_عدم استفاده از فیس بوک برای محکومان جرایم جنسی.
_کاربر نباید محتوایی را ارسال کند که به حقوق دیگران تعدی می کند.
_فیس بوک می تواند هر گونه اطلاعات و محتوایی را که کاربر بر روی این وبگاه ارسال می کند و از اصول آن تخطی می کند ، حذف کند.
فیس بوک در ایران
کاربران ایرانی که برای انجام این تحقیق مورد مصاحبه قرار گرفتند ، دلایل متفاوتی را برای استفاده خود از فیس بوک ذکر کردند که بیشترین علت ذکر شده ، حفظ ارتباط با دوستانی که از قبل آنها را می شناختند ، یا جستجوی دوستان و همکلاسی های قدیمی بوده است .در فیس بوک گروه های مختلفی در حال فعالیت هستند که می توان به گروه های سیاسی ، مذهبی ، علمی یا علاقه مندان به افراد یا موسیقی خاص اشاره کرد که بسیاری از کاربران بر حسب علاقه به عضویت این گروه ها در می آیند .
علت استقبال ایرانیان از فیس بوک
در حقیقت نمی توان گفت که در ایران با استقبال بی نظیری مواجه شده ، چرا که این وبگاه در سراسر جهان مخاطبین فراوانی دارد . در حقیقت بر طبق آمارهای منتشر شده ایران در فهرست پرکاربرترین این وبگاه ها قرار ندارد . این موضوع علت های مختلفی می تواند داشته باشد که مهمترین آنها فیلتر بودن وبگاه و دسترسی مشکل به آن است که تقریبا تنها از طریق اینترنت پر سرعت امکان پذیر است . دلیل استفاده ایرانیان از فیس بوک این است که کاربر در آن فضای بسیار متفاوتی با جامعه ایرانی تجربه می کنند . در این فضا ایرانی ها این امکان را دارند که زندگی و فعالیت های خود را بدون نظارت و و قضاوت ارزشی بیان کنند .علت استقبال ایرانی ها از فیس بوک را امکان تبادل آزادانه افکار و دیدگاه های سیاسی می دانند یکی دیگر از علت های جذابیت فیس بوک برای کاربران ایرانی را ، کنجکاوی آنها برای سر در آوردن از زندگی یکدیگر می دانند . چرا که فیس بوک این امکان را به فرد می دهد تا اطلاعات به روزی را در مورد زندگی شخص مورد نظر کسب کند .به نظر می رسد ، فیس بوک هم در بیان اصول و هم در بیان ارزشها و هم در فضای عمل ، تلاش می کند که محیطی ازاد را به نمایش بگذارد تا افراد احساس آزادی داشته باشند . بدیهی است در چنین محیطی توسعه خود اظهاری است و خود اظهاری در هر محیطی ، امکانی قدرتمند برای اداره کنندگان محسوب می شود .از آنچه گفته شد بر این معنا تاکید می شود که فیس بوک مصداق تام قدرت نرم است که ظاهرش زیبا و آزادی گرایانه و باطنش ظرفیتی برای جمع آوری اطلاعات فراگیر از طریق کاربران فعال و تولید اطلاعات مرتبط با فرهنگ عمومی جهانی به شیوه ای آسان و سریع است . فیس بوک ظرفیتی است برای دریافت و تحلیل اطلاعات از مسیر کم هزینه و موثر .در سال 2010 اضافه شدن دكمه «Like» يا «پسنديدم» به برخي شبكههاي اجتماعي غوغاي عجيبي را در دهكده جهاني به پا كرد. بعد از گذشت دو سال و در پي درخواست مكرر كاربران، آقاي «مارك زوكربرگ» بنيانگذار و مديرعامل فيسبوك به تازگي اعلام كرده قرار است دكمه «Hate» يا «متنفرم» هم به اين شبكه اجتماعي اضافه شود. كسي چه ميداند شايد اين دكمه جديد پرطرفدارتر از دكمه قبلي باشد! «زوكربرگ» در اظهار نظر ديگري همچنين اعلام كرده است: انتظار ميرود در 24 ساعت اول، بيش از 2 ميليارد بار از اين دكمه استفاده شود! البته اين پيشبيني غمانگيزي است كه علاقهمندان به فيسبوك از واژه «نفرت» بيش از «دوست داشتن» استقبال كنند. ضمنا دكمههاي ديگري همچون «چه كسي اهميت ميدهد؟» و «خيلي دوست داشتم» هم تحت بررسي است. جا دارد در اينجا چند پيشنهاد هم ما به آقاي «زوكربرگ» بدهيم؛ اول آنكه فيسبوك حتما بايد موتور سرچ خودش را راه بيندازد تا بتوان خيلي راحت افراد مختلف و آنلاين را جستوجو كرد. دوم اينكه شيوه «اد» كردن و «بلاك» كردن افراد بايد اصلاح و عوض شود؛ به اين دليل ساده كه اگر اين شبكه وسيلهاي براي يافتن دوستان جديدتر و ارتباطات متفاوتتر است، چرا سايت مذكور بعضي وقتها از كاربر مربوطه ميپرسد كه «آيا اين فرد را ميشناسيد؟» و در صورتي كه فرد «اد»كننده ناشناس باشد، كاربر مربوطه و بيخبر از همهجا در پاسخ مينويسد: نه نميشناسم و همين مساله باعث خواهد شد كه فرد «اد»كننده به مدت چهار روز تا يك ماه جريمه شده و بلاك شود…! حال سوال اين است: اگر قرار بود كه هر فردي فقط با دوستان اندك خود در كوچه و خيابان و مدرسه و دانشگاه و اداره و فاميل رابطه داشته و به آنها قناعت كند، ديگر چه نيازي به شبكهاي «عريض و طويل» و مدعي براي يافتن دوستان جديد بود؟!… از اين نوع تناقضات و پارادوكسها در فيسبوك زياد به چشم ميخورد.
اگرچه اين شبكه قرار است به اشتراك گذارنده ارتباطات سالم، دوستانه، فرهنگي و انساني باشد وبه قول «ژاك برك» فرانسوي اين واژه fb يك مفهوم درست جامعهشناسي است، مثل فرهنگ است، نوعي معرفت مشترك و… اما شايد براي برخي (فقط برخي و نه همه) اين نوعي فرصتطلبي نوين باشد كه بخواهند در كوچه پسكوچههاي «فيسبوك» ولگردي كنند، متلك گويند و با ترويج فحش، ابتذال، هك، هرزهنگاري، خرافات، بياخلاقي و شعارهاي توخالي، آرامش ساكنان بافرهنگ، شريف، ساده و نسبتا آزاد اين دهكده جهاني را به هم بريزند.
توئیتر
توئیتر یک شبکه اجتماعی اینترنت است که به کاربران خود این امکان را می دهد تا پیام هایی را با عنوان توئیتر به یکدیگر ارسال و دریافت کنند . توئیت ها ، پست هایی متنی هستند که می توانند حد اکثر 140 حرف باشند . شرکت توئیتر شرکت خصوصی است که در سان فرانسیسکو و کالیفرنیا بنیان نهاده شد .نام توئیتر به معنی صدای چهچه زدن پرنده است وبه این دلیل انتخاب شده است که القا کننده جریان متناوب و ممتد اطلاعات است .
رویکرد غربی توئیترقبل از نا آرامی های انتخابات
در اوج نا آرامی های پس از انتخابات ایران ، کیلینتون وزیر خارجه آمریکا طی دو مصاحبه متوالی ، آشکارا از شبکه توئیتر نام برد و از مدیران این شبکه خواست زمان تعطیلی موفق این شبکه را برای انجام برخی تعمییرات و اصلاحات سریعا اعلام نمایند و صریحا اظهار داشت که این شبکه باید به کمک آشوب های داخلی ایران بشتابد .یک سال بعد و در سالگرد انتخابات ایران مجله سیاست خارجی با اذعان به اشتباه در پیش بینی خود می نویسد : بر خلاف انتظار ، فناوری نتوانست در دموکراتیزه کردن انقلاب در ایران نقش بازی کند ، اما ابزارهایی مانند توئیتر مدتی هر چند کوتاه توانستند روزنامه نگاری شهروندی را ترویج کنند .
ویکی پدیا
نگاهی کوتاه به تاریخچه
بنیاد ویکی مدیا سازمان خیریه غیر سودده است که در سن پترزبورگ فلوریدا تاسیس شد و هم اکنون اداره مرکزی آن در سان فرانسیسکوی کالیفرنیا واقع شده است .بنیاد ویکی مدیا در تاریخ 20 ژوئن 2003 ، از ترکیب ویکی پدیا و نوپدیا به بوجود آمد .
ویژگی خاص ویکی پدیا
ویکی فن آوری نرم افزاری است که در سال 1994 توسط وارد کانینگهام ایجاد شد .و فناوری ویکی ،این امکان را فراهم آورد که چندین کاربر بتوانند یک متن یا برنامه را به سرعت و آسانی تغییر دهد .
اهداف
هدف بنیاد ویکی مدیا برقراری و گسترش پروژه هایی با محتوای باز بر مبنای فناوری ویکی و در دسترس قرار دادن محتوی این پروژه ها برای عموم مردم به صورت رایگان است . بنیاد در کد در آمد داخلی ایالات متحده ، به صورت خیریه عمومی تعریف شده است . بنیادداری دو اظهاریه با عنوان اظهاریه چشم انداز و اظهاریه رسالت است . اظهاریه چشم انداز که در حقیقت آرمان ها ، رویاها و چشم انداز بنیاد در چند دهه آینده را منعکس می کند ، عبارت است از : دنیایی را تصور کن که در آن هر انسان می تواند در کل مجموعه دانایی مشارکت داشته باشد . این تعهد ماست . اظهاریه رسالت به توصیف واقع بینانه تری از شرایط فعلی بنیاد می پردازد . بخشی از آن عبارت است از : رسالت بنیاد ویکی مدیا قدرتمند و توانمند ساختن افراد دنیا برای جمع آوری و گسترش محتواهای آموزشی با مجوز ازاد یا در قلمروی عمومی ، وانتشار موثر و جهانی آن است .هدف ویکی پدیا ، که در حقیقت اصلی ترین و مورد رجوع ترین بخش بنیاد است ، آن گونه که در خود وبگاه منعکس شده است ، این است که مجموعه ای خنثی از واقعیت قابل تصدیق در منابع دیگر باشد .
اصولی که ویکی پدیا بر مبنای آنها کار می کند با عنوان پنج ستون ذکر شده است :
1. ویکی پدیا یک دایره المعارف است ، نه یک لغت نامه یا روزنامه.
2. ویکی پدیا بی طرف است .
3. ویکی پدیا دارای محتوای آزاد است ، بدین معنا که هر فردی می تواند مطالب را ایجاد و اصلاح کند ، هیچ اصلاح کننده ای مالکیتی نسبت به مطالب ندارد و هر مطلب نوشته شده مورد اصلاح و بازبینی دیگران قرار می گیرد .
4. افراد فعال باید نسبت به یکدیگر ، حتی به هنگام اختلاف نظر، رفتاری مودبانه داشته باشند .
5. ویکی پدیا هیچ قانون محکمی غیر از این پنج اصل ندارد . افراد باید در اصلاح مطالب جسور باشند و هراسی در مورد وارد آوردن آسیب به مطالب در اثر اشتباه نداشته باشند ، چون تمامی مطالب ذخیره می شوند و به راحتی قابل برگشت هستند .
نظریه مفاهیم و روشها
یکی از مهمترین عرصه های قدرت نرم ، عرصه اطلاعات و دانش است . اگر گروه یا کشوری خاص بتواند علم و اطلاعات را از زاویه دید خود انتشار دهد، در انتقال جهان بینی خود موفق خواهد بود ، و در ادامه خواهد توانست دیگران را وادار کند آنچه را که او دوست دارد ، دوست بدارد و این همان قدرت نرم است .دسته بندی و عرضه اطلاعات غیر دولتی تر ، مستقل تر و بی طرف تر به نظر آید ، در اعمال قدرت نرم نیز موفق تر خواهد بود .
کاکردهای سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی
یکی از دلایل رتبه بالای ویکی پدیا آن است که درجستجوی گوگل تقریبا در تمامی موارد یک یا چند نتیجه اول جستجو ، مربوط به وبگاه ویکی پدیا است .اما ویژگی اصلی آن که همان قابل تغییر بودن توسط هر کاربری است ، باعث زیر سوال رفتن اعتبار مقالات ویکی پدیا شده است . همزمان ، هم باعث رشد سریع و جهانگیر شدن این وبگاه شده و هم منشا بزرگترین ایرادات وارد به آن است .
ویکی پدیا در ایران
اغلب زیر مجموعه های ویکی مدیا دارای در بخش فارسی هستند ، اما در بسیاری از این موارد این بخشها تقریبا غیر فعالند و محتوای چندانی ندارند . همواره همه بخشهایی را که در بخش انگلیسی وجود دارد , نمی توان در بخش فارسی دید همچنین به علت اینکه مطالب توسط کاربران عادی نوشته می شوند ، معادل های هماهنگ نیستند و برای یک واژه از معادل های متعدد استفاده شده است . مهمترین بخش بنیاد ویکی مدیا و اولین بخشی که آغاز به کار کرد و همچنین فعال ترین بخشی که در زبان فارسی موجود است ، ویکی پدیا است .امروزه افراد زیادی تعریف خود را از مطالب مختلف وقایع تاریخی و اخبار جهان ، و در یک کلام جهان بینی خود را از ویکی پدیا و ویکی نیوز می گیرند واین قدرت نرم است برای افرادی که این مطالب را می نویسند ، که هم اکنون به گفته خود وبگاه اغلب مردان تحصیل کرده اروپایی ، آمریکایی است . ویکی مدیا در پاسخ به دو سوال که مرتبط به منطق طبیعت انسانی است به این ظرفیت دست پیدا کرد است .سوال اول به این هدف باز می گردد که ازچه طریقی می توان با سرعت و در حداقل زمان لازم اطلاعات گسترده ای را در مورد لایه های مختلف فردی و اجتماعی و ابعاد متکثر سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی و امنیتی جهان به دست اورد . پاسخ ، انگیزه دادن به همه کاربران جهان برای ورود داده و اطلاعات است . اگر همه افراد دارای قلم تولید کننده شوند ، اتفاق بزرگی در انعکاس اطلاعات می افتد . سوال دوم به این معنا باز می گردد که چگونه می توان این انگیزه را به وجود آورد ؟ پاسخ به این سوال در ایجاد احساس حضور در فضای آزاد و ایجاد حس انسانی واز سوی دیگر ایجاد اعتبار و حس شهرت برای اطلاعات منعکس شده در مورد افراد ، مومسسات و همه موارد منعکس شده است . ویکی مدیا با همه قالب ها و همه زبان ها ، منعکس کننده استفاده فراگیر از توجه به پاسخ به این دو سوال است .
یوتیوب
نگاهی کوتاه به تاریخچه
یوتیوب وبگاهی است کاربر محور و این امکان را فراهم آورده است که کاربران اینترنتی از سراسر جهان ، ویدیئوهای مطلوب خود را با افراد مورد نظرشان به اشتراک بگذارند .یوتیوب دریچه ای است که از کانال ویدیو ، انسان ها را به هم پیوند می دهد ، به همان نسبت خود نیز حاصل تفکری پیوندی است . یوتیوب در فوریه سال 2005 با ابتکار مبدعانش افتتاح شد . اما در اکتبر امروز یوتیوب هم یکی از اندام های این غول اینترنتی به حساب می آید . مقر آن ابتدا در سن متئو قرار داشت ، اما امروز به سن برونو ، در کالیفرنیا منتقل شده است . سازندگان اولیه آن استیو چن ( تایوانی ، آمریکایی) و چارد هورلی ( آمریکایی) بود اکنون نیز از مدیران اجرایی ارشد یوتیوب است همراه جاوید کریم ( بنگلادشی _ آلمانی ).شرکت بررسی بازار کام اسکور ، یوتیوب را بزرگترین ارائه دهنده ویدئوهای اینترنتی در آمریکا معرفی کرده ، که حدود 43 درصد از سهم بازار را در این حوزه به خود اختصاص داده است و تنها در ژانویه 2009بیش از 6 میلیارد ویدئو از طریق این وبگاه به نمایش گذاشته شده است . یوتیوب بیش از دو میلیارد ویدئو در روز ارائه می کند که این تعداد دو برابر کل بیننده هایی است که در ساعات اولیه آغاز پخش سه شبکه تلویزیونی اصلی در آمریکا تلویزیون تماشا میکنند .این وبگاه در سال 2008 جایزه ای دریافت کرد تحت این عنوان که جای دنجی برای سخنگویان فراهم آورده است و این هم خود دموکراتیک است و هم در پیشبرد دموکراسی موثر است .علی رغم محبوبیت بسیار یوتیوب انتقاداتی هم بر آن وارد است . برخی معتقدند که یوتیوب حق نشر را رعایت نمی کند . هنگامی که شما می خواهید ویدئویی را در یوتیوب قرار دهید با این جمله مواجه می شوید : ( نمایش تلویزیونی ، نماهنگ ، کنسرت یا تبلیغات تجاری را بدون اجازه بار گذاری نکنید ، مگر آنکه محتوای آنها را خودتان تهیه کرده باشید . راهنمای حق نشر و دستور العمل های اجتماع یوتیوب شما را کمک می کند تا دریابید آیا ویدئوی شما تجاوزی به حق نشر دیگران هست یا نه .علی رغم این بند ، هنوز تعداد بسیاری از ویدئوهای غیرمجاز در یوتیوب وجود دارد .همینطور از دیگر موارد هم ، عدم حفظ حریم خصوصی است .
اهداف و اصول کلی
کاربرد در استفاده از یوتیوب می تواند به دو صورت عمل کند . به عنوان عضوی از وبگاه که ویدئوهای مورد علاقه خود را در وبگاه بارگذاری می کند و آنها را به مخاطبان مورد نظرش به اشتراک می گذارد و یا به عنوان کاربری که مرورگر وبگاه و ویدئوهای دیگران است . افرادی که برای بارگذاری ویدئو در وبگاه یوتیوب ثبت نام می کنند باید تعهد خود را نسبت به سه تعهد نامه اعلام کنند . شرایط یوتیوب اصول حفظ حریم خصوصی و دستور العمل اجتماعات یوتیوب است که به چهار دسته تقسیم می شود .
اصول یوتیوب :
• یوتیوب خود را مقید می داند ابزاری را در اختیار کاربر قرار دهد تا بهره بیشتری از ویدئوهای یوتیوب ببرد .
• کاربر نمی تواند از آی پی آی یوتیوب برای مصارف تجاری استفاده کند .
• کاربر باید حقوق معنوی مارکهای تجاری و نام های انحصاری را حفظ کند .
• کاربر باید به ابزار به روز سازی مجهز باشد .
و…….
موارد ممنوعه
مثلا صاحب ای.پیو.آی نباید :
_اطلاعات مربوط به هیچ کاربری را جمع آوری یا دست کاری کند .
_تغییری در طرز کار ای .پیو.آی یوتیوب یا ای.پیو.آی ایجاد کند .
_در تبلیغات نهاده شده در یوتیوب و اطلاعات یوتیوب مداخله کند یا تغییر ایجاد نماید .
_کپی محتوای دیداری _شنیداری یوتیوب با ابزاری به جز پلیر و یا پلیرهایی که یوتیوب مجاز می داند دسترسی پیدا کند .
_با استفاده از ای.پی.آی یوتیوب از قانون حق نشر تخطی کند و از محتویات دارای حق نشر سوء استفاده کند .
اصول حفظ حریم خصوصی یوتیوب
اصول حفظ حریم خصوصی ،اصولی است که گوگل و تمام وبگاه های متعلق به آن درباره کاربرانشان اجرا می کنند . از اهم این اصول می توان به نکات زیر اشاره کرد :
– یوتیوب متعهد می شود که از نشانی پست الکترونیکی و اطلاعات فردی شما جهت بازاریابی یا ارسال آگهی تبلیغاتی استفاده نکند و تنها شما را از تغییرات مهم وبگاه و اخبار نظیر آن آگاه سازد .
– هنگامی که حساب یوتیوب باز می کنید ، برخی از اطلاعات شما در اختیار دیگران کاربران این وبگاه قرار می گیرد.
– با مشاهده صفحه پرونده خود ، هرگاه بخواهید میتوانید اطلاعات شخصی نظیر نشانی پست الکترونیک و… را اصلاح کنید .
و……..
نظریه ها ، مفاهیم و روش ها
موثر ترین مشخصه یوتیوب که آن را به وبگاهی فراگیر تبدیل کرده است ،محیط تعاملی آن است که خنثی ، باز و بی نهایت ، غیر متمرکز و دموکراتیک به نظر می رسد .
از منظر استوارت هال ، فرآیند تولید و مصرف پیام بصری ، دو فرآیند یا لحظه منفک از هم هستند که به طور کامل با یکدیگر قرینه یا شفاف نیستند ، اما از طریق روابط اجتماعی در کل فر آیند ارتباطاتی با هم مرتبط می شوند . معنا در فضای تولیدی خود کامل نمی شود ، بلکه مجموعه معانی رمز گشایی شده هستند که با نتایج و عواقب بسیار پیچیده ادراکی ، احساسی ، ایدئولوژیکی و رفتاری نفوذ می کند ، سرگرم می کنند ، راهبری و توجیه می کنند .نوع و نحوه تطبیق معنایی که در متن نهاده شده است و معنایی که مخاطب از آن دریافت می کند .مزیت نگاه هال این است که فرآیند انتقال معنا ، فرآیندی یک سویه تلقی نشده ، بلکه این فرایند پیچیده و بر تناقض است که در عمل به روابط اجتماعی دخیل در درک معنا وابسته است .
آمار ترافیکی و مالی
یوتیوب به عنوان یکی از ده ها وبگاه زیر مجموعه گوگل ، خود دارای تعداد کثیری مخاطب در دنیاست . درماه ژوئن سال2010 روزانه بیش از پنج میلیارد کاربر به آن مراجعه کرده اند.
یوتیوب دموکراتیک و دموکراسی یوتیوبی
یوتیوب در اسل 2009 ، در شرایطی که محاصره و بمباران فسفری شدید ، زنان و کودکان و غیر نظامیان را در غزه مرتبا هدف قرار می داد ، به صهیونیست ها فضای کاملا مناسبی جهت دستکاری افکار عمومی اعطا کرد . وزارت امور خارجه اسرائیل ، در بر انگیختن افکار عمومی بر ضد فلسطینیان ، نهایت استفاده را از یوتیوب برد .برای نمونه قرار دادن کارتون هایی در یوتیوب که خطر مسلمانان به خصوص نهضت مقاومت را در برابر تمام جهان به عنوان عامل ترور جهانی باز نمایی کند .
اسلام در یوتیوب
نمایش ویدئو هایی از تازه مسلمانان ، که عموما از متن آمریکا به اسلام گرویدند ، در یوتیوب می تواند تیغ دو لبه ای باشد که البته در متن کلی این فضا باید بررسی و درک شود . افراد تازه مسلمان ، که روایت تازه مسلمانی انان در یوتیوب آمده ، از داخل آمریکا پیام تغییر ایدئولوژیک خود را به جهانیان می رسانند .تغییر مذهب به چند دلیل حائز اهمیت است . اول آنکه ، این مسلمانان برخاسته از جامعه سکولاری هستند که ادعای آن آزادی مذهبی و بیان است . بنابراین نباید مانعی وجود داشته باشد که فرد با شناخت خود به تغییر مذهب دست بزند . وجود چنین افرادی که به دین جدیدی مانند اسلام گرویدند ، خود گواهی بر این مدعاست که آزادی شهروندان آمریکایی در تفکر و انتخاب فردی سبک زندگی و آزادی بیان چنان که در باز نمایی دموکراسی نشان داده شده ، تامین است .اما این سکه ، روی دیگری نیز دارد و آن اینکه مبانی اسلامی و جمعیت مسلمانان ، عوامل فعال شناخته شده در گفتمان غالب و پذیرفته شده بازنمایی نشده اند . گرویدن اسلام برای مخاطب غربی ، بخصوص آمریکایی ، می تواند پیام خطر هم باشد .
تاثیر فرهنگی یوتیوب در ایران
یوتیوب به منزله رسانه اجتماعی کاربر محور ، از وبگاه های مهمی است که آمریکا به چند دلیل می تواند بر پیشبرد آن ، در ایران نظر مثبت داشته باشد:
1) آمریکا می تواند با مفهوم سازی بر مخاطب ایرانی در یوتیوب او را تحت تاثیر قرار دهد و به سوی امریکایی شدن سوق دهد .
2) کاربران ایرانی فعال در یوتیوب که عمدتا مقیم خارج از کشور و یا متعلق به گروه اپزسیون هستند ، با بارگذاری ویدئوها و گذاشتن یادداشتهای مخالف نظام ، ذهن مخاطبان خارجی را نیز مغشوش و تصویر ایران را نیز تخریب می کنند .
3) یوتیوب با اعتبار جهانی در لایه شهروندی کشورهای گوناگون نفوذ دارد و آمریکا با شکل دادن تفکر سوء آنها نسبت به ایران ، هماهنگی و همسویی جهانی را با سیاست های ضد ایرانی خود بر می انگیزد .
حال با توجه به اینکه رژیم در ایران ، سیاست اعلام شده از سوی دولت آمریکاست ، یوتیوب می تواند جایگاه اعمال قدرت در سطح مدنی در جهت تحریک اذهان به سوی این هدف باشد .
جمع بندی بخش اول
همانطور که در قسمت مربوط به یاهو اشاره شد با ارائه خدمات بسیار گسترده و متنوع به کاربر ، به واقع تبدیل به یک امپراتوری مجازی یا عنصر فعالی از امپراطوری مجازی آمریکا شده است ، به طوری که کاربر بدون مراجعه به یاهو نمی تواند نیازهای خود را تامین کند . او حتی خدمات خود را برای سهولت آسانتر از طریق موبایل و اخیرا تلویزیون ارائه داده است . اما در واقع از گفته های ذکر شده ، می توان نتیجه گرفت درگاه یاهو در اصل مبلغ فرهنگ عامه آمریکایی است . درمورد گوگل نیز می توان گفت : کشورهای مختلف از قدرت گوگل آگاه هستند و می دانند گوگل دروازه اینترنت وب است . اگر اطلاعاتی نیاز است باید از گوگل بخواهند . گوگل نه تنها دروازه اینترنت ، بلکه منبع در حال گسترشی از انواع و اقسام اطلاعات و داده های مختلف است .همچنین فیس بوک نیز به نظر می رسد ، هم در بیان اصول و هم بیان ارزشها و هم در فضای عمل ، تلاش می کند که محیطی آزاد را به نمایش بگذارد تا افراد احساس آزادی داشته باشند . بدیهی است در چنین محیطی توسعه خود اظهاری است و خود اظهاری در هر محیطی ، امکانی قدرتمند برای اداره کنندگان محسوب می شود .ویکی پدیا هم از طرفی نقشه حضور اطلاعات و کاربرانش حکایت از جهان گشایی اطلاعاتی جهانی ویکی مدیا به طور عام و ویکی پدیا به طور خاص دارد . از این منظر ویکی پدیا را می توان صنعت امپراتوری اطلاعاتی مجازی لقب داد . اگر چه طبق اهداف ذکر شده بنیاد ، ویکی مدیا به شدت روی حفظ بی طرفی و حذف نقطه نظرات شخصی تاکید دارد و آن را مهم ترین اصل خود می داند و این مسئله در ارتقای اعتبار این وبگاه بسیار موثر بوده است ولی باید توجه داشت که اساسا تولید اطلاعات در زمین اطلاعاتی یک شرکت آمریکایی ، ولو غیر جانبدارانه ، قدرت اطلاعاتی آمریکا محسوب می شود . و در آخر هم این یوتیوب است که می توان گفت محیطی را فراهم کرده که کاربران با ابعاد جغرافیایی ، جمعیتی ، جنسیت و ایدئولوژی های متفاوت ، در آن احساس صمیمیت ، امنیت و حفاظت می کنند . اما یوتیوب به عنوان یک ابزار مدرن برخاسته از جامعه آمریکا ، ارزش های آمریکایی را به خوبی در خود جای داده و به کاربران منتقل می کند . او توانسته به طور حرفه ای کاربر را مجذوب فضای خود کند و توجه بیش از 100 میلیون نفر را به صورت فعال به خود جلب کند.
بخش دوم
رسانههاي اجتماعي مدتي است كه بر سر زبانهاست و تاثيرات شگرف آن بر زندگي آدمي انكارناپذير است. دستگاهي ساده اما عريض و طويل و جادويي… نه ميشود آن را رد كرد و نه ميشود بهطور كلي آن را پذيرفت. حضور برندهايي همچون گوگل، اپل، فيسبوك در بازار خود موجب ايجاد تجارت گستردهيي براي سرمايهگذاران داخلي و خارجي شده است…. فيسبوك در سال مشخصي وارد ايران نشد، مثل راديو و تلويزيون. اصلا خود اين سايت بهطور رسمي كارش را از فوريه 2004 در دنيا آغاز كرد. ولي در سال 2008 اتفاق عجيب و غريبي افتاد، به اين معني كه تعداد كاربران فارسيزبان ايراني و تاجيكي بهطور ناگهاني افزايش چشمگيري يافت، تاجايي كه اين موضوع مديرعامل شبكه را واداشت تا زبان فارسي را هم به آن اضافه كند. امكانات ويژه و گسترده ارتباطي اينترنت و فيسبوك، توييتر، وبلاگ و… اين شبكهها را در ميان هنرمندان، ورزشكاران، دانشمندان، سياستمداران، دانشجويان، جوانان و زنان (بالاخص زنان) جاي داده است. 12 سال از حضور جدي اينترنت در ايران ميگذرد. اينترنت نسبت به رسانههاي ديگر امكان تعامل بيشتر و بهتري دارد و فراگير است اما به همان نسبت كه آزاد و سريع و فراگير است، مشكلاتي هم دارد. البته در كنار اينترنت، فيسبوك، توييتر، وبلاگنويسي و… هم مشتريان پروپا قرص خود را دارد، به خصوص فيسبوك كه گويا نسبت به همتايان ديگر خود از جذابيت بيش از حدي در نگاه علاقهمندان خود برخوردار است. نخستين وبلاگها قبل از شهريور سال 1380 راه افتادند. اول تعدادشان كم بود اما الان در هر ساعت يك وبلاگ ايجاد ميشود. ايرانيها از جمله افرادي هستند كه نسبت به جمعيت كل دنيا، بيشتر از وبلاگ استفاده كردهاند و… ظاهرا اين «كشتي وبلاگ» حالا حالاها قرار است به راهش ادامه دهد. شبكه رويترز تعداد وبلاگهاي فارسيزبان را چندي پيش، يك ميليون و 600 هزار اعلام كرد. سرويسدهندهها هم مثل «پرشين وبلاگ» و… از همان موقع راه افتادند. نخستين مجلات اينترنتي هم همينطور؛ بهطور مثال نخستين مجله با نام «كاپوچينو» از تيرماه 1381، كارش را شروع كرد و… اگر در ميان پايگاههاي اينترنتي ايراني گشتي بزنيد، با سيلي از صفحات وبلاگي مواجه ميشويد كه دانشآموزان، دانشجويان، روزنامهنگارها، هنرمندان، برخي از ورزشكاران و جالبتر از همه «طلبهها و روحانيها» راه انداختهاند و كلي «پا منبري» اينترنتي دارند. اين حركت در واتيكان و مراكز ديني ديگر هم ديده ميشود.
روزنامهنگاري سبك گوتنبرگي يا سنتي با قدمت حدود 400 سال، در حال حاضر همچنان جزو وسايل اصلي ارتباطات جمعي به شمار ميآيد. اما طي ساليان گذشته به دليل پيشرفت ارتباطات و پديد آمدن وسايل جديد ارتباطي همچون راديو، تلويزيون و سينما، روزنامهنگاري چاپي بارها بهطور جدي به چالش فراخوانده شده است و حال رقيب اصلياش در اين چالش روزنامهنگاري آنلاين است. از اواسط دهه 1990 و با پيشرفت قابل ملاحظه اينترنت، مطبوعات در عرصه اينترنت هم حضور يافتند. اين امر با قرار دادن «نسخه چاپي» روزنامهها بر وب شروع شد. بهطوري كه بسياري روزنامهها نسخه چاپي روزنامه خود را روي اين فضا قرار دادهاند. اين موضوع هنوز درباره روزنامههاي ايراني صدق ميكند و عمده روزنامههاي ايراني، هنوز نسخه چاپيشان را بر سايتهاي خود قرار ميدهند. اما وضع به اين حالت باقي نماند. بهطوري كه بسياري روزنامههاي مشهور دنيا مانند واشنگتنپست، تايمز، نيويوركتايمز و…، دست به ايجاد سايتهاي آنلاين ژورناليستي زدند و نسخه چاپي خود را از صفحات وب برداشتند. دليل اين كار اين بود كه شرايط فضاي وب با شرايط مطالعه روزنامه در فضاي واقعي كاملا متفاوت است. سوالي كه معمولا در اين شرايط از ذهن ميگذرد اين است: آيا مرگ روزنامههاي چاپي نزديك است؟
گروهي هم عقيده دارند امروزه با آمدن ابزارهاي ارتباطي جديد همچون اينترنت، فيسبوك، موبايل و… مراكز و محافل تجمع مردم مثل جشنهاي تولد، ميهمانيهاي خانوادگي، مراسم ختم، تالارهاي سخنراني و… جاي خود را به پيامهاي ديواري فيسبوك، پيامك و… داده است. عدهيي نيز معتقدند اين شبكهها باعث شكاف عظيم ميان نسل جديد و جوان با نسل گذشته وكهن سال شده است. گروهي هم ميگويند امكان دستيابي به اطلاعات خصوصي و خانوادگي شخص و ديگران در حافظه كامپيوتر به سادگي موجود است و اين اطلاعات دائما در معرض دستبرد افراد و موسسات ويژه است. اين موضوع را در فيلمي همچون «بلاي كامپيوتر» ساخته «اريك تيل» و دهها فيلم ديگر ميتوان ديد. البته اين ناامني و شكاف، فقط در مورد تاثيرات فيسبوك و… نيست. هر وسيله مدرن و تازه كه قدم به بازار كشور ما ميگذارد، اين مشكل را ايجاد ميكند. و اغلب مشكل ايجادشده ربطي به خود آن وسيله يا ابزار خاص ندارد. سرمايهگذاران بخش خصوصي كه اقدام به اين تجارت ميكنند، اكثرا بينش و تعهد لازم براي اين كار را ندارند و فقط دنبال پر كردن جيبهاي خود و اطرافيان خود هستند. دولت هم كه در اينباره معمولا اقدامي نميكند. اين طبقه سنتي يا نوكيسه، اغلب دانش لازم براي انجام اين كار را هم ندارند كه اگر داشتند، خوب ميدانستند هر ابزار جديدي كه وارد ميكنند، بايد فرهنگ استفاده از آن را هم در ميان طبقات مختلف به شكلي مناسب ترويج دهند، اما اين كار را نميكنند و اصلا خلأ آن را هم احساس نميكنند كه هر وسيلهيي، بار معنايي- احساسي خاصي را در ميان اقشار مختلف ايجاد ميكند و ممكن است موجب كژروي و ايجاد هنجارهاي نامناسب در جامعه نيز باشد. ابزارهايي مانند آسانسور، موبايل، رسيور، تردميل و… از جمله وسايلي هستند كه داراي مشكلاتي مشابهاند. هيچ وقت در ارتباط با اين وسايل و ضرورت نياز جامعه، فرهنگسازي نشده و اگر هم شده، در حد لازم نبوده است. شناخت اين موضوع ميتواند يكي از اساسيترين سوالات را در ارتباط با بحث كاربردي مدرنيته و سنت به صورت عملي پاسخ دهد. بحثي كه از مشروطه تا به امروز درگيرش هستيم… به ياد بياوريم نقش تلگراف را درشكلگيري مشروطه و كاربرد آن را در ميان طبقات گوناگون مردم…
بنابر اين به نظر ميرسد كه بايد خودمان را براي رودررويي با اين پديده بزرگ و علمي آماده كنيم و از روي لجاجت خود را به ندانستن نزنيم و از ورود به ميادين تكنولوژي و رقابت در هر زمينهيي نترسيم. در مباحث رسانهيي و ارتباطات، هم رسانه مهم است و هم مخاطب… زماني دوست و همكار عزيزم مهندس «مهدي فيروزان» سردبير مجله هفتگي «سروش» در باب «صراحت، مفاهمه و رشد» در نشريه نوشته بود: «جامعه نيازمند صراحت در كلام و نوشته است. صراحت براي مشاركت همگاني در رفع مشكلات اجتماع، براي برنامهريزي، براي جلوگيري از خطاها، براي پرورش صحيح استعدادها، براي بارور كردن شعور اجتماعي، براي ايجاد حس مسووليت در افراد و براي يافتن ارزش واقعي وقت و زمان… صراحت با هتاكي و بيادبي و عدم رعايت شئونات ديگران مغاير است و تعارف، ملاحظه، پردهپوشي و مصلحت حقيقت را بهطور واقعي در لابهلاي اوراق همان تعارف، ملاحظه، پردهپوشي و مصلحت مدفون ميكند.»
پس بايد با صراحت در سياستهايمان بازنگري كنيم و امكان رقابت و تعامل را به وجود آوريم. از توليدات تكنولوژي خوب ديگران استفاده كنيم، مثل ماشين، تلفن، يخچال، جاروبرقي، موبايل و… و خودمان را با تكنولوژي روز وفق دهيم. به خواستههاي مردم توجه كنيم. از تغيير نترسيم، اتفاقات و رويدادهاي مهم را در فضاي مجازي پوشش دهيم. رقابت ايجاد كنيم. به ويژگيهاي فرهنگي ملي و بومي خودمان بيشتر توجه و دقت كنيم. ممنوعيت استفاده را يك راهحل ندانيم. شبكههاي ملي، آزاد و مناسب خودمان را راهاندازي كنيم. ارتباطات جهاني را حفظ كنيم. شبكه خصوصي را فعال كنيم. در سياستهاي فرهنگي و رسانهيي بازنگري كنيم، فضاهاي تفريحي و اطلاعرساني را بيشتر كنيم و با رسانههاي مختلف همچون صدا وسيما، مطبوعات و… به مردم آگاهيهاي لازم را بدهيم…
حال سوال اساسي اين است كه آيا شبكههاي اجتماعي تهديدي براي جامعه به حساب ميآيند؟ آيا دشمنان هر كشوري ميتوانند با استفاده از اين ابزارهاي ديجيتال، سياستهاي استعماري خود را پيش ببرند؟ آيا اين شبكهها موجب شكاف ميان مردم ميشود؟ تجربهاي عملي كه در انقلابات و جنبشهاي اسلامي مردم خاورميانه انجام گرفت، به بخشي از اين سوال پاسخ ميدهد. اما مشكلات استفاده از اين وسايل مدرن فقط به اين مورد محدود نميشود و حتي حريم شخصي افراد را هم تهديد ميكند به اين صورت كه ابزارهاي موجود اطلاعرساني درباره اشخاص در دستگاههاي موجود، باعث تعدي و تجاوز به حريم شخصي شده بهطوري كه ميتواند مورد استفاده يا سوءاستفاده بسياري از افراد، سازمانها و حتي ماموران و جاسوسان خارجي شود… حتي مشكلاتي عاطفي و رواني همچون فاصله گرفتن از واقعيات پيراموني را در هر جامعهيي براي فرد استفادهكننده به وجود ميآورد كه همين ممكن است فرد را به بيراهه بكشاند و تاثيرات مخرب روي روح و روان او بگذارد. پژوهشگران ميگويند ممكن است زماني برسد كه بر مبناي چگونگي استفاده فرد از اينترنت بتوان دريافت كه او افسرده شده است يا نه. اين بررسي نشان داد كه افراد افسرده بهطور متفاوتي نسبت به ديگران از اينترنت استفاده ميكنند، و زمان بيشتري را به چت كردن آنلاين يا به اشتراك گذاشتن فايلها ميگذرانند. به گفته پژوهشگران اين يافتهها ممكن است به ايجاد يك سيستم هشدار اوليه منجر شود كه به افراد خبر دهد كه در حال افسرده شدن هستند.
بررسيهاي قبلي نشان داده بودند استفاده بيشتر از اينترنت با افسردگي ارتباط دارد و همچنين نتيجه گرفته بودند گذراندن زمان بيش از حد پاي كامپيوتر ممكن است عامل ايجاد مشكلات بهداشت رواني باشد؛ اما اين پژوهشگران معتقدند استفاده بيش از حد از اينترنت صرفا علامتي از بروز يك مشكل رواني مانند افسردگي است.
گروهي نيز معتقدند، يكي از نابسامانيهاي فيسبوك، حضور كاربراني است كه داراي صفحههاي متعدد با اسامي و عكسهاي متعدد و جعلي هستند. يعني يك نفر به تكرار، با مشخصات جعلي و استفاده از عكسهاي متعدد، تعداد زيادي صفحات فيسبوكي دارد و خودش هم باور دارد كه واقعا چند نفر است. اين كاربران كه ميتوان آنها را هزارچهرههاي فيسبوكي ناميد، با اين اسامي و صفحات جعلي براي خود در فيسبوك نيز يك شبكه جعلي بنا نهاده و از اين طريق روياي سازماندهي يك باند ديجيتالي را در سر دارند. اين افراد از اين طريق ميتوانند به آزار و اذيت كاربران ديگر، گسترش جو عدم اعتماد، ارسال راپورتهاي متعدد غيرواقعي عليه كاربران ديگر، تهمت و افترا به ديگران و… اقدام كنند.
اخيرا در يك كشور اروپايي، يك كاربر شكايتي را عليه كاربري ديگر ارائه داده است كه ميتواند جالب باشد. اين كاربر ادعا كرده كه يك كاربر، با استفاده از اسامي و صفحات جعلي، از طريق شايعهپراكني و انتشار اطلاعات غيرواقعي، براي او مشكلاتي ايجاد كرده است. براي بررسي اين موضوع كه آيا همه اين افراد دارنده صفحات و پروفايلهاي خود، يك نفر با مشخصات متعدد جعلي است، شركت ارائهدهنده خدمات اينترنتي از طريق پيگيري «آي. پي» آدرس اينترنتي كاربري كه از او شكايت شده بود، تاييد كرد همه اين صفحات براي ورود به اينترنت از يك «آي. پي» آدرس استفاده كردهاند كه آدرس و مشخصات دقيق مصرفكننده كه در كشور ديگري بوده، نيز مشخص است. بنابراين، از طريق پيگيري «آي. پي» آدرس توسط شركت ارائهدهنده سرويس اينترنتي، ميتوان در صورت لزوم به نتيجه رسيد. به لحاظ روانشناسي، افرادي كه از نابساماني رواني رنج ميبرند، از مشخصات متعدد جعلي درون فيسبوك استفاده ميكنند و درصدد آزار و اذيت ديگران برميآيند.
اما با همه اين بايدها و نبايدها، ارتباطات مجازي به صورتي گسترده و فراگير به نزديكتر شدن نسل بشر به يكديكر كمك شاياني كرده است. به قول آن بزرگ… «اگر انسانها را گرد هم آوريد، آنها را تعالي بخشيدهايد»… اگرچه افراد، بيشتر در حوزهيي قرار گرفتهاند كه نوعي خرد جمعي تعيينكننده همه چيز است و فرد تنها و بيكس، در فضايي تجريدي و به دور از خانواده، بدون هيچ راهنمايي مثل «آليس» قدم در سرزمين عجايب راهي تخيلي گذاشته است به نام «اتوپياي» فيسبوك؛ شبكهيي فانتزي كه بيشتر از 850 ميليون عضو در سرتاسر جهان دارد و سومين كشور پرجمعيت بعد از هند و چين به شمار ميآيد وبه عبارتي، دارد كمكم تبديل به يك «كشور مجازي جديد» در سازمان ملل ميشود. قارهيي واقعي، چهار فصل و وسيع كه بيشتر به يك سرزمين الكترونيكي طنز، كاريكاتور و رويا شباهت دارد، حال سوال من اين است كه آيا همه ساكنان اين قاره مجازي جزو دوستان ما هستند يا ميتوانند باشند؟ آقاي «ديويد فينچر» در فيلم اخيرش به نام «شبكه اجتماعي» كه تولد fb را به جشن نشسته است، پاسخ اين سوال را با كمي دستكاري به اين صورت و با اين شعار ميدهد: «نميتوانيد به 500ميليون دوست دسترسي داشته باشيد، بدون اينكه دشمني براي خود بتراشيد!» نميدانم شما چه نظري داريد اما به نظر من ميرسد آدم مدرني كه حالش از تنهايي مدرنش در دنياي ابزورد و «بكت»گونه فعلي به هم ميخورد، دوست دارد روي مبل بنشيند و پايش را روي پاي ديگرش بيندازد و كتاب ديجيتالياش را بخواند و اصلا هم بدش نميآيد قبيلهگرايي قديمياش را حتي اگر شده در اينترنت، احيا كند…! و با يك كليك خود را به دنيايي كه رئال و واقعي است، يا دنيايي كه سوررئال و خودساخته است، وصل كند…!
شبكههاي اجتماعي در زندگي ما
سوال فراگيري كه امروزه در محافل اجتماعي و رسانهيي مطرح است، اين است كه تا چه اندازه رشد رسانههاي اجتماعي بر زندگي شهروندان اثر گذاشته است. سپس اين سوال مطرح ميشود كه كاربران اينترنت از رسانههاي اجتماعي مانند ويكيها، شبكههاي اجتماعي، ميكروبلاگها، ابزارهاي همخوان كردن مطالب، رسانههايي آپلود كردن تصوير و ويدئومانند فيلكر و يوتيوب چه استفادهيي ميكنند. سوال ديگري كه در ايران هم طرفداران بسياري دارد، اين است كه آيا رسانههاي اجتماعي يا به صورت كليتر، فناوري، انسان را منزوي و گوشهگير ميكند يا وسيلهيي براي گسترش ارتباطات اجتماعي و تعاملات انساني ميشود. موسسه پژوهشي نظرسنجي پيو در تازهترين نظرسنجي به ارتباط ميان مفاهيم اعتماد، مدارا، حمايتهاي اجتماعي و علاقهمنديهاي سياسي با فناوري در ميان مردم ايالاتمتحده پرداخته است. همچنين به اين موضوع پرداخته شده كه شبكههاي اجتماعي اينترنتي نقشي در تغيير رفتار و روش زندگي مردم دارند يا متغيرهايي مانند سن، جنس، طبقه اجتماعي و عوامل محيطي و جغرافيايي همچنان متغيرهايي اثرگذار است؟ اين نظرسنجي كه در سال 2011 انجام شده است، به مقايسه با نظرسنجي سال 2008 ميپردازد. در اين مطلب نظرسنجي موسسه پيو با يك نظرسنجي كه بين دانشجويان دانشگاه آزاد واحد علوم تحقيقات در سال 89 انجام شده، مقايسه شده است. اگرچه امكانات، فراواني سمپل مورد بررسي و طبقهبندي براساس دانشجويان مقايسه بين دو پژوهش را دشوار و حتي غيرممكن ميكند، اما تجربههاي شهودي و تحقيق مداوم روي شبكههاي اجتماعي در ايران نشان ميدهد كه فضاي عمومي داخل ايران در شبكههاي اجتماعي از فضاي عمومي بينالمللي تاثير ميگيرد و در حال تعامل و تبادل افكار با اين فضاست.
تعداد كاربران شبكههاي اجتماعي دوبرابر شد
تعداد كساني كه از شبكههاي اجتماعي استفاده ميكردند، نسبت به سال 2008 نزديك به دوبرابر شده است. بر اساس نظرسنجي« پيو» در سال 2008 ميانگين سن كاربران شبكههاي اجتماعي 33 سال بود و در سال 2011 به 35 سال رسيده است. همچنين سهم خانمها با 56 درصد در شبكههاي اجتماعي بيش از آقايان است. در ايران تحقيق مقايسهيي در اين زمينه انجام نشده است تا مشخص شود روند نزولي يا صعودي استفاده از شبكههاي اجتماعي به چه ترتيب است. اما بررسيهاي غيررسمي نشان ميدهد به ترتيب شبكه اجتماعي فيسبوك و سپس گوگلپلاس بيشترين سرعت جذب كاربران ايراني را به خود اختصاص دادهاند.
مقايسه اعتماد و مشاركت بين شبكه در ايران و ايالات متحده
بر اساس آمار موسسه «پيو» فيسبوك مهمترين و گستردهترين شبكه اجتماعي جهان است. 92 درصد كاربران شبكههاي اجتماعي از فيسبوك، 29 درصد از ماياسپيس، 18 درصد از لينكداين و 13 درصد از توييتر استفاده ميكنند. در اين تحقيق هنگامي كه درباره اعتماد اعضاي شبكه سوال شد، اين تحقيق نشان داد كه كاربران فيسبوك بيش از ساير شبكههاي اجتماعي به يكديگر اعتماد دارند. در ايران هيچ آمار رسمي مبني بر طبقهبندي كاربران بر اساس استفاده از شبكههاي اجتماعي مختلف وجود ندارد. حتي برخي از موسسههاي تحقيقاتي بينالمللي شبكه اجتماعي «كلوب» را به عنوان شبكه اجتماعي برتر در ايران معرفي كردند، اما تحقيقات و برآوردهاي غيررسمي نشان ميدهد در ايران شبكه اجتماعي فيسبوك، برترين شبكه از لحاظ فراواني كاربران داخل ايران با فاصله قابل توجهي در مقام اول است. اين تحقيق نشان داد كه ميانگين رازداري و اعتماد در مباحث مهم ميانفردي شبكه اجتماعي در سال 2008 از نسبت 1 به 93، به نسبت 2 به 16 تغيير كرده است. اين در حالي است كه در شبكه اجتماعي فيسبوك حلقههاي اطمينان و رازداري به نسبت سال 2008 تنگتر شده است و افراد احتياط بيشتري در انتقال مباحث ميانفردي نسبت به ساير شبكههاي اجتماعي ميكنند. در ايران هم تقريبا چنين فضايي حكمفرماست. تحقيق سال 89 نشان داد كه 79 درصد افراد مورد پرسش كه كاربر فيسبوك بودند، بيشتر با اسم واقعي خود در اين فضا حضور دارند، بنابراين در مباحث بينفردي محتاطتر هستند. اما كاربراني كه در توييتر، فرندفيد و گوگلپلاس حضور دارند، با نام مستعار بيشتر به فعاليت ميپردازند. به اين ترتيب بيشتر پرايسويهاي خود را عمومي تعريف ميكنند و در مباحث و گفتوگوها كمتر احتياط و رازداري به خرج ميدهند. جوانان معمولا دريافتكننده حمايتهاي همسالان و بزرگترهاي خود هستند. در اين تحقيق به طور مثال حمايتهايي از جمله دريافت مشاوره از دوستان، مصاحبت و همراهي، كمك هنگامي كه در بستر بيماري افتاده و نياز به حامي دارند، مورد بررسي قرار گرفته است. جوانان امريكايي در اين سه شاخص 75 از 100 گرفتهاند. اين تحقيق نشان داد كه در فيسبوك در هر سه مورد بررسي، 5 امتياز بيشتر از ميانگين متوسط در اين زمينه است. اين به اين معني است كه سرمايه اجتماعي در شبكه اجتماعي فيسبوك نهتنها از حد متوسط ساير شبكههاي اجتماعي اينترنتي بالاتر است كه حتي از حد متوسط اجتماعي نيز بالاتر است. در ايران مقايسهيي رسمي بين شبكههاي اجتماعي اينترنتي و محيط اجتماعي انجام نشده است اما براساس تحقيق سال 89 تنها 53 درصد از پاسخگويان ميگويند كه اگر كسي در فيسبوك براي آنها كامنتي بگذارد يا نظري بنويسد، خود را موظف ميدانند به او پاسخ دهند. 64 درصد اظهار كردهاند موافق سر زدن به پروفايل دوستان و ديدن عكسها و خواندن مطالبي كه در ديوارشان نوشته شده، هستند. 41 درصد موافق هستند كه اگر كسي در فيسبوك به كمك مادي يا معنوي نياز داشته باشد، به او كمك ميكنند يا مطلب او را همخوان ميكنند. اين مساله نشان ميدهد جوانان ايراني در زمينه سرمايه اجتماعي، تعاملهاي داخل شبكه و حمايت و همراهيهاي درونگروهي به نسبت جوانان ايالات متحده در جايگاه پايينتري قرار دارند. اين مساله البته به اين معني نيست كه جوانان ايراني نسبت به باقي همسالان و افراد داخل شبكه نامهربان يا سنگدل هستند. اين به اين معني است كه ميزان اعتماد در شبكههاي اجتماعي اينترنتي در ايران پايين است و افراد براي كمكهاي معنوي و مادي به كساني كه نميشناسند و اعتماد ندارند، مشتاق نيستند. بر اساس نظرسنجي موسسه پيو ميانگين تعداد دوستان در فيسبوك 229 نفر است اما بر اساس تحقيق سال 89 در ايران ميانگين تعداد دوستان كمتر از 100 نفر بوده است. هرچند در حال حاضر به نظر ميرسد روند جذب تعداد دوستان در ايران رو به بالا باشد. مدل شعاع اعتماد در ايران شبيه كشورهاي امريكاي لاتين و چين است در اين كشورها سرمايه اجتماعي زيادي در بين خانوادهها و گروههاي دوستانه شخصي وجود دارد، اما اين گروهها بهشدت داراي اعتماد كمي نسبت به افراد خارج از گروه خود هستند. براي اين گروهها اعتماد به افراد خارج از گروه بسيار مشكل و حتي غيرممكن است. در چنين فرهنگهايي هر كسي خود را فقط متعلق به يك خانواده يا گروه ميداند. بنابراين در اين فرهنگها، فعاليت عمدتا ماهيت خانوادگي داشته و به ندرت از محدوده اوليه خود بزرگتر ميشوند. اين امر باعث ميشود فعاليت محدود شده و به احتمال زياد عمر آنها نيز كوتاه شود و در نسلهاي بعدي اين خانوادهها، از بين بروند. به طور كلي مشاهدات تجربي و تحقيقات پيمايشي به همراه مطالعات كتابخانهيي و مصاحبههاي بينفردي نشان ميدهد روند استفاده از رسانههاي اجتماعي و به دنبال آن، شبكههاي اجتماعي در ايران در حال گسترش است. اما كاربران به درستي نميدانند كه از اين فضا چگونه بايد در جهت تعاملات انساني و كارهاي گروهي استفاده كنند. بر اساس تحقيق سال 89 بيشترين استفاده از امكانات فيسبوك در جهت تبريك گفتن تولد و سپس كاركرد جستوجو براي يافتن دوستان يا همكلاسيهاي قديمي است. اما كاركرد اصلي شبكههاي اجتماعي شكلگيري فعاليتهاي درونگروهي، همبستگيهاي درونشبكهيي و فعاليتهاي مشترك گروهي است. اين نظر كه ايرانيان تمايلي به كارهاي گروهي و جمعي از خود نشان نميدهند، در شبكههاي اجتماعي اينترنتي نيز تا حدودي بازتاب دارد. براي پاك كردن چنين تصوري نخستين گام، تقويت فعاليتهاي گروهي با استفاده از رسانههاي اجتماعي است. امروز، روز جهاني رسانههاي اجتماعي است. بنابراين امروز را ميتوان مبدا شروع حركتهاي جمعي در رسانههاي اجتماعي قرار داد.
شبكههاي اجتماعي مجازي و مدل پردازش ابري
يكي از بارزترين ويژگيهاي عصر حاضر، تغييرات و تحولات شگرف و مداومي است كه در طرز تفكر، ايدئولوژي، ارزشهاي اجتماعي، روشهاي انجام كار و بسياري از پديدههاي ديگر به چشم ميخورد. سرعت اين تغييرات به گونهيي است كه نميتوان منحني تغيير را در بعد زمان ترسيم كرد. اين تغيير از چنان فشار و نيرويي برخوردار است كه در دنياي مشتريگراي امروزي، هر نوع مقاومتي را درهم كوبيده و چارهيي جز انطباق و پاسخگويي به اين تغييرات وجود ندارد.شبكههاي اجتماعي مجازي در مدت كوتاهي كه از معرفي آنها ميگذرد، سببساز تغييرات فراواني بودهاند. ورود شبكههاي اجتماعي در زمينههايي چون بازاريابي و بازارسازي، تغييرات بنياديني در كسب و كار مدرن ايجاد كرده است. دگرگوني در فرآيند توليد محتوا، دسترسي همگاني براي بستهبندي، ارسال و انتشار اطلاعات از جمله تاثيرات شبكههاي مجازي در فرآيند اطلاعرساني بوده است. همچنين مدل پردازش يا رايانش ابري، با هدف فراهم كردن دسترسي آسان بر اساس تقاضاي كاربر از طريق شبكه به مجموعهيي از منابع رايانشي قابل تغيير، مفهوم مديريت سرويسهاي فناوري اطلاعات را جايگزين مديريت زيرساختهاي فناوري اطلاعات كرده است. حركت به سوي پردازش ابري به عنوان يك راهكار كاهش هزينههاي بالاسري مديريت اطلاعات، يك تغيير ايجابي است. همچنين بهرهگيري از مزاياي شبكههاي اجتماعي در راستاي مديريت و انتشار دانش با حفظ ويژگيهاي رقابتي نيز امري ضروري مينمايد. به نظر ميرسد تركيب اين دو ميتواند پارادايم جديدي را در عرصه مديريت فناوري اطلاعات و ارتباطات ترسيم كند.در اين مقاله، با بررسي تحقيقات و پروژههاي انجامشده در اين زمينه، امكان ادغام شبكههاي اجتماعي مجازي بر پايه مدل پردازش ابري بررسي شده است سپس با ارزيابي مزايا و معايب آن، راهكارهايي جهت بهرهگيري حداكثري از آن را معرفي كردهايم.
ارتباطات انساني در شبكههاي اجتماعي مجازي
امروزه انسانها در هر نقطه از كره خاكي، تنها با چند كليك ميتوانند با ميليونها و ميلياردها انسان ديگر در هر جاي ديگر جهان ارتباط برقرار كنند. ارتباطات انساني شكل وسيع، پويا و پيچيدهيي به خود گرفته است و اين پويايي به مردمان دور از كانونهاي قدرت، امكان ابراز وجود و ايجاد تاثير بيشتر در جامعه را داده است.با وجود تاثيرات روزافزون شبكههاي اجتماعي مجازي در فضاي اجتماعي، فرهنگي و سياسي جامعه، تحقيقات علمي، عميق و منظم بسيار كمي در اين رابطه صورت گرفته است.در اين مقاله سعي شده ضمن بررسي بعضي ويژگيها و تاثيرات شبكههاي اجتماعي مجازي در جوامع انساني، به طور خاص، ارتباطات انساني كاربران ايراني شبكههاي اجتماعي مجازي بررسي شود. به علت بكر بودن و پويايي شديد شبكه اجتماعي مجازي گوگلپلاس، كاربران ايراني اين شبكه از نظر ارتباطات انساني مورد توجه قرار گرفتهاند.ابتدا 3500 نفر از كاربران شبكه اجتماعي گوگلپلاس به طور تصادفي از بين گروههاي مختلف فكري، سني و جنسي انتخاب شدند. سپس در چهار مرحله پستهاي توليدشده توسط اين كاربران از نظر «ارتباطات انساني موثر» يعني «درك، لذت و مسرت، نفوذ در نگرش، گسترش روابط و كنش يا عمل» مورد بررسي قرار گرفتهاند. همچنين پستها از نظر داشتن يا نداشتن «عكس و فيلم» و «مضمون سياسي» نيز بررسي شدند. هر پست از اين لحاظ كه با كدام روش «خودگشودگي يا بازخوردگيري» در توسعه منطقه گشوده در پنجره جوهري نقش ايفا ميكند نيز بررسي شده است.يافتهها به ما نشان داد كه هدف اصلي كاربران ايراني شبكههاي اجتماعي مجازي براي شكلگيري ارتباط موثر انساني، نفوذ در نگرش با 38 درصد و ايجاد مسرت ارتباطي با 26 درصد است. 30 درصد از محتواي توليدشده داراي مضمون سياسي و 60 درصد نيز داراي فيلم يا عكس است. همچنين 55 درصد پستهاي توليدشده توسط كاربران از طريق خودگشودگي و 45 درصد از طريق بازخوردگيري به دنبال توسعه منطقه گشوده در پنجره جوهري هستند.فضاي شبكههاي اجتماعي به گونهيي ملموس با واقعيات موجود در جامعه تطابق دارد و اگر ايرانيان را افرادي سياسي مينامند، اين مساله با نشر گسترده محتواي سياسي و تلاش مضاعف براي نفوذ در نگرش ديگران خود را نمايان ميسازد. همچنين ميزان خودگشودگي بالا در شبكههاي اجتماعي مجازي نيز نشان از تمايل زياد كاربران به ايجاد ارتباطات بيشتر با ديگران از طريق آشكار كردن خصوصياتشان دارد. به نوعي ميتوان گفت كاربران شبكههاي اجتماعي اعتماد نسبتا خوبي به هم دارند.
شبكهنگاري كاربران ايراني شبكههاي اينترنتي
هدف اصلي اين پژوهش، واكاوي فرهنگ حاكم بر جريان ارتباطات كاربران ايراني شبكههاي اجتماعي اينترنتي است. شبكه اجتماعي «گوگلريدر» به دليل ويژگيهاي خاص و نحوه تعاملات رايج در آن به عنوان مطالعه موردي اين پژوهش انتخاب شده است. در اين پژوهش از روش شبكهنگاري استفاده شده كه در زمره روشهاي كيفي به شمار ميرود و اختصاصا جهت مردمنگاري در فضاي شبكه بهينهسازي شده و هدف آن، دستيابي به بينش مشاركتكنندگان در شبكه است. همچنين از روش نظريه زمينهيي جهت تجزيه و تحليل دادهها استفاده شده است.در مرحله اول از مراحل سهگانه كدگذاري بر اساس نظريه زمينهيي يعني مرحله كدگذاري باز، بيش از 30 مفهوم به دادهها الصاق شد؛ كدهايي مانند اقتضاي شبكه و نوع محتواي رايج، گروهها و نگرشهاي غالب. در مرحله كدگذاري محوري، چهار مقوله «هويت و شخصيت مجازي كاربران (تحديد مختصات شهروندي)»، «برساخت و بازتعريف ساخت و الگو»، «بستر بالقوه شبكه» و «نظارت و محدوديتهاي اعمالي» پديدار شد. در انتها و در مرحله كدگذاري انتخابي، تحليل مجدد تمام كدها، مفاهيم حاصله و پيدا كردن خطوط مشترك آنها با هدف ساخت يك مقوله اصلي پوششدهنده تمام مقولات پديدار شده، انجام شد. طي اين مرحله، مقوله اصلي به عنوان «شهروندي شبكهيي- مجازي» شبكه وندگودر نامگذاري شد. اين مقوله، به ابعاد مختلف ادراك كاربران ايراني گوگلريدر از شبكهيي اشاره دارد كه در آن فعاليت ميكنند.
تلفن همراه و آسيب هاي اجتماعي
جهاني شدن و تسهيل ارتباطات جهاني بخشي از آثار فناوري هاي نوين بخصوص در زمينه هاي ارتباطاتي شمرده مي شود.فناوري ها بشدت در حال ارتقا و توسعه هستند كه اين امر ضمن سرعت بخشيدن به موتور صنايع و بخش هاي مختلف اقتصادي، جهان پيراموني خود را نيز متحول و دگرگون مي سازند. در همين حال با توجه به بحث جهاني شدن، ديگر گريزي از فناوري هاي نوين نيست و يا به عبارتي ديگر اين دو هم اكنون لازم و ملزوم يكديگر شده اند.نكته اي كه درپشت سرفناوري هاي جديد بويژه فناوري هاي ارتباطي وجود دارد اين است كه به جز فوايد مترتب بر آنها، آسيب هايي نيز به دنبال دارند.موبايل يا همان تلفن همراه نيز از جمله اين فناوري هاي جديد به شمار مي آيد كه از پديده هاي نوظهور عصر الكترونيك و دنياي ديجيتال است و خصوصا دردهه اخير بشدت جاي خود را در بين افراد خانواده ها و بويژه جوانان در سطح جهان و نيز ايران باز نموده است.درميان انبوه جمعيت چه در مترو، اتوبوس و يا ساير مكان هاي عمومي بسياري از افراد را مي توان ديد كه در حال كار كردن با تلفن همراه هستند.اين افراد يا درحال مكالمه و يا درحال استفاده از فناوري هاي جنبي آن چون گيم، بلوثوت يا موسيقي و نظاير آن هستند.تلفن همراه نيز مانند ساير فناورهاي نوين چون تلويزيون، ويديو و ماهواره علاوه بر داشتن جنبه هاي بسيار مثبت آن، مي تواند آثار منفي اجتماعي و يا اخلاقي بدنبال داشته باشد.علاوه بر اينكه به دليل توسعه و چند رسانه اي شدن تلفن هاي همراه نسل جديد كه از دوربين هاي عكاسي و فيلمبرداري و سيستم بلوثوت برخوردار هستند، آثار و تبعات مثبت و منفي اين فناوري جديد نيز دايم در حال گسترش و پيچيده شدن است.سهولت در دسترس بودن افراد، سرعت بخشيدن به بسياري از كارها، از ميان بردن بسياري از نگرانيها و كاسته شدن از حجم ترافيك به لحاظ انجام بسياري از كارهاي بانكي توسط اين دستگاه از جمله فوايد تلفن همراه است.انجام تخلفات در محيط سايبر و مخدوش شدن ارزش هاي اخلاقي و قانوني به دليل تخلفات ياد شده و سوء استفاده از تلفن همراه، كاهش تماس هاي رو در رو، از جمله مشكلات ناشي از اين فناوري گفته شده است.براي مقابله با اين گونه تخلفات قانوني و نيز آسيبهاي اجتماعي چون زير سوال بردن ارزشهاي اخلاقي، كم شدن ارتباطات رودررو افراد، مطالعات و تلاش هايي در تمامي كشورها از جمله ايران در حال انجام شدن است.آگاه نمودن افراد جامعه، پايبندي به ارزشهاي اسلامي، تربيت فرزندان از دوره تحصيل، استفاده از شيوه هاي جديد تربيتي و معرفي الگو، راهكارهايي است كه در نخستين همايش چالشها و كاركردهاي موبايل در گيلان به عنوان كاهش آسيبهاي اجتماعي تلفن همراه مطرح شد.امكان گفتمان، دراختيارداشتن محيط چند رسانه اي، همگرايي ،تعامل دوسويه، دسترسي سريع و موثر باكيفيت بالا، ايجاد محيط غني مجازي، كاهش هزينه و ترددهاي شهري و از ميان برداشتن قسمتي از محدوديتهاي ناشي از معلوليتهاي جسمي از جمله فوايد مطرح شده در مورد موبايل است.
كاهش تعاملات اجتماعي، تزلزل ارزشها، ظهور تخلفات سايبر، كاربرد مخرب بلوتوث و پيامك هاي مستهجن نيز از آثار مخرب اين وسيله الكترونيك محسوب مي شود.عمده ترين راهكارهاي اصلاح و بازنگري در بهره گيري مناسب از تلفن همراه شامل افزايش بودجه فرهنگي، اطلاع رساني و فرهنگ سازي استفاده از اين وسيله براي كاهش جرايم، آموزش كاربرد تلفن همراه، گسترش مهارتهاي زندگي از طريق تلفن همراه، ارتقاي سواد رسانه اي و گسترش شهر الكترونيك، است.نتايج حاصله از يك كنكاش علمي در زمينه ياد شده نشان مي دهد كه وجود تلفن همراه فراگير شده و بر سبد اقتصادي، استحكام و گسست خانواده و شخصيت جوانان به شدت تاثير گذاشته است كه در زمان حاضر تاثيرات منفي آن بيشتر از تاثيرات مثبت آن است.رايانه، موبايل و رسانه و اينترنت نه تنها به عنوان ابزارهاي جهاني شدن كه به مثابه نمادهاي عيني جهاني شدن علاوه برتعريفي پويا و بارز از فرهنگ و هويتهاي فرهنگي، ملي و ديني در عصر جهاني شدن، به فرآيندهايي عطف نموده كه امكان جوششي را به جوانان مي بخشد كه بجاي تقليد و انفعال بستر تحولات آتي را رقم زنند.به گفته بسياري ازمحققان، آگاه سازي و ارتقاي سطح فرهنگ جامعه و فرهنگ سازي خصوصا در زمينه استفاده از فناوري هاي نوين ارتباطاتي، برخوردهاي قانوني با متخلفين سايبر، از جمله راهكارهاي مهم براي مقابله با تبعات منفي تلفن همراه شمرده مي شود كه لازم است دراين خصوصا سرمايه گذاري و توجه بيش از پيش صورت پذيرد.
و نکته آخر…
آموزش به جاي برخورد
رسانههاي اجتماعي و به طور كلي رسانههاي جديد، ويژگيهايي متفاوت با رسانههاي سنتي دارند. يكي از اين ويژگيها بيزمان و بيمكان بودن رسانههاي اجتماعي است. بر اين اساس افراد فارغ از طبقه اجتماعي، اقتصادي و وابستگيهاي مليتي ميتوانند در اين رسانهها حضور داشته باشند. تفاوت ديگر، بحث دسترسي است. به طوريكه در رسانههاي اجتماعي همه ميتوانند به اين بستر دسترسي داشته باشند. اين در حالي است كه رسانههاي سنتي از نظر مكاني و زماني اين قابليت را ندارند. تفاوت ديگر آنكه رسانههاي اجتماعي كه برگرفته از دنياي برخط هستند، منبع عظيمي براي دانش و اطلاعات تلقي ميشوند. بحث دسترسي به دانش و اطلاعات در رسانههاي اجتماعي نكته حائز اهميتي است كه در رسانههاي سنتي وجود ندارد. البته در اينجا هم نوعي نگاه انتقادي مطرح است مبني بر اينكه بايد بين دانش و اطلاعات تمايز ايجاد كرد. اما فارغ از اين نگاه انتقادي يك مجموعه عظيم از دانش و اطلاعات در اين بستر فراهم است و ميتوان به آن دسترسي داشت. تفاوت چهارم كه ميان اين دو مطرح است، بر هزينه دلالت دارد. در رسانههاي اجتماعي ميتوان با هزينهيي بسيار كم و در كمترين زمان به اطلاعات زيادي دسترسي پيدا كرد و بيشترين حجم مبادلات را داشت. ويژگي تعاملي بودن شبكههاي اجتماعي اين امكان را فراهم ميكند تا هر كس از هر طبقه و كشوري و با هر تفكري بتواند به منابع علمي به روز شده دسترسي پيدا كند؛ امكاني كه در رسانههاي سنتي مشاهده نميشود. از بحث آموزش هم نميتوان غافل بود كه رسانههاي اجتماعي فضاي مناسبي براي همافزايي دانش هستند و به صورت لحظهيي ميزان دانش و اطلاعات را افزايش ميدهند.
ويژگيها و قابليتهاي رسانههاي اجتماعي موجب شده روزبهروز بر كاربران اين رسانهها افزوده شود؛ كاربراني كه در زمينههاي مختلف از رسانههاي اجتماعي استفاده ميكنند. اما بايد اين نكته را نيز به خاطر داشته باشند كه رسانههاي اجتماعي مجموعهيي از فرصتها و تهديدهاست. به همين دليل بايد در اينجا از سواد رسانهيي ياد كنيم. سواد رسانهيي است كه ميتواند به كمك كاربران شبكههاي اجتماعي بيايد. در برخي كشورها كه بحث آموزش سواد رسانهيي مطرح است، كاربران ميتوانند جنبههاي تهديدآميز و فرصتبرانگيز اين شبكهها را بهتر بشناسند و از فرصتهايش بيش از تهديدهايش سود ببرند. تهديدهايي كه درباره رسانههاي اجتماعي مطرح است، مانند نقض حريم خصوصي و مسائل امنيتي و غيره نميتواند بهانهيي باشد براي اينكه بگوييم نبايد از شبكههاي اجتماعي استفاده كرد يا چون چنين تهديدهايي براي كاربران وجود دارد، نميتوان جلوي شبكههاي اجتماعي را گرفت. در واقع بايد به جاي استفاده نكردن آموزشهاي لازم را به كاربران داد.
نتیجه گیری
بسیاری از کاربران فضای مجازی، اینترنت را دنیایی آزاد می دانند که همه در ان می توانند به صورت رایگان و برابر به تمامی صفحات وب دسترسی پیدا کنند . هر کسی می تواند به راحتی وبگاهی برای خود راه اندازی کند . از این منظر ، اینترنت دنیایی است که در آن عرضه و دریافت اطلاعات به صورت آزاد صورت می پذیرد و فاقد هر گونه حاکمیت مرکزی است ، در نتیجه دموکراسی و خواست کاربر به طور واقعی در اینترنت حکم فرماست .اما واقعیت موضوع با این دیدگاه بسیار تفاوت دارد . در عمل اینترنت آنقدر گسترده شده که بیش از دویست میلیون وبگاه در آن مشغول به فعالیت هستند و هر روز هم به آن افزوده می شود .تقسیم بندی و تمایز این حجم عظیم اطلاعات برای کاربران غیر ممکن است ، در اینجا نقش امپراطوری های مجازی که حجم وسیعی از کاربران اینترنت را به خود جذب می کند ، در خط دهی و ایجاد یک گفتمان غالب بسیار پر رنگ می شود . این امر زمانی جدی تر می شود که درمی یابیم سهم عظیم از جستجوی فضای مجازی از طریق موتورهای جستجوی مجازی سه امپراطوری گوگل ، یاهو و ام.اس.ان صورت می گیرد . درواقع این امپراطوریها علاوه بر جذب کاربران متعدد در مراجعه کاربران به وبگاه های دیگر نیز تاثیر گذار هستند .موتورهای جستجو نیز به عنوان وکیل کاربر ، از میان این فضای وسیع ، وبگاه های به قول خود برتر ، معتبر و مربوط تر به موضوع مورد جستجو را به کاربر ارائه می دهند . این موتورهای جستجو از میان تعداد وسیعی وبگاه ، تعداد محدود را انتخاب و به کاربر ارائه می کنند . تحقیقات نشان می دهد که گوگل بنا به درخواست دولتی بعضی از کشورها اقدام به سانسور نتایج جستجوی کاربران آن کشورها کرده است . نکته حائز اهمیت ، سانسور مطالب ذکر شده فوق نیست ، بلکه قدرت گوگل در شکل دهی و هدایت استفاده کاربران از اینترنت است .
از آنچه تا کنون گفته شد بر چند محور زیر تاکید می شود :
* در کنار پلیدی ها و سلطه گری های جهان قدرت ، باید تلاش کرد که مرجعیت خیر و نیکی را در فضای مجازی بالا برد . این مهم تحقق پیدا نخواهد کرد مگر از طریق تولید فراگیر خیر و نیکی با خدمات گسترده و فراگیر . باید فضایی را به وجود آورد که تنوع خدمات و تکثر ایده های خیر و نیک برخوردار باشد .
* از سوی دیگر باید توجه داشت که امروز امکان جهانی شدن خیر و شر از گذشته تاریخ بیشتر شده است . تولید توزیع و مصرف خیر و شر توسعه پیدا کرده و از سرعتی بالا مبتنی بر زمان مجازی برخوردار شده است .
*باید از التفاط خیر و شر پرهیز نمود و فقط بر تولید خیر تاکید نمود .
*نیازمند ایجاد قدرت و امپراتوری مجازی خیر با ظرفیت تعریف متفاوت هستیم . در اسلام ، قدرت ، ابزار سلطه نیست . قدرت به معنی افزایش توانش عرضه خیر به جامعه است . تفاوت اساسی بین ایجاد ظرفیت برای انتخاب آگاهانه خیر و یا استفاده از ارزشهای نیک برای سلطه بر رای و اندیشه مخاطب است .
* و در آخر جامعه ، خصوصا نسل جوان به صورت ناخواسته و ناخودآگاه وارد جهانی به نام جهان مجازی شده اند که بسیاری از ارزش ها و رفتارهای آن لزوما با ارزش های جامعه اسلامی سازگاری ندارد . لازم است ضمن عرضه خدمات و نیکی ها در این فضا و معرفی قابلیت های آن ، خطرات و ریسک ها و محیط های سلطه آمیز این فضا را نیز معرفی کنیم تا جامعه ، آگاهی تحلیلی و دقیق تری نسبت به این محیط پیدا کند.
گردآورندگان: یگانه سیرجانیان، نیلوفر نصیری
منابع و مأخذ
کتاب مطالعات انتقادی استعمار مجازی آمریکا: قدرت نرم و امپراتوریهای مجازی به قلم دکتر سعید رضا عاملی، دانشیار ارتباطات دانشگاه تهران؛ عضو گروه مطالعات آمریکای شمالی و رئیس دانشکده مطالعات جهان
جزوه ارتباطات بین الملل ، به گردآوری استاد علی مهر طلب
و سایت های :
http://www.psyop.ir/?p=79911
http://www.yahyaee.com/pr1/2013/05/post.html
http://www.zareian.com/pdfs/article_3.pdf
http://etemadnewspaper.ir/Released/91-04-10/341.htm