چالشی که شاید بیشتر از آن که دلیل سیاسی داشته باشد به دلیل مسائل عمومی سیستم ها از جنس فرهنگ و تعلق سازمانی، هویت شغلی و اصل یکپارچگی سیستم رخ می دهد. این بحث از دو منظر شورا و شهرداری قابل بررسی است. متأسفانه بسیاری از منتخبان شوراها در ادوار قبل آن چنان که باید نسبت به مسئولیت خود احساس تعلق نداشته اند. عرض کردم «احساس تعلق» نه «احساس مسئولیت». به بیان دیگر شاید در انجام وظایف خود کوتاهی نکرده باشند ولی خود را جزیی از سیستم ندانسته و همواره شورا را به عنوان گذرگاهی موقت تصور نموده اند. تا جایی که بسیار دیده شده عضو شورای شهری که مسئولیت در شورا برایش در حد یک کار جانبی یا شغل دوم و سوم ارزش داشته است و این هرگز برای نیروی انسانی تمام وقت شهرداری ها قابل قبول نیست. اما بررسی این چالش از منظر شهرداری ها هم به اصل مقاومت در برابر تغیر برمی گردد. به هر حال نهاد شهرداری از قدیمی ترین تشکیلات اداری در کشور محسوب می شود که با سابقه طولانی بروکراسی، تا حد زیادی به ساختارهای سنتی وابسته است و در برابر تغییرات موقت می کند خصوصاً تغییری که دامنه اختیارات آن ها را محدود کند و به دنبال ایجاد نظام مشارکتی باشد. راه حل این معضل بسیار مفصل و پیچیده است که در این مجال نمی گنجد اما چند اتفاق مهم می تواند این چالش را تا حد زیادی مرتفع سازد. شوراهای شهر باید ارتباط مستمر خود با بدنۀ شهرداری را حفظ کند و از کارشناسان و مدیران شهرداری در کارگروه هایی ذیل کمیسیون های شورا در فرآیندهای تصمیم سازی و تصمیم گیری مشورت بگیرد و به نوعی آن ها را در این فرآیند سهیم سازد. پرهیز از نگاه بالا به پایین و حفظ حرمت نیروی انسانی شهرداری ها، توجه به رفاه و معیشت کارکنان و قدردانی به هنگام از خدمات و زحمات مطلوب آن ها، پیش بینی زمینه هایی برای فرهنگ سازی و آموزش نظام مدیریت مشارکتی در بین کارکنان شهرداری ها از مهم ترین این اقدامات است. مابقی بماند برای فرصتی بیشتر.
منبع: روزنامه شهرآرا، دوشنبه 28 تیر 1400، شماره 3438