و لباس التقوي ذلك خير : اشاره : رهبر معظم مي فرمايند: « مجموعه ها و جمع ها و جریان ها، علاوه بر تقوای فردی اعضای خود، باید در نگاه کلان از تقوای جمعی نیز برخوردار باشند چرا که در غیر این صورت، افراد متقی حاضر در این جریان ها نیز، به علت خطای عمومی جمع، به انحراف و خطا می افتند.» ایشان با ذکر مثالی در این زمینه افزودند: «جریانی که اوایل انقلاب به جریان چپ مشهور بود و شعارهای خوبی می داد با وجود داشتن آدم های با تقوا، از مراقبت و تقوای جمعی غافل شد و کار به جایی رسید که «فتنه گران ضد امام حسین (ع) و ضد اسلام و امام»، به آن ها تکیه کردند که این واقعیت نشان می دهد غفلت از تقوای جمعی، خطری بسیار بزرگ است. » بر اين اساس در اين مجال مطالبي در اين زمينه ارائه مي گردد.
سخن اول: تقوا
تقوا از ماده « وقي» است كه به معناي حفظ و صيانت و نگهداري است. اگر اين كلمه به صورت اسمي استعمال شود مثل كلمه « تقوا» و يا كلمه « متقين» به پرهيزگاري ترجمه مي شود. اين كلمه از كلمات شايع و رايج ديني است در قرآن كريم به صورت اسمي و يا به صورت فعلي زياده آمده است تقريباً به همان اندازه كه از ايمان و عمل نام برده شده و يا نام نماز و زكات آمده و بيش از آن مقدار كه مثلاً نام روزه ذكر شده از تقوا اسم برده شده است .در نهج البلاغه از جمله كلماتي كه بسيار روي آن تكيه شده كلمه تقوا است در نهج البلاغه خطبه اي طولاني است به نام خطبه متقين. اين خطبه را امير المومنين در جواب تقاضاي همام فرمود. ابتدا حضرت از بيان ويژگي هاي متقين استكاف كرد و به ذكر سه چهار جمله اكتفا فرمودند ولي همام بن شريح كه مردي مستعد بود قانع نشد و در تقاضاي خود اصرار كرد . امير المؤمنين شروع به سخن كرد و با بيان بيش از صد صفت و ترسيم بيش از صد رسم از خصوصيات معنوي و مشخصات فكري و اخلاقي و عملي متقيان سخن را به پايان رسانيد. مورخين نوشته اند كه پايان يافتن سخن علي عليه السلام همان و قالب تهي كردن همام بعد از يك فرياد همان .
سخن دوم: معنا و حقيقت تقوا
تقوا براي روح مانند خانه است براي زندگي و مانند جامه است براي تن. در قرآن مجيد از تقوا به جامه تعبير شده در سوره مباركه اعراف آيه 26 خداوند بعد از آنكه نامي از جامه هاي تن مي برد مي فرمايد : « و لباس التقوي ذلك خير» يعني تقوا كه جامه روح است بهتراست. تقوا به معناي عام كلمه لازمه زندگي هر فردي است كه مي خواهد انسان باشد و تحت فرمان عقل زندگي كند و از اصول معيني پيروي كند. بر اين اساس تقواي ديني و الهي يعني اين كه انسان خود را از آنچه از نظر دين واصول خطا و گناه و پليدي و زشتي شناخته شده حفظ و صيانت كند و مرتكب آنها نشود.از آنچه در اطراف لغت تقوا گفته شد تا اندازه اي مي توان معنا و حقيقت تقوا را از نظر اسلام دانست ولي لازم است به موارد استعمال اين كلمه در آثار ديني و اسلامي بيشتر توجه شد تا روشن گردد كه تقوا يعني چه؟ انسان اگر بخواهد در زندگي اصولي داشته باشد و از اين اصول پيروي كند خواه آنكه آن اصول از دين و مذهب گرفته شده باشد يا از منبع ديگري ناچار بايد يك خط مشي معيني داشته باشد به عبارت ديگر هرج و مرج در كارهايش حكم فرما نباشد. لازمه خط مشي معين داشتن و اهل مسلك و مرام و عقيده بودن اين است كه به سوي يك هدف و يك جهت حركت كند و از اموري كه با هوي و هوسهاي آني او موافق است اما با هدف او و اصولي كه اتخاذ كرده منافات دارد خود را نگهداري كند.
سخن سوم: تقواي جمعي و آسيب هاي تشکل ها و گروه ها
در اسلام جمع گرايي و برگزاري اجتماعات اهميت زيادي دارد. جمله معروفه ي ” يدالله مع يد الجماعة” نيز حكايت از اين مهم دارد. براي همين ثواب برگزاري نماز به صورت جماعت يا شركت در نماز جمعه غير قابل شمارش است. نكته قابل ذكر اين است كه همانطور كه اسلام به تشكيل اجتماعات اهميت زيادي داده است براي برقراري و تداوم نظام هاي اجتماعي نيز قواعد وقوانين متعددي وضع نموده كه رعايت آن ضامن بقاي سلامت جمعي و گروهي است. افراد زيادي وجود داشته و دارند كه در قالب رفتار فردي بسيار موجه و قابل قبول هستند ولي متأسفانه بعضاً مشاهده مي گردد در قالب انحرافات تشکل ها و گروه ها در مسير يك جريان قرار گرفته و منحرف مي شوند. كه نمونه ي بارز آن امروز در ورزشگاه هاي كشور قابل مشاهده است. بسياري از جواناني كه در قالب گروه هاي هوادار يك تيم ورزشي هستند به شخصه انسان هاي منظم و با ادبي هستند ولي در قالب گروه اجتماعي و در مسير هيجانات يك مسابقه ي ورزشي از خود بي خود گشته و در يك حركت عجيب فحاشي يا بي نظمي مي كنند ويا به اماكن ورزشي آسيب وارد مي نمايند. اين خود مثال بسيار ساده اي است كه به ساير گروه هاي اجتماعي نيز قابل تعميم است. در تعريف گروه داريم: “گروه چيزي فراتر از اجتماع افراد است” بر همين اساس براي مصون ماندن از آسيب هاي گروه ها يا اجتماعات با مفهوم ” تقواي جمعي” مواجه مي شويم كه مقوله اي فراتر از اجتماع افراد متقي است.
سخن چهارم: مصاديق عملي مفهوم تقواي جمعي
در نظام اسلامي تقواي جمعي مصاديق عملي دارد. اگرجريانات، تشکل ها و گروه ها در نظام ارتباطات اجتماعي خود، جذب حداكثري و دفع حداقلي، اثبات خود به جاي نفي ديگران، روحيه جمع گرايي، داشتن نظام سيستمي وكل نگر، در نظر گرفتن منافع ملي، تحمل نظرات مخالفين، احترام به قانون و حقوق ديگران و … را رعايت نمايند تقواي الهي در قالب گروه ها و نظام هاي اجتماعي مختلف متجلي مي گردد.
سخن پاياني
امروزه نظام اجتماعي به گونه اي است كه آدمي براي رفع بسياري از نيازهاي خود به صورت فردي توانايي كافي ندارد. از اين رو گروه ها، جمع ها، تشكل ها، حزب ها و سازمان هاي متعددي تشكيل گرديده است. به طوري كه هزاره ي سوم هزاره سازمان هاست. حال اگر در ارتباطات اجتماعي افراد عضو تشکل ها و گروه هاي مختلف، براي تحقق منافع گروه يا دسته ي خود منافع ديگران را نفي كنند -با عنايت به قابليت هم افزايي گروهي- اتفاقات نا بهنجاري در اجتماع مي افتد كه به مراتب بدتر از عدم رعايت تقواي فردي است. حال كه كلام رهبري فصل الخطاب است (بايد باشد) پس ديگر تفسير به رأي و اجتهاد شخصي در نظام ارتباط اجتماعي معنايي ندارد. هر اجتماع، تشکل و گروهي در هر جايگاه و مقامي كه قرار دارد مي بايست به حبل الهي متمسك شود و حول محور واحد كه بر اساس دستورات خدا و معصوم(ع) نظام اسلامي را مديريت مي كند خالصانه حركت نمايد و از ايجاد تفرقه در بين مسلمين پرهيز نمايد. كه في الواقع ” در خانه اگر كس است يك حرف بس است”. واين يك حرف همانا رعايت تقواي جمعي براي سلامت نظام ارتباطات اجتماعي است. از اين رو لازم است هميشه از خدا بخواهيم كه به جمع و تشکل ما تقوا عنايت فرمايد: “الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي”. تقواي جمعي مفهومي است كه بوسيله ي آن تشکل ها و گروه هاي اجتماعي همواره خود را در چارچوب يك منشور اخلاقي كه منبعث از شرع مقدس است دانسته و همواره رفتار خود را با آن تطبيق و تنظيم مي نمايند.
*پایگاه شجر
http://shajar.ir/tabid/385/View/973/id/3336/Default.aspx