حرف هایی که پشت سر هم می زنیم!

می خواهم اندکی خودمانی تر و راحت تر در ارتباط با یک رفتار غلط اجتماعی صحبت کنم. رفتاری نادرست که در جامعه رواج یافته است و با کمال تأسف جمع زیادی از ما گرفتار آن هستیم و آن قدر تکرار نموده ایم که قبح آن ریخته و برای ما به صورت یک عادت روزانه درآمده است. به قدری این عمل غلط در جامعه مصطلح شده است که نه دیگر کسی از انجام آن ابایی دارد و نه کسی بعد از انجام آن  احساس عذاب وجدان و یا احساس گناهی می کند. عادتی که مثل غذای روزانه ترک نمی شود و حداقل در روز چندین بار آن را تکرار می کنیم. و آن صحبت کردن پشت سر دیگران است.

نمی دانم چه حالتی است تا دو نفر به هم می رسند اکثراً سخن از شخص غایبی که برای طرفین آشناست به میان می آید و در مورد آن اظهار نظر می شود، قضاوت می شود، مسأله یا داستانی بیان می شود و یا مواردی از این قبیل. گویی انگار پشت سر هم حرف زدن، نقل و نبات محافل ماست و حتی شاید با اطمینان بتوان گفت که  یکی از ابزارهای اساسی گرم و شیرین ساختن دورهم نشینی ها و گعده های اجتماعی است. نمی دانم چه اتفاقی افتاده است که ما باهم و ازهم صحبتی نداریم، اما پشت سر هم و از دیگران سخنان زیادی داریم تا آنجا که وقت هم کم می آوریم و در نهایت از گذرسریع زمان ناراحتیم که کاش بیشتر در کنار هم بودیم و می توانستیم از دیگران سخن بگوییم!  فرض کنید در میان جمعی مثل یک مجلس خانوادگی یا در محل کار شاید هم در میان دوستان قرار دارید و در ارتباط با فردی که حضور ندارد اظهار نظر می کنید. دائماً از نقاط ضعف و یا قوت او که دیده و یا شنیده اید سخن گفته و یا به هر صورت اظهار نظری می کنید و این سخن به گوش وی می رسد. فکر می کنید در این حالت چگونه با او مواجه خواهید شد و رفتارتان توجیه می کنید؟ به قول قدیمی ها همه می دانیم “دیوار موش دارد، موش هم گوش داد” و سخنان ما دیر یا زود، غلط یا درست، کامل و یا ناقص به گوش فرد مورد نظر می رسد اما باز هم غیبت کردن را رها نمی کنیم و پشت سر هم حرف می زنیم!
نمی دانم این دیگر چگونه لذتی است که اکثر افراد در جامعه کمابیش در گیر آن هستند. ما حرف زدن با هم را فراموش كرده ايم يا انگار از اول هم يادنگرفته ايم كه چگونه با هم حرف بزنيم. كاش كمي فكر كنيم و با خودمان رودربايستي نداشته باشيم. فكر كنيم به اين كه چرا و چگونه است كه ما آدم ها از صبح تا شب در نكوهش پشت سر هم حرف زدن، حرف مي زنيم اما باز انگار كه يكي از دلمشغولي ها و تفريحات ما همين پشت سر هم حرف زدن است. اگر ياد بگيريم رودر رو ولو با كمي چاشني صراحت با هم حرف بزنيم و از دل همين گفت وگوهاي مستقيم و چشم در چشم به تفاهم برسيم شايد كمتر و شايد هم هيچ گاه به جاده خاكي غيبت و پشت سر هم گفتن نرسيم. تا زمانی كه حرف راست و حقيقت که رو در رو بیانی می شود برايمان تلخ است، غيبت و پشت سر هم گفتن و شنيدن برايمان شيرين است. در شب معراج، پيامبر(ص) شگفتي هاى بسيار ملاحظه نمود، از جمله نگاه كرد، ديد عده اى با ناخن هاى خود صورت خود را مى خراشند و مجروح مى كنند. از جبرئيل پرسيد: اينها كيستند؟جبرئیل عرض كرد: اينها غيبت مى كردند و پست سر مؤمنين از آنها بدگويى نموده و آبروى آنها را مى بردند. سپس پيامبر فرمود: كسى كه گام بردارد براى بدگويى پشت سر مؤمنان، نخستين گامش را در ميان آتش دوزخ مى گذارد و كسى كه از غيبت كردن توبه كند، آخرين نفرى است كه وارد بهشت مى شود و كسى بدون توبه در مورد غيبت، از دنيا برود نخستين كسى است كه وارد دوزخ مى گردد.
http://www.khorasannews.com/Page.aspx?type=1&year=1391&month=8&day=25&pageid=16

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *