خلاصه کتاب- تلخیص: تلخیص: علی عزتی یزدانی – رضا کیخایی- ناشر: انتشارات مسجد جمكران- نوبت چاپ اول- مرحوم حضرت حجت الاسلام حاج شيخ حسين حيدري كاشاني را كمتر كسي مي شناسد اين است يك سال قبل از رحلت به توليت محترم آيت ا… وافي پيشنهاد مي كند كه كتابم را مي خواهم در مسجد جمكران چاپ كنم چون پيرامون حضرت مهدي (ع) است لذا بعد از فوت آن خادم واقعي اهل بيت با پيگيري هاي واحد پژوهش و زحمت هاي فرزند خود آراسته گرديد اميد است مورد رضايت حضرت حق و تأييد حضرت حجت صاحب الزمان قرار گيرد.
مقدمه:
اعتقاد به امامت حضرت مهدي يكي از اصول مذهب اماميه است و روشن است امري ضروري و لازم مي باشد و بايد مسائل آن كه از اركان و پايه هاي مذهب مي باشد مورد بحث قرار گيرد. اينجانب در رژيم منحوس پهلوي و تهران ناظر بودم كه مبلغين مسيحي در خيابان ها با در دست داشتن نوشتاري ساده و روان درباره ي مسيحيت و عرضه ي آن به جوانان مسلمان، قصد انحراف آن ها را داشتند. از اين رو تصميم گرفتم يك دوره اصول عقايد اسلامي را به سبك مناظره بنويسم و در اختيار جوانان عزيز اسلام قرار بدهم.
اين كتاب سيري در زندگي امام مهدي (عج) به روش پرسش و پاسخ:
او استادي بود كه دين و دانش را به هم مقرون داشته و مي دانست كه علم منهاي دين، در زندگي يا چراغ در دل تاريكي شب در دست دزدان است. آري! هر كس به هر اندازه كه فهميد دعا را بايد اين رسالت پيام را كه به دوش دارد به ديگران ابلاغ كند. تنها اين فكر و اعتماد به صلح جهاني است كه چون روزنه ي اميدي ها، يأس را از دل هاي او و ديگران دور مي ساخت. از زمان هاي پيش اين مسأله اقوام و ملل را به خود متوجه و مشغول كرده و برخي بر اين عقيده هستند كه شيعه امام دوازدهم ندارد و برخي هم عقايد ديگري را دارند كه اينك پاره اي از آن عقايد را بيان مي كنم.
عقيده برهمنان، بر اين عقيده اند كه در آخر الزمان «ويشخو» ظهور مي كند در حالي كه بر اسبي سفيد سوار است و شمشير آتش بار به دست دارد و مخالفين آنان را مي كشد و برهمنان را سعادتمند مي كند.
انگلستان، ساكنين جزاير انگلستان به انتظار آرتور مي باشند گويند روزي ظاهر شود و نژاد ساكسون را در دنيا غالب گرداند و روزي را نصيب آنان كند.
اهالي عربستان، قبل از اسلام و زمان هاي سابق منتظر ظهور ماركور اليووچ، بوده اند.
نژاد ژرمن: بر اين عقيده بوده اند كه فردي فاتح از آنان قيام خواهد كرد و ژرمن بر دنيا حكومت خواهد كرد.
نژاد اسلاو: به اين عقيده بودند كه از شرق يك نفر خواهد آمد و تمام قبايل اسلام را با هم متحد ساخته و بر دنيا حاكم خواهد كرد.
ايرانيان: به اين عقيده بودند كه «كيخسرو» پهلوان تاريخي ايران زنده است و در كابل خوابيده و صدها فرشته از او نگهباني مي دهند. و روزي بيدار مي شود و تا قيام كند.
يهوديان: بر اين عقيده اند كه «ماشيح» يعني مهدي پيدا شود و پادشاه پادشاهان گردد. و گويند از اولاد اسحاق است نه اسماعيل.
مسيح: گويند عيسي باز مي گردد و عالم را مي گيرد.
اين مختصري بود از موضوع مهدويت و نجات دهنده بشر از چنگال ستم و اين كه برخي در اسلام دچار اشتباه شده اند و بعضي را به اشتباه مهدي موعود مي دانستند.
محمد بن حنيفه: فرزند اميرالمومنين را به خاطر اين كه هم نام رسول خدا بود مهدي موعود مي دانستند.
جاروديه: گروهي از مسلمين محمد بن عبدالله به حسن را مهدي مي پنداشتند.
ناووسير: گروهي بودند كه حضرت جعفر صادق را مهدي مي دانستند.
اسماعيله: گروهي بودند كه مي گفتند اسماعيل فرزند امام جعفر صادق فوت نكرده و مهدي موعود است.
محمديه: بعد از امام علي النقي فرزندش را مهدي مي دانستند.
و حتي برخي بر اين باور هستند كه يزيد به آسمان رفته و بعداً بر مي گردد تا دنيا را پر از عدل و داد كند. اين ها برخي از اسامي افرادي بودند كه به موضوع مهدويت از روي جاهليت اعتراض داشته آن را را مهدي مي دانستند.
1- اصلاً چه لزومي دارد كه ما به امام زنده اعتقاد داشته باشيم.
اين مطلب روشن است كه آدمي به تنهايي نمي تواند زندگي كند و بايد در اجتماع و با اجتماع براي رفع نيازهاي خود به سر برد لذا لازم است در اجتماع قانون حكم فرما باشد تا به افراد ديگر ظلم و ستم وارد نشود و بايد قوانين به گونه اي باشد كه رعايت جسم و روح آدمي را به طور كامل بنمايد. قوانين بايد كامل و جامع باشد. سعادت جهان بشريت را تضمين كند نه سعادت فرد يا افراد معين را
2- قانون گذار بايد از هر جهت مصالح و مفاسد قوانين را بداند حال بايد دانست آيا قوانين وضع شده به دست بشر داراي چنين خصوصياتي بوده و مي تواند جهان را اصلاح نموده و جامعه را اداره كند يا نه؟
تنها آفريننده و خالق انسان و جهان است كه به كمالات واقعي انسان واقف است و مي تواند برنامه و دستورالعمل جامعي براي ميل به سعات مادي و معنوي و اهتراز از شقاوت و بدبختي به دست بشر دهد. آري! الطاف بي پايان حضرت حق اين اقتضا را دارد كه به وسيله ي انبياء و پيغمبران ؟ بشرند احكام و قوانين و برنامه هاي كامل كه سعادت دنيا و آخرت افراد را تأمين كنند. ارسال و انزال كتاب، همه و همه براي سعادت بشر مي باشد و خداوند خواسته تا بدين وسيله بي كم و كاست توسط افرادي از جنس خودشان به مردم ابلاغ شود اينجاست كه مسأله عصمت فرستادگان خدا به ميان مي آيد فرد برگزيده شده بايد همانند پيغمبر از خطا و اشتباه محفوظ باشد و علوم و احكام را از راه حواس ظاهري نگيرد تا در آن خطا و اشتباه را پيدا كند. بلكه با چشن دل حقيقت اشياء راه بنگرد و علوم و احكام بر قلب و ذات او نازل گردد.
بديهي است اگر امامي و حجت نباشد خداوند، حد كمال شناخته نشده و عبادت نمي شود. امام است كه مخزن اسرار الهي بوده است. و سبب اتصال زمين و آسمان است. پس وجود حجت و فرد كامل در روي زمين لازم است تا آن جا كه اگر بيش از دو نفر در كره ي زمين باقي نباشد يكي از آن ها امام است.
در كتاب غيبت : از امام صادق نقل شده كه حضرت ولي عصر بيشتر اوقات در مدينه است و سي نفر از خواص حضرت با او هستند كه ممكن است كه از فرزندان آن حضرت باشد. با توجه به آن چه گفته شد به خوبي نمايان است كه حضرت داراي عيال و فرزند است.
3- با توجه به روايت نكاح سنت من است و هر كس از آن روي برگرداند از من نيست و با داشتن فرزند شناخته خواهد شد لذا حضرت ازدواج كرده يا نه! بعيد نيست كه فرزندان امام در اجتماع بوده و با مردم به عنوان سادات رضوي يا علوي معاشرت داشته باشند و مردم ندانند وقتي خود آن ها هم ندانند كه فرزندان آن حضرت مي باشند، اگر روايات مربوط به اهميت ازدواج را بيان كنيد شايد بتوان با پي بردن به اهميت موضوع درباره ي ازدواج حضرت مهدي به نتيجه ي بهتري رسيد. روايت درباره ي اهميت ازدواج بسيار است. حديثي مي فرمايد. رذال فو تأكم العزت. پست ترين فردهاي شما غرب هاي آن ها هستند. محقق اردبيلي در كتابش موضوع شهرهاي امام زمان و حكومت فرزندانش را نقل كرده است بايد خاطر نشان كرد كه اين موضوع از موضوعات شخصي است و معلوم نيست براي ما منشأ اثر باشد كه بحث كنيم امام زمان زن و فرزند دارد يا نه ؟ و اين كه زندگي اش چگونه است؟ چه ميل مي فرمايد؟ و اين قبيل موضوعات شخصي كه مربوط به ما نيست. اين را بدين جهت گفتم كه ممكن است گاهي اين سؤالات از طرف مخالفين طرح شود و بخواهند سر و صدايي راه بيندازند كه اگر زن و فرزند دارند كجا هستند؟ ما اعتقاد به امامت آن حضرت داريم. او را زنده مي دانيم و كار هم به امورات شخصي آن حضرت نداريم.
شهرهاي امام زمان:
گفته اند شهرهايي وجود دارد كه فرزندان آن حضرت در آن حكومت مي كنند. جزيره اي است به نام خضرا و بحرابين، يا در جايي ديگر دارد بابلسا ، بابلقا بعضي ها مي گويند كه در آن جا فرزندان آن حضرت حكومت دارند و اهل آن جامعه از شيعيان به علي (ع) مي باشد. البته تاكون تعداد زيادي آن شهرها را نديده اند. تنها مدرك آن حكايتي است كه در كتاب الشيعه و انوار و جبر الماوي نقل شده است. كه متأسفانه در خود همان كتاب تناقضاتي هست كه به عدم صحت داستان دلالت دارد و لكن بيشتر شبيه افسانه مي كند.
رجعت!
يكي از موضوعاتي كه از امور اسلام تا به حال مورد بحث بين شيعه و سني بوده مسئله ي رجعت بوده كه بين علماي شيعه و سني اختلاف ايجاد كرده است در اثبات اين مطلب كتاب هايي نوشته اند و دليل هايي از قرآن در آن اقامه نموده اند و در، ردّ ثبات منكرين اين كتاب ها به دو دسته تقسيم شده اند. آن هايي كه در كيفيت رجعت بحث كرده اند و دليل آورده اند كه كاملترين آن ها (الايتاظمين الحجه) تأليف شيخ حر عاملي است. دسته ي دوم كتاب هايي كه در رد مخالفين و نوشته هاي آن تدوين يافته مانند كتاب (الامامه و الرجعه) تأليف ميرزا عبدالرزاق همداني
مفهوم رجعت چيست: رجعت به معناي بازگشت به دنيا است، يعني انسان پس از آن مرد دوباره زنده مي شود و به دنيا باز مي گردد اين موضوع براي امت هاي پيش از ما بوده و براي امت ما نيز اتفاق خواهد افتاد.
بازگشت به دنيا براي امت پيامبر خدا نيز از نظر آيات و روايات استفاده مي شود و اين موضوع اشكالي ندارد. از اين نظر كه زنده شدن مردگان يك مطلب غير معقول نيست مكه ممكن نباشد و اين بيانگر قدرت پروردگار است در جايي نقل شده كه «حزتيل» از خداوند خواست امتي را كه 70 هزار بودند و به مرض طاعون از دنيا رفته بودند به دنيا بازگرداند و آن ها به اذن الهي به دنيا بازگشتند چون «إن الله علي كل شي قدير» چرا كه خداوند به هر چيزي دانا و تواناست.
ا زآن جا كه قرآن تا انقراض عالم است مي بايست در هر عصر و زماني فردي از عترت يا قرآن باشد و از او جدا نگردد كه هم اكنون تنها باقي مانده ي از عترت حضرت مهدي مي باشد. طبق روايات امام مهدي پس از ظهور و برقراري عدل و داد بدست مخالفان عدالت شير مي شود اما با شهادت او كار عالم يكسره نخواهد شد و هم چنان ؟ خواهد داشت. در روايت آمده قبل از شهادت امام مهدي اولين كسي كه به دنيا باز مي گردد حسين بن علي (ع) است و هم اوست كه امام دوازدهم را غسل و كفن مي كند و به خاك مي سپارد و چهل سال حكومت مي كند اعتقاد به رجعت از ضروريات لازم است كه علماي شيعه در اين باب كتاب هاي زيادي داشته اند.
آيا رجعت براي امت بني خاتم در زمان رسول الله و امامان ديگر رخ داده يا نه؟ مرحوم شيخ عاملي در كتابش باب هفتم به اين سؤال پاسخ داده و آن اين كه در اين امت هم اجمالاً رجعت واقع شده است و دليل هايي بر اين مطلب اقامه كرده كه در اين جا به يك نمونه اشاره مي كنيم. قريش خدمت پيامبر جمع شدند و خواهش كردند مردگانشان را زنده كند. حضرت رسول به علي بن ابيطالب فرمود با اينان به قبرسان برو و اشخاصي كه اينها مي گويند به اسم صدا بزن و بگو محمد مي گويد به اذن خدا بر خيزيد چون به دستور عمل كردند و همه برخواستند و خاك از سر خود مي افشاندند اما اين رجعت ها طوري نبوده كه رجعت كنندگان در دنيا بمانند، بخورند، نكاح كنند.
چرا افرادي رجعت خواهند كرد؟
رجعت از آن مؤمنين محضی است كه نسيم روح بخش اسيان، آن ها را براي تقرب به ذات حق آماده مي نمود و از آن كافراني است كه كفر براي هميشه بر دل آن ها ريشه كرده بود و آن ها در ضلالت و گمراهي بوده اند تا عذاب دنيايي بكشند و بنگرند اهل بيت رسول الله و حكومت حق را كه نمي خواستند حكومت جهان نصيب نيكان و خداپرستان شد.
مردم از همان روزهاي اول به انتظار مهدي بودند.
از شواهد ديگري كه مي فهماند موضوع مهدويت و شير واقعي دارد و از صدر اسلام نزد مسلمين مسلم بوده است عقيده به حضرت مهدي چنان در بين مردم رسوخ داشت كه از همان صور اسلام به انتظارش بودند.
به غير از بعضي از اهل سنت مانند:ابن تصیه و مردوخ كه مغرضانه و بدون آگاهي لازم حتي از اطلاعات نويسندگان مشهور اهل سنت درباره ي ولايت حضرت به ياوه سزايي پرداخته اند. يكي از نويسندگان مغرض مي گويد تمام تواريخ معتقدند به اين كه حضرت امام حسن عسگري بدون فرزند بوده و جانشين نداشته است.
شيخ سعدالدين حموي كتابي درباره ي ولي عصر تنصيف كرده كه در آن با اماميه موافقت نموده و به امامت آن حضرت اين گونه تصريح كرده است به او آخر اولياست و م يگويد بيش از اين دوازده نفر خدا در دين محمد كسي را كه نواب آن حضرت باشد قرار نداده و مي گويد در شرايع قبل ولي نبود و نبي بود پيغمبري مي رفت و پيغمبراني جاي او مي آمدند اما در شريعت محمد ولي به ميان آمد و آخر اوليا حضرت مهدي است.
با اين كه اين اندازه علما عامه با صراحت درباره ي آن حضرت سخن گفته اند چگونه افرادي به خود اجازه مي دهند كه يك اعتقادي ملت را از موهومات جوانند و متعتقدين به آن را خرافه پرست بخوانند. ؟
اگر گفتيم بعضي از اهل سنت اعتقاد به ولي عصر را از موهومات مي دانند افرادي هستند كه نزد خود اهل سنت اراي پايگاهي نبوده و مورد تنفر هستند و فساد عقيده آنها برملا گشته است.
مانند احمد بن عبدالحكيم بن عبدالسلام كه او از افراد بي اسيان اهل سنت است و به دليل عقايد فاسد عجيبي صادر مي كرد كه در اوائل قرن هشتم اهل سنت به فساد او حكم دادند و او را روانه زندان كردند.
بيش از هزار سال است كه متجاوز از چهارصد جلد كتاب شيعه و سني درباره ي ولي عصر نوشته اند و در هيچ يك از آن ها مكان معيني براي ظهور حضرت از مرداب، سامرا و … معين نكرده اند ظهور آن حضرت از مكه بشارت داده اند نه از سامرا و نيز در دعاي ندبه كه شيعيان در روزهاي جمعه مي خوانند اين حبلات است.
به چه علت امام دوازدهم شيعه را قائم مي نامند؟
اين سؤال ريشه دار است از اين نظر كه از زمان ائمه (ع) طرح اين سؤال و جواب آن در كتب روايتي و تاريخي ديده مي شود. شيخ مفيد در كتاب ارشاد از محمد بن اعجمان از وجود مبارك صادق (ع) روايت مي كند وقتي قائم قيام كند. مجدداً مردم را به اسلام دعوت مي كند و به قلم از دست رفته آشنا مي گرداند چون از جانب خدا به امور گم شده راهنمايي مي شود او را مهدي ميگويند و به لحاظ اين كه به طرفداري حق قيام مي نمايد قائم مي گويند.
امام دوازدهم شعيه در سال 255 يا 56 هجري متولد شده اند، آيا تا حال كه سال 1426 هجري است زنده باشند؟ با اين حساب الان 1171 سال از عمر شريفشان مي گذرد. آيا ممكن است يك فرد براي هزار سال يا بيشتر زنده باشد؟
ج: وقتي به قرآن مجيد مي نگرم، مي بينيم قرآن كتاب آسماني ما مطالبي را به ما گوش زد مي كند. كه اعتقاد به آن به مراتب از ، زندگي يك نفر براي هزار سال عجيب تر است. مانند داستان عيسي بن مريم كه مي خوانيم بدون اين كه حضرت مريم با فردي در ارتباط باشد، حضرت عيسي را بدنيا مي آرود. آري! روح مقدس به صورت بشري در مقابل او جلوه گر گشته و در او دميده و او عيسي(ع) را باردارشد. هركس كه به قرآن و اسلام معتقد باشد به اين موضوع شك نخواهد كرد.
آيا انتظار فرج علت عقب افتادگي مسلمين است؟
اين موضوع از عقايد موهوم دشمنان شعيه است كه مي خواهند به اين طريق وارد كنند كه اعتقاد به مهدويت باعث ركود و تنبلي ها در برابر استكبار و اجناب شده است. و آنها را از اهتمام در امور اجتماعي و تلاش براي اصلاحات واقعي باز داشته است، چرا كه شعيه معتقد است مصلح واقعي مهدي است و اوست كه جهان را پر از عدل و داد مي كند وانتظار فرج تنها راز عقب ماندگي نيست، بلكه روزنه ي اميدي براي پيشرفت است.
بعضي مي گويند اما در عالم هور قليا است. عالم هورقليا به چه معني است؟
عده اي ناچيز از مسلمين كه از سران آنها محمد كريم خان است. معتقتند امام زمان همان پسر اما حسن عسكري است كه در سال 255 يا 56 متولد شده اما از اين عالم به عالم هورقليا ارتقاء يافته و هر وقت مردم استعداد مالاقات امام عصر (ع) را پيدا كردند. آن حضرت را مشاهده خواهند كرد.
اما در اين كه هور قليا چيست: گفته ي محمد كريم خان را در اين جا نقل مي كند او معتقد است اين عالم تا زمين شده بود مادر عصر آدم به او گفتند بالا بيا و هنوز در حال بالا رفتن است واز آن كثافت ها و غلظت ها و و غبارها نرسته است و به هواي صاف نرسيده است.
چرا وقت ظهور معين نگرديده است؟ شايد حكمت اين كه مردم نبايد وقت ظهور امام را بدانند اين باشد كه انتظار فرج روزنه ي اميدي است براي مردم تا هر زمان آمادگي پذيرش حكومت عدل گستر را داشته باشند. در ، روايات ذكر شده كه علم به ظهور مانند علم به ساعت از علوم مختصه پروردگار است وكسي قادر به تعيين وقت آن نيست.
آيا امام زمان (ع) دنيا را با يك شمشير مي گيرد و بر اوضاع مسلط و پيروز مي گردد؟
شايد آن چه بيشتر جلب نظر مي كند گرفتن جهان است كه با يك شمشير. از اين رو خاطرنشان مي گردد مراد از شمشير عدالت مطلقه است و اين كه قيد يك شمشير شده مراد اين است كه تنها حكومت اسلامي به دست قائم آل محمد بر مردم حكم فرما خواهد بود. خروج با شمشير كنايه از اين است كه آن حضرت مانند پدرانش مأمور به تقيه نمي باشد، نه اين كه زمان به عقب برگردد. در اين زمينه عقيده ي ما اين است كه حضرت حداكثر استفاده از اخترعات را خواهد نمود و از مظاهر علم و تمدن برخوردار بوده و عدالت را در ميان مردم حكومت فرماخواهد كرد.
آيا پيروزي امام زمان(ع) دفعي است يا تدريجي ؟ اين طور استنباط مي شود كه پيشرفت ها تدريجي است كه بر نيرو و امكانات آن حضرت مي افزايد و زمينه را براي پيروزي جهاني آماده و مهيا مي سازد. اين طور نيست كه آن حضرت همان روزهاي اول دفعتاً و به تنهايي بر سراسر جهان غلبه نمايد و كره زمين را در اختيار خود قرار دهد. پيروزي آن حضرت تدريجي است. روايات است كه 313 نفر از ياران حضرت با او بيعت مي كنند ولي حضرت در مكه هست تا عدد ياران به ده هزار نفر مي رسد آن گاه به سمت مدينه حركت مي كند.
آيا يوم الفتح روزي است كه دنيا به دست قائم (ع) فتح مي گردد؟ تا ديروز اگر سخن از حكومت جهاني حضرت مهدي (ع) به ميان مي آمد افكار ملتها آماده ي پذيرش آن نبود و آن را يك افسانه مي پنداشت. اما امروز ديگر اخبار و آثاري كه يوم الفتح را روز جهاني مهدي مي داند آسان است به اميد روزي كه وعده ي الهي را در ظهور معدي (ع) تحقق يافته بنگريم.
موضوع مهدويت از مختصات شعيه است يا اديان ديگر نيز اعتقاد به آمدن مهدي موعود براي اصلاح جهان را دارند؟ عقيده به حضرت مهدي اختصاص به فرقه ي ناجيه و گروه رستگاران يعني شيعه ي دوازده امامي ندارد. بلكه وقتي به تاريخ ملل و اقدام عالم مي نگريم مي بينيم از ما زماني بيش اين مسأله ، اقوام و ملل را به خود مشغول ساخته و به انتظار مصلحي كه بتواند جهان را نيكو اداره كند، دقيقه شماري مي كند. اينك پاره اي از اين اقوام را نام مي بريم : برهمنان- يهود- ايرانيان- مسيحيان- نژاد اسلاو- نژاد ژرمن- عربستان- انگلستان
استاد بفرماييد چرا امامان شعيه در دوازده نفر انحصار پيدا كرده است؟ وقتي به روايات مي نگريم از همان زماني كه سخن از جانشيني رسول خدا به ميان آمد خلفا و جانشيان نيز معين گرديد. در اين كه چرا امامان دوازه نفرند و اولين آنان علي (ع) و آخرين آنان علي (ع) و آخرين آنان مهدي (ع) است 91 حديث وارد شده است.
امام ها دوازده نفرند و 9 نفرشان از نسل حسين بن علي (ع) است كه نهمين آنان قائم (ع) مي باشد كه باز در اين مورد 107 حديت وجود دارد از رسول خدا پرسيدند چند نفر خلافت و جاشنيني تورا بر اين امت عهده دارد مي باشد فرمود، دوازه نفر به عدد نقباء بني اسرائيل، امام صادق در اين مورد – ورقه اي سفيد را كه حضرت به آن اشاره مي كرد، آوردم و به امر حضرت خواندم. در سطر اول نوشته بود. لا اله الا الله ومحمد رسول الله . بدرستي كه عدد ماه ها نزد خداوند 12 مي باشد و سپس نام دوازده امام در آن كاغذ نوشته شده بود.
آيا عقيده به حضرت مهدي (ع) از ساخته هاي علماي شيعه در قرن يازدهم هجري است؟
نمي دانم علت چيست كه بعضي مطلبي را كه ريشه تاريخي دارد و مورد توجه علماي شعيه و سني و محققين از عامه و خاصه مي باشد را منكر مي شوند و چگونه حاضر مي شوند به خود جرأت دهند كه چنين دروغي را به علماي شعيه نسبت دهند. موضوع مهدويت در زمان رسول خدا از مسلمات بوده به طوري كه در اصل مهدويت كمتر سؤال به چشم مي خورد بلكه بيشتر سوالات از فروعات موضوع مي باشد.
گاهي مي پرسند مهدي(ع) از چه نسلي است؟ چه وقت ظهور مي كند؟يا اين كه وظيفه ي ما در عصر غيبت چيست؟ چرا او را مهدي مي گويند؟ براي چه قائم ناميده شده؟ و علت غيبت آن حضرت چه مي باشد؟
موضوع مهدويت در بين صحابه و تابعين بوده و بعد از رسول خدا مي بينيم گاهش بين صاحبه و تابعين سخن از مهدويت به ميان مي آيد. حتي يكي از علماي معروف اهل تسنن مي گويد: با مهدي بين ركن و مقام بيعت مي شود.
عمار و ياسر مي گويد: وقتي نفس زكيه كشته مي شود منادي از آسمان ندا مي كند كه امير شما فلان شخص است بعد مهدي ظاهر مي گردد و دنيا را پر از عدل و داد مي كند و يا ابن عباس يكي از صاحبه به معاويه مي گويد: كسي از ما در آخر الزمان چهل سال حكومت مي كند.
آيا غيبت آن حضرت از سرداب شروع مي شود؟ غيبت آن حضرت از هنگام ولات بوده است ديدمي حكيم خاتون ناپديد شد. ا و مي گويد : آن گاه كه او را در حالت سجده ديدم به خدمت امام حسن عسكري آمدم و چون برگشتم از ديده ام نهان شده ناراحت شدم خدمت امام حسن عسكري برگرشتم و او را خبر ساختم او فرمود: عمه برگردد او را خواهي ديد. خليفه ي زمان دستور داد او را دستگير كنند. مأمورين خليفه وقتي وارد منزل شدند منزل آن حضرت به صورت سرداب در آمده بود وپر از آب گرديده بود و امام را در تخت گاهي مشغ.ل عبادت ديدند به واسطه ي زيادي آب نتوانستند دسترسي به آن حضرت پيد كنند. خبر به حكومت وقت دادند. خليفه دستور داد اطاق را خراب كنند وقتي مأمورين برگشتند ديگر امام را نديدند و به همين علت بعضي مي گويند شايد غيبت امام از سرداب آغاز شده است.
من خبري شنيده ام كه در آن مي گويد ( لا مهدي الا عيسي) مهدي نيست مگر همان عيسي بن مريم آيا اين خبر صحت دارد؟ امام باقر مي فرمايد: عيسي (ع) از آسمان قبل از قيامت نزول مي كند. يهود و نصاري همه به ايمان مي آورند و عيسي پشت سر مهدي (ع) نماز خواهد خواند.
بفرماييد چرا در بين شيعيان معمول است كه هرگاه نام مهدي به لفظ قئم برده مي شود براي احترام مي ايستند؟
اين عمل از سيره قديكي شيعيان است وهم اكنون در بين آنان معمول است از آباء گرامي آن حضرت داريم قبل از ولادتش با شيندن يا بردن نام به او لفظ قائم به يا خواسته واداي احترام مي كنند. روايات مي گويد: صاحب الامر غيبتي دارد بسيار طولاني و از كثرت لطف و محبتي كه به دوستانش دارد هر كس نام او را به لفظ قائم ياد كند آن جناب هم به او نظر لطفي خواهد نمود و چون در اين حالت مورد توجه آن حضرت واقع مي شود. سزاور است به جهت احرتام به پاخيزد و تعجيل فرجش را از خدا بخواهد.
آيا به موضوع مهدويت در قرآن هم اشاره شده است؟
اگر از مهدي (ع) به صرافت در قرآن سخن گفته نشده در روايات زيادي اشاره به خصوصيات آن حضرت شده است، آيات فراواني در قرآن هست كه در تفسير و تأويل آن به حضرت مهدي اشاره كرده اند. مرحوم سيد هاشم بحراني كه از علماي شيعه است در كتابش 110 آيه را ذكر كرده است كه آنها مربوط به امام دوازدهم شيعه است.
آيا علم و دانش روز ، عمر هزار يا بيشتر انسان را تأييد كرده است؟
عمر افراد مقياس معيني ندارد. انسان در هر سني از عمر كه مريض شود به اميد زندگي بيشتر جهت مداوا تلاش مي كند. اگر عمر اندازه ي معني داشت بايد عقلاي عالم ، براي درمان و پيشگيري حدي از عمر را قائل مي شدند و فراتر از آن را جايز نمي دانستند در حالي كه هرگز چنين نبوده است.
آيا مي توان دليلي از قرآن بر امكان افزايش طول عمر آورد؟
قرآن مجيد در سوره عنكبودت عمر 950 ساله ي نوح پيغمبر را امضاء كرده و مي فرمايد: فرستاديم نوع را به سوي قومش كه در بين آنان هزار سال زندگي كرد.
با اعتقاد به عمر طولاني حضرت (ع) آيا ايشان در وقت ظهور پيرو فرتوت خواهد بود؟ آيا اين سؤال پيش نمي آيد كه حضرت همه با عمر طولاني خويش از كار افتاده باشد؟
اين حالت غالباً در همه ي افراد پير مي باشد اما در باره امام زمان روايات مي فرمايد: در وقت ظهور آنحضرت جوان خواهد بود. امام رضا(ع) در اين باره مي فرمايد با اين كه حضرت سنش زياد است اما صورتاً جوان است طوري كه بيننده او را چهل ساله يا كمتر كمان مي كند. در روايات ديگر داريم كه در قائم (ع) علامتي از يونس پيغمبر است و ان برگشتش از غيبت در اول جواني است . يونس پيغمبر نيز وقتي از ميان قومش رفت، چون برگشت به صورت جواني زيبا بود.
از امام باقر به رسيده كه حضرت صاحب الامر با اهل تورات و با اهل انجيل به انجيل و با اهل قرآن به قرآن حكومت مي كند ما در اخباري ديگر از ائمه كه آن حضرت جز دين اسلام ديني ديگر را قبول نمي كند، آيا اين دو دسته روايات با هم منافات دارند؟
بين اين دو دسته منافاتي وجود ندارد. به بياني كه مرحوم علامه مجلسي نيز فرموده است حكومت بين آنها با كتاب خود آنها ست، مراد اين است كه با كتاب هاي آسماني خودشان آنها را محكوم مي گرداند. با اين كه مراد از حكومت بين آنها با كتب خود قبل از بالا گرفتن كار حضرت و تسلطش بر جهان است. البته براي حضرت صاحب الامر قبل از تسلط و بعد از تسلط يكسان است. او با قدرت خدا تمام اختراعات ضد شري را از كار انداخته و با معجزه اي كه مطابق آن عهده و زمان باشد ظهور مي كند. چون عصر حضرت ولي عصر زمان علم و اختراعات مي باشد زمان است كه انسان ها بواسطه ي علم به اوج تمدن رسيده اند خداونند علوم اسرار، اختراعات را بدست آن حضرت براي بشر آشكار مي كند، كم دچار بهت و تعجب مي شود همان طوري كه عصاي موسي ، علم عيسي و فصاحت قرآن اطباء و عالمان را متحير و مطيع گردانيد. با اين تفاوت كه امام زمان پيغمبر نيست و شريعت عوض نمي شود.
عوامل پيروزي امام زمان (ع) کدام است؟ يكي از عوامل پيروزي امام زمان استفاده از علومي است كه تا آن روز براي بشر نداشته است و چيزي از آن نمي دانند . مسلمانان آن روز تحت سرپرستي امام معصوم در مرحله ي فوق ح تصور از دانش قرار مي گيرد و اين هم اختراعات بشري را خنثي كرده و اجازه نمي دهد غول هاي انسان نما براي نابودي بشر از اين همه فريت هاي خدادي استفاده كنند. با چنين برنامه اي پيروزي ولي عصر بر دنيا آسان مي گردد. يكي ديگر از عوامل پيروزي امام اوضاع دنياي آينده مي باشد. اوضاع آينده ي دنيا و تحولات مختلفي كه پي در پي رخ مي دهد، طوري زمامداران سياسي و حكومتهاي عالم را سر به گريبان مي كند وو در بن بست هاي سياسي و اقتصادي قرار مي دهد كه خود به خود قبل از ظه.ر حضرت يكي پس از ديگري سقوط كرده و نابود خواهند شد.
به اميد روزي كه وعده الهي را در ظهور امام زمان تحقق يافته بنگريم .