اشاره: مسئولين كشور در درجهى اول – چه قوهى مقننه، چه قوهى مجريه، و چه ساير مسئولين كشور؛ قوهى قضائيه و غير آنها – و اشخاص و شخصيتها در رتبههاى مختلف اجتماعى، و آحاد مردم ما از فقير و غنى، بايستى به اين اصل توجه كنند كه بايد الگوى مصرف را اصلاح كنند. اينجور مصرف كردن در همهى زمينهها – در امور ضرورى زندگى، در زيادىهاى زندگى – مصرف كردن بى رويّه و بدون منطق و بدون تدبير عقلانى، به ضرر كشور و به ضرر آحاد و اشخاص ماست…(از بیانات رهبر انقلاب در نوروز88)
ما باید بتوانیم از کارِ کارگر ایرانى حمایت کنیم؛ از سرمایهى سرمایهدار ایرانى حمایت کنیم؛ و این فقط با تقویت تولید ملى امکانپذیر خواهد شد. سهم دولت در این کار، پشتیبانى از تولیدات داخلىِ صنعتى و کشاورزى است. سهم سرمایه داران و کارگران، تقویت چرخهى تولید و اتقان در کار تولید است. و سهم مردم – که به نظر من از همهى اینها مهمتر است – مصرف تولیدات داخلى است…(پیام نوروزی رهبر معظم 91)
مقدمه
کشور ایران به منظور دست یابی به اهداف تعیین شده در سند چشم انداز بیست ساله و توسعه اقتصادی،اجتماعی و سیاسی به تولیدات ملی و سرمایه گذاری داخلی نیازمند است درصورتی که مصرف بی رویه کالاهای وارداتی مانع سرمایه گذاری شده و باعث خروج مقدار زیادی ارز از کشور می شود. در جهان امروز کشوری قدرتمند است که صادرات ان بیشتر از وارداتش باشد وکشوری که در کوچکترین اقلام خود به سایر کشورها نیازمند باشد نمی تواند به اهداف بلند مدتی که در قانون برای خود تعریف کرده است دست یابد .چنین کشوری گرچه به ظاهر مستعمره نیست اما در اصل تحت استعمار پنهان قرار دارد.اما باید توجه داشت ک این معضل زمانی بزرگتر می شود که یک ملت به علت مصرف زدگی و تقلید از فرهنگ بیگانه و در شرایطی که خود توانایی تولید را دارد به واردات کالا روی بیاورد.بنابراین شاید بتوان اولین گام در حمایت از تولید ملی و سرمایه گذاران داخلی را اصلاح الگوی مصرف دانست.
اولويت بندي نيازها و اصلاح الگوي مصرف
مصرف یعنی استفاده درست و به اندازه از منابع طبیعی برای زنده ماندن و زندگی کردن. مصرف كردن محصول، انرژي، خدمت و يا هرچيز ديگري ناشي از احساس نيازي است كه در انسان پديدار مي گردد و الگوی مصرف در واقع همان نیازهای ماست که بر اساس فرهنگ موجود در هرجامعه اولویت بندی می شود. محورهای مهم الگوی مصرف در اقتصاد ایران شامل مصرف انرژی،آب و مواد غذایی است.اصلاح الگوی مصرف نیز باید در این زمینه های مهم انجام گیرد.البته اصلاح الگوی مصرف و صرفه جویی به منظور کم مصرف کردن و سخت گیری نیست زیرا همانطور که اسراف در شرع و نزد عقلا ناپسند است تفریط و بخل نیز مذموم شمرده شده است و آیه شریفه«کلوا و اشربوا و لا تسرفوا»ساده ترین مصداق و شاهد گواه بر این ادعاست.
برای اصلاح الگوی مصرف ابتدا باید نیازهایمان را اولویت بندی کنیم.با کمی دقت می توان نیازهای حقیقی را از نیازهای کاذب بازشناخت و آنها را از سبد مصرفی زندگی فردی و اجتماعی دور ریخت. بخشی از نیازهای کاذب در اثر تبلیغات در افراد ایجاد میشود.این تبلیغات می تواند به صورت مستقیم از طریق رسانه و انواع بروشور وغیر مستقیم مانندچشم و هم چشمی ها انجام شود.مثلا افراد در اثر دیدن تبلیغات یک وسیله به ان احتیاجی ندارند اما احساس می کنند لازم است ان را تهیه کنند و نکته جالب اینجاست که بیشتر این افراد پس از تهیه وسیله احساس پشیمانی میکنند.باید دانست که چشم و هم چشمی در رفت و آمدهای خانوادگی نیز از دیگر عواملی است که موجب احساس نیاز کاذب می شود و تنها به مصرف روزافزون کالاهای وارداتی و کناره گیری تولیدگران داخلی منجر می گردد.
اصلاح الگوی مصرف از طريق توليدكالاي مرغوب ايراني
اصلاح الگوی مصرف تنها به اولویت بندی نیازها و صرفه جویی محدود نمی شود.استفاده از کالاهای تولید شده در داخل کشور نیز از دیگر مصادیق مهم اصلاح الگوی مصرف است.زمانی که الگوی مصرف برخی خانواده ها استفاده از اجناس خارجی باشد هرچقدر هم که بخواهند در مصرف صرفه جویی کنند نمی توانند مدعی اصلاح گری در مصرف خود باشند.استفاده از اجناس خارجی موجب افزایش واردات و خروج مقادیر زیادی از ارز کشور می شود و امکان سرمایه گذاری دولت را برای اقدامات زیرساختی محدود می کند. البته این مقوله تنها به مصرف کنندگان محدود نمی شود بلکه تولید کنندگان نیز باید در کنار صرفه جویی در مصرف انرژی از مواد مرغوب در فرآيند توليد استفاده نمایند. کالای تولید شده ملی باید آن قدر مرغوبیت داشته باشد که خریدار مجبور نشود در طی یک مدت کوتاه چندین بار آن کالا را تهیه کند زیرا در آن صورت اصلاح الگوی مصرف نه از سوی تولیدکننده رعایت شده است و نه از سوی خریدار. در اين صورت تولیدکننده با ریخت و پاش و ساخت کالای نامرغوب زمان و سرمایه را هدر می دهد و خریدار نیز مجبور می شود بخش اعظمی از درآمد خود را به تهیه چندین باره یک کالا اختصاص دهد و در آخر هم به جنس خارجی که فکر می کند مرغوبیت بیشتری دارد روی بیاورد.
راهکارهای حمایت از تولید ملی و اصلاح الگوی مصرف
برای حمایت از تولید ملی و اصلاح الگوی مصرف راهکارهای گوناگونی وجود دارد. در این بخش چند راهکار مهم ارائه مي گردد:
1- فرهنگ سازی از طریق تبلیغات: تبلیغ یکی از مهمترین عامل جهت دهی به افکار مردم است. تبلیغات می تواند جمع کثیری از مردم را به کالا و حتی عملی جذب کند و یا آنها را از آن دور نماید.تبلیغات از راههای گوناگون انجام میشود؛ تبلیغات محیطی از طریق بنرها و پوسترها،تبلیغ در صدا و سیما به صورت مستقیم نظیر کلیپ های تبلیغاتی و غیر مستقیم مانند پوشش بازیگران و مجریان صداو سیما و حتی بسته بندی محصولات از جمله انواع تبلیغ می باشند.اما نکته مهم اینجاست که تبلیغات باید مردم را به سوی تولید و مصرف کالای ملی و به کار گیری الگوی مصرف صحيح سوق دهد.واضح است که فعالین عرصه صداوسیما بخصوص بازیگران الگوی قابل توجهی برای مردم هستند. با کمی دقت می توان متوجه شد که به محض اینکه یک بازیگر نوع خاصی از پوشش یا کالایی خاص را استفاده می کند بازارها به سرعت پر از آن کالا می شوند و با استقبال خوبی نیز مواجه می گردند.بنابراین چه خوب است که بازیگران و مجریان صداوسیما با انتخاب کالا و پوشش ایرانی و پرهیز از ریخت و پاش در برنامه های تلویزیونی، مردم را به مصرف کالاهای داخلی و اصلاح الگوی مصرف سوق دهند.
2- آموزش: آموزش از یک سو به مصرف کنندگان و از سوی دیگر به تولیدکنندگان بر می گردد.آموزش مصرف کنندگان که همان فرهنگ سازی است.اما آموزش تولیدکنندگان به معنای آن است که با ارتقای سطح آموزشهای فنی و حرفه ای در مدارس و ایجاد رشته های متنوع صنعتی و آسان سازی ورود دانشجویان به دانشگاه و تحصیل در این رشته ها مهارت آنها را افزایش دهیم.زمانی که تولیدکنندگان بتوانند به صورت علمی و تخصصی به تولید کالا بپردازند تمامی راهکارهای افزایش سطح کیفی تولید را نیز فرا میگیرند.
3- تجهیز و احداث کارخانه ها و مراکز تولیدی: در اینجاست که سخن رهبری معظم در خصوص لزوم حمایت از سرمایه گذار ایرانی و کارگر ایرانی مصداق پیدا می کند.سرمایه گذاران لازم ست با بکار بردن سرمایه های خود برای ایجاد کارگاههای تولیدی و کارخانجات زمینه اشتغال را برای تولیدکنندگان داخلی فراهم کنند تا اینکه از این سرمایه برای واردات کالا استفاده نمایند.در این حال نه تنها زمینه ورود جوانان متخصص و ماهر در عرصه تولید فراهم می شود بلکه واردات کالا نیز کاهش می یابد، کشور به خودکفایی می رسد و با افزایش سطح کیفی و کمی محصولات داخلی، الگوی مصرف مردم نیز تغییر می کند.
4- قوانین و مدیریت کشور: ایجاد قوانینی برای اصلاح الگوی مصرف نظیر هدفمندسازی یارانه ها و سهمیه بندی بنزین موجب تغییر بسیاری در الگوی مصرف خانوارهای ایرانی شد.سوخت و انرژی،آب و نان از جمله اقلامی بودند که متاسفانه بدون هیچ گونه ملاحظه ای با ریخت و پاش بسیاری مصرف می شدند،اما سهمیه بندی بنزین و هدفمندسازی یارانه ها نه تنها موجب صرفه جویی در مصرف این اقلام شد بلکه با ذخیره سازی سوخت و انرژی و صادرات آن امکان ذخیره سازی ارزی در کشور فراهم شد.حال نیز دولت لازم است با ایجاد قوانین ویژه و افزایش فرصت برای سرمایه گذاران داخلی زمینه افزایش تولیدات ملی را گسترش دهد.
5- مارک پوشی؛ عامل مهم جلوگیری از تولید ملی: متاسفانه مارک پوشی معضلی است که هم اکنون شاهد آن هستیم.بخش اعظمی از این عادت نادرست نتیجه تهاجم فرهنگی است.جنگ نرم همین است.جنگ نرم الگوها را تغییر می دهد،افکار را تحت تاثیر قرار می دهد و در آخر با تغییر ارزش ها رفتار ها را دگرگون میسازد.اما تبلیغاتی که از سوی شبکه های خارجی در این راستا انجام می شود بی هدف و تنها برای فروش محصولات خود نیست.دشمن می خواهد با این تیر دو نشان را هدف قرار دهد؛ از سویی فرهنگ خود را به صورت کاملا نامحسوس به ما تحمیل کند و از سوی دیگر با ایجاد وابستگی در جوانان نسبت به محصولات خود از تولید ملی توسط ایرانیان و پیشرفت آنها جلوگیری کنند.مارک پوشی نه تنها موجب گوشه نشینی تولیدگران داخلی می شود بلکه الگوی بسیار ناصحیحی در مصرف است.به طور مثثال کفشی با کیفیت مناسب که تولید داخل است ممکن است 20هزارتومان فروخته شود اما یک کفش بی کیفیت فقط به خاطر داشتن یک مارک به بیش از صدهزارتومان خرید و فروش گردد.آیا این اسراف و خیانت به اقتصاد کشور نیست؟ کشور ایران با تمدن 2500ساله خود می تواند الگویی برای جوانان سایر کشورها باشد نه اینکه مقلد فرهنگهایی شود که هیچ ریشه و اساسی ندارند.این کشور با منابع سرشار خود می تواند یکی از بهترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان در عرصه جهانی باشد بجای آنکه به خاطر کالاهایی که جوانان تنها برای مد گرایی استفاده می کنند وابسته به سایر ملل گردد.
سخن پایانی
دو مفهوم حمايت از تولید ملی و اصلاح الگوی مصرف نباید به شعار تبدیل شوند بلکه مهم این است که آنها را عملياتي كنیم.یادمان باشد که تنها ما و نسل حاضر نیستیم که قرار است در این کشور زندگی کنیم. آیندگان ما و فرزندانمان پس از ما اداره این مملکت را بدست می گیرند. پس باید برایشان چیزی باقی بگذاریم. نباید تنها نامی از ایران و بازارهایی مملو از اجناس خارجي به آیندگانمان بسپاریم. حق فرزندان ماست که در آسایش و نعمت زندگی کنند.حق دارند از انرژی به اندازه کافی استفاده نمایند و در بازار کار مجالی برای فعالیت داشته باشند.حق آنهاست که سربلندی کشورشان را در عرصه های جهانی تولید ببینند واین حق را ما و فعالیت امروزمان برای آنها ایجاد می کند.