اگر سرانه مصرف کالاهای مختلف یا به تعبیری الگوی مصرف ایرانیان را بررسی نماییم در خواهیم یافت در بسیاری از اقلام مصرفیِ خوراکی و درمانی کشور ما آماری بسیار فراتر از استانداردهای جهانی دارد. به عنوان مثال سرانه ی مصرف کالاهایی همچون؛ نمک، روغن، داروهای شیمیایی، نوشابه های گازدار و … که استعمال خارج از عرف هر یک از آن ها برای سلامتی بسیار مضر می باشد در ایران بعضاً تا چندین برابر استانداردهای جهانی است.
در این بین مصرف داروهای شیمیایی در کشور آماری خیره کننده و بسیار تأسف دار دارد. کافیست برای یک سرماخوردگی ساده مراجعه ای به پزشک داشته باشید تا با یک کیسه ی پر از شربت، قرص، آمپول و … به منزل برگردید. امری که شاید بخشی از آن به نحوه ی نسخه پیچی پزشکان برگردد، ولی حتماً بخش قابل توجه آن مربوط به فرهنگ غلط مصطلح شده در کشور است که مصرف داروهای شیمیایی را مطالبه کرده و حتی اگر طبیبی هم نخواهد داروی شیمیایی برای درمان بیمارش تجویز کند از سوی مریض به صورت جدی مطالبه می گردد. این امر علاوه بر مضرات فراوانی که برای سلامتی انسان داشته و او را در معرض آسیب های مختلف گوارشی، سوهاضمه، خونی، هورمونی، کاهش قدرت دفاعی بدن و .. قرار می دهد هزینه های سرسام آور اقتصادی را نیز به همراه داشته و باعث می گردد یک سرماخوردگی که می تواند با اندکی استراحت، مصرف میوه جات سالم و داروهای سنتی درمان گردد با کلی هزینه و آسیب برای بیمار همراه باشد. که شاید بسیاری از تبعات آن در لحظه دیده نشده و بعدها در جسم انسان بدون آگاهی خودش اثرات بسیار بدی بر جای گذارد.
جالب است بدانیم بر اساس مطالعات صورت گرفته بیش از 50 درصد مراجعه به پزشکان نیاز به دارو نداشته و می تواند از روش های درمانی دیگر استفاده گردد. اگر از روش هاي درماني ديگر استفاده كنيم مصرف داروهاي شيميايي كاهش يافته و مي توانيم با صدور دارو به خارج، كشور را در مسير پرسودي قرار دهيم و از اين طريق وابستگي خود را نيز كم كنيم، زيرا داروهاي شيميايي هر روز جديدتر و قطعا گران تر مي شوند. در حالي كه كشور ما خاستگاه طب سنتي است و انواع گونه هاي گياهي با خواص دارويي فراوان و تنوع و كيفيت بالا، سرمايه هاي با ارزش ما محسوب می شوند. البته در مسیر توسعه طب سنتی در کشور چالش ها و معضلات بسیاری وجود دارد که؛ درمانمحور بودن نظام سلامت كشور، توجه بيش از حد به طب جديد در دانشگاههاي علوم پزشكي، نظارت ضعيف بر درمانگران طب سنتي و بهراهافتادن عطاريهاي غيرمجاز و دخالت آنها در امور طبابت و دستآخر گران بودن خدمات طب سنتي و تحت پوشش بيمه نبودن آنها از مهمترين معضلات پيش روي طب سنتي در کشور می باشد. این در حالی است که در دنیا توجه به طب سنتی به عنوان یک راهبرد اساسی و مطلوب سال هاست مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس و با توجه به پژوهش های علمی بین المللی و مطالعات وسیع میدانی صورت گرفته، سازمان بهداشت جهاني در سندی علل پيشرفت و لزوم ترويج طب سنتي را به شرح زیر مطرح می نماید:
اول: ویژگی های ذاتي طب سنتي: طب سنتی ویژگی های خاص خود را دارد. که باعث وجه تمایز و مزیت برتر آن نسبت به سایر شیوهای درمانی است. این شیوه درمانی در واقع عبارت است از فرهنگ سلامت مردم که متعلق به خود آن ها بوده و از گذشته های دور سیستم بهداشتی و درمانی مردم بر اساس قواعد آن تنظیم گردیده است. لذا در صورت ترویج مجدد و توسعه ی آن به خوبی توسط آحاد مردم پذیرفته خواهد شد. از طرف دیگر توسعه ی طب سنتی به نوعی احترام به میراث و آداب ملل، در سراسر جهان می باشد.
دوم: ويژگي كل نگر بودن طب سنتي: طب سنتی انسان ها را به صورت مجرد نگاه نمی کند و عوامل وسیع محیطی و پیرامونی آن ها را در نظر می گیرد. نگاه از بالا و روش کل نگر طب سننتی سبب ایجاد تعادل و توازن بین انسان و آن چه او را احاطه کرده است می گردد. لذا از این منظر عنصر مهاجم و تغییرات پاتوژنيك نقش جانبي را بر عهده دارند.
سوم: قابل اجرا بودن طب سنتي: طب سنتی روشی قابل قبول، امن و دارای صرفه و توجیه اقتصادی است که می تواند به خوبی و به صورت مطمئن راه رسیدن جهانیان به پوشش بهداشتی عمومی را فراهم سازد. که مجموع این مفاهیم قابلیت اجرایی بالایی برای طب سنتی فراهم می آورد.
یاد حکیم باشی ها به خیر! ایرانیان روزگاری سرآمد پزشکی در جهان بودند و طب سنتی ایرانی بهعنوان میراثی بزرگ بهدست نسل کنونی رسیده است. با این حال وضعیت مطلوبی بر آن حاکم نیست .در ایران قدیم، خدمات و روش های طب سنتی توسط حکیمهای آن زمان ارائه می گردید. اما در سدههای اخیر به یکباره از گذشته درخشان و بی نظیر علمی خود به خصوص در این رشته جدا شده ایم و با توسعه پزشکی مدرن و بیمهری نسبت به حکیمها و روشهای درمانیشان، به تدریج تعداد آنها رو به کاهش نهاده و کتاب های علمی شان در کتابخانهها مهجور مانده است. هر چند در سال های اخیر به دلیل دست و پنجه نرم کردن بشر امروزی با انواع بیماریها که ناشی از زندگی صنعتی، آلودگی های محیطی و ناکارآمدی طب مدرن در درمان بعضی بیماریها است، شاهد بازگشت برخی از مردم به سمت طب ایرانی و روشهای توصیه شده از سوی حکما و اطبای قدیمی هستیم ولی بدون شک این میزان قابل توجه و کافی نیست. در برنامه های کلان سال های قبل و در اسناد بالادستي و قانوني کشور، لزوم توجه به طب سنتي ايراني گنجانده شده است؛ به عنوان مثال تأكيد بر تبيين، ترويج، توسعه و نهادينه كردن طب سنتي ايراني يكي از مواردي است كه در سياستهاي كلي سلامت به آن اشاره گردیده است. همچنین در برنامه ششم توسعه نيز كه در مجلس شوراي اسلامي بررسي و تصويب شد، وزارت بهداشت موظف می باشد كه خدمات طب ايراني – اسلامي را در نظام سلامت ادغام كند. با اين حال طب سنتي راه طول و درازي در پيش دارد و با توجه به کم لطفی ها و بيمهريهاي فراوانی كه به آن شده، برای تحقق بندهاي قانوني برنامه ششم توسعه درباره ادغام خدمات طب ايراني-اسلامي در خدمات پزشكي مرسوم نيازمند نگاه ويژه سازمانهاي دستاندركار ازجمله وزارت بهداشت، سازمانهاي بيمهاي و همچنین نهادهای فرهنگی است .به نظر میرسد در کشور کماکان موانعی در برابر توسعه طب سنتی ایرانی وجود دارد که باید به آنها توجه ویژهای داشت، زیرا که تجربه نشان میدهد، کلید سلامت جامعه و درمان بسیاری از بیماری ها در دستان طب سنتی بوده و طب سنتي ايران كه ماحصل تجربه هاي گسترده دانشمندان و حكماي اين سرزمين طي قرون و اعصار متمادي است، توانايي ارائه راه حل در بعضي از بيماري هايي را كه امروزه طب جديد در برخورد با آن ها ناتوان است دارا می باشد.
منبع: روزنامه رسالت مورخ دوشنبه 22 خرداد 1396 شماره8957
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=260684