خانواده به عنوان ركن اساسي تربيت، نقش بسيار مهمي در رشد و تعالي كودكان ايفا ميكند. اين امر به ويژه در اولين سالهاي زندگي كه تجربههاي اوليه كودك در حال شكل گرفتن مي باشد، از اهميت شايان توجهي برخوردار است. غالب رفتارهاي انسان بر اساس يادگيري است و اولين و مهمترين پايگاه يادگيري كانون خانواده است. بسياري از مهارتها در نخستين سالهاي زندگي فراگرفته ميشوند. در اصل خانه و خانواده پايههاي اجتماعي شدن و ساختار شخصيت كودك را بنيان ميگذارند. ايفاي نقش پدر و مادر به عنوان عامل پرورشي در چارچوب خانواده شرط استقرار شخصيت سالم كودك خواهد بود.خانواده در رشد اخلاقي كودك سهم مهمي دارد. رفتار والدين اولين الگوي اخلاقي براي كودكان محسوب ميشود، آموزش عملي دستورات اخلاقي پسنديده به كودك و بازداشتن مناسب او از ارتكاب كارهاي زشت و ناپسند در رشد اخلاقي كودك حائز اهميت فراوان است. اخلاقي بودن والدين و روابط بهنجار آنان با يكديگر و با كودك عامل مهم تكوين شخصيت اوست. نوع رابطهاي كه كودك در محيط خانواده با والدين برقرار ميكند،اساس و پايه روابط بعدي او با دوستان، همكاران و خانوادهاي كه بعدها تشكيل خواهد داد، قرار ميگيرد. در ضمن اين روابط است كه كودك به هويت و ارزش خود پي برده و توانايي برقراري ارتباط با ديگران را كسب ميكند.با توجه به اين مسائل ميتوان ادعا كرد، خانواده خميرمايه شخصيت انسان را شكل ميدهد و نگرشها، رغبتها و رفتارهاي خوشايند و ناخوشايند نسبت به پديدههاي مختلف از خانه سرچشمه ميگيرد و تربيت صحيح اولين و اساسيترين پايه سعادت فردي و اجتماعي كودك است که دراين ميان تربيت شايسته و مناسب کودک که بر اساس آموزه هاي ديني و اخلاقي انجام پذيرد نقش بسيار مهمي در آينده فردي و اجتماعي وي دارد . تربيت ديني فرزندان به مفهوم فراگير آن که به معناي آموزش و پرورش ديني است که مي تواند کليدي ترين نقش را در توسعه معنوي و کمال جامعه ايفا نمايد. بي شک هرگونه کاستي يا کوتاهي در اين امر، موجب بروز اختلالات و نابهنجاري هاي جبران ناپذيري در پرورش نسل نوين هر جامعه مي شود. از اين رو، براي اصلاح جامعه و پيشگيري از انحرافات اجتماعي، لازم است، فرايند تربيت در انديشه ديني و در چارچوب اخلاق وارزشهاي معنوي شناسايي شود.
اگر در خانواده فرهنگ سازي و دروني سازي ارزش ها درست و به موقع انجام شود، بسياري از مشکلات اخلاقي و رفتاري فرزندان خود به خود از ميان برداشته مي شود. امروزه کارشناسان امور تربيتي معتقدند اگر ما سرمايه گذاري هاي خود را از بسترسازي و پيشگيري آغاز کنيم، هم ريشه اي تر و اصولي تر و هم ارزان تر کار خود را پيش مي بريم. به جاي اينکه پس از مواجه شدن با هر مشکل با آن برخورد کرد، مي توانيم بسياري از اين چالش ها را پيش از به وقوع پيوستن از ميان برداريم.
هدف از تربيت ديني آن است که مربي چه در مقام معلم و چه در مقام والدين شور و شوق فطري کودک را نسبت به جلال و جمال الهي پرورش دهد .تربيت ديني همچون ساير جنبه هاي تربيت مانند تربيت جسماني، ذهني، و… فرايندي است دو سويه که بايد آموخته و فراگرفته شود. بسياري از رفتارها و گرايشهاي کودک و نوجوان، از قبيل گرايش به نماز و روزه، شرکت در کارهاي خير و اهميت دادن به وظايف و تکاليف ديني، غالباً متاثر از تجارب خوشايند تربيتي آنان در خانه و خانواده است. کودکان به شدت نيازمند و تشنه يادگيري هستند و احتياج به امنيت و آرامش خاطر و اتصال به يک قدرت، رحمت و عطوفت دارند. آواي ملکوتي قرآن و نواي دلنشين اذکار نماز، حتي در دوران بارداري مادر موجب جنب و جوش و شکوفايي گرايش و احساسات ديني در کودک مي شود. حضرت علي (ع) مي فرمايد: «قلب نوجوان، همچون زميني خالي است، هر بذري که در آن افکنده شود مي پذيرد. من پيش از آنکه دلت سخت گردد و فکرت مشغول شود، به ادب و تربيت تو مبادرت کردم.»
تربيت ديني در محيط خانواده داراي دو شيوه اساسي کلامي و نمادين است که هر يک در تربيت کودک نقش اساسي دارد. منظور از شيوه کلامي امر و نهي هاي والدين و ديگر اعضاي خانواده است که نسبت به بايدها و نبايدهاي ديني کودک صورت مي گيرد يعني به آنچه پدر و مادر در مورد انجام احکام و کارهاي ديني به کودک دستور مي دهند شيوه کلامي تربيت گفته مي شود. اين نوع تربيت به نوبه خود، در رشد و شکوفايي حس ديني کودک تاثير فراوان دارد.شيوه نمادين به آنچه کودک از اعمال و رفتار والدين و ديگر افراد خانواده ياد مي گيرد بدون اين که دعوتي از او شده باشد، شيوه نمادين تربيت گفته مي شود. اين گونه يادگيري و تربيت به صورت پنهان صورت مي گيرد و در شکل گيري شخصيت کودک بسيار مؤثر بوده و در عين حال، داراي دامنه گسترده اي است.
تربيت ديني داراي دوجنبه فردي و اجتماعي است. به لحاظ فردي، مي توان با تربيت درست کودک فردي صالح و داراي ايمان و اخلاق اسلامي پرورش داد.گرايش ها، نگرش ها، افکار، عادات و رفتار انسان از خانه آغاز و با عوامل موجود در محيط تکميل و تقويت مي شود. آنچه را کودک از آغوش خانواده دريافت مي دارد در طول زندگي همراه دارد و در شرايط گوناگون زندگي، تحت تاثير آن قرار مي گيرد. افراد صالح و رهبران ديني عموما از خانواده هاي پاک و متدين پرورش يافته و ارزش هاي ديني را از آن جا فرا گرفته اند. بر اين اساس، تربيت ديني از نظر فردي، ارتباط انسان را با خدا محکم مي کند و زمينه خدمت به اسلام و مردم را در نهاد او فراهم مي سازد. همچنين تربيت ديني خانواده از نظر اجتماعي نيز آثار قابل توجهي دارد زيرا جامعه از واحدهاي کوچکي به نام «خانواده » تشکيل شده و اگر اين واحدها اصلاح گردد مسلما جامعه اصلاح مي شود. خانواده ها به عنوان هسته اصلي جامعه، در اصلاح و يا افساد آن نقش اساسي دارند زيرا کودکان امروز، که در آغوش خانواده پرورش مي يابند، مربيان، مجريان و قانون گذاران آينده خواهند بود. اگر نسل امروز با برنامه هاي درست ديني و اخلاقي تربيت يابند، اجتماع آينده به يقين، صالح و تکامل يافته و داراي امنيت اجتماعي و شهرونداني متعالي خواهد بود بدين روي، پدران و مادران مسئوليت بزرگي در برابر جامعه دارند و بايد در انجام آن سعي و تلاش فراوان نمايند .
منبع: روزنامه رسالت مورخ 25 آبان 94 شماره 8528
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=216468