خودشناسی برای خود سازی

برای موجودی مثل انسان دارای حب ذات می باشد طبیعی است که فقط به خود بپردازد و در مورد شناختن کمالات خویش و راه رسیدن به انها براید
اساساهمه ی تلاش های انسانی اعم ازعلمی وعملی برای تامین منافع ومصالح انسان انجام می گیرد . اصراری که ادیان اسمانی و علما ء اخلاق به خود شناسی دارند، همگی ارشادی هستند برای حقیقت فطری و عملی –قران در این باره می فرماید
منظور از خود شناسی شناختن انسان است که دارای استعداد هاو نیروهایی برای تکامل انسان می باشد.
منظور از خود سازی به طور کلی پرداختن به خویش-شکل دادن و جهت بخشیدن به فعالیت های حیاتی است نه محدود کردن انها.
منظوراز خود گرایی ودرون نگری این است  مه انسان با تامل در وجود خویش استعداد های درونی و باطنی خود هدف اصلی و کمال نهایی راه مهارت را بشناسد.

کمال
صفتی وجودی است که مجودی به ان وصل شود ووقتی که یک امر وجودی را با یک اشیاء بسنجیم می بینیم که نسبت به کمال ندارد و حتی موجب نقص وکاهش ارزش های وجودی  ان می شود . شیرین شدن میوه ها کمال است وبر عکس کمال بعضی از میوه ها در ترش بودن ان ها است .سر مطلب این است که هر موجودی دارای حد و مرز ماهوی خاصی است در این گونه موجودات- کمالات پیشین ممکن است تا حدی به کمال عالی ترکمک کند.
سلسله کمالات:
وقتی یک درخت رابایک پاره سنگ مقایسه می کنیم که درخت واحد نیروهایی خاص است که در سنگ یافت نمی شود و علی رغم شباهتی که بین مولکول های انها وجود دارد، اثاری از درخت ظاهر می شود که از سنگ پدید نمی اید . یعنی در درخت کمال بالفعلی وجود دارد.
موجودات مادی را بر حسب کمالات وجودی می توان درجه بندی کرد، در میان موجودات در درجه ی نازل ترجمادات ونباتات و حیوانات  بر ترتیب در وسط و انسان در درجه ی عالی قرار دارد . در این درجه بندی نوع و ارزش کمال منظور نه حجم و مقدار آن.
حرکت استکمالی:
تکامل و حرکت استکمالی یک موجود عبادت است از تغیرات تدریجی که برای ان حاصل می شود و بر اثر انها استعدادی که برای رسیدن به یک صفت وجودی (کمال) دارد به فعالیت می رسد . این تغیرات بوسیله ی نیروهایی که در سرشت موجود کمال پذیر است ،انجام می پذیرد .
حرکت علمی غیر علمی :
نتیجه ی کلی این حرکت را فقط می توان به دو سته ی کلی ، ادراکی و طبیعی تقسیم کرد – که در دانه ی گیاهان در حال رشد و حیوانات تشخیص داه می شود.
ادراک غریزی و غیر غریزی:
ادراکی که شرط پاره ای از حرکات است کمالی است و به طور طبیعی و فطری وجود دارد و موجود خود از آن آگاه نیست مانند ادراک غریزی حیوانات – و گاهی اوقات با آموختن حاصل می شود و مورد آگاهی کامل می باشد مانند علوم اکتسابی انسان.
حرکت اختیاری و غیر اختیاری:
حرکت تکاملی گاهی به محض و اجتماع شرایط لازم برای انسان خود به خود و بدون اراده حاصل می شود مانند فعالیت های اختیاری خودمان که میان آن ها با افعال طبیعی و غیر ارادی فرق می گذاریم.
در حرکت اختیاری – میزان پیشرفت و تکامل بستگی به اراده و اختیار موجود متحرک دارد چون اختیار و انتخاب بدون علم  و آگاهی امکان ندارد.
شناختن کمال بیش از یافتن آن :
شناختن کمال حقیقی انسان – به معنای درک وجدانی و علم شهودی تنها  برای کسانی میسر است که خودشان به آن نائل شده باشند. پس بنابر این توقع اینکه ما حقیقت کمال انسانی را قبل از رسیدن به آن چنان بشناسیم که ادراک وجدانی خویش را می شناسیم کاملا بی جاست.
آیا کمال حقیقی انسان را می توان با تجربه شناخت؟ همانگونه که یک درخت یا یک حیوان را می توان از راه تجربه و آزمایش شناخت ممکن است در مورد انسان بتوان با استفاده از این دو مسئله را حل کرد.
علم فلسفه درباره ی کمال انسان:
1- کمال انسان برای هر چه بیشتر از لذت های مادی است.2-کمال انسان در ترقیات معنوی و روحانی است.3-کمال انسان در دسته جمعی از مواهب طبیعی است.4-کمال انسان در ترقی عقلانی است که راه علم و فلسفه حاصل می شود.
جهت  یابی امیال فطری :
انسان دارای غرایز و احساسات و عواطف و امیال و کیفیت نفسانی است که با نظر روان شناسان و فلسفه درباره ی  شناخت حقیقت و دسته بندی و تشخیص امیل از غیر اصیل و کیفیت پیرایش و رشد با اسلوبا ین بحث سازگار نیست . در انسان یک میل فطری برای داشتن  اگاه شدن و احاطه یافتن بر حقایق هستی وجود دارد . این میل از کودکان در اسنات شروع می شود . انسان بوسیله ی این قوا ی درونی می تواند دایرهی اگاهی خود را توسعه دهد . قران در این باره می فرماید .
قدرت و فطاهر امیال
از امیال انسان – میل به قدرت و توانایی انجام کار و تصرف در موجودات دیگر است – این میل از جسم شروع می شود و تا پایان زندگی انسان ادامه دارد.
عشق و پرسش
میل دیگری در انسان وجود دارد که به داشتن و اگاهی بیشتر عشق می ورزد – این میل به جذب ادراک و وجود کوک می کند.
هر کسی در دوران خود می یابد که به چیزی یا کسی علاقه دارد و همواره او را مانند مغناطیس نیرومند به سوی خود می کشاند . مشابه این محبت میان فرزندان و والدین و خواهر و برادران است .
در این باره می فرماید( الذی احسن کل شی خلقه )
محبت انسان به پیروان از شرع سه مرتبه قائل می شود:
1-مرتبه ی ضعیف  2-مرتبه ی متوسط  3- مرتبه ی شیفتگی و خود باختگی که از هیچ نوع فداکاری در مورد محبوب دریغ نمی کند.
لذت وکمال:
کاری که موجب حصول لذت و دوری از اسم می گردد مورد اراده ی انسان واقع می شود . گاهی انسان لذت خاصی را در نظر می گیرد ورسیدن به ان مقدمات زیادی دارد .
محبت اصیل به موجودی تعلق می گیرد که اصاله مطلوب انسان است مثل لذت های اصیل در بعد وجودی انسان .
لذت چیست؟ وعالی ترین لذت انسان کدام است؟
حصول لذت در وجود و ذات برنده و شی  لذیذ متوقف برداشتن نیروی ادراکی خاصی است مثلا برای حصول علم – وجود ذات عالم و شی معلوم که علم نامیده می شود.
نقطه ی اوج امیال و غایت امال :
یکی از مهمترین تفاوت بین انسان و حیوانات تمایلات بشری بر خلاف …… حیوانی نا محدود است و دسترسی کامل به ان میسر نیست . این امیال به امور مختلفی تعلق می گیرد و سر انجام همه انها به هم می پیوندند ودر یک چیز خلاصه می شود ان هم ارتباط با سرچشمه بی نهایت علم – قدرت – جمال و کمال است
در این باره می فرماید :
والنفس فی وحدتها کل القوی
قرب خدا:
منظوراز قرب خدا مطلوب نهایی انسان است . که باید در اثر حرکت اختیاری خود به ان نایل شود – زیرا خداوند بر همه ی بندگان احاطه ی وجودی دارد ، قران می فرماید:
هو الاول و الخر و الظاهر والباطن.
منظور ما یافتن معنای مناسبی برای لفظ کلمه ی قرب نیست بلکه منظور دقت بیشتر در هدف نهایی انسان است تا در پرتو قرب خدا – راه کلی و اصلی را بشناسیم و معطوف داریم .
انسانی که مقرب است و بر پیشوایان مسیر تکامل اطلاق شده قرب خدا می دانیم :
والسابقون السابقون اولئک المقربون
حقیقت عبادت:
عبادت کاری است که با قصد قربت الهی انجام گیرد . عبادت ، اطاعت از کسی است که او را مستقلا واجب اطاعت می دانیم .
هدف اصلی انسان قرب به خداست و حقیقت قرب یافتن شهودی تعلق و ارتباط وجودی با خداست .
پس تنها راه صحیح این است که فعالیت های گوناگون زندگی در پرتو قصد و نیت به صورت عبادت در راه خدا باشد .
مسیر حرکت انسان به سوی چنین مقصدی سیر باطنی اوست و ارتباطی با مادیات ندارد.
رابطه میان علم و ایمان و عمل :
با توجه به حدیث مولای متقیان علی (ع) که می فرمایند :ایمان و عمل دو دوست همراه و جدایی نا پذیر هستند – این انگیزه ممکن است صرفا غریزه ی کنجکاوی باشد و باعث کسب افتخار مادی و یا خشنودی خدا باشد . ایمان در قران و متون دینی یعنی (اساس سعادت)حقیقی است در مقابل کفر و جحود و نفا ق – و مسلمانان ان را می پذیرد .
انواع غرایز انسان در جامعه :
1-غرایزی مانند عواطف مثل عواطف خانوادگی و اجتماعی
2-غریزه ی قدرت طلبی و یافتن چیرگی بر تو سعه دایره ی فعالیت است .
3-کنجکاوی و حقیقت جویی است .
ریشه ی همه ی غرایز انسان می توان بر حسب حب ذات دانست  که بر دو شاخه اصلی یعنی (حفظ مو جودیت)و(تحصیل کمالات ممکن )پایدار می ماند .
نتیجه نهایی:
دانستیم که انسان باید در برابر عوامل طبیعی و اجتماعی و تضادهای طبقاتی بی طرف باشد زیرا نیروهای ویژه ی انسانی در انها نقش تعیین کننده ای دارد – و این نیروی ویژه ی تعیین کننده (عقل) است شرط کافی برای سعادت – غالب شدن بر خواست خدا و مغلوب کردن هواهای نفسانی و شیطانی است و انجام دادن عبادت الهی با قلبی پاک و خاص و به موقع به قرب الهی رسیدن –
قران در این باره می فرماید :
قد افلح المومنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون)
بنابراین کسی که به مشاهده ی حقیقت خویش نایل می شود خود را قائم و متعلق به افریدگار می داند و بداند که بدون او هیچ یک از ابعاد وجود انسان و هدف های او امکان پذیر نیست .
پس خود شناسی برای خود سازی با توجه به امیال فطری و کمالات و هدف های انسان با قرب و نیت به سوی خدا انجام می گیرد و عمل درست بودن ان ها در زندگی انسان فقط نزدیکی به اوست.
خود سازی همان پرورش اخلاق حمیده و محور ذایل ناپسند است که اساس رشد شخصیت انسانی هر فردی را تشکیل می دهد . برای انجام این مهم باید از خود شناسی اغاز کرد تا به خداشناسی رسید ((من عرف نفسه فقد عرف ربه ،کسی که خود را شناخت ،خدای خویش را می شناسند ))
خودشناسی یکی از ضروری ترین مسائل زندگی و یکی از ارکان اساسی کمال و سعادت مادی و معنوی انسان به شمار می رود . بدین جهت یکی از بحث های  مهم فلسفه  اخلاق ؛انسان شناسی است فیلسوفان و حکیمان هم توجه خاصی به ان دارند . امام صادق (علیه السلام )فرمود ((کن طبیب نفسک ای انسان طبیب خویشتن باش ))سقراطمی گوید((ای انسان خودت را بشناس ))شهید مطهری (ره)می فرماید((این جمله برای دو منظور گفته شده است
ان که خودت را بشناس تا خدا را بتوانی بشناسی .
2-منظور دوم این است که خود را بشناسی تا بدانی که در این زندگی ودزاین جهان چه باید کرد و چگونه بایستی رفتار کرد. اگر خود را نشناسی نخواهی دانست که رفتار تو در جهان چگونه باید باشد ؛در جهان چگونه باید زیست ))
هر کس باید به قدر اهمیت خویش پی ببرد ووجود خود را چنان که هست بپذیرد و محترم بشمارد ؛نه این که برای خود کمال و برتری و مزایای خاصی قائل شود بلکه خود را در جامعه عضوی مفید سازد .
امام علی (ع) در این مورد می فرماید در نادانی مرد همین بس که قدر خود را نشناسد پس باید خود واقعی را شناخت و ناخود را خود نپنداشت و برای رسیدن به ان می بایست خود پنداری را از بین برد ؛چون خود پنداری سر اغاز صفت های مذموم (غرور ؛کبر؛خود پسندی ؛خود خواهی؛ خود بینی؛استبداد رای و امیال حیوانی است
فرق است میان خود باوری و خود پنداری ؛خود باوری همان خود شناسی است ؛یعنی انسان با حقیقت و واقعیت خود اشنا شود به فلسفه وجودی خود و توان مندی ها و قابلیت ها ی خود پی ببرد ولی خود پنداری جز سردرگمی و بی هویتی و سیر در پوچی چیزی نیست انسان خود پندار خودش را نمی شناسد و بالطبع دنبال خود سازی هم نیست حضرت علی (ع)فرمودند عجبت لمن ینشد ضالته و قد اضل نفسه  تعجب می کنم از مردم که وقتی چیزی راگم می کنند دست از پا نمی شناسند و به دنبال گم شدهی خویش می گردند این ها چگونه خودشان را گم کرده اند و به دنبال ان نمیستند که خودشان را پیدا کنند .
منظور از خود شناسی وخود سازی چیست؟
در هر چیزی ؛شناخت و معرفت مقدم است از این رو خود شناسی و قرب الی الله(که هدف نهایی خلقت او است )ندارد اما باید توجه داشت که خود سازی و خود شناسی و ان چنان به هم وابسته در هم تنیده اند که می توان گفت دو روی یک سکه اند . خود سازی چیزی جز تلاش برای رشد هر چه بیشتر جهت قرب الی الله نیست و قرب الی الله همواره با معرفت الله قرین است.
 
فهرست مطالب
1-ضرورت خودشناسی                                               11- قدرت و مظاهرامیال
2-کمال                                                                        12- عشق و پرسش
3-سلسله ی کمالات                                                   13- لذت و کمال
4-حرکت استکمالی                                                   14- نقطه اوج امیال و غایت امال
5-حرکت علمی و غیر علمی                                     15- قرب خدا
6-ادراک غریزی وغیرغریزی                                  16- حقیقت عبادت
7-حرکت اختیاری و غیر اختیار                              17- رابطه میان علم و عمل و  ایمان
8-شناختن کمال پیش ازیافتن آن                           18- انواع غرایز انسان در جامعه
9-علم فلسفه درباره کمال انسا ن                             19- نتیجه نهایی
10-جهت یابی امیال فطری                                 20- نتیجه نهایی
 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *