جمعی از مربیان سازمان فنی و حرفه ای در نامه ای به رهبرمعظم انقلاب درد اصلی در کشور را رواج «مدرک گرایی» و «بی مهارتی» دانسته و برای کمک به اجرای سیاست های کلی نظام از قبیل اقتصاد مقاومتی و مدیریت جهادی اعلام آمادگی کردند. آنان در این نامه مهارت آموزی و توانمند نمودن نیروی کار را عامل مهمی برای روی پای خود ایستادن معرفی کرده و اذعان داشتند؛ “جای هیچ شکی نیست که فرد دارای مهارت از گذشته تا به حال با بیکاری بیگانه بوده وهست.”
آنچه در محتوای این نامه دردناک به نظر می رسد واقعیت تلخ مدرک گرایی در کشور و عدم ارائه آموزش های کاربردی و انتقال مهارت به دانشجویان و دانش آموزان است. تب مدرک گرایی بسیار بالاست و عناوین دکتر و مهندس در این مملکت چنان ارزان به حراج گذاشته می شود که دیگر مانند گذشته برای کسب آن نیازی به دود چراغ خوردن، تلاش زیاد و سال ها مجاهدت علمی نیست. تنها کافیست برای هر مقطع تحصیلی و هر مدرکی که می خواهیم مقداری پول خرج کنیم! امروز کشور با جمعیت فراوانی از دکتر، مهندس و فارغ التحصیل دانشگاهی روبروست که بسیاری از آن ها در رشته ی تخصصی خود از کمترین مهارت لازم برخوردار نبوده و -همان طور که در نامه مربیان فنی و حرفه ای آمده است- به همین دلیل توان لازم برای ایجاد کار مناسبی نداشته و در بهترین حالت در جستجوی کارهای اداری، پشت میز نشینی و یا مشاغل کاذب هستند.
این درحالی است که در شریعت ما کسب مهارت و اشتیاق به کار بسیار ارزشمند شمرده شده است. مهارت اندوزی و اشتیاق به كار در ابعاد مختلف آن شاملِ؛ “يدى، جسمى، فكرى، علمى و مديريتى” در واقع محور پيشرفت و حركت و حيات مستمر جامعه است. اگر روح ابتکار، شوق کار و مهارت های مورد نیاز آن نباشد، سرمايه، مواد، انرژى، اطلاعات، هيچكدام براى انسان مفيد نخواهد بود. كار ماهرانه مثل روحى در کالبد سرمايه، انرژى، مواد اوليه و … کشور می دمد و آن را به يك پدیده قابل مصرف تبدیل می کند تا انسان ها بتوانند از آن استفاده كنند.
درمان بی مهارتی و به دنبال آن تجلی روح ابتکار و شوق کار در بین نیروهای مستعد کشور نیازمند پیش نیازهای روحی و روانی و البته مادی و رفتاری است. مهم ترین پیش نیازهای مادی و رفتاری در قالب راه کارهای عملیاتی در جریان کسب وکار کشور تعریف می گردد. وقتي افراد يا سازمان ها تمام مراحل كار و مديريت بر روي ايده هاي جديد خود و ديگران را تقبل نموده و مخاطرات آن را مي پذيرند، در واقع نوآوري را به ثمر مي رسانند و فرآيند مهارت اندوزی و كارآفريني انجام شده است. راه کار های عملیاتی برای درمان “بی مهارتی” و ایجاد “روح ابتکار و شوق کار” عبارتند از:
۱- توسعه و انتقال مهارت، ایجاد شوق کار و روح ابتکار در کشور بدون مديريت کارآمد و عالمانه ميسر نمي شود. قطعاً در پشت هر کشور توسعه يافته، مديريتي علمي و کارآمد نهفته است که با هدایت استعدادها و اندیشه های کشور موجب اثرگذاري در مجموعه خود مي گردند. نهادينه شدن فرهنگ کار و مهارت اندوزی در جامعه به مديرانی نياز دارد که توانایی ایجاد انگيزش و تحرک بخشي را داشته باشند. امروزه بخش اعظم ناکارآمدي و کم کاري در جامعه به نحوه مديريت و تدبير مديران و مسئولان سازمان ها بر مي گردد.
۲- ميزان کار و پشتکار يک ملت امري فرهنگي بوده و ريشه در پيشينه تاريخي آن ملت دارد. وقتي دانش های کاربردی که بر اساس مهارت های تخصصی توانایی توليد و خلق ثروت را داشته باشند در جامعه اي ارزش تلقي شود، به دنبالش فرهنگ کار نهادينه مي شود. باید با اقدامات فرهنگی مناسب در جامعه روح کار و تلاش و جد و جهد زنده شود و تن پروري و کم کاري به عنوان یک قبح فرهنگ معرفی گردد.
۳- همه ی مردم در هر کاری باید خود را به عنوان عنصری مؤثر در پیشرفت جامعه بشناسند و با کسب مهارت های لازم در زمینه هایی که استعداد آن را دارند زمینه ی توسعه کشور را فراهم نمایند. در کشوري که منافع ملي ارزش تلقي شود احساس مسئوليت نسبت به سرنوشت کشور در افراد جامعه امري دروني مي گردد.مردمان آن کشور براي توسعه و تعالي ميهن خود متعهدانه مي کوشند، استعداد خود را به منصه ظهور می رسانند و منافع ملي را بر منافع شخصي ترجيح مي دهند.
۴- مهارت اندوزی و به دنبال آن انجام کار بر مبنای تخصص و تعهد می بایست از سوی طراحان و دست اندرکاران نظام کسب و کار در کشور با انگیزه های مادی و معنوی ، شخصی و گروهی حفظ و تقویت شود. اگر مناسبات فی مابین “کار، دانش و مهارت” در کشور به صورت مناسب و اصولی تبیین شود و در فرآیندهای کسب و کار بهای واقعی مهارت های افراد پرداخت گردد مسلماً شوق کار و کسب مهارت در میان جوانان کشور افزایش خواهد یافت.
۵- نیروی کار برای این که حداکثر بهره را برای خود و جامعه داشته باشد می بایست در فرآیند برنامه ریزی سرمایه انسانی از نظر توسعه و توانمند سازی مورد توجه قرار گیرد. نيروي کار همواره به آموزش حين کار نياز دارد. آموزش، مهارت هاي شغلي نيرو و اشتیاق کار را افزايش داده و موجب افزايش بهره وري، خلاقیت و کارآفريني مي شود.
۶- ارزیابی هدفمند، عادلانه و مستمر و تشويق نيروهاي کار در سازمان هاي دولتي و خصوصي مي تواند منجر به تقويت فرهنگ کار و کوشش و توسعه روح ابتکار و شوق کار شود. در جامعه اي که به سرمایه های انساني کار اصالت داده شود و انسان ماهر و کارآمد محور توسعه گردد، آن جامعه قطعاً به توسعه پایدار خواهد رسید.
۷- قوانين و مقررات بايد به نحوي تدوين شوند که با تسهیل ارتباطات موجب کارآمدي و تقويت نيروي کار شوند و فضاي کسب و کار و تغيير و تحول را فراهم سازند و به جاي ايجاد مانع، بيشتر در صدد رفع موانع و تسهيل امور برآيند تا شور و شوق کار خود به خود افزایش يابد. در این راستا لازم است درجریان فرآیند گزینش و استخدام نیروهای سازمانی بجای ارزیابی صرف مطالب تئوریک، مهارت ها و توان عملیاتی افراد نیز مورد سنجش قرار گیرد.
۸- روش هاي سازماني و جريان کار عامل بسيار مهمي در کارآمدي نظام سازمانی کشور است. اصلاح روش ها مي تواند موجب چابکي و چالاکي سازماني گرديده، عامل پويايي و افزايش بهره وري شود. لذا مهندسي مجدد روش انجام کار موجب تحرک بخشي، استفاده بهينه از منابع و فرصت ها مي شود.
سخن پایانی اینکه کشور ما ازاستعدادهای بی نظیر نیروی کار و منابع خدادادی فراون بهره مند است. تنها کافیست که با تدبیر مناسب این نعمت ها در مسیر آبادانی و عمران ایران اسلامی هدایت شود. بی شک وقت آن رسیده است که با طراحی نظام آموزشی و کسب و کار مناسب خط بطلانی کشیده شود بر اهمیت کاغذهای بی ارزشی که در برخی از دانشگاه ها به عنوان مدرک تحصیلی به جوانان مملکت داده می شود و مابه ازای آن هیچ گونه مهارت و یا توان عملیاتی در زمینه تخصص مذکور وجود ندارد.
ما نیازمند دانش کاربردی و اشتیاق کار هستیم که این مقوله باید از طریق اصلاح روشهای اداری و آموزشی در جهت ارائه مهارت های لازم به نیروی جوان و نوجوان کشور در دستور كار برنامه ریزان و طراحان نظام کسب و کار کشور و در رأس آن دولت و مجلس قرار گیرد. اگر بخواهیم معضل بی مهارتی را مرتفع سازیم و به دنبال آن از مهارت و توان تولید داخلی حمایت كنیم، باید ببینیم تولید گران و کارآفرینان در كجا و چه زمانی نیاز به حمایت دارند. بی شک تولید کنندگان و کارآفرینان علاوه بر اینکه خود دارای روح ابتکار و شوق کار هستند اولین گروهی خواهند بود که توان ایجاد و تسری این روحیه را در اجتماع دارند. لذا در فرهنگ عمومی باید تولیدكنندگان و کارآفرینان به عنوان پیشتازان شکوفایی و استقلال معرفی شوند و تكریم از كسانی كه در این عرصه تلاش میكنند، به عنوان ارزش در جامعه معرفی گردد. تا از این طریق ضمن بها دادن به تخصص و مهارت افراد در جامعه، نظام کسب و کار کشور تقویت گردد.
نویسنده: مهدی یاراحمدی خراسانی، 1 تیر 93
تاریخ انتشار : يکشنبه ۱ تير ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۲۰
کد مطلب: 231552
http://alef.ir/vdcftyd00w6dmta.igiw.html?231552