« أنَّ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَیْه إن کانَ مِنَ الْکذِبینَ؛ لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد »:
سخن اول:
دروغ: دروغ در حوزه رذايل اخلاقي و نابهنجاري اجتماعي به معناي سخن ناراست، خلاف حقيقت و يا واقعيت و گفتاري ناحق است. البته براي دروغ اقسام و انواعي گفته اند و براي هر يک از آنها نام هاي خاصي گذاشته شده است. از جمله مي توان به افک و افترا اشاره کرد. راغب اصفهاني در کتاب مفردات الفاظ القرآن بر اين باور است که اصل کذب و دروغ در گفتار است. تفاوتي در دروغ از اين لحاظ نيست که در گذشته اتفاق افتاده باشد يا در آينده؛ چنان که تفاوتي از اين جهت وجود ندارد که دروغ نسبت به وعده اي باشد که انجام نمي شود و يا امر ديگري باشد.
سخن دوم: اولين دروغگو
نخستین دروغ را شیطان به انسان گفت. ابلیس كه خواهان خلافت الهی بر زمین بود، علاوه بر اینكه حقیقت را به گونه ای دیگر توصیف كرد تا انگیزه ای برای خوردن حضرت آدم(ع) از درخت ممنوع شود، با سوگندهای دروغین خویش، وی را به انجام این عمل واداشت: « فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ لِیُبْدِیَ لَهُما ما وُورِیَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما وَ قالَ ما نَهاکُما رَبُّکُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاّ أَنْ تَکُونا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونا مِنَ الْخالِدینَ»؛ « سپس شیطان آن دو را وسوسه کرد تا آنچه را از اندامشان پنهان بود، آشکار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت نهی نکرده، مگر به خاطر اینکه (اگر از آن بخورید،) فرشته خواهید شد یا جاودانه (در بهشت) خواهید ماند».
سخن سوم: همه می دانند همه دروغ می گویند!
دروغگویی به عنوان یك رفتار ناسالم و نابهنجار، از سوی همه انسان ها در طول تاریخ بشریت ناپسند شمرده می شود.دروغ، رفتاری است كه در فرایند كلی رفتار انسان ها ثبت شده، جاافتاده و در شرایط مختلف، با اشخاص مختلف به كار برده می شود. عمل دروغ را نه تنها در گفتار و نوشتار كه در رفتار و كردار و در فكر و نگاه و سكوت هم می توان بازشناخت. هرچند دروغگویی به عنوان یك نابهنجاری اجتماعی از سوی دین، گناه بزرگ دانسته شده است و دروغگویان به عنوان دشمنان خدا شناخته شده اند، اما دروغگویی به عنوان رفتار اجتماعی، بخشی از رفتارهای روزمره و زندگی اجتماعی ما را تشكیل می دهد. شگفت آنكه همه می دانیم دروغ می گوییم، می دانیم مردم دروغ می گویند، همه می دانند ما دروغ می گوییم و بالاخره همه می دانند همه دروغ می گویند!
سخن چهارم: شيطان و ابليس؛ منشأ دروغ
قرآن به انسان هشدار مي دهد که شياطين و ياران ابليس الهام کنندگان دروغ بر دروغگويان هستند (شعرا: 221) و آنان هستند که به اين نابهنجاري دامن مي زنند. قرآن به انسان هشدار مي دهد که شيطان به عنوان بنيانگذار دروغ و کسي که از اين طريق کوشيد تا به اهداف پست خود دست يابد، موجودي است که انسان را تشويق به دروغ مي کند. قرآن در داستان آفرينش و خلافت انسان گزارشي کامل از واقعه به دست مي دهد و در آن جا به اموري توجه مي دهد که بسيار حياتي و حساس است. قرآن گزارش مي کند که ابليس براي دست يابي به اهداف خويش و خوار و گمراه کردن انسان به دروغ متوسل مي شود و نخستين موجودي است که از آن براي دست يابي به اهداف شوم خود سود مي برد. به نظر مي رسد که ابليس بي دروغگويي نمي توانست آدم را گمراه کند و لذا براي گمراه کردن وي از سوگند دروغ بهره برد.
سخن پنجم: چرا دروغ مي گوييم؟
چرا دروغ می گوییم : ما دروغ می گوییم تا کارمان پیش برود پس ما في الواقع در یک موضوع طوری تغییر ایجاد می کنیم که طرف مقابل مان لذت بیشتری ببرد و خودمان نیز به موفقیت بیشتری دست یابیم مثلاً می گوییم ” چقدر امروز عالی به نظر می رسی ” و یا اینکه ” من واقعا با تمام حرف هایت موافقم ” در صورتی که یقین داریم حقیقت این نیست ولی برای دست یافتن به موفقیت و منافع بیشتر دروغ می گوییم گاهی اوقات نیز دروغ می گوییم زیرا می خواهیم اطرافیان خود را به آنچه می گوییم متقاعد کنیم تا آنها حرف هایمان را راحت تر و بیشتر باور کنند یا اینکه دلایل بسیاری را می توان برای دروغگویی ذکر کرد اما بطورکلی می توان گفت دروغ گفتن یک تاکتیک نادرست اجتماعی است برای رسیدن به آنچه که در صدد به دست آوردنش هستیم .
سخن ششم: عامل هاي دروغ
گرایش به دروغ و دروغ گویی عامل هايي دارد که برخی از آن ها عبارتند از: وسوسه های شیطانی، چیرگی شیطان بر انسان، ضعف قدرت و نفاق، حسادت، گناه پيشگي و مكر. بي گمان حسادت، عامل بسياري از نابهنجاري ها، و رذايل اخلاقي است و از اين لحاظ مي بايست گفت که حسادت حتي عامل مهم در کفر ابليس و رانده شدن حضرت آدم(ع) از بهشت است. انسان به جهت حسادت نسبت به ديگري گرفتار اخلاق زشت دروغ مي شود. نمونه و مصداقي که قرآن مطرح مي سازد داستان برادران يوسف(ع) است که براي جلب اعتماد حضرت يعقوب و دست يابي به منفعتي، دروغ بر زبان راندند است. (يوسف آيه 9 و11) عامل ديگري که قرآن شناسايي ومعرفي مي کند گناه پيشگي انسان است. در حقيقت دروغ گويي ريشه در گناه دارد از اين رو در آيه 7 سوره جاثيه مي فرمايد: واي بر هر دروغگوي گناهکار. در اين آيه اثيم به عنوان تعليل و علت و عامل دروغ بيان شده است. قرآن مکر زنانه را نيز به عنوان عامل دروغگويي مطرح مي سازد. (يوسف آيه25 تا 28) شخص مي کوشد تا با توجيه رفتار خويش و زشت نشان دادن رفتار ديگري خود را تبرئه نمايد. از اين رو مکر، هم مي تواند زنانه باشد و هم غيرزنانه و هم دروغگويان از اين شيوه براي دست يابي به اهداف خاصي بهره مي برند.
سخن هفتم: آثار دروغ و دروغگويي
هر نابهنجاري آثار و تبعاتي در فرد و جامعه و در دنيا و آخرت به جا مي گذارد. از مهم ترين آثار دروغگويي در حوزه اجتماعي، سلب اعتماد عمومي است. افزايش دروغ در ميان افراد جامعه، هرگونه قضاوت و داوري درستي را سلب مي کند و اشخاص در تعامل با يک ديگر نمي توانند به گفتارهاي يک ديگر در هيچ حوزه اي اعتماد کنند. از آثار ديگري که قرآن براي دروغ بر مي شمارد آثاري است که به حوزه شخصي باز مي گردد. قرآن بيان مي کند که نخستين کسي که از دروغ زيان مي بيند خود دروغگوست. (غافر آيه 28) قرآن از مردم مي خواهد که از دروغ پرهيز کنند; زيرا دروغگويي امري زيان آور براي انسان است (همان) افزون بر اين موجب مي شود تا در زمره ستمگران قرار گيرد (آل عمران آيه 94 و انعام آيه 21 و 93 و 144) و در دنيا از رستگاري محروم گردد (يونس آيه 69 و نحل آيه 116) و از هدايت الهي نصيب و بهره اي نبرد. (زمر آيه 3 و نيز غافر آيه 28) و در آخرت نيز روسياه برانگيخته شود. (زمر آيه 60)
سخن هشتم: اهداف و انگیزه های دروغگویان
1- برخی برای رهایی از فشار قدرت و یا احساس فشار قدرت ظالمانه، به سمت دروغگویی گرایش می یابند و معتقدند كه می توانند با دروغگویی، خود را از آسیب های احتمالی قدرت و اعمال آن دور نگه دارند.
2- پنهان كردن جرم و جنایت نیز از دیگر اهداف و انگیزه های دروغ گویی است؛ زیرا شخص از اعمال قانون می ترسد و می كوشد تا با نهان كردن جرم خویش از راه دروغگویی از زیربار مجازات، شانه خالی كند.
3- برخی نیز برای فریب دیگران از آن استفاده می كنند: «فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطانُ قالَ یا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلی شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْکٍ لا یَبْلی»؛ «ولی شیطان او را وسوسه کرد و گفت: ای آدم! آیا می خواهی تو را به درخت زندگی جاوید، و ملکی بی زوال راهنمایی کنم؟».
سخن نهم: مضرات دروغ
مهمترين مضرات دروغ به شرح زير معرفي مي گردد:
1- نابود کننده ایمان: به یقین اعمال نیک هر انسانى پاداش شایسته اى دارد، اما کسانى که مى خواهند کارهاى نیک خود را با گناه و دروغگوئى همراه سازند، هرگز از کار خیر خود بهره اى نخواهند برد؛ زیرا دروغ گفتن به اصل ایمان لطمه مى زند و عمل منهاى ایمان به خداوند چه اثرى خواهد داشت؟ امام باقر «علیه السلام» فرمود: «إنَّ الکَذِبَ هُوَ خَرَابُ الإیمَانِ؛ دروغ نابود کننده ایمان است.»
2- شاخص ترین علامت نفاق: خداوند متعال در سوره منافقون به بعضى از نشانه هاى اهل نفاق پرداخته و به مردم معیار کلى معرفى مى کند که اگر کسى این صفات نازیبا را داشته باشد از او حذر کنید و در معاشرت با وى کمال احتیاط را داشته باشید.شاخص ترین علامت منافقین دروغ گفتن آنان در ارتباط با دیگران است. آنان نه تنها اخبار دروغ و گزاره هاى کذب را در گفت وگوهایشان به کار مى گیرند، بلکه با قسم هائى که بر آن مى افزایند در سقوط به دره هولناک معصیت شتاب مى ورزند.
3- سلب اعتماد عمومى: انسان بر اثر دروغگوئى، نه تنها اعتماد به نفس خود را از دست مى دهد، بلکه اعتماد عمومى نیز از او سلب شده و جایگاه اجتماعى اش متزلزل مى گردد.در مقابل، راستگوئى آن چنان شخصیت انسان را بالا مى برد که نه تنها مورد اعتماد عموم قرار مى گیرد، بلکه مورد توجه بزرگان و خواص نیز قرار خواهد گرفت. روایت زیر این سخن را کاملاً روشن مى سازد.
4- در معرض لعن خداوند: قرآن کریم براى از میان بردن این صفت زشت، آثار زیانبار آن را بیان مى کند و مى فرماید: «أنَّ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَیْه إن کانَ مِنَ الْکذِبینَ؛ لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد»
5- دورى از امام زمان(عج): حضرت مهدى(عج) در مورد شرایط دوستان راستین خود مى فرماید: » فَلْیَعْمَلْ کُلُّ امْرِءٍ منکُم بِما یُقَرَّبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنا وَلْیَتَجَنَّبْ ما یُدْنیهِ مِنْ کَراهِیَّتِنا وَ سَخَطِنا؛ هر یک از شما باید به آنچه که او را به دوستى ما نزدیک مى سازد، عمل کند و از آنچه که خوشایند ما نبوده و خشم ما در آن است، دورى گزیند «بدون تردید دروغگو نمى تواند از دوستان خالص حضرتش باشد.
سخن دهم: موارد استثنا در مورد دروغ
ناگفته نماند که در مورد دروغ مواردى استثنا شده است که در آنها صلاح جامعه و افراد ملاک است. امام صادق (ع) فرمود: «المصلح لیس بکذّاب»؛ «کسى که واقعاً قصد اصلاح داشته باشد او در شمار دروغگویان نیست.»
سخن يازدهم: الگوهاي راست گويي
1- قرآن: امیرمؤمنان(ع) در گفت وگوها و رفتارهاى فردى و اجتماعى خویش بر آیات الهى اصرار ورزیده و بر ترویج آن اهتمام ویژه اى داشت. آن حضرت بر این باور بود که: قرآن راست ترین کلام است و ذره اى در آیات آن تردید وجود ندارد آن حضرت مى فرمود: « همانا این قرآن پند دهنده اى است که نمى فریبد و هدایت کننده اى است که گمراه نمى سازد و سخنگویى است که هرگز دروغ نمى گوید.»
2- اهل بیت(ع): سیره ایشان به عنوان برترین هادیان بشر و بهترین الگوهاى انسانى مى تواند چراغ راه در این مسیر گردد.حضرت فاطمه (س) در خانه على (ع) با عشق و صفا و صمیمیت زندگى کرد و در آخرین لحظات زندگى به شوهر وفادار خویش صادقانه اظهار داشت: « اى عموزاده! هیچ گاه دروغ و خیانتى در زندگى از من ندیدى و از وقتى که با من زندگى مشترک آغاز نمودى، هرگز با دستورات تو مخالفت نکردم». على نیز در جواب او فرمود: «پناه به خدا [اى دختر پیامبر!] تو نسبت به خدا داناتر و نیکوتر و پرهیزکارتر و بزرگوارتر و هراسناک تر از آنى که بخواهم در مورد مخالفت با خود، تو را سرزنش و توبیخ نمایم.»
3- انسان هاى کامل: در مورد شیخ عباسى قمى نوشته اند: در یکى از روزهایى که محدث قمى بیمار بود و بعد از آن رحلت نمود یکى از علماى تهران براى عیادت به حضورش رسید. حاج شیخ عباس آن روز بسیار متفکر و ناراحت بود. آن عالم پرسید: چرا ناراحتید؟ محدث قمى پاسخ داد: در سفرى که به حج رفتم در مکه معظمه خواستم به روش محدثین که از یکدیگر اجازه مى گیرند از یکى از محدثان اهل سنت اجازه نقل حدیث بگیرم. وقتى این منظور را با وى در میان نهادم، عالمى سنّى از من سؤالى کرد و من روى مصالحى آن را انکار نمودم. اکنون در این فکرم که فرداى قیامت چگونه این سخن غیر واقعى را در محضر عدل الهى توجیه کنم؟
سخن دوازدهم: روانشناسي دروغ
نیمی از مردم جهان بطور میانگین در هر 10 دقیقه سه دروغ می گویند از دروغ های پیش پا افتاده (من الان می خواستم بهت زنگ بزنم) گرفته تا دروغ های بزرگتر. پژوهشگران درباره اینکه ” چرا ما دروغ می گوییم ؟ ” ” چرا حقیقت را وارانه جلوه می دهیم ؟ تحقیقاتی کرده اند و به این نتیجه نیز رسیده اند که دروغ گفتن همه گیر شده است و بیش از آنچه تصور می شود مردم به این عادت خو گرفته اند. دروغ گفتن از پایین ترین سنین زندگی ما شروع می شود از همان دورانی که تازه شروع به حرکت می کنیم. در ابتدا دروغ های مان ساده تر و بچگانه تر است و هرچه بزرگ تر می شویم دروغ ها شکل پیچیده تری به خود می گیرند و دیگر از دروغ های ساده خبری نیست در واقع یاد می گیریم که برای نجات خود از هر موقعیت آزار دهنده ای دروغ بگوییم. اگر چه از همان دوران کودکی دروغ گفتن را می آموزیم ولی دروغ گفتن نیز ریشه های تکاملی دارد اگر به زندگی حیوانات کمی توجه کنید در می یابید که آنها نیز دروغ های ساده می گویند. حتی گاهی اوقات برخی از آنها می توانند دروغ های پیچیده نیز بگویند. مثلا کرم شب تاب ، سیکنال هایی می فرستد تا گونه های دیگر کرم های شب تاب را جذب خود کند و کسی که به طرف او کشیده شود در نهایت طعمه او شده و خورده می شود شانپانزه و میمون، حیواناتی هستند که دروغ های پیچیده تری می گویند این حیوانات از نظر روانشناسی شخصیت های مرموزتری داشته و شباهت زیادی به انسانها دارند. از منظر روانشناسي مردم با دروغ گفتن پایه های روابط خود را با ارتباطات غلط و نادرست آغاز می کنند.
سخن پاياني
با آن که دروغ در ميان همه ملت ها و اديان امري ناپسند شمرده مي شود ولي همگان بدان تمسک مي جويند و برخلاف باورها و اعتقادات خويش دروغگويي را گاه به صورت پيشه و گاه به صورت موردي انجام مي دهند. برخي از افراد بيش از ديگران به دروغ تمايل و گرايش دارند. اين افراد کساني هستند که از نظر شخصيتي، خود را با گناه آلوده کرده اند ولي از آن جايي که نمي توانند به آساني و در همه جا رفتارهاي نابهنجار و غيرقانوني خود را انجام دهند به دروغ گرايش مي يابند تا در پناه دروغ، اعمال و رفتار خويش را پسنديده جلوه دهند. برخي بر اين باورند که عامل فزاينده نابهنجاري ها و گناهان در شخص و جامعه، دروغ و دروغگويي است. هر چند که هنجارشکني و گناه، ريشه در علل و عوامل ديگري دارد ولي افزايش گرايش فرد به گناه را مي بايست در دروغگويي انسان دانست. اگر شخص به جهت کسب منافع و يا مصالح، قانون را زير پا مي گذارد و با عبور از قانون و هنجارهاي پسنديده اجتماعي مي کوشد تا به آن منافع دست يابد اين عامل دروغ است که اين مساله را سامان مي دهد و با تغيير وجوه ناپسند و زشت آن، مساله را در ظاهر پسنديده و هنجاري مي نماياند. امام على(ع) در خطبه ملاحم، شیوع دروغگوئى را از نشانه هاى آخر الزمان مى فرمایند: «راستى از میان رفته و دروغ شایع مى شود. مردم در زبان با هم دوست و در دل با همدیگر دشمن مى شوند. به گناه افتخار مى کنند و از پاکدامنى به شگفت مى آیند.»