آن قدیم ها که خیلی هم دور نیست بیشتر مردم آرزو داشتند فرزندشان پسر بشود. اگر كسي دختردار ميشد همه برايش دلسوزي کرده و انگار كه مصيبتي به وی وارد شده باشد او را دلداری می دادند. خيليها حتي اسم زن و دخترشان را صدا نميكردند و به آنها ضعيفه، منزل و…ميگفتند و اجازه نميدادند آنها بهتنهايي از خانه خارج شوند. اما امروز دیگر زمانه فرق کرده، سطح سواد و فرهنگ مردم بالاتر رفته و همه می دانند که دختر و پسر هر دو نعمت خدا هستند و فرقي ندارند مهم تربیت فرزند صالح است که باید انسان مراقب آن باشد.
با این وجود نمی دانم زندگی و روزگار ما آدمها چرا این گونه شده است. انگار براي اين آفريده شدهایم كه هميشه ناراضي باشیم. این مسأله به جنیست هم ربطی ندارند اکثر انسان ها به آنچه دارند راضی نیستند و کلی از زمین و زمان شکایت دارند. بهخصوص خانمها كه ايدهآلگراترند و به راحتي به وضع موجود راضي نميشوند. آن ها امروز در محیط اجتماعی به راحتی درس ميخوانند، سر كار ميروند، شریک زندگی خویش را انتخاب ميكنند و در بسياري از فعاليتهاي ورزشي، هنري، علمي و… نیز حضور فعالی دارند اما باز هم راضي نيستند و عدالت و برابري بيشتري را در حق و حقوقشان مطالبه ميكنند.
این مسأله از آن جا نشأت می گیرد که اکثر دختران این جامعه معقتدند خدمات کیفی که در اجتماع برای پسران تعریف گردیده است برای آن ها وجود ندارد. به بیان ساده تر شاید دستيابي به فرصتهاي برابر آرزوي هميشگي دختران و زنان و مهمترین دغدغه ی ذهنی آن ها باشد. مسأله ای که علی رغم تمهیدات زیادی که در کشور برایش پیش بینی شده بازهم محل گلایه آنان است. قاعدتاً همین نارضایتی دختران از شرایط فرای اینکه درست یا نادرست باشد کافیست تا مسئولان ذیربط نسبت به آن چاره اندیشی کنند. چون همین احساس نابرابری شادابی و امید به زندگی را در میان آن ها کمرنگ می کند.
اما اگر کمی واقع بینانه تر نگاه کنیم در می یابیم علی رغم برخی محدودیت ها تحولات زيادي در زندگي دختران امروزی رخ داده است. اگر دختران امروز زندگي خویش را با شیوه ی زندگی دختران قدیم که همان مادرنشان هستند مقايسه کنند، درمی یابند اوضاع نسبت به گذشته بسیار متفاوت شده است. به کلاس های مختلف می روند، به ورزش و رانندگي می پردازند، حق انتخاب و تصميمگيري در امور اساسی زندگی خصوصاً ازدواج دارند و بسياري ديگر از چيزهايي را كه مادرانشان از آن بی بهره بودند را امروز در اختيار دارند. با وجود اين هنوز راضي نيستند و فكر ميكنند، چيزهايي هست كه به آنها دست نيافتهاند. مثلاً برخی استقلال بيشتري ميخواهند و یا اينكه پدر و مادر به اندازه برادرشان به آن ها اختيار و آزادي عمل بدهند.
البته مسلماً این قیاس درست نیست زیرا باید درک کرد که دختر و پسر به دلیل تفاوت هایی که بینشان وجود دارد میزان آسیب پذیری متفاوتی دارند. در واقع از آنجا که به تعبیر اسلام دختران ریحانه هستند و لطافت بیشتری دارند نیاز به حمایت وسیع تری از سوی والدین دارند که این به معنای محدودیت نیست. کلام آخر این که دخترداری هنر می خواهد و فرهنگ خاصی دارد که پیامبر اعظم(ص) بهترین آموزگار آن است. وقتی ایشان دختر بزرگوار خویش را تکریم می نماید، به احترامش قیام می کند و او را ام ابیها می نامد علاوه بر ترسیم جایگاه رفیع فاطمه زهرا(س) به نوعی تکلیف را برای مسلمانان در مواجهه با فرزندان دخترشان روشن می نماید.
خراسان – مورخ شنبه 1392/06/16 شماره انتشار 18495
http://khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1392&month=6&day=16&id=5073598