دوست نداریم شاد باشیم. گویی شادی و شادمانی گوهری نایاب است و یا برای از ما بهتران. اصلاً چه معنا دارد آدم خوشحال باشد. انگار شادمانی حرام بوده و انسان شاد مرتکب گناه کبیره شده است. تازه وقتی شاد زیستن دیگران را به چشم می بینیم به آن ها عناوین سرخوش بودن، سبک سری، لودگی و مواردی از این دست را نسبت می دهیم تا آن ها هم مثل ما افسرده و دل مرده باشند. علاوه بر این تلخی و تلخکامی را نشر می دهیم و دیگران را نیز در آن شریک می کنیم.کافیست که روزی دلگیر باشی و بخواهی با کسی درددل کنی. تا اثبات نکند از تو بدبخت تر، دلگیرتر و بیچاره تر است رهایت نمی کند. این ها واقعیت هایی تلخ است که در بسیاری از شهرهای کشور ما عینیت دارد.
این که اصولاً فرهنگ شادی و شاد زیستن در جامعه ما به خوبی تعریف نشده بحث مهمی است که بسیاری از جامعه شناسان به آن اذعان دارند ولی از ارائه ی راهکارهای عملیاتی و کارگشا برای درمان جامعه ناتوان هستند. مرگ، بیماری، شکست، نقصان در اموال، بحث و جدل و بسیاری دیگر از موارد این چنینی در زندگی انسان ها امری طبیعی بوده که از آن گریزی نیست اما این که انسان چگونه در مواجهه با آن بتواند کماکان روحیه ی خود را حفظ کرده و با استحکامِ رفتاری شاد زیستن را به خود و اطرافیانش هدیه دهد مهارتی است که اکثر ما از آن بی بهره ایم. این در حالی است که خداوند انسان شاد را دوست دارد و در احادیث داریم مومن واقعی کسی است که شادمانی در چهره و غمش در دل است. شادی امری غریزی و طبیعی است و مسلم است که تمام ادیان در این رابطه به نکاتی اشاره کرده باشند. کتاب آسمانی ما قرآن در بعضی از آیاتش به این موضوع اشاره دارد حتی سخنان اهل بیت نیز تفسیری از قرآن است. به هر حال در کتب آسمانی دیگر نیز به این موضوع اشاره شده است ازجمله:
1- زبور:
درکتاب زبور حضرت داود(ع) می خوانیم غم های شدید بسیار می باشد اما هر که به خداوند توکل دارد، رحمت او را احاطه خواهد کرد، ای صالحان در خداوند شادی و وجد کنید و ای همه راست دلان ترنم کنید، جان منتظر خداوند می باشد او اعانت و سپر ماست زیرا که دل ما در او شادی می کند و در نام قدس او توکل داریم، ای خداوند رحمت تو بر ما باد.
2- انجیل:
در انجیل می خوانیم: ای برادران مسیحی من شما را خیلی دوست دارم و دلم برای شما تنگ شده چون شادی من و پاداش زحمات من هستید، عزیزان به خدا وفادار بمانید و همیشه در راه خداوند شاد باشید.
3- اوستا:
در اوستا می خوانیم «ای فردا» مرا از بهترین کردارها و گفتارها بیاگاهان و مرا با توانایی خود از آن ستایش که باغ بندگان است آگاه ساز تا زندگی به خواست شما شاد و خرم و تازه گردد. مولوی می گوید:
راه لذت از درون دان نه از برون *** ابهلی دان جستن از قصر و حصون
آن یکی در کنج مسجد،مست و شاد *** و آن دگر در باغ، ترش و بی مراد
4-قرآن:
در قرآن کریم در آیاتی پراکنده عوامل متعددی که موجب شادی و دوری از غم است بیان شده است از جمله ای عوامل را باعث شادمانی انسان ها و رهایی از غم می داند:
• ایمان: مهمترین عامل شادی ایمان به خداست « تنها با یاد خدا قلبها آرامش پیدا می کند (سوره رعد آیه 28).»
• رضایت: « ای رسول به خلق بگو شما باید منحصراً بفضل و رحمت خدا شادمان شوید که آنها بهتر و مفید تر از ثروتی است که برخود اندوخته اید. انسانها با راضی بودن به مشیت الهی می توانند عمیق ترین شادیها را ایجاد کنند (سوره یونس آیه 58)»
• کمک به مسکین (انفاق): «و طعام را با آن که دوستش دارند، به مستمند و یتیم و اسیر دهند* (و در دل گویند:) ما فقط برای رضای خدا شما را اطعام می کنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم* ما از پروردگار خود از روزی که سخت غمبار است هراسانیم (سوره انسان، آیه 8،9،10).»
• شادی های بیجا و آثار شوم آن(غم): «و مردم بر آنند که هرگاه ما به لطف خود رحمتی به آنها چشاندیم شاد شده و اگر رنج و بلائی از کرده خودشان ببینند در آن حال از خداوند نومید می شوند ( سوره روم، آیه 36)» یعنی اگر ما امور را واگذار به خداوند کنیم در درونمان شاد خواهیم بود و عوامل دیگر…
به هر حال شاد بودن مهارتی است که باعث لذت بردن انسان، خانواده و اطرافیانش از زندگی می شود و چه خوبند افرادی که این قدرت و مهارت را دارند که با وجود مشکلات فراوان شاد زندگی کرده و این نعمت خدایی را به دیگران نیز هدیه دهند. برای شاد بودن کافیست به نعمت هایی که خداوند بی منت به ما ارزانی داشته است دقت کنیم؛ سلامتی، خانواده، امنیت، دوستان خوب، شغل مناسب، بی نیازی از مردم و بسیاری چیزهای دیگر که هر یک از ما به فراخور از آن بهره مندیم و می تواند شادی آفرین باشد. علاوه بر این صبور بودن از مهمترین کلیدهای فرح بخشی در زندگی است. چه بسیار گردنه های پر فراز و نشیب زندگی که با صبوری و متانت به جاده ی آرامش رسیده و صاحب صبر را خشنود ساخته است. آن چه سبب می شود شادی از زندگی رخت بربندد و ناراحتی و استرس جایگزین آن شود، آن است که انسان در برابر مشکلات صبر نکند. بنابراین صبور بودن از جمله راهکارهای شادکامی در زندگی به شمار می رود.
صله رحم، ورزش مرتب(خصوصاً شنا و کوهنوردی)، نیکی و احسان به خانواده و دیگران، گذشت و خویشتن داری، واقع بینی به جای ایده آل گرایی، فکر کردن به نعمت هایی که خداوند به ما ارزانی داشته است به جای شمردن کاستی ها و کمبودها، عدم مقایسه خود با دیگران، مشغول شدن به امور و کارهای ارزشمند و اثرگذار در جامعه، انفاق، مأنوس شدن با خداوند از طریق عبادت و زیارت و … از مهمترین عوامل فرح بخشی و شادی آفرین است. بی شک نیازی نیست برای شاد زیستن اتفاق مهمی بیفتند اگر انسان به زندگی نگرش طبیعی و سالم داشته باشد هم از برف در زمستان خشنود می شود و هم از گرمای تابستان، هم بهار دل انگیز را دوست دارد و هم پاییز برگ ریزان برایش زیبا و دلنشین است. به هر حال باید قبول کرد که زندگی در دنیا همراه با مشقت های فراوانی است و هنر ما این است که به مشکلات و سختی های زندگی مجال بزرگ شدن ندهیم و با نیک اندیشی زندگی دنیا را با به شادمانی به نهایت برسانیم که جایگاه انسان های شادِ مومن در نزد خدا دوست داشتنی و رشک برانگیز است.
منبع: روزنامه رسالت مورخ 6 دی 1395 شماره 8834