علی دایی افتخار ابدي فوتبال ايران و آسيا: علی دایی در سال ۱۳۴۸ در اردبیل متولد شد. در سال ۱۳۶۶ در رشته مهندسی عمران دانشگاه شریف پذیرفته شد، اما در گزینش ورود به دانشگاه رد شد. همان سال در رشته مهندسی کشاورزی دانشگاه آزاد تهران جنوب هم قبول شد و دو ترم هم به دانشگاه رفت.
ولی در سال ۱۳۶۷ دوباره در کنکور شرکت کرد و اینبار بدون آن که گزینش گریبانگیرش شود در رشته متالورژی دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شد و لیسانس خود را بهمن ماه سال ۱۳۷۱ از همان دانشگاه دریافت کرد؛ او تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ارشد تربیت بدنی دانشگاه آزاد ادامه داد. وی متاهل است و اکنون ساکن محله جردن در تهران میباشد. فرزند اول وی در سال ۱۳۸۸ به دنیا آمد.
علی دایی علاوه بر فوتبال، در تجارت نیز موفق بودهاست و گرداننده چندین شرکت بزرگ، چند فروشگاه، کارخانه تولیدی پوشاک ورزشی است.
علی دایی علاوه بر کارهای پوشاک ورزشی در ساختمان سازی هم فعالیت دارد. علی دایی در شهرک گلستان شهر زادگاهش(اردبیل) یک مدرسه راهنمایی به نام ابوالفضل دایی (پدرش) ساخته است و از خیرین مدرسه ساز اردبیل می باشد.
دایی، فوتبال را از باشگاههای کوچک شهر اردبیل همچون استقلال اردبیل و شهرداری اردبیل آغاز کرد . اوپس از قبولی در دانشگاه صنعتی شریف و اقامت در تهران به تیم تاکسیرانی تهران پیوست. او سپس به بانک تجارت پیوست و در این تیم بود که او مورد توجه بیشتری قرار گرفت و برای اولین بار به تیم ملی دعوت شد.
دایی بعدها به پرسپولیس تهران و سپس السد قطر پیوست و از این این تیم راهی اروپا شد و همراه با کریم باقری به آرمینیا بیلهفلد باشگاه آلمانی و خداداد عزیزی به اف سی کلن پیوست. مقصد بعدی او بایرن مونیخ آلمان بود. فرانس بکنبائر رییس باشگاه بایرن مونیخ علی دائی را برای این باشگاه انتخاب کرد و وی را مهاجمی در سطح جهانی قلمداد کرد. حضور دایی در بایرن مونیخ آلمان نقطه اوج فوتبال او بود، زیرا پیش از آن حضور بازیکنی ایرانی در یک باشگاه معتبر نظیر بایرن مونیخ سابقه نداشت. دایی به همراه بایرن مونیخ تا فینال جام باشگاههای اروپا رفت و در نهایت مدال نقرهٔ آن بازیها را به دست آورد.
او سپس به هرتا برلین آلمان پیوست و با پوشیدن پیراهن ۹ از اصلیترین بازیکنان این تیم بود. دایی با هرتا برلین هم در جام باشگاههای اروپا بازی کرد و دو بار دروازهٔ چلسی و یکبار دروازهٔ آث میلان را گشود. حضور موفق علی دائی در باشگاههای اروپایی راه را برای بسیاری از بازیکنان آسیایی از جمله هیده توشی ناکاتا و مهدی مهدوی کیا گشود.
علی دایی با باشگاه سایپا به عنوان بازیکن و سرمربی تیم سایپا فعالیت خود را آغاز کرد. این تیم توانست در خرداد ماه ۸۶ قهرمانی ششمین لیگ برتر را به دست آورد. او همزمان با قهرمانی سایپا در روز ۲۸ می ۲۰۰۷(۷ خرداد ۱۳۸۶) بازدن گل قهرمانی سایپا که آخرین گل اقای گل جهان بود از بازی کردن فوتبال برای همیشه خداحافظی کرد.
دایی طی سالهای اوج فوتبال خود و همچنین پس از دوران بازیکنی خود، بارها در مسابقات فوتبال با نیات خیرخواهانه به میدان رفتهاست (از جمله در دیدار ستارگان فوتبال جهان و تیم منتخب بوسنی با همراهی روبرتو باجو و دیگر ستارههای افسانهای فوتبال و همچنین بازی دوستانه نود دقیقه برای ماندلا که بین تیم منتخب جهان و تیم منتخب آفریقا، به مناسبت تولد ۹۰ سالگی نلسون ماندلا برگزار شد، که این بازی یکی از زیباترین بازیهای دوستانه علی دایی به شمار میرود).
وی یکی از بهترین گلزنان تاریخ فوتبال و نفر اول در لیست گلزنان بینالمللی است. او همچنین بهترین گلزن در تاریخ بازیهای آسیایی است. در دور مقدماتی جام جهانی سال ۱۹۹۸ هم، او با به ثمر رساندن ۳۸ گل در ۵۶ بازی در رتبهی اول قرار داشت.
در سال ۱۹۹۶ با به ثمر رساندن ۲۰ گل، دایی به عنوان بهترین گلزن در بازیهای بینالمللی توسط فدراسیون تاریخ و آمار فوتبال (IFFHS) معرفی گردید.
در نهایت علی دایی با به ثمر رساندن ۱۰۹ گل به عنوان آقای گل جهان معرفی گردید.
دایی هیچ گاه از خرج کردن ثروت خود در راه کمک به افراد بی بضاعت و امور خیریه دریغ نورزیدهاست. این فوتبالیست برجسته ایرانی طی سالهای اوج فوتبال خود بارها در مسابقات فوتبال با نیات خیرخواهانه به میدان رفتهاست، از جمله در دیدار ستارگان فوتبال جهان و تیم منتخب بوسنی با همراهی روبرتو باجو و دیگر ستارههای افسانهای فوتبال. او همچنین همراه بامادلین آلبرایت و دیوید بکام باسازمان یونیسف همکاری داشتهاست.
*اکنون خود علی دایی رموز موفقیتش را بیان می کند.
رازهاي ماندگاري عليدايي
خيليها ميگن اگه ما پول و شهرت علي دايي رو داشتيم، ميگرفتيم تخت تو خونه ميخوابيديم، دایی فقط يك جمله گفت: «من كه هنوز به جايي نرسيدم اينطوري ميگي!» اين همان راز علي دايي است كه حدي براي پيشرفت نميشناسد.
آدم موفقدست به هر كاري بزنه، موفقه. اين درست كه ممكنه همه ما تو مسير زندگيخطاهايي داشته باشيم اما فقط يه چيز ميتونه دوباره از اول شارژمون كنه و بهمون جون بده؛ انگيزه و اراده و البته رو كم كردن! دو خصوصيت اولي رو كه ميتوني كاملا تو سرتاسر كلام و وجودش ببيني. آخريش رو هم ميبيني ولي طرف يا طرفهاي مورد نظرش رو نميتوني متوجه بشي چون تودارتر از اين حرفاست!
چگونه «دايي» روي قله موفقيت ايستاد.
به هر كس ميگويد زندگي تقدير است و شانس، به هر كه ميگويد با تلاش نميتواني به جايي برسي و به هر كه ميگويد موفقيت و پيشرفت سقفي دارد، علي دايي را نشان بدهيد. او يك نمونه جهاني از موفقيت براي همه آنهايي است كه منكر اراده انساني هستند. كسي كه خودش را ساخته است. نه با تكيه بر شانس و حتي نه با استفاده از استعداد خدادادي. اگر گمان ميكنيد علي دايي يك فوتباليست ژني است، مطمئنا تمرينات طاقتفرساي او را نديدهايد. بازيكني كه حتي وقتي در اوج بود، از همه همبازيان تازهكار و كمتجربهاش بيشتر و سختتر تمرين ميكرد. براي همين هم بود كه به بالاترين درجه فوتبال رسيد. جايي كه هيچ فوتباليست ايراني براي سالها خوابش را هم نخواهد ديد؛ بازي در ليگ قهرمانان اروپا و گل زدن به بزرگترين تيمهاي اروپايي، درخشش در تيمي مثل بايرن مونيخ، حضور در دو جام جهاني با تيم ملي ايران و زدن بيش از 100 گل ملي، كه ركوردي جاودانه است. علي دايي چه در دوران بازيگري و چه روي نيمكت مربيگري، شخصيتي بزرگ و كاريزماتيك بوده است. يك افتخار براي فوتبال ايران كه در تمام دنيا ميشناسندش و يك چهره موفق، چه در تحصيل و چه در تجارت. او يك الگوي تمام عيار براي هر كسي است كه بهدنبال مسيري براي پيشرفت ميگردد. عرق ريختن، نگاه درست و هوشمندانه به قله و باز هم عرق ريختن. با علي دايي درباره راز و رمز صعودش صحبت كردهايم. او به ما ميگويد كه نسخه هيچ دعانويسي در كار نيست. معمايي در كار نيست، جز همان كلمه جادويي: اراده!
چشمم دنبال مال و ناموس كسي نبوده.
يكي از موارد مهمي كه در رسيدن به جايگاه امروزي و موفقيتم خيلي به من كمك كرد، اين بود كه از اولش هم چشمم دنبال مال و ناموس كسي نبود. اگر اينطوري زندگي كردي، مطمئن باش به همه چيز ميرسي. چشم و دل پاك داشتن، ابزار رسيدن به موفقيتاند. وقتي انسان مال حلال به دست بياورد، مطمئنا خدا هم به مالش بركت ميدهد. خود من كه هميشه از خدا خواستم نعمتهايي كه در زندگي نصيبم ميكند، به او نزديكترم كند و همراه با ثروت و نعمتهايش، روش درست مصرف كردن و جنبه داشتنشان را هم به من بدهد. خيليها را ميشناسم كه با وجود داشتن امكانات و ثروت زياد، جنبه و ظرفيت كافي نداشتند وبه كجراهه رفتند! خود من با وجود داشتن امكانات كامل هميشه از خيلي مسائل چشمپوشي كردم! مثلا به فرض آدمي كه هيچگونه امكانات و ثروتي نداشته باشد، مشخص است كه نميتواند كاري از پيش ببرد، بنابراين نميتواند ادعا كند بهخاطر خدا خيلي از كارها را انجام نداده چون شرايطش را نداشته؛ اينكه فايده ندارد! اين مهم است كه شرايط و امكانات انجام هر كاري را داشته باشي اما دست از پا خطا نكني؛ اگر اينطوري امتحان شدي، آنموقع ميتواني ادعاي پاكي و خداپرستي كني.
سعي ميكنم لذت ببرم.
هميشه و در همه شرايط، از خداوند به خاطر تمام نعمتهايي كه به من و خانوادهام داده سپاسگزارم و همواره تا جايي كه توان داشتهام تلاش كردم خودم، خانوادهام و اطرافيانم امكانات خوبي در زندگي داشته باشيم و از زندگي نهايت لذت را ببريم.
خودم را در حدي نميبينم كه. . .
هيچوقت پيش خودم احساس نكردم شخصيت خيلي مهمي هستم، اصلا خودم را در حدي نميبينم كه از زبان يك فرد موفق بخواهم به طرفدارانم توصيهاي بكنم! اما يك توصيه خيلي مهم به همه، بهخصوص جوانترها دارم؛ اگر ميخواهيد در زندگي به جايگاهي برسيد و عاقبت بهخير شويد، هميشه احترام پدر و مادرتان را نگه داريد. اين، نظر شخصي من است كه انسان هر آنچه در طول زندگياش به دست ميآورد، به خاطر وجود پدر و مادرش است. هر جايي هم كه بروي، باز هم به اين قضيه ميرسي كه هيچكس اندازه اين 2 موجود، دلش برايت نميسوزد و واقعا دوستت ندارد. اگر از تو رضايت داشته باشند، مطمئن باش خدا هم درهاي زيادي را به رويت باز ميكند. خود من بارها در زندگيام آدمهايي را ديدم كه بهخاطر دعاي خير پدرومادرشان، به همهجا رسيدهاند، البته برعكسش را هم زياد ديدم!
شايد از لحاظ مادي در برابر خيليها هيچي نداشته باشم اما افتخارم اين است كه بهدليل فعاليتهاي اقتصاديام، 100 خانواده ميتوانند در كنار من نان بخورند و در چرخه زندگيشان موثر باشم. حتي دعاي يكي از اين خانوادهها هم، براي من كفايت كرده و مرا براي انجام كارهاي ديگر تشويق ميكند.
در مكتب ما شكست معنايي ندارد.
ما به اين دنيا آمديم تا براي چيزهايي كه ميخواهيم و دوست داريم بهدستشان بياوريم، تلاش كنيم و بجنگيم. زندگي فراز و نشيبهاي زيادي دارد. هيچ موقع نميتواني از جايگاهي كه داري مطمئن باشي. ممكن است يكشبه از بالا به پايين بيفتي يا بالعكس. خود من در زندگي پدرم، اين بالا و پايين بودنها را ديدم و لمس كردم. هميشه در زندگيام به خاطر رسيدن به موفقيت تلاش كردم و اتكايم فقط به خداوند بوده است. در مكتبي كه درس خواندم و بزرگ و تربيت شدم، شكست معنايي ندارد البته شكست هميشه وجود دارد اما يك اتفاق مقطعي است و انسان هميشه توانايي بلندشدن و پيشرفت دوباره را دارد. اصلا ما به دنيا آمدهايم كه با سختيهاي زندگي دستوپنجه نرم كنيم و از سر و كله هم بالا برويم! اگر اين كارها را هم نكنيم كه وقت نميگذرد(خنده!)
قانع نيستم.
بهنظرم در زندگي هيچ آدمي سقف يا انتهايي وجود ندارد و هميشه براي پيشرفت مسير باز است. وقتي ميبينم بعضي از فوتباليستهاي امروزي مثلا يك خانه 100 متري ميخرند و ميگويند ديگر به همه چيز رسيدم و آرزويي ندارم، تعجب ميكنم! زندگي من سقفي ندارد. دوست ندارم در كار و زندگيام در جا بزنم. در مربيگريام هم به اين جايي كه هستم راضي نيستم؛ حالاحالاها بايد در زندگي شخصي و فوتباليام پيشرفت كنم. مطمئنا دوست دارم روزي مربي يكي از بزرگترين تيمهاي جهان باشم. هر روز بعد از تمام شدن تمرينمان، ميروم منزل و فيلم تيمها را ميبينم، بازيها را آناليز ميكنم و با مطالعه و رفتن به اينترنت، سعي ميكنم دانشم بهروز باشد و سطح اطلاعاتم را بالاتر ببرم. من حالاحالاها بايد پيشرفت كنم و به جايگاه امروزم راضي نيستم.
دانشگاه بدون كلاس تقويتي؟!
روزي كه براي تحصيل به تهران آمدم و در دانشگاه شريف پذيرفته شدم، حتي تصور هم نميكردم روزي به چنين جايگاهي برسم! بزرگترين عاملي كه باعث شد من بدون زدن حتي يك تست كنكور و بدون اينكه به كلاسهاي تقويتي بروم، در يكي از بهترين دانشگاههاي ايران قبول شوم و مدرك مهندسي بگيرم، وجود پدر عزيزم بود كه از كودكي به من ميگفت بايد مهندس شوي. علاوه بر اينكه مدرك مهندسيام را گرفتم، تحصيلاتم به پيشرفتم در فوتبال، بسيار كمك كرد. خدا را شكر كه در اين مسير سختي كه متاسفانه نميتواني دوست و دشمنت را از هم تشخيص دهي و خيليها نميخواهند بزرگشدن و موفقيتت را ببينند، تا حالا ادامه دادم و جنگيدم. از خدا هم ميخواهم هميشه در ميان مردم سربلند بوده و عمر با عزت داشته باشم.
همه چيز من رو است.
اگر بخواهيد از نظر ميزان ثروت حساب كنيد، خيليها را ميشناسم كه در برابرشان اصلا به حساب نميآيم اما مثلا ميترسند يك ماشين خوب سوار شوند تا خدايي ناكرده مردم از ثروتشان خبردار شوند و يك وقت چشم بخورند! همه مردم از نوع زندگي و ميزان ثروتم خبر دارند، من تمام زندگيام براي مردم رو است. مردم از همه مغازههاي من، اتومبيلهايم و. . . خبر دارند و من چيزي براي پنهانكردن از آنها ندارم. مگر نهاينكه همه ما تلاش ميكنيم تا زندگي خودمان و خانوادهمان در رفاه و آرامش باشد؟ من هم مثل بقيه؛ هميشه تلاش كردم از پولي كه بهدست ميآورم، نهايت استفاده را بكنم و لذتش را ببرم. دوست دارم خودم و خانوادهام از امكاناتي كه داريم لذت ببريم.
ماديات و معنويات را با هم ميخواهم.
بهنظرم موفقيت مادي و معنوي هر 2 لازم و ملزوم يكديگرند و بهشخصه هميشه دوست داشتهام هر 2 آنها را به دست بياورم. هيچوقت اين درست نيست كه انسان بگويد من از تمام مسائل مادي چشمپوشي ميكنم و فقط معنويات مهم است يا بالعكس! چون اگر قرار بود اينطور باشد، خدا اين همه نعمتها و زيباييهاي مادي را نميآفريد. خداوند همه نعمتها را براي انسانها گذاشته تا لذت ببرند اما آن چيزي كه اهميت دارد روش صحيح و درست رسيدن به ماديات و بعد از آن، درست استفادهكردنشان است. هميشه گفتهام انساني موفق است كه زندگي را با تمام ابعادش دوست داشته باشد و خودم هم هميشه سعي كردهام همه مسائل را در حد متعادل رعايت كنم و تكبعدي به زندگي نگاه نكنم.
شايد آرزوهاي قبليام حالا خندهدار باشد.
هرگز در زندگيام به چيزي يا شخص خاصي غبطه نخوردم و تا آخر عمرم هم مطمئنم اين اتفاق برايم نميافتد. شايد وقتي جوانتر بودم، خيلي آرزوها داشتم كه نسبت به زمان خودشان خيلي آرزوهاي بزرگي بودند و الان وقتي به آنها فكر ميكنم خندهام ميگيرد اما هيچ وقت به چيزي غبطه نخوردم. من مصداق ضربالمثل از تو حركت از خدا بركت را در زندگيام لمس كردم. اگر انسان در راه درست حركت كند، خدا هم به او بركت ميدهد. شايد براي رسيدن به خواستههايش زمان زيادي بگذرد اما پلهپله به تمام آرزوهايش ميرسد.
نااميد نه ولي سرخورده شدهام.
هيچوقت بهخاطر شكست يا يك اتفاق بد نااميد نشدهام، يعني اسمش را نااميدي نميگذارم، اگر بگوييم يك نوع سرخوردگي بهتر است. مسلما در زندگي همه آدمها پيش ميآيد كه بهدليل برخي مسائل، سرخورده شوند. هيچ وقت نشده بهخاطر يك شكست در مرحلهاي از زندگيام، بگويم من فلان شكست را خوردم، پس ديگر نميخواهم ادامه دهم و براي هميشه قيدش را ميزنم! وقتي براي اتفاق يا شكستي احساس ناراحتي ميكنم و سرخورده ميشوم، از راهنماييهاي دوستانم استفاده ميكنم و آنها هم با دلگرميهايشان، باعث ميشوند از فضايي كه در آن هستم جدا شوم البته من دوستان زيادي ندارم اما با همين تعدادي هم كه رابطه دارم، ميدانم دوستم دارند و برايم مايه ميگذارند.
عشقي نميگذارد برود.
با وجود اينكه مطمئنم اگر در يك كشور ديگر به دنيا ميآمدم شرايط و روزگارم با حال حاضرم خيلي متفاوت بود، اما هميني كه هستم را دوست دارم. وقتي به مجامع بينالمللي ميروم، ميبينم چه عزت و احترامي برايم قائل ميشوند اما ابراز احساسات يك آدم عادي در كشور خودم را با هيچچيزي مقايسه نميكنم. به ايراني بودنم افتخار ميكنم و عاشق مردم وطن و كشورم هستم و با وجود قدرنشناسيها و ناملايماتي كه بعضي اوقات ميبينم اما در كل راضيام. همين الان ميتوانم بدون هيچگونه مشكلي خانوادهام را به هر كشوري كه ميخواهم ببرم و باقي عمرم را همانجا بگذرانم اما عشق به مردم و كشورم و عشقي كه آنها به من ميدهند، هميشه مانع از اين تصميم شده است.
جدي، يعني مغرورم؟!
شايد بعضيها گمان كنند علي دايي غرور كاذب دارد! اما چنين چيزي اصلا صحت ندارد. اگر انسان در زندگي احساس تكبر كند، خيلي زودتر از تصورش زمين ميخورد. هميشه چه زماني كه فوتبال بازي ميكردم و چه الان كه مربي شدهام، در كارم جدي بودهام و اين موضوع، هيچ ربطي به غرور و تكبر ندارد. اگر خود من در كارم جدي نباشم كه همه از سر و كولم بالا ميروند و نميشود تيم را جمع كرد! مطمئن باش اگر در كارت جدي نباشي به موفقيت نميرسي.
محاسن و معايب شهرت از نگاه من.
شهرت در زندگي علي دايي، گاهي خوب بوده و گاهي نه؛ خيلي جاها به واسطه شهرتي كه داشتم، كارهايي كه مثلا براي آدمهاي معمولي يكماه طول ميكشيده، براي من 2روزه انجام شده ولي بعضي جاها هم همين شهرت باعث شده به من جور ديگري نگاه شود و اگر شهروند معمولي بودم، برايم بهتر بود. به هر حال شهرت جنبههاي مثبت و منفي دارد اما در هر صورت محاسنش بهتر از معايبش است و همينكه مردم در خيلي جاها لطف و محبت دارند خوب است البته هيچوقت دوست نداشتهام از اين امتيازم سوءاستفاده يا حق كسي را ضايع كنم بلكه هر چه بوده لطف خود مردم بوده كه شامل حالم شده است.
بايد از اشتباه ها درس زندگي گرفت.
مطمئنا هيچكس نميتواند بگويد من در طول 24 ساعت يك روزم، هيچ اشتباهي مرتكب نشدهام و نميشوم، ديگر چه برسد به تمام زندگي. زندگي انسانها پر از اشتباه است و درس گرفتن از همين اشتباههاست كه باعث پيشرفت در زندگي ميشود. خود من هم مثل همه مردم، بارها در زندگيام دچار اشتباه شدهام و بعضي وقتها كه به آنها فكر ميكنم، ميگويم اگر فلان كار را نميكردم، الان اينطوري ميشد يا بهتر بود اين كار را ميكردم و… در كل هميشه راجع به كارهايي كه انجام ميدهم فكر ميكنم و سعي ميكنم از اشتباههايم درس بگيرم.
ابايي ندارم بگويم دستفروشي كردم.
خاطرم هست بعد از اينكه انقلاب شد، وضعيت مالي زندگي ما يكهو دگرگون شد؛ البته اين اتفاقها در برههاي از زندگي همه آدمها رخ ميدهد و فقط به زندگي ما مربوط نميشود. خود من در برههاي از زمان حتي مجبور شدم دستفروشي كنم، از گفتنش هم هيچ ابايي ندارم اما باز هم خدا را شكر ميكنم كه هيچوقت دستمان جلوي كسي دراز نشد و روي پاي خودمان ايستاديم.
شانس يعني چه؟
در زندگي زياد به واژه شانس اعتقادي ندارم؛ شانس درنظر من، موقعيتهاي خوبي در زندگي است كه براي همه افراد پيش ميآيد اما يكسري از افراد به موقع و درست از آنها استفاده ميكنند و بهاصطلاح تا تنور داغه نون رو ميچسبونن و عدهاي بيتفاوت از كنارش ميگذرند. مسلما من تا زحمت نكشم و عرق نريزم و از موقعيتهايم استفاده نكنم، كسي نميآيد به من يك كيف پر از پول بدهد، هوش و ذكاوت انسانهاست كه بايد بدانند چگونه از موقعيتهايي كه سر راهشان قرار ميگيرد نهايت استفاده را ببرند. خود من دوستي دارم كه تا سوم راهنمايي بيشتر درس نخوانده اما اگر 3 نفر در ايران مغز اقتصادي داشته باشند، يكي از آنها همين دوست من است و ماشاالله هر روز هم از روز قبل موفقتر و ثروتمندتر ميشود. در فوتبال هم همينطور است؛ مثلا بعضي از بازيها ميشود كه هر چه توپ به دروازه حريف ميزني گل نميشود و حسابي بد ميآوري. بهنظرم، اين يك تلنگر است براي اينكه بفهمي هميشه برد متعلق به تو نيست و باعث ميشود آدم بهخودش بيايد و پيشرفت كند.
از اولش هم خوشتيپ بودم.
از همان اولش هم به تيپ و ظاهرم خيلي اهميت ميدادم، درست مثل الان. البته هميشه سعي ميكنم بهترين و مناسبترين و جديدترين لباسها را بپوشم، چراكه يك فروشگاه بزرگ در خيابان فرشته دارم كه در آن لباسهاي ماركدار ايتاليايي ميفروشيم و تمام لباسهايي كه در آن مغازه داريم را مستقيما از مركز مد جهان، ايتاليا و طبق جديدترين كاتالوگها وارد ميكنيم. البته خودم حداكثر هفتهاي يك يا 2 بار فرصت ميكنم به آنجا سر بزنم، اما به تمام كساني كه در فروشگاههايم به جاي خودم مديريت ميكنند، كاملا اطمينان دارم.
استاد محترم : جناب آقای مهدی یار احمدی خراسانی
Ali Daei Biography
Ali Daei (born March 21, 1969) is an Iranian striker currently playing in Perspolis FC (Pirouzi) Tehran and captain of the Iranian national team. He is most noted for being the all-time leading goal scorer in international matches.
Born in Ardabil, Iran, he played for his home team Esteghlal Ardabil when he was 19, missing out an a chance to play in the J-League due to military service. Although tactically speaking, Daei is not the greatest of all Iranian footballers, his fame is attributed mostly to his goal scoring. Due to Iran’s tournament schedule, he has played very few matches for his clubs, yet he has managed to score frequently. He is one of the greatest strikers in the history of football and is ranked second in most goals in international matches. He is considered to be the finest striker in the history of the Asian game. In the 1998 World Cup Qualifying round, he was top on the charts scoring 38 goals in 56 matches. Including his famous 4 goal haul against the Korean Republic and 8 goals against Maldives Islands. His experience with world-class FC’s opened the way for other Asian players such as Nakata and Mehdi Mahdavikia. Daei was named the world’s top scorer in official international competitions by the International Federation of Football History and Statistics (IFFHS), having scored 20 goals in competitive matches for Iran in 1996.
After playing for minor league teams: Taxirani and Bank Tejarat, he joined one of the countries greatest Premier squads Persepolis (Pirouzi). As Armenia Bielefeld joined the Bundesliga they signed a contract with Daei and his teammate Karim Bagheri. Many other Persepolis players made contracts with several different foreign clubs at the same time, yet Daei proved to be a very successful franchise. Daei was hand picked for the Bayern Munich club by legendary footballer Franz Beckenbauer, president of the club, who rated him as a world-class centre-forward (although he usually plays as striker). He made a famous four million deutschemark move from Arminia Bielefeld to the four-time European Cup winners, which was a record for Asian players at the time.
Daei became the first Asian player to feature in a Champions League match. Yet with Bayern’s 15 international players and the Iranian national team’s poor scheduling, Daei had found very little time for playing. In Germany he was known to be a true gentleman, famous for the way he treated the fans. Daei would always sign autographs to Bayern fans and was often the centre of attention, he was featured in OPEL car commercials. Amazingly he usually did manage to score when given a chance to play. Still Ali Daei was unhappy with his position in the club and decided to make a move to Hertha BSC before the end of his three year contract after Bayern won the 1999 Bundesliga. He played in the Champions League with Hertha Berlin becoming the teams best scorer in the league with 3 goals. His famous match against Chelsea gained him a lot of recognition, yet even in Hertha he was not the talk of the town, since he was only amongst one of the squad’s many successful franchises, who were to fulfill Hertha’s Bundesliga and Champions League dreams.
At the same time he was very successful in international competition scoring in practically every game and making new records. He played in many World Teams in friendly continental games. Yet Daei was still unable to maintain a stable position in the squads starting line-up. In the year 2001 he was not among the top scorers in the Asian Qualifying round and he did not manage to take the team into the World Cup as captain for the first time. After receiving offers from Rapid Vienna, Glasgow Rangers, the J-League and a few English Premiership teams, he decided that he was no longer fit to play world-class football. He joined the U.A.E league at 34 years of age, signing a contract with Al-Shabab as a free agent. In 2003 Daei quit the U.A.Eteam and joined his old team in Tehran, where he is currently playing moderately well.
Today Daei owns his own football jersey manufacturing company, making jerseys for Iranian Premiership clubs, 2nd Division clubs world-wide and for the national team. He has made very significant charitable donations and has made appearances in charitable football matches world-wide (featuring in the World vs. Bosnia match with Roberto Baggio and other football legends. Just recently he appeared in a UNICEF commercial with superstar David Beckham and Madeline Albright. Today Ali Daei has joined the exclusive circle of players with a Century of Caps.
In a November 28, 2003 Asian Cup qualifier in Tehran against Lebanon, he scored his 85th international goal, elevating him past Hungarian legend Ferenc Puskas to top the all-time list of scorers in international matches (among men; he trails women’s leader Mia Hamm by over 50 goals). As of May 1, 2004, his international goal count stands at 89.
Other Honours: Most Valuable Player and top scorer of the 1994 Asian World Cup preliminary finals (4 goals, Doha/Qatar); top scorer of the 1996 Asian Cup (8 goals, UAE); named the world’s top scorer in official international competitions by the International Federation of Football History and Statistics (IFFHS), having scored 20 goals in competitive matches for Iran in 1996. Top goalscorer of the Iranian national league in 1990, 1991, 1992, 1993, 1995.
http://www.biographybase.com/biography/Daei_Ali.html