روباه

 

 روباهی را دیدندش گریزان و بی خویشتن افتان و خیزان، کسی گفتش چه آفت است که موجب مخافتست. گفتا: شنیده ام که شتر را به سخره می گیرند، گفت: ای سفیه، شتر را با تو چه مناسبت است و تو را بدو چه مشابهت؟ گفت: خاموش که اگر حسودان به غرض گویند شتر است و گرفتار آیم، کرا غم تخلیص من دارد تا تفتیش حال من کند؟ و تا تریاق از عراق آورده شود مار گزیده مرده بود.
پیوسته مراقب خود باش. و شما آقای مدیر: دقت کن چه کسی ، چه خبری را برایت می آورد و در تصمیم گیری نهایت دقت را به عمل آور.
گرچه تو را فضل است و دیانت و تقوا و امانت، اما متعنّتان در کمین اند و مدعیان گوشه نشین. اگر آنچه حسن سیرت توست بخلاف آن تقریر کنند در معرض خطاب پادشاه افتی در آن حالت کرا مجال مقالت باشد؟

                 دوست مشمـــار آنکـه در نعمت زنــــد لاف یاری و بـرادر خوانـــدگـی            دوست آن دانم که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی
جناب آقای مدیر: فراموش نکن این سخن امام پنجم را که فرمود:
از سه گروه از مردمان بپرهیز: خائن، ظالم و سخن چین – چه آنکس که به دیگری خیانت کرده و یا به نفع تو ظلم روا میدارد و با سخن چینی از دیگران قصد نزدیکی به تو را دارد، خیلی زود نیز سخن تو را به نزد دیگران برده و به تو نیز ظلم و خیانت روا می دارد.

                         نه بینی که پیش خداوند جاه ستایش کنان دست بر بر نهند                 اگــــــر روزگارش در آرد زپای همه عالمش پای بر سر نهند

القصه دوست عزیز:

                       ندانستی که بینی بند بر پای چو در گوشت نیامد پند مردم                    دگر ره چون نداری طاقت نیش مکن انگشت در سوراخ کژدم

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *