وبلاگ نویسی و روزنامه نگاریاگرچه عملاً وبلاگ توسط بسیاری از موسسات رسانه ای پذیرفته شده است اما وبلاگنویسی به عنوان نوعی روزنامهنگاری هنوز با چالش های بسیار مواجه است و در جهان روزنامه نگاری بحثی مناقشه انگیز به شمار میرود.
در خصوص اینکه آیا وبلاگ نویسی نوعی روزنامه نگاری است تاکنون دیدگاه های متفاوت و متنوعی بیان شده است که پاره ای از آنان راه به افراط بردهاند و بر این ادعا پای فشردند که روزنامه نگاری سنتی آخرین سالهای عمرش را سپری میکند. از آن سو برخی اظهار عقیده کردهاند که وبلاگ نویسی هرگز نسبتی با روزنامه نگاری ندارد و نمی تواند داشته باشد. این دو دو حوزه جدا هستند. هر چه مرز میان بلاگرها و روزنامه نگاران مبهم تر می شود، مسائل روزنامه نگاری پیچیده تر می شود (Dillon, 2005). شکرخواه تصریح میکند «وبلاگ نویسی قطعا نوعی روزنامه نگاری است، اما نوعی از روزنامه نگاری که به جای علایق جمع وسیعی از مخاطبان، بر علایق شخصی استوار است. به دیگر زبان، وبلاگها به جای علایق روزنامه های سنتی بر علایق خالقان خود متمرکز هستند» (شکرخواه، 1384، ص183). او در کتاب روزنامه نگاری سایبر به روزنامه نگاری سنتی و سایبر و وبلاگ نویسی پرداخته است و در این راستا دیدگاه های صاحبنظران را در مورد روزنامه نگاری و وبلاگ نویسی مورد توجه قرار داده است.
از جمله این صاحبنظران، مارک دیوز از کارشناسان برجسته روزنامه نگاری آن لاین است که به صراحت وبلاگ نویسی را نوعی روزنامه نگاری آن لاین میداند. او معتقد است وبلاگها گونهای از روزنامه نگاری آنلاین هستند، چراکه به صورت آن لاین از تجربه ها خبر می دهند و لینک های در مورد محتوا در اختیار خوانندگان خود قرار می دهند که توام با تفسیر است و آنها را هنگام گشت زدن در محیط وب یافته اند. دیدگاه والتر موسبرگ نیز در این خصوص قابل توجه است که وبلاگ ها را به نوعی قالب جدیدی از روزنامه نگاری ارزیابی کرد. توصیف او از وبلاگ به عنوان سبک جدیدی از روزنامه نگاری ممکن است به مذاق روزنامه نگاران متعصب و سنتگرا خوش نیاید. اما موسبرگ تصریح کرد که وبلاگ نویسی نوعی روزنامه نگاری با سبک و سیاقی کاملاً متفاوت است؛ سبکی که خود را چندان به سنت ها و ارزش های حرفه ای روزنامه نگاری محدود نمی داند. عده ای همچون رنی تاوا (Renee Tawa) بر این باورند که وبلاگها پس از 11 سپتامبر به گونه ای از روزنامه نگاری تبدیل شدهاند. دیدگاه دکتر برنگر استاد برجسته روزنامه نگاری و ارتباطات دانشگاه آمریکایی قاهره نیز در این کتاب مورد توجه قرار گرفته است که در این مورد گفته است وبلاگها در حال گوش سپردن و باز گشتن به ریشه های خود یعنی ژورنال – یسم هستند. (شکرخواه، 1384)
هی بور (Hey boer) از روزنامه نگاری به نام اریک زورن (Eric Zorn) میگوید که نوت بوکش را همه جا با خودش می برد و خوانندگانش را در وبلاگ (Breaking News blog)در وب سایت شیکاگو تریبون (chicagotribune.com) با خود شریک می کند. ستون مربوط به او روزانه ده هزار بازدید دارد، به نظر او وبلاگ نویسی نابترین شکل روزنامه نگاری است (Heyboer, 2004). تعبیر سعید رضا عاملی نیز بیان دیگری از این دیدگاه است. او وبلاگ را یک رسانه تعاملی می شناسد که نوع خاصی از ژورنالیسم جدید را عرضه میکند که میتوان از آن به “ژورنالیسم تعاملی” تعبیر کرد (عاملی، 1385).
ابرین ( OBrien)، نه تنها با برجسته کردن مثالهایی که وبلاگ نویسی کاری روزنامه نگارانه (journalistic work) است بلکه با اشاره به کار ضعیفی که رسانه های غالب انجام داده اند (بخصوص پوشش کمپین های سیاسی توسط تلویزیون)، از مفهوم وبلاگ نویسان به عنوان روزنامه نگاران دفاع کرد (Tremayne, 2007).
برخی نیز چون جیمز کری (James W. Carey) معتقدند که برای شناسایی وبلاگ نویسی به عنوان روزنامه نگاری باید درک سنتی از روزنامه نگاری را مورد توجه مجدد قرار دهیم. او معتقد است روزنامه نگاری را نباید مترادف با روزنامه ها یا مجلات یا تلویزیون و همه آن چیز هایی که به نام مطبوعات (The press)می شناسیم، قرار دهیم. روزنامه نگاری به تعبیر جیمز کری کتاب روزانه جمعی ماست که زندگی مشترک ما را ثبت و ضبط می کند. آنچه پوشش داده نمی شود، حفظ هم نمی شود. خلق و حفظ حافظه مشترک جمعی (چه به صورت تاریخی و تقویمی و چه به صورت باز و آزاد و فارغ از قاعده های معمول) باز هم فعالیتی روزنامه نگارانه است که می تواند به صورت مجازی و در هر جا و تقریباً تحت هر شرایطی محقق شود (Gill, 2004). لاسیکا نیز دیدگاه مشابهی را مطرح کرده و گفته است برای من روزنامهنگار، هر کسی است که شاهد رویدادهای اطرافش است و یا اینکه مفسر این رویدادهاست و آنها را صادقانه و به طور صحیح گزارش می کند (Lasica, 2002).
جی روزن (Jay Rosen) در مقاله ای با عنوان «بلاگرها در برابر روزنامه نگاران دست برتر را دارند» از دوران هیجانانگیزی در روزنامهنگاری سخن میگوید که در آن همچون بافت اجتماعی بزرگی که تغییرات از آن سر بر میآورند، هر چیزی دچار دگرگونی میشود. روزن استدلال می کند که اکوسیستم جدیدی در حال شکلگیری و توسعه است که در آن وبلاگ نویسی و روزنامه نگاری همزیستی دارند، بر هم تاثیر می گذارند و همچنین همدیگر را شکل می دهند. جی روزن قرار دادن وبلاگنویسها در برابر روزنامهنگاران را کار نادرستی می داند و معتقد است آنها مکمل یکدیگر هستند. او این تردید را مطرح میکند که اگر حاکمیت روزنامهنگاری سنتی افول کند و یا اینکه وبلاگنویسها نقطه ضعفهای روزنامهنگاران را مشخص کنند، معلوم نیست که آیا این نگرانی ها به زودی پایان مییابد یا خیر. برخی از این وبلاگها روشهای اصلی روزنامهنگاری را به تمسخر میگیرند. عدهای با ردیابی اخبار سعی میکنند کیفیت کار روزنامهنگاران را بالا ببرند. این تضاد بیشتر میشود زیرا وبلاگنویسها و روزنامهنگاران کارهایشان تداخل گستردهای با یکدیگر دارد. هر کدام از آنها رویدادهایی را به مخاطبان میرسانند و مسائل را تفسیر میکنند و اطلاعات جمعآوری میکنند» (Rosen, 2005). سخنان روزن از واقعیتی حکایت دارند که بر اساس آن به تعبیر ویلیس و بومن (Willis & Bowman) وبلاگها روز به روز با جذب تعداد بیشتری از خوانندگان قدرت نفوذشان را توسعه دادند در عین حال که برای خوانندگان بیشتری جذاب شده اند. به گفته والتر موسبرگ (Walter Mossberg) ستون نویس وال استریت ژورنال (Wall street Journal) بلاگها به نوعی شکل جدیدی از روزنامه نگاری هستند، آنها باز هستند برای هر کسی که در وب برای خودش آن را ایجاد کند. او حسن وبلاگها را در این می داند که صداهای تازه (Fresh Voices) در موضوعات متنوع مسائل ملی ایجاد می کنند و با لینک هایشان به ایجاد جوامعی حول علاقه های مشترک کمک می کنند (Willis & Bowman, 2003).
تحقیقات جانسون و کی (Kaye&Johanson) نیز در سال 2004 نشان داد که خوانندگان وبلاگ به این دلیل وبلاگ نویسی را روزنامه نگاری در نظر میگیرند که از بسیاری جهات بهتر از رسانه های سنتی است. نارضایتی از رسانه های سنتی، انگیزه ای برای استفاده از وبلاگ {خواندن وبلاگ} است. اما تحلیل محتوای فضای وبلاگها کمتر این مفهوم را تقویت کرد که اکثر بلاگرها کار روزنامه نگاری می کنند (Tremayne, 2007). اما در مقابل مقاومت هایی وجود دارد برای مثال بیل تامپسون، استاد میهمان در مدرسه خبرنگاری یونیورسیتی در لندن در روزنامه بریتانیایی گاردین می نویسد: «در یک کلام، وبلاگ نویسی روزنامه نگاری نیست. همین و بس! » (Lasica, 2003). و البته برای دیدگاههای مخالف دلایل تامل برانگیزی نیز مطرح می شود. برای مثال ربکا بلاد معتقد است برخی وبلاگ ها-حداقل گاهی اوقات-کار روزنامه نگاری انجام می دهند. در واقع به تعبیر ربکا بلاد مخالفان اینکه وبلاگنویسی نوعی روزنامه نگاری است معتقدند وبلاگنویسی خارج از قواعد حرفه ای روزنامه نگاری قرار می گیرد. برای مثال خود او در این مورد معتقد است که اگر او به یک مقاله خبری گزارش شده توسط فرد دیگری متصل (لینک) شود و نظرش را درباره آن بیان کند کار روزنامه نگاری انجام نداده است.
هنگامی که برای اظهار نظر درباره موضوعی به جستجوی اطلاعات تکمیلی در شبکه می پردازیم- با تحقیق سرو کار داریم نه با روزنامه نگاری. ممکن است گزارشگران هنگام نوشتن به همین شکل به تحقیق بپردازند، اما تحقیق به تنهایی یک فعالیت روزنامه نگاری محسوب نمی شود. وبلاگ نویسان ممکن است اظهار نظرات خوانندگان را به عنوان منبع اطلاعات درباره موضوعی که آن را در وبلاگ ثبت کرده اند در نظر بگیرند اما این اظهار نظرات حکم نامه هایی را دارند که سردبیر یک روزنامه دریافت می کند و گزارش محسوب نمی شوند. او در عین حال یادآور می شود که وبلاگ ها بدون هیچ تردیدی در روزنامه نگاری مورد استفاده قرار خواهند گرفت، اما بیشتر وبلاگ نویسان همچنان رویه ای کاملاً متفاوت با روزنامه نگاران خواهند داشت (Blood, 2003).
لاسیکا می گوید معمولاً اگر به یک روزنامه نگار بگویید که وبلاگ ها جنبه هایی را از حرفه روزنامه نگاری را در خود دارند، با استهزاء و ریشخند او مواجه خواهید شد. وبلاگ نویسها معمولاً هیچ گونه آموزش خاصی ندیدهاند و احترامی برای قواعد و استانداردهای رسانه های رسمی خبری قائل نیستند (Lasica,2003). به قول اریک زورن (Eric Zorn) ستوننویس روزنامه شیکاگو تریبون (Chicago Tribune) هنوز بسیاری از روزنامه ها برای تجربه یک قالب جا نیافتادهای که خودش را به صورتی هدایت نشده و فوری تعریف می کند، بیمیل هستند. ناشیسون (Nachison) می گوید هربار که وبلاگ را به سردبیری متذکر می شوم اولین سوالی که می پرسد این است: چه کسی آنرا ادیت می کند (Heyboer, 2004). اما این سوال صورت مساله را پاک نمی کند. واقعیت این است که دغدغه های روزنامهنگاران برای آنچه لوری «چالش روزنامه نگاری» می خواند بسیار است.
لوری با تردید این پرسش را مطرح کرده است که آیا روزنامهنگاری میتواند آسیبپذیریها را برطرف کرده و اطلاعات خبری را مهار کند. او آینده را مبهم می داند اما تصریح می کند که «ولی پر واضح است که روزنامهنگاری در کوتاه مدت دچار تحولاتی خواهد شد. این تلاشها برای حفظ تسلط روزنامهنگاران موفق یا ناکام خواهد بود و میتواند روند روزنامهنگاری اصلی را تغییر دهد» (Lowrey, 2006, P.494).
تاثیر وبلاگ نویسی بر روزنامه نگاری
کویین در کتاب روزنامه نگاری همگرا شرح می دهد که چگونه صنعت خبر در قرن 21 متاثر از تکنولوژی های مسلط عصر حاضر (یعنی وب، ای میل، وبلاگ و نسل سوم تلفن همراه) است. او تکنولوژی مبتنی بر صفر و یک را زبان روز جهان دیجیتال می داند. او پیش بینی کرد که که توسعه این تکنولوژی ها، روزنامهنگاری را طی دهه های آینده دگرگون خواهد کرد(Quinn, 2005). این واقعیتی است که بسیاری محققین بر آن تاکید کردهاند. از جمله بکت و مانسل (Beckett&Mansell) که در مقاله رسانه های جدید و روزنامه نگاری شبکه ای، از تغیرات پیش روی جهان رسانه ها نوشته اند. آنها توضیح داده اند که رسانه های خبری سنتی شامل گزارشهای تاریخ مصرفدار بودند. تولید در آنها خیلی گران بود. برعکس اشکال جدیدی از آنچه ما آنرا روزنامهنگاری شبکه ای میخوانیم با تکیه بر رسانه های جدید در حال رشد است. آنها در تمام ساعات شبانه روز در دسترساند و اغلب تا حدی تعاملی هستند، تولید محتوای آنها ارزان است و به هرحال توضیح می دهند که بواسطه این خصوصیات، کار روزنامه نگاری نیز نیازمند تغیرات و استفاده از این رسانه های جدید و از جمله وبلاگ است (Beckett&Mansell, 2008). در خصوص این مهم میتوان گفت که تقریباً یک اجماع وجود دارد. تحقیقات بسیاری در این مورد انجام شده است از جمله تحقیقی که امسال (2008) موسسه زاگبی اینترنشنال به سفارش مجمع جهانی سردبیران انجام داده است. موضوع این نظرسنجی بررسی دیدگاه سردبیران درباره کیفیت و سرعت تحول رسانه های سنتی و ورود آنها به حوزه چند رسانهای بود. «براساس این نظرسنجی، 63 درصد پاسخ دهندگان گفتهاند کیفیت روزنامه نگاری در 10 سال آینده بهبود خواهد داشت. به نظر 44 درصد پاسخدهندگان، در آینده اینترنت به پرمخاطبترین رسانه خبری تبدیل میشود. طبق این نظرسنجی، 72 درصد روزنامهنگاران در آفریقا و خاورمیانه، قرار است در آینده به صورت چندرسانه ای در زمینه نشریات چاپی و آنلاین فعالیت کنند تا علاوه بر تهیه مطالب مکتوب، گزارش های ویدیویی و تصویری هم منتشر کنند. طبق گزارش وبلاگ سردبیران جهان، نتایج این تحقیق حاکی از «خوشبینی قاطع» به آینده روزنامهها و پذیرش انقلاب چند رسانهای است. بنابر این گزارش، این نظرسنجی همچنین نشان می دهد تحریریههای روزنامه ها در حال فاصله گرفتن از ذهنیت کار کردن در محیط مطبوعات مکتوب و حرکت به سوی فعالیتهای چندرسانهای هستند» (World editors forum, 2008).
به تعبیر هارپر یک دهه پیش کلمه «وبلاگ» واقعا وجود نداشت اما امروز وبلاگها تاثیر عمیقی بر خبرنویسی در جهان وب ایجاد کردهاند (Harper, 2005). بنابر آمار وب سایت تکنوراتی (Technorati) هر روز 175 هزار وبلاگ در جهان ایجاد می شود. (Europeandigitaljournalism, 2008) بی شک رشد و توسعه وبلاگ نویسی بر عادات مصرف رسانه ای مخاطب تاثیر گذاشته و ساز و کار رسانه ای را از خود متاثر می سازد. این دغدغه به روشنی در کارت دعوتی که الکس جونز (Alex Jones) برای صاحبنظران مدعو در کنفرانس بزرگ بین المللی دانشگاه هاروارد (2005) با عنوان «وبلاگ نویسی، روزنامه نگاری و اعتبار؛ حوزه های منازعه و زمینه های مشترک» نوشت، کاملاً مشخص است.
«انگیزه مشترک همه ما در برپایی این کنفرانس این اعتقاد ماست که جهان ژورنالیسم دارد بواسطه وبلاگ نویسی و به طبع آن فضای وبلاگها تغییر شکل میدهد. جای تردید نیست که پدیده وبلاگ نویسی بخصوص بلاگرهایی که بر مسائل اجتماعی سیاسی متمرکز هستند، راه های تنظیم خبر در صفحات اول روزنامه ها را تغیر دادهاند. حوزه های مشترکی که این دو رویکرد مختلف به اخبار در مدیریت خبر می توانند داشته باشند کدامند؟ آیا روزنامهنگارانی که بلاگر هم هستند همواره در کارشان با استانداردهای متضاد و ناسازگار درگیرند؟» (Mackinnon, 2005).
دغدغه های جونز حکایت از افق های جدیدی می کند که بواسطه وبلاگ نویسی در روزنامه نگاری در حال شکل گیری است. برخی اشکال جدید از آنچه دارد پیش می آید تحت عنوان «روزنامه نگاری شبکه ای» (Networked journalism) شناخته می شود، به طور گستردهای قابل مشاهده است. این اشکال (فرمهای) جدید روزنامه نگاری فرم های جدیدی از مرزبندی را که تا کنون امکان نداشت را ایجاد می کند. بکت و مانسل ریشه این گشایش در روزنامه نگاری را در امکان درک بهتر تفاوتها و تمایزات در میان مخاطب می دانند. آنها بر این باورند که اگرچه روزنامه نگاری شبکهای هنوز فضای باز کاملی برای گفتگو ایجاد نکرده است، اما بواسطه اینکه روزنامه نگاران نقش جدیدی پیدا کردهاند و صداهای بیشتری در این فضا شنیده می شود، نیاز در حال رشدی برای فهم الزامات اشکال جدید مرزبندی که بوسیله این شکل جدید روزنامه نگاری تشویق شده است، وجود دارد. به عقیده این دو پژوهشگر، توسعه اشکال روزنامه نگاری ممکن است مبنا و پایه ای برای دیالوگ عمومی ایجاد کند تا اخباری در مورد افراد دورتر گفته شود و درک بهتر مهیا شود. پیامد آن ممکن است فرصتهای تازه برای ارتقای سهیم کردن ایده ها و دیدگاه ها باشد (Beckett&Mansell, 2008). به دیگر سخن، وبلاگ نویسی چنان رابطه مخاطب با روزنامه نگار را متحول می سازد که طرح جدیدی از روزنامه نگاری در می اندازد. این مهم تنها منحصر در این رابطه نیست بلکه نقطه عزیمت بسیاری از گفتمان ها در مورد وبلاگ از این استدلال ریشه و مایه می گیرد که وبلاگ این قابلیت را دارد که روش های گزارشگری و پوشش خبری را تغیر دهد و تحولی را در نرم ها و قواعد عملی روزنامهنگاری موجود ایجاد کند (Hermida, 2008).
ریشه های این تحول را باید در ویژگی ها و شایستگی های این رسانه مبتنی بر وب2 دانست. شکرخواه این ویژگی ها را به شرح زیر بر می شمارد:
– تعاملی بودن (Intractivity): به مفهوم دو سویه شدن و دارا شدن ویژگی های کانال های بین فردی و جمعی به طور همزمان و تغییر مفهوم جریان یک سویه اطلاعات
– جمع زدایی (Dimassification): به این معنی که اکنون کنترل سیستم های ارتباطی از تولید کننده پیام به مصرف کننده پیام منتقل شده و به مرور به ارتباطات تخصصی و تبدیل پخش پهن به پخش محدود (Narrow casting ) به (Broad casting) انجامیده است.
– ناهمزمانی (Asynchronous): امکانات جدید در پخش و ضبط ویدیویی باعث غلبه بر عنصر زمان شده و کاربر حالا قابلیت کنترل ارسال و دریافت پیام را از جنبه زمانی دارد. با این امکان می توان بر جبر زمان غلبه کرد.
تمرکز زدایی (Decentralization): حالا مرکزیت با فرستنده ها نیست بلکه با افراد است. ارتباطات مثل پست، سفارش پذیر شده است و می تواند پیام هر کس را به خود او برساند. این امر در دوران غلبه ارتباطات جمعی یکسویه وجود نداشت.
ظرفیت باند (Band capacity): انفجار اطلاعات از همین منظر مطرح است. ظرفیت باند به میزان ورودی اطلاعات به یک مجموعه اطلاق می شود و یک ویژگی رقابتی به حساب می آید.
انعطاف پذیری (Flexibility): این امر باعث شده است تا هر وقت که اراده بکنیم بتوانیم وارد سپهر اطلاعات شویم. در این حالت زمان و مکان معنی ندارد.کاستن از زمان اخطار: رسانه های دوسویه ارتباطی “زمان اخطار” یعنی فاصله ارسال تا دریافت پیام را به حداقل رسانده اند.
گسترش دامنه پذیرش و کاستن از توزیع کنندگان: یعنی افزایش مخاطب و پیاده شدن تئوری دستان کمتر در توزیع که به انحصار در پخش می انجامد (شکرخواه، 1379).
از منظر این ویژگی ها می توان تاثیراتی که وبلاگ بر روزنامه نگاری میگذارد را مورد بررسی قرار داد، چرا که این فرمت رسانه ای نوظهور دارای برد و برش رسانه ای بیشتری است. کی ضمن تاکید بر این نکته می گوید «آنچه وبلاگها را از دیگر منابع اینترنتی متفاوت کرده است، رشد قدرت تاثیرگذاری آنها در به تحرک وا داشتن شهروندان (برای بوجود آوردن تغیرات سیاسی اجتماعی) است. وبلاگخوانها دور بلاگرها جمع می شوند و به صورت منحصر به فرد و خود ساخته ای به عنوان دیده بان دولت و رسانه های جمعی عمل می کنند (Kaye,2007,p128). از این روست که پاول اندروز میگوید: «من همچنان بر این باورم که وبلاگ ها- پا به پای دیگر رسانه های دستکم گرفته شده مثل لیست ایمیل ها (Mailinglist)- در حال دگرگون کردن کارکرد فعلی روزنامه نگاری هستند. او معتقد است این احتمال وجود دارد که رسانه های جمعی در آینده بیشتر به سوی الگوی وبلاگ نویسی روی آورند و روزنامه نگاری از شکل فعلی انتشار متمرکز، از بالا به پایین و یک طرفه اطلاعات به ارتباطات آنلاین چند سویه و مبتنی بر چرخه تعامل و تبادل دائمی اطلاعات تغییر ماهیت دهد. » (Andrews, 2003).
جی روزن در مقاله «بلاگرها در برابر روزنامه نگاران دست برتر را دارند» از دو محور اساسی در این ویژگیها سخن میگوید: جابجایی قدرت از تولیدکنندگان رسانه به مردم که به عنوان مخاطب شناخته می شوند. او همچنین به این نکته اشاره می کند که ما به یک دایره لغت جدیدی نیاز داریم. اصطلاحاتی همچون مخاطب و مصرف کننده و بیننده و خواننده دیگر حق مطلب را ادا نمی کنند چون بواسطه رسانه های جدید مخاطب میتواند نظر و دیدگاه خودش را (درقبال پیامی که دریافت کرده است) منعکس کند. مساله دوم فقدان سلطه (Sovereignty) یا به عبارت دیگر فقدان کنترل انحصاری است. حوزه ای که پیشتر به طور انحصاری در کنترل روزنامه نگاران بود و حالا دیگر به طور انحصاری تحت کنترل آنها نیست. امروز هر کسی می تواند به صورت رایگان و یا با هزینه کمی در محیط وب تولید محتوا کند. از این رو روزنامه نگاران دیگر تیترهای نشریات را در انحصار خود ندارند. خبرنگاران حرفهای رسانه ها که در قرن پیش دارای قدرت انحصاری در تعین اخبار مهم و مسائل اجتماعی و سیاسی بودند امروز باید این قدرت را با رسانههای جدید که گسترده و تاثیر گذارند تقسیم کنند.
دو عامل فوق باعث شده است تا بلاگرها جریان اصلی روزنامه نگاری و شاخص های آن را به چالش بکشند. روزن نتیجه می گیرد در حالیکه کار بلاگرها بستگی دارد به کار روزنامه نگاران حرفه ای که در محیط وب حضور دارند و از امکانات این فضا برای گفتگوهایشان و لینک های وب استفاده می کنند. آنها انواع جدیدی از جریانهای اطلاعات ایجاد می کنند. بلاگرها این پلاتفورم را توسعه می دهند و گفته می شود یک روز روزنامه نگاران توسط آنها فتح می شوند و به همین دلیل است که همه روزنامه نگاران حرفه ای باید به آنها توجه کنند» (Rosen, 2005).
چراکه وبلاگ بسیار فراگیر شده است و به تعبیر لوری وبلاگ نویسها نظر افرادی را که مورد بیتوجهی روزنامهنگاران قرار گرفتهاند به گوش مردم میرسانند. آنها کاستی کار روزنامهنگاران را در این زمینه جبران میکنند. وبلاگنویسها روزنامهنگاران را به چالش میکشند و رویدادها و مسائل خاصی را بزرگ جلوه میدهند و برخی اخبار دسته اول را گزارش میکنند. وبلاگنویسها اطلاعات و تفسیرهایی دارند که در این رسانهها به آنها بیتوجهی شده است.
لوری همچنین از تحقیقاتی می گوید که در آن طبق شواهدی محدود معلوم شد که وبلاگنویسها دستور کار رسانهها را تعیین میکنند و این از جمله تاثیرات وبلاگ نویسی بر روزنامه نگاری به شمار می رود.
ویلیس و بومن (Willis & Bowman) این تاثیر را در دروازه بانی خبر نیز ساری و جاری می دانند و معتقدند نخستین بار زمانی حرفه روزنامه نگاری خود را در لحظهای تاریخی یافت که هژمونی دروازه بانی خبر که در انحصار آنها بود نه تنها توسط تکنولوژی جدید و رقبا بلکه توسط خود مخاطبانی که به آنها سرویس می دادند، تهدید شد. مخاطبانی که به ابزارهای سهل الاستفاده نشر در فضای وب مجهز شدهاند و در تولید و پخش اخبار و اطلاعات مشارکت فعال دارند (Willis & Bowman, 2003).
البته همانطور که والتر شاپیرو نویسنده سیاسی روزنامه “یو اس ای تودی” گفته است زوایای این تاثیر هنوز کاملا مشخص نشده است. او می گوید اگرچه گاهی از این پدیده نو استقبال می شود و گاهی نیز در برابر آن موضع گرفته می شود. اما وبلاگها اثری قطعی بر ژورنالیسم دارند اگرچه به نظر می رسد که امروز در نوعی قرون وسطای وبلاگی به سر می بریم» (شکرخواه، 1386). با این حال «تحقیقات اخیر نشان داده اند که بار مسئولیت روزنامه نگاری شهروندی بر دوش وبلاگ است. به عقیده روزن روزنامه نگاری باید از رسانه های جدید برای تشویق به مشارکت و مناظره عمومی استفاده کند» (Rutigliano, 2007, p225). در وب سایت یک نشست علمی که در آن یک گروه برگزیده (انتخاب شده) از روزنامه نگاران، آکادمیسینها اگوست 2007 در دانشگاه جورج واشینگتن (George Washington)در مورد ساختن اتاق خبر آینده، تعهد در برابر نسل جدید و بازتعریف ارتباط میان شهروند و رسانه هم اندیشی کردند، آمده است:
«روزنامه نگاری بر سر چهارراه است. در شرایطی که روزنامه نگاری عملا دارد خودش را با واقعیتهای اجتماعی، اقتصاد جدید و فن آوریهای جدید وفق می دهد، دیگر چه چیز ارزشهای پایهای (basic values) روزنامه نگاری را حمایت خواهد کرد؟ شرکت کنندگان می کوشند تا با الهام از تجربیات عملی، روزنامه نگاری را از نو ابداع (Reinvent) کنند.» و در مطلبی دیگر در خصوص همین نشست علمی میخوانیم:
«امروز چارچوب جدیدی برای مفهومسازی (Conceptualizing) جمع آوری و پخش خبر از طریق گفتگوها و کار جمعی روزنامهنگاران و دانشگاهیان در حال گسترش است. روزنامهنگاری از «منابع معمول» (Usual sources)فراتر رفته است و روشهایی را پیشنهاد می کند تا جامعه خبری قدرتمندتر و هماهنگ تری در رسانه های بزرگ (Mainstream) و رسانههای خرد (Grassroots) {مثل وبلاگها} بوجود بیاید.» (Journalism the Matters, 2007).
اعتبار وبلاگ
کن پولمن (ken Paulman) می گوید: «ما همه اخبار را با یک استاندارد کار می کنیم. با احترام به اینکه آنلاین باشند و یا چاپی. اما سوالاتی که مطرح می شود این است که آیا مخاطبین اطلاعاتی که از اینترنت میگیرند را با استاندارد دیگری نزد خودشان نگه میدارند؟ آیا شما اعتماد بیشتری به خبری دارید که بر برگه های سفید و سیاه روزنامه است یا این خصوصیت آن را متفاوت می سازد؟» (Baltatzis, 2006). اگرچه منظور او از این سوال روشن است اما واقعیت این است که یکی از نخستین انتقاداتی که به وبلاگ نویسی (از سوی و طرفداران رسانه های سنتی می شود) این است که اطلاعاتی که وبلاگها ارائه می دهند فاقد اعتبار است.
برای مثال باتازیس (Baltatzis) معتقد است شایعات جایگاهی طبیعی در جهان وبلاگ دارند، همچنان که یاوهگویی و عقده های شخصی. اعتماد (Trust) و پایایی (Reliability) در این فضا با مشکل مواجه هستند (Baltatzis, 2006). در اوایل سال 2003، لسلی واکر در روزنامه واشنگتن پست نوشت: «خوانندگان هرگز نخواهند توانست برای دست یافتن به اخبار و اطلاعات موثق به وبلاگ ها اعتماد کنند، چرا که وبلاگ نویسان برخلاف روزنامهنگاران به اصول و ضوابط تثبیت شده رعایت انصاف، راستی و حقیقت پایبند نیستند (Lasica, 2003).
اما تحقیقات کی و جانسون (Kaye & Johonson) در سال 2004 نشان داد خوانندگان وبلاگها [حداقل در آمریکا] چندان با آن موافق نیستند. آنها دریافتند که 74 درصد از خوانندگان وبلاگ، مطالب آنها را در حد متوسط یا زیاد، معتبر میدانند اما بسیاری نیز اذعان داشتهاند که وبلاگها بیطرف نیستند. آنها این تضاد را اینگونه توضیح دادند: «برخی استفاده کنندگان از وبلاگ میدانند که اطلاعات ارائه شده در وبلاگها یک جانبه است اما آنها با آن جنبه از دیدگاه موافقند و صداقت نویسنده را تحسین بر انگیز میدانند.» .(Tremayne, 2007, p264) اما نه تحقیقات جانسون و کی (2004) و نه تحقیقات اولند و دیلکو (Eveland and Dylko) نشان نداده اند که استفاده از وبلاگ باعث کاهش استقبال از رسانه های سنتی می شود. جانسون و کی دریافتند که وقتی استفاده کنندگان از وبلاگ به اعتبار وبلاگ پی بردند اکثر آنها رسانه های جریان اصلی را به عنوان چیزی خیلی معتبر دانستند (Tremayne, 2007, p264).
کی و جانسون در سال 2004 تحقیقی انجام دادند و دریافتند که تقریباً همه هزار خواننده بلاگی که مورد سوال قرار گرفته اند که چرا برای گرفتن اطلاعات در مورد جنگ عراق از وبلاگ استفاده می کنند، گفته اند که وبلاگها یک منبع جایگزین اخبار و اطلاعات هستند که توسط رسانه های سنتی فیلتر می شوند. خوانندگان وبلاگ استدلال کردند که وبلاگها، اخبار با صحت (Accurate) بیشتر، عمیقتر و اغلب دست اولی در مورد جنگ ارائه می کنند که توسط افرادی نوشته شده است که بیشتر درباره واقعیتهای جنگ می نویسند تا روزنامه نگاران سنتی. وبلاگها همچنین تحلیلهای تاملبرانگیزی در مورد جنگ ارائه می کنند که اغلب احساس میشود رسانه های سنتی فاقد آن هستند (Kaye&Johanson, 2007, p167).
لوری در این مورد معتقد است محتوای کار وبلاگنویسها بر اساس مطالبی است که روزنامهنگاران سنتی به آنها بیتوجه بودهاند. بنابراین، کار وبلاگنویسها بر اساس نکاتی است که مورد بیتوجهی روزنامهنگاران سنتی واقع میشود. انتشار مداوم، فرصتی برای مخاطبان ایجاد میکند تا از نکات مورد غفلت رسانهها بهره ببرند. مخاطبان، مطالب منتخب خود را از بین نوشتههای وبلاگنویسها انتخاب میکنند و بهتر میتوانند برای دریافت مطالب رسانهها وقت تخصیص دهند» (Lowrey, 2006, p488). او از تحقیقات مک کویل و تاکمن (2000) می گوید: ب«نابراین، روزنامهنگاران ترجیح میدهند فقط اخبار منابع خبری رسمی را منتشر کنند. در مقابل وبلاگ نویسها نظر نهادهای غیررسمی را جویا میشوند» (Lowrey, 2006, 494) به تعبیر شکرخواه، یک جنبه از کار وبلاگها این است که «آنها به جای خبرهای جاری، بیشتر در قبال خبرهای خاص به مخاطبان هشدار میدهند» (شکرخواه، 1384، ص183).
اما به هر جهت این واقعیت را نمی توان نادیده گرفت که وبلاگنویسها اگرچه ناشران منفرد و گسسته هستند اما با شبکههای وسیع در ارتباط هستند.
لوری بر اساس تحقیقات ریگن و ریندلز در سال 2004 می نویسد: «برخی از بلاگنویسهای مشتاق میگویند مهم نیست که گزارشهای بلاگنویسها دقیق باشد زیرا عملکرد سایر بلاگنویسها همچون سوپاپ اطمینان است. گرچه این استدلال جذاب است ولی معلوم نیست که شبکه وبلاگنویسها بتواند دقت لازم را ایجاد کند» (Lowrey, 2006, p480). اما با همه اینها «در فضای وبلاگ (به عنوان یک کل)، مکانیسم هایپرلینک است. بوسیله پیونددادن و برقرار کردن پیوند در هر پست، بلاگرها به طور جمعی تصمیم میگیرند که کار چه کسی مهمتر است و اعتبارش بیشتر است. این یک سیستم کاملاً درست و کارا نیست.
در برخی از وبلاگهای گروهی تجارتی، مکانیسم دیگری مورد استفاده قرار میگیرد که شامل این توانایی است که یک پست چند بار توسط خوانندگان خوانده شده است. پستهایی که بیشترین میزان دیده شدن را داشته باشند در صفحه اصلی برجسته می شوند و دیگران به راحتی میتوانند به آن دسترسی داشته باشند» (Tremayne, 2007, p265). به عقیده بالتاتزیس در فضای وبلاگی، جوامعی با اطلاعات مناسب و قابل اعتنا و اتکا پرورده می شوند. در این فضا یک وبلاگ در صورتی می تواند رشد کند که اطلاعات مناسب و معتبر طبق نظر اعضای جوامع بفرستد. تفاوت بین روزنامه های سنتی و وبلاگها این است که وبلاگها برای مخاطبانشان «بازتر» عمل می کنند و آنها در تولید خبرها مشارکت دارند و در موارد افراطی مخاطبان همچنین می توانند اخبار خودشان را هم منتشر کنند (Baltatzis, 2006).
اما به هر ترتیب از آنجا که معمولا چیزی که توسط بسیاری تایید می شود معمولا از اعتبار برخوردار است و اساساً منطق ویکیها هم همین است. میتوان گفت که مطالب وبلاگها دارای اعتبار هستند. ضیایی پرور مطالب وبلاگها را دارای «ارزش خبری» بسیار بالا می داند و معتقد است قابلیتهای آنها برای تبدیل شدن به رسانه های جایگزین غیر قابل انکار است. او می گوید: «برخی روزنامهنگاران با صرف کردن بخشی از اوقات کاری خود به گشت و گذار در کوچه پس کوچه های وبلاگها به شکار سوژه می پردازند. مطالعه احساسات و دیدگاههای وبلاگنویسان در کمترین زمان اطلاعات گرانبهایی به روزنامه نگار منتقل می کند که به دست آوردن آن از راه مشاهده و یا مصاحبه و تحقیق مدت زمان زیادی طلب می کند. وبلاگها از این زاویه همچون دماسنج های اجتماعی هستند که درجه حرارت جامعه را نشان می دهند. با مطالعه وبلاگها به صورت هدفمند و آگاهانه می توان حتی به پیش بینی رخدادهای آینده پرداخت و گرایش ها و تمایلات قشرهای خاص از اجتماع را مورد ارزیابی قرار داد. در یک بررسی نمونه ای از میان حدود 50 خبرنگار و روزنامهنگار یک روزنامه سراسری کشور مشخص شد که بیش از 10 نفر از آنان دارای وبلاگهای مخصوص خود هستند. تعدادی از روزنامهنگاران روزنامه های توقیف شده نیز کار خود را با راه اندازی وبلاگها اختصاصی دنبال میکنند» (ضیایی پرور، 1382).
تحقیقی سال 2005 در داشگاه تمپل (Temple) انجام شد، در مورد اینکه تا چه درجه ای وبلاگها به آنچه که در چاچوب کار حرفه ای (عملی) ژورنالیستی پذیرفته شده است (از جمله صحت، بی طرف و عینیت) وفاداراند؟ باید گفت که طبق گزارش نتیجه این تحقیق اینکه وبلاگها گرایش دارند به اینکه با سرعت بیشتر و به طور رایج (در مقایسه با رسانه های غالب (mainstream media)) اشتباهات را اصلاح کنند، “تا حدی طعنه آمیز” دانسته شده است (Harper, 2005).
وبلاگ نویسی در روزنامه نگاری و ضرورت آموزش
با وجود همه مسائلی که مطرح شد، عمده کارشناسان بر این عقیده اند که فارغ از اتفاق نظر در خصوص چارچوبهای نوین روزنامه نگاری و نقش و جایگاه رسانه های جدید در این چارچوب، قاطبه کارشناسان، روزنامه نگاران و اصحاب رسانه در این مهم به توافق رسیده اند که صنعت رسانه و کسب و کار سازمان های رسانه ای به دلیل رسانه های جدید باید تغیرات جدیدی را بپذیرد و مدیریت کند. ایان بورل (Ian Burrell) دبیر بخش رسانه روزنامه آنلاین ایندیپندنت انگلستان در پی یافتن پاسخی برای آن لاین و آینده روزنامه ها، با چند تن از بزرگان و صاحبنظران رسانهای این کشور به گفتگو نشسته است. از مجموع دیدگاهها این نتیجه گیری مطرح شده است :
روزنامه ها قرار نیست از بین بروند به شرط آنکه: آینده روزنامه ها در گرو پذیرش و درک کامل و درست از جهان آنلاین و دنیای دیجیتال است. روزنامه ها باید به سمت همگرایی و اتاق های خبری همگرا پیش روند.
– آنچه به عنوان درآمد مالی ناشی از آگهی های بازرگانی نامیده می شود به دنیای آنلاین کوچ کرده است.
– آگهی در پی مخاطب می آید، و مخاطب هم اینک (البته در کشورهای پیشرفته) در جهان آنلاین به سر می برد پس باید برای جذب آگهی به دنبال مخاطبان آنلاین رفت.
– محتوای خوب شما در فضای آنلاین مخاطبان آنلاین را به سمت روزنامه چاپی شما جذب می کند.
– تغییر حتمی است. هرچه زودتر روزنامه های چاپی تغییر را قبول کنند و به بهترین نوع آن برسند در بازی جلوتر خواهند بود.
– مخاطبان روزنامه های چاپی، افراد سی سال به بالا هستند. باید فکری برای ده ساله ها تا سی ساله ها کرد.
– نباید به دنیای آنلاین اخم کرد و آن را تهدیدی بزرگ دانست. باید به آن لبخند زد و آن را به عنوان فرصتی جدید برای کسب درآمد و مخاطب پذیرفت» (نوروزپور، 1385).
سوالی که مطرح است این است که آیا روزنامه های سنتی به مرور از بین خواهند رفت و جای خود را به دنیای جازی و تارنماها خواهند سپرد؟ «بررسی ها و دیدگاههای مختلف نشان می دهد که چنین نیست. ادامه حیات روزنامه های سنتی در جوامع نیاز به بازبینی مجدد دارد. بنابراین هم روزنامه ها و هم دولت ها باید خود را برای چالش بزرگ آماده سازند» (بدیعی، 1384، ص177). نظری که بدیعی در نهایت مطرح می کند این است که «روزنامه های سنتی برای ادامه حیات خود باید از وضعیت تمرکز بر اخبار خارج شوند، به تهیه گزارش های گوناگون و متنوع از مسائل جامعه بپردازند، به نیازهای مخاطبان خود بیشتر توجه کنند، در صفحه آرایی نشریه خود تحول اساسی به وجود آورند و مهم تر از همه، اعتماد و رضایت خوانندگان خود را جلب کنند» (بدیعی، 1384، ص179).
هاوارد اونز (Howard Owens) نیز در مطلبی با عنوان”12 کاری که روزنامه نگاران می توانند انجام دهند برای اینکه روزنامه نگاری را حفظ کنند” به سادگی و روشنی توصیه می کند که سردبیران و روزنامه نگاران باید بیشتر به وب گرایش پیدا کنند. تعدادی از توصیه های او چنین است:
-بلاگر شوید. این به این معنی نیست که یک وبلاگ را شروع کنید اما این هم ایده بدی نیست. آنچه که مهمتر است این است که یک بلاگخوان حریص باشید. بلاگ خواندن باید یک کار روتین روزانه هر روزنامه نگار باشد. آنها باید هر وبلاگی که در حوزه کاریشان هست را بخوانند.
– مشارکت کنید. هنگامی که وبلاگ می خوانید کامنت بگذارید. اگر سایت روزنامه شما به گونه ای است که می توان برای اخبار و گزارشهایش کامنت گذاشت. حتما کامنتهایش را بخوانید و نظر شخصیتان را هم اضافه کنید.
«- به ادبیات و زبان وب مسلط شوید. شما باید بدانید که فلش (Flash) چیست و فرقش با آژاکس (AJAX) چیست و HTML, RSS, XML, IP, HTTP و FTP به چه معناست» (Owens, 2007)
پاتریک بالتاتزیس در گزارشش از سومین کنفرانس روزنامه نگاری خلاقانه که در 29 می سال 2006 با عنوان «آیا وبلاگ نویسی روزنامه نگاری را خلق می کند؟» انجام شده است. دو توصیه دارد یکی به روزنامه نگاران و یکی به مدیران رسانه ای:
روزنامه نگاران: وبلاگ نویسی را شروع کنید اگر احساس می کنید که چیزی را برای گفتن دارید و می خواهید که آنرا بگویید.
مدیران: کارکنانتان را به وبلاگ نویسی تشویق کنید و یا کارکنان جدیدی که به نظر می رسد خوب وبلاگ می نویسند. مک کراکن (McCracken) گفته است: «بهترین وبلاگهایی که خوانده ام توسط روزنامه نگاران نوشته نمیشده اند». پس کسی را مجبور به وبلاگ نویسی نکنید مگر اینکه آنها خودشان را به حفظ یک گفتگوی مدام با خواننده متعهد بدانند. او در این تحقیق صریحاً نتیجه گیری می کند که «با مطالعه و مصاحبه با فعالان روزنامه نگاری خلاقانه که از وبلاگ استفاده می کردند، من به این نتیجه گیری رسیدم و به نویسندگان و سردبیران خبر توصیه می کنم که برای تولید خبر راهی سفر به فضای وبلاگ شوند چراکه چه بخواهیم و چه نخواهیم روزنامه نگاری خلاقانه همین است» (Baltatzis, 2006).
این توصیه اونز و بالتاتزیس توسط بسیاری از روزنامه نگاران پذیرفته شده است. برای مثال وب سایت کاتالوگ وبلاگ، لیستی از هزار و هفتاد و سه روزنامه نگار بلاگر را در دسته بندی متنوعی، تهیه کرده است که البته امکان ثبت مشخصات دیگر روزنامهنگارانی که وبلاگ دارند نیز مهیاست (blogcatalog, 2008). و مگ هوریهان ( Meg Hourihan) در یک پنل در دانشگاه کالیفرنیا (California) در پاسخ به این سوال که آیا این ایده درستی است که روزنامه نگاران وبلاگ نویسی کنند، تصریح می کند که: «کاملاً، این کار فرصتی را در اختیار روزنامه نگاران می گذارد تا اطلاعات بیشتری را در مورد خبرها بدست آورند و امکان ارتباط مستقیم با کسانی را فراهم می کند که مطالب آنها را می خوانند. به نظرم این راهی که اخبار گزارش می شوند را تغیر می دهد و رابطه بین تولیدکنندگان اخبار و مخاطب را تغیر می دهد. به نظرم، جدی ترین چالش اتاق های خبر این است که خوانندگان فکر می کنند ما تا حد زیادی نسبت به زندگی آنها نامربوط هستیم. این تا حدی به این دلیل است که در اتاق خیر شفافیت نیست و بیش از آن به این دلیل است که تعامل در آن وجود ندارد. وبلاگها فرصت بسیار خوبی برای اتاقهای خبر هستند که برای خوانندگانشان شفاف تر، در دسترس تر و پاسخگوتر باشند. داشتن وبلاگ، قدرت و اعتبار شما [به عنوان روزنامه نگار] را نزد مخاطبتان بالا می برد. و نکته آخر اینکه: وبلاگها باید بیشتر مورد استفاده قرار گیرد هم به عنوان منبع و هم به عنوان ابزار. در طول سال گذشته بیش از بیست بار از من برای اطلاع از سابقه مطالبی که در وبلاگم منتشر کرده بودم توسط روزنامه نگاران رسانه های بزرگ سوال شد» (Lasica, 2002)
لی رینی (Lee Rainie) (مدیر و بنیانگدار موسسه پیو (pew Internet & American Life Project) در واشنگتن دی سی) در مورد نقش وبلاگ نویسی معتقد است:
اولاً، گزارشگران بطور فزاینده ای احساس میکنند که ناچار از مطالعه وبلاگها هستند چرا که به این ترتیب قادرند نبض مردم را در رابطه با موضوعات مورد علاقه شان در دست بگیرند و از مطالب وبلاگها بعنوان منبع الهام ایده های گزارشی و جایگزینی آن با مصاحبه های خیابانی و بازخورد فعالیت خودشان استفاده کنند؛
ثانیا، وبلاگها احتمالا موضوعات جدیدی را برای مطرح شدن توسط سازمانهای خبری معرفی خواهند کرد؛
ثالثا، مهمترین خاصیت وبلاگها در آن است که باعث می شوند تا میلیونها فرصت تجاری ثمربخش شوند؛
چهارم آنکه، وبلاگها منبع استاندارد اطلاعات برای گزارش اخبار دست اول و مهم هستند؛
پنجم آنکه، وبلاگ نویس ها همچنان نقش تحلیلگران ریزبین و افراد نکته سنج و موشکاف از لحاظ پوشش خبری باب روز را بازی خواهند کرد؛
ششم آنکه، وبلاگ نویسان شکاف لاجرم موجود در پوشش خبری را برطرف و شرح خبر را غنی تر میکنند. وبلاگ نویسان در اکثر مواقع، بعنوان عوامل تکمیلی اخبار MSM – و نه جانشینی برای آن – فعالیت میکنند. (رشیدی، 1387) هی بور می گوید رویای روزنامه نگاری به نام سندز (Sands) این است که روزی هر روزنامه نگار یک بلاگر باشد. او می گوید من فکر نمی کنم که این یک هوس باشد. اولین چیزی که به ذهن می رسد در مورد اینکه ما نمی توانیم این کار را انجام دهیم این است که دیگر نمی توانیم از نظر زمان با رسانه های دیگر رقابت کنیم» (Heyboer, 2004).
بالتاتیز معتقد است وبلاگها برای روزنامه نگارانی که کار حرفه ای می کنند منبع ارزشمندی است. فضای وبلاگ منبع عظیمی برای بهره برداری، استفاده از سرویس هایی مثل تکنوراتی (tecnorati.com) و گوگل نیوز برای ایده ها و استدلالات جدید برای رسیدن به ایده هایی برای گزارشهای خبری جدید و برای پیگیری اخبار سایتهای مختلف است (Baltatzis, 2006).
کیلییان استاد ژورنالیسم معتقد است «وبلاگها نوع تازه ای از روزنامه نگاری را خلق کرده اند، ما در آینده شاهد نرم افزارهای پیچیده ای برای وبلاگ نویسی خواهیم بود که به افراد این امکان را خواهند داد که نه تنها خبر و نظر، بلکه گرافیک، ویدیو، صدا را هم به کار بگیرند.» (شکرخواه، 1384، ص189). از این رو بی تردید غفلت جامعه رسانه ای ما از این مهم و بی توجهی به مجموعه امکانات ارتباطی فضای مجازی، روزنامه نگاری کشور را در عصر فن آوری های جدید ارتباطی با ضعفهای کیفی مواجه خواهد ساخت. به بیان استفان میلر روزنامه نگار روزنامه نیویورک تایمز «روزنامه نگاری، امروز یک حرفه متفاوت است. تغیر عمده جایی است که اطلاعات قرار دارد و اینکه روزنامه نگاران چگونه آنرا به دست می آورند. او معتقد است که خبرنگاران و ویراستاران بسیاری، برای روزنامه نگاری بهتر از تکنولوژی استفاده می کنند.» به تعبیر آندرز گیلنهال (Anders Gyllenhaal) امروز نیاز است که «تکنولوژی نقش بزرگتری را نسبت به هر زمانی دیگر در روزنامهها بازی کند» (Quinn, 2002, PP.8-11).
با توجه به آنچه ذکر شد، دیگر «جای هیچ گونه تردیدی نیست که به طور وسیعی روزنامه نگاران آشنا به مهارتهای استفاده از کامپیوتر مورد نیاز [صنعت رسانه] خواهند بود. گزارشگرانی که برای بازیابی اطلاعات از کامپیوتر استفاده می کنند در سالهای 1989 تا 1995 برندگان جوایز آمریکایی پولیتزر (Politzer) بوده اند. گزارش کامپیوتر- یاور (Computer-Assisted Reporting) یکی از نیازهای اساسی آینده خواهد بود. [در سالهای پیش رو] این نیاز وسیعتر و بیشتر خواهد شد چرا که داده ها بیش از پیش در سرویس های آن لاین در دسترس خواهند بود» (Herbert, 2004).
نورا پل (Nora paul) مدیر موسسه مطالعات رسانه های جدید دانشکده روزنامه نگاری و ارتباطات جمعی دانشگاه مینسوتا (Minnesota) در نشست علمی روزنامه نگاران و آکادمیسینها در دانشگاه جورج واشینگتن گفت: «من 25 سال است که در جامعه روزنامه نگاران هستم اما بحثهایی که حول این موضوع [رسانه های جدید] انجام می شود، تمرکز، توجه و اهداف کاری من و روشهای کاری ام را نو می کند برای تولید بالاترین استاندارد فرم رسانهای» (Journalism the Matters, 2007). استفان کوئین استادیار دانشگاه زید (Zayed) توصیه می کند که «روزنامه نگاران را آموزش دهید تا چگونه از اینترنت برای گرداوری خبر استفاده کنند. مطمئن شوید که آنها از تعداد زیادی از وب سایتهای مناسبی که می تواند آنها را با افراد مختلف و موضوعات قابل توجه لینک کند، اطلاع دارند. او همچنین توصیه می کند که به خبرنگاران موبایل بدهید و آموزش بدهید که چگونه از قابلیتهای مختلف آن برای بهبود کار خبری استفاده کنند. برای اتصال اینترنت به آنها پول بدهید تا بتوانند از خانه نیز از اینترنت برای کار خبری استفاده کنند.» (Quinn, 2002, PP. 184-186).
اسکات روزنبرگ، مدیر عامل «سالن»، سال گذشته در این نشریه نوشت: «وبلاگ ها جهان رسانه ها را گسترش می دهند. آن ها موجودات زنده این جهان محسوب می شوند که ساکن وب (اینترنت) می باشند و خصوصیت جدیدی را به جهان رسانه ها بخشیده اند، خصوصیتی ارزشمند که پیش از شکل گیری وب، نمی توانسته وجود داشته باشد. باید آشکار شده باشد که وبلاگ ها با سازمان های حرفه ای روزنامه نگاری رقابت نمی کنند، بلکه مکمل آنها می باشند. ملاک کار برای حرفه ای ها آن است که محتاط، بی طرف و متحد باشند و منطبق با سلیقه و گرایش های عمومی حرکت کنند. این ملاک ها برای وبلاگ نویسان تقریباً از هر لحاظ بر عکس است: آن ها بی پروا و بی احتیاطاند» (Blood, 2003).
وبلاگ ها در اکو سیستم روزنامه نگاری یک واقعیت انکارناپذیر هستند. با توجه به مجموعه دیدگاههایی که شرح مختصری از آنها رفت بهتر است به جای آن که به وبلاگ نویسی و روزنامه نگاری سنتی به عنوان دو رقیب نگاه کنیم، در این مهم به تفاهم برسیم که در حال وارد شدن به عصری هستیم که در آن این دو یکدیگر را کامل می کنند، مانع از اشتباه و انحراف هم می شوند. مجموعه قواعد و اصول روزنامه نگاری -دقت، اعتبار، قابل اطمینان بودن و صداقت داشتن با مخاطب- مجموعه دستورات و نکاتی می باشند که هر وبلاگ نویسی باید آن ها را سرلوحه کار خود قرار دهد. تلاش بیشتری لازم است تا این همکاری و مشارکت عمیقتر شود و شکل بهتری به خود گیرد.
شفافیت حاکم بر فضای وبلاگ نویسی موجب شده است که سازمان های خبری تا حدی تعامل بیشتری با مخاطبان داشته باشند، چیزی که به آن نیاز دارند. این نیاز فقط برای حفظ مخاطب نیست بلکه آنچنان که اردال (Erdal) می گوید اساسا تولید محتوای رسانه ای امروزه مستلزم انواع متنوعی از همکاری است. «این {همکاری} ممکن است از سهیم شدن در اطلاعات در میز خبر در پلتفورم های رسانه ای مختلف باشد تا شکلهای بازتولید محتوا برای پلتفورم های مختلف. در پیشترفته ترین اشکال ادغام و همکاری، پلتفورم ها به اهداف مختلفی در پوشش خبری خدمت می کنند. در عین حال او خاطر نشان می سازد که یک شکاف تحقیقی در مورد تولید رسانه ای در فضای تقاطع رسانه ای وجود دارد» (Erdal, 2007).
«روزنامه نگاران باید مخاطبان خود را با روند و نحوه تولید اخبار آشنا کنند. این نوع رویکرد به شکل موثری آغاز نوع جدیدی از ارتباط میان روزنامه نگاران و شهروندان می باشد. این رویکردی است که در آن، مخاطبان فرصت می یابند درباره اصولی که روزنامه نگاران بر پایه آن ها فعالیت می کنند، قضاوت کنند. بسیاری از روزنامه نگارانی که وبلاگ می نویسند، در واقع همین کار را انجام می دهند – آن ها مواد خام گزارش های در حال تکمیل خود را در معرض دید مخاطبان قرار می دهند، نظرات آنان را جویا می شوند، متن کامل مصاحبه های خود را به همراه متن چاپ شده گزارش در وبلاگ خود ثبت (پست) می کنند و مطالب تکمیلی را بر اساس راهنمایی ها، نظرات و پیشنهاد های دیگران ارائه می دهند. وقتی به خوانندگانی که وبلاگ دارند – با اجازه دادن به آن ها برای این که واکنش و نظر ارزشمند خود را درباره لید گزارش ها ارائه کنند – امکان حضور در روند ویرایش و پردازش مطالب داده می شود، درک آنها از این حرفه و علاقه آنان افزایش می یابد و ترغیب می شوند که تجربیات مثبت خود را در اختیار همگان قرار دهند (بیل کواچ و تام روزنستایل، 1385).
به این دلیل است که گفته می شود روزنامه نگاری دستخوش یک انقلاب خاموش شده است، چون مخاطبان تمایل دارند خود بخشی از فرآیند خبری باشند. البته ربکا بلاد که از این انقلاب خاموش سخن می گوید تصریح می کند که ما همواره به روزنامه نگاران آموزش دیده نیاز خواهیم داشت تا موضوعات مهم را پیگیری کنند، از مکان های دور افتاده گزارش بدهند، و ضمن توازن بخشیدن به خبر، چارچوب آن را تعیین کنند. اما در کنار شیوه عملکرد رسانه های خبری بزرگ، روزنامه نگاران شاهد ارائه تفسیر و تحلیل از سوی مردم هستند، مردمی که اینک به لطف رسانه های مجازی از نظرات یکدیگر آگاه می شوند و در این ترکیب رسانهای حضور فعالی دارند. او تاکید دارد که وبلاگ ها جانشین رسانه های خبری سنتی نخواهند شد، اما آنها را تکمیل خواهند کرد (Blood, 2003).
در کشور ما نیز به این مهم باید توجه شود. تا از این تحول جهانی در جهان روزنامه نگاری غافل نباشیم. به تعبیر دکتر استفان کوئین «همگرایی منتظر کسی نمی نشیند و بهتر است که برای همراه شدن آماده شوید» (Quinn, 2005, P.207).
اهمیت وبلاگها آنقدر مورد توجه قرار گرفته که برخی مراکز آموزش روزنامه نگاری همچون دانشگاه برکلی واحدی به نام وبلاگ دارند (شکرخواه، 1384، ص 186). در کشور ما نیز با توجه به اقبال گسترده به وبلاگ نویسی در گروه های مختلف اجتماعی و سنی و همچنین در میان روزنامه نگاران و اهمیت و مزایا و تاثیراتی که وبلاگ نویسی می تواند بر روزنامه نگاری معاصر داشته باشد، «مرکز مطالعات و توسعه رسانه ها از اول مهرماه 1385 برخی از واحدهای آموزشی خود را به آموزش روزنامه نگاری آن لاین اختصاص داده است.» (وب سایت مرکز مطالعات و توسعه رسانه، 1387) که جا دارد وبلاگنویسی از جهت تاثیر و تقابلی که با روزنامه نگاری امروز درد مورد توجه برنامه ریزی آموزشی قرار گیرد. به تعبیر نورتروپ (Northrup) «بودن دیجیتال تنها یک موقعیت استفاده از تکنولوژی نیست. یک راه فکر کردن است.یک راه تعریف کردن فرایندهای اساسی که به کار خبر شکل می دهد و راهی است که آن فرایندها را به پویایی اتاق خبر پیوند می زند. این به این معنی است که استفاده بیشتر از تکنولوژی مهم نیست بلکه استفاده موثر از تکنولوژی مهم است.» (Quinn, 2002, p53). و استفاده موثر از تکنولوژی نیاز به آموزش دارد.
منابع:
1- بدیعی، نعیم (1384). «روزنامه نگاری در جامعه اطلاعاتی». فصلنامه رسانه. سال 16 شماره 2.
2- کواچ، بیل. روزنستایل، تام (1385). عناصر روزنامه نگاری.(مترجم داوود حیدری). تهران: مرکز توسعه رسانه ها
3-شکرخواه، یونس(1379). تکنولوژی های ارتباطی و جامعه اطلاعاتی، تهران، انتشارات انوشه
4-شکرخواه،یونس، (1384). سایبرژورنالیسم، تهران: نشر ثانیه. اول
5-ضیایی پرور، حمید (1382). «وبلاگ نویسی و روزنامه نگاری در ایران، نقد و بررسی تطبیقی و تاثیر متقابل دو پدیده» فصلنامه رسانه، سال چهاردهم، شماره چهارم
6-عاملی، سعید رضا (1385). وبلاگ؛ خانه هویت وتجسم شخصیت. وب سایت ایران و جامعه
اطلاعاتی. قابل دسترسی در:
http://www.iranwsis.ir/Default.asp?C=IRNW&I=142#BN142
7-مهرداد، هرمز(1379). مقدمه ای بر نظریات و مفاهیم ارتباطات جمعی.تهران: انتشارات فاران. چاپ اول
8- مهدی زاده، محمد (1383). «اینترنت و حوزه عمومی». فصلنامه رسانه، شماره 3، سال پانزدهم
9- مک کوایل، دنیس(1385). درآمدی بر نظریه ارتباطات جمعی، ترجمه پرویز اجلالی، دفتر مطالعات و تحقیقات رسانه، چاپ دوم
10-نوروز پور، محمد رضا (1385). مدیران رسانه از آینده روزنامه ها می گویند. جام جم آن لاین.
http://www.jamejamonline.ir/shownews2.asp?n=177080&t=esp
11-مهدیزاده، سیدمحمد (1383). اینترنت و حوزه عمومی. فصلنامه رسانه سال پانزدهم شماره 3. قابل دسترسی در:
http://www.iranwsis.ir/Default.asp?C=IRAR&R=&I=196#BN196
12- وب سایت رسمی مرکز مطالعات و توسعه رسانهها (1387). قابل دسترسی در:
http://www.rasaneh.org/persian/page-view.asp?pagetype=teach&id=31 (تاریخ بازدید 18/1/1387)
منابع لاتین:
13-Kean.J(2004) Structural transformation of the public sphere , in The information society reader , Edited by Frank Webester, London and New York , Routledge
14-Lasica, J.D, (2003). “Blogs and journalism need each other”. In Nieman Rrports, vol.57,n3, fall 2003. Accessed in:
http://www.nieman.harvard.edu/reports/03-3NRfall/70-74V57N3.pdf
15-Lasica, J.D, (2003). “How blogging benefits media organizations
“. In Nieman Rrports, vol.57,n3, fall 2003. Accessed in:
http://www.jdlasica.com/articles/nieman-sider.html
16-Blood,robecca (2003) “weblogs and journalism:Do thy connect?” Nieman Rrports, fall 2003. Accessed in:
http://www.nieman.harvard.edu/reports/03-3NRfall/61-63V57N3.pdf
17-Andrews, paul (2003).”Is Blogging journalism?” in Nieman Rrports, vol.57 ,n3, fall 2003. Accessed in:
http://www.nieman.harvard.edu/reports/03-3NRfall/61-63V57N3.pdf
18-Harper, Christopher(2005). Blogging and journalistic practices {unpublished}. Accessed from:
http://web.mit.edu/comm-forum/mit4/papers/harper.pdf
19-Quinn, Stephen (2002). Knowledge management in the digital newsroom. London, focal Press
20-Lowrey,Wilson,(2006).Mapping the journalism-blogging relationship,journalism vol 7 (4): p 477-500. Accessed from:
http://jou.sagepub.com/cgi/reprint/7/4/477.pdf
21-Erdal,Ivar john (2007). Researching Media Convergence and Crossmedia News Production. Nordicom Review 28 (2), pp 4-10. Accessed from:
http://www.nordicom.gu.se/common/publ_pdf/255_erdal.pdf
22-Herbert, John (2004) journalism in the digital age-theory and practice for broadcast,print and online media,focal press,oxford
23-Hermida,Alfred (2008). The BBC goes blogging: Is “Auntie” finally listening? {unpublished}. From:
http://online.journalism.utexas.edu/2008/papers/Hermida.pdf
24-Appelgren,Ester (2004). Convergence and divergence in media: different perspectives. 8th ICCC International conference on electronic publishing, Brazil, june 2004. Accessed from: http://elpub.scix.net/data/works/att/237elpub2004.content.pdf
25-Owens,howard(2007).”Twelve things journalists can do to save journalism”. Accessed from:
http://www.howardowens.com/2007/twelve-things-journalists-can-do-to-save-journalism/
26-Beckett, Charlie, Mansell, Robin (2008) “Crossing Boundaries: New Media and Networked Journalism”. Communication, culture& critique 1 (2008) pp. 92-104 Accessed from:
27-Oriella PR Network(2008). How the digital age has affected journalism. From:
http://www.europeandigitaljournalism.com/downloads/EDJS_June08_27.pdf
28-Stelter, Brian (2005). Journalism via blog: How media organizations are embracing blogging. {un published} independent study. Professor Lieb Fall 2005.
from: http://pages.towson.edu/lieb/inde_study_paper.pdf
29-Dillon, chris (2005). “The democratization of information”. The CORRESPONDENT, the official publication of the foreign correspondents club, Hong Kong. May June 2005
From: http://dilloncommunications.com/blog/wp-content/Blogging.pdf
30-Gill, Kathy E. (2004). “How can we measure the influence of the blogosphere?”, paper presented at “WWW2004- workshop on the Weblogging Ecosystem: Aggregation, Analysis and Dynamics”, New York, May 17-24.
http://faculty.washington.edu/kegill/pub/www2004_blogosphere_gill.pdf
31-Jay Rozen(2005). Bloggers vs. journalists is over. Pressthink website
http://journalism.nyu.edu/pubzone/weblogs/pressthink/2005/01/21/berk_essy.html
32-Tremayne, Mark(2007). Blogging, Citizenship, and the Future of Media. London, Routledge.
33-Naughton, John (2006). “Blogging and the emerging media ecosystem”. {unpublished}. Paper for an invited seminar to Reuters Fellowship, university of Oxford, November 8, 2006. This text is licensed under a Creative Commons attribution, non-commercial.
http://reutersinstitute.politics.ox.ac.uk/fileadmin/documents/discussion/blogging.pdf
34-Mackinnon, Rebecca (2005).”Blogging, journalism and credibility”. Berkman center at Harvard univercity
http://cyber.law.harvard.edu/node/137
35-Baltatzis, Patrick (2006). “Is Blogging Innovating Journalim?”Innovation Journalism Vol.3 No.4 May 29 2006. from:
http://www.innovationjournalism.org/archive/INJO-3-4/baltatzis.pdf
36-Willis, Chris& Bowman, Shayne (2003). “We Media: How audiences are shaping the future of news and information”. Published online at:
www.hypergene.net/wemedia/download/we_media.pdf
by The Media Center at the American Press Institute.
37-Tremayne, mark (2007).”Harnessing the active audience: Synthesizing Blog Research and Lessons for the future of Media”. Blogging, Citizenship, and the future of media. New York. Routledge
38-Kaye, Barbara k. (2007). “Blog use motivations: An Exploratory Study”.
Blogging, Citizenship, and the future of media. Tremayne, mark. New York. Routledge
39-Rutigliano,lou (2007).”Emergent Communication Networks as Civic Journalism”. Blogging, Citizenship, and the future of media. Tremayne, mark. New York. Routledge
40-Heyboer, k (2004). “Blogging in the Newsroom”. American Journalism Review. From: http://www.ajr.org/Article.asp?id=3473
41-World editors forum (2008). From:
http://www.wan-press.org/wef/articles.php?id=2
42-Journalism the Matters (2007). What will happen when all that’s left is the journalism?
From: http://www.mediagiraffe.org/pdf/jtm-dc-announcement.pdf
http://www.hccmr.com