«مایه تاسف است که کمیته المپیک، آنچنان که باید و شاید کارگروه مد و لباس را قبول ندارد. این نشان میدهد که حتی سازمانهای دولتی هم جزیرهای عمل میکنند و آن پیوستگی لازم را با یکدیگر ندارند در صورتیکه کارگروه مد و لباس در این سالها توانسته اعتماد بهترین طراحان و تولیدکنندگان را جلب کند و از همکاری آنها بهره ببرد.» این ها بخشی از گلایه های نسبتاً تند دبیر کارگروه مد و لباس کشور است که ضمن اشاره به لباس های نامناسب ارائه شده برای ورزشکاران المپیکی کشور و با نقد جزیزه ای عمل کردن سازمان های دولتی در این رابطه ارائه گردیده است.
در حالی که کمتر از دوهفته به آغاز بازیهای المپیک باقی مانده؛ دوم مردادماه از لباس کاروان ایران در المپیک رونمایی و با انتقادات بسیار در فضای رسانه ای خصوصاً شبکه های اجتماعی و فضای مجازی روبهرو گردید. بی شک امروزه ورزش قهرمانی و مسابقات بین المللی ورزشی آن هم در گستردگی رویدادی همچون المپیک کارکردهایی فراتر از گذشته پیدا کرده است. دیپلماسی عمومی، نشر آداب و رسوم کشورها، کمک به وحدت ملی، ترویج باورهای ملی و تجلی فرهنگی و ایدئولوژی هر کشور و … تنها بخشی از مهمترین مسائلی است که علاوه بر کارکردهای اصلی(همچون سلامت و شادمانی عمومی) از طریق ورزش قهرمانی دنبال می شود. حال با چنین تعریفی که امروزه از ورزش قهرمانی در دنیا می شود آیا سومدیریت و اتفاقاتی از این دست که فقدان نگرش سیستمی و برخورداری از کلاس لازم برای چنین سطحی از مدیریت را نشان می دهد قابل چشم پوشی است؟ آن هم در شرایطی که بسیاری از رسانه های مغرض که بوق های بلند تبلیغاتی در سطح جهان هستند منتظر دریافت چنین غفلت هایی از سوی ما هستند تا با اغراق و تبلیغات مسموم آن را ابزاری فرهنگی علیه کشور نمایند. سال هاست در مناسبات بین المللی خصوصاً در عرصه ی سیاسی و فرهنگی لباس تنها پوشش افراد تلقی نمی شود بلکه همانند یک رسانه بیانگر فرهنگ، تمدن و جایگاه اجتماعی کشورهاست. به بیان دیگر شیوه ی گفتار، رفتار و پوشش سفیران ورزشی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در عرصه ی بین المللی خود حاوی پیام های بسیار گسترده ای در مناسبات جهانی گردیده است که متأسفانه این کار مهم به دست کاردان سپرده نشد و کمیته ی ملی المپیک خودش برید، خودش دوخت و به هنرمندان و متخصصان این عرصه اعتنایی نکرد. اکنون در زمان اندکی که تا شروع مسابقات باقی مانده است اعضای کاروان ورزشی کشور علاوه بر استرس و دغدغه های فنی که برای مسابقات به صورت طبیعی درگیر آن هستند می بایست گرفتار حاشیه ی خود ساخته ای از این جنس گردند. خدا کند روزی فرا برسد که نگرش و تفکر مدیریت سیستمی در بین مسئولان کشور نهادینه گردد تا در بزنگاه های تصمیم گیری در مرداب بی تدبیری، موازی کاری، بخشی نگری، هرز بیت المال و مواردی از این دست نباشیم. البته متأسفانه این بیماری فقط در عرصه ی ورزش کشور نیست و بسیاری از سامانه های مدیریتی کشور دچار بیماری بی تدبیری و بخشی نگری هستند منتها وقتی قرار است در منظر رسانه های دیداری و شینداری بین المللی رژه برویم این امر بی تدبیری بیشتر به چشم می آید.
منبع: روزنامه خبر ورزشی – پنجشنبه 7 مرداد 95 شماره5517