اکنون که مقوله ی سبک زندگی در کشور بحث روز حوزه اجتماعی است پرداختن به موضوع هایی که نشان دهنده ی سبک زندگی و باورهای مردم است می تواند جذابیت بیشتری داشته باشد. از این رو در این مجال تیپولوژی “حجاب” که بخشی از رفتار و باور مردم در عرصه ی اجتماعی است به صورتمختصر ارائه می گردد؛
تیپ اول: بی حجابی که بی دینی نیست. دلت پاک باشد: ازدخترجوان می پرسند چرا موهایت بیرون است؟ جواب می دهد به خودم مربوط است تو چه کار داری؟ برایش توضیح بیشتری که می دهند می گوید: حجاب که مهم نیست. خدا کند آدم دلش پاک باشد! عده ای با بیان این جمله، بی حجابی را در جامعه توجیه می کنند. اگر به فرض، قبول کردیم بی حجابی بی دینی نیست اما این تناقض چگونه حل می شود؛ حجاب طبق آیات و روایات صریح از ضرورت های بارزدین است. حال چگونه می شود که قلب پاک از اجرای حکم قطعی دین سرپیچی نماید؟ این قلب از چه چیز پاک است؟ از گناه یا از اطاعت؟! نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْض تعبیر این گونه رفتار است. یعنی امکان ندارد دل و ظاهر با هم پاک باشند؟
تیپ دوم: حجاب سازمانی: دختر محجبه به کلاس زبان می رود. در جای خود که می نشیند همکلاسی اش که آن چنان حجاب مناسبی هم ندارد از او می پرسد: چرا چادر سر می کنی؟ چرا اینقدر محجبه ای؟ در سازمان خاصی کار می کنی؟ پاسخ می دهد: نه مگر فقط کارمندان دولتی محجبه اند؟ گفت: آخر آنهایی که با جاهای خاص در ارتباطند این جوری حجاب کامل دارند. انگار هنوز قانع نشده بود پرسید: شهرستانی هستی؟ دختر چادری جواب داد نه. حتماً درنظرش دهاتی ها و شهرستانی ها باحجابند!! بازهم دست بردار نبود. پرسید دانشجو هستی؟ پاسخ داد پایان نامه دکتری می نویسم. گفت چه رشته ای؟ جواب داد: علوم قرآنی. انگار رمز جدول را پیداکرده باشد گفت: آهااان!!
تیپ سوم: اسلام، حجاب و نگاهي پیشرفته: از منظر اسلام حجاب بانوان، داراي ابعاد سلبی و ايجابي است. بُعد سلبي آن، حرام بودن خودنمايي به نامحرم است؛ و بُعد ايجابي آن، وجوب پوشش بدن و اين دو بُعد بايد در کنار يکديگر باشد تا حجاب اسلامي تحقق یابد؛ اگر یکی باشد ویکی نباشد در اين حالت حجاب اسلامي محقق نشده است.
سخن آخر:
چه باید کرد؟ هرچند ماهواره، اینترنت و وسایل ارتباط جمعی در عصر فناوری تلاش می کند سبک زندگی و نوع پوشش و رفتار مردم در دهکده ی جهانی را تا حد زیادی مشابه هم سازد اما هيچ کس بدون پذيرفتن هويت واقعي خود که تحت تأثير دين و رسوم کشورش مي باشد، نمي تواند به سبک صحيحي از زندگي دست یابد. بانوی ایرانی مسلمان هم برای نوع پوشش خود نمی تواند الگوی زنی را داشته باشد که هم دین، هم وطن و هم مسلک او نیست. لذا برای ترویج حجاب باید الگوهای سبک زندگی اصلاح و حساسیت ها افزایش یابد. بعضی وقت ها به چیزی اعتقاد فکری داریم اما تبدیل به باور قلبی نشده است. باید نسبت به حجاب اغنای ذهنی و فکری صورت پذیرد، یعنی حساسیتها به سمت حجاب بیشتر شود و مردم نسبت به آن التزام عملی پیدا کنند. مردم نسبت به مسأله حجاب و اقامه آن حساس شوند، چراکه برخی افراد به حجاب اعتقاد دارند، علاقهمند هم هستند و التزام عملی هم دارند، اما نسبت به گسترش آن در جامعه حساس نیستند.
http://www.khorasannews.com/News.aspx?id=4556715