⛱ درحالیکه فکر میکردیم از این بدتر نمیشود و روزهای سختی را پشت سر میگذرانیم اتفاقی افتاد که دیروز برایمان “یادش بخیر” گردید و “روز شیرین و گردش دیرین” آرزویی بزرگ شد! آنقدر دوان دوان زندگی کردیم و پرتلاش در پیمعاش بودیم و از یکدیگر بیخبر، که یادمان رفت همآغوشی عزیزان چقدر شیرین است و دیدارشان دل انگیز. بهار آمده، گل ها روییده و گلستانها آباد شدهاند اما ویروس نامرئی چنان راه دهان و بینی ما را بسته که بوی گل را از گلاب هم نمیتوانیم بجوییم چه رسد به باغ و بستان.
⛱ و این حکایت انسان حیران است که هر روز از دندۀ چپ بلند میشود و نالان و پریشان در نقصان و خسران دست و پا میزند، زندگیاش بیثمر است و از فردای خود بیخبر. امروزِ نقد را فدای فردای نسیه میکند و هر آنچه از لذت و شادمانی است از خود دریغ مینماید. راه و رسم بندگی نمیداند و رمز و راز زندگی نمیشناسد و کاش میدانست تا میتوانست آنی باشد که باید! دم را غنیمت شمردن معنای زندگی است و رمز جاودانگی. هر که جز این کند نه حق بندگی به جا آورده نه حلاوت زندگی را چشیده.
#دلنوشته
#غارتنهایی