سيستم مديريتي‌ در عصر صنعتي متوقف شده است

با نگاه عميق‌تر به اقتصاد دانشي، در مي‌يابيم كه متأسفانه بسياري از مفروضات‌ پايه‌اي كه به نام مديريت آموزش داده مي‌شود و به اجرا در مي‌آيد از رده خارج شده است. بيشتر فرضيه‌هاي ما در مورد كسب و كار، فناوري و سازمان دست كم به ‌٥٠ سال پيش برمي‌گردد. عمر اين مفروضات به پايان رسيده است.
در وبلاگي به نشاني http://adavoudi.blogfa.com آمده است: ما در اقتصاد دانش محور قرار داريم، اما سيستم دولتي و مديريتي‌ ما در عصر صنعتي متوقف شد. زمان آن فرا رسيده است كه مدل جامع جديدي ارائه شود. اين امر در مورد موضوع رهبري اهميت خاصي پيدا مي‌كند. علي رغم اين واقعيت كه رهبري عامل هسته‌اي در رو در رويي سازمان‌ها با چالش‌هاي جهان گذرا در عصر دانش است، مي‌بينيم كه بحث‌هاي اندكي از الگوهاي رهبري براي عصر دانش وجود دارد.
در علم پيچيدگي واحدهاي متعامل در قالب سيستم‌هاي انطباقي پيچيده رشد و تعالي مي‌يابند و هيچ واحدي حضور منفرد و شاخص ندارد. همه در رشد و تعالي يكديگر و كل سيستم تلاش مي‌كنند. با به‌كارگيري مفهوم سيستم‌هاي انطباقي پيچيده، فرض مي‌كنيم رهبري نه تنها موقعيت و اختيارات، بلكه بايد پويايي متعامل و نوظهور نيز باشد. منظور از پويايي متعامل و نوظهور كنش متقابل پيچيده‌اي است كه از آن انگيزه و نيروي محرك براي عمل و تغيير ظهور مي‌كند.

http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1409572

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *