عبور از طوفان

 
خلاصه كتاب: تلخيص: پويا پور اسحاق- مهدي قهرمان-مجيد نيازي: راهنماي كاربردي شركت هاي نوپا در ايران: مي خواهيم شركتي تاسيس كنيم چگونه شروع كنيم؟ این قسمت در مورد شخص شماست. قبل از شروع هر کاری دقیقاً مشخص کنید که دنبال چه هستید و انگیزه شما چیست.لحظه ای درنگ کنید و به انگیزه ها و آرزوها یتان فکر کنید. تاسیس یک شرکت یا اداره یک پروژه مهم، احتمالاً تمام وقت و انرژی به اهداف و انتظارات خود فکر کنید. کشف اهدافتان کار ساده ای نیست و وقت و بررسی زیادی را می طلب ، اما کاری ارزشمند است. کاملا با خود صادق باشید؛ چون ممکن است بعد از کلی تلاش و دردسر ، به چیزی که می خواستید نرسید و حسرت زمان ، فرصت و پول از دست رفته را بخورید .اهداف شخصی روشن و دقیق باعث می شود تا دست به کار احمقانه ای نزنید، یا لااقل برخی از پی آمدها را در نظر داشته باشید . تعیین اهداف مشخص و واقع گرایانه با شما این امکان را می دهد تا بتوانید عملکرد خود را بررسی کرده و به سرعت آن را با واقعیت ها بسنجید . مطمئن باشید اگر از همان اول انگیزه های خود را سروسامان دهید ، قانع کردن دیگران کار سختی نخواهد بود.
شرکتی کوچک یا سازمانی بزرگ؟
اندازه شرکت ، عامل مهمی است . می خواهید اندازه شرکت ایده ال تان از امرزو تا پنج سال بعد، چقدر باشد؟اگر خیلی کوچک باشد ، احتمالا باثبات نخواهد بود ،زیرا مجبور می شوید بر چند نفر یا یکی قرارداد یا محصول خاص تکیه کنید. یک شرکت کوچک شاید نتواند سهم خود راد از بازار به دست آورده و رقبا را دور نگه دارد. از سوی دیگر ، اگر شرکت شما بزرگ باشد، ممکن است آنقدر دست و پاگیر و ناکارآمد شود که برای رشد به سرمایه ی بسیار زیادی نیاز داشته باشد. بنابراین شاید برای گردآوری منابع مالی لازم ، مجبور شوید بخش عمده ای از سهام خود و در نتیجه کنترل شرکت را واگذار کنید.
مديران
اخیراً مشخص شده که فهرست دقیقی از ویژگی های مدیران موفق شرکت های نوپا وجود نداشته و نمی تواند وجود داشته باشد . با این حال بهتر است چند ویژگی مدیران موفق رابا هم مرور کنیم
    به قدری صبورند که کار را از کوچک شروع کنند
اکثر کاراهی جدید، هر اندازه هم که خوب برنامه ریزی شده باشند ، جنبه تجربی دارند . یک شروع کوچک ؛ به آنها این فرصت را می دهد تا کسب تجربه کرده و قبل از اینکه خود را در مسیر اصلی کار بیندازند ،؛ به فرمول نانوشته آن حوزه پی ببرند . شروع کوچک به آنها امکان می دهد تا واکنش مشتریان را در قبال محصول ، قیمت و نحوه عرضه آن ، با گوشت و پوست و استخوان خود احساس کنند. بدترین شکست ها در مسیر راه اندازی شرکت های جدید ، نصیب کسانی شده که نخواسته اند کار را از کوچک شروع کنند.
    آنها شجاعند که مسیر کلی را به یکباره تغییر دهند
بسرعت پی می برند که چه زمانی باید مسیر را تغییر دهند و در آن هنگام درنگ نمی کنند .آینده هیچ گاه طبق انتظارما پیش نمی رود . انتظارات مشتریان متغیر است ،واکنش رقبا در قبال اقدامات ما غیر قابل پیش بینی است و گاه یک مرتبه از جایی که انتظار نمی رود، فرصت های جدید و بازارهای نوظاهر می شوند .بنابراین شرکت های نوپای لجباز ، اگر به نقشه های اولیه خود بچسبند یقینا به مشکل بر می خورند . مدیران موفق، آنقدر شجاعند که ایجاد تغییرات و به نوعی بازی با سرنوشت خود و شرکت شان را بپذیرند.
    می دانند چه طور معامله کنند
آنها می دانند که چگونه یک معامله را نهایی کنند .وضعیت بازار هر قدر هم که سخت باشد ؛آنها دقیقا می دانند برای قطعی کردن یک معامله کجاها باید کوتاه بیایند. در مقایسه با مدیران شرکت های جاافتاده ، این مدیران باید بهتر با ریسک کنار آمد ه و زیاد از کمبود اطلاعات نترسند. آنها بر خلاف مدیران شرکت های بزرگ ، بیشتر در شرایطی قرار می گیرند که بستن یک قرار داد ،حکم بقا یا ورشکستگی آنها را دارد. بنابراین رفتار آنها عملا راه رفتن بر لبه تیغ است و هر قرارداد می تواند تبعات عمیقی بر آنها داشته باشد .
    برخودشان مسلط اند
آنها بدین وسیله می توانند با سختی ها مبارزه کنند. تسلط این گونه مدیران بر خود حتی بیشتر از توانایی آنها در کنترل و مدیریت محیط بیرون است. البته این تسلط بر خویشتن ، قدرت کنترل محیط را نیز در پی دارد . آنها برای انجام کار انگیزه درونی قوی ای دارند. دقت کنید که اگر فردی برای انجام یک کار انگیزه زیاد نداشته باشد ،هر لحظه امکان دارد آن را رها کند، اما این افراد به علت انگیزه زیاد ،؛تا زنده هستند به کار و فعالیت ادامه می دهند. گرمای زمین و خورشید را مقایسه کنید؛ اگر خورشید نباشد،زمین سرد خواهد شد؛ اما اگر زمین نباشد ، خورشید همچنان گرم خواهد ماند.
    خوش بین و ریسک پذیر هستند
آنها در برخورد با مشکل ،بدون مخدوش کردن ذهن خود مبارزه می کنند تا آن را از میان بردارند.حتی اگر مشکل بزرگ باشد با خود می گویند: حالا که نمی شود این را حل کرد ، به کار دیگری می پردازم و بعد به سراغش می آیم.
آنها می توانند مخاطرات شکست را پذیرفته و تحمل کنند . خطر ، ممکن است مالی یا حیثیتی باشد . برخلاف مدیران شرکت های بزرگ و با سابقه که صبر می کنند تا اطلاعات بیشتر و مطمئن تری در مورد قرار داد ها به آنها بدهند ، مدیران شرکت های کوچک مجبورند سریع تصمیم بگیرند و برای آنها کم تر مجالی برای صبر کردن و کسب اطلاعات بیشتر وجود دارد. در چنین مواردی خوش بینی و خطرپذیری واقعا راه گشا است.
    شکارچی فرصت ها هستند
آنها می توانند بین یک اتفاق بی خاصیت و انفاق دیگری که در دل آن فرصت شکوفایی نهفته است ، تمایز قائل شده و دومی را شکار کنند. آنها اولویت ها را بدرستی تشخیص داده و خوب می دانند چه کاری را چه موقع باید انجام داد و حاضرند سر آن با دیگران مبارزه کنند. آنها آنقدر قوانین و محدودیت های دست و پاگیر اداری را دور می زنند تا به آنچه می خواهند دست یابند. حتی آماده اند که به قیمت شکار یک فرصت ناب، خود را در معرض رقابت با شرکت های بزرگ ، قدرتمند و پولدار قرار دهند.
    روی هدفشان تمرکز دارند
شب و روز فکرشان رسیدن به هدف است. دقت کنید که تمرکز بر هدف ، برای خیلی ها سخت است. متاسفانه اغلب مردم به کاری که می کنند می اندیشند ، نه به هدف خود . اما مدیران موفق دائما به فکر بهبود کارها و انجام کارهای جدیدند، از ساده ترین فعالیت های خانگی تا پیچیده ترین کارهای شرکتی ،آنها دیوانه پیشرفت دائمی اند . راه اندازی یک شرکت هم آنها را راضی نمی کند. آنها همواره به دنبال پیشرفت های جدید هستند.
    قدرت تحمل بالایی دارند
این قدرت تحمل از مسائل کاری شروع شده و یقینا به مسائل اجتماعی یا خانوادگی نیز کشیده خواهد شد. این افراد معمولا ویژگی های شخصی دیگری هم در چنته دارند. مثلا قدرت مذاکره و چانه زنی آنها بالاست ؛ تحصیلات و مهارت لازم برای انجام کارشان را دارند، می توانند چشم انداز و رویاهایشان ر به دیگرا ن(از جمله کارکنان و سرمایه گذاران )بقبولانند. می توانند به کارکنان انگیزه داده و در عین حال کارها را به آنها تفویض کنند و …
حالا درباره ویژگی های فوق و این سوالا ت نیز کمی فکر کنید: آیا حاضرید در صورت لزوم در مقابل رقبای قوی بایستید؟آیا حاضرید از کوچک شروع کنید و نحوه بازی را یاد گرفته و بعد با سرعت پیش بروید؟آیا آدمی هستید که تشخیص دهید چه کاری لازم است و بعد آن را انجام دهید ؟ اگر جواب شما به این سوال مثبت است ؛ احتمالاً دست مایه خوبی برای موفقیت دارید.           
جمع بندي:درست مثل تب!
حالا  به نکته آخر اشاره می کنم که احتمالا مهم ترین و اصلی ترین عامل در موفقیت یا شکست شما خواهد بود :«عشق به کاری که می خواهید شروع کنید» در واقع همین عشق است که باعث می شود تا ساعات کار طولانی و ناامیدی های گریز ناپذیر ( که همیشه  جزئی از ماهیت کار شرکت های نوپاست) را تحمل کنید. نمی دانم این عشق ، مادرزادی  است یا باید آن را آموخت ، اما هر چه هست شما بشدت به آن نیاز دارید . اگر شما به کارتان عشق بورزید ، هرروز تلاش خواهید کرد که آن را به بهترین شکل ممکن انجام دهید و بزودی تمام ا اطرافیان ما هم این عشق را از شما خواهند گرفت ، درست مثل تب!
بهبود ايده هاي  خام
جدا کردن ایده های «به درد بخور»
اول از همه باید بدانید که ایده های جدید ، همیشه یکسان نیستند. خیلی از ایده ها قبلا در جایی دیگر یا کشوری دیگر اجرا شده اند. ایده های بسیاری هم تغییر و بهبود کمی در محصولات فعلی به وجود می آوردند. بعضی ایده ها هم قالب شکن هستند و مسیر کار را کاملا متحول می کنند. این ایده های مختلف ، بسته به ماهیتشان رویکردهای متفاوتی را می طلبند . بنابراین اول باید بدانید که ایده شما ز کدام نوع است.
محصولات بسیار موفق، تقریباً همواره حاصل کنار هم قرار گرفتن ایده های خلاقانه افرادی با دانش ، تجربه و دیدگاه های مختلف است. بنابراین اگر شما به دنبال توسعه محصولی بسیار موفق هستید، باید تلاش کنید حوزه تجربه و تخصص خود و تیم ایده پرداز خود را وسعت دهید. این کار از طریق مطالعه، تحقیقات و شبکه سازی امکان پذیر است . بنابراین:
•    در کنار مجلات تخصصی و فنی که مطالعه می کنید ، مجلات مالی ، اقتصادی و بازاریابی را هم مطالعه و مورد آنها تخقیق کنید.
•    با افرادی از حوزه های مختلف صحبت کنید. در محیط هایی مثل دانشگاه ها ، این کار مستلزم حضور در سمیناراه و جلسات دیگر گروه ها است. در محیط های صنعتی ، همین کار از طریق مطالعه مجلات تخصصی تجاری صنایع مختلف ، حضور در کنفرانس های صنایتع مرتبط یا صحبت با متخصصانی که کارشان با شما شباهت دارد، امکان پذیرا ست.
•    فکر کنید که چطور سنت های قدیمی را به چالش بکشید . اینکه همواره یک کار به شکل خاصی انجام می شده ، دلیل نمی شود که آن شیوه صحیح باشد .پذیرش ایده اهی جدید دشوار است ، اما تاریخ پر از افرادی است که برای موفقیت مجبور بوده اند تا از روال معمول فراتر رفته و سنت ها را به چالش بکشند.
•    ببینید در جاهای دیگر چه می کنند. آیا می دانید در شرکت های الکترونیکی و کامپیوتری آمریکا چه می گذرد که سالهای زیادی است پیشتاز صنعت تکنولوژی اطلاعات در دنیا بوده و منشاء ثروت هنگفتی هستند؟ اگر بدقت نگاه کنید ، متوجه می شوید که از هر کدام از تجربیات جهانی می توانید ایده جدیدی کسی کنید و آن را در زمینه ی کاری خودتان به کار ببندید.
هر چند انجام این پیشنهادها به خودی خود موفقیت شما ر تضمین نمی کنند ، ولی به شما کمک می کنند تا از بین انبوه اید هایی که در ذهن دارید ، به درد بخورترین ها را شناسایی کرده و آنها را توسعه دهید.
گروهی و شاداب کار کنید
کار گروهی در شرکت نوپای شما اهمیت زیادی دارد. بنابراین سعی کنید از همین ابتدا کار گروهی را آغاز کنید. خیلی ها معتقدند که اختراعات بزرگ ، کار مخترعان منزوی ( و معمولا کمی دیوانه ) است که همه کاررا خودشان انجام می دهند . اما چنین داستان هایی نادر است و در حقیقت اکثر اختراعات بزرگ ، حاصل تلاش گروهی کسانی است که دانش خود را یک کاسه کرده اند. در صورت برنامه ریزی صحیح ، تیم شما باید تجارب و مهارت های متنوعی داشته باشد تا شانس تکمیل ایده خوبتان افزایش پیدا کند. همچنین یکی دیگر از دلایل اهمیت کار گروهی این است که بار کاری و مسئولیت های مربوط را تقسیم می کند و احساس هدف مشترک و دلگرمی در پی دارد. از همه مهمتر ، کار در قالب یک تیم ، می تواند روحیه بخش و برانگیزاننده باشد و توان تحمل سختی ها را افزایش دهد. همیشه می توان موفقیت ها را با افرا تیم جشن گرفت.
کار تیمی در چند زمینه به شما کمک می کند:
•    تخصص ها و مهارت هایی را که ندارید به جمع شما می افزاید.
•    مشکلاتی را که متوجه آنها نمی شوید ، به شما نشان می دهد.
•    ایده جدیدی پیدا می کنید که ممکن بود از نظرتان نهان بماند.
•    می توانید چیزهایی بسازید که ساختن آنها به تنهایی برای شما ممکن نیست.
•    نظرات مختلفی در مورد ایده خوب شما ارائه می شود.
بازار هدف را بشناسید
یکی از رایج ترین نقاط ضعف شرکت های جدید ، این است که از بازار فروش خود اطلاع کافی ندارند . اگر اطلاع کاملی از خریداران اختمالی محصولاتتان و نیازاهی آنها نداشته باشید، در ادامه کار با مشکلات جدی مواجه می شوید و زمانی هم که کار تمام شد، ممکن است محصولتان برای هیچ کس جذاب نباشد و نیازهای هیچ کسی را برآورده نسازد .اگر شما بازار هدف خود را نشناسید، هیچ گاه محصول یا شرکت موفقی نخواهید داشت. مهم تر اینکه در کوتاه مدت ، اگر نتوانید نشان دهید که بازار را می شناسید، دو ندانید مشتریان چه می خواهند و چرا شما بر رقبا غلبه خواهید کرد، هیچ کس در شرکت شما سرمایه گذاری نخواهد کرد. بنابراین ، تقاضای بازار با موفقیت محصول گره خورده و شما باید از همان ابتدا ، یعنی زمانی که بر روی ایده هایتان کار می کنید ، به تقاضای بازار فکر کنید. در این زمینه توصیه می کنم به نکات زیر توجه کنید:
1.    بزرگی بازار چقدر است و تقسیم بندی آن چگونه است؟
2.    مشتریان مورد نظر شما به دنبال چه کاربرد و کارکردی هستند؟
3.    شما سعی دارید چه مشکلاتی را حل یا چه نیازهایی را برآورده کنید؟
4.    چگونه می خواهید با دیگر شرکت ها رقابت کنید؟
شاید فکر می کنید که این سوالات مربوط به زمان بازاریابی است و در مراحل بعدی توسعه شرکت خود باید به تمام این گونه سوالات که از جنس بازار و محصول هستند، پاسخ دهید .اما نمی توان در مرحله خلق و توسعه ایده از این سوالات غفلت کرد ،زیرا در بهبود ایده اولیه نقشی حیاتی ایفا می کنند.
نیازهای مشتریان خود را شناسایی کنید
نیازهای مشتریان بالقوه شما چقدر با ویژگی های محصولتان مطابقت دارد؟برای جواب دادن به این سوال باید همزمان که روی اید ه خود کار می کنید ،مراقب باشید که از بازار هدف یا خواست های مشتریانتان غفلت نکنید. سعی کنید علاوه بر شناخت اندازه و تقاضای بالقوه بازارها ، نیازهای مشتریان و چگونگی برآوردن آنها را به بهترین شکل ممکن ، بررسی کنید.
یک روش مناسب برای توجه به نیازهای مشتریان این است که جدولی ساده با دو ستون بکشید و در یک طرف آن ویژگی های محصولتان و در سوی دیگر ، نیازهای مشتریان را تشریح کنید. اکنون سعی کنید مشخصه های اصلی محصول را با نیازهای اصلی مشتری مطابقت داده و آنها را اولویت بندی کنید . دو سوی جدول شما چقدر با یکدیگر همخوانی دارد؟آیا شما همه نیازهای اصلی مشتریان را در نظر گرفته اید و برآورده می کنید؟آیا تاکید شما بر مشخصه هایی است که با نیازهای مشتریان مطابقت دارد؟ اگر چنین نیست آنقدر ایده خود را اصلاح کنید تا این گونه شود! زیرا مسئله ای (نیاز مشتری) که به دنبال را ه حل می گردد. خیلی بهتر از راه حلی (ایده شما) است که به دنبال مسئله بگردد!
آشنایی مختصر با تحلیل بازار
بسیار خوب ، از کجا می توانید درباره هدف و مشتریان بالقوه خود کسب اطلاع کنید؟ این کار تلاش جدی شما و گروه تان را می طلبد. هر چند به دست آوردن اطلاعات مورد نیاز در کشور ما خیلی مشکل است و حتی برخی مراجع قانونی هم نمي توانند اطلاعات به روز و جامعی در اختیارتان بگذارند ، اما  در صورت رجوع به منابع زیر شاید بتوانید بخشی از اطلاعات مورد نیازتان را به دست آورید:
•    آمارهای دولتی و کتاب ها و آمارهای مرکز آمار ایران
•    ادارات صتایع استان ها (در مورد طرح های صنعتی)
•    دفاتر وزارت جهاد کشاورزی ( در مورد طرح های کشاورزی)
•    شعب وزارت تعاون
•    آمارگمرکی
•    اتاق های بازرگانی
•    انجمن های صنفی و تخصصی
•    نهادهای صادرکننده مجوز مثل وزارت صنایع و معادن ، سازمان محیط زیست و اداره ثبت مالکیت های صنعتی
•    اطلاعات ، برشورها و گزارش های رقبا
•    جست و جوی اینترنتی ، مجلات تخصصی و مقالات کاربردی کنفرانس ها

تهیه برنامه
برنامه ریزی کار جذابی نیست و هیچ کس واقعا از این کار خوشش نمی آید .اکنون که مصمم هستید شرکت جدیدتان را راه اندازی کنید ، شاید بی قراری می کنید که کارها را سریع تر به پیش ببرید ، به کارگاه یا آزمایشگاه بروید؛ با مشتریان بالقوه صحبت کنید و کمی بازاریابی کنید ، به بانک ها یا سرمایه گذارانی که می شناسید سر بزنید،….
صبر کنید !هر چند ممکن است خسته کننده وبه نظر برسد، اما اکنون مهم ترین کار شما این است که با تیم خود گردهم آمده و یک یا چند روز ر اصرف برنامه ریزی موضوعات کلیدی کنید. یکی از مهمترین کارها ، تهیه یک برنامه کاری است. با این کار مطمئن می شوید که تقسیم کارها به طور کامل صورت گرفته و هر کس به روشنی می داند که چه باید بکند.
دقت کنید که گام های اساسی را در برنامه کاری خود شناسایی و با نوعی جدول زمانی همراه کنید ، گام هایی که بتوانید پیشرفت کار را براساس آنها بررسی کنید. این کار کمک می کند تا از گام برداشتن در جهت صحیح و پیشرفت کافی مطمئن شوید. بدین منظور باید مهم ترین حوزه های کاری آتی را پوشش دهید از جمله:
•    برنامه توسعه محصول (از جمله حمایت از آن در قالب حقوق مالکیت فکری)
•    برنامه بازاریابی
•    برنامه های تولید
•    پول و سرمایه مورد نیاز
•    راه های مختلف تهیه پول و گام های اساسی برای تامین مالی
•    برنامه های تیم سازی ، استخدام و تامین منابع
•    جزئیات مالکیت ، سهام و نحوه تغییر آنها در مسیر تامین مالی و استخدام های بیشتر
•    شناسایی همکاران ، شرکاء ، سرمایه گذاران و مشاوران اصلی و فرعی
این برنامه را روی کاغذ بنویسید و برای اجرای آن ، برنامه زمانی تعیین کنید . حتما در فواصل زمانی منظم،پیشرفت خود را با برنامه مقایسه کنید. وقتی پروژه بر اسا س برنامه پیش نرفت ( که معمولا این اتفاق می افتد) برنامه را پاره نکنید، بلکه با کمک آن برنامه ای جدید بنویسید. از خودتان بپرسید که چرا کارها مطابق برنامه پیش نرفت و برای اصلاح این معضل چه می توان کرد؟ بعد برنامه را بازنگری کرده و آنقدر اصلاحش کنید که جواب دهد. با پالایش برنامه های خود ، می توانید همگام با واقعیت ها پیش بروید. در غیراین صورت کارتان دچار  بی نظمی و انحراف شده و به راه های بن بست کشیده می شوید و از همه بدتر اینکه وقت و پول خود و دیگران را به هدر می دهد.
نوشتن طرح تجاري
نوشتن=پخته شدن ايده
قبل از شروع نوشتن طرح تجاری ؛ این سوال را  از خودتان بپرسید:
•    شرکت ما دقیقاً می خواهد چه کار کند؟
•    ما چه تصوری از آینده شرکت داریم؟
•    چه هدف هایی داریم ، یا باید داشته باشیم؟
•    چگونه می خواهیم به آنها برسیم؟
•    زمان بندی ، بودجه و تیم اجرایی با چه برنامه ای تنظیم شده اند؟
اگر جواب هایتان راضی کننده نیست یا فکر می کنید باید شفاف تر شود ، این قسمت را بدقت بخوانید ، مطمئن باشید با مرور پنج موردی که در این قسمت مطرح می کنم ، نوشتن یک طرح تجاری برای شما آسان تر می شود.
2-1 چشم انداز
«چشم انداز » یعنی شما چه تصوری از آینده شرکت خود دارید. وقتی چشم انداز خود را بیان می کنید به هیچ وجه دنبال ترسیم یک هدف دقیق و معلوم نباشید، بلکه فضای دور و هیجان انگیزی را توصیف کند  که می خواهید به آن سمت بروید. پس به سوال های زیر توجه کنید:
•    ویژگی های یکی شرکت خوب و تحسین برانگیز از نظر شما چیست؟
•    می خواهید درکارتان چگونه نباشید و چگونه باشید؟
•    چه وعده هایی به خود می دهید؟
•    رویای انجام چه کارهایی دارید؟
•    با انجام این کار چه شوقی را در خودتان ارضا می کنید؟
3-2 ماموریت
چرا این شرکت را راه می اندازید؟ می خواهید به چه نیازی جواب دهید و اساسا چرا باید شرکت شما وجود داشته باشد؟ جواب این سوال ها ، گام اول در راه نوشتن شرح ماموریت شرکت . شرح ماموریت نشاندهنده  تعهد و وفاداری شما به کار است. برای روشن شدن مطالب به پرسش های زیر پاسخ دهید:
•    محصول یا خدمت شما واقعا چیست؟ چند ویژگی مهم آن را بنویسد.
•    محصولتان چه خصوصیتی نباید داشته باشد؟
•    مشتری شما کیست؟
•    مهمترین ویژگی های مشتری ایده آل شما چیست؟
•    می خواهید مشتری شما چه کسی نباشد؟
•    فعالیت شرکت شما چیست و محیط کاری آن چگونه است؟
•    چرا مشتریان کالا یا خدمات شما را می خرند؟
•    شرکت شما متعهد شده برای مشتریانش چه کند؟
3-3 اهداف
هدف یعنی یک نتیجه کالا معلوم و قابل اندازه گیری . با نوشتن اهداف معلوم می شود که شما با تاسیس شرکت دقیقا دنبال چه هستید .اهداف انواع مختلفی دارند و معمولا می توان طیفی از آنها را همزمان در نظر گرفت. در خیلی از شرکت ها  ، اهداف مالی و بازاریابی دو بخش اصلی را تشکیل می دهند. اهداف شما ، هم باید تمام ابعاد کارتان را پوشش دهد و هم بر چیزهای مهم تر تاکید بیشتری کند. برای مثال به دسته بندی زیر نگاه کنید:
اهداف مالی : رسیدن به مرز مشخصی از فروش در سال ، به دست آوردن n  ریال سود تا سه ماه آینده ، و…
اهداف فروش و بازاریابی: گرفتن n درصد از سهم بازار محصول ، رساندن تعداد مشتری ها به n نفر در هفته ، افزایش بودجه تبلیغات تا n ریال در سال ،و
اهداف منابع انسانی : رسیدن به افزایش n درصدی حقوق و مزایای کارکنان در پایان سال ، کم کردن n درصد از اضافه کار کارکنان تا پایان سال و ….
3-4 استراتژی ها
چگونه می خواهید به اهدافتان برسید؟ منظورم این نیست که کارهایتان را به تفصیل بیان کنید ؛بلکه می خواهم بگویم با بیان استراتژی ها می توانید جهت ، فلسفه ، معیارها و روش های راه اندازی و اداره شرکت خود را تنظیم کنید. در واقع استراتژی ها جواب این سوال هستند که چه چیزهایی می تواند باعث موفقیت شما شود؟
باید استراتژی رابه زبان ساده بنویسید طوری که مشتریان ، پیمان کاران و حتی رقبای شما بتوانند براحتی آن را بفهمند ، توجه داشته باشید که تدوین یک استراتژی خوب ، کار خیلی سختی است . این پرسش ها به مرتب کردن ذهن شما کمک می کنند:
•    چه عواملی بر پیشرفت شرکت من تاثیر مثبت دارند؟
•    چگونه می توانم آنها را تقویت کنم؟
•    چه عواملی کارآمد نیستند ، یا تاثیر منفی دارند؟
•    چگونه باید این مشکلات را حل و فصل کرد؟
3-5 برنامه ها
برای رسیدن به اهداف دقیقا باید چه کارهایی انجام دهید؟ جواب شما دربرنامه هایتان نهفته است . در برنامه ریزی ، همیشه زمان بندی و جدول هزینه ها همراه هم هستند . با این کار شما می فهمید که پیش برد اهداف چه تاثیری بر جریان نقدینگی شرکت دارد. اینکه ندانید شرکت چقدر پول دارد یا خواهد داشت ، مثل این است که اصلا سرمایه ای نداشته باشید.
برای نوشتن برنامه های شرکت، یک جدول بکشید . اول اهداف کلی را بنویسید و آن را به اهداف کوچک تر تقسیم کنید، سپس در ستون های مقابل هر هدف ، زمان و هزینه های لازم و مسئول پیگیری آن را یادداشت کنید.
باورهای غلط
اگر هر یک از تفکرات شیطانی زیر به سراغتان آمد ،فورا  آن را دور بریزید:
•    یک طرح تجاری خوب حتما باید طولانی باشد.
•    برای نوشتن طرح نمی توانم از دیگران مشورت بگیرم.
•    به اصلاحات و نظرات دیگران نیازی ندارم.
•    نوشتن طرح وقت زیادی می گیرد، بهتراست به جای آن دل به دریا بزنیم و کار را شروع کنم.
•    کاری که می خواهم شروع کنم، کوچک است و طرح نمی خواهد. طرح تجاری مال شرکت های بزرک است.
•    من که می دانم چه کار می خواهم بکنم، پس نیازی به نوشتن طرح ندارم.
•    من آنقدر پول دارم که یک مشاور بگیرم تا این برنامه را برایم بنویسد و خودم دنبال کارهای دیگر بروم.
از نمونه اولیه تا محصول
می توانید دل بکنید؟!
فکر می کنم منظورم از تفاوت یک نمونه اولیه با محصول نهایی مشخص شد . بگذارید یک سوال جدی دیگر از شما بپرسم:
آیا می توانید نمونه اولیه را به محصول نهایی تبدیل کنید؟ اگر شما عده ای مهندس هستید ، بیشتر درباره این سوال تامل کنید.من پیشنهاد می کنم«نمونه اولیه را به یک شرکت با تجربه بفروشید»و با کالای خود خداحافظی کنید . شاید هنر و تخصص شما در همین کار است و از معدود افرادی هستید که می توانید نمونه اولیه محصولی جدید را بخوبی بسازنند، و این نشان از خلاقیت و توانایی شما دارد. پس بهتر است بر روی این توانایی خاص خود متمرکز شوید. شاید بتوانید ایده محصولات دیگری را هم در ذهن بپرورانید  و نمونه های اولیه متنوعی بر اساس آنها آماده کنید.
البته این کار برای شما که به محصول اولیه همچون فرزندتان دل بسته اید و با لحظه لحظه رشد و آماده شدنش پیوند خورده اید خیلي سخت است . اما کم نیستند شرکت هایی که تنها کارشان پروراندن ایده ، ساخت نمونه اولیه و فروش آن به دیگر بنگاه ها ست. شاید فکر کنید اگر خودتان محصول را تولید کنید سود بیشتر ی خواهید برد و شاید هم حق با شما باشد. اما قبلول کنید که رابطه شما هم در این میان بی تاثیر نیست. اما نمونه اولیه مثل شما به آن وابسته نیست. بنابر این کافیست با چند خریدار روبه رو شوید تا به قیمت واقعی آن پی ببرید . بهتر است به جای آنکه زمان زیادی را صرف بازاریابی محصول نهایی کنید ، ازهمین حالا وقت بگذارید و برای فروش نمونه اولیه خود به دنبال یک شرکت ، کارآفرین یا سرمایه گذار باشید . شاید خیلی ها حاضر باشند بابت خریدش پول خوبی بدهند!
خود را آماده کنید
اگر راه خود را انتخاب کرده و جدا می خواهید خودتان نمونه اولیه را تا آخر کار و تبدیل آن به محصول نهایی پیش ببرید، پس خود را برای روبه رو شدن با سه گروه از مشکلات آماده کنید:
1.    مشکلات مربوط به توسعه محصول
2.    مشکلات مربوط به توسعه بازار
3.    مشکلات مربوط به مدیریت
این مشکلات که از این پس به شرح تک تک انها می پردازیم ، شما را به میدان نبردی پر مخاطره می کشانند. اما سلاح شما برای فائق آمدن بر آنها چیست؟ شما برای مقابله با این مشکلات دو راه بیشتر ندارید: راه اول اینکه بر روی توانایی های خود حساب کنید، و راه دوم بهره گرفتن از منابع و کمک های برون سازمانی است. کدام را انتخاب می کنید؟
مديريت كيفيت
راز موفقیت شرکتها
بعد از راه اندازی یک شرکت ، اولین چیزی که ذهن شما را به خود مشغول می کند این است که چگونه شرکت خود را حفظ کرده و در بازار رقابت دوام بیاورید.ادامه حیات شرکت به بزرگ ترین دلمشغولی شما تبدیل شده و برای رسیدن به این هدف به جست و جوی راهکارها ی ممکن خواهید پرداخت . به نظر شما چه چیزی ادامه حیات شرکتتان را تضمین می کند؟ کاهش هزینه ها و قیمت ها؟ افزایش خدمات؟ رعایت استانداردها؟ ارائه محصولات مناسب و مطابق با نیازهای مشتریان ؟ افزایش رضایت مشتریان؟ و یا در یک کلام ، افزایش کیفیت؟
اگر دقیق تر به این پرسش ها بیندیشید، می بینید راه حل آنها یک زنجیره به هم پیوسته از جواب ها است که تحقیق هر کدام نتیجه و یا مقدمه دیگری است کیفیت چیزی نیست جز  رعایت الزامات و نیازهای یک محصول یا خدمت که از سوی مشتریان به ما منتقل می شوند و با تامین این الزامات و نیازها است که می توانید به رضایت مشتریان دست یابید.
راز موفقیت شرکت شما در رعایت کیفیت است . من در این فصل نکات مهمی را مطرح می کنم که با توجه به آنها می توانید به کیفیت مورد نیاز خود و مشتریانتان دست پیدا کنید.
استانداردهای کیفیت
چگونه و با استفاده از چه ابزارهایی می توانیم کیفیت محصولات و خدمات خود را تضمین کنیم و آیا نظام و قاعده ای برای این کار وجود دارد؟ احتمالا همگی می دانید که پاسخ این سوال در استانداردهای تضمین کیفیت نهفته است. سازمان بین المللی استاندارد برای پاسخ به این نیاز شرکت ها ، استاندارهایی مختلفی را تعریف کرده است . استاندارد ایزو 9000 متداول ترین آنها است که موج آن بسیاری از سازمان ها و شرکت ها ی ایرانی را هم فراگرفته است . به جز این استاندارد، استانداردهای مفید و مشهور دیگری هم وجود دارد که مهمترین آنها عبارتنداز:
•    استاندارد ایزو14000:استاندارد تضمین کیفیت محیط زیست
•    استاندارد ایزو 16949 : استاندارد تضمین کیفیت صنایع خودروسازی
•    استاندارد ایزو 17799: استاندارد مدیریت امنیت اطلاعات
•    استاندارد اوسس18000: مدیریت ایمنی و بهداشت محیط کار
دقت کنید که استانداردهای ایزو با استانداردهای کیفیت محصول متفاوتند. متاسفانه هنوز بسیاری از مردم و حتی مدیران شرکت های ما این دو نوع استاندارد را با هم اشتباه می گیرند.و مثلا گواهی استاندارد ایزو 9000 را نشانی از کیفیت محصولات می دانند
تفاوت استانداردهای «تضمین کیفیت» با استانداردهای «کیفیت محصول » به نوع نگاه ما به کیفیت از دیدگاه کل شرکت و محصول مربوط می شود . استانداردهای محصول معمولا حداقل مشخصه ای فنی لازم برا ی کیفیت محصول را بیان می کنند. اما استانداردها ی تضمین کیفیت ، حداقل الزامات کیفی لازم در همه ابعاد شرکت وفرایندهای آن را نشان می دهند. برای مثال استاندارد محصول مشخص می کند که محصول ما از نظر استحکام ، دوام ، ابعاد ، اندازه ، و غیره باید چه مشخصات و ویژگی هایی را رعایت کند تا خداقل کیفیت قابل قبول را داشته باشد ؛ اما استانداردهای تضمین کیفیت هیچ گونه مشخصات خاصی را برای محصول بیان نمی کنند بلکه صرفا تاکید می کنند که  عوامل تاثیر گذار بر کیفیت باید از طریق فرایند های مختلف ( مثل تولید ، طراحی ، خرید، فروش و غیره ) کنترل شوند.                        
مجيد نيازي    
مديريت پروژه
مقدمه: پروژه هاي مرگ يا زندگي
شايد شما هم مثل خيلي از شركت هاي كوچك كارتان را با يكي يا دو پروژه كوچك شروع كرده باشيد تا كه دستتان باز شود و بتوانيد پروژه هاي بزرگ تر بعدي را بگيريد. در اين صورت نخستين پروژه ها براي شما حكم مرگ و زندگي دارد، شكست يا موفقيت اولين پروژه هاي شما شكست يا موفقيت كل شركت را رغم مي زند. اين ريسكي است كه تقريباً همه شركت هاي اروپا به استقبالش مي روند و چاره اي هم جز اين ندارند.
تا اينجا كار بين شما و ديگراني كه شركتي راه انداخته اند شباهت زيادي وجود دارد اما فرق اصلي وقتي شروع مي شود كه شما يكي از دو راه زير را انتخاب كنيد:
1- مثل خيلي ها كه  برخوردي * با موضوع كنترل پروژه دارند رفتار كنيد و كار خود را با نظارت مداوم و اعمال فشار بر كاركنان براي انجام كارها در زمانهاي مقرر پيش ببريد.
2- يا با درك اهميت علم مديريت پروژه آنرا بصورت عملي در دستور كار خود قرار داده و نتايج به مراتب بهتري بگيريد.
اين فصل كتاب را با هدف توضيح اهميت مديريت صحيح پروژه و روشها و ابزارهاي آن تهيه كرده ام. اگر چه خواندن اين فصل را به يك متخصص تمام عيار كنترل پروژه تبديل نمي كند اما به شما امكان مي دهد تا با شناخت اين حوزه بتوانيد به بهترين شكل * متخصصان مربوط در راه تحقق اهدافتان استفاده كنيد. براي اينكه اين فصل را با دقت هر چه بيشتر بخوانيد بهتر است توجه را به يك نكته مهم ديگر جلب كنم.
همانطور كه مي دانيد از بزرگترين معضلات شركت هاي  *   تأمين منابع مالي لازم براي اجراي پروژه هايشان است، در اين شركت ها پروژه هاي جديد وقتي اجرا مي شوند كه پروژه هاي قبلي پايان يافته و سرمايه گذاري انجام شده در آنها برگشته باشد. بنابراين در چنين شرايطي انجام پروژه ها مطابق برنامه و سرعت در به ثمر رساندن آنها بسيار مهم است. به بياني ديگر به دليل پائين بودن حجم سرمايه در روش و تجهيزات و امكانات اين شركت ها معمولاً انج=ام چندين پروژه بطور همزمان امكان پذير نيست و تأخير در انجام پروژه هاي جاري شركت، علاوه بر تحميل هزينه هاي اضافي پرداختن به پروژه هاي جديد را هم ناممكن مي سازد. اين مسئله براي خيلي از شركت هاي * به معني شكست است! لذا از سوي ديگر اجراي به موقع     پروژه ها مي تواند باعث ايجاد سابقه مناسب جهت ورود به بازارهاي جديد شود وجود اين مسائل حاكي از اين واقعيت است كه شركت بر طبق برنامه در اين شركت ها بسيار مهم و سرنوشت ساز مي باشد و اين مهم از طريق مديريت علمي پروژه و استفاده از روش ها و ابزارهاي نوين در اين زمينه امكان پذير نيست.

1- چك ليست ارزيابي وضعيت مديريت پروژه
چنانچه كارهايتان را در قالب پروژه انجام مي دهيد حتي اين سؤال برايتان مطرح مي شود كه وضعيت مديريت پروژه در شركت شما چگونه است. به شما توصيه مي كنم اين سؤال را جدّي بگيريد و به دنبال پاسخ مناسب آن باشيد. به اين منظور كافي است چك ليست زير را تكميل كنيد.
رديف    موضوع    بله    نمي دانم    خير
1-    مي توانم تمامي پروژه هاي حوزه مسئوليتم را به خوبي شناسايي كرده و نامگذاري كنم.           
2-     تمامي پروژه هاي خود را اولويت بندي مناسبي كرده ام.           
3-     تمامي پروژه ها داراي زمانبندي مناسب و ثبت شده هستند.           
4-    تمامي پروژه ها داراي بودجه تأييد شده و منابع كافي براي اتمام كار هستند.           
پس از مطالعه و تكميل اين چك ليست، براي پاسخ هاي (خير يا نمي دانم امتياز صفر) و براي پاسخ هاي (بلي امتياز يك) در نظر بگيريد. بعد امتياز خودتان را محاسبه كرده و با حالت هاي زير مقايسه كنيد:
– اگر مجموع امتيازهاي شما بين 13 تا 15 است، وضع شما در زمينه مديريت پروژه «خيلي خوب» است.
–  چنانچه امتيازي بين 9 تا 12 داشتيد شركت شما جايگاه نسبتاً مطلوبي دارد.
– اگر امتياز شما كمتر از 9 باشد بايد نگران شويد و به سرعت جهت فراگيري فنون مديريت پروژه و گسترش آن در شركتتان اقدام كنيد.
2- انتخاب پروژه
اولين قدم در راه موفقيت انتخاب مناسب است، بعضي از پروژه ها اساساً نبايد آغاز شوند اين گونه پروژه ها يا در اولويت نيستند يا انجام آنها هزينه هاي نامعقول و اثرات جانبي بدي بر شركت تحميل مي كند. معمولاً تصميم گيري در مورد انتخاب بهترين گزينه به سه عامل بستگي دارد:
1- جمع آوري و تحليل صحيح اطلاعات.
2- انتخاب شاخص هاي بررسي در پروژه هاي مختلف.
3- وزن دهي مناسب به شاخص ها بر مبناي اولويت هاي شركت.
بعد از بررسي عوامل مؤثر در انتخاب پروژه نوبت قدم هاي اجرايي اولويت بندي پروژه ها مي رسد:
– قدم اول: تهيه فهرستي از ايده ها به همراه اهداف و نتايج هر يك،
– قدم دوم: تعيين مجال اجرا يا به تعويق انداختن پروژه ها،
– قدم سوم: تخمين حدودي هزينه پروژه ها،
– قدم چهارم: انجام كارشناسي اوليه در خصوص امكان پذيري انجام پروژه،
– قدم پنجم: تعيين ميزان مخاطرات و ريسك پروژه ها،
– قدم ششم: حذف پروژه هاي نشدني يا با مخاطرات بالا،
– قدم هفتم: تهيه فهرستي از ملاك هاي ارزيابي همراه با وزن هر يك،
– قدم هشتم: اولويت بندي پروژه هاي حذف نشده بر اساس ملاك هاي تعيين شده در قدم 7 و انتخاب بهترين پروژه،
با توجه به اين مطالب، تعيين اولويت هاي شركت مهمترين قدم در انتخاب يك پروژه است. لغزشي كه معمولاً در هنگام اولويت دهي به پروژه ها پيش مي آيد، توجه به «پروژه هاي نور چشمي» است. بعضي افراد به خاطر تمايل دروني كه به انجام بعضي پروژه ها دارند به آنها امتياز بالاتري مي دهند، بدون اينكه توجه كنند اين پروژه ها تا چه حد در مسير اهداف شركت قرار دارد و سود و زيان آنها چيست.
3- تعيين اهداف
اهداف، به نتايج دلخواه فرد يا شركت گفته مي شود در واقع اهداف مواردي هستند كه صاحبان پروژه ها مايلند در پايان كار به آن دست يابند. توصيه مي كنم در تعيين اهداف پروژه هاي حوزه به اين نكات زير توجه كنيد:
– در تعيين اهداف منافع تمامي افراد درگير پروژه را در نظر بگيريد.
– اهداف بايد ملموس و قابل اندازه گيري باشند.
– اهداف را بايد با كمك تمامي افراد  درگير در پروژه و پيش از شروع مراحل اصلي پروژه تعيين كنيد.
– خودتان را فريب ندهيد و اهداف را منطبق با واقعيت هاي موجود تعيين كنيد.
– در تعيين اهداف پروژه به سياست هاي كلي و استراتژي بلند مدت شركت و همچنين سمت و سوي اصلي پروژه دقت كنيد.
4- تيم و تيم سازي
موفقيت پروژه بستگي زيادي به چگونگي انتخاب و چينش اعضاي تيم شما دارد. بنابراين تشكيل هسته اوليه پروژه از مهمترين تصميم هاي شماست. هسته مركزي تيم پروژه بازيگران اصلي پروژه هستند كه از آغاز تا پايان يك پروژه به آن اختصاص مي يابند.
تجربه به من ثابت كرده كه انرژي گروه ها شگفت انگيز است. جمع دو يا چند نفر كه براي رسيدن به هدفي مشترك تلاش مي كنند همواره مؤثرتر از مجموع تلاش تك تك آنهاست به شرط آنكه افراد را به درستي انتخاب و آنها را رهبري كنيد. وظيفه گردآوري، انتخاب و تشكيل تيم پروژه معمولاً بر عهده خود شماست. در صورتي كه كاركناني كه با تخصص هاي لازم در شركت وجود داشته باشد و اين افراد وقت خالي براي حضور در پروژه داشته باشند در استفاده از آنها درنگ نكنيد. چرا كه بهترين گزينه ممكن براي شما خواهند بود. اما مي شود حدس زد كه استفاده از نيروهاي خود شركت به دليل محدوديت هاي مختلف هميشه امكان پذير نيست. بنابراين در چنين مواردي ناچاريد از نيروهاي خارج از شركت استفاده كنيد. از طرف ديگر افراد خارج از شركت هميشه براي همكاري حاضرند به شرط آنكه هزينه ها و دستمزدشان به خوبي پرداخت شود. در پروژه هاي بزرگ پس از ساخت هسته مركزي تيم پروژه مي توان از چهار قدم ساده براي تكميل تيم بوده  گرفت:
قدم اول : بر اساس هدف اصلی پروژه مهندسی از مهارتها و تخصص های لازم برای دستیابی به هدف مرد نظر تهیه کنید.
قدم دوم : ویژگی های افراد مناسب برای هر یک از جایگاههای تعیین شده را مشخص و اولویت بندی کنید.
قدم سوم : فهرستی از افراد مناسب و داوطلب برای هر یک از موقعیتهای شغلی تعیین شده تهیه کنید.
قدم چهارم: افرادی را که می توانند با یکدیگر تیم مناسبی تشکیل دهند از میان گزینه های مختلف انتخاب کنید.
در هنگام انتخاب اعضاء فراموش نکنید که افراد با میل و خواست شخصی به تیم پروژه بپیوندند و اجباری در کار نباشد. بعلاوه ، این افراد باید کسانی باشند که نقش شما را بعنوان رهبر تیم بپذیرند و بتوانند با قبول این واقعیت در کنارتان کار کنند . در نهایت ، میزان و نوع آموزش اعضاء تیم وحدت زمان لازم برای دوره های آموزشی را هم فراموش نکنید.
5- محدودیتهای پروژه:
بطور معمول محدودیت پروزه را به دودسته کلی تقسیم می کنیم:
•    محدودیتهایی که قابل پیش بینی هستند.
•    محدودیتهایی که دراثراتفاقات پیش بینی نشده ایجادمی شوند.
محدودیتهای دسته اول رابایدقبل ازشروع پروزه ودرمراحل اولیه تعیین و تشخیص داده ونحوه برخورد با آنهارابه خوبی تشریح کنید.
درموردمدودیتهای دستۀ دوم،هر چند اقداماتی ازقبیل پیش بینی بودجه ودرزمان اضافی دربرنامه می تواندمواثرباشد.امااززاوی دیگرهم می توان محدودیتهای پروزه رابه پنج دسته تقسیم کرد:
بودجه  – زمان – افراد – محیط – ابزاروتجهیزات
6.رایند کنترل پروزه:
فرایند کنترل پروزه خیلی بیشتر از زمان آن از پروزه شروع می شود.درادامه سعی می کند قدمهای انجام کنترل پروزه را معرفی کند.
مرحله آغازین پروزه:
الف:تعیین وتعریف اهداف
ب:امکان سنجی
پ:تحلیل یسک پروزه

مرحله برنامه ریزی پروزه:
الف:شکستن کاروتعیین ساختارفعالیتها
ب:تهییه فرمهاوجدول اطلاعاتی
پ:اتخاب فرم افزارمناسب برای ریزی پروزه
ت.براورد مدت،هزین و منابع مورد نیاز
ث.وارد کردن اطلاعات جم اوری شده به نرم افزاروبهینه سازی

مرحله کنتل و پیگیری پیشرفت پروزه:
الف:کنترل و به هنگام کردن زمان و منابع پروزه
ب:تهیه گزارش های موردی و دوره ای
پ:اصلاح برنامه

مرحله پایانی:
الف:ارزیابی و تحلیل نتایج
ب.گزارش کلی پروزه
پ.مشبه سازی نتایج پروزه
7.ابزارهای برنامه ریزی وردیابی پروزه:
در این بخش به معرفی بعضی از ابزارهای سودمند برنامهریزی وردیابی پروزه می پردازیم.
نمودارهای پرت وگانت
هریک از نمودترهای پرت وگانت،درواقع نمایش گرافیکی خاصی ازپروزه بوده وبه دلیل سادگی درک و ارائه تصویری کلی از وضعیت پروزه،کاربرد زیاد دارند.به ویره در پروزه های بزرگ که حچم زیاد فعاایها ومنابع باعث پیچیدگی فرایند برنامه ریزی می شود،چنین نمودارهایی می توانند به ابزار کلیدی برنامه ریزی نظارت وتبیین وضعیت پروزه تبدیل شودالبته امروزه ترسیم دستی این نمودارها تقریبا منسوخ شده  و استفاده
از نرم افزارهای متنوع برنامهریزی پروزه مثل«مایکروسافت پروجکت»و«پریماورا»رایج شده است

8.گزارش عملکرد
همانگونه که در بخش های قبل ذکر شده،یکی ازگامهای برنامه ریزی و مدیریت پروزه،کنترل وپیگیری پیشرفت کاراست.به نسبت ربایند مدیریت،برنامه یزی،کنترل ورهبری ازوظایف غیرقابل انکارش خواهدبودکه دراین میان،(کنترل)درمیان چهاروظیفه ذکرشده کمترین وزن راازلحاظ زمانی به خوداختصاص می دهد.دراین میان(گزارس عملکرد)یکی ازکاراترین و ضروری ترین ابزارهای مدیریت پروزه است.بنابراین درادامه به بررسی ویزگی های یک گزارش عملکردخوب ودوعامل موثربرآن،یعنی دوره زمانی تهیه گزارش و سطح جزییات گزارش گیری خواهم پرداخت.
اکنون شماراباویزگی های یک گزارش عملکردخوب آشنامی کند
صحت اطلاعات:
اثربخشی یک تصمیم تاحدزیادی وابسته به کمییت و کیفیت اطلاعات موجود استمهمترین ویزگی اطلاعات صحت آن می باشدچنانچه در موردصحت اطلاعات کوچکترین شک وتردیدی وجود داشته باشد،گزارش عملکرد کاملا بیشروغیرقابل استفاده خواهدبود
جامعیت اطلاعات:چون گزارش عملکردمهمترین وسیله اطلاع ازوضعیت پروزه می باشدضرورت دارد که این گزارش ها به طور کامل تهیه شوند
به هنگام بودن:اصولا گزارش عملکرد به منظورمقایسه عملکرد با برنامه واتخاذاقدام اصلاحی مناشب تهیه می شود
سازماندهی،ساختارونحوه ارائه مطالب:به طور کلی هرچه اطلاعات خلاصه تروگویا ارائه شود،میزان تاثیرگزاری آن بر مخاطب بیشتر خاهد بود
هشدار دهندگی: در یک گزارش عملکرد خوب،علاوه بر روند پیشرفت،بایدمیزان تاخیرات ومغایرت هانیز کاملامشخص باشد تامخاطب هشدارلازم راجهت اتخاذ اقدام اصلاحی مناسب دریافت کند
ثبات پروزه:درهنگام بروزآشفتگی وتغییراتمتعدددرپروزه،به تصمیم گیری اساسی وراه گشا نیاز استدرچنین مواقعی،وجودگزارش های عملکردبه عنوان مرجع کلی اطلاعات وضعیت پروزه می تواندبسیارمفید باشد
مخاطبان:طرحهای مرتبط با پروزه باتوجه به نوع وعمق توجه شان به پروزه،به دنبال اطلاعات خاصی هستندبرای نمونه ممکن است کارفرمای پروزه خواهان گزارش های  خلاصه تر دردوره ای زمانی بلندترباشد والبته این موضوع برای شام مطلوب است

9.نکات طلایی:دراین قسمت توجه شمارابه نکاتی مهم درباره مدیریت پروزه جاب می کنم:
•    باتوجه به تلاش های تیم پروزه ممکن است خطاهایی رخ دهدامامایوس نشوید،این امربرای همه است
•    جلسات پروزه را باتوجه به نوع وشرایط آن،بصورت منظم،هفتگی یا روزانه برگزار کنید
•    برای هر پروزه یک دفتر یاداشت اصلی نیاز داریم که تمامی تصمیم هاورویداد های مهم را در آن ثبت کنیم.
•    ارطباتات،بزرگترین مساله پروزه هاستو این مساله زمانی که منابع به صورت متمرکزدریک جاجمع نیست ویاساعت های کاری افراد مختلف است،تشدید می شود.تابلوی اعلانات یا تابلوی مشابه می توانند کاملا سودمند باشند.
•    یک واقعیت تلخ این است که کارهای بی سابقه،معمولا تبدیل به کارهایی کمرشکن می شوندو مشکلاتی حل نشدنی و منابع بزرگی برسرراهتان ظاهر می شود

جمع بندی:از چاله به چاه نیفتید!
در این فصل سعی کردم مهمترین نکات مربوط به مدیریت پروزهبرایتان توضیح دهم.
شاید در نگاه اول این کارها ساده به نظر رسدوتصور کنید که هیچ وقت در دام مشکلاتی مثل تمام شدن پول یا زمان به نتیجه رسیدن پروزها می افتید.اما فراموش نکنید که هیچ کس با این نیت پروزه ای را شروع نمی کند که با یک سال تاخیر به اتمام رسانده یا هرگزتمام نکند.معمولان جمع شدن تاخیر هاوعقب ماندگی جزئی به تدریج باعث می شود پروزه از کنترل خارج شود.پس سعی کنید اگربرنامه پروزه غیرواقعی است ویا تیم کاری امکان انجام آزاد در زمان مشخص شده با هزینه موجود ودر سطح مطلوب ندارد زودتر دست به کار شده برنامه پروزه را تغییر دهید.خیلی وقت ها این کاربهتر از این است که ازتیمتان بخواهید مثل تومانان افسانه ای کار کنندوغیر ممکن را ممکن بسازند

(مديريت برانسانها)
مقدمه:درس هايي به قيمت چند قرن تجربه
(هرشركتي براي بقاوادامه فعاليت به منابع مختلفي نياز داردكه مهمترين آنها نيروي انساني است. شما بلافاصله پس از شكل دهي به ايده اوليه،نيازمنديافتن تيم،شركاياكاركناني هستيد كه آن ايده راعملي وبراي ارائه دربازارآماده كنند.)
(شما به عنوان مديرارشديا مؤسس شركت،وظيفه اداره تمامي سطوح كاركنان رابرعهده داريد.بديهي است دردوره شكل گيري شركت،نقش پرنگ ترووزاكارانه تري برعهده داريد.)تاشركت شما به تدريج جايگاه پايداري بيايد.
همواره به اين نكته توجه داشته باشيد كه شركتهاي بزرگ دنيا ،همگي بنگاههاي كوچكي بوده اندكه بافكروتلاش بي وقفه وگسترده بنيان گذارانشان شكل گرفته وبه تدريج به سازمان هاي بزرگ ملي وبين المللي تبديل شده اند ودراين مسيرتوجه جدي به نيروي انساني تاثيربسزايي درموفقيت هاي آنها داشته است.
(1.سؤال مطرح شده دراين بخش مستقيما برموفقيت ياعدم موفقيت شركت شماوشركايتان تاثير گذارند.)درپس هركدام ازاين اصول،سال ها ودهه هاي بسياري صرف تحقيق وتجربه شده است وبي توجهي به آنها مي تواند شركت هاي بزرگ راهم به زمين بزند.)
1)نظام حذب و استخدام
نيروي انساني هرشركتي رامي توان درسه گروه دسته بندي كرد:
الف)مديران
مسئوليت اصلي توفيق ياناكامي شركت برعهده اين گروه است كه شمادرصدرآنهاهستيد. اگردرانتخاب گروه مديريتي اشتباه كنيد، آثارزيان بار آن به شدت شركت شما راتهديدخواهدكرد )
(ب) كارشناسان
كاراين گروه درواقع توليدفكراست وزمينه رابراي تصميم گيري مديران فراهم مي كنند،اما اغلب خودشان تصميم گير نيستند.پس اگركارشناسان قوي با انگيزه نداشته باشيد،شركتتتان قدرت نوآوري وتجزيه وتحليل مسائل دروني وبيروني خودرازدست مي دهد.)
(پ)كارمندان وكارگران
اين گروه وظيفه توليد رابرعهده دارندومسكن اوست سطح تحصيلات آنها پايين يابالا باشد. جذب اين افراد نسبت به تيم مديريتي وكارشناسي،ساده ترو خطرات آن نيزكمتراست.)
استخدام وآموزش نيروهاي مناسب
1-01مصاحبه)
به دليل اهميت مصاحبه درفرايند ارزيابي واستخدام،دراين قسمت نكات مهمي رايادآوري مي كنيم كه توجه شما به آن مي تواند نتيجه كار رابه مراتب بهبود دهد.
(آمادگي براي مصاحبه)
•    اسامي مصاحبه كنندگان را مشخص كنيد.بهتراست2تا3نفركارمصاحبه راانجام دهند تافردرااز زواياي مختلف ارزيابي كنند
•    مسخص كنيد كه شروع كننده وخاتمه دهنده مصاحبه بايدچه كسي باشد؟
•    به دقت درباره سؤال هاي مصاحبه فكركرده وآنهارايادداشت كنيد.
فرم هايي را براي مستنددسازي مصاحبه ونوشتن يادداشت هاي مصاحبه گران آماده كنيد.)
(انجام مصاحبه)
•    سعي كنيداز قدرت وهنر خوب گوش دادن درمصاحبه استفاده كنيد،به داوطلب فرصت زيادي براي صحبت كردن بدهيد.
•    ذهنيت خودرانسبت به افراد،قوميت هاويا محل تحصيل وسوابق مختتلف آنها كنار بگذاريد.
•    هنگام مصاحبه،تمامي نكات مثبت يامنفي رافوري يادداشت كنيد وآنها رابه آخركار موكول نكنيد.
•    ازطرح سؤالهاي بسته اي كه پاسخ آنها«بلي»يا«خير»است پرهيزكنيد؛بگذاريدافراددرباره ي خودوتوانمندي هايشان توضيح دهند.
•    درباره ي مسائل شخصي وياسياسي حساسيت برانگيز چيزي نپرسيد.
•    مصاحبه رابا گرمي وخوشرويي انجام دهيد.
•    درانتهاي مصاحبه هم به متقاضيان مجالي دهيدتا اگرسؤالي دارند بپرسند،اين نكته بسيار مهم است چراكه شما هم به دغدغه ي اصلي پي مي بريد.
(بعد از مصاحبه)
•    بلافاصله با ديگر مصاحبه گران درباره ي فرد متقاضي شغل بحث كنيد وبه يك جمع بندي واحدبرسيد.
•    پيرامون افراد منتخب بحث كنيد وتصميم بگيريد.اگرفرد مناسبي نيافتيد،افراد ديگري را براي مصاحبه دعوت كنيد.
•    پيگيري كنيد تا سرانجام افراد مناسب به شركت شما وارد شوند وازآنها استقبال شود.
1-2. تنظيم قرارداد
بعداز انتخاب فرد مناسب وقبل ازانعقاد قراداد،حتماكتاب قانون كارايران وآيين نامه وبخشنامه هاي مربوط به آن رامطالعه كنيد.هرچه در اين زمينه بادقت واطلاعات بيشتري عمل كنيد،درآينده بامسائل كمتري مواجه خواهيد شد.”تأكيد مي كنم كه ازابتدابه سراغ قرارداد هاي استخدامي بلند مدت نرويد وحداقل3ماه به صورت آزمايشي باهرفردقرارداد تنظيم كنيدتاازعملكرد مطلوب وي مطمئن شويد.”
1-3. شروع كار
دربدو استخدام،حتمابه نكات زير توجه كنيد:
•    قوانين وضوابط كاري شركت رادراختيارفرد بگذاريد تامطالعه كند،يا آنها رابرايش توضيح دهيد؛مثلا ساعت ورود وخروج ونحوه محاسبه دستمزدو….
•    اورابه عنوان عضوجديدخانواده به همكاران ،وهمكاران رابه اومعرفي كنيد.
•    درمورداهداف واستراژي هاي شركت وبرنامه هاي كاري،اطلاعات لازم رابه اوبدهيد.
•    محل كار،ابزار،لوازم وتجهيزات موردنياز رادراختيار اوقراردهيد.
•    دقت كنيد كه اولين تصويري كه ازشركت شما درذهن همكارجديد ايجاد مي شود،درآينده كاري،انگيزه مندي وماندگاري اوبسيارمهم است.بنابراين به اولين برخوردواستقبال گرم ازنيروهاي جديد توجه ويژه اي داشته باشيد
2)حقوق ودستمزد
كاركنان انتظاردارند درازاي كاردرشركت شما،دستمزدعادلانه اي دريافت كنند.بنابراين شايسته است براي تعيين حقوق ودستمزد كاركنانتان يك نظام مشخص تنظيم وتدوين كنيد ودرطول حيات شركت ،همواره آنرابازنگري وبه روز كنيدهرچقدر نظام پرداخت شما منطقي ،روشن وعادلانه باشد،انگيزه كاروتلاش همكارانتان رابيشتر خواهد كرد.
3)آموزش وتوسعه نيروها
كاركنان شركت خودراحداقل به دودليل آموزش دهيد.
1 براي انطباق ، آشناسازي تسلط بر روش ها، تجهيزات، تكنولوژي هاي خاص شركت كه قبلأ باآنها سروكارنداشته اند.
2 به دليل تحولات مستمربازار وپيشرفت تكنولوژي،شمامجبوريدبراي حفظ قدرت رقابت شركت ،توان پرسنل خودرابا آموزش هاي  برنامه ريزي شده انتقاددهيدكه اين آموزش ها((آموزش هاي ضمن خدمت)) ناميده ميشوند.
4. انگيزش
(ازجمله مهمترين وظايف شما،برانگيختن وتشويق كاركنان براي انجام كاريدنشه وبهتراست .بديهي است كه براي انجام  چنين نقشي بايد خودتان راانگيزه ي فراواني براي موفقيت داشته باشيد.)هنگامي كه انسان براي رسيدن بريك وضعيت ياداشتن چيزي تمايل شديدوجدي پيداكند،براي تحقق وتأمين آن،انگيزه مي يابدوهنگامي كه فرد انگيزه مند شود،وقت وتوان خودرا صرف تحقق هدف خويش مي كند.
شما براي ارتقاء انگيزه كاركنان،بايد توجه ويژه اي به وظيفه ي رهبري خوددرشركت داشته باشيد.يك مرد درنقش رهبري سعي مي كند درقلب كاركنان نفوذ كرده وآنهارادر مسير تحقق اهداف برانگيزد،به گونه اي كه كاركنان او باشوق واشتياق كاركنندوبه حداقل كنترل ازسوي مافوق خود نيازداشته باشند.
(به يادداشته باشيد كه ايجادوتقويت انگيزه تنهاازطريق پرداخت پول بيشتر ميسر نمي شود؛كاركنان نيازهاي متنوعي دارندكه شناخت آنهابراي يك مدير بسيارمهم است بنابراين سعي كنيد نيازهاي كاركنان رابشناسيدو درتصميم گيري هاي خودازاين شناخت استفاده كنيد.)
اصولا به فاصله ي بين آنچه يك فردداردوآنچه مي خواهدداشته باشد«نياز»گفته مي شود.
دريك دسته بندي كلي،هرانسان داراي 5گروه نياز است كه باارضاي يكي ازآنها،نيازبعدي مطرح وفعالسازي مي شود اين دسته بندي درهرم زير نمايش داده شده است.
يك دسته بندي ديگر،نيازهارادرسه گروه وبه اين شرح معرفي مي كند:
•    نيازبه قدرت
•    نيازبه پيشرفت
•    نيازبه ايجادارتباط
براين اساس ،يكي ازمهمترين زمينه هاي پيشرفت جوامع وانسانها،قوي بودن نيازبه پيشرفت است.چنانچه انسان در يك جامعه ياشركت ،به كم واندك قانع باشدوميل به پيشرفت وتحقق خواسته هاي بزرگ درآنهاكم باشد،توسعه نخواهنديافت.
رضايت شغلي وانگيزش
شركت هامعمولا تلاش كاركنان خودراازطريق عوامل زير جبران مي كنند:
الف)عوامل نگهدارنده
ب)عوامل انگيزشي
عوامل نگهدارنده نظير غذا،حقوق ودستمزد،سرويس حمل ونقل ورابطه باسرپرست،مجموعه عوامل هستندكه وجودآنهابه رضهيت شغلي وانگيزش كاركنان منجر نمي شود؛بلكه نبود آنهاموجب عدم رضايت شغلي شده وحتي ممكن است باعث شدن كاركنان آن شركت شود.
عوامل انگيزشي نظير احساس موفقيت،كسب شهرت،رشدوترقي نيز مجموعه عواملي هستندكه وجودآنهاموجب رضايت شغلي وانگيزش بيشترشده وفقدان آنهانارضايتي كاركنان رابه دنبال داردواگربرطرف نشوند،نيروهاي كاري شركت دچاربي تفاوتي مي شوند.
براين اساس بايدبراي افزايش رضايت شغلي وايجاد انگيزه براي كاروتلاش بيشتروبهتربايدضمن توجه به عوامل نگهدارنده به عوامل انگيزشي نيز توجه كنيد.
ازجمله عوامل مؤثربررضايت شغلي،مي توان به اين نكات مهم اشاره كرد:
•    حقوق ودستمزد
•    نحوه سرپرستي ومديريت
•    رابطه خوب باهمكاران درمحيط كار
•    ارتقاء وترفيع
•    فضا،محيط كاروسطح تخصصي شركت
•    اعتبارومزيت شركت
توجه كنيد كه همه اين عوامل براي تمامي كاركنان شما ارزش يكساني ندارند؛امامي توانند نگرش فردبه شغل خودرامثبت يامنفي كنند.
5)ارزيابي عملكردكاركنان
ارزيابي عملكرد به خودي خود كاري حساس وپيچيده از جنس قضاوت است.
معمولاكاركنان تلاشگروفعال ازوجودسيستمي مناسب براي ارزيابي عملكرداستقبال مي كنند.اما افراد خطاكار تنبل وناكارآمدمخالف چنين نظامي هستند.درهرحال توصيه مي شود به جاي اعمال روش ها وبرداشت شخصي درارزيابي افراد،اين كاررابه يك سيستم هدفمند وخردمندانه واگذاركنيد.
يك نظام مطلوب ارزيابي عملكرد بايداين ويژگي راداشته باشد:
الف)متناسب نودن بانوع شركت وكاركنان
سيستم رابه دليل معيارها وشاخص هاي سنجش،كمترمي توان ازديگرشركت ها گرفت.بنابراين بهتراست هرشركتي پس ازبررسي نظام هاي ارزيابي موجود،بااعمال تغييراتي متناسب باالزامات و ويژگي هاي سازماني خود،سيستم ارزيابي مخصوصي براي خود طراحي مي كند.
ب)امكان رتبه بندي شاخص ها
اين سيستم نبايدملاك سنجش رافقط درحد خوب يا بد قرار دهد؛بلكه بايد طيفي از درجات عالي ،خوب،تاكاملاضعيف راپوشش دهد.
پ)امكان اجرا
بايد بتوان درعمل چنين سيستمي را اجراكرد.استفاده ازشاخص هايي كه ذهنيت منفي راالقا كند ياحساسيت سياسي وشخصي رابرانگيزد ويا قابل ارزيابي باشد،سيستم ارزيابي رازير سؤال مي برد.
ت)استفاده ازمعيارهاي مناسب
براي ارزيابي واقعي عملكرد كاركنان،همزمان ازاين دوگونه معياراستفاده كنيدٍ؛البته وزن هر كدام نيزبه نظر شما بستگي دارد.
•    معيارهايي كه به شيوه رفتار پرسنل توجه دارند ونتيجه يامحصول كارآنهاراشامل نمي شوند؛مثل نظم وفاداري به سازمان ها وتعهدبركار
•    معيارهايي كه فقط به خروجي يامحصول كار فردتوجه دارند؛نظيرتعداد كالاهاي توليدشده توسط فرد يا تعداد مشتري جذب شده
ث)ارزيابي دوطرفه
درسيستم هاي سنتي فقط مديران درباره ي كاركنان اظهارنظر مي كنندِ؛امادر شيوه هاي جديدمديران وسرپرستان نيز توسط كاركنان وهم ترازان خود ارزيابي مي شوند.در اين حالت امكان مقايسه نظرات وجمع بندي بهتر براي شما فراهم مي آيد.
ج)ارائه بازخود به كاركنان
هدف نهايي از ارزيابي عملكرد،اصلاح رفتارها يا عملكرد نادرست وتقويت رفتارهاي مثبت به منظور افزايش بهره وري نيروي انساني است.بنابراين پس ازارزيابي،نتايج رابه صورت اختصاصي به هر فرد منتقل كرده ونظر اورا درباره ي ارزيابي خودجويا شويد.اين كاراگرچه سخت است،اما تعارف نكنيدوضمن رعايت حرمت افراد،نتايج ارزيابي رابه آنها منتقل كنيد.
6)سازماندهي
براي تحقق اهداف شركت بايدتشكيلات مناسبي ايجاد كنيد.نحوه آرايش افرادوكارهايي كه براي توليد لازم است تأثيرشگرفي براي توفيق،بهره وري ودستيابي به اهداف شركت دارد.بنابراين چنين فعاليتي جزو مقدماتي ترين امور شركت شما محسوب مي شودوچنانچه هوشيارانه ومنطقي انجام نشود،شما رابا مشكلات آشكاروپنهان زيادي مواجه مي كند.
7)ارتباطات
قدرت برقراري ارتباط قوي باكاركنان،مشتريان،سهامداران وتمامي ذي نفعان شركت،براي شما حياتي است.اساسا مديران وسرپرستاني كه ازلحاظ تيپ شخصيتي برون گرا واجتماعي باشند ازتوان ارتباطي بهتري برخوردارند.بخش عمده اي ازاين توان دراثربهترين مهارت ايجادمي شودو قابل آموختن است.بنابراين درصورت وجودنعف  درقدرت ارتباط مؤثر باديگران مي توان با آموزش،مطالعه وتمرين تاحدزيادي اين كاستي راجبران نمود.
به طور كلي ارتباطات مي توانندكلامي (استفاده از سخن يا نوشته) يا غيركلامي (بجز نوشته وسخن مثل  علائم راهنمايي ورانندگي،حركت دست وچهره )باشد.
در نهايت توجهشما را به نكات زير جلب مي كنم:
•    در ارتباطات«همدلي»بسيارمهم تر وتأثيرگذارتر ازهمدردي باديگران است.
•    در ارتباطات،قدرت يا هنر شنونده خوبي بودن بسيار مهم ومشكل است. لذاسعي كنيد همواره شنونده خوبي باشيد.
•    رعايت احترام در سخن گفتن وبرقراري ارتباط باديگران ،سبب بروز رفتارهاي احترام آميز از سوي طرف مقابل مي شود واحترام متقابل در محيط شركت جادو مي كند.
•    سعي كنيد در ارتباط باديگران (بويژه در جلسات كاري واداري)،دچار كم حوصلگي وكلافگي نشويد.مديربايد صبورباشدوباسياست مناسب روندبحث ها رادر يك مسير مناسب قرار دهد.
•    اگراحساس كرديد كه ديگران حرف  شما را خوب نمي فهمند يا شماديگران رادرك نمي كنيد لازم است در زمينه ي ارتباطات فردي مؤثربيشترفكركنيد.
8)كارگروهي
تجارب شركت هاي موفق نشان مي دهد كه احتمال رسيدن به اهداف ازطريق «كارگروهي»بيشتراست.
درواقع گروه يعني جمع 2نفريابيشتركه درروابطي متقابل هدف خاصي رادنبال مي كنند.آنچه دراين ميان اهميت دارد پيوستگي و تمايل به همكاري وبهبودسرنوشت مشترك است.
درادامه توصيه مي شوددرمديريت كارهاي گروهي حتما به نكات زيرتوجه كنيد:
•    كارگروهي زماني توصيه مي شودكه:مسائل متحددندوبه بيش ازيك نفر مربوط مي شوند.
•    مهمترين حس ورازتوفيق كارگروهي،تكميل وتكامل است.بدين معني كه دروضعيت كارانفرادي نواقص  فكري يارفتارافرادتكميل نمي شود،اما دروضعيت انجام كارگروهي،افراد كاستي هاي يكديگرراجبران نموده به غني شدن انديشه هاي يكديگر كمك مي كنند وانگيزه ي فعاليت بيشتري  مي يابند.
گاهي كارگروهي باموانع مختلفي مواجه  مي شود كه ازجمله مي توان به موارد زير اشاره كرد:
•    وجود روحيه فرد گرايي قوي بين برخي اعضا
•    بي اطلاعي ازاثرات كار گروهي
•    عدم حمايت وتوجه مديران ارشد
•    مشكلات ارتباط مؤثر اعضا
•    عدم تعلق ودلبستگي سازماني
•    نبودعدالت درتوزيع منافع درگروه
•    كمي تجربه اعضادرانجام كاردرقالب كارگروهي
درنهايت توصيه مي شود كه تاحدممكن كارها رااز حالت فردي خارج وبه صورت گروهي تعريف واجرا كنيد.افراددر گروه هاي كوچك(بين 3تا7نفر)بهتروبيشتركار مي كنندوازلحاظ رواني واجتماعي هم بيشتر ارضا مي شوند.

جمع بندي:سعي وخطا؛هرگز!
مديريت مطلوب نيروي انساني يكي از پيچيده ترين ومهم ترين كارها ودغدغه هاي مديران شركت هاي نوپا است.چراكه منابع انساني اصلي ترين سرمايه  وعامل توليد دراين نوع شركت هاست. معمولا در شركت هاي نوپا كمتر مي توان افرادي راپيدا كرد كه دراين زمينه  تخصص داشته باشند.
براي موفقيت شمادركار،انتخاب وبه كارگيري افرادتوانمند،پرانگيزه ومناسب براي همكاري بسيارمهم است.توجه كنيد كه در انتخاب سرپرستان،به دقت دوچنداني نيازاست واگر اين گروه به درستي انتخاب شوند،اجازه شكوفا شدن ساير نيروها رانخواهند دادودردسرهاي شما چندبرابر خواهند شد.
(توصيه مي شود درشركت خودتركيبي ازسنين وجنسيت هاي مختلف داشته باشيد.درست است كه شركت شما جوان است ولي مثلا آوردن يك حسابدارباسابقه ومسن  يانيروهاي خدماتي سن وسال دارمي تواند روابط ونوع رفتارهاي ديگران راكنترل ويا تعديل كند.)
(به جرأت مي توان گفت:كه ضعف درهدايت ورهبري نيروي انساني يكي از دلايل شكست وناكامي كارآفرينان جوان وشركت هاي پويا بوده است.)باتوجه به اهميت اين عامل ،اكثرمديران ازروزنخست تشكيل شركت،مثلادريامشاوران منابع انساني راباخود همراه مي كنند.اين مشاوران پيوسته توصيه هاي لازم رابه مديران شركت ها ارائه كرده ودرمورد مسائل مختلف براي آنها چاره جويي مي كنند.

عنوان كتاب :عبور از طوفان
راهنماي كاربردي شركت هاي نوپا در ايران
نويسنده گان:سيد كامران باقري
جواد محبوبي
مهدي كنعاني
وساير همكاران
سال چاپ:1385
انتشارات:موسسه خدمات فرهنگي رسا
تلخيص: پويا پور اسحاق- مهدي قهرمان-مجيد نيازي

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *