فراالمپیک

یکی از تفاوت های اساسی زندگی این روزهای بشر با روزگاران قدیم گسترده شدن و اهمیت یافتن بیش از اندازه ی سامانه های نرم افزاری مبتنی بر نظام های ارتباطی و اطلاعاتی است. به شکلی که بسیاری از فرآیندها و مناسبات بین دولت ها و ملت ها علاوه بر ماهیت و قابلیت ذاتی که دارند از منظر تأثیرات و قابلیت های تبلیغاتی و ارتباطی نیز در کانون توجه قرار گرفته اند. به بیان دیگر اموری هستند که علاوه بر کارکردهای ذاتی و ماهوی خود در زمینه های تبلیغاتی، ارتباطات و همچنین اثرگذاری فرهنگی در سطح جهانی کارکردهایی دارند که بسیاری از صاحب نظران و تصمیم سازان درصدد برآمده اند با ارائه ی راهکارهایی هوشمندانه زمینه را برای بهره برداری حداکثری از این قابلیت ها آماده سازند.


گاهی آن قدر این کارکردها و قابلیت های جانبی اهمیت پیدا می کنند که خود آن فعالیت اصلی در حاشیه قرار گرفته و اثرات تبلیغاتی و ارتباطی آن جلوه ی بیشتری یافته و به صورت پنهانی جانشین هدف اصلی می گردد. مسلماً ورزش قهرمانی نیز نه تنها از این قاعده مستثنا نیست بلکه یکی از مهمترین رخدادهای جهانی است که تحت تأثیر چنین اندیشه و رویکردی قرار دارد. به بیان دیگر امروزه برای بسیاری از کشورها و یا کمپانی های فراملیتی و جهانی که حامی تیم ها و باشگاههای حرفه ای می شوند ماهیت و کارکردهای تبلیغاتی، فرهنگی، اثرات نرم افزاری و دیپلماسی عمومی و به دنبال آن منافع مادی و معنوی و درآمدهای سرشاری که از این رهگذر حاصل می شود از کارکردهای اصلی و ماهوی ورزش از اهمیت بیشتری برخوردار است. همواره در قالب مسابقات مهم بین المللی به شکل های مختلفی همچون جام های جهانی، بین قاره ای، المپیک، پارالمپیک و سایر مواردی از این دست سیاستمداران، صنعت گران، مبلغین و مروجین فرهنگ های خاص و غیره با بوق های تبلیغاتی و ابزار و امکانات وسیعی که دارند در پشت پرده اهداف بسیاری را دنبال نموده و منافع زیادی را برای خود و حامیانشان رقم می زنند.حال سوال اساسی اینجاست که  کشور ما و یا اسپانسرها و شرکت های حامی داخلی که در برخی موارد با هزینه های گزاف کاروان های مختلف ورزشی را به مسابقات بین المللی اعزام می نماید تا چه میزان به بهره برداری از این چنین کارکردهایی اعتقاد داشته و یا توانسته اند نسبت به آن منافع قابل قبولی را برای کشور به ارمغان بیاورند. به عنوان مثال دستیابی به مدال در رهاوردی همچون المپیک بسیار ارزشمند است اما قاعدتاً نگاه صرف به کسب مدال در المپیک نوعی باور حداقلی نسبت به سایر قابلیت هایی است که ما می توانیم از این رهگذر نصیب کشور نماییم.خصوصاً در برهه ای که ایران هراسی و اسلام هراسی و تبلیغات منفی علیه کشور هدف عمده ای برای بسیاری از عناصر قدرتمند صهیونیستی فعال در این عرصه هاست. کاش اتاق های فکر ما در نهادهای تصمیم سازی همچون شورای عالی انقلاب فرهنگی و یا سایر نهادهای نرم افزاری کشور در حوزه ی فرهنگ، رسانه، ارتباطات و غیره که در نهادهایی همچون رسانه ها و یا وزارت ورزش مستقر هستند با بهره گیری از خردمندان حوزه سیاست، رسانه، جامعه شناسی و … نقش پررنگ تر پیدا کنند تا بتوانند دستاوردهای فرالمپیکی بسیار بیشتر از آن چه هست برای کشور در حوزه فرهنگ، سیاست و اقتصاد کشور ایجاد نمایند.

 

 

منبع: روزنامه خبر ورزشی مورخ 18 مرداد 1395 شماره 5525

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *