توانايي شناسايي فرصت هاي مناسب رشد.
توانايي حركت سريع.
تمايل براي دادن كنترل مديريت روز به روز به تيمهاي كاري نسبتا كوچيك.
فصل اول : كسي بزرگتر از خودت را برگزين.
انتخاب اشخاص بزرگ تقريبا براي ويرجين اصل خدشه ناپذير است ولي همچنين نقش مهمي در موفقيت برانسون بازي مي كند. همراه با سير هاي نزولي مشخص و اشگار، حمله به جايگاه مسلط بازار سير هاي صعودي مهمي داشته است.
بازارهايي كه تحت تسلط اين گردانندگان بزرگ هستند سودهاي هنگفتي داشته و همچنين ويرجين را قادر ساخته كه نقش ستمديده را بازي كند چيزي كه نزد مشتريان كاركنان و رسانه ها به نفع شركت ويرجين تمام مي شود.
اولين درس استراتژي كسب و كار برانسون عبارتست از:
كسب و كار را به صورت يك جهاد در بياور. برانسون توانايي قابل ملاحظه اي دارد كه هر چه انجام ميدهد به آن هاله اي از تقدس بدهد.اين امر به مارك ويرجين قدرت اخلاقي مي دهد.
پرچم دزد دريايي را بر افراز.ديگران برانسون را بيشتر به عنوان يك دزد دريايي و احترام به شخصيت هاي قدرتمند با حس شادمانه اي از تفريح و لذت عامل محرك براي كسب و كارهاي بزرگ است.
نقش بازنده يا ستمديده را بازي كن . بديين بودن نسبت به مردمي كه شركت هايي بزرگ تر از شركت خودش را انتخاب مي كند سخت و دشوار است.
نبردهاي خود را برگزين.گرچه او اين احساس را بر مي انگيزاند كه دوست دارد كه از كوه هاي كسب و كار بالا رود صرفاً به اين خاطر كه “آنها در انجا قرار دارند” تقريباً در هر مورد برانسون به فرصت هاي خاصي از كسب و كار كه خود را عرضه مي كنند واكنش نشان مي دهد.
ضربه را جايي وارد كن كه صدمه بزند.در تعدادي از موارد برانسون به طور موفقيت آميزي از تاكتيك هاي چريكي بر عليه رقيب بزرگتر استفاده كرده است.
فصل دوم : كاررا ساده و هيپي وار انجام ده.
ريچارد برانسون با توجه به سبك غير رسمي و رفتار غير سنتي اش يك “سرمايه دار هيپي ” ناميده شده است.او كه هيپي نيست ولي سبك ديگر مديريت برانسون درس هاي زير را براي انهايي كه مشتاق پول در اوردن هستند و نه جنگ ،ارايه مي كند:
پول مهمترين چيز نيست. چيز هاي بيشتري در مورد كسب و كار علاوه بر پول وجود دارد. عليرغم ثروتش، اشتهاي خود برانسون در امور مادي به طور شگفت اوري ملايم است. همچنين او به طريقي ديگران را متقاعد مي كند كه پول مهمترين چيز نيست.
لباس معمولي و ساده را هر روز بپوش . بيزاري برانسون از پوشيدن لباس رسمي و كراوات مشهور است. حالت لباس غير رسمي او در ميان جمعيت برجسته و مشخص است چيزي كه به نفع او تمام شده است.
مردم را در درجه اول اهميت قرار ده. برانسون اعتقاد زيادي به قدرت مردم دارد. او مارك وير جين را بگونه اي ساخته است كه مردم يعني مشتريان و كاركنان در اولويت اول قرار گيرد.
كار سخت را با تفريح همراه كن. از ابتدا ، كسب و كار ويرجين با خط مشي سنجيده و اميختن كار با تفريح اداره شده است. از همان روز هاي اوليه تشكيل شركت ، فلسفه ويرجين اين بوده كه سخت كار كنيد و زياد بازي و تفريح نماييد.
تقليد نكنيد، نو اوري كنيد. مخرج مشترك ديگري از سبك كسب و كار برانسون عبارت است از اشتياق او به تغيير و تحول در بازارهايي كه او وارد مي شود و تشكيلات به طور كلي. بخش هايي كه وير جين دكه خود را بر پا كرده بندرت تاكنون مثل هم بوده است.
فصل سوم : چك و چانه بزن چونكه هر چيزي قابل مذاكره است.
يكي از استعداد هاي ريچارد برانسون كه كمتر شناخته شده شيوه تند و تيز مذاكره كردن اوست. عليرغم يا شايد به علت جلوه چهره اش به عنوان يك ادم خوب، برانسون در معاملاتي كه انجام مي دهد بندرت در مقام دوم قرار مي گيرد. قدرت افسوني و گيرايي دوستانه اش، ذهن حسابگر تجاري او را پنهان مي كند . درس هايي كه از مكتب مذاكره برانسون كسب مي گردد عبارتند از:
ادم هاي درست، كار را پيش از همه انجام مي دهند. مهارتهاي زير كانه برانسون در مذاكره و زبان متقاعد كننده وي با يك گيرايي ساده همراه است كه همه را بجز پوست كلفت ترين مذاكره كنندگان، خواب مي كند.
هرگز پاسخي منفي نده. مهارت و پرويي او در مذاكره نشان و علامت شركت شده است. واژه هاي “نه”،”هرگز” و “غير ممكن” در فرهنگ لغت تجارت برانسون وجود ندارد. با ملايمت گفتگو كن ولي چوب بزرگي در دست داشته باش. با همه صفا و صميميت اش، افرادي وجود دارند كه مي گويند ريچارد برانسون تقريبا براي انجام كسب و كار ان گونه كه احتمالا تصور مي كرديد خوب نيست. اين نظر كنجكاوانه يكي از موفق ترين بازرگانان اين قرن است. از نصايح حرفه اي و خوب استفاده. در پشت چهره به ظاهر بي خيال، برانسون نه فقط يك بازرگان حسابگر است بلكه به خوبي ارزش مشاوران حرفه اي و خوب مي داند.
فصل چهارم : كار را نوعي سرگرمي بدان.
به عقيده ريچارد برانسون، كسب و كار بايد با تفريح و سرگرمي همراه باشد. ايجاد يك محيط كاري مهيج بهترين شيوه براي برانگيختن و حفظ افراد خوب است. شيوه برانسون براي كنترل و اداره افراد درس هاي زير را در بر دارد:
شركت براي تفريح و سرگرمي پرداخت مي كند. رفتن به سر كار در ويرجين كار پر زحمتي كه ممكن است در شركت هاي ديگر به نظر رسد نيست يا حداقل اين ان چيزي است كه برانسون از افرادش مي خواهد كه خود را باور داشته و اشكارا به خود اعتماد داشته باشد.
بگذار كاركنان ازاد باشند. اطراف برانسون هميشه پر از افراد با استعداد است كه به انها ازادي مي دهد كه خلاق باشند. بارها انها با نتايج خيره كننده پاسخ اعتماد او را داده اند.تشريفات غير رسمي را تشويق و ترغيب كن. از نامهاي اول افراد استفاده كن. از نظر كارمند معمولي ويرجين برانسون يعني رييس و سهام دار فقط با نام كوچك خود يعني ريچارد صدا زده مي شود.شور و اشتياق مسري است. برانسون با برانگيختن كاركنانش بازده و عملكرد استثنايي از انها بدست مي اورد و سطح فروش و سواد انها فراتر از استاندارد هاي صنعت است.كسب و كار را به صورت يك ماجرا در بياور. بخشي از جاذبه ويرجين به عنوان يك كارفرما و يك مارك مصرفي وعده كار پر مخاطره اي است كه داده مي شود.
فصل پنجم : با مارك خود كار درست انجام ده.
يكي از پرسش هايي كه بيشتر از همه در مورد ويرجين سئوال مي شود اين است كه اين مارك تا چه حد مي تواند پيش رود. پاسخ برانسون اين است كه تا مادامي كه يكپارچكي مارك به خطر نيفتد بي نهايت انعطاف پذير است. استراتژي ويرجين متكي است بر انچه او مارك زني شهرتي و اعتباري مي نامد و نه مارك زني سنتي بر فراورده و خدمات درس هايي كه از استاد مارك يعني برانسون به دست مي ايد عبارتست از:
يك مارك خوب سفر مي كند و حركت دارد. مارك فراگير ويرجين تعدادي از گزارشگران را وا داشته كه اين سئوال را مطرح كنند كه ايا مارك تضعيف شده يا نه. لكن انهايي كه درك مي كنند كه هدف برانسون چيست تشخيص مي دهند كه او نوع كاملا جديدي از طرح مارك را ايجاد كرده است.
انعطاف پذيري مارك نامحدود است.مهمترين جنبه طرح مارك ويرجين عبارتست از اعتبار و شهرت آن در بين بخش بازار آن فرآورده ها و خدمات موجود اعتبار لازم را براي پيشنهاد هاي جديد تامين مي كنند.به مارك خود بورز افتخار كن و آن را عزيز بدار.برانسون بارها تائيد كرده كه مهمترين دارايي ويرجين اعتبار وشهرت آن است .فلسفه او عبارتست از:مواظب مارك خود باش تا پايدار بماند.زير پا گذاشتن قواعد.چنانچه مارك بزرگي داشته باشيد و فرصتي را دربازار پيدا كنيد نبايستي بگذاريد آن موضوع كوچك مثل داشتن تجربه دران بازار سدراه شما گردد.
افزودن كمي نمك طعم و مزه را تغيير مي دهد.هرآنچه كه ويرجين انجام مي دهد نوعي سرگرمي و شوخ طبعي به آن مي افزايد.اين گونه نيست كه شركت وارد هركاري به شيوه غيرحرفه اي و خارج از موضوع گردد بلكه اين كار براي اين است كه شركت شوخ طبعي دارد.
فصل ششم : درمقابل دوربين ها لبخند بزن.
براي دوربين ها لبخند بزن
او ممكن است يك ماشين كاملا تنظيم شده روابط عمومي باشد ولي ريچارد برانسون خود را تبديل به يك مارك متحرك و گويا كرده است.هرزمان كه تصوير او در روزنامه يا مجله ظاهر مي شود مارك يا علامت ويرجين را تبليغ مي كند.تبليغ كردن به شيوه برانسون داراي تعدادي پيچ و خم هاي ظريف و نه چندان ظريف دارد . اين پيچ و خم ها عبارتنداز:
آنچه رسانه ها مي خواهند درك كن و در اختيار آنها قرار ده.درحالي كه شركت هاي ديگر مبالغ هنگفتي صرف تبليغات مي كنند برانسون ستون هاي زيادي از روزنامه را به طور مجاني پر مي كند و در حالي كه ساير موسسات از دفاتر روابط عمومي گران قيمت براي سازمان دهي رويدادهاي رسانه اي ساختگي استفاده مي كنند برانسون از كالاي خيلي ارزشمندتري مثل اخبار بهره مي گيرد.
تصويري فكر كن . برانسون تقريباً هركاري را براي تبليغ مارك خود انجام مي دهد . او به ويژه در خلق داستان هايي كه داراي تاثيري ديداري است مهارت دارد.
بر پا خيزو خود را باور داشته باش . برانسون مهارت چشمگيري دارد كه در لحظات غير منتظره يك ماجرا سروكله اش پيدا شود.
به خاطر داشته باش كه نوع دوستي و جمع آوري تمبر دو چيز متفاوت اند.سال هاست كه برانسون مشغول فعاليت هاي پرآوازه در اجتماع است.گرچه اين فعاليت ها جدا از امپراطوري كسب و كار او باشد ولي تبليغي است براي گروه ويرجين.
از زمان قايم شدن آگاه باش.تقريباً همان طور كه توانايي برانسون در جلب توجه در هنگام ضرورت چشمگير است توانايي او در دوري كردن از تبليغات منفي در مورد كارهاي بازرگاني اش زياد مي باشد.
فصل هفتم : گوسفندوار هدايت نكن جاي نقد و بررسي را باز بگذار.
به جاي اينكه انتظار داشته باشد كه افراد در هر جا كه مي رود كوركورانه از او پيروي كنند، برانسون با ايجاد يك محيط مناسب بهترين را از ميان افراد به دست مي اورد. همان طور كه هدايت گربه ها خيلي مشگل است ولي با شور و هيجان زيادي همراه است. درس هايي كه براي رهبران ارائه مي شود عبارتند از:
يك رهبر صندلي عقب نشين باش. يكي از ويژگي هاي سبك رهبري برانسون اين است كه مي داند كه چه موقع از سر راه بايد خارج شود و بگذارد افراد ان را ادامه دهند.به عنوان يك عامل شتاب دهنده يا كاتاليزور عمل كن. برانسون كاتاليزوري است كه انرژي پتانسيل را براي يك پروژه يا فكر به انرژي جنبشي كه افراد را در جهات مختلف مي فرستد تبديل مي كند.دورو بر خود را با افراد با استعداد پر كن. انچه كه برانسون در ان مهارت دارد اين است كه پيرامون خود را با افراد خيلي با استعداد پر كند و محيط مناسب را براي انها ايجاد كند تا شكوفا شوند، اين كار كو چكي نيست.اغتشاش و هرج و مرج را دامن بزن.برانسون استاد جاروجنجال است و هرج و مرج را سازماندهي مي كند.مرتب افق را براي فرصت هاي جديد بررسي كن.مهارت بزرگ برانسون در توانايي او در باقي ماندن در تماس با مشتريان و كاركنان ويرجين و بهره برداري از اين دانش براي كسب فرصت هاي كاري جديد است كه با توجه به فرمول ويرجين آماده استفاده هستند .
فصل هشتم : سريع تر از گلوله حركت كن.
چنانچه حوزه اي وجودداشته باشد كه بيزاري ريچارد برانسون را از لباس هاي محيط شركتي كاملاً توجيه كند آن حوزه در سرعت واكنش هاي انها قرار دارد. كارشناسان مديريت از تصور يك شركت بزرگ كه بتواند سريع حركت كند به هيجان مي ايند. او به طور خارق العاده اي زنجيره هايي از تصميم گيري هاي كوتاه را به وجود اورده است. مراحل معمول كميته تقريبا به طور كامل حذف شده است. اين درس ها عبارتند از:
با تجزيه و تحليل جلو ضعف و ناتواني را بگير. سرعتي كه طبق ان برانسون انتظار حركت را دارد اغلب فوق العاده است.ژ
گز نكرده پاره كن. برانسون اعتقاد زيادي به پژوهش در بازار ندارد و ترجيح مي دهد كه براي احساس غريزي خود و انچه مصرف كنندگان مي خواهند و اغلب مبتني بر گفتگو با انهاست متكي باشد.تصميم گيري را كار امد ساز. زمان بندي براي موفقيت برانسون خيلي مهم مي باشد. او استاد لحظات سرنوشت ساز است يعني لحظه كاملا مهمي كه فرصت پيش مي ايد.كمك زياد بگير. چيزي كه برانسون به ويژه در ان مهارت دارد متقاعد كردن ديگران به درگير شدن در پروژه هايش مي باشد. خواه با كاركنان ويرجين باشد خواه سازمان هاي شريك، شوق و اشتياق برانسون مسري است.از اينكه اشتباه كني نترس زيرا تنها راه يادگيري است.برانسون از افكار جديد دچار هيجان شده وانها را به سرعت تبديل به فرصت هاي كاري مي كند.جنبه منفي براي كاركنان ويرجين اين است كه رهبر سرشناس آنها مرتب درحال تغيير از يك موضوع مورد علاقه به موضوع ديگر مي باشد .
فصل نهم : اندازه اهميت دارد.
گروه ويرجين كارآمد است چونكه روحيه كارفرمايانه كاركنان خود را به حداكثر رسانده و اين درحالي است كه ديوان سالاري سيستم هايش به حداقل رسيده است.ويرجين يك شركت سلسله مراتبي سنتي نيست.درعوض شاخه اي است از كسب و كارها كه آزادانه به هم وابسته بوده و هر يك داراي دفاتر و تيم هاي مديريتي خود است .نگرش برانسون در مورد ساختار شركتي داراي پنج نكته اساسي زير است:
به شيوه خود رشد كن.برانسون يك سازنده است و نه يك خريدار. چيزي كه از او نوع ويژه اي رهبر تجاري ساخته است.درجايي كه غول هاي تجاري ساخته است. در جايي كه غول هاي تجاري ديگر با بلعيدن امپراطوري هاي كوچك تر امپراطوري درست كرده اند برانسون امپراطوري خود را به وجود آورده است.
شركت را ساده نگه دار.زندگي برانسون به طور قابل توجهي ساده و بي پيرايه است.اين ضرب المثل مظهر نگرش برانسون است.
آن را به ملكول هاي مديريتي تقسيم كن.براي به حداكثر رساندن انرژي كارفرمايانه و برقراري موازنه خطر خسارات در يك بخش از امپراطوري برساير بخش ها تاثير مي گذارد و هر كار ويرجين به صورت يك كسب و كار مستقل در نظر گرفته مي شود.
ادارات مركزي را در حداقل ممكن نگه دار. مدتها پيش از اينكه به كارشناسان مديريت بي علاقه شوند، برانسون همان نظريه دفتر مركزي بزرگ شركتي را رد كرده بود.اطمينان حاصل كنيد كه مجموع بخش ها از كل بزرگ تر باشد. ريچارد برانسون اين موضوع را خط مشي شركت قرار داده كه افكار و عقاعد را گوش كند. او همچنين اين موضوع را جزء دانش يا معلومات عمومي نموده است كه شركت پيشنهادهاي تجاري را از جانب شركاي بعد از اين يا اتي مورد مطالعه قرار مي دهد.
فصل دهم : ارتباط معمول را هرگز از دست مده.
استعداد نهايي برانسون در برقراري ارتباط معمول است. او به گونه اي رفتار مي كند كه احساس كنيم كه گويي او يكي از ماست. افزون بر فروتني، توانايي برانسون در اميختن با همه طيف هاي مردم او را جدا از هر مدير تجاري كه ملاقات مي كنيد مي نمايد. اين رمز واقعي موفقيت و شهرت پايدار اوست. در زير درس هاي برانسون مي ايد:به افراد يا مردم گوش فرا ده . اين مهارت مديريتي نسبت به بقيه مهارتها كمتر در مورد ان تمرين شده است. فرق بين ريچارد برانسون و 99 درصد افراد كه كسب و كار هاي بزرگ را اداره مي كنند اين است كه او محترمانه با مردم رفتار مي كند و به انچه انها فكر مي كنند گوش مي دهد.
اجازه ندهيد موفقيت ذهن شما را مشغول كند. شوخ طبعي كمك وياري رسان است؛ بنابراين با كاركنان خود و طبق قاعده داخل استخر شنا شويد. چيزي درباره برانسون وجود دارد و ان هر كس بودن است.بنا به دلايل ظاهرا نامعلوم، مردم به نظر مي رسند كه با او شناسايي مي شوند و بر اين باورند كه او مانند خودشان است. از مشتريان خود به عنوان مشاوره استفاده كنيد. انها نياز خود را بهتر از هر كس ديگري دردنيا مي شناسند. برانسون مي داند كه چيزهاي جزئي و كوچك هم اهميت دارد و اين يكي از ويژگي هاي فراورده ها وخدمات ويرجين است.
با همه به طور يكسان رفتار كن. برانسون احتمالا نسبت به مدير يك شركت چند مليتي بيش از يك مسئول كنترل در فروشگاه گستاخ است. انچه برانسون دارد و ديگران از جمله بازرگانان، سياستمداران و توليد كنندگان برنامه هاي تلويزيون به ويژه مي توانند فقط خواب ان را ببينند اين است كه او نبض ملت را در دست دارد. به نظر مي رسد كه او سخنگوي بخش بزرگي از مردم است.
انچه مردم از تو مي خواهند انجام ده و انها را نا اميد و دلسرد نكن. شايد جاذبه برانسون اين است كه او با افراد مختلف رفتار متفاوت دارد. انچه غير قابل انكار اين است كه او صحنه تجاري بريتانيا را بيش از دو دهه است كه حيرت زده كرده به گونه اي كه هيچ بازرگان ديگري تاكنون اين كار را نكرده است.