امام موسي صدر كيست؟ امام موسی صدر در ۲۴ اسفند ۱۳۱۷ در شهر قم و در یكی از خانواده های علم و اجتهاد به دنیا آمد. وي تحصیلات علوم دینی را در شهر قم به اتمام رساند و پس از آن در رشته حقوق از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد. در سال ۱۳۳۸ به دعوت سیدعبدالحسین شرف الدین پیشوای شیعیان لبنان به این كشور عزیمت كرد و پس از شرف الدین به توصیه وي مسئولیت رهبری شیعیان لبنان به ايشان سپرده شد. امام موسی صدر همراه با كار فرهنگی و حركت فقرزدایی از جامعه مسلمانان لبنان به ایجاد تشكیلات اسلامی برای احقاق حق مسلمانان و مبارزه مؤثر با صهیونیسم نیز اقدام نمود. مجلس عالی شیعیان لبنان، حركت المحرومین و … از تشكیلاتی بود كه با همت ایشان ایجاد گردید.
امام موسي صدر و تحريم صهيونيست
امام موسي صدر كه مبارزه سختی را علیه صهیونیسم جهانی بنیان نهاده بود برای شیعیان لبنان یك ناجی بزرگ بود و علما و چهره های برجسته لبنان اعم از شیعه و سنی او را یاری بزرگ برای خود می دانستند. امام موسی صدر به شیعیان آموخت كه هرگونه داد وستدی با صهیونیستها حرام می باشد. او سازمان نظامی امل را با هدف دفاع از جنوب لبنان در برابر تعرضات صهیونیست ها بوجود آورد. امام موسي صدر بانی مبارزه مردمی با نظام طائفه گری بود و عامل مؤثری در مقابله با سلطه خواهی اقلیت مارونی بر كشور اسلامی لبنان به شمار می آمد. امام موسی صدر یك ماه قبل از هجرت تاریخی امام خمینی به پاریس طی مقاله ای در روزنامه لوموند از انقلاب اسلامی ایران به عنوان ادامه حركت انبیاء الهی یاد كرد و امام خمینی را بعنوان یگانه رهبر بزرگ انقلاب به دنیای اسلام معرفی نمود.
امام موسي و نوسازي انديشه ديني
در ميان عالمان ديني كساني كه گام در راه تجديد و نوسازي انديشه ديني قدم گذاشتهاند، نادرند. حساسيت اين نوسازي آن گاه بيشتر شد كه مسلمين با تمدن جديد غرب مواجه شدند و جامعه مسلمين عقبماندگي خود را احساس كرد. اين احساس سبب گشت تا معدودي از عالمان دين در سنتهاي سَلَف وآن چه به نام فرهنگ اسلامي وجود دارد، تجديد نظر كنند تا بتوانند اسلام را از خطر انزوا ومسلمين را از زيان عقبماندگي نجات دهند. امام موسي صدر نسبت به دردهاي جامعه و پيرايههاي بر دين نشسته يك آسيبشناس بود، او در صدد بود تا هندسه دين را به گونهاي كه پاسخگوي نيازهاي انسان امروز باشد، ترسيم كند. شك نيست كه در كنار تحوٌل علوم بشري وحضور انسان در عرصه دنياي جديد بازبيني وبازسازي در تفكر ديني ضروري مينمود.
در اين ميان امام موسي صدر شخصيتي بود كه در دانش دين مجتهد بود و دروس حوزوي را تا مرحله اجتهاد طي كرده بود و مبادي و مباني اسلام را نيك ميشناخت. هم به نيكي شاگردي كرده بود و هم شاگردان نيكي را تربيت كرده بود. از سويي ديگر سر در جهان بيرون داشت و مكاتب فكري عصر جديد را از نظر گذرانده بود و نكات ضعف و قوت آن را نيك دريافته بود. از آنجا كه امام موسي صدر ذلٌت و عقبماندگي مسلمين را از نزديك ديده بود وخود را در رنج و درد آنان شركت ميداد، به اين تأمل نشسته بود كه بايد مسلمين را با تكيه بر اسلام نجات داد و براي نجات مسلمين با تكيه بر اسلام، نخست بايد اسلام را از برچسبهاي گوناگون و پيرايههايي كه به آن بستهاند رهايي بخشيد.
انسان از نگاه امام موسي صدر
نگرش امام موسی صدر به انسان دقیقاً همان نگرش اسلام به انسان است. انسان در دیدگاه امام موسی صدر «بما هو انسان» مقدس است؛ ايشان با تکیه بر تعاریف قرآنی اظهار میکند که کرامت انسان پیش از پذیرفتن هر دین، نژاد و یا زبانی قابل احترام است. امام صدر معتقد است که ادیان در خدمت انسان هستند و نه انسان در خدمت ادیان. اگر انسان را مرکزیترین موجود آفرینش در دیدگاه امام موسی صدر بدانیم، طبیعتاً همه احکامی که این عالم شیعی درباره انسان صادر میکند، غیر از چیزی است که دیگران میبینند. این نگرش بر سه پایه استوار است که همه انسان ها در آن مشترک اند. اصل نخست این است که جوهر رشد انسان ها یکی است. اصل دوم، عدم تفاوت میان افراد بشری از حیث اعتبارات خلقی و تکوینی و جنسی است و اصل سوم، تساوی کامل از نظر حقوق و واجبات میان انسان هاست. انسان امام موسی صدر انسان است به تمام معنی کلمه. انسان برای او عطیه الهی است. خداوند خالق این انسان این موجود را به عنوان هدیه ای به عالم کون و مکان عرضه کرده است.
انسان برای او مخلوقی است که بر صورت و صفات خالقش آفریده شده و خلیفه خدا بر روی زمین است. و چون چنین مقامی از سوی خالق جهان بر او ارزانی گشته پس غایت هستی است. این موجود آغاز و فرجام اجتماع است و مقصد همه حرکت ها و رویکردهای بشر در طول تاریخ و در تعامل با جامعه و در طول اوج و فرودهای تاریخ انسانی همین موجود است. “طبع انسان مدنی و اجتماعی است”و این انسان اجتماعی تا حد زیادی از طبیعت و موجودات اطراف خود متاثر است. این موجود مدنی الطبع از دیدگاه امام صدر “موجودی است عینی که با موجودات عینی دیگر، از نظر آزادی انتخاب، متفاوت است، بدین معنا که رفتار و اعمال او ناشی از تعقل و اراده اوست”و نه متاثر از آنچه دیگری امر می کند و مدعی می شود که اعمال و رفتارش کاملا عقلانی است و اگر جایی هم به تکافوی ادله بر سر مسئله ای رسید نه به فرموده کسی که بنا به علت ها انتخاب می کند.
انسان بدان میزان از دیدگاه امام موسی صدر ارزشمند است که صراحتاً می گوید : “برای انسان گرد آمده ایم، که ادیان برای او آمده اند” و یا می گوید: “ادیان یکی بودند، زیر در خدمت هدفی واحد بودند: دعوت به سوی خدا و خدمت انسان و این دو نمودهای حقیتی یگانه اند. ” در واقع در انسان شناسی امام موسی صدر کل کون و مکان و ادیان و رسولان برای انسان بر زمین نازل شده است و این مسئله را تا حدی گسترش می دهد که با هم عرض کردن دعوت به سوی خدا و خدمت به انسان را این دو را نمودهای حقیتی یگانه می داند. و این نتیجه مشخص اندیشه ای است که ادیان را در خدمت انسان می داند و برای اندیشه ای، دینی و ایدئولوژی ای ارزش قائل است که در خدمت انسان باشد و نه اینکه بخواهد انسان را به خدمت خویش بگیرد.
در انسان شناسی امام صدر و در ارتباط با جامعه آن انسان مدنی الطبع صراحتاً گفته می شود که “جامعه فقط برای انسان است و بس آنچه در زمین به عنوان ثروت در اختیار انسان قرار گفته امانت خدا در دست انسان است و پس اصل و اساس انسان است نه ثروت. همه گروهها و جوامع برای خدمت به انسان شکل گرفته اندو این انسان گوهر یکدانه هستی است و محور جهان مخلوقات”.
انسان در نزد امام موسی صدر و هم اندیشان او بدون هیچ نقطه ممیزی عزیز است و محترم و باید گرامی داشته شود. انسانی که از او پرسیده نمی شود شیعه است یا سنی. مسلمان است یا مسیحی یا یهودی و یا زردشتی. موحد است یا ماتریالیست. کمونیست است، بهائی است یا معتقد به هر اندیشه و ایدئولوژی. انسان برای امام موسی صدر انسان است بماهو انسان. ارزش انسان برای او ماهوی است و ناشی از همین وجود انسانیش. او همه را در برابر خداوند برابر می دانست مگر به تقوایشان که آن را هم نه بشر با تقوا سنج های بشری که به نظارت های غیر منطقی می انجامد می تواند اندازه بگیرد که مکیال و میزان آن را خدا دارد و بس.
امام موسي صدر و سرنوشت نامعلوم
امام موسي صدر در مدت ۲۰ سال كه در لبنان اقامت داشت تلاش های فراوانی در جهت ارتقاء كمی و كیفی رفاه شیعیان و تقویت دین و اعتقادات و اخلاقیات آنان به عمل آورد. او به دنبال تلاش و اقدامات فراوان و مؤثر علیه صهیونیسم سرانجام در شهریور سال ۱۳۵۷ پس از سفر به الجزیره و مذاكره با مقامات آن كشور وارد لیبی شد و پس از ۵ روز اقامت در لیبی خبر ناپدید شدنش اعلام گردید. با این حال، دولت لیبی همواره نقش خود را در ربودن امام موسی صدر انكار كرده است. اكنون بعد از سقوط رژيم قذافي با وجود اظهار نظرهاي فراوان هنوز خبري قطعي از وضعيت ايشان در دست نيست. اميد است انشاءالله با سقوط ديكتاتور ليبي خداوند متعال عاملان محروم ساختن شيعيان از وجود شريف ايشان را رسوا نمايد.