مروری بر تئوری های کلاسیک مدیریت

بی شک مدیریت مسئله ی بسیار مهمی در هر سازمان است. سازمان هرگز بدون مدیریت مناسب نمیتواند به هدفش برسد . مدیریت هنر انجام دادن کار ها با کمک افراد دیگر است. جنگلی از تئوری های مدیریت وجود دارد که به تئوری های کلاسیک ، رفتاری و موقعیتی تقسیم بندیمی شود.
3 مورد از مشهور ترین تئوری های کلاسیک مدیریت (علمی ، اداری ، بوروکراتیک) که در این مقاله مورد بررسی واقع شده است.
دانش تئوری های مدیریت (در کنار سایر عوامل) نیاز اساسی برای مدیران هر سازمان برای رویارویی با چالش های سازمان است.
به منظور ارائه دانش و جوانب مثبت و منفی از تئوری های مدیریت برای مدیران و دانشمندان مدیریت این مقاله نوشته شده است. 
زنجیره ای از فرمان ، سبک مدیریت استبدادی و پیش بینی رفتار ، ویژگی های مشترک نظریه مدیریت کلاسیک است. اگرچه این نظریه ها قدیمی هستند با این حال این نظریه ها به صورت های مختلف در بیشتر نقاط جهان انجام میشود.
کلمات کلیدی:مدیریت ، رهبری ، تئوری های کلاسیک مدیریت ، مدیریت علمی ، نظریه ، نظریه اداری ، نظریه بوروکراتیک

مقدمه:
مدیریت مهم ترین بخش هر سازمان است. هیچ سازمانی نمیتواند اهداف خود را بدون مدیریت مناسب بدست آورد. بنابراین مدیریت قطب هر سازمان در نظر گرفته شده است.
آگاهی از تئوری های مدیریت برای موفقیت در مدیریت و رهبری امری ضروری به نظر می رسد. سازمان ها باید با چالش های بسیاری در دوران مدرن رو به رو شوند. همان طور که این موقعیت ها در مدارس و کالج ها نیز به عنوان یک سازمان وجود دارد.
برای پاسخگویی به چالش ها مانند رقابت ، استفاده ی کارآمد و اقتصادی از منابع و خروجی حداکثر ، دانش مدیریت و تئوری های مدیریت نیاز اساسی به حساب می آیند. در میان نظریه های مدیریت، نظریه های مدیریت کلاسیک بسیار مهم هستند که آنها را پایه و اساس تمام نظریه های مدیریت ارائه نامیده اند. از این رو این بررسی تئوری های مدیریت کلاسیک انجام شد.
در این مقاله به دانش پایه در نظریه مدیریت کلاسیک و همچنین نقاط قوت و ضعف این نظریه پرداخته شده است. این مقاله برای دانشمندان جوان مربوط به رشته مدیریت، مدیران و سازمان دهندگان به وسیله ی ارائه خلاصه بررسی نظریه مدیریت کلاسیک مفید خواهد بود.
مدیریت :
کلمه ی مدیریت از کلمه لاتین “Manu agere” به معنای رهبری به وسیله ی دست گرفته شده است. رهبری با دست به معنای جهت دادن است. همچنین حاکی از آن است که فرد پیشرو برای اولین بار جایی میرود که او میخواهد پیروان خود را بفرستد. (Shield, 2010).
به گفته ی پیتر دراکر (1974) مدیریت ، انجام دادن کار ها با کمک افراد دیگر و منابع است. این بدان معنی است که مدیریت یک فرایند به انجام رساندن کارها کار با کمک افراد دیگر است.
بر اساس گفته یWeijrich and Koontz1993)) مدیریت فرایند برنامه ریزی، رهبری، سازماندهی و کنترل افراد در یک گروه به منظور دستیابی به اهداف است. همچنین، هدایت و کنترل فعالیت مورد نیاز برای اجرای یک برنامه است. این نشان میدهد که باید برنامه قطعی برای مدیریت موثر وجود داشته باشد. (Shield, 2010).
براساس این تعریف می توان نتیجه گرفت که مدیریت یک فرایند است که شامل برنامه ریزی استراتژیک، تعیین اهداف، مدیریت منابع، توسعه دارایی های انسانی و مالی مورد نیاز برای دستیابی به اهداف و نتایج اندازه گیری شده است. این همچنین شامل ضبط حقایق و اطلاعات برای استفاده های بعدی با توجه به نیاز است.
مدیریت و رهبری دو واژه مشابه است، که بسیاری از مردم را سردرگم می کند. بنابراین لازم است که اصطلاح رهبری را نیز توضیح دهیم.
رهبری :
فرایندی که در آن، فردی دیگران را به سمت دستیابی گروه به اهداف سازمانی تحت تأثیر قرار میدهد، رهبری نامیده میشود.
با توجه به (Grey (2005) and Shaik (2008 رهبری :
1) فرایند نفوذ اجتماعی است.
2) بدون رهبر و پیروان آن ها، حیات وجود ندارد.
3) اقدام داوطلبانه توسط پیروان وجود دارد.
4) رفتار پیروان را تغییر می دهد.
تفاوت بین مدیریت و رهبری:
مدیریت و رهبری، دو واژه هستند که برای دیگری نقش همپوشانی را ایفا می کنند؛ و باعث سردرگمی بسیاری از اشخاص می شود.
رهبری و مدیریت مکمل یکدیگر هستند. هردو در یک راستا هستند اما آنها یک چیز یکسان نیستند. تفاوت بین آنها را می توان به صورت زیر بیان کرد:
برنامه ریزی، سازماندهی، نیروی انسانی، هدایت، کنترل و هماهنگی وظایف مدیریت و مدیرانیکه این وظایف را انجام می دهند دارای مقام رسمی در اداره هستند در حالی که الهام بخشی و ایجاد انگیزه، کار رهبری است و مقام رسمی برای رهبر لازم نیست. یک مدیر ممکن است یا ممکن نیست که یک رهبر خوب باشد.  (Shied, 2010, Murray, 2011)
با توجه به نظر Weihrich and Koontz (1993), Murray (2011) مدیران اصولا اجرا کننده هستند، آنها برنامه ریزی میکنند و بودجه را تنظیم و بر پیشرفت نظارت میکنند. از سوی دیگر رهبران فرد و سازمان را تغییر میدهند. مدیریت، عملکردی (برنامه ریزی، سازماندهی، کنترل، هدایت، رهبری، نظارت، نیروی انسانی، برقراری ارتباط و هماهنگی و غیره)برای فعالیت است در حالی که رهبری رابطه (انتخاب استعداد، انگیزه، مربی گری و ایجاد اعتماد و غیره) بین رهبر و پیروان است.
در سال 1989 در کتاب ” یک رهبر شدن ” Warren Bennis لیستی ازاین تفاوت ها را نوشت :
1) مدیران اجرا کننده هستند، در حالی که رهبران مبتکر هستند.
2) مدیران قوانین و مقررات را کپی میکنند، در حالی که رهبران قوانین و مقررات را تدوین میکنند.
3) مدیران سیستم و محیط زیست را حفظ میکند، در حالی که رهبران سیستم و محیط زیست را توسعه میدهد.
4) تمرکز مدیر بر سیستم و ساختار آن است ، در حالی که تمرکز رهبر بر افراد است.
5) مدیر برای دستیابی به اهداف سیستم را کنترل میکند، در حالی که رهبر برای گفتن هدف اعتماد جلب میکند.
6) دیدگاه یک مدیر کوتاهتر از دیدگاه یک رهبر است.
7) سوالات مدیر “چگونه” و “چه زمانی” است ، در حالی که در مورد رهبر “چرا” و “چگونه” است.
8) مدیر از قوانین و مقررات پیروی میکند، درحالی که رهبر به قوانین و مقررات رسمیت می بخشد.
9) مدیر وضع موجود را می پذیرد در حالی که رهبر آن را به چالش می کشد.
10) مدیر همه چیز را به درستی انجام میدهد، در حالی که رهبر کار های درست را انجام میدهد.
این ده مورد به وضوح در تفاوت میان مدیریت و رهبری متمایز است. رهبری، اصطلاح گسترده تری است که از طریق مهارت های رهبری خود، افراد دیگر رابرای نیل به اهداف تحت تاثیر قرار می دهد، در حالی که مدیر از قدرت برای انجام گرفتن کاربه وسیله زیردستان استفاده میکند.
تئوری های مدیریت کلاسیک:
تئوری های مدیریت می تواند به عنوان نظریه های کلاسیک مدیریت، تئوری های مدیریت انسانگرایانه، تئوری های مدیریت موقعیتی و نظریه های مدیریت مدرن و غیره طبقه بندی شوند.
نظریه های مدیریت کلاسیک در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفت. تئوری های مدیریت کلاسیک برای پیش بینی و کنترل رفتار در سازمان ها توسعه داده شدند.
ویژگی های برجسته نظریه مدیریت کلاسیک:
ویژگی های برجسته نظریه مدیریت کلاسیک به شرح زیر عبارتند از:
1-زنجیره فرماندهی: در نظریه های کلاسیک مدیریت، مدیریت در سه سطح توزیع شده است.
مدیریت سطح بالا: این سطح از مدیریت به طور کلی به نام دولت (اجرایی) است. که آن شامل هیئت مدیره، مدیر عمومی در سازمان های تجاری، رئيس جمهور، روئسا، روئسای معاون و روئسای دانشگاه ها و غیره میشود. این سطح از مدیریت مسئول توسعه برنامه های  استراتژیک بلندمدت به سوی اهداف سازمان است، برنامه ریزی، سازماندهی و هدایت وظایف عمده مدیریت در سطح بالااست. (Weihrich and Koontz, 1993, Stoner, Freeman, & Daniel, 2003)
مدیریت سطح متوسط: این سطح از مدیریت بین سطح بالای مدیریت و سطح پایین مدیریت قرار دارد. مسئولیت های این سطح از مدیریت هماهنگ کردن فعالیت ناظران ، تدوین و رسمیت بخشیدن سیاست ها و برنامه ها با خط مشی برنامه های استراتژیک سطح بالا است.در آموزش و پرورش، سرپرست گروه، معاون و دستیاران مدیر، معاون و دستیار کنترل امتحانات ، ثبت و معاون آموزش و پرورش منطقه ، مأموران و معلمان آموزش و پرورش، معاون رئیس در این مجموعه گنجانده شده است.در سازمان های تجاری، مدیران (مدیر تولید، مدیر اداری، مدیران مالی و غیره) ، معاون و دستیار مدیران گنجانده شده است.
(Weihrich and Koontz, 1993, Stoner, Freeman, & Daniel, 2003)
مدیریت سطح اول: این سطح از مدیریت متشکل از ناظران است و به همین دلیل است که
مدیریت نظارت نیز نامیده می شود.سیاست ها و برنامه ها در این مرحله به اجرا در می آیند. روز به روز فعالیت ها تحت نظارت است. در آموزش و پرورش، معلمان در این سطح گنجانده شده اند در حالی که در واحد کسب و کار، مباشر، ناظر و تعیین کننده ی شیفت های کاری و غیره در این دسته قرار دارند.  (Weihrich and Koontz, 1993, Stoner, Freeman, & Daniel, 2003)
1-تقسیم کار: تقسیم کار دومین مشخصه اصلی نظریه های مدیریت کلاسیک است.
کارهای پیچیده را به کارهای ساده تری تقسیم می شوند، که کارگران می توانند به راحتی آن ها را انجام دهند. (Weijrich and Koontz, 1993).
2-نفوذ یک سویه رو به پائین: در نظریه های کلاسیک مدیریت یک راه ارتباطی وجود دارد.  تصمیم گیری در سطح بالا انجام می شود و به سطح  پایین فرستاده می شود.Weijrich and Koontz, 1993))
3-سبک مدیریت استبدادی: سبک مدیریت استبدادی یکی دیگر از ویژگی های نظریه های کلاسیک مدیریت است. مدیریت در آن روزها توسط کلیسا تحت تأثیر قرار گرفته بود. بنابراین سبک استبدادی ، فرهنگ آن زمان بوده است.
این بدان معنی است که مدیران افرادی هستند که تصمیم گیری میکنند و به تنهایی تمام نظام مدیریت را مانند فرماندهی و سازماندهی کارگردانی می کنند. این باور وجود داشت که با کارگران مانند ماشین آلات رفتار شود تا بهره وری افزایش پیدا کند، و کارگران به شدت کنترل میشدند.
4-رفتار های پیش بینی شده: در نظریه های کلاسیک مدیریت ،رفتار کارگران مانند ماشین پیش بینی شده بود. اگر یک کارگر با توجه به پیش بینی یا مجموعه استاندارد کار کند ، او را در پست خدماتی خود حفظ میکند در غیر این صورت تعویض می شود.
سه نظریه مدیریت کلاسیک که به خوبی پایه گزاری شده است نظریه مدیریت علمی، نظریه های  اداری و نظریه هایبوروکراتیک است.
1-نظریه مدیریت علمی: نظریه مدیریت علمی، نظریه ای شناخته شده از مدیریت است که توسط فردریک تیلور در سال 1911 توسعه یافته است. همچنین این تئوری، برای عوامل زمان و جهت تحقیق مشهور است. تحقیقات او بزرگترین رویداد قرن نوزدهم بود. (Grey, 2005). تمرکز اصلی این نظریه به حداکثر بهره وری است. این نظریه برای مشکل ها و چالش های  صنعتگران یک راه حل مناسب است (Shaik, 2008).به گفته تیلور، مدیریت علمی، راه حل مشکلات کاری است. درباره نظریه مدیریت علمی، او در کتاب خود “اصول مدیریت علمی”می گوید: ” تلاش های معین در برخی از مواردسیستم مدیریت را تغییر میدهد، به طوری که منافع کارگران و مدیریت را به هم تبدیل کرد ( مشابه باشند)(Taylor, 1911, pp. 52). او در آزمایش خود، بهره وری  shovellersاز 16 تا59 تن در روز افزایش یافته و باعث کاهش تعداد کارگران حیاط از 500 تا 140 شده است. او انقلابی در هنر برش فلز به ارمغان آورد و سرعت کار را دو برابر کرد. در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، تیلور مشغول به کار در افزایش بهره وری با استفاده از روش های علمی و از بین بردن حرکات و انتقالات اضافی در محل کار بود. او طرفدار آموزش کارگر برای کار بهتر، تقسیم کار بین مدیریت و کارگران، اجرای مدیریت علمی در رابطه با دستورالعمل ها و کارگر در انجام کار، است.در این روش هر گروه بهترین تلاش را انجام می دهند. او چهار اصل در نظریه مدیریت علمی خود را برای افزایش بهره وری معرفی کرده است. وی همچنین پیش بینی کرده است که این اصول را برای همه نوع فعالیت های انسانی، از عمل ساده فردی تا فعالیت های پیچیده سازمان مناسب است.(Taylor, 1947)
چهار اصل مدیریت برای افزایش بهره وری:
1. لازم است که ” علم کار ” توسعه یابد. این به معنی بررسی کار در حین عمل و پیدا کردن راه هایی برای انجام آن است. جهت جمع آوری اطلاعات از هر یک از روش های زمان بندی و جهت بندیمی توان استفاده کرد. سعی کنید از روش های مختلفی استفاده کنید تا بهترین روش را پیدا کنید. (Koontz, 1980, McNamara, 2011)
2. روش جدیدی باید انتخاب شود و باید کارگرهای انتخاب شده، با توجه به بهترین راه انجام کار ، آموزش علمی داده شودند. کارگرهای مختلف باید برای شغل های مختلف انتخاب شوند و آموزش هاباید با توجه به موقعیت آن ها در سازمان به آنها داده شود ، به طوری که هر کارگر در کار خود تخصص داشته باشدو کار بهتری را انجام دهد. Koontz, 1980, McNamara, 2011))
3. علم کار باید با کارگر انتخاب شده و آموزش دیده همسان باشد تا به نتیجه حداکثری دست یافت. معنی آن این است که این کارگرانی باید انتخاب شوند که کار آن ها با قوانین جدید مطابقت داده شود. پرداخت ها  و پاداش ها باید با بهره وری هر کار مرتبط باشند.انگیزه های بالا باید به اهداف عالی برسند و بالعکس. (Koontz, 1980, McNamara, 2011)
4. وظیفه و مسئولیت باید به طور مساوی بین کارگران و مدیریت برای کار موثر و اقتصادی تقسیم شود. (Taylor, 1917)
کار تیلور توسط صنعتگران آن زمان قدردانی شد. اصول او هنوز در بیشتر بخش های جهان عمل می شود. همانطور که مشاهده می کنیم، عمدتا کارگران با توجه به بهره وری خود حقوق دریافت می کنند. نظریه پردازان مدیریت مدرن مانند ادوارد دمینگ و جوران نیز از اصول و تقسیم کار داده شده توسط تیلورپیروی می کنند . (Koontz, 1980, McNamara,2011)
انتقاد های زیادی را در مورد این نظریه وجود دارد.اتحادیه های کار فکر می کنند که این نظریه بر کار بیشتر با پرداخت کمتر تمرکز می کند. سرعت بالا و عدم وجود صدا در طول کار نیز توسط اتحادیه های کار محکوم شد. مزایای افزایش بهره وری با کارگران به اشتراک گذاشته نمی شود. همچنین در نظر گرفته شده است که به جای افزایش ، بهره وری کل کاهش یافته است ، هنگامی که این نظریه در واحد صنعتی اعمال می شودبه علت کار تخصصی ، خسته کننده می شود که آن به علت ماهیت انسان است.با انسان به عنوان دستگاه رفتار می شود از این رو بر اساس گفتهی وی”در گذشته انسان اول بوده و در آینده سیستم اول خواهد بود” ثابت می کند که این نظریه علیه بشریت است. (Pindur, Rogers, and Kim, 1995)
کار تیلور از مطالعه زمان و حرکت توسط فرانک و لیلیان گیلبرت ، توسط تقسیم وظایف به اجزای کوچک ، با پیدا کردن راه های بهتر برای انجام هر جزء و با سازماندهی مجدد هر یک از اجزای کار علمی، بهبود یافته است.(Gilbreth&Gilbreth, 1917)
نظریه مدیریت اداری:
تئوری مدیریت اداری یکی دیگر از شناخته شده ترین تئوری های مدیریت کلاسیک است که توسط هنری فایولدر سال 1916 توسعه یافته است.و همچنین نظریه فایول، نظریه ی اداری نیز نامیده میشود. فایول مدیر ارشد بود. او این نظریه را در تجربه شخصی خود توسعه داده است. این نظریه در مورد مدیریت کسب و کار ( تجاری) و همچنین مدیریت عمومی می باشد.تمرکز اصلی وی بر مدیریت می باشد. او شش عملکرد و چهارده اصل مدیریت را در نظریه اش معرفی کرده است. (Grey, 2005; Shaik, 2008, Onkor 2009)
شش عملکرد مدیریت عبارتند از:
پیش بینی
برنامه ریزی
سازماندهی
فرماندهی
هماهنگی
نظارت(Grey, 2005; Shaik, 2008, Onkor 2009)
اصول مدیریت:
او 14 اصل مدیریت را به صورت زیر مطرح کرد:
تقسیم کار:فایول معتقد است که تخصصی کردن کار بهترین راه برای استفاده از منابع انسانی است ،به طوری که او فکر می کند که کار باید در میان افراد و گروه ها تقسیم شود تا اطمینان حاصل شود که تلاش و توجه بر روی قسمت های خاصی از این کار متمرکز شده است.
(Onkar, 2009)
قدرت:فایول قدرت را به عنوان حق دادن دستورات و توانایی اطاعت دقیق مطرح کرده است.مسئولیت الگوی نزدیکی ربرای اقتدار است که شامل حسابدار بودن است.این بدان معنی است که مسئولیت بخشی از اقتدار است.هنگامی که قدرت را به کسی اختصاص داده شود ، مسئولیت نیز به او اختصاص داده شده است. (Shaik, 2008 and Grey, 2005)
انضباط:انضباط در موفقیت یک سازمان امری ضروری در نظر گرفته شده است. کارگران باید در مقابل نادیده گرفتن نظم و انضباط در سازمان جریمه شوند، زیرا موفقیت سازمان نیاز به تلاش مشترک همه کارگران دارد. (Koontz, 1980, McNamara, 2011)
وحدت فرماندهی:وحدت فرماندهی در سازمان باید وجود داشته باشد به طوری که کارگران باید دستوراترا فقط از یک نفر(یک مدیر)دریافت کنند.(Koontz, 1980, McNamara, 2011)
وحدت جهت:با توجه به گفته ی فایول ، در یک سازمان موفق، باید وحدت جهت وجود داشته باشد. این بدان معنی است که کل سازمان باید به سوی یک هدف مشترک در یک مسیر مشترک حرکت می کند.(Koontz, 1980, Shaik, 2008, McNamara, 2011)
تبعیت از منافع فردی بجای منافع عمومی: منافع و سود های کلی ( عمومی)ی سازمان یاید در مقایسه با منافع افراد در اولویت قرار گیرد.(Shaik, 2008, Onkar, 2009 and Grey, 2005)
پاداش:حقوق کارگران نباید براساس بهره وری کارگران باشد ، بلکه باید آن را براساس متغیرهای زیادی ، مانند هزینه های زندگی، تامین پرسنل واجد شرایط، شرایط کلی کسب و کار، و موفقیت های تجاریتعیین کرد.(Onkar, 2009)
تمرکز: با توجه به گفته هایفایول ، تمرکز و یا عدم تمرکز مدیریت باید با توجه به نیاز یافرهنگ سازمان تعیین شود. او تمرکز را به عنوان کاهش اهمیت نقش های تشریفاتی تعریف کرده است و اهمیت عدم تمرکز در حالت افزایش این نقش ها است. (Cole,2004; Grey, 2005)
زنجیره اسکالر(سلسله مراتب):سلسله مراتب مدیریت باید در سازمان وجود داشته باشد.قدرت باید به هر مدیر با توجه به وضعیت مدیران در سلسله مراتب اختصاص داده شود. به مدیر سطح بالا باید با توجه به سلسله مراتب قدرت بیشتری داده سود و بالعکس ، مدیران سطح پایین همیشه باید مدیران سطح بالا را در مورد فعالیت های کاری خود مطلع کنند.(Shaik, 2008; Onkar, 2009)
ترتیب :باید عملیات موثر و کارآمد در سازمان وجود داشته باشد. همه ی پرسنل و اجراء جایگاه مخصوص به خود را دارند ، بنابراین باید در جای خاص خود قرار گیرند.به طور خلاصه، افراد و اجزاء را باید در جای مناسب و در زمان مناسب قرار داد.
(Cole, 2004; Onkar, 2009)
حقوق پرسنل:این بدان معنی است که باید با همه ی کارکنان به بهترین روش ممکن رفتار شود. این نشان می دهد که برای موفقیت سازمان، باید حقوق پایه، قانون و مقررات برای تمام کارکنان یکسان باشد. عدالت باید در درون سازمان وجود داشته باشد. همچنین باید در ذهن نگه داشته شود که حقوق و امکانات را نمیتوان به طور مساوی اختصاص داد .
(Cole, 2004; Shaik, 2008)
ثبات تصدی پرسنل: فایول معتقد است که برای سازمان موفق، حقوق و دیگر مزایا باید با توجه به طول مدت خدمت در آن سازمان به افراد اختصاص داده شود ، چرا که برای استخدامی های جدید هزینه های استخدام و انتخاب وجود دارد.ثانیا کارگر جدید برای کار موثر نیاز به زمان دارد.
ابتکار:برای بهبود مستمر سازمان، مدیریت باید ابتکار عمل کارگران را تشویق کند. برخی از کارکنان در سازمان مبتکر هستند و آنها این کار را با فعالیت های جدید و اضافی از طریق مسیر خود گام به گام انجام میدهند. (Grey, 2005; Shaik, 2008; Onkar, 2009)
روحرفاقت:آن به این معنی است که مدیریت باید هماهنگی و به طور کلی احساس خوب را در میان کارکنان تشویق کند، زیرا هماهنگی و ارتباط خوب با کارکنان بهره وری را افزایش میدهد و به خوبی میتوان گفت که ” اتحاد قدرتمند است” .(Onkar, 2009)
این نظریه بسیار محبوب است و امروزه به ویژه در سازمان های بزرگ در حال اجرا است. و همچنین در ارتش نیز موثر است. توابع مدیریت داده شده توسط او در توابع مدیریت همه شرکتها و سازمانها قرار می گیرد.سپس او شش عملکرد مدیریت مربوط به نظریه او به چهار عملکرد که امروزه نیز در حال اجراست ، تبدیل شده است. که این 4 عملکرد عبارتند از برنامه ریزی ، سازماندهی ، رهبری و کنترل. دادن اختیارات مناسب و مسئولیت نیز در کل جهان در حال اجرا است. این نشان از قدرت و صلابت نظریه های اداری است. متأسفانه در “مدیریت ماتریکس” او دو اصل (وحدت فرماندهی و وحدت جهت) را نادیده گرفته است.
(Pindur, Rogers, and Kim, 1995)

نظریه بوروکراتیک مدیریت:
این نظریه توسط جامعه شناس آلمانی کارل امیل ماکسیمیلیان داده شده است که به عنوان “ماکس وبر”  شناخته شده است، به طوری که این نظریه نیز نظریه وبر بوروکراسی نامیده می شود. او این نظریه را در سال 1947 ارائه کرد و کار خود را به عنوان تئوری سازمان اجتماعی و اقتصادی نامیده است. تمرکز اصلی نظریه ی او بر ساختار سازمانی است. او در تقسیم سازمان به سلسله مراتب و ایجاد خطوط قوی از اقتدار و کنترل تمرکز کرده است. او پیشنهاد میکند که سازمان ها برای انجام کار های از پیش تعیین شده باید روش های عملیاتی استاندارد جامع و دقیقی را توسعه دهند. او احساس کرد که تمدن غرب در حال تغییر از «Wertrational” به “Zweckrational است.(McNamra, 2010 and Olum, 2004)
به این معنی که تفکر ارزش گرا با تفکر تکنوکراتیک مرتبط است.او فکر می کند که تمدن در حال تغییر به دنبال نتیجه فنی در هزینه بعد انسانی است.او معتقد بود که کارگر باید به مدیران، به وسیله یانجام فعالیت دیکته شده توسط قوانین و مقررات سازمانی، احترام بگذارد.
(Warwick, 1975; McNamra, 2010)

اصول تئوری مدیریت بوروکراتیک:
1) قوانین نوشته شده: با توجه به این نظریه، باید بهترین استاندارد برای قوانین و مقررات در سازمان وجود داشته باشد.این قوانین به خوبی تعریف شده و در فرم ها نوشته شده است. (McNamara, 2010 and Olum, 2004)
2) سیستم روابط کاری: در سازمان ، برای انجام کار و هنچنین برای ارتباط بین سیستم و وظیفه در سازمان باید نظام وجود داشته باشد.(McNamra, 2010)
3) آموزش های تخصصی:کارگر باید با توجه به وظایف تعیین شده خود آموزش داده شود. آموزش های مختلف برای سیستم های مختلف سازمان باید وجود داشته باشد.مدیران به آموزش های مدیریتی بر اساس وظایفشان و کارگران به آموزش های مرتبط با وظایفشان نیاز دارند ….(Warwick, 1975; Olum, 2004)
4) سلسله مراتب قدرت:مانند دیگر نظریه کلاسیک، این نظریه نیز در سلسله مراتب قدرت ، از مدیریت در سطح بالا به سطح مدیریت پایین معتقد است.قدرت باید در هر موضع بر اساس نقش مدیران در هرم سازمان به آن ها داده شود. قدرت سنتی ، قدرت کاریزماتیک و قدرت منطقی سه نوع قدرت مشروع است.اقتدار های عقلانی تمرکز و علاقه ی فراوانی به این نظریه دارند. (Warwick, 1975; McNamra, 2010)
5) واضحکردنوظایفشناساییشده:باید وظایف هر کارگر به وضوح مشخص و وجود داشته باشد. هر کارگر باید بداند که چه وظیفه ای در سازمان دارد و به چه کسی گزارش دهد. (Warwick, 1975; McNamra, 2010)
6) کاغذ بازی: وبر معتقد است همه چیز در سازمان باید نوشته شود. به این ترتیب، هر سیستم در سازمان به طور سیستماتیک اجرا خواهد شد.(Olum, 2004; McNamara, 2010)
7) ارزیابی منصفانه و پاداش:باید نظام ارزیابی در سازمان به خوبی وجود داشته باشدبه طوری که پاداش با توجه به تعهد و شایستگی افراد، به کارگران داده شود. (Warwick, 1975; Olum, 2004; McNamra, 2010)
8) تعمیر و نگهداری بوروکراسی ایده آل: بوروکراسی ایده آل باید در سازمان توان تولید داشته باشد. بوروکراسی ایده آل را می توان از طریق آموزش مناسب و سیستم پاداش به تولید رساند.(Warwick, 1975; Cole, 2004; Olum, 2004)
این نظریه هنوز هم در حال اجراست. نظریه های بعدی مدیریت از مزایای این نظریه استفاده کرده اند.قوانین نوشته شده، بوروکراسی ایده آل، کاغذبازی، سیستم مجازات و پاداش،آموزش کارگران و مدیران، تقریبا بخشیاز همه ی  سازمان های جهان است. این نشان می دهد که این نظریه نقش مهمی در تاریخ تئوری های مدیریت دارد.(Pindur, Rogers, and Kim, 1995; Horner, 1997)
3 مورد از نظریه های مدیریت کلاسیک که به خوبی تثبیت شده اند عبارتند از: نظریه مدیریت علمی  تیلور ، نظریه اداری فایول و نظریه بوروکراسی وبر.این نظریه ها در اوایل قرن بیستم توسعه گسترش یافتند. (Horner, 1997; Cole, 2004; Olum, 2004)
نظریه مدیریت علمی در ایالات متحده آمریکا و به منظور افزایش بهره وریارائه شد ، از آن جایی که در ایالات آمریکا به علت انقلاب صنعتی با کمبود نیروی کار مواجه بودند، بنابراین تنها راه برای افزایش بهره وری از طریق افزایش بهره وری از کارگران بود.
چهار اصل نظریه مدیریت علمی عبارتند از: توسعه واقعی علم مدیریت، انتخاب علمی و آموزش کارگران، پاداش مناسب برای کار سریع و با کیفیت بالا و تقسیم مساوی کار و مسئولیت بین کارگران و مدیران.(Cole, 2004; Shaik, 2008)
نادیده گرفتن ابعاد انسان ها، محدودیت اصلی این نظریه است. کارکنان مخالف از آی می ترسیدند که کار های سخت و یا سرع تر که انجام می دهند، در حالی که نیروی آن ها را می گیرد، باعث اخراج آنها نیز شود. آن ها همچنین مخالف طرح ” افزایش سرعت” بودند که باعش افزایش فشار بر گارگران می شد.
نظریه مدیریت اداری به دنبال ایجاد یک سازمان است که منجر به بهره وری و اثربخشی شود. این نظریه از گارگران در مقابل نظریه های علمی مدیریت حمایت می کند.برنامه ریزی، سازماندهی، کنترل و هدایت عملکردهای اصلی این نظریه هستند. وحدت فرماندهی، وحدت ساختار، تقسیم کار، عدالتدر قدرت و نظم از اصول مهم در میان چهارده اصل این نظریه است.توابع و اصول داده شده توسط فایول هنوز هم  در مدیریت سازمان های جهان درحال اجراست.
(Horner, 1997; Grey, 2005; Shaik, 2008; Onkar, 2008)
تئوری مدیریت بوروکراسی ماکس وبر با تمرکز بر ساختار ایده آل سازمان است، که آن 8 اصل دارد. قوانین نوشته شده، اصل اساسی بوروکراسی است. اصل مهم دیگر نوشتن قوانین، قدرت کنترل مدیریت و تعادل در سیستم پاداش است. بوروکراسی هنوز هم در سازمان بزرگ جهان در حال اجراست.Horner, 1997; Grey, 2005; Shaik, 2008; Onkar, 2008))
نظریه های کلاسیک توانایی مدیریت برای پیش بینی و کنترل رفتار کارگران را افزایش میدهد. این نظریه ها را برای پیش بینی و کنترل رفتار در سازمان طراحی شده اند. این نظریه ها شامل عملکردهای ارتباطی در سازمان است و از روابط انسان چشم پوشی می کند و عملکرد های ارتباطی را بهبود می بخشد و آن ها را حفظ می کند. این نظریه ها در سازمان های ساده، کوچک و پایدار به کار گرفته می شود در حالی که قابل اجرا در سازمان های بزرگ، پیچیده و تهاجمی امروز نیستند.

 

Review of Classical Management Theories

By

Ziarab Mahmood and Muhammad Basharat
Hazara University, Mansehra
&
Zahid Bashir, NUML, Islamabad

Abstract
No doubt management is very important thing in any organization. Organization can never achieve its objectives without proper management. Management is art of getting thing done with the help of other people. There is jungle of management theories which are categorized as Classical, Behavioral and Situational Management Theories. Three well known Classical Management Theories (Scientific, Administrative and Bureaucratic) were reviewed in this article. Knowledge of management theories (along other factors) is basic requirement for managers of any organization to meet the challenges of the organization. To provide knowledge and pros and cons of management theories to managers and management scholars, this article is written. Chain of command, autocratic management style and predicted behavior are common features of Classical Management Theories. Although these are old theories yet these are in practiced in some shape in most part of the world. Management, leadership, Classical Management theories, Scientific Management Theory, Administrative Theory, Bureaucratic Theory
Background
Management is the most important part of any organization. No any organization can achieve its objectives without proper management. So management is considered the hub of any organization. Knowledge of Management theories is essential for successful management and leadership. Organizations have to face many challenges in modern era. The same is the position in schools and collages as they are also organizations. To meet the challenges like competition, efficient and economical uses of sources and maximum output, knowledge of management and theories of management is basic requirement. Among Management Theories, Classical Management Theories are very important as they provide the basis for all other theories of management. Hence this review of Classical Management Theories was done. This article will provide the basic knowledge of Classical Management Theories as well as strengths and weaknesses of these theories. It will be beneficial for the young scholars relating to management field, managers and organizers by providing summarize review of
Classical Management Theories.
International Journal of Social Sciences and Education
The term management drives from Latin word “Manu agere” which means to lead byhand. Lead by hand means, giving directions. It also implies that the leading person first goes where he/she wants to send the followers (Shied, 2010). According to Drucker (1974)
Management is the activity of getting things done with the help of others peoples and resources. It means that management is a process of accomplishing work with the help of other people. According to Weijrich and Koontz (1993) “Management is process of planning, leading, organizing and controlling people within a group in order to achieve goals. It is also the guidance and control of action required to execute a program. It indicates that there should be definite plan/program for affective management (Shied, 2010).
On the basis of these definitions it can be concluded that management is a process that includes strategic planning, setting objectives, managing resources, developing the human and financial assets needed to achieve objectives and measuring results. It also includes recording facts and information for later use according to need. Management and leadership are two similar terms which confuse many persons so it is necessary to explain the term leadership also.
A process in which one individual influences others toward the attainment of
group/organizational goals is called leadership. According to Grey (2005) and Shaik (2008)
leadership:
Is a process of social influence Cannot exist without a leader and some followers There is voluntary action by the followers Changes the followers’ behaviors. the Difference between Management and Leadership Management and leadership are two overlapping terms which confuse many people. Leadership and management are complementary for each other. Both go hand in hand. But they are not the same things. The difference between them can be expressed in the following way. Planning, organizing, staffing, directing, controlling and coordinating are the functions of management and mangers who perform these functions has formal authority in the office while inspiration and motivation is the job of leadership and formal authority is not necessary for leader. A manager may be or may not be a good leader (Shied, 2010, Murray, 2011).
According to Weijrich and Koontz (1993), Murray (2011) managers are principally administrators, they write plan, set budget and monitor the progress. In the other hand, leaders change the individual and organization. Management is a function (planning, organizing, controlling, directing, leading, monitoring, staffing, communicating and coordinating etc.) to exercise while leadership is relationship (selecting talent, motivating, coaching and building trust etc.) between leader and followers . In his 1989 book “On Becoming a Leader,” Warren Bennis composed a list of the
differences:
1. The managers are administrator while the leaders are innovator.
2. The manager copies the rules and applies them while the leaders formulate rule and regulation.
3. The manager maintains the system and environment while the leader develops the system and environment.
4. The focus of manager is the system and structure of organization while the focus of leader is people.
5. The manager controls the system to achieve targets while the leader creates the trusts to said purpose.
6. The vision of manager is shorter than the vision of the leader.
7. The questions of manager are how and when while these are what and why in case of leader.
8. The manager follows the rule and regulation while the leader formulates rule and regulation.
9. The manager accepts the status quo while the leader challenges it.
10. The manager does things right while the leader does the right thing (Bennis, 1989).
These ten differences clearly differentiate between management and leadership. The leadership is broader term which influences other people through his leadership skills to attain goals while manager use authority to get work from subordinates.
Classical Management Theories
Management Theories can be categorized as Classical Management Theories, Humanistic Management Theories, Situational Management theories and Modern Management Theories etc. Classical Management Theories were reviewed in this research work. Classical management theories were developed to predict and control behavior in organizations.
Salient features of Classical Management Theories are as follow:
Chain of Command In Classical Management Theories, management is distributed in three levels. Top Level Management: This level of management is generally called administration. It consists on board of directors, general manager in business organizations, president, rectors, vice chanslers and Deans in universities etc. this level of management is responsible to develop long term strategic plans to meet the objectives of the organizations. Other than planning, organizing and directing are the major functions of top level management (Weijrich and Koontz, 1993, Stoner, Freeman, & Danial, 2003).
International Journal of Social Sciences and Education
Middle level management: This level of management falls between the top level and bottom level of management. Its responsibilities are to coordinate the activities of supervisors and to formulate the policies and plans with the line of strategic plans of top level management. In education, Head of department, deputy and assistant directors, deputy and assistant controller exams, deputy registrars, District education officers, assistant education officers and head teachers are included in this category. In business organizations, manager (production manager, office manager, finance managers etc.), deputy and assistant directors are included (Weijrich and Koontz, 1993, Stoner, Freeman, & Danial, 2003).
First level management: This level of management consists of supervisors that are why it is also called supervisory management. Policies and plans are implemented in this phase. Day to day activities are supervised. In education, teachers are included in it while in business unit, Forman, supervisor and shift in charge etc. fall in this category (Weijrich and Koontz, 1993, Stoner, Freeman, & Danial, 2003).
Division of Labour
Division of labour is second main characteristic of classical management theories. Complex tasks are broken down into many simple tasks which can be easily performed by workers (Weijrich and Koontz, 1993).
There is one way communication in classical management theories. Decisions are made at top level and forwarded to downward. No any suggestions are taken from bottom side (Weijrich and Koontz, 1993).
Autocratic Leadership Style
Autocratic style of management is another characteristic of classical management theories. Management was influenced by church in those days so autocratic style was the culture of that time. It means that managers were the persons who made decisions and perform all other functions of management alone as directing, commanding and organizing. It was belief to treat the workers like machines and increase productivity. Workers were strictly controlled (Weijrich and Koontz, 1993).
Predicted Behavior
In classical management theories, behaviours of workers was predicted like machine. If a worker works according to prediction / set standard, he/she retains in services otherwise is replaced (Shaik, 2008 and Grey, 2005). Three well established theories of Classical Management are Scientific Management Theory, Administrative Theory and Bureaucratic Theory.
Scientific Management Theory
International Journal of Social Sciences and Education
Scientific Management Theory is well known theory of management which was developed by Freiderick Winslow Taylor in 1911. It is also known as time and motion study. His research was the greatest event of nineteenth century (Grey, 2005). Its main focus is maximum productivity. This theory is the solution of the problem of all industrialists’ conflicts (Shaik, 2008). According to Taylor, the scientific management is the solution of the labor problem. About the Scientific Management Theory, he says in his book “Principles of Scientific Management” “A determinant effort in some way to change the system of management, so that the interests of the workmen and the management should become the same” (Taylor, 1911, pp. 52). In his experiments, he raised the productivity of shovellers from 16 to 59 tons per day and reduced the number of yard labourers from 500 to 140. He brought revolution in the art of cutting metal and doubled the speed. In late nineteenth century and early twentieth century, Taylor worked on raising productivity by using scientific technique and leaving extra movement during work. He is in favor of training of worker to perform better and to division of work between management and workers, management performing science and instruction and worker performing labor. In this way each group performs best. He has introduced four principles in his Scientific Management Theory to increase efficiency. He also predicted that these principles are applicable to all kind of human activities, from simple act of individual to complex functions of organization (Taylor, 1947).
Four Principles of Management to Increase Efficiency
1. It is needed to develop the “science of work”. It means to study the job in practice now and to find the ways to do it. To collect information of each ways in shape of time and motion. Try different method to find the best method (Koontz, 1980, McNamara, 2011).
2. New method should be selected and worker should be selected and trained scientifically according to best way of performing that work. Different worker should be selected for different jobs and training should be given to them according to their positions in the organization so that they each worker may be expert in his job and can perform better (Koontz, 1980, McNamara, 2011).
3. Science of work should be matched with scientifically selected and trained worker to get maximum result. Its means that those workers should be selected whose jobs match the new rules. Payment and reward should be linked with the productivity of each labor. High incentives should be given to high achiever and vice versa (Koontz, 1980, McNamara, 2011).
4. Task and responsibility should be equally divided between the workers and the management to complete task efficiently and economically (Taylor, 1917). The work of Taylor was appreciated by industrialists of that time. His principles are still in practiced in most part of the world. As we observe, mostly workers are paid according to their productivity. Modern management theorists such as Edward Deming and Juran also favor the principles and division of work given by Taylor (Koontz, 1980, McNamara, 2011)
There is much criticism on this theory. Labour unions thought that this theory focus more work from labor with less payment. Speedup and lack of voice during work was also condemned by labor union. The benefits of increased productivity are not shared with labour. It is also considered that total productivity decreased instead of increased when this theory is applied in industrial unit because specialized work became boring as it is nature of man. Man is treated as machine hence as his words “In the past man was first and in the future the system will be the first” proof that this theory is against the humanity (Pindur, Rogers, and Kim, 1995).
Taylor’s work of time and motion study was improved by Frank and Lillian Gilberth by breaking the tasks into small sub-components, by finding better ways to perform each component and by reorganizing each job components more scientifically (Gilbreth & Gilbreth, 1917).
Administrative Management Theory
Administrative Management Theory is another well known Classical Management Theory which was developed by Henry Fayol in 1916. It is also called Fayol Administrative Theory. Fayol was a senior manager. He developed this theory on his personal experience. This theory is about business management as well as general management. Its main focus is management. He introduced six functions and fourteen principles of management in his theory (Grey, 2005; Shaik, 2008, Onkor 2009). Primary six functions of management are as
under:
Functions of Management
• Forecasting
• Planning
• Organizing
• Commanding
• Coordinating
• Monitoring (Grey, 2005; Shaik, 2008; Onkor, 2009).
Principles of Management
He proposed 14 principles of management which are as under.
Division of work: Fayol beliefs that work specialization is the best way to use human resources so he thinks that Work should be divided among individuals and groups to ensure that effort and attention are focused on special portions of the task (Onkar, 2009).
Authority: Fayol defined the authority as the right to give orders and the power to exact obedience. Responsibility is close term of authority which involves being accountable. It means responsibility is the part of authority. When authority is assign to any one, responsibility is also assigned to him/her (Shaik, 2008 and Grey, 2005).
International Journal of Social Sciences and Education
Discipline: Discipline is considered essential in a successful organization. The workers should be fined in ignoring discipline in organization because the success of organization requires the common effort of all workers (Koontz, 1980, McNamara, 2011).
Unity of Command: There should be unity of command in organization so that workers should receive orders from only one person/ managers (Koontz, 1980; Onkar, 2009; McNamara, 2011).
Unity of Direction: According to Fayol, for successful organization, there should be unity of direction. It means that the entire organization should move towards a common objective in a common direction (Koontz, 1980, Shaik, 2008, McNamara, 2011). Subordination of Individual Interests to the General Interests: General interest/ benefit of organizations should be given preference on interest/ benefit of any individuals (Shaik, 2008, Onkar, 2009 and Grey, 2005)..
Remuneration: Salaries of workers should not based on productivity of workers but it should based on many variables, such as cost of living, supply of qualified personnel, general business conditions, and success of the business (Onkar, 2009).
Centralization: According to Fayol, centralization or decentralization of management should be opted according to need/ culture and organization. He defined centralization as lowering the importance of the subordinate role. Decentralization is increasing the importance (Cole, 2004; Grey, 2005).
Scalar Chain: there should be hierarchies of management in organization. Authority should be assigned to each manager according to the status of managers in hierarchy. Top level manager should be given most authority and vice versa. Lower level managers should always informed upper level managers about their work activities (Shaik, 2008; Onkar, 2009).
Order: There should be effective and efficient operation in organization. All personnel and materials have specific place and so should be placed in their specific place. In short people and material should be at right place at right time (Cole, 2004; Onkar, 2009).
Equity: Equity means that all employees should be treated as equally as possible. It indicates that for success of organization, basic rights, rule and regulation should be same for all workers. There should be justice within the organization. It should also be kept in mind that salaries and facilities cannot be assigned equally (Cole, 2004; Shaik, 2008).
Stability of Tenure of Personnel: Fayol believes that for successful organization, salaries and other benefits should be given according to the length of service in that organization because for new appointments there is cost of recruitment and selection. Secondly new worker requires time to be efficient in work (Onkar, 2009).
Initiative: for continuous improvement of organization, Management should encourage worker initiative. There are some workers in organization who are innovator and they take step to perform the task with new and additional activity through self direction (Grey, 2005; Shaik, 2008; Onkar, 2009).
Espirit de Corps: It simply means that management should encourage the harmony and general good feelings among employees because harmony and good relation of workers increase productivity as it is well saying “union is strength” (Onkar, 2009).
This theory is very popular and still in practiced today especially in big organization. It is also very effective in militaries. Functions of management given by him are placed in management functions of all organizations. Later, His six functions of management are converted to four functions which are still in practiced today. These are planning, organizing, leading and controlling. Giving appropriate authority and responsibility is also in practice in the whole world. It shows the strength of administrative theory. Unfortunately, in “matrix management” his two principles (unity of command and unity of direction) are neglected (Pindur, Rogers, and Kim, 1995)
Bureaucratic Theory of Management
This theory was given by German Sociologist Karl Emil Maximilian known as “Max Weber” so this theory is also called Weber’s Theory of Bureaucracy. He formulates this theory in 1947 and named his work as Theory of Social and Economic Organization. Main focus of his theory is organizational structure. He focused on dividing organization into hierarchies and establishing strong lines of authority and control. He suggests that organization should develop comprehensive and detailed standard operating procedures to perform preplanned tasks. He felt that the western civilization was changing from “Wertrational” to “Zweckational” (McNamra, 2010 and Olum, 2004). It means value oriented thinking to technocratic thinking. He thinks that civilization was changing to seek technical result at the cost of humanistic contents. He believes that worker should respect the right of the managers to direct activities dictated by the organizational rules and regulations (Warwick, 1975; McNamra, 2010).
Principles of Bureaucratic Management Theory
1. Written Rules regulations in organization. These rules should well defined and in written foam (McNamra, 2010 and Olum, 2004).
2. System of Task Relationship In organization, there should be established system to achieve the task and there should be relationship between system and task of the organization (McNamra, 2010).
3. Specialized Training Worker should be trained according to their assigned tasks. There should be different training for different system of organization. Managers’ need managerial training as per their duties and workers need work training of their job (Warwick, 1975; Olum, 2004).
4. Hierarchy of Authority International Journal of Social Sciences and Education Like other Classical Theories, this theory also believes on the hierarchy of authority from top level management to bottom level management. Authority should be assigned to managers as per their positions in the firm in management pyramid. Traditional Authority, Charismatic Authority and rational Authority are three type of Legitimate Authority. Rational Authority is major focus of interest in this theory (Warwick, 1975; McNamra, 2010).
Clear Identified Duties
There should be clear identified duties of every worker. Every worker must know what he/she has to do whom he/she has to report (Warwick, 1975; McNamra, 2010).
Paper Work
Webber believes that everything in the organization should be written down. In this way, every system in the organization will run systematically (Olum, 2004; McNamra, 2010).
Fair Evaluation and Reward
There should be well established system of evaluation in the organization so that reward may be given to the workers according to their commitment and competency (Warwick, 1975; Olum, 2004; McNamra, 2010).
Maintenance of Ideal Bureaucracy
Ideal bureaucracy should be generated in organization. Ideal bureaucracy can be generated through proper training and reward system (Warwick, 1975; Cole, 2004; Olum, 2004).
This theory is still in practiced. Later theories of management have take advantages from this theory. Written rules, ideal bureaucracy, paper work, punish and reward system ,workers and managers’ training are part of almost all the organization of the world. It shows that this theory has big role in history of management theories (Pindur, Rogers, and Kim, 1995; Horner, 1997). Three well-established theories of classical management are: Taylor’s Theory of Scientific Management, Fayol’s Administrative Theory, Weber’s Theory of Bureaucracy. These theories were developed in early twentieth century (Horner, 1997; Cole, 2004; Olum, 2004). Scientific management theory was formed in USA to increase productivity, as there were shortage of labour in USA due to industrial revolution , so it was only way to increase productivity through raising the efficiency of workers. Four principles of scientific management theory were: the development of a true science of management, the scientific selection and training of workers, proper remuneration for fast and high-quality work and equal division of work and responsibility between worker and manager (Cole, 2004; Shaik, 2008).
Ignoring human aspects are the main limitations of this theory. The employees management theory was formed in USA to increase productivity, as there were shortage of labour in USA due to industrial revolution , so it was only way to increase productivity through raising the efficiency of workers. The employees opposed it as they feared that working harder or faster would exhaust whatever work was available, causing layoffs. There was also objection to the “speed up” conditions that placed undue pressures on the worker.
They also opposed it as they feared that working harder or faster would exhaust whatever work was available, causing layoffs. There was also objection to the “speed up” conditions that placed undue pressures on the workers (Cole, 2004; Grey, 2005; Shaik, 2008).
Administrative Management Theory seeks to establish an organization which leads to efficiency and effectiveness. It respects the worker against the scientific management theory. Planning, organizing, controlling and leading are major function of this theory. Unity of command, unity of structure, division of work, authority equity and order are important principles among fourteen principles of this theory. The functions and principles given by Fayol are still in practice in the management of organization of the world (Horner, 1997; Grey, 2005; Shaik, 2008; Onkar, 2008).
Bureaucratic Management Theory of Max Webber focuses on the ideal structure of organization. It has eight principles. Written work is the major principle of bureaucracy. Other important principles are written rule, authority of manager check and balance system and reward. Bureaucracy is still in practice in the big organization of the world (Horner, 1997; Grey, 2005; Shaik, 2008; Onkar, 2008).
Classical theories enhance the management abilities to predict and control the behavior of the workers. These theories are designed to predict and control behavior in organization. These theories consider the tasks functions of communication in the organization and ignore the human relational and maintenance functions of communication. These are applied in simple, small and stable organizations while these are not applicable in big, complex and aggressive organizations of today (Pindur, Rogers and Kim, 1995; Cole, 2004; Grey, 2005). Bennis, W. (1989). On Becoming Leader.en.wikipedia.org/wiki/Management_leadership  Cole, G. (2004). Management Theories and Practices, 6th ed. London, Thomston Publication.
Drucker, P.F. (1974). Management: Tasks, Responsibilities and Practices. New York: Harper and Row. Gilbreth, F. B.,Gilbreth, F.M.(1917). Applied Motion Study. New York: Sturgis Walton. Grey, C. (2005). A very Short Book about Studying Organization. London, Sage Publication. Haber, S. (1964). Efficiency and Uplift: Scientific Management in the Progressiv Era.
Shicago: University of Shicago Press.
Hannagan, T. (2005). Management Concepts and Practice (4th ed.). England: FT Prentice Hall. Horner, M. (1997). Leadership Theories: Past, Present and Future. Volume 3, Number 4 pp- 270-287: Team Performance Management Journal. Koontz, H. (1980). The Management Theory. Academy of April1980. www.analytictech.com/mb021/foyal/html
McNamara, C. (2011). Historical and Contemporaries Theories of Management.
www.authenticityconsultant.com
Mooney, J.D., and Reiley, A. C. (1931). Onword Industry. New York: Harper and Row. Murray, A. (2011). What is Difference between Management and Leadership. Harper Business.
Olum, Y. (2004). Modern Management Theories and Practices. Uganda:  Makerere University.
M.(2009). Henry Foyal’s 14 Principles of Management.
www.linkedin.com/in/manajonker  www.bizcovering.com/management/the concept of classical Management.
Pascale, R. T.(1990). Managing on the Edge. New York: Simon & Schuster.
Pindur, W., Rogers, S., and Kim, P. (1995). The History of Management: A Global Perspective. Volume 1, Number 1 pp 59-77. Journal of Management History.
Shake, S.H. (2008). Management Theories History and Practice.
Shied, M. (2010). The Definition of Management: Examining the Great Leader.
www.Leadership 501.com
Stoner, J. A. F., Freeman, R. E, & Danial, R. (2003). Management 6th Ed. New Delhi: Prantice Hall of India Taylor, F. W. (1917). The Principles of Scientific Management. New York: Harper. Warwick, D. P. (1975). A Theory of Public Bureaucracy. Cambridge M.A: University Press Weber, M. (1947). The theory of social and economic organization. Henderson, A.M. &
Parson, T. (translation). New York: Oxford University Press. Weijrich, H. and Koontz, H. (1993). Management A Globel Perspective 10th Ed. New Delhi, Tata McGRAW www.en.wikipedia.org/wiki/Management_styles

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *