نوروز در ایران

چهار شنبه سوری: از دو کلمه ی چهار شنبه و سوری تشکیل شده که منظور از چهار شنبه ،آخرین چهار شنبه ی سال و سوری که همان سوریک فارسی و به معنای سرخ می باشد و در کل به معنای چهارشنبه ی سرخ است.این روز مقدمه ی جدی جشن نوروز بود و در ایران باستان بعضی از وسایل جشن نوروز از قبیل آینه و کوزه و اسفند را به یقیقن شب چهارشنبه سوری از چهارشنبه بازار تهیه می کردند.
بازاز در این شب چراغانی و زیور بسته و سرشار از هیجان و شادمانی بود و البته خرید هر کدام هم آئین خاصی را تدارک میدید.در باره اینکه چرا در چهارشنبه آخر سال باید جشن گرفت هیچ دلیل قطعی وجود ندارد.
حدسی که هست این است که چهار معرف چهار فصل سال است. در میان گروهی از مسلمانان و خاصه شیعیان، نظری هم هست  که مختار ثقفی برای خون خواهی شهدای کربلا در چنین شبی خروج کرد و چون می خواست گروندگان خود را از قیام آگاه کند به افروختن آتش پرداخت و را آن پس در میان هواداران امام حسین (ع) و خاصه ایرانیان مسلمان رسم شد که پاس این شب را نگاه دارند و در چهارشنبه آخر سال مراسمی را داشته باشند.
روایتی هم که هست این است که مختار برای تشخیص موافق ومخالف و برای اینکه بتواند بر کفار بتازد، دستور داد که شیعیان بر بام خانه خود آتش بیفروزد و این شب مصادف با شب چهارشنبه آخر سال بود.
غروب هنگام بوته ها را به تعداد هفت یاسه (نماد سه منش نیک:کردار نیک،اندیشه نیک،گفتار)روی هم می گذاشتند، و خورشید که به تمامی پنهان می شد آن را بر می افروختند تا آتش سر به فلک کشیده جانشین خورشید شود.
در بعضی نقاط ایران برای شگون ،وسایل دورریختنی مثل پتو و لحاف و لباس های کهنه را می سوزاندند.
آتش می توانست در بیابان ها و رهگذر ها و یا بر صحن و بام خانه ها افروخته شود وقتی آتش شعله می کشید از رویش می پریدند و ترانه هایی که در همه آنها خواهش برکت و سلامت و بارآوری و پاکیزگی بود ،می خواندند.
آتش چهارشنبه سوری را خاموش نمیکردندتا خودش خاکستر شود.پس خاکسترش را که مقدس بود کسی جمع می کرد و. بی آنکه پشت سرش را نگاه کند سر نخستین چهارراه می ریخت.در بازگشت در پاسخ اهل خانه که می پرسیدند :کیست؟می گفت:منم .ازکجا می آیی-از عروسی-چه آورده ای ؟تندرستی(دکتر شریعتی)

بلاگردانی(کوزه شکستن)
در مناطق مختلف قضا و قدر را به شیوه های مختلف از هم دور می کردند.هنوز نیز یعضی وقتها که آتش را از بام ها به زمین می افکندند (توضیح:بعضی از محققان بر این باورند که آتش افروزی بر بام خانه ها اصالت بیشتری دارد،گویا این کار برای راهنمایی فروهر ها به سوی دودمان خویش است و پس از اتمام مراسم آتش افروزی جاروی آتش می زدند و به هوا پرتاپ می کردند.
کوزه ای از آب بر آن می اندازند و آب وآتش را با هم برای منع بلا به کار می گیرند و در بعضی از شهر ها و روستاها فقط کوزه می شکستند کوزه نیز جای آب است و شکستن کوزه های کهنه بالطبع تکلیف جدیدی می آفریند که کوزه های نو تهیه کنند و با تازگی و طراوت بهاری آب های خنک را از ظرف تازه بنوشند.(شعبانی)
اسفند دود کردن
هنگام چهار شنبه سوری اسفند بر آتش میریزند تا چشم بد را از خود دور کرده باشند.(شعبانی)
دباغ خانه
در کردستان بعضی از مردم در این روز به دباغ خان ها می روند وبا آبی که پوست ها را در آن دباغی میکردند
دست و صورت خود را می شویند و گروهی نیز آب دباغ خانه ها را با خود می آورند و به گوشه کنار اتاق ها و راهرو ها می پاشند و معتقدند که این کار در دفع چشم زخم موثر است . در تهران برای دفع چشم زخم زاج سفید را روی ظرف گرمی میریزند.(شعبانی)
به صحرا رفتن
مردم برخی از روستاهای کردستان هماننند سیزده به در به طور جمعی با فردی یه صحرا و کنار چشمه ها و نهر ها می روند و نگریستن به آب زلال چشمه ساران رادر بامداد چهار شنبه سوری به فال نیک میگیرند.مدتی را هم در صحرا به پایکوبی  و دست افشانیی می پردازند و با رقص های دسته جمعی زیبای کردی به شادی می نشینند.
زنان چند تار موی بچه های خویش را قیچی می کنند و به دست نسیم و یا امواج رود خانه می سپارند تا آب روان درد و بلا را با خود ببرد و میگویند اگر این کا را نکنند بلا از سال کهنه به سال نو منتقل می شود ،پس از ان با کوزه ای پر از آب به خانه بر میگردند به هنگام برگشتن هر کس تعدادی سنگریزه جمع می کند و بی آنکه به پشت سر بنگرد ،سنگ ریزه ها را یکی یکی از روی نشانه ها پرتاپ میکردند و بدین گونه افسردگی های خود را در دامن دشت و صحرا بر جا می گذارد.(شریعتی)
تخم مرغ شکنی
از بازیهای مخصوص چهار شنبه سوری است . برای انجام این مراسم هر جوانی می خواهد که تخم  مرغ سخت و محکمی به دست آورد.گاه نیز همه تخم مرغ ها را رنگ می کردند ،شیوه ی بازی چنین است که یک نفر تخم مرغ را در دست میگیرد به طوری که سر تخم مرغ  بیرون باشد و طرف مقابل بتواند با تخم مرغ خود به آن ضربه بزند، هر یک از تخم مرغ ها که شکست صاحب آن بازنده است و بازنده تخم مرغ را به برنده می دهد و در بعضی جاها به جای تخم مرغ شکسته ، گوسفند و بز هم نیز مورد برد و باخت قرار میگیرد.
شال اندازی
پس از مراسم آتش افروزی جوانان بر بام همسایگان و خویشان می رفتند و از روزنه بالای اتاق(روزنه بخاری) شال درازی را به درون می انداختند و صاحب خانه می بایست هدیه ای در شال بگذارد.(شریعتی)
فالگوش
این رسم بیشتر مخصوص کسانی بود که آرزویی داشتند مثل دختران دم بخت یا زنان در آرزوی فرزند.آنان سر چهارراه ی که نماد گذار از مشکل بود می ایستادند و کلیدی را که نماد گشایش بود، زیر پا می گذاشتند  و نیت میکردند و به گوش می ایستادند و گفت و گوی اولین رهگذران را پاسخ نیت خود می دانستند.آنها در واقع از فروهر ها می خواستند که بستگی کارشان را با کلید که زیر پا داشتند ، بگشایند.(شریعتی)
آش مراد و قاشق زنی
غیر از آشی ک خوراک چهارشنبه سوری در خانه ها می پزند، در بیشتر مناطق ایران مردمی که مواردی و یا آرزویی دارند آش می پزند. دانه ها و مواد اولیه را از را قاشق زنی گرد می آورند بدین گون که زنان و یا جوانان چادری بر سر می گذارند و با یک قاشق و یک کاسه به در خانه ها می روند و بی آنکه سخنی بگویند با قاشق به کاسه می زنند تا صاحب خانه ها چیزی به آنها بدهند.کسانی که برای قاشق زنی م رفتند ،سعی می کردند روی بپوشانند و ناشناس بمانند و چون غذا و آجیل را مخصوص فرد می دانستند دریافتشان را خوش یمن وبسیار پربرکت می دانستند.(شعبانی)
جشن مرد گیران
به این جهت مرد گیران نامندکه زنان از شوهران خود تمناها می کردند و آرزوهای انجام ناشده را می طلبیدند.(شعبانی)
اسطوره نوروز
انگیزه های مختلفی برای پیدایی نوروز ذکر گردیده است که در این جا به برخی از آنها اشاره می کنیم
1-مراسم باشکوه عید نوروز به جمشید شاه بازمیگردد.او که در زمان سلطنت در آبادانی ایران و آسایش خاطر مردم از هجوم بیگانگان ، نقش بسیاری داشت. روزی سفر یا در واقع معراجی با تخت زرینش به آسمان داشت پس از بازگشت دین را تجدید و آن روز را نوروز نامید.(شریعتی)
2-خداوند آسمان ها و زمین را در شش مرحله آفرید.گاهی از آفرینش هفتم هم سخن به میان میآید که مربوط به آفرینش آتش است. این مرحله که در واقع نقطه پایان روند آفرینش است، با آغاز سال نو مطابقت دارد و جشن مربوط به آن نیز جشن مشهور نوروز است.(بهرامی)
3-ابوریحان بیرونی نقل کرده است: چون سلیمان بن داوود انگشتری خویش را گم کرد ،شهریاری چهل روز از وی برفت.اما پس از چهل روز انگشتری پیدا شد و سلطنت بدو برگشت . هرکس چیزی گفت،ایرانیان گفتند،نوروز آمد، یعنی روزی تازه بیامد (توضیح: الاثار الباقیه ؛چاپ لیپزینگ ص 216 به بعد.چاپ تهران-ترجمه علی اکبر دانا سرشت.)(رضی)
در زمان هخامنشیان و ساسانیان نوروز به عنوان سنتی فراگیر و بسیار با شکوه چه دربار شاهان و چه در خانه های مردم عامه (نه فقط زرتشتیان)به اجرا درآمده است.با هجوم قوم عرب و نفوذ فرهنگ اسلامی و تطبیق فرهنگ زرتشتی با اسلام برداشتهای اسلامی از سنت های ایرانی بخصوص نوروز صورت گرفت. از آن جمله از زبان و قلم اندیشمندان اسلامی رفت که : خداوند حضرت آدم را در روز اول فروردین آفرید و پیامبر گرامی اسلام و حضرت علی (ع) را در این روز در دشت غدیر خم به امامت معرفی کرد.
و به این ترتیب نوروز و صدها سنت اصیل ایرانی ب مدد فرهنگ تطبیقی و التقاطی خاص ایرانیان به سنت ها اسلامی وارد شد.
در طی سالیان پر فراز و نشیب تاریخ ایرانیان کوشش هایی یا از روی دشمنی و یا نادانی برای کمرنگ کردن و بی اهمیت جلوه دادن نوروز صورت گرفت. بنا بر نمونه، امام محمد غزالی در کیمیای سعادت سفارش میکند که : ایرانیان ،جشن نوروز را نگیرند!و چراغانی نکنند!لباس نو نپوشند!حتی عزاداری کنند تا مجوس از بین برود!
اما انگار این افکار منور و انقلابی ،کمی زیادی انقلابی بود، چون هیچگاه اجرا نشد.در مورد پیدایی این جشن افسانه های بسیار است، اما آنچه بدان جنبه راز وارگی می بخشد ،آیین های نوروزی است.
اگر نوروز همیشه و در همه جا با هیجان و آشفتگی و در هم ریختگی آغاز می شود ، حیرت انگیز نیست چرا که بی نظمی یکی از مظاهر آن است.
ایرانیان باستان، ناآرامی را ریشه آرامش و پریشانی را اساس سامان می دانستند و چه بسا که در پاره ای از مراسم نوروزی آنها را به عمد بوجود می آوردند. چنان که در رسم بازگشت مردگان(از26 اسفند تا 5 فروردین ) چون عقیده داشتند که فروهر ها یا ارواح در گذشتگان باز می گردند ، افرادی با صورتکهای سیاه برای تمثیل در کوچه و بازار به آمد و رفت می پرداختند و بدینگونه فاصله بین مرگ و زندگی و هست و نیست را در هم می ریختند و قانون و نظم یک ساله را محو می کردند.
بازمانده این رسم آمدن حاجی فیروز و یا آتش افروز و یا خواجه پیروز بود که تا چند سال پیش نیز ادامه داشت.
چهره سیاه شده خواجه پیروز نشان دهنده ی بازگت از جهان مردگان و نیز نماد سیاهی زمستان است و لباس سرخ او هم نماد سرخی آتش و نور و فرا رسیدن فصل گرماست و بشارت دهنده سرخی گلها و طبیعت زیباست.(خیرخواه)
از دیگر آشفتگی های ساختگی ، رسم میرنوروزی است، یعنی جابه جا شدن ارباب و بنده. در این مراسم به قصد تفریح کسی را که از طبقه های پایین برای چند روز و یا چند ساعت به سلطانی بر می گزیدند و سلطان موقت بر طبق قواعدی اگر فرمان های بی جا صادر می کرد، از مقام امیری بر کنار می شد. حافظ نیز در یکی از غزلیات خود به حکومت ناپایدار میرنوروزی اشاره می کند.
سخن در پرده می گوییم ، چو گل از غنچه بیرون آی که بیش از چند روزی نیست حکم میرنوروزی
خانه تکانی هم به این نکته اشاره دارد: نخست در هم ریختگی و سپس نظم و نظافت .تمام خانه برای نظافت زیر و رو می شود.
دربعضی از نقاط ایران رسم بود که حتب خانه ها را رنگ آمیزی می کردند و اگر میسر نمی شد دست کم همان اتاقی که هفت سین را در آن میچیدند را سفید می کردند.
اثاثیه کهنه را به دور می ریختند و نو به جایش می خریدند و در آن میان شکستن کوزه را که جایگاه آلودگی و اندوه های یک ساله بود واجب می دانستند. ظرف های مسین را به رویگران می سپردند و نقره ها را جلا می دادند.
گوشه و کنار خانه را از گرد و غبار پاک می کردند .فرش وگلیم ها را از تیرگی های یک ساله می زدودند و بر این باور بودند که ارواح مردگان ، فروهر ها در این روز به خانه و کاشانه ی خود باز می گردند.
اگر خانه را تمیز و پاک ببینند و بستگان را شاد ببینند خوشحال می شوند و برای بازماندگان خود دعا می فرستند و گرنه غمگین و افسرده باز می گردند. از این روز چند روز به نوروز مانده در خانه مشک و عنبر می سوزانند و شمع و چراغ می افروختند.
در بعضی نقاط ایران رسم است که زن ها آخرین جمعه سال بهترین غذا را می پختند و بر روی قبر در گذشتگان می پاشیدند و روز پیش از نوروز را  به خانه ای که در طول سال در گذشته ای داشت به پرسه می رفتند و دعا می فرستادند و میگفتند برای مرده عید گرفته اند.
هفت سین
اجزای سفره عید یا سفر هفت سین و نماد آن اجزا چیست از کجا آغاز شده و چگونه به ما رسیده است؟
سفره هفت سین با نوروز پیوند تاگسستنی داد و جزئی از آن است و چنانچه در مقاله «بدین بایستگی روزی»
آمده ،گذشته نوروز آغازین آن چندان مبهم و ب افسانه آمیخته است که برای یافتن چرایی آن جز توسل به اسطور ها و افسانه ها راهی باقی نمی ماند.
امروزه این خوان نوروزی در اقصی نقاط کشور گسترده می شود.سفره ای محدود به ترکیب لغوی سین در همه جا رایج نیست ،اما اصل گسترش سفره عمومیت دارد و تمام شهرها و روستاهای ایران گسترده می شود .این خوان مجموعه ای است بسیار متنوع ازآنچه در زندگی به آن محتاجند.
برخلاف تصور عامه که هفت سین را فراگیر و همگانی می داننندو انواع ترکیبات دیگر را باعدد هفت در کشورمان رایج است.
مانند هفت شین که در میان هموطنان زرتشتی روا دارد. بعضی هفت سین را در واقع هفت شین می دانند:شراب و شکر و شهد و شیر و شمع و شمشاد و شانه و شایه (میوه) و برخی آن را صورت دگر و نه هفت چین می دانند یعنی هفت چیز چیده شود از درخت.
این سنت ارزنده چنان مسخ شده است که هفت میم هم بر سر سفره گذاشته اند: مرغ و ماهی و میوه و ماست و مربا  و مسقطی و میگو و چنانچه بر می آید در سفره عید آنچه مشترک است عدد هفت است و آینه و کتاب مقدس و البته آب و ماهی زنده در آن.
عدد هفت عددی مقدس در میان ملل مختلف است و از جمله در ایران به دلایلی این عدد مقدس شمرده می شود.هفت آسمان و هفت شهر عشق و هفت خوان رستم و هفت سین ویا شین و یا میم سفره عید از حضور مستمر این عدد در سنن و عقاید این ملت حکایت دارد.
هفت نزد ایرانیان عدد مقدسی است و با هفت امشاسپند یا هفت جاودانه مقدس ارتباط کامل دارد.
امشاسپند یا جاودانان مقدس ، مقدسان بزرگ یا جاودانان پاک ، صفات پاک اهورا مزدا هستند(فرشتگان مقرب الهی که نیکی و پاکی و ستایش را از آسمان به انسان زمینی عرضه می دارند.)
نامهایشان به ترتیب عبارت اند از :1-بهمن  2- اردیبهشت  3-شهریور  4-سفندارمذ یا اسفند  5-خرداد  6-امرتات یا مرداد یا بنا به غلط مشهور مرداد
آنچه از اوستا برمی آید در راس این شش امشاسپند اهورا مزدا قرار داشته و با این افزوده عدد هفت را کامل می کرده اند.
برخی نیز مبنای هفت سین را چیدن هفت سینی یا هفت قاب بر خوان نوروزی میدانند که به آن هفت سینی می گفتند و بعد ها با حذف (ی)به صورت هفت سین درآمد.
البته هنوز هم در بعضی از روستاهای ایران این سفره را سفره هفت سینی می گویند.( برومند)
برای اجزای این سفره در منابع مختلف نمادهای متفاوتی ذکر شده که تنها به ذکر یک یا چند نمونه بسنده میکنیم.
سبزه: نماد روشنایی و افزونی با صلای خوش خلقی و ایثار.
که برای تهیه این سبزه چند روز مانده به فروزدین روی 12 ستون خشتی یا سنگی 12 نوع غله متفاوت می کاشتند (12 ستون، اشاره به اعتقاد کهن قرار گرفتن جهان بر روی دوازده ستون دارد) هر کدام از این غله ها که بیشتر رشد می کرد، بالیدن آن را به فال نیک گرفته و در سال جدید آن را بیشتر کشت می کردند.
آتشدان:نماد پایداری نور و گرما که بعدها به شمع و چراغ مبدل شد.
شیر: نماد نوزایی و رستاخیز و تولد دوباره
تخم مرغ: نماد نژاد و نطفه، که در برخی مناطق تخم مرغ ها را به شیوه های گوناگون رنگ می کردند و سرسفره می گذاشتند و یکی از تخم مرغ ها را روی آینه می گذاشتند و معتقد بودند که در لحظه تحویل سال تخم مرغ روی آینه میچرخد چرا که بر این باور بودند، گاو آسمانی دراین لحظه زمین را از روی یک شاخش بر روی شاخ دیگر می اندازد.
آینه: نماد شفافیت و صفا.
سنجد: نماد دلدادگی و زایش و باروری یا ندای خردگرایی و دعوت به عقل.
سیب: نماد رازوارگی عشق یا نماد صحت و سلامت فرد و جامعه.
انار: نماد تقدس.
سکه های تازه ضرب: نماد برکت و دارندگی.
سمنو: نماد رویش و برکت یا نمایش قدرت و مبارزه با ضعف.
سیر: نماد ونشانه مناعت طبع.
سرکه: نشانه پذیرش ناملایمات حیات.
ماهی :نماد زندگی یا برج سپری شده اسفند(حوت:ماهی)
نارنج:نماد گوی زمین و گل بید مشک که گل ویژه ی اسفند است.
سیزده بدر
در این روز غم و غصه و رنج و خمودی حرام است و همه می خواهند که سیزده نوروز بگذرد و زندگی عادیشان را شروع کنند.
در بعضی از نقاط کشور آن قدر از عدد سیزده وحشت دارند که به هنگام شمارش واؤه یازده را به کار می برند.
گروهی هم اعتقاد دارند که اگر کودمی در روز سیزده نوروز متولد شود همیشه بیمار است و اگر دختری در این روز شوهر کند هوو بر سرش می آید. سیزده بدر از مهم ترین وجوه فرهنگی سرتاسر ایران زمین است و با تفاوتی اندک در همه جا و در همه شهر ها و در روستاها یکسان برگزار می شود.
اصل بر این است که در این روز همه مردم از خانه بیرون روند و سر به دامان کوه و دشت بگذارند و نحسی سیزده را به صحرا بیندازند.
نوروز در خراسان
در خراسان هم از بزرگ و کوچک و فقیر و غنی به آداب و رسوم نوروز پای بند و علاقه مندند و در اجرای سنن باستانی این عید ملی سخت می کوشند، چند روز متوالی دست از کار می کشند و ایام و ساعات خود را به عیش و نوش و سور و سرور خوردن اطعمه لذیذ و شیرینی و تنقلات تفریح و خنده میکنند و گندم و عدس سبز می کنند.
و از دیگر رسوم این است که لباس نو می پوشند و می رقصند بازی می کنند و آب به هم می پاشند و اسفند می سوزانند و تخم مرغ رنگ کرده درست می کنند و دکان ها را با پارچه های رنگارنگ و فرش های خوش نقش و نگار و زیبا می آرایند، پوست پلنگ و کشکول و تبر زین به در و دیوار می آویزند، به دیدن هم میروند و یکدگر را می بوسند و سال نو را به دوستان و خویشان تبریک می گویند.
برای آنها پیروزی و خوش بختی را آرزو می کند و به یکدیگر هدیه می دهند و خلاصه درانجام مراسم نوروز ی و در بر پا داشتن آداب رسوم کهن باستانی سنگ تمام  می گذارند.
اسفر زه یا تر تیزک یا خاکشیر روی پارچه پهن میکنند و پشت کوزه می چسبانند تا برای شب عید سبز شود و در ایام نوروز خانه به سبزه آراسته شده باشد، حاجی فیروز در کوچه و بازار راه می افتد، تنبک می زند و تصنیف میخواند، مردم در چهارشنبه سوری آتش می افروزند از روی آتش و شعله های سرخ رنگ آن می پرند و برای خود تندرستی و سرخ رویی آرزو می کنند.
یکی دو روز مانده به عید هم سمنو می پزند و روز قبل از تحویل سال به حمام می روند و سر و تن خود را می شویند و به دست و پای خود حنا میبنددند. وقتی لحظه تحویل سال شد عده ای به سجده می روند تا دعا بخوانند و از برکت آن دعا درتمام سال از خطرات مصون و غرق در نعمت گردند.
گروهی نیز در خانه نزد زن و فرزند خودمی مانند زیرا عقیده دارند که در لحظه تحویل سال نباید از خانه و خویشان خود دور باشند و الا تمام یا قسمت اعظم سال را به دوری از خانه و خانواده مبتلا می شوند.
چند لحظه قبل از تحویل سال اندکی آرد خمیر میکنند ودر گوشه ای می گذارند تا ور آید (ورآمدن خمیر د ر اول سال مایه برکت است) بعد سماور را آتش می کنند و سفره ی هفت سین را می چینند و لباس های خود را می پوشند، اسفند در آتش می ریزند، مشک و عنبر می سوزانند و در هر اتاق یک چراغ یا یک شمع می افروزانند .
آنگاه سفره سفیدی را در وسط اتاق پهن می کنند و دو عدد لاله یا چراغ یا شمع در وسط آن می گذارند، بین دو لاله یک جلد کلام الله مجید و یک آینه می گذارند و چند دانه گندم می پاشند(نماد برکت)، روی آینه هم یک تخم  مرغ میگذارند تا در موقع تحویل سال روی آینه بچرخد.
یک ظرف عسل در گوشه سفره شیرین کامی افراد خانواده و یک عدد نان سنگک در کنار آن قرار می دهند. سینی هفت سین را در وسط سفره درجای مناسبی قرار می دهند. یک کاسه پر آب هم در وسط سفره در جا ی مناسبی قرار می دهند. روی آب چند ساقه سبز و یک عدد نارنج هم می اندازند . مقداری آجیل و شیرینی هم در بشقاب جداگانه و با یک پیاله ماست و یک بشقاب سبزی پلو و ماهی در کنار سفره قرار می دهند و بعد در تمام اتاق ها، در دهان خیک ماست و سرکیسه ها نخود و لوبیا و عدس و ماش و برنج را باز میگزارند ومنتظر مینشینند تا سال تحویل شود.
عده ای چند لحظه قبل از تحویل سال قدری آب جوجه خروس یا شیر می خورند زیرا معتقد هستند که به هنگام تحویل سال در شکم هر کس آب جوجه خروس باشد پوست بدنش در تمام سال لطیف و درخشان می شود و اگر شیر باشد پوست بدنش سفید و نرم خواهد شد علاوه بر آن اگر شخص مزاج گرم داشته باشد آب جوجه خروس، بخارات جگر و گرمی مزاجش را دفع خواهد کرد. ظهر یا شب آخر سال سبزی پلو با ماهی و کوکو و مرغ تهیه میکنند و مقداری از آنها را برای سال نو نگاه می دارند و در موقع تحویل سال در سفره هفت سین می گذارند. یک کوزه نو هم می خرند و مملو از آب می کنند یک نارنج هم در دهانه آن قرار می دهند و تا سال نو شود از آب کوزه استفاده نمی کنند.
وقتی لحظه تحویل سال فرا رسید دور سفره می نشینند و هر کدام یک سکه برای افزایش روزی، یا چند دانه برنج نماد برکت یا یک گاو خدا (خر خاکی) درشت می گیرند یا کله جوجه خروس در جیب میگذارند. اندکی قبل از تحویل سال سر مرغ و دل و جگر و سنگدان و گردن او را می پزند و در موقع تحویل به مرد خانواده می دهند تا ثروتمند شود. هم اینکه سال تحویل شد به هم تبریک می گویند و سر روی یک دیگر را می بوسند. و عده ای هم دعا می خواننند و برای دفع آفات و بلایات انگشتری که دارای نگین فیروزه یا نگین شرف شمس باشد رنگین عقیق یا که در روی آن طلسمی نقش کرده اند به انگشت میکنند، عده ای دیگر عسل به دهان میکنند تا در طی سال هم اعتدال مزاج پیدا کنند و هم اخلاق خوش و شیرین داشته باشند. خراسانیها اعتقاد دارند که اگر در موقع تحویل سال سنجد بخورند تا آخر سال گزنده او را نخواهد گزید و اگر سیر بخورند، رطوبت و سردیش نخواهد کرد. و اگر سه یا چهار عدد مروارید غلطان (بی سوراخ)بخورد دیگر مریض نخواهد شد. از سمنو هم که نذر حضرت زهراست باید قدری خورد تا از آسیب بیماریها در امان ماند.
قدری آب هم باید نوشید و سپس در آینه  نگاه کرد تا قلب و چشم همیشه روشن باشد. علاوه بر آن معتقد ند که سال نو و سال کهنه هر دو مانند پریان موجوداتی نامرئی هستند.
سال کهنه در آخرین لحظاتی که می خواهد خانه را ترک کند به همه اتاق ها وسوراخ سنبه های خانه سر می زند و اگر ببیند که در و دیوار و فرش و اثاث خانه پاکیزه است و اهل خانه هم به حمام رفته است سر و بدن خود را شسته اند خوشحال می شود و اهل خانه را دعا میکند که او را نزد همکرش سال نو رو سفید کند و اگر خانه کثیف و ناشسته باشد نفرین و لعنت خواهد فرستاد.
و هم چنین رسم است که در شب آخر سال کهنه که سبزی پلو با ماهی و کوکو می خورد و قدری هم در سر سفره هفت سین می گذارند ولی عقیده دارند که نام کوکو را نباید بر زبان جاری ساخت بلکه به جای کوکو باید گفت هست هست و هر کس کلمه کوکو را بر زبان جاری سازد تا آخر سال سر در گم یا کلافه می شود یعنی همیشه در پی چیزی گم شده  خواهد گشت.
اتاق یا خانه را هم نباید جارو کرد و الا مورچه زیاد خواهد شد. روز اول عید معمولا بزرگ خانواده در خانه می نشیند و همه به دیدن او می روند و نوروز را به او تبریک می گویند.
چکیده
چهارشنبه سوری
چهارشنبه سوری یا چهارشنبه سرخ مقدمه جدی جشن نوروز محسوب می شود. بر افروختن آتش در این روز از رسوم دیرینه محسوب می شود. اکثر کارها و رسوم این روز بر محور بلا گردانی و دفع چشم زخم استوار است که برخی از آنها عبارتند از: کوزه شکستن، اسفند دود کردن، رفتن به دباغ خانه، به صحرا رفتن، تخم شکنی، شال اندازی، فالگوش، آش مراد و قاشق زنی و جشن مرد گیران.
اسطوره نوروز
برای دست یابی به ریشه نورورز چاره ای جز توسل به اسطوره ها و افسانه ها نداریم. یکی از مشهورترین این افسانه ها به زمان پادشاهی جمشید باز می گردد و در تمامی منابع نامی از این افسانه برده شده که جمشید در زمان پادشاهی اش عروجی با تخت زرینش به سوی آسمان داشته و پس از بازگشت دین را تجدیدی کرده  و جشن نوروز را پایه گذاری می کند.
آئین های نوروزی
از آئین های نوروزی می توانیم به جشن بازگشت مردگان، حاجی فیروز، میر نوروزی، هفت سین، سیزده بدر اشاره داشته باشیم .
جشن بازگشت مردگان: جشنی که از 26 اسفند تا 5 فروردین برگزار می شده و در این جشن افرادی با صورتک های سیاه (نماد بازگشت مردگان) در کوچه و بازار به رفت و آمد می پرداختند.
حاجی فیروز: نوید دهنده ی بهار،که صورتی سیاه داشته و لباسی قرمز بر تن می کرده.
میرنوروزی: فردی از طبقات پایین جامعه به قصد تفریح در این ایام امیر می شده.
هفت سین: سفره ای که دراین  ایام پهن می شود و تک تک اجزای آن نماد و نشانه ای را در بر می گیرد.
سیزده به در : این روز به خاطر اعتقاد به نحسی عدد سیزده به وجود آمده است در این روز غم و غصه و رنج و خمودی حرام است و مردم در این روز به قصد تفریح از خانه هایشان خارج می شوند.

منابع
1-بلوکباشی، علی، نوروز-جشن نوزایی(از ایران چه می دانم)، یک جلد، تهران دفتر پژوهش های فرهنگی ، چاپ اول ،1380
2- بهرامی، عسگر، جشن های ایرانیان، یک جلد، تهران؛ دفتر پژوهش های فرهنگی، چاپ اول،1383
3-خیرخواه، عباس، خدا از شر مادر زن حفظت کند، تهران، لیتوگرافی بهار، چاپ اول،1384
4-دادخواه، محمد علی، نوروز و فلسفه هفت سین، یک جلد، تهران، انجمن نابینایان ایران، چاپ اول،1379
5-رضی، هاشم، جشن های آب، یک جلد، تهران، بهجت، چاپ اول،1383
6-رضی، هاشم، نوروز-سوابق تاریخی تا امروز-جشن آب پاشان، یک جلد –تهران، فروهر، چاپ اول،1358
7-شریعتی،علی، کویر، این کتاب توسط ناشرین متعدد در سال های مختلف و با شماره صفحه های گوناگون به چاپ رسیده است.
8-شعبانی، رضا، آداب و رسوم نوروز، یک جلد، مرکز مطالعات فرهنگی بین المللی تهران، الهدی، چاپ اول،1379
9-هنری، مرتضی، آئین های نوروزی، یک جلد، مرکز مردم شناسی ایران (وزارت فرهنگ و هنر)پائیز 1353

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *