همسایه داری سنت حسنه ای است که در لابه لای زندگی ماشینی، هویت خود را تا حد زیادی از دست داده است. چندی پیش یکی از دوستانم که در سازمانی دولتی مشغول به کار است مسأله ای از کارش بیان کرد که جای تأمل دارد. وی گفت: وقتی برای انجام وظایف کاری قدم به محله زندگی افراد مختلف می گذارم متوجه می شوم بسیاری از همسایه ها از وضعیت هم کاملاً بی اطلاع هستند و حتی برخی از آنها خانواده ای که در چند متری منزل آنها سکونت دارند را نمی شناسند و این موضوع را به عدم دخالت در زندگی همسایه ها نسبت می دهند! جالب تر اینکه اغلب مردمی که سال ها در یک کوچه زندگی می کنند و شاید در طول روز چندین بار هم را می بینند حتی نام خانوادگی یکدیگر را نمی دانند.
با وجود آنکه همسایه داری ریشه در آموزه های دینی و ملی ما دارد متأسفانه در چند دهه اخیر با توسعه ی فناوری و به دنبال آن تغییر سبک زندگی مردم تا حد زیادی کمرنگ شده و روزگاری که همسایه ها از حال یکدیگر باخبر بوده و همدیگر را در امور مختلف زندگی یاری می رساندند به روزهای ناآشنایی و بی خبری تبدیل گردیده است، به گونه ای که بسیاری از اهالی یک محله، کوچه و بعضاً یک مجمتع مسکونی با یکدیگر غریبه اند و از احوال هم خبری ندارند.
به نظر می رسد همسایگی تعریف حقیقی خود یعنی؛ در پرتو یکدیگر زیستن، به هم یاری رساندن و از محبت های هم برخوردار شدن را از دست داده است به گونه ای که دیگر خانه، آن معنای قدیمی خود را ندارد و آپارتمان نشینی و در کنار هم بودن خانه ها به معنای یک فضای لوکس در نظر گرفته می شود. جامعه شناسان معتقدند ریشه زوال همسایگی را باید در افزایش گرفتاری های روزمره زندگی، پیشرفت شهرنشینی، پدیده وارداتی آپارتمان نشینی و همچنین سست شدن ارزش های اخلاقی مانند نوعدوستی، دید و بازدید، احترام متقابل و امثال این ها جستجو کرد. همچنین در شرایط امروز اساساً روابط عمیق همسایگی وجود ندارد، چون در جابه جایی های متعدد و آپارتمان نشینی، افراد بیش از آن که همسایه یکدیگر باشند به منزله مسافرانی هستند که برای مدتی کوتاه در مجاورت یکدیگر برحسب تصادف قرار گرفته اند.
هر چند هنوز در برخی شهرهای کوچک و محله های قدیمی شهرهای بزرگ روابط همسایه داری کمابیش وجود دارد و همسایه ها با هم در ارتباط هستند ولی تعدادشان محدود است. دلیل این موضوع آنست که در گذشته همسایه ها در معنای واقعی کلمه غمخوار و رازدار هم بودند که سایه به سایه در لحظات شادی و غم به هم یاری رسانده و از برادر و خویشاوند نزدیکتر بوده و کمبودهای یکدیگر را رفع و زمینه جبران حل مشکلات یک خانواده را فراهم می آوردند. اگر مردی به مسافرت رفته یا مشکلی برایش پیش می آمد همسایه ها نسبت به تأمین نیازهای آن خانواده اقدام می کردند که متأسفانه رفته رفته این فرهنگ تغییر کرده است. هر چند در مرور زمان به دلیل افزایش گرفتاری های زندگی، مردم مثل گذشته فرصت زیادی در اختیار ندارند که بخشی از آن را به همسایه اختصاص دهند ولی باید با برنامه ریزی زمینه ای را به وجود آوردند که این سنت ارزشمند قدیمی از دست نرود و بتواند بالندگی گذشته را به دست آورد. پیامبراعظم(ص) می فرمایند: «جبرئیل آنقدر درباره همسایه داری سفارش کرد که تصور کردم همسایه از انسان ارث می برد.»
*روزنامه خراسان – چهارشنبه – مورخ 29 آبان 91 – صفحه 9