واقعيت مجازي!

از بدو حيات انسان در زمين تا امروز هرگونه فناوري که توسط انسان شناسايي و کشف شده کارکرد اساسي اش ايجاد رفاه و آسايش حداکثري براي آدمي بوده است. اما با توجه به ويژگي هاي ذاتي پديده هاي دنيا، که همواره با خود محدوديت ها و مشکلاتي دارند بيشتر تکنولوژي هاي ايجاد شده در کنار اثرات مثبتي که در زندگي بشر ايجاد کرده اند با خود پيامدهاي منفي  يا ناخواسته بسياري نيز به همراه داشته اند.


به عنوان مثال برخي از آن ها (خصوصاً رهاوردهايي که بر اساس مطالعات عصر صنعتي به وجود آمدند) سبب آلودگي محيط زيست شده اند، برخي آلودگي صوتي ايجاد کردند، گروهي سلامت رواني بشر را به مخاطره انداختند و دسته اي از آن ها مورد سوء استفاده آدمي در جنگ ها و قتال هاي بسياري قرار گرفتند. اما به هر حال روزگار چرخيد و بشر در عرصه هاي مختلف علمي و تکنولوژيکي به پيشرفت هاي فراواني نائل گرديد و به نسبت سده هاي قبل فناوري هايي به خدمت گرفت که زندگي را مي بايست ساده و ساده تر مي کرد. خصوصاً مجموعه فناوري هاي حوزه ارتباطات، اطلاعات و حمل و نقل که الحق زندگي بشر را دستخوش تغييرات بسيار نمود. اما در اين ميان اثرات ناخواسته  يا پيامدهاي منفي اين تکنولوژي ها بعضاً آنچنان گسترش يافت که بسياري از انسان ها با خود آرزو مي کردند که اي کاش فلان فناوري هيچ گاه خلق نمي شد. که اين جمله بدان معناست که آن ها عطاي مواهب فناوري را به لقاي سختي ها و مصائبي که ايجاد مي نمود بخشيده و حاضر بودند از خيرش بگذرند. امري که در اکثر موارد تحققش غيرممکن بوده و تنها همان آرمان و آرزوي دست نيافتني است. يکي از اين موارد که در دوره فراصنعتي و عصري که در آن به سر مي بريم زندگي بشر را تا حد زيادي تحت الشعاع اثرات و پيامدهاي خود قرار داده است جهان مجازي يا فضاي غير حقيقي است که بخش فراوان و قابل توجه از زندگي حقيقي انسان در آن مي گذرد. از ابتدا که تلفن هاي هندلي اوليه ساخته شد تا امروز که حجم قابل توجهي از صوت و تصوير و مديا در زماني کمتر از چند ثانيه در قالب شبکه هاي ماهواره اي و اينترنتي منتقل مي گردد همگام با پيشرفت اين پديده ارتباطي اثرات و تبعات اجتماعي و منفي آن نيز با سرعت بسيار بيشتري پيشرفت کرد. کافي است همين الان که اين متن را مطالعه مي فرماييد نگاهي گذرا به اطراف و اکناف خود بيندازيد تا با چشم خود ببينيد که چگونه اعضاي خانواده ي شما، همکاران يا دوستانتان و … هر کدام سرشان درون گوشي هوشمندي فرورفته و غرق آن گرديده اند. يک روز ياهو مسنجر و گوگل تالک روز ديگر وايبر و وي چت و واتس آپ و امروز تلگرام و اينستاگرام و فردا هم قس عليهذا… هر کدام گروه زيادي از انسان ها را اسير خود نموده اند. البته اين امر مختص کشور ما نيست و اين تنها مردمان ما نيستند که اسير آن شده اند کافي است کمي جستجو کنيد تا ببينيد در پر جمعيت ترين کشور دنيا و بسياري از ديگر کشورهاي شرق آسيا چگونه افراد بسياري درگير و معتاد اين گونه فضاهاي مجازي گرديده اند. امري که اروپايي ها و غربي ها نيز بدان مبتلا بوده و هرکشوري بسته به فرهنگ و ميزان توسعه يافتگي يا نيافتگي خود گرفتار شده است. توسعه ي فضاي مجازي آدمي را در سرعت و کيفيت نقل و انتقالات بسيار ياري نمود. دستيابي به اطلاعات گسترده و فراوان در حداقل زمان ممکن و ايجاد زمينه ي چرخش مطلوب و راحت داده ها با سرعت بسيار بالا باعث شد انسان ها از اين امر بهره هاي فراوان برده و از آن لذت ببرند.

اما با مرور زمان که پيامدهاي منفي آن بروز و ظهور پيدا کرد آرام آرام هم کارکرد آن عموميت بيشتري يافت و هم بشر فهميد گرفتار ساخته دست خود شده است. چه بسيار زندگي هايي که توسط فضاي مجازي از هم پاشيد، چه قتل ها و جنايت ها، سرقت ها و تجاوزهايي که نقطه شروع شکل گيري آن از يک پيام در صفحه شخصي افراد بود و چه آبروهايي که بر باد رفت. و از همه مهم تر اعتياد فراگيري است که آدمي در عين اين که مي داند از لحاظ اسکلتي، فيزيولوژيکي، رواني، اجتماعي و زماني آسيب هاي فراواني به خاطر فضاي مجازي تحمل مي کند ولي به هيچ وجه نمي تواند از آن جدا شده و چشم پوشي نمايد. به راستي چه مي توان کرد؟ در ارتباط با اين مسئله دو نگاه افراطي و تفريطي وجود دارد: در يک سو عده اي مي گويند فضاي مجازي غير قابل کنترل است پس بايد آن را رها کرد تا به هر سويي که مي خواهد برود. و در سوي ديگر عده اي معتقدند به دليل آسيب هايي که فضاي مجازي دارد بايد به صورت حداکثري آن را محدود و فيلتر کرد. آنچه مسلم است اين دو نگاه در جوامع بسياري امتحان خود را با شکست پس داده که ماحصل آن چيزي جز نااميدي براي جامعه شناسان و متخصصان اين حوزه نبوده است. ما بايد فضاي مجازي را به رسميت بشناسيم. به بيان ديگر چه بخواهيم و چه نخواهيم امروز بشر تا حد زيادي مجبور شده به نحوي از اين فناوري در زندگي خود استفاده کند. پس گام اول به رسميت شناختن آن است. در گام بعدي بايد بدانيم در ارتباط با فضاي مجازي ما نيازمند ايجاد سامانه مديريتي توانمند و همه جانبه هستيم. وقتي مي گوييم مديريت فضاي مجازي يعني هم نگاه افراطي که آن را امري غير ممکن مي داند نفي کرديم و هم نگاه تفريطي که دنبال محدود کردن و بستن آن است. ما مي دانيم فضاي مجازي مي تواند مفيد، موثر باشد و به طور قطع امروزه امري لازم است. از طرفي بستن و محدود کردن اين فضا حداکثر براي يک دوره ي بسيار کوتاه مي تواند ممکن باشد و بلافاصله راه هاي ميانبر و فيلتر شکن هاي جديد محدوديت ها را در خواهد نورديد. لذا مسئله اي که در راستاي مديريت فضاي مجازي اهميت پيدا مي کند اولاً آگاهي سازي عمومي و متناسب با گروه هاي سني مختلف و تعيين سطح دسترسي مورد نياز براي هر گروه است. و ثانياً بايد براي بهره برداري از آن فرهنگ زمان بندي و بهره برداري کنترل شده نهادينه گردد. البته در ضرورت فيلتر و محدود کردن حداکثري فضاهاي مستهجن، داراي ماهيت خشن، ضدمباني اخلاقي، مخل امنيت ملي و آن هايي که بنيان خانواده را نشانه رفته اند هم هيچ شک و شبهه اي وجود ندارد.
 
منبع: روزنامه رسالت مورخ دوشنبه 24 مهر 1396 شماره 9059
 
 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *