وقت «عمل» رسیده است

سوالی را که اگر تایید شود می تواند جای نگرانی جدی داشته باشد نیز مطرح کرد.علی رغم مشارکت گسترده بخشی از مردمی که در انتخابات قبلی یعنی مجلس نهم، رای نداده بودند،  میزان مشارکت کشوری همان 62 درصد باقی ماند و مشارکت 48 درصدی در تهران فقط با 2 درصد افزایش به 50 درصد رسید. گرچه مشارکت 62 درصدی از بالاترین نصاب ها در جهان محسوب می شود و نشانه اقتدار نظام است و مایه تثبیت و افزایش قدرت بین المللی، اما این دستاورد بسیار بزرگ نباید چشم ما را بر احتمال وجود  واقعیتی دیگر ببندد.
حرف اصلی  این است که اگر تعداد رای دهندگان در انتخابات مجلس دهم که در انتخابات مجلس نهم رای نداده بودند،  از سبد آرا کم شود ما با توجه به افزایش جمعیت، شاهد کاهش مشارکت جدی مخصوصا در تهران هستیم و مساله مهم این است که عدم مشارکت این عده،  یعنی عدم کنشگری  بخشی از جامعه که در بدترین شرایط رقابت سیاسی در انتخابات مجلس نهم با رای دادن، کنشگری سیاسی کرده بودند به عبارت دیگر در این دوره انتخابات ما شاهد کاهش مشارکت قشری از مردم هستیم که سرمایه های اصلی نظام جمهوری اسلامی محسوب می شوند.
این عده نه بین خود و جریان اصلاحات نسبتی دیده اند که به آنان رای دهند و نه امیدی به اصول گرایان داشتند و در صورت استمرار این مساله باید نگران کاهش سرمایه اجتماعی نظام در آینده بود.  البته برای اطمینان از این تحلیل باید میزان مشارکت شهرهای مناطق محروم بامیانگین مشارکت کشور و مشارکت دوره قبل مقایسه شود همچنین میانگین مشارکت مناطق محروم تر تهران و شهرهای بزرگ در مقایسه با مناطق برخوردارتر و میانگین مشارکت دوره قبل مقایسه شود اما فعلا بر اساس همین آمارهای موجود، مساله به قدری دارای اهمیت است که ضرورت داشته باشد به طور جدی بررسی شود.
اگر این تحلیل با روشن شدن آمارهای جزئی تر تایید شود به منزله زنگ خطری است برای مسئولان کشور که وظیفه جدی برای حل مشکلات این قشر از جامعه که عمدتا اقتصادی است، دارند و حتی اگر این تحلیل، تایید نیز نشود بازهم از اصل وجود مشکل چیزی کم نمی کند.
بعد از بحران های اقتصادی سال 91 که به دنبال فرصت سوزی ها و عدم برنامه ریزی برای فشارهای قابل پیش بینی ایجاد شد، با انتخابات ریاست جمهوری و مخصوصا پس از روی کارآمدن دولت جدید، با وعده هایی که داده شد، این امید در ذهن مردم ایجاد شد که با حل مساله هسته ای، گشایشی بزرگ در مسائل اقتصادی ایجاد می شود، اما با گذشت نزدیک به سه سال وعلی رغم اینکه توافق هسته ای به نتیجه رسید، هنوز اقتصاد ایران در رکودی بس سنگین، گرفتار شده است و آنچه مردم همچنان مشاهده می کنند، از یک طرف درگیری های سیاسی جریان های سیاسی برسر مسائل درجه دو و از طرف دیگر فقط «حرف» هایی است که نوید آینده را می دهد؛ از یک طرف جریان های سیاسی بدون اینکه توجه کنند، با سیاست زدگی در حرف ها و رفتارهای خود و اتهام زنی به یکدیگر، دارند کشتی که همه درون آن نشسته اند را سوراخ می کنند و از طرف دیگر  دولت که اقتصاد را با برجام پیونده زده بود، بدون اینکه اقدامی موثر داشته باشد، پشت سر هم فقط خبر از طرح های ضدرکود و وام های مختلف می دهد که هیچ اثر ملموسی در اقتصاد نگذاشته است. 
سخنان اول فروردین رهبری انقلاب خیلی گویا و واضح راهبرد اصلی سال 95 را برای همه روشن کرد. چه از نام سال گرفته که به روشنی گویای اولویت مسائل اقتصادی در مقایسه با دیگر مسائل است، چه آن هنگام که برای جلوگیری از دچار شدن به مریضی «حرف زدگی» به صورت مشخص10 محور کاملا  شفاف  برای «عمل» را برشمردند و چه زمانی که تصریح کردند باید با دولت برای اجرای این موارد همدلی داشت.
فراموش نکنیم شاید زنگ خطر به صدا درآمده باشد. مطالبه مردم مخصوصا مردم محرومی که در تحلیل نتایج انتخابات ذکرشان به میان آمد، از سیاسیون چه مسئولان دولت، چه فعالان هردو جریان، این است که سیاست زدگی و حاشیه سازی ها را کنار بگذارند و همه تمرکز خود را به اقتصاد معطوف کنند و مطالبه آنان به طور خاص از دولت این است که به جای «حرف» و حاشیه روی  ده محور شفاف تعیین شده را وارد مرحله عمل کنند  لازم نیست همه مشکلات یک ساله حل شود همین که مردم آثار اقدام و عمل ها را ببینند، به دولت فرصت می دهند و خود نیز برای کمک همراهی خواهند کرد.
امروز تکلیف همه روشن است، هم راهبرد کلان روشن است و هم محورهای اقدام.
با تمرکز بر اقتصاد، سیاست زدگی  را کنار بگذاریم و با «همدلی» و البته«راهنمایی»دلسوزانه به دولت کمک کنیم.
دولت نیز حرف زدن را کنار بگذارد. زمان حرف زدن  تمام شده است. حالا دیگر وقت «عمل» رسیده است.

 

 

 

منبع: روزنامه خراسان

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *