پروانه‌ای که دور سرت می چرخید

⛱ پروانه ای که دور سرت می چرخید، در زیبایی همانند نداشت، خالصانه محبت به پایت می ریخت، عشق و مهربانی را بی محابا کادو پیچ می کرد و تقدیم حضور جنابعالی، بی رحمانه و مغرورانه با مگس‌کشی کشتی و حالا داد از تنهایی می زنی؟! داستان تو روایت تلخ قدرنشناسی و سنگدلی است، حکایت همان هایی که در برابر عاشق فارغند و در فراغ خود راسخ، مرغ همسایه را غاز می بینند و سیب سرخی را در دست بچه یتیم تاب نمی آورند. خدا وکیلی چگونه توانستی کسی را که خودش داشت برایت می مرد بی رحمانه بکشی و فراموش کردی دل شکستن هنر نمی باشد و تاوان آن تنهایی و اضطراب دایمی است؟ آن هم دلباخته ای که خودش قبل از اینکه برایت بمیرد در آتش اشتیاق تو می سوخت و حتی لازم نبود برایش تب کنی! هر چند در رسم روزگار غدار عاشق کشی «عادت مألوف» بوده و «طریق معروف» اما فراموش نکن «آزردن دوستان جهل است» و «راندن عاشقان کفران نعمت مهربانی» که کمترین جزایش خشکسالی است؛ خدا به داد تو برسد زیرا آن چنان شود که هیچ گاه در برهوت بیابان های دلت باران نبارد و هرگز مهربانی را به یاد نیاوری!

#پروانه
#دلنوشته
#غارتنهایی
#پایگاه_جامع_مدیریار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *