کلافه شده ام! دست بردار نیست. انگار به قهر معتاد شده است. کافیست چیزی مطابق میلش نباشد یا آنکه خواسته اش انجام نپذیرد، نظرش محقق نگردد و … این که در مسأله و یا مشکلی مقصر باشد یا نباشد هم اصلاً مهم نیست تنها یک دلیل کوچک برای او لازم است تا ساعت ها و شاید روزها در حالت قهر باشد تا به تصورخودش درونش آرام گردد. حالا خیلی هم فرقي نميكنـد به آن چيزي كه ميخواسته برسد يا نرسد. مهم اين است كه يك جوري مخالفت خود را ابراز كند. این حال و روز بعضی از افراد است که در زندگی اجتماعی و خانوادگی خود قهر کردن را بهترین دستاویز برای به ثمر رساندن خواسته های درونی شان می دانند.
هر چند قهر از واكنشهاي طبيعي انسان است كه به صورت ژنتيكي يا محيطي به افراد منتقل ميشود، اما به شرطي كه در حد طبيعي و منطقي باشد، نه مثل بعضی ها که هیچ مرزی برای آن قائل نیستند و سر هر مسئله كوچكي قهر ميكنند. در نگاهی افراطی قهر کردن یک عادت زشت و لوس است که یک رفتار تهدید کننده اجتماعی تلقی می شود. قهر کردن از قوه ی انتقام نیز تبعیت می کند و یکی از ذلیل ترین و خوارترین کارهاست.
اصولاً افراد در مواجهه با یك مسئله یا مشكل دو نوع راهحل در پیش می گیرند؛ منطقی و هیجانی. افرادی كه در مسائل پیش آمده راه حل منطقی را انتخاب میكنند تمایل به حل مسئله از طریق مسالمتآمیز و منطقی دارند اما آنهایی كه این توانایی را در خود احساس نمیكنند و یا احساس میكنند بر اوضاع و شرایط كنترل مناسبی ندارند از رویكرد هیجانمدار و رفتار قهرآمیز استفاده و جایگاه خود را در موضوع پیش آمده مستحكمتر میكنند.
اگر منظور از قهر زمانی برای استراحت و یا فاصله انداختن بین ناراحتی و بروز رفتار مناسب باشد خوب است. اما قهر در زمان طولانی و با تکرار بیش از حدقطعاً یک بیماری اجتماعی است. قهر کردن نشانه تنبیه دیگران است و از خشم و عصبانیت دستور می گیرد و برای خود و دیگران تولید نگرانی و اضطراب می کند. قهر در شرایط خاص و محدود که در آن قصد اصلاح و بهبود رفتار طرف مقابل را داشته باشیم در بازه زمانی کوتاه و دفعات بسیار کم مورد قبول است. به شرط اینکه به صورت جوانمردانه و با رعایت یک سری شرایط انجام پذیرد. در این حالت زمانی قهر کردن مفید است که موضوع آن برای طرف مقابل مشخص باشد، از قهر در میان جمع استفاده نشود، راه آشتی کردن باز گذاشته شده و از بد وبیراه گفتن پرهیز شود، موضوع قهر براي طرف مقابل مهم باشد و نهایتاً اینکه عذرخواهی و رفتار منطقی طرف مقابل پذیرفته شود.
درنهایت باید گفت انسانهای ضعیف و نادان دست به قهر کردن های مکرر و بی دلیل می زنند. انسان آگاه هیچگاه متوسل به قهر نمی شود. او اختلاف و مشکلاتش را با صبر و شکیبایی و گفتگوی متقابل حل می کند.قهرهای طولانیمدت باعث سردی عاطفی و ایجاد شكاف عمیقتر در روابط اجتماعی خصوصاً بین اعضای خانواده میشود به نوعی كه احساس خجالت به طرفین دست میدهد. افرادی كه از قهر كردن در حل مسائل استفاده و به نتیجه دست پیدا نمیكنند به مرور زمان احساس شایستگی را از دست میدهند و در مقابل مشكلات از اعتمادبهنفس ضعیفی برخوردار هستند. اگر اختلافاتمان را در خانواده و اجتماع، عاقلانه و با صلح و صفا حل کنیم از سلامت روانی بیشتری برخوردار خواهیم بود.
خراسان – مورخ پنجشنبه 1391/11/26 شماره انتشار 18341
http://www.khorasannews.com/News.aspx?id=4710854