چرخه معیوب برای تحقق نقش آفرینی جوانان

اما سئوال کلیدی اینجاست که آیا شما اجازه کسب تجربه و حضور به نسل های بعدی انقلاب را داده اید؟ نگاهی به ترکیب کابینه دولت و بسیاری از مقامات ارشد استانی بیاندازید تا به شهادت آمار دریابید جایگاه جوانان در اذهان عناصر مدیریتی کشور کجاست؟ حتی هنوز بسیاری از دهه شصتی هایی که آرام آرام به چهل سالگی رسیده و دیگر نمی شود به آن ها عنوان جوان را اطلاق نمود در فرآیندهای اساسی نقش ویژه ای نداشته و ندارند. آقایان تأثیرگذار و صاحب تصمیم باید به خودتان بیایید و پیام رهبری را جدی بگیرید تا هم آینده و پیشرفت کشور را تضمین نمایید و هم از ظرفیت جوانی کشور که رو به پایان است (و با روند فعلی زاد و ولد و با توجه به وضعیت پنجره جمعیتی کشور این فرصت در حال از دست رفتن است) حداکثر بهره برداری را بنمایید.

موضوع نقش آفرینی جوانان توصیه مستمر و رویکرد راهبردی نظام است چه از حیث پیوند نسل دوم، سوم و چهارم با انقلاب اسلامی و چه از حیث پیشران بودن نیروهای جوان که در بیان رهبری «مثل لوکوموتیو هستند، نقش لوکوموتیو را [دارند] که وقتی‌ حرکت کردند، به طور طبیعی به دنبال خودشان قطار را حرکت می دهند». آراستگی و کسب حداکثری صلاحیت های علمی، دینی، اخلاقی و آمادگی و توان مواجه با هرگونه اتفاق پیش بینی شده یا برنامه ریزی نشده ای وظیفه ی جوان مؤمن انقلابی است و آن طرف حوزه های تقنین و اجرا هستند که باید با وضع قوانین مناسب و ایجاد ساز و کارهای عملی زمینه نقش آفرینی حداکثری جوانان را فراهم نمایند. شاید مهم ترین رسالت هر جریان مدیریتی بحث جانشین پروری باشد. یعنی ذهن سالم و آماده ای که دو واقعیت را (هر چند برایش تلخ باشد) بپذیرد: اولاً باید نسبت به تربیت و پرورش جانشینان خود اقدام نماید و ثانیاً باید به موقع کارهای اساسی و عرصه های تصمیم گیری را به آن ها واگذار نموده و خود نقش مشاوره و انتقال تجربه را بر عهده گیرد.

امر مهمی که از لحاظ عقلی، شرعی و حرفه ای پسندیده و ضروری است. متأسفانه این مهم در نظام مدیریتی کشور ما اجرا نمی گردد. سند بسیاری از مناصب مدیریتی به نام عده ای معدود زده شده که سال ها مسئولیت های مهم بر عهده داشته و هرگز جایگاه های تصمیم گیری را رها نمی سازند. افرادی که به هیچ وجه برای خود بازنشستگی قائل نیستند و با بعضاً با کارنامه های مردودی باز هم اصرار بر آن است که خودشان همه کاره باشند. بدتر این که شاهد سندروم چند شغله بودن نیز هستیم و بدین ترتیب هیچ گاه فرصتی برای بروز و ظهور استعدادها جوان، خلاق و خوش فکر فراهم نمی شود و زمینه نقش آفرینی های مختلف اجتماعی از جوانان کشور سلب می گردد.

منبع: روزنامه قدس، مورخ دوشنبه 11 اسفند 1399، شماره 9478

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *