چندان تفاوتی نمی کند که دریک موسسه بزرگ مشغول بکار هستید یا فقط مدیریت یک خانه برعهده شماست ، مهم این است که از تمام فرصتهایی که در اختیارتان است به بهترین نحو استفاده کنید ، باید آنچنان برامور خود مسلط باشید که هیچ فرصتی را ازدست ندهید . تسلط برخود ومدیریت برخویشتن کلید موفقیت است که به شرح آن می پردازیم.
1-اداره زندگی همچون شعبده بازی است :
اداره امورزندگی وکنار آمدن بامسائل گوناگون آن ، همانند کاری است که شعبده باز ان حرفه ای انجام می دهند.
در زندگی هر فرد سه زمینه اصلی وجود دارد که باید همزمان هر سه را اداره کند :
ب) خانواده ج) مسائل شخصی
مشکل اینجا ست که همیشه وقت وفرصت کافی برای هماهنگ ساختن این سه زمینه با یکدیگر در اختیار نیست . اگر بتوانیم حداقل بر دو زمینه اصلی زندگی خود تسلط پیدا کنیم می توان گفت وضعیت قابل قبولی برزندگی حکمفرماست .
شناخت تواناییها و ظرفیتهای خویش:بسیاری از مردم مسئولیتهای گوناگونی را بر عهده می گیرند بدون انکه از تواناییهای خود درک درستی داشته باشند .
اگردر شرایطی قرار گرفتید که ناچار به قبول مسئولیتهای مختلف شدید کمی بیشتر درباره خود بیندیشید سپس فهرستی از تواناییها وآمادگیهای خود تهیه کنید ودرهنگام لزوم فهرستی رادراختیار دیگران بگذارید.
پراکنده کاری :
وقتی دریک رشته یا زمینه مشخصی فعالیت می کنید احساس آرامش بیشتری به شما دست می دهد حتی اگر کارهای مختلفی را در زمینه یک رشته بر عهده بگیرید از انجا که همه انها در یک مسیر قرار دارند کمتر دچار سرگردانی و احساس فشار می شوید و با رضایت خاطر می توانید انها را به سرانجام مطلوب برسانید.
آشفتگی وپریشانی :
رهایی از شرایط آشفته شغلی ودستیابی به آرامش کاری سخت است ، اولین گام پذیرش وضع موجود است باید بپذیرید که کیفیت کارتان در سطحی پایین تر از انچه فکر می کردید قرار دارد. گام دوم تعیین دقیق خواسته ها واهداف است باید فهرستی از فعالیتها و کارهای کنونی خود تهیه کنید انجام فعالیتهای مختلف کار اسانی نیست به خصوص اگر در فعالیتهایتان تعیین اولویت نکرده باشید.
راه حلهای بی فایده:گاهی در هنگام رویارویی با مشکلات به راه حلهایی پناه می بریم که نه تنها هیچ مشکلی را رفع نمی کند بلکه خود نیز موجب بروز مشکلات جدیدی می شود .باید به طور جدی از چنین راه حلهایی پرهیز کنید .این شیوه هانه تنها باری از دوش ما بر نمیدارد بلکه بر عمق و پیچیدگی انها می افزاید.
ناتوانی در انتخاب هدف :اگر هدف مشخصی ندارید و همه امکانات خود را برای رسیدن به ان به کار گرفته اید حتما با مشکل اساسی روبرو خواهید شد .اگر بر روی زمینه ای مشخص متمرکز نشوید فعالیتهای شماموثر نخواهد شد.
ممکن است بی هدف بودن در اغاز چندان نا خوشایند نباشد ولی هنگامی که به این دلیل تواناییهای خود را از دست میدهیم با احساس نیاز بیشتری به سوی انتخاب هدف معین گام بر میداریم .
2-خودشناسی:
اگر می خواهید از زندگی و فعالیت خود بهترین بهره ها را ببرید باید رفتارهای خود را بشناسید . شناخت شیوه ها ورفتارهای مورد علاقه در زندگی روزمره مهمترین کلید خودشناسی است .
تعیین اولویت :
تعیین وشناخت اولویتها زمینه های مناسب را پیش روی شما قرار می دهد . بدین ترتیب تشخیص می دهید که به چه کارهایی تن دهید واز چه کارهایی اجتناب کنید . دراینجا چهار مجموعه اساسی از اولویتها معرفی می شوند:
• نظم گرا یا تصادف گرا : بطور کلی با زندگی چگونه برخورد می کنید؟
• واقع گرا یا حدس گرا : ترجیح می دهید که با اطلاعات رسیده چگونه برخورد کنید؟
• منطق گرا یا حدس گرا : در برخورد با آنچه می شنوید چگونه تصمیم می گیرید ؟
خودارزیابی :
برای خودشناسی وارزیابی تواناییها ممکن است نیازمند به بحث وبررسی عمیق در روحیات خود باشید اولویتهای خود را شناسایی کنید تا براساس آن تصمیم گیری درست داشته باشید.
3-فعال باشید:
فهرستی از مهمترین فعالیتهایی که تا هم اکنون بدان اشتغال دارید تنظیم کنید و هریک از فعالیتها را بدین ترتیب گروه بندی کنید:
• فعالیتهایی که برای شما سود آور هستند.
• فعالیتهایی که تمایل بیشتری به انجام آنها دارید.
• فعالیتهایی که تمایل کمتری به انجام آنها دارید.
براین اساس می توانید دقیقا اموری را که به آنها تمایل دارید ادامه دهید وآنها را از اموری که می خواهید در باره آنها تغییرات و اصلاحاتی انجام دهید تفکیک کنید.
اگاه بودن شما برای سازگاری با شرایط جدید یک جزء اساسی و مهم درسازماندهی ومدیرت اموراست
همواره باید طوری برنامه ریزی کنید که درهنگام بروز تغییرات آماده انجام فعالیتهای به موقع باشید برای مواجهه با تغییرات سه روش اصلی وجود دارد
– گسترش اطلاعات ومهارتها ازطریق استمرار آموزشهای عملی وتخصصی وکسب آگاهی درباره تکنیکهای جدید وتجربه زمینه های گوناگون
– افزایش میزان آگاهیهای عملی وتخصصی وآگاهی نسبت به جدید ترین تحولات علمی
– ایجاد تغییر دائمی درفعالیتها برای جلوگیری از انجماد ذهن
اگر بطور مستمر میزان آگاهیها ومهارتهای خودرا افزایش دهید درهنگام بروز تغییرات به آسانی با شرایط جدید سازگارخواهید شد.
4-مسئولیت پذیری :
سعی کنید خودرا خوب بشناسید وبراساس ملاکهای ساده خودرا بسنجید . مثلا : * تعیین میزان وفاداری به قولها ووعده ها
• پایان دادن به کارها دروقت مقرر
• عمل به تعهدات
• اجرای برخی از کارهایی که چندان میل به انجام آنها ندارید
• به پایان رساندن اموری که نیمه کاره رها شده اند.
وقتی چنین کارهایی را انجام می دهید دربرابر تعریف دیگران احساس آرامش واعتماد به نفس می کنید.ارزیابی خویشتن ودست یافتن به زوایای پنهان شخصیت موجب میشود که نسبت به خود احساس اطمینان داشته باشیدو در سایه اعتماد به نفس به قبول مسئو لیتهای مهم تن در دهید.
میزان توانایی خود را در زمینه مساعدت و کمک به دیگران بررسی کنید و فقط در همین محدوده مسئولیت بپذیرید تا بتوانید از بقیه اوقات خود نیز استفاده مطلوب ببرید.
سعی کنید محدوده تواناییهای خود را به اطلاع دیگران برسانید تا انان خود عهده دار بقیه کارها شوند.
اتخاذ این سیاست دو فایده اساسی دارد:
– مجبور نمی شوید همه کارها را خودتان بر عهده بگیرید .
– دیگران با راهنماییهای شما می اموزند که چگونه امور مربوط به خود را انجام دهند و کمتر به شما مراجعه کنند.
پشتکار،راز موفقیت :وقتی مسئولیتی را بعهده میگیرید باید مقاصد و اهداف انرا بشناسید.
در این مرحله ،میزان جدیت و پشتکار ،به عنوان یک امتیاز اساسی مطرح میشود .
همیشه میگویند که افراد با هوش حتما در کار و زندگی موفق نیستند ،بلکه کسانی به موفقیت میرسند که از پشتکار و همت بر خوردارند.
در مسیر حرکتتان به موانع و مشکلاتی بر خورد میکنید که ممکن است شما را نسبت به حصول هدف دلسرد کنند .باید اعتماد به نفس داشته باشید و به خود تکیه کنید .
ثابت قدم بودن ،یکی از امتیازاتی است که همواره باید جهت حفظ و تقویت ان تلاش کنید .چه بسا بر خلاف تصورات واهی دیگران ،به دلیل ایمان داشتن به کار خود و استقامت در برابر مشکلات ،به نتیجه ای بسیار مهم دست یابید.
اگر مسئولیتی را بر عهده گرفته اید درباره ان فکر کنید و از خود بپرسید:
ایا تواناییها و ظرفیتهای خود را سنجیده ام ؟
ایا می توانم در برابر خواستهای نا بجای دیگران نه بگویم ؟
ایا برای کاهش فشار ،با نشاط و منظم کار میکنم ؟
ایا بیش از پیش ،نسبت به وظایفم احساس مسئولیت میکنم؟
5-ارتباط با دیگران:
برای اینکه روابط مثبتی با دیگران داشته باشید باید رفتارها ی خودرا تحت مراقبت قرار دهید . نحوه رفتار شما با دیگران به طرز اندیشه شما درباره آنها بستگی دارد.
روشی که برای ارتباط با دیگران در پیش می گیرید بر چگونگی رفتار آنها با شما تاثیر مستقیم دارد .
باید از نیروی موجود در رفتارتان وتاثیر آن بر نوع روابط شما با دیگران آگاه باشید.
6-نگرش مثبت :
با ید شیوه وطرز فکری مثبت برای خود تعیین کنید. اگر می خواهید اندیشه ای مثبت داشته باشید باید بسیاری از احساسات ناپسند را از صفحه زندگیتان پاک کنید.
مثلا می توانید صبور و آرام باشید ، بعض ی چیزها را فراموش کنید ، خوش بین باشید ، راحت باشید ، با مشکلات مانند یک فرصت برخورد کنید .
اگر همواره محکم باشید و همچون گیاهی که سرما و یخبندان را تحمل میکند ،با سوز و سرمای زندگی کنار بیایید،با تمام وجود در می یابید که کنار امدن با زندگی بسیار ساده و سهل است .
این گونه نگریستن را می توانید از طریق رفتارهای مثبت تجربع کنید .مثلا:
– وقتی احساس نا امیدی می کنید ،کتاب بخوانید ،موسیقی گوش کنید ،به یکی از دوستانتان تلفن کنید.
– لبخند بزنید.لبخند فقط موجب تقویت احساسات دوستانه نمیشود بلکه به هنگام لبخند ،ترشحات داخلی بدن ،غم و اندوه را از درونتان پاک میکند.بدین ترتیب احساس خوشایندی نسبت به خود در درونتان به وجود می اید.
– اگر نسبت به دوستان و خانواده خود ،اعتماد ندارید ،در جستجوی روانپزشکی با تجربه باشید.او به شما کمک میکند تا در مدت رمانی کوتاه بر اساس یک برنامه عملی به حل مشکلات خود بپردازید.
تحقق رویاها:
هر فرد رویاهایی دارد که معرف شخصیت و خواسته های اوست.
این رویاها ،ادمی را از دنیای محسوس و ملموس ،به دنیای خیالی سوق می دهد که در انجا همه حوادث همانگونه که فرد می خواهد ،رخ میدهد .
به جای سرکوب رویاها و ارزوها ،اندکی مجال دهید تا تحقق انها نزدیک شود.
اهداف و خواسته های خود را ثبت کنید و بی خیال ،به دنیای ارزوها گام نهید.
هر چند که دستیابی به این ارزوها ،برای اغلب مردم روی زمین ممکن نیست ولی با تلاش و همت به وضعیتی مشابه خواسته خود ،دست می یابید.
سعی کنید به اندازه توانایی و امکانات خود به دنیای رویاهایتان نزدیک شوید .افرادی که احساس رضایت می کنند با خواسته های خود مثبت بر خورد میکنند .حتی اگر به مقیاسی بسیار کوچکتر از انچه در ذهن داشته اند دست یابند،نسبت به انچه هم اکنون از ظرفیت تواناییشان خارج است ،کمتر احساس حسرت و محرومیت میکنند.
بسیار شگفت انگیز و جالب است که اندیشه های مثبت ،با ثبات قدم و تصمیم قاطع به عمل نزدیک می شود .
احساس رضایت :
هدف نهایی از تلاش و زحمت برای اداره امور خود دستیابی به احساس رضایت و خواسته های خویش است.
همواره به یاد داشته باشید که باید بهترین راه را برگزینید.
اگر نسبت به خود احساس رضایت ندارید ،باید دلایل انرا در درون خودتان جستجو کنید.
به هر حال ،فراموش نکنید که نگاهی مثبت داشته باشید.
مثبت اندیشی ،کلید موفقیت است.
ودر پایان کارتان بهتر خواهد شد اگر :
– هرچه بیشتر بر عواطف واحساساتتان مسلط باشید.
– برای اتخاذ موضع محکم درزندگی خود چاره ای بیندیشید.
– بیشتر لبخند بزنید.
– وقتی برای استراحت وانجام امور مورد علاقه خود اختصاص دهید.
– میان کار وعلاقه های شخصی توازن برقرار کنید.
– اموری راکه بیشتر به آنها علاقه دارید انجام دهید.
– احساس رضایت از خودرا در وجودتان تقویت کنید.