يکي از مسائل مهمّي که بايد مورد بحث قرار گيرد، کيفيّت نزول و تجلّي قرآن کريم است. خداي سبحان در سوره مبارکه «قدر» ميفرمايد که ما قرآن را در شب قدر نازل کرديم (إنا أنزلناه في ليلة القدر)[۱] و در جاي ديگر نزول قرآن را در شبي مبارک ميداند: (حم* والکتاب المبين* إنا أنزلناه في ليلة مبارکة إنّا کنّا منذرين)[۲] جمع اين دو آيه و برخي آيات ديگر، نشان ميدهد که قرآن کريم به صورت دفعي در شب مبارک قدر نازل شده است.
از سوي ديگر، تاريخ مسلّم و شأن نزول آيات، نشانگر آن است که قرآن، به صورت تدريجي و طي بيست و سه سال نازل شده است و در خود قرآن نيز آياتي بر نزول تدريجي اجزاي آن تصريح دارند. در آيه کريمهاي فرموده است: (وقرانا فرقناه لتقرأهُ علي الناس علي مُکثٍ ونزلناه تنزيلاً)[۳] يعني، قرآن را متفرق نازل کرديم تا تو آن را به تدريج دريافت و به تدريج بر مردم تلاوت کني و در آيه کريمه ديگري، اعتراض کافران را بيان ميفرمايد که ميگفتند چرا قرآن بر تو، مانند تورات موسي، يک باره نازل نشده است؟ (وقال الذين کفروا لولا نزل عليه القرآن جملةً واحدة)[۴]. خداي سبحان در جواب اين اعتراض، خطاب به رسول اکرمصلي ا… عليه و آله و سلم ميفرمايد: (کذلک لنثبت به فؤادک ورتلناه ترتيلا)[۵] يعني نزول تدريجي قرآن، براي تثبيت قلب تو است.
بنابراين، ظاهر آيات قرآني در مسئله کيفيت نزول قرآن، متفاوت است؛ برخي از آنها بر نزول دفعي و يک باره قرآن و برخي ديگر بر نزول تدريجي و در طول زمان رسالت آن حضرت دلالت دارند. اين معنا از نظر قرآن شناسي مسلّم است که هرگز اختلاف و تعارضي بين آيات کريمه قرآن وجود ندارد، چه اين که خود قرآن در اين باره ميفرمايد: (ولو کان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافا کثيرا)[۶] يعني اگر اين قرآن، از نزد غير خداي سبحان ميبود، به طور يقين، اختلاف فراواني بين آياتش راه مييافت ولي از آنجا که از ناحيه ذات اقدس اله است، هيچ گونه تعارض و اختلافي در آن راه ندارد، بلکه هماهنگي و انسجام فوقالعادهاي نيز در سراسر آن به چشم ميخورد. (الله نزل أحْسن الحديث کتاباً متشابهاً مثاني)[۷].
قرآن کريم که تجلّي ذات اقدس اله است، بهترين گفتاري است که آياتش متشابه و مثانياند. با يکديگر تشابه و هماهنگي و همبستگي دارند، نه تنها اختلاف ندارند، بلکه مکمّل و تمامکننده يکديگرند. براي هر يک از دو دسته آيات يادشده محملي است که با محمل ديگر هماهنگ است، براي تبيين انسجام بين آيات مزبور ميتوان چنين گفت: قرآن کريم دو نزول داشته که يکي به صورت دفعي انجام گرفته است و ديگري به صورت تدريجي، و هر دسته از آيات مورد اشاره نيز دلالت بر يکي از اين دو گونه نزول دارند.
نقدِ يک نظر
برخي براي جمع کردن ميان اين دو دسته از آيات، گفتهاند: قرآن کريم تنها يک نزول تدريجي داشته و آياتي که دلالت بر نزول قرآن در شب مبارک قدر دارند، مربوط به آغاز نزول قرآن است که در شب قدر صورت گرفته است؛ زيرا شروع کارهاي مهم و متدرّج، مبدأ تحقق آن به حساب ميآيد، پس به لحاظ مبدأ نزول گفته شده که قرآن در شب قدر نازل شده است. اين سخن با ظاهر قرآن سازگاري ندارد؛ زيرا ظاهر آنجا که فرمود (إنا أنزلناه في ليلة القدر)[۸] و نيز در سوره مبارکه «دخان»، که نخست به قرآن و کتاب مبين قسم ميخورد و سپس ميفرمايد: ما آن را در شب مبارکي نازل کرديم، مجموع قرآن مقصود است نه بخشي از آن. علاوه بر اين که خود قرآن ميفرمايد: نزول قرآن در ماه مبارک رمضان صورت گرفته است: (شهر رمضان الذي أنزل فيه القرآن)[۹] و چون شب قدر هم در ماه مبارک رمضان است پس اگر منظور، اولين نزول قرآن باشد نه همه آن، آغاز رسالت بايد در ماه رمضان باشد؛ در حالي که تاريخ مسلّم اماميّه بر آن است که بعثت آن حضرت در ماه رجب واقع شده است. و اگر منظور، آغاز نزول وحي نباشد، اختصاصي براي شب مبارک و ليلة القدر نيست؛ زيرا هر بخشي از قرآن در زماني خاص نازل شده است. بنابراين، ماه مبارک و شب مبارک، ظرف نزول تمام قرآن است نه خصوص آيات آغازين آن وگرنه بايد مبداء رسالت، ماه مبارک رمضان باشد نه ماه اَصَبِّ رَجَب و نه بخشي از مجموع قرآن؛ زيرا در آن صورت، ميان ماه رمضان و غير آن فرقي نميبود[۱۰].
استاد علاّمه طباطبايي(قدّس سرّه) در تفسير وزين «الميزان» فرمودهاند: قرآن کريم در دو مرتبه نازل شده؛ مرتبهاي از آن بسيط و يکپارچه و مصون از تغيير است و مرتبه ديگرش به صورت تفصيلي و غير بسيط است و صلاحيّت تغيير و تحوّل به گونه ناسخ و منسوخ و مانند آن را دارد. آنچه در شب مبارک قدر بر قلب مطهّر رسول اکرمصلي ا… عليه و آله و سلم نازل شده، همان مرتبه بسيط قرآن است و آنچه طي دوران رسالت بر آن حضرتصلي ا… عليه و آله و سلم نازل شده، همان مرتبه تفصيلي و غير بسيط است که با ناسخ و منسوخ همراه است[۱۱]. اين تحقيق ايشان اگرچه با بعضي از شواهد قرآني و روايي، قابل تطبيقاست،ليکن بايد عنايت کرد که نزول قرآن کريم در شب قدر نميتواند به صورت بسيط محض باشد؛ زيرا به فرموده خود قرآن، شب قدر شبي است که هر امر حکيم و يکپارچهاي تفريق و تفصيل مييابد (فيها يفرق کل أمرٍ حکيمٍ)[۱۲] شب قدر، شب تقدير و اندازهگيري و گسترش است و چنين شبي با آن مرتبه از قرآن که بسيط محض است تناسبي ندارد، و قرآن، مانند امور ديگر، هم داراي مرحله «حکيم» بسيط، واحد، ثابت و مانند آن است و هم داراي مرحله «تفريق» ترکيب، تکثير تدريج و نظير آن. آنچه در شب مبارک قدر نازل ميشود بايد مناسب با تفريق باشد نه جمع، چون در آن شب هر چيز حکيم و جمع، به صورت تفريق ارائه ميشود.
نزول اجمالي در عين کشف تفصيلي
پيش از اين گفته شد که قرآن کريم داراي سه مرتبه عالي، متوسط و نازل است، مرتبه عالي قرآن همان ام الکتاب و کتاب مکنوني است که در مقام لدن و نزد ذات اقدس اله ميباشد؛ مرتبه متوسط قرآن همان است که در دست فرشتگان مقرّب است، و مرتبه نازل آن هم عين قرآني است که لازمهاش الفاظ و مفاهيم است و به صورت عربي مبين تنزل يافته و جامعه انساني در خدمت آن است. مرتبه نازله قرآن به صورت تفصيلي و طي سالياني نازل شده و اين نزول هم نزولي تدريجي است که در اين قسمت بحثي نيست. رسول اکرمصلي ا… عليه و آله و سلم در مرتبه عاليه، قرآن را با مرتبه عاليه قلب دريافت کردهاند و در مرتبه نازله، قرآن را با سمع و بصر قلب گرفتهاند و در شب قدر، با مرتبه متوسطه قلب. مرتبه عالي قرآن که در مقام لدن جاي دارد، حقيقتي بسيط و محض است که هيچ گونه کثرت و تفصيلي در آن راه ندارد و نزول آن مرتبه، بر وجود مبارک رسول گرامي اسلامصلي ا… عليه و آله و سلم در شب معراج و بدون واسطه فرشتگان و به صورت مستقيم رخ داده است و چنانکه پيش از اين گفته شد، حضرت رسول اکرمصلي ا… عليه و آله و سلم در مقامي حقيقت مکنون قرآن را از ذات اقدس اله تلقّي کردند که فرشته مقرّب و جبرئيل امين گفت: «لو دنوت أنملةً لاحترقت»[۱۳]. مقام «لدن» مقام قضاي الهي است و همان مرتبه بسيطِ محضِ قرآن که حضرت رسولصلي ا… عليه و آله و سلم آن را در مقام رفيع و بلند و بدون واسطه دريافت کردند؛ قرآن در شب قدر، که هر قضايي در آن «قَدَر» ميشود، توسّط جبرئيل که روح امين است بر قلب مطهر پيامبرصلي ا… عليه و آله و سلم نازل شد: (نَزَل به الروح الامين* علي قلبک لتکون من المنذرين)[۱۴] البته در اين مرحله، مرتبه بسيط محض قرآن، از بساطت محض مقام «لدن» خارج شده است و نوعي تفصيل يافته که متناسب با شب قدري است که هر محکمي در آن تفصيل مييابد: (فيها يُفرق کل أمرٍ حکيمٍ)[۱۵]. بنابراين، آنچه در شب مبارک قدر نازل شده، مرتبه متوسّطي است بين مرتبه عالي بسيط و مرتبه نازلِ تفصيلي آن. و از اين جهت، چون بسيط است با نزول دفعي در شب قدر متناسب است و چون بسيط محض نيست و نوعي تفصيل در آن وجود دارد، با تقديري بودن شب قدر و تفريق تناسب دارد[۱۶].
پاسخ به يک اشکال
با اين بيان، ابهام و اشکال ديگري نيز حل ميشود که اگر شب قدر، شب اندازهگيري است و لازمهاش عدم بساطت قرآن است پس چرا از کلمه «انزال» استفاده شده است؟ مادّه «نزل» اگر به باب افعال برود، ميشود «انزال» و استعمال آن بدون قرينه در امور دفعي است نه تدريجي و تفصيلي. و اگر اين مادّه به باب تفعيل برود، ميشود «تنزيل» و استعمال آن در امور تدريجي و تفصيلي است نه دفعي و يکپارچه و بسيط؛ مگر با شاهد و قرينه. در آياتي که نزول قرآن را در شب قدر بيان ميدارد از کلمه «انزال» استفاده شده نه «تنزيل» و اين خود مانعي براي اثبات نزول دفعي قرآن در شب قدر است؛ زيرا اگرچه کلمه «انزال» با نزول دفعي سازگاري دارد و متناسب است ولي با تقديري بودن و تفصيلي بودن شب قدر سازگاري ندارد. رفع اين مشکل، با بيان گذشته روشن ميشود که گرچه قرآنِ نازل شده در شب قدر، امري بسيط و يکپارچه است ولي در عين بساطت و اجمالي که دارد، واجد نوعي تفصيل نيز هست که هماهنگ با تقديري بودن شب قدر است و کلمه «انزال» اگر در اين باره نازل شده است، از جهت بساطت قرآن در اين شب است. شايد آنچه در اين باره رسيده است که همه قرآن در ماه مبارک و شب قدر يک جا نازل شده ناظر به همين معنا باشد، نه مانند الواح موسي(عليه السلام)، که به صورت کتابِ دفعي و مدوّن معنوي(نه صوري) بر رسول اکرمصلي ا… عليه و آله و سلم نازل شده باشد. چون چنين نزول دفعي با حکمت تدريجي بودن آن که در برخي آيات بازگو شد، هماهنگ نيست. البته نزول دفعي آن به اين معنا امتناع عقلي ندارد. ليکن در اين حال آن حکمت ياد شده ناظر به حال امّت اسلامي خواهد بود، نه به لحاظ شخص رسول اکرمصلي ا… عليه و آله و سلم.
[۱] ـ سوره قدر، آيه ۱ [۲] ـ سوره دخان، آيات ۳ ـ ۱ [۳] ـ سوره إسراء، آيه ۱۰۶ [۴] ـ سوره فرقان، آيه ۳۲ [۵] ـ سوره فرقان، آيه ۳۲ [۶] ـ سوره نساء، آيه ۸۲ [۷] ـ سوره زمر، آيه ۲۳ [۸] ـ سوره قدر، آيه ۱ [۹] ـ سوره بقره، آيه ۱۸۵ [۱۰] ـ براي تحقيق بيشتر، رک: تفسير تسنيم، ذيل آيه ۱۸۵ سوره بقره. [۱۱] ـ الميزان، ج ۲، ص ۱۸ ـ ۱۵ [۱۲] ـ سوره دخان، آيه ۴ [۱۳] ـ بحار، ج ۱۸، ص ۳۸۲ [۱۴] ـ سوره شعراء، آيات ۱۹۳ و ۱۹۴ [۱۵] ـ سوره دخان، آيه ۴ [۱۶] ـ شايد بتوان اين مطلب را از بحث استاد علّامه (رض) درباره آيه اول سوره هود استفاده کرد.
http://www.tabnak.ir/fa/news/263859/%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%DA%AF%D9%8A-%D9%86%D8%B2%D9%88%D9%84-%D8%AF%D9%81%D8%B9%D9%8A-%D9%88-%D8%AA%D8%AF%D8%B1%D9%8A%D8%AC%D9%8A-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%DA%A9%D8%B1%D9%8A%D9%85