صدیقه رضوی نیا – وقف به خصوص در مشهد مقدس به برکت وجود بارگاه حضرت رضا (ع) موضوعی پررونق و پرظرفیت است. خیرین و واقفان بسیاری چه در داخل مشهد چه خارج از آن و حتی خارج از کشور موقوفه های متعددی را وقف کرده اند که گردش مالی سالانه آن رقم قابل توجهی می شود اما یکی از آسیب های وقف های صورت گرفته موضوع وقف و نحوه مصروف داشتن آن است. برخی از موقوفات در راستای نیازهای واقعی و اساسی جامعه ما نیست و یا اشباع شده است. بعضا مدیریت اراده آنها هم با مشکلاتی روبروست، درست است که واقف حق دارد اموال خود را به هر نحوی که بخواهد وقف کند، اما آیا نمی توان با مدیریتی شایسته موضوعات مهم تر و تاثیرگذارتر را به واقفان نشان داد و توجه آنها را نسبت به مسائل اساسی تری معطوف کرد. تا از این ظرفیت عظیم استفاده بهینه ای صورت بگیرد. حال سوال این است که چگونه می توان از این ظرفیت در اعتلای فرهنگی و رفاهی پایتخت معنوی کمک گرفت و موانع پیش رو چیست؟ با حجت الاسلام گنابادی نژاد مدیر کل اوقاف و امور خیریه خراسان رضوی در جستوجوی پاسخ این سوالات به گفتوگو نشسته ایم که در ادامه خواهید خواند
چرا عنوان پایتخت معنوی برای مشهد بکار رفته است؟
دلیل اساسی که موجب شده مشهد عنوان پایتخت معنوی را به خود بگیرد، وجود بارگاه ملکوتی امام هشتم است که این موضوع حضور سالانه بیش از ۲۰ میلیون زائر را به دنبال داشته است که البته پیش بینی ها حکایت از آن دارد که این آمار در سالهای آینده افزایش می یابد.
حضور این ۲۰ میلیون زائر موجب شده است مشهد موقعیتی استثنایی و منحصر به فرد پیدا کند. بنابراین وقتی فلسفه وجودی پایتخت معنوی، حضور امام رضا و زائران ایشان در این شهر است ما برای تحقق این پایتختی و برای مدیریت مطلوب آن باز باید به همین مولفه ها مراجعه کنیم، یعنی ما نمی توانیم بگوییم مشهد به واسطه وجود بارگاه امام هشتم و انبوه زائرانش به این موقعیت ویژه دست یافته است اما برای مدیریت این شهر ما از الگوها و مولفه هایی که چندان هم با هویت دینی و معنوی این شهر تناسب ندارد حتی گاهی متضاد هم هست، استفاده کنیم.
صریحا اعلام می کنم استفاده از مدل ها و روش های موجود برای تحقق پایتخت معنوی ما را به بن بست می رساند و نتیجه ای جز هدر دادن این آرمان مقدس ندارد. چون این روش های مدیریتی تناسبی با فرهنگ و هویت ما ندارد. جالب است که مقام معظم رهبری الگوی ایرانی-اسلامی را برای پیشرفت کشور مطرح می کنند و از مدیران می خواهند که این مدل را رصد و پیگیری کنند. چون این مدل با هویت دینی و ملی ما تناسب بیشتری دارد. به نظرم حتی در موضوعاتی که به ظاهر دینی هم نیستند، مثل بهداشت باید از همین مدل استفاده کنیم. موضوعات دینی که جای خود را دارد و تکلیف شان روشن است. بنابر این نمی توانیم از روشهای کاملا وارداتی برای احیای پایتخت معنوی استفاده کنیم.
البته گزینه دیگری هم وجود دارد و آن این است که ما وارد شرایط آزمون و خطا شویم که به نظر من با توجه به وقت محدودی که داریم و با توجه به دِینی که همه ما در برابر این امام همام و زائرانش بر دوش داریم این گزینه نیز برای ما مناسب نیست و باید از آن پرهیز کنیم. پس باید دلسوزانه به مطالعه پیشینه تاریخی و مذهبی مشهد پرداخت و جست و جو کرد. بررسی عواملی که در گذشته موجب رونق این شهر بوده است و از همان روشها در حال حاضر نیز بهره گرفت. یکی از این عوامل فرهنگ وقف در این شهر بوده است.
فرهنگ وقف در گذشته تا چه اندازه به ترویج فرهنگ رضوی در مشهد کمک کرده است و در حال حاضر این فرهنگ چگونه می تواند در ترویج فرهنگ و معارف رضوی و تحقق پایتخت معنوی نقش داشته باشد؟
در طول تاریخ همواره به بارگاه امام هشتم (ع) توجه ویژه شده که این توجه معمولا بدون تدابیر و سیاست گذاری دولتها صورت گرفته است آن چه که باعث توسعه روضه منوره حضرت رضا (ع) و رشد و ارتقای فرهنگ زیارت در طول تاریخ شده ارادت مردم این سرزمین به ساحت حضرت بوده است. آنها تحت تاثیر و راهنمایی علما و بزرگان دینی مورد اعتماد، حرم مطهر را گسترش دادهاند. اما از قِبل این ارادت مردم، فقط روضه منوره توسعه نیافته بلکه این حریم به عنوان نماد و مرکز زیارت در مشهد در کانون توجه بوده است. اما پیرامون ایشان سرمایه های بزرگ اقتصادی تحت عنوان وقف با پشتوانه مردم به وجود آمده است. بخش مهمی از این موقوفات در مجموعه آستان قدس رضوی و بخشی از آن نیز در خراسان زیر نظر اداره کل اوقاف و امور خیریه خراسان رضوی قرار دارد. به همین دلیل خراسان رضوی در مقایسه با سایر استان های کشور دارای بیشترین موقوفات است اعم از موقوفات آستان قدس و موقوفات اداره کل اوقاف استان.
وجود این موقوفات هیچ دلیل دیگری جز بارگاه نورباران رضوی در مشهد و تعلق خاطر مردم به ایشان ندارد. آنها با اهدا موقوفات ارادت خود را به ساحت حضرت نشان داده اند که غیر از ارزش های معنوی و اقتصادی از حیث رفتارهای اجتماعی و فرهنگی هم قابل بررسی است و در هیچ شرایط دیگری اتفاق نمی افتد.
مثالی برای شما ذکر می کنم، خدا مرحوم ابوترابی را رحمت کند، ایشان پس از این که از اسارت بازگشتند ۲کار مهم انجام دادند، یکی هر سال روز عرفه پیاده به مرز خسروی می رفتند و دیگر این که دهه آخر ماه صفر را پیاده با کاروان به مشهد میآمدند. این حرکت و سنت نیکوی ایشان بعد از خودشان ادامه پیدا کرد. طوری که سال گذشته ۱۵۰ هزار نفر پیاده به مشهد آمدند. این آمار از تعداد کل آماری که سازمان حج وزیارت زائران رابه حج تمتع اعزام می کند و دستگاه های متعدد حکومتی آن را پشتیبانی می کنند، بیشتر است.
این ۱۵۰هزار نفر نیازمندی های متنوعی دارند که هیچ نهادی مسئول این کار نیست و آن را انجام نمی دهد. در حالی که این زائران پیاده سرمایه های اجتماعی هستند که بدون هیچ سرفصل نوشته شدهای و تنها بر اساس اعتقادات و باورهای خود آن را انجام می دهند و باید خدمتی از جنس خود آن ها به آنان ارائه شود.
اما موقوفات صرف نظر از این که یک سرمایه اقتصادی هستند یک الگو برای ما به شمار می آیند که برای تحقق پایتخت معنوی می توانیم از آن بهره بگیریم. زیرا با استفاده از مدل های اقتصادی دولتی و اهرمها و الزامات قانونی نمی توانیم این موضوع را پیگیری کنیم. چون اگر این روش ها جواب می داد در گذشته به خصوص در سه دهه اخیر باید به نتیجه می رسید اما تا کنون به نتیجه نرسیده است. پس راهی جز توجه به مشارکت های مردمی آن هم از جنس وقف نیست.
توجه به فرهنگ وقف ۲ نتیجه مهم دارد، اول این که از ظرفیت موقوفات فعلی به عنوان یک ظرفیت استفاده می شود و همچنین مردم برای برطرف کردن نیازهای متنوع موجود به وقفیات تازه تشویق می شوند که برای تحقق این امر باید در برنامه ریزی های کلان شهر زیرساخت ها و شرایط لازم برای وقفیات مردم فراهم شود.
نتیجه دوم توجه به فرهنگ وقف، در بحث اقامت در مشهد که فعلا مهم ترین موضوع این شهر زیارتی است خود را نشان می دهد. همانطور که می دانید رئیس سازمان میراث فرهنگی اعلام کرده است ۵۰ درصد فرصت های اقامتی کشور در مشهد قرار دارد و همین امسال مدیرکل میراث فرهنگی استان اعلام کرد که فقط از ۷۰ درصد ظرفیت اقامتی استان در نوروز استفاده شده و ۳۰ درصد بدون استفاده باقی مانده است.(البته ظرفیت اقامتی استان ۱۱۱ هزار نفر است) در صورتی که تعداد زیادی هر ساله به ویژه در نوروز به مشهد سفر می کنند و در کمپ ها و اماکن عمومی و حتی کنار خیابان اسکان می یابند. از آن طرف رئیس اتحادیه هتل داران اعلام کرده است که سرمایه گذاری در بخش اقامتی در مشهد توجیه اقتصادی ندارد، چون در ایام خاص مشهد شلوغ میشود و تازه درهمان ایام هم هتل های ما بدون استفاده باقی می ماند. سوال این جاست که چرا مردم به هتل ها مراجعه نمی کنند؟
شاید یک دلیلش این است که حدود ۷۰ درصد از زائرانی که به مشهد سفر می کنند از قشر متوسط به پایین جامعه هستند که توان مالی لازم را برای رفتن به هتل ندارند. شما چه راهکارهایی را در بخشی مثل اسکان و اقامت که یکی از مهم ترین معضلات شهر است پیشنهاد میکنید؟
۶۰۰ حسینیه و زائر سرا در مشهد داریم که حدود ۳۰۰ عدد آنها با اداره اوقاف مرتبط هستند. در همین نوروز امسال که اشاره کردم ۳۰ درصد اماکن اقامتی استان مورد استفاده قرار نگرفته است ما فقط ۱۵۰ هزار نفر را در همین ۳۰۰ مرکز اسکان دادیم. همین استقبال مردم از مراکزی مثل حسینیه و زائر سرا و استقبال نکردنشان از هتل ها یک پیام برایمان دارد و آن نبود ارتباط و تناسب فرهنگی و معنوی بین این مراکز با حال و هوا و روحیات زائران است. ممکن است این زائر سراها و حسینیه ها به لحاظ امکانات هم کمبودهای جدی داشته باشند که باید آن کمبودها و نواقص برطرف شود اما زائر وارد این مکانها که می شود همگونی بیشتری بین آنها و زیارت پیدا می کند. حتی خیلی به کمبودها توجه نمی کند، چون او برای زیارت آمده است. معمولا هم بیشتر وقت زائر در زیارت و دیدن سایر اماکن مشهد می گذرد و وقت زیادی را در محل اسکانش صرف نمی کند.
زائرسراها و حسینیه ها الگویی است که با موضوع اصلی سفر زائران یعنی زیارت مطابقت دارد. زیرا در آن زائر سرا یا حسینیه اگر در ۳نوبت نماز برگزار نشود حداقل در ۲ نوبت نماز جماعت اقامه می شود. علاوه بر آن روحانی ای حضور دارد که مردم می توانند سوالات خود را از او بپرسند. ضمن این که خود مردم هم بیشتر علاقه مند هستند حتی اگر توان مالی بالا دارند باز در سفرهای زیارتی به دلیل آن شرایط خاص در جمع باشند. این را از بسیاری از زائران شنیده ام که در سفرهای زیارتی حضور در جمع را به سفر انفرادی ترجیح می دهند، که در این اماکن این خواسته برآورده می شود. دولت باید از این اماکن حمایت کند و بخشی از موانع را از سر راه بردارد مثلا پروانه ساخت رایگان به این اماکن بدهد.
با توجه به این نقش وقف، اداره اوقاف چه برنامه ها و تدابیری را پیشبینی کرده است؟
اداره کل اوقاف و امور خیریه خراسان رضوی برنامه هایی را در این بخش در دست انجام دارد. استانداری خیلی تاکید دارد که ما وارد ساخت اماکن اقامتی ارزان قیمت که به اعتقاد من زائرسراها و حسینیه ها بهترین مدل آن هستند شویم که لازمه این کار آن است که اراضی مورد نیاز را در اختیار داشته باشیم که نداریم و یا خیلی محدود داریم. از طرفی ما باید امانت دار باشیم و نیت واقف را درنظر داشته باشیم. در حال حاضر بیشتر وقفیات استان همانند گذشته در حوزه های عزاداری و قرآن است. تغییری نسبت به گذشته نکرده است به همین دلیل در شرف راه اندازی دفتری تحت عنوان مشاوره و راهنمایی وقف هستیم تا مردم بر اساس نیازهای تازه از جمله این موضوع وقفیات خود را انجام دهند.
ما در راستای تامین مکان های اقامتی ارزان قیمت و با مراعات نیت واقفان طرحی را ارائه کرده ایم که امید داریم به زودی اجرایی شود تا با تامین حقوف شرعی و قانونی موقوفات در راستای تامین اماکن اقامتی ارزان قیمت گام هایی را بر داریم.
چه مولفه های ذاتی و منحصر به فرد دیگری در مشهد وجود دارد که می تواند ما را در رسیدن به پایتخت معنوی کمک کند؟
اگر بپذیریم مزیت مشهد نسبت به دیگر شهرها وجود نورانی امام رضا (ع) و زائران حضرت است که در طول بیش از ۱۰۰۰ سال موجب رونق این شهر بوده اند، مولفههای معنوی و فرهنگی دیگری نیز به آن هویت بخشیده اند و هر روز بر رونق آن افزوده اند. برای تحقق پایتخت معنوی نیز باید به این مولفه ها توجه کنیم.
یکی از این مولفه های مهم و قابل توجه حوزه علمیه است. اگر مشهد در شرایط فعلی پذیرای بیش از ۲۰ میلیون زائر است که در آینده بیگمان این تعداد افزایش می یابد نمی توان در چشم انداز آینده این شهر برای حضور کارآمد و تاثیرگذار حوزه علمیه فکری نکرد. این تهدیدی بزرگ و خطرناک است که مشهد با برند و نشانه معنوی وجود امام رضا(ع) و زائران توسعه یابد اما از درون به لحاظ محتوایی و معرفتی تهی باشد. مثالی برای شما می زنم نقل شده شهر دمشق که در گذشته به آن شام گفته می شد دارای بیش از ۵۰۰ مدرسه علمیه بوده است. اما در گذر تاریخ از سال ۶۱ هجری تاکنون، هیچ گاه به مانند امروز این شهر به واسطه حضور ۲ تن از اهل بیت یعنی حضرت زینب و حضرت رقیه زائر پذیر و باشکوه نبوده و این قدر زائر نداشته است. اما الان دیگر آن ۵۰۰ مدرسه علمیه در این شهر وجود ندارد به همین دلیل این شهر با همه رونقی که به لحاظ پذیرش زائر دارد اما زائرانی که به این شهر سفر می کنند هیچ نشانی و هویتی از یک شهر مذهبی در آن مشاهده نمی کنند. چون در این شهر همه چیز هست بارگاه ۲تن از منتسبان به اهل بیت، دانشگاه، مراکز علمی دیگر، تجارت و…. اما شهر به لحاظ دینی و محتوایی خالی و تهی است.
به اعتقاد من مهم ترین مولفه برای تحقق پایتخت معنوی حوزه علمیه است که قدمتی حتی طولانی تر از حضور زائران در این شهر دارد و عالمان و اندیشمندان و فضلای حوزه علمیه در طول تاریخ رابطه نانوشته حوزه علمیه و بارگاه امام هشتم و زائران را برقرار کرده اند تا مردم با حضور در جوار امام علاوه بر زیارت به دریافتهای معرفتی دست یابند، توشهای بردارند و به شهر و دیار خود برگردند. هم اکنون نیز که ما به دنبال تحقق پایتخت معنوی برای مشهد هستیم، بی توجهی به نقش و جایگاه حوزه علمیه می تواند یک خسارت بسیار بزرگ برای هویت دینی و فرهنگی شهر باشد. این حوزه با قدمت طولانی می تواند در تبیین پایتخت معنوی از حیث فرهنگی و نظری نقش بسیار مهمی را ایفا کند زیرا ۲۵ میلیون زائری که به مشهد می آیند برای تفریح و تجارت که به این شهر سفر نمی کنند مهم ترین هدف آنها زیارت است و زیارت در یک تعریف ساده به معنای رابطه بین امت و امامت است زائرانی که با سطح بینش و جهان بینی متفاوت و آگاهی های دینی مختلف وارد این شهر می شوند و می خواهند به خدمت امام برسند حالا آنها چگونه باید خدمت امام برسند چه معرفتی را باید از این زیارت کسب کنند و چه ره توشه معنوی را از این سفر بردارند، این ها در تعامل میان زائران و طلبه ها امکان پذیر می شود و به نقش آفرینی گسترده حوزه علمیه مشهد وابسته است. البته مسئولیت حوزه در این زمینه متفاوت است و از برگزاری نمازهای باشکوه در حرم مطهر و سایر اماکن مذهبی گرفته تا برگزاری حلقه های معرفت و پاسخ به مسائل شرعی و مشاوره و… را در بر میگیرد.
آن چه که در این زمینه اهمیت دارد این است که زائران از محدوده تاثیرگذاری معلمان و مربیان دینی خارج نباشند مثلا اگر قرار است هتل های مشهد را درجه بندی کنند به نظر یکی از معیارهای این رتبه بندی باید ارائه خدمات فرهنگی در همه شرایط باشد این که یک روحانی در هتل باشد که نماز را اقامه کند یا پاسخ گوی سوالات شرعی مردم باشد و… خلاصه به نحوی مردم در هتل بتوانند از حضور روحانی بهره مند باشند.
اگر این نقش مهم طلاب نادیده گرفته شود ممکن است مشهد به یک شهر مدرن و پیشرفته تبدیل شود امکانات خوبی هم داشته باشد اما آنچه که از این شهر انتظار می رود یعنی تحول روحی و معنوی در مخاطبان، که هدف اصلی پایتخت معنوی است برآورده نمی شود.
از دیگر مولفه های تحقق پایتخت معنوی توجه به سرمایه های معنوی این شهر به ویژه قرآن است. قرآن سرمایه معنوی شهر مشهد محسوب می شود و ما یکی از قطب های اصلی قرآن در کشور هستیم. این اقتضا می کند که در سند توسعه استان به قرآن توجه جدی شود. اما متاسفانه این طور نیست و تا وقتی نگاه ما به مسائل فرهنگی و مذهبی سطحی و سلیقه ای و حاشیه ای باشد به جایی نمی رسیم. مثلا وقتی موضوعات دیگر مثل مترو واتوبوس رانی ویارانه ها و. .. مطرح می شود از بالاترین مسئول و رسانه ها و… همه احساس مسئولیت و این مسائل را دقیق پیگیری می کنند ولی به قرآن که میرسد مقامات پایین باید دنبال این موضوعات باشند، هرجا بودجه ای اضافه آمد باید به این موضوعات اختصاص یابد.
اگر قرار است بیش از ۲۰میلیون زائر را که با نیت دینی به مشهد آمدند پذیرایی صحیح کنیم باید میان فضای داخل حرم و محیط بیرون تناسبی برقرار کنیم. باید زائر هم داخل حرم و هم در فضای بیرونی آن از این لحاظ حمایت و پشتیبانی شود مثلا بتواند قران را در بسته های فرهنگی به عنوان سوغات از مشهد ببرد.
مدت حضور زائران در حرم مطهر زیاد نیست و بقیه وقت زائران در بیرون حرم می گذرد به همین دلیل بحث احداث مکان های سیاحتی و تجاری و تفریحی در مشهد مطرح شده است تا به نوعی برای اوقات فراغت زائران فکری شده باشد شما با تاسیس این مراکز موافق هستید؟راهکار شما چیست؟
نه متاسفانه بازارها و مکانهای تفریحی که در مشهد راه اندازی شده سنخیتی با موضوع زیارت ندارد و به نظرم ادامه این رویکرد ۲ عارضه را برای مشهد به دنبال دارد اول این که ممکن است بعد از این اساسا کسانی برای تفریح و زیارت به مشهد سفر کنند که این عارضه از اساس موضوع پایتخت معنوی را زیر سوال میبرد. دوم این که همان افرادی هم که با نیت زیارت به مشهد می آیند وقتشان با این امور پر شود و اصلا دیگر جایی برای زیارت باقی نماند که باز هم این با موضوع پایتخت معنوی در تعارض است. من مخالف این نیستم که باید مراکز تفریحی و سیاحتی برای زائران تدارک دیده شود ولی این مراکز باید تناسبی با پایتخت معنوی داشته باشند.
به نظرم برای پر کردن وقت زائران در بیرون حرم بقاع متبرکه بهترین گزینه است که باید در برنامه های کلان استان مورد توجه قرار گیرد. الان این طور نیست. مثلا بقعه خواجه اباصلت هروی نزدیک ترین بقعه به مشهد است. ایشان همراه و ارادتمند حضرت رضا بوده است، اما من در تابلوهای معرفی شهر مشهد تا به حال تابلوی خیلی از مکانها مثل کوهسنگی و وکیل آباد و.. را دیده ام اما یک تابلو درباره اباصلت در این شهر ندیده ام. اگر میخواهیم از مزیت بی نظیر مشهد استفاده کنیم باید به این موارد توجه کنیم. همین جا بگویم حضور امام رضا در مشهد گرچه یک مزیت برای این شهر است اما از طرفی یک امانت است و کسانی که در مسند مدیریت مشهد قرار دارند اگر درست عمل نکنند در حقیقت امانت داران خوبی در برابر امام و زائران نبوده اند و در مقابل تاریخ باید پاسخ گو باشند.
گفتید بقاع متبرکه یک سرمایه برای مشهد است و مدیریت این بقاع در اختیار اداره کل اوقاف خراسان رضوی قرار دارد شما از این فرصتی که در اختیار شما بوده چگونه استفاده کرده اید؟
ما چند کار اساسی در این حوزه انجام داده ایم اول این که بقاع و امام زادگانی که در مسیر منتهی به مشهد قرار دارند را به عنوان میقات الرضا معرفی کرده ایم و طرحی را در این زمینه ارائه کرده ایم. بر اساس این طرح امکانات اولیه مثل جاده و امکانات بهداشتی و. .. برای این بقاع فراهم می شود تا در آینده با کمک مردم بقیه امور بقاع توسعه یابد.
دوم این که تبلیغات و معرفی امام زادگان و بقاع متبرکه را آغاز کرده ایم به طوری که در سال گذشته برای اولین بار نقشه های بقاع متبرکه را در مبادی ورودی و پایگاه های راهنمای زائر توزیع کردیم و امسال هم این کار را ادامه می دهیم تا مردم با این بقاع متبرکه بیشتر آشنا شوند.
سومین برنامه ما ارتقای مدیریت بقاع متبرکه است که با جدیت در حال انجام است و شاید جزو اولین دوره هایی است که ما مدیران تحصیل کرده و باتجربه و فرهنگی را برای مدیریت بقاع قرار داده ایم.
و چهارمین برنامه مهم ما اطلاع رسانی و تبلیغ بقاع متبرکه برای زائران خارجی است. ما از طریق تولید برنامه و حضور شخصیت های غیر ایرانی در آن و ارتباط با موسسات خارج از کشور آن را دنبال می کنیم تا زائران خارجی بیشتر با ظرفیتهای زیارتی مشهد در این بخش آشنا شوند.
ضمن این که ما توسعه مجموعه گنبد خشتی در ابتدای خیابان طبرسی را آغاز کرده ایم تا یک مجموعه فرهنگی –مذهبی را در نزدیک ترین نقطه به حرم مطهر برای رفع نیازهای فرهنگی زائران داشته باشیم.
دیدگاه شما را درباره بودجه زیارت هم می خواهیم بدانیم؟
پیگیری هایی که برای این بودجه در سطح استان انجام شد واقعا بی نظیر بود و یک همگرایی و وحدت نظر خیلی خوبی بین مدیران استان، نمایندگان خراسان در مجلس، رسانه ها و… وجود داشت و همه به خصوص رسانه ها پیگیری های خوبی داشتند، ولی متاسفانه بودجه که تصویب شد این همگرایی و وحدت از بین رفت و ما وارد یک میدان رقابت نادرست شدیم که اصلا جالب نبود. بودجه استان ما ۱۷۷ میلیارد تومان است چند استان دیگر حدود ۱۲۰ میلیارد بودجه ارتقای شاخصه های فرهنگی را دریافت کردند یعنی ما با این همه بحث و پیگیری و. .. فقط ۵۰ میلیارد بیشتر برای مان تصویب شد اما ان استانها کوچک ترین بحثی در این زمینه نکردند و ما این قدر موضوع را ریز و جزیی کردیم که بحث ها دامنه دار شد و به خارج استان هم کشید طرح دیدگاههای متفاوت خوب است اما در صورتی که وحدت و هم گرایی که سرمایه بزرگی برای یک استان است را از میان نبرد.متاسفانه ما بعد تصویب بودجه دچار این اختلاف شدیم و یادمان رفت که این هم گرایی را باید حفظ کنیم. به ویژه این که این بودجه ۵ ساله است و قرار است در سالهای آینده هم اختصاص یابد و اگر این وحدت ادامه نیابد ممکن است در سنوات آتی ما دچار مشکل شویم مدیریت این موضوع باید طوری باشد که امید را برای سالهای آینده حفظ کند و افزایش دهد نه این که مثل الان این امید کاهش یابد.