مدیریت صادرات

ساختار بازارهای جهانی و تعيين بازارهای هدف صادرات محصولات باغی

نویسندگان: دكترمحمود عامري سياهوئي – الهام كشفی

چکیده: هدف از انجام این پژوهش بررسي ساختار بازارهاي جهاني و تعيين بازارهاي هدف صادرات محصولات باغي بوده است که در این مطالعه، با استفاده از اطلاعات سري زمانی مربوط به مقدار صادارت محصولات باغی به کشورهاي وارد کننده از ایران طی دوره زمانی 2003-2013 ساختار بازار و وضعیت بازارهاي هدف محصولات باغی ایران، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بررسی ها نشان داد که در سال هاي اخیر تنوع مقاصد صادراتی این محصولات کاهش یافته و صادرات به بازارهاي عمده این محصولات در طی دوره مورد بررسی با نوسانات نسبتاً شدیدي همراه بوده است که عواملی همچون قیمت صادراتی محصول، تولید داخلی و نرخ ارز عوامل تأثیر گذار در این نوسانات بوده اند. بدنبال بررسی بازارهاي هدف، به منظور تحلیل ساختار بازار صادارتی محصولات باغی ایران از دو شاخص، شاخص نسبت هاي تمرکز و شاخص هرفیندال استفاده شد. نتایج به دست آمده از این دو شاخص در کل بیانگر ساختار بازار انحصار چندجانبه متمایل به بازار با بنگاه مسلط را نشان داد که این موضوع به نوبه خود به زیان ایران در سال هاي اخیر بوده است.

واژگان کلیدی: بازارهای جهانی، بازار هدف، صادرات، ساختار بازار.

مقدمه
کاهش صادرات نفتی و تلاش براي جایگزین کردن محصولات غیرنفتی از اولویت هاي بخش صادرات محسوب می شود. صادرات محصولات کشاورزي و باغی نقش عمده اي در صادرات غیرنفتی دارد (مهرابی بشرآبادی و نشاط، 1388). و در بین آنها صادرات محصولات باغي داراي اهمیت ویژه اي می باشد که موضوع پژوهش حاظر می باشد.

ادبیات پژوهش
ساختار بازار معرف خصوصیات سازمانی بازار بوده و به کمک آن می توان رابطه اجزای بازار را مشحص نمود. از برجسته ترین جنبه ها و خصوصیات سازمانی بازار تمرکز فروشندگان، تمرکز خریداران، شرایط ورود و درجه تفاوت کالا می باشد تمرکز بعنوان مهمترین متغیر ساختاری معرفی شده و تحلیل آن زمینه مناسب برای درک بهتر ارتباط عناصر ساختی و عملکردی بازار را فراهم می آورد. با بررسی بازار از این دیدگاه بهتر می توان علل بروز رفتارهای رقابتی و یا غیر رقابتی را تشخیص داد(زارع، 1386).
ساختار بازار در میان دو شکل معروف رقابت و انحصار قرار دارد. مدل بازار رقابت کامل داراي پنج فرض شامل تعداد بی شمار فروشنده و خریدار، کالاي همگن، ورود و خروج آزاد، اطلاعات کامل در بازار و بالاخره برابري قیمت و هزینه فرصت در دراز مدت می باشد. در مقابل، بازار انحصار کامل قرار دارد که در آن، تنها یک تولیدکننده وجود دارد و انحصارگر با محدود کردن تولید، توانایی تعیین قیمت را در هر سطحی بالاتر از هزینه هاي فرصت دارد. دو عامل در ساختار بینابین رقابت و انحصار از اهمیت اساسی برخوردار است که شامل تعداد فروشندگان و مقیاس (اندازه) آن ها است. از نظر تعداد فروشندگان در بازار، انتظار این است که هر قدر تعداد فروشنده در بازار کمتر باشد احتمال این که عملکرد بازار، انحصاري باشد بیشتر است. در مورد اندازه تولیدکنندگان نیز وقتی یک تولیدکننده بزرگ و چندین تولیدکننده کوچک در بازار حضور دارند احتمال این که بازار به صورت انحصاري باشد بیشتر از حالتی است که فقط تعداد محدودي تولیدکننده در بازار وجود داشته باشد و مقیاس آنها کم و بیش مساوي باشد(پیری و همکاران، 1389).
از طرفی بازار هدف، به بازاري گویند که خارج از مرزهاي یک کشور قرار دارد ولی هنوز به فعلیت نرسیده است، اما در صورت تدوین راهبرد هاي صحیح بازارشناسی و بازاریابی بین المللی می توان به آن نفوذ کرد. لذا تعریف ارائه شده براي بازار هدف چندان بی ارتباط با تعریف کلی بازار نیست، با این تفاوت که تعریف مربوط به بازار هدف را می توان عمدتاً به بازارهاي بین المللی نسبت داد. چنانچه یک بازار بین المللی از رشد مستمر و باثبات تقاضا و از مقیاس مناسب اقتصادي برخوردار باشد، می توان آن را بازار بالقوه یا « بازار هدف » به حساب آورد (ولی بیگی و همکاران، 1381).
شناسایی بازارهاي هدف به دلایل زیادي مهم و درخور توجه است که در زیر به دو مورد آن اشاره می شود:
الف- یکی از عوامل موثر در اجراي صحیح راهبرد مبتنی بر صادرات (نوعی راهبرد توسعه صادرات)، تولید متناسب با نیازها و ترجیحات و سلیقه هاي مصرف کنندگان خارجی است. به عبارت دیگر در جهان امروز به منظور رقابت شدید با عرضه کنندگان متعدد محصولات در بازار جهانی که بر بازار حاکم هستند و نقش تعیین کننده در تقاضاي جهانی محصولات دارند، باید به عوامل موثر بر تقاضاي مصرف کنندگان خارجی توجه کرد. این عوامل در موفقیت راهبرد توسعه صادرات هر کشور عرضه کننده محصول نقش موثري ایفا می کنند. در این باره با انتخاب بازار هدف نه تنها خواسته ها و انتظارات خریداران برآورده می شود، بلکه ارائه کالاهاي مناسب و مطابق با نیازها و علایق مصرف کنندگان خارجی نیز شکل پویا و مناسبی می یابد.
ب- شناسایی بازار هدف تلاشهاي بازاریابی را متمرکز می کند و حتی در زمینه تولید و فعالیت هاي تولیدي نیز از پراکنده نگري و عمل کردن در رشته هاي متعدد، که صادرکنندگان را از دستیابی به تخصص دور می کند و استفاده بهینه از منابع و امکانات را تحت تاثیر قرار می دهد، جلوگیري می کند (مهرابی بشرآبادی و نشاط، 1388).
در ادامه مرور مطالعات و پژوهشات مرتبط با موضوع از منابع مختلف نظیر دانشگاه ها و مراکز تهیه و تدارک کننده منابع علمی و پژوهشی، مؤید این نکته هستند که پژوهش های انجام شده درباره این موضوع اندک است، ولی پژوهش های نسبتاً مشابه یافت می شود لذا در هر کدام از آن ها با تفاوت ها و شباهت هایی، بررسی هایی در مورد موضوع صورت گرفته و نتایج مربوط نیز در زمان و مکان مشخص در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است.
عابدین و عسگري (1384)، به بررسی مزیت نسبی ایران و کشورهاي جهان در تجارت عسل پرداخته اند و در ادامه به منظور توجه بیشتر به جایگاه ایران در تجارت این محصول در جهان، بازارهاي هدف بالقوه صادراتی عسل را اولویت بندي کرده اند. نتایج این تحقیق نشان داد اصلی ترین کشورهاي واردکننده عسل از ایران ترکیه، امارات متحده عربی، آذربایجان، کویت، عربستان سعودي و قطر، ولی بازارهاي هدف بالقوه ایران در صادرات عسل عبارت از کشورهاي آلمان، عربستان سعودي، آمریکا، ژاپن و لیبریا بوده است.
انویه تکیه (1381)، در مطالعه اي با بکارگیري انواع شاخص هاي تجاري به بررسی جایگاه رقابتی ایران در بین کشورهاي عمده صادرکننده سیب پرداخته است. نتایج حاکی از عدم ثبات در مزیت نسبی صادراتی سیب بوده و موقعیت رقابتی یا مزیت نسبی در مورد این محصول تضعیف شده است.
حسینی و هومن (1386)، در مطالعه خود به بررسی ساختار بازار جهانی خرما و اولویت بندي بازارهاي هدف خرماي صادراتی ایران پرداختند. نتایج نشان داد که ساختار تولید جهانی خرما طی این دوره انحصار چندجانبه داشته و سهم ایران از تولید جهانی رو به افزایش بوده است. در نهایت نیز 29 کشور به عنوان بازارهاي هدف خرماي صادراتی ایران اولویت بندي شدند.

روش شناسی پژوهش
در اقتصاد کاربردي روش هاي مختلفی براي اندازه گیري قدرت انحصاري در بازار وجود دارد که در این مطالعه از دو شاخص نسبت هاي تمرکز و هرفیندال استفاده شده است.
الف ـ نسبت‌هاي تمركز (CRi) (سهم n بنگاه برتر)
نسبت تمركز، نشان‌دهندة اندازة توليد (يا فروش) iتا از بزرگ‌ترين بنگاه‌ها به كل اندازة توليد (يا فروش) بازار است. به عبارت مشخّص‌تر، نسبت تمركز يك بنگاهي را با CR1 نشان مي‌دهد و مبيّن آن است كه بزرگ‌ترين بنگاه موجود در بازار، چه سهمي از اندازة توليد (يا فروش بازار) را تشكيل مي‌دهد و نسبت تمركز n بنگاهي را با CRn نشان مي‌دهد و بيانگر نسبت مجموع اندازة nتا از بزرگ‌ترين بنگاه‌هاي موجود در بازار به كل اندازة توليد (يا فروش) بازار است. از آنجا كه در بازار رقابتي، اندازة بازار دربين بنگاه‌هاي زيادي توزيع مي‌شود و درنتيجه نسبت تمركز يك‌بنگاهي (CR1)، چهاربنگاهي (CR4)، هشت‌بنگاهي (CR8) و حتي 16 بنگاهي (CR16) ارقام كوچكي خواهد بود، در يك بازار انحصار كامل، يك بنگاه، كل اندازة بازار را تشكيل مي‌دهد و نسبت تمركز يك‌بنگاهي نزديك به يك است (مدّلا، دابسون و ميلر، 1995).با شاخص نسبت تمركز، نوع ساختار بازار(رقابت و انحصاري) تاحدودي مشخص مي‌شود؛ ولي اطلاعات جامعي از وضعيت بنگاه‌هاي ديگر بازار ارائه نمي‌دهد. اين شاخص گرچه كاربرد بالايي دارد، نقاط ضعفي نيز دارد. مهم‌ترين محدوديت اين شاخص، اتكا بر يك نقطه روي منحني تمركز است و لذا در محاسبة اين شاخص، اطلاعات زيادي ازدست مي‌رود. دامنة تغييرات اين شاخص بين صفر و صد درصد قرار دارد. ازجمله نقاط ضعف ديگر اين شاخص، اختياري‌بودن n است. همچنين، اين شاخص فقط به اطلاعات چند بنگاه اول توجه دارد. به عبارت ديگر، اگر تغييري در صنعت صورت گيرد به‌طوري‌كه بنگاه‌هاي بزرگ را تحت تأثير قرار ندهد، اندازة شاخص تغيير نمي‌كند. همچنين، نسبت تمركز تاحد زيادي به تعريف بازار بستگي دارد. بازار وسيع، نسبت تمركز را كاهش مي‌دهد؛ درحالي‌كه بازار كوچك معمولاً اثر معكوسي بر نسبت تمركز دارد.

ب ـ شاخص هرفيندال

شاخص هرفيندال (HI) براي رفع برخي نقايص شاخص‌هاي نسبت تمركز و معكوس تعداد بنگاه‌ها را اريس[1] سي. هرفيندال (1959) پيشنهاد كرد. شاخص هرفيندال، چگونگي توزيع اندازة بازار بين بنگاه‌هاي موجود و نوع ساختار بازار را بهتر از نسبت تمركز مشخص مي‌سازد. با شاخص HI، به تمامي نقاط روي منحني تمركز توجه مي‌شود و از اطلاعات موجود در سراسر اين منحني استفاده مي‌شود، درواقع، در اين شاخص، برخلاف شاخص تمركز، از اطلاعات همة بنگاه‌ها براي محاسبة درجة تمركز استفاده مي‌شود. شاخص هرفيندال (HI) با فرمول زير محاسبه مي‌‌شود:


(1)

(2)
در اين فرمول، n تعداد بنگاه‌هاي موجود در بازار و S سهم بنگاه‌ها از كل اندازة بازار است. در شاخص فوق، تعداد بنگاه‌ها (x) و اندازة سهم‌هاي نسبي آنها (xi) در محاسبه مدنظر قرار مي‌گيرد. اگر تعداد بي‌شماري بنگاه با اندازه‌هاي نسبي يكسان در بازار باشند، شاخص هرفيندال بسيار كوچك‌ و نزديك به‌ صفر خواهد بود و اگر تعداد كمي بنگاه و با اندازه‌هاي نسبي نابرابر در بازار وجود داشته باشند، اين شاخص نزديك به يك خواهد بود (هرفيندال، 1959).آدلمن (1969) با مطالعات بيشتر روي شاخص هرفيندال توانست آن را تعميم دهد. او با جمع شيب‌هاي منحني ‌تمركز، به شاخص هرفيندال دست يافت. اگر تعداد كل فروش بنگاه‌ها در يك صنعت A و تعداد فروش ni بنگاه از اين صنعت ai باشد، شيب منحني تمركز در اين صنعت به‌صورت زير محاسبه مي‌شود:

(3)   شيب منحني تمركز

مجموع شيب‌ها با وزني برابر سهم بازاري هر بنگاه را مي‌توان به‌صورت زير نوشت:


(4)      =
واضح است كه اگر 1 = ni باشد، شاخص هرفيندال به‌صورت زير خواهد بود:


(5)

در اين رابطه، سهم بازاري هر بنگاه (Si) است. شاخص تمركز هرفيندال را مي‌توان با استفاده از شاخص نابرابري به‌نام ضريب تغييرات نيز نوشت. ميانگين اندازة بنگاه‌ها در صنعت برابر است با:

(6)

بنابراين،‌ واريانس اندازة بنگاه‌ها برابر خواهد بود با:


(7)

و درنتيجه مي‌توان مربع ضريب تغييرات را به‌صورت زير نوشت:

(8)
با تفكيك كسر فوق و جايگذاري ميانگين آن، رابطة زير به‌دست مي‌آيد:

(9)

پس شاخص هرفيندال، هم به نابرابري در توزيع بنگاه‌ها در بازار (C) و هم به تعداد بنگاه‌ها در بازار (N) بستگي دارد. وقتي مربع ضريب تغييرات (يا ضريب تغييرات) صفر و 1=N باشد، شاخص هرفيندال برابر يك خواهد شد كه مبين بازار انحصار كامل است. درمقابل، در صورت وجود تعداد زيادي بنگاه كوچك و هم‌اندازه، اين شاخص صفر خواهد شد كه نشان‌دهندة بازار رقابت كامل است. در شاخص هرفيندال (برخلاف شاخص تمركز)، به سهم هر بنگاه در بازار، وزني معادل مجذور آن داده مي‌شود. بدين‌ترتيب، مشخص است كه بنگاه‌هاي بزرگ‌تر، اهميت بيشتري در ساختن شاخص‌ هرفيندال ‌و در نتيجه اندازه‌گيري درجة تمركز بازار دارد.بازارهاي واقعي را با توجه به مقدار شاخص تمركز و هرفيندال مي‌توان از انحصار تا رقابت در 7 دسته تفكيك كرد. براي مثال، بازاري كه شاخص تمركز براي آن معادل 100 درصد باشد و يك بنگاه تمامي بازار را دراختيار داشته باشد، به بازار انحصاري معروف است؛ بازاري كه يك بنگاه بين 50 تا 100 درصد بازار را دراختيار داشته باشد، بازار «بنگاه مسلط»[2] نام دارد؛ به بازاري كه سهم تجمعي چهار بنگاه برتر، در مجموع 100-60 درصد باشد، به انحصار چندجانبة بسته[3] (محكم) اطلاق مي‌شود؛ و بازاري كه سهم چهار بنگاه برتر بر روي هم كمتر از 40 درصد باشد، به انحصار چند جانبة باز[4] (سست) معروف است. در بازار انحصار چندجانبة بسته، به‌دليل‌اينكه بازار دردست تعداد محدودي بنگاه تمركز دارد، تباني ‌و همكاري ‌و بروز رفتار غيررقابتي محتمل است (شيفرد، 1990).مطابق شاخص هرفيندال، بازاري ‌كه اين شاخص در آن كمتر از 1000 (1/0 از 1) باشد، بازار رقابتي محسوب مي‌شود؛ و اگر شاخص HI بازاري بيش از 1800 (18/0 از 1) باشد، آن بازار غيررقابتي به‌حساب مي‌آيد.

جدول 1- طيف ساختار بازارها و خصوصيات آن از نظر تعداد و اندازة بنگاه‌ها

شرح نسبت‌هاي تمركز

(CRi) درصد

شاخص هرفيندال

(HI)

ويژگي اصلي بازار
رقابت كامل CR1®0 0HI® بيش از 50 بنگاه رقيب، بدون آنكه سهمي از بازار را دراختيار داشته باشند.
رقابت انحصاري CR1 < 10 تعداد بنگاه‌هاي رقيب مؤثر زياد؛ هيچ‌كدام بيش از 10درصد بازار را در انحصار ندارند.
انحصار چندجانبه باز CR4 < 40 4 بنگاه، حداكثر 40درصد بازار را درانحصار دارند.
انحصار چندجانبه 4 بنگاه، دست كم 40درصد و حداكثر 60 درصد بازار را درانحصار دارند.
انحصار چندجانبه بسته CR4 > 60 4 بنگاه، دست كم 60درصد بازار را درانحصار دارند.
بنگاه مسلط يك بنگاه به‌نهايي بيش از 50 درصد بازار را درانحصار خود دارد.
انحصار كامل CR1®100 1HI® يك بنگاه كل بازار را درانحصار دارد.

مأخذ: شيفرد، 1990؛ مدّلا، دابسون و ميلر، 1995: 195-189.

گفتني است كه شاخص‌هاي ارائه‌شده اساساً براي بنگاه‌ها و شركت‌هاي فعال در بازار كاربرد دارد؛ كه در اين مقاله، از برخي از اين شاخص‌ها با درنظرگرفتن كل‌ كشور به‌عنوان يك بنگاه، در فرايند محاسبات ساختار بازار توليد و تجارت جهاني استفاده شده است. دو شاخص نسبت‌ تمركز و شاخص‌ هرفيندال، بيشتر از ديگر شاخص‌هاي ارائه‌شده، در محاسبة ساختار بازار جهاني كاربرد دارند و دسترسي به اطلاعات آنها نيز آسان‌تر است. شاخص‌هاي ديگري هم وجود دارد؛ نظير شاخص لرنر، نرخ‌هاي سود و تبعيض قيمتي خاص بنگا‌ه‌هاي فعال در بازار، كه اساساً بر متغير قيمت در بازار تمركز دارند (مدّلا، دابسون و ميلر، 1995).باوجود توسعة روش‌هاي تحليل بازار و ارائة شاخص‌هاي جديد، هنوز از شاخص‏هاي تمركز و هرفيندال به‌طور وسيع استفاده مي‌شود. اين شاخص‌ها، كارآيي خود را حفظ كرده‌اند.

یافته های پژوهش
بررسی ساختار بازار: با استفاده از شاخص هاي نسبت هاي تمرکز و هرفیندال، به بررسی ساختار بازار تقاضاي محصولات باغی ایران و تغییرات آن در طی دوره زمانی 2013-2003 پرداخته شده و نتایج این بررسی ارائه شده است.شاخص CR و تغییرات آن در بازار صادراتی محصولات باغی ایران در طی دوره مورد بررسی در جدول زیر آمده است. نتایج نشان می دهد که در سال 2003 بزرگ ترین واردکنندگان محصولات باغی ایران کشورهاي کویت، امارات متحده عربی، قطر و بحرین بوده اند و نسبت هاي تمرکز بازار صادراتی این محصول به ترتیب 45، 70، 81 و 92 درصد بوده است. این اعداد بیانگر این موضوع می باشند که در سال 2003 به ترتیب45، 70، 81 و92 درصد بازار صادراتی محصولات باغی ایران در انحصار چهار کشور متقاضی قرار داشته است.

جدول 2 – شاخص نسبت تمرکز در بازار صادراتی محصولات باغی ایران

سال بزگترین وارد کننده CR1 دومین وارد کننده CR2 سومین وارد کننده CR3 چهارمین وارد کننده CR4
2003 کویت 45 امارات 70 قطر 81 بحرین 92
2004 امارات 24 کویت 46 عراق 62 قطر 75
2005 امارات 37 کویت 58 بحرین 75 ترکیه 86
2006 امارات 33 بحرین 61 کویت 87 قطر 96
2007 امارات 36 کویت 56 بحرین 72 قطر 80
2008 امارات 27 کویت 49 بحرین 68 قطر 80
2009 روسیه 31 امارات 60 بحرین 75 کویت 90
2010 عراق 40 کویت 60 آذربایجان 76 امارات 85
2011 آذربایجان 20 روسیه 38 امارات 58 بحرین 72
2012 آذربایجان 22 امارات 40 بحرین 56 کویت 72
2013 بحرین 23 امارات 42 روسیه 59 آذربایجان 74

در طی سال هاي  2008-2004 امارات بزرگ ترین وارد کننده محصولات باغی ایران بوده و نسبت تمرکز مربوطه طی این سال ها تغییرات جزئی داشته است. در سال 2011 نسبت هاي تمرکز به ترتیب برابر 20، 38، 58 و 72 درصد بوده و کشورهاي آذربایجان، روسیه، امارات و بحرین بزرگ ترین واردکنندگان محصولات باغی بوده اند. کاهش10 درصدي CR4 در این سال نسبت به سال ماقبل آن حاکی از افزایش درجه رقابتی ساختار بازار محصولات باغی ایران می باشد. براي سال 2013، نسبت هاي تمرکز محاسبه شده، برابر 23، 42، 59 و 74 درصد می باشند. همانگونه که مشاهده میشود در این سال نسبت به سال 2012 CR حدود 3 درصد افزایش داشته است که کاهش درجه رقابتی ساختار بازار را براي محصول باغی را نشان می دهد.در ادامه جدول زیر شاخص هرفیندال محاسبه شده و تغییرات آن را در بازار صادراتی محصولات باغی ایران را در طی سالهای 2013-2003 نشان می دهد. مطابق نتایج گزارش شده در جدول زیر در سال 2003 ، تعداد کشورهاي واردکننده محصولات باغی ایران 9 کشور بوده و شاخص هرفیندال به دست آمده در بازار محصولات باغی ایران، 29.9 درصد بوده است واین موضوع نشان می دهد که ایران به 3.3 کشور به طور مساوي محصولات باغی صادر کرده است.

جدول 3 – شاخص هرفیندال در بازار صادراتی محصولات باغی ایران

سال تعداد کشورهای واردکننده شاخص هرفیندال عکس هر شاخص هرفیندال
2003 9 29.9 3.3
2004 14 17.5 5.7
2005 12 23.2 4.3
2006 11 26.5 3.7
2007 14 21.5 4.6
2008 15 18.2 5.4
2009 12 23.2 4.3
2010 9 24.5 4.06
2011 12 15.4 6.4
2012 11 18.6 5.3
2013 9 23.8 4.2

در طی سال هاي 2004-2006 شاخص هرفیندال روند افزایشی داشته و به  26.5 درصد در سال 2006 رسیده است که بالاترین مقدار در طی دوره مورد بررسی می باشد و به ساختار بازار با بنگاه مسلط، نزدیک تر شده است. تا سال 2011 نیز شاخص با نوسانات جزئی افزایش و کاهش یافته است و در این سال تعداد کشورهاي وارد کننده 12 کشور بوده و ساختار بازار نیز در مقایسه با سال هاي پیش از آن با افزایش درجه رقابتی روبرو بوده است. در دو سال اخیر تعداد کشورهاي وارد کننده این محصول از ایران کاهش یافته و شاخص هرفیندال نیز روند افزایشی داشته است که این مسئله ساختار بازار را از وضعیت رقابتی دورتر کرده است. کاهش صادرات در سال هاي اخیر را می توان یکی از دلایل عمده آن دانست که ناشی از کاهش تولید این محصول بوده است.در بررسی کلی بازارهاي صادراتی محصولات باغی ایران، این نتیجه قابل ذکراست که ساختار بازار این محصولات براي ایران به صورت انحصار چندجانبه می باشد که البته در برخی سال ها به وضعیت بازار با بنگاه مسلط نیز تمایل داشته است و بی شک با در نظر گرفتن تعداد مقاصد صادراتی که در سال هاي اخیر کاهش نیز یافته است این مسئله به زیان صادرات این نوع محصولات براي کشورمان بوده است.

بررسی بازارهاي هدف

با استفاده از اطلاعات سري زمانی بازارهاي هدف محصولات باغی ایران مربوط به دوره زمانی 2003-2013 به بررسی سهم صادراتی ایران از بازارهاي عمده هدف و نوسانات آن طی دوره مورد مطالعه پرداخته شده است. بر اساس آخرین آمار و اطلاعات موجود میزان صادرات محصولات باغی در جهان در سال 2013 ، در حدود 856731 تن بوده است که در این میان ایران با مقدار صادرات 4078 تن سهم اندکی از کل صادرات جهانی را به خود اختصاص داده است. وضعیت صادرات محصولات باغی به کشورهاي عمدة مقصد طی دوره مورد نظر درجداول زیر آمده است.

جدول 4 – میانگین، انحراف معیار و ضریب تغییرات صادرات محصولات باغی ایران

کشور سهم از کل صادرات ایران میانگین انحراف معیار ضریب تغییرات نرخ رشد
آذربایجان 4.8 41.77 50.16 120.1 135.7
بحرین 21.05 183.18 95.13 51.9 48.1
عراق 5.31 46.21 91.22 197.4 2.1
کویت 17.4 151.42 92.17 60.8 48.8-
قطر 8.47 73.71 49.66 67.3 43.5-
امارات 34.4 299.36 153.14 51.1 4.2
روسیه 7.2 62.65 88.03 140.5 51.9
انگلستان 0.20 2.1 1.8 85.7 83.2-
کل صادرات 100 870.26 341.5 39.2 8.5

بررسی آمارهاي موجود نشان می دهد بیشترین تعداد کشورهاي وارد کننده محصولات باغی از ایران در سال 2008 و به تعداد 15 کشور بوده است. اما این تعداد در سال هاي اخیر روند نزولی طی کرده و بعبارتی تنوع مقاصد صادراتی محصولات باغی ایران کاهش یافته است. نتایج جدول فوق نشان می دهد که در طول دوره مورد بررسی، کشور امارات متحده عربی بیشترین سهم از صادرات محصولات باغی ایران یعنی 34 درصد از آن را به خود اختصاص داده است. در میان کشورهاي مورد بررسی کشور عراق با انحراف 46.21 و ضریب تغییرات 197 درصد بالاترین میزان نوسان در واردات محصولات باغی از ایران را دارا است و به عبارتی در طول این دوره، صادرات به این کشور با نوسانات شدیدي همراه بوده است.در نهایت به منظور بررسی عوامل مؤثر بر نوسانات صادرات محصولات باغی به سه بازار عمده هدف این محصولات که به ترتیب، امارات متحده عربی، کویت و بحرین می باشند، میزان همبستگی صادرات ایران به این کشورها و عوامل مؤثر بر آن، محاسبه شده و در جدول زیر گزارش شده است.

جدول 5 – میزان همبستگی میان صادرات و عوامل مؤثر بر نوسانات صادرات محصولات باغی به بازارهاي هدف

بازارها عوامل
تولید داخلی قیمت داخلی قیمت صادراتی نرخ ارز
امارات 0.29 0.9 0.52 0.63
کویت 0.73 0.48 0.71 0.21
بحرین 0.46 0.2 0.62 0.5
ضریب تغییرات 36.4 48.1 65.2 58.9

با توجه به نتایج گزارش شده در جدول فوق ضریب همبستگی میزان صادرات به کشور امارات متحده عربی با نرخ ارز و با در نظر گرفتن ضریب تغییرات نرخ ارز، عامل یاد شده نقش مؤثري در نوسانات صادرات به این کشور داشته است. با توجه به ضریب تغییرات 60 درصدي حاکی از نوسانات موجود در صادرات به کشور کویت می باشد، از آنجا که میزان همبستگی موجود میان صادرات و عوامل مذکور در رابطه با عامل تولید داخلی بالاتر از سایر عوامل می باشد، این مسئله نشان دهنده تأثیر بالاي تولید داخل در میزان صادرات به این کشور می باشد. همچنین میزان همبستگی محاسبه شده براي کشور بحرین در رابطه با عامل قیمت صادراتی از سایر عوامل بالاتر بوده و با در نظر گرفتن ضریب تغییرات عامل قیمت صادراتی که 65 درصد می باشد، عامل مذکور در میزان نوسانات موجود در صادرات محصولات باغس ایران به این کشور نقش مؤثري داشته است.

بحث و نتیجه گیری

بررسی وضعیت تولید و صادرات محصولات باغی در کشور نشان می دهد که ایران می تواند جایگاه خوبی را در بین کشورهاي تولید کننده داشته باشد. در این مطالعه، با استفاده از اطلاعات سري زمانی مربوط به مقدار صادارت محصولات باغی به کشورهاي وارد کننده از ایران طی دوره زمانی 2003-2013 ساختار بازار و وضعیت بازارهاي هدف محصولات باغی ایران، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.بررسی ها نشان داد که در سال هاي اخیر تنوع مقاصد صادراتی این محصولات کاهش یافته و صادرات به بازارهاي عمده این محصولات در طی دوره مورد بررسی با نوسانات نسبتاً شدیدي همراه بوده است که عواملی همچون قیمت صادراتی محصول، تولید داخلی و نرخ ارز عوامل تأثیر گذار در این نوسانات بوده اند. بدنبال بررسی بازارهاي هدف، به منظور تحلیل ساختار بازار صادارتی محصولات باغی ایران از دو شاخص، شاخص نسبت هاي تمرکز و شاخص هرفیندال استفاده شد. نتایج به دست آمده از این دو شاخص در کل بیانگر ساختار بازار انحصار چندجانبه متمایل به بازار با بنگاه مسلط را نشان داد که این موضوع به نوبه خود به زیان ایران در سال هاي اخیر بوده است.

پیشنهادات برگرفته از یافته های تحقیق

با در نظر گرفتن نتایج به دست آمده از این مطالعه، پیشنهادات زیر ارائه می گردد:

  • با مرور نتایج به دست آمده از مطالعه ساختار بازار که نشان دهنده وضعیت انحصار چندجانبه بودن و همچنین در مواردي تمایل به وضعیت بنگاه مسلط در بازار صادراتی محصولات باغی ایران می باشد، بایستی تلاش شود که بازار صادراتی از وضعیت کنونی خارج شده و از انحصار چند کشور محدود درآید. بدین طریق درجه رقابت پذیري افزایش یافته و تعداد و سهم کشورهاي متقاضی ایران متعدد و یکنواخت توزیع شود تا ضربه پذیري بازار صادراتی ایران از طرف متقاضیان انحصاري به حداقل خود برسد.
  • با توجه به اینکه در بررسی بازارهاي هدف وجود نوسانات نسبتاً شدیدي در صادرات به بازارهاي عمده هدف مشاهده گردید و از طرفی میزان صادرات ایران به برخی کشورهاي عمده وارد کننده این محصول در دنیا در حد پایین و در برخی موارد صفر می باشد، لازم است هر یک از بازارهاي هدف و رو به رشد به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفته، سلیقه ها و ذایقه هاي این بازارها شناسایی شده و با در نظر گرفتن این موضوع اقدام به صدور محصول گردد.
  • با نگاهی به تجربه هاي سال هاي اخیر در برخی کشورهاي پیشرو در صادرات محصولات باغی و فرآورده هاي جانبی آن، این نکته به چشم می خورد که در امر صادارت محصولات باغی علاوه بر کیفیت و کمیت محصول ارائه شده،فاکتورهایی از جمله بسته بندي و تبلیغات نیز نقش مهمی ایفا می کنند. لذا ضروري به نظر می رسد در جهت حرکت به سمت بهبود وضعیت بازاریابی جهانی این محصولات، بازارهاي هدف به صورت جداگانه مورد بررسی قرار گفته و از سویی دیگر با تبلیغات و بهبود صنایع بسته بندي، شرایط رقابت با سایر کشورهاي مطرح در این عرصه، فراهم شود. با تحقق این شرایط، امکان کسب رتبه هاي بالاي صادراتی در میان کشورهاي صادرکننده دور از دسترس نخواهد بود.

منابع

انویه تکیه. لورنس (1381). بررسی سیستم تولید، بازاریابی و تجارت سیب در ایران مطالعه موردي استان آذربایجان غربی، رساله دکتري اقتصاد کشاورزي، دانشگاه تربیت مدرس.
پیری، مهدی، محمدرضایی، رسول و کرباسی، علیرضا (1389). بررسی ساختار بازار و تحلیل بازارهای هدف زردآلوی ایران، بررسی های بازرگانی، شماره 40، صص 52-39.
هومن. تقی (1386). مطالعه بازار جهانی خرما و بازارهاي هدف خرماي صادراتی ایران، فصلنامه اقتصاد کشاورزي و توسعه، سال پانزدهم، شماره 57.
زارع، ابراهیم (1387). بررسی ساختار بازارجهانی و بازارصادراتی بادام ایران، نشریه پژوهش و سازندگی در زراعت و باغبانی شماره 87، صص 10-3.
عابدین، محمدرضا و عسگري، منصور (1384). بررسی مزیتهاي نسبی و اولویت بندي بازارهاي هدف عسل صادراتی ایران، فصلنامه اقتصاد کشاورزي و توسعه، سال سیزده م، شماره.50.
مهرابی بشرآبادی، حسین و نشاط، اکرم (1388). بررسی عوامل موثر بر مزیت نسبی صادراتی و اولویت بندي بازارهاي هدف پسته ایران، فصلنامه پژوهشنامه بازرگانی، شماره 55 ، صص 213 – 233.
ولی بیگی، حسن، فتحی، یحی و سیف، اله مراد (1381)، بررسی مزیت نسبی و اولویت بندي بازارهاي هدف صادرات قطعات خودرو ایران، موسسه مطالعات و پژوهشهاي بازرگانی.

Adelman M.A. (1969). ”Comment on the H Concentration Measure as a Numbers Equivalent”, Review of Economics and Statisiltics, Vol. 51, PP. 99-102.
Maddala, G.S, Dobson. S., Miller, E.,  (1995), Microeconomics, “The Regulation of Monopoly”, Chapter.10, Press Mc Grawhill Book Company, pp. 189-195.
Herfindal, Orris C. (1959). “A General Evaluation of Competition in the Copper Industry”, Copper Costs and Prices. 1870-1957, Baltimore: Hohns Hopkins Press, xhap.70.

[1]. Herfindal, Orris  C. (1959)
[2]. Dominant firm market
[3]. Tight Oligopoly
[4]. Loose Oligopoly

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *