آزادي خـرمشهــر؛ اوج شكـوفــايي عـزت مـلـي

اشاره :
اشغال و آزاد سازي خرمشهر در دوره دفاع مقدس، يكي از نقاط عطف جنگ تحميلي و حتي تاريخ معاصر ايران است.خرمشهركه سقوط کرد ، قلب ملت ايران از کار ايستاد ،اما دم  مسيحايي  حضرت روح الله ، در کالبد خسته ملت و رزمندگان ما جان تازه  دميد و فرزندان انقلابى امام ،  تصميم گرفتند که دل او را دوباره شاد کنند و اين تلاش مستمر و توام با مظلوميت ولى همراه با عزت بعد از ماههاي متمادي به ثمر رسيد و در عمليات بيت المقدس آشکار شد . كوتاه سخن اينكه عمليات بيت‌المقدس به عنوان برجسته‌ترين عمليات پدآفندي نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران در تاريخ نظامي 8 سال دفاع مقدس ثبت شده است. عملياتي كه نتيجه ي آن آزادي بود.آزادي خرمشهر. آزادي اي  كه غرور اسلامى و عزت ملى ما رابه اوج شکوفايى خويش رسانيد. حال در سال نوآوري و شكوفايي، آزادي خرمشهر به عنوان سندي افتخار آميز از شكوفايي عزت ملي در اين مجال مورد بررسي قرار مي گيرد.

مفدمه :
فتح خرمشهر (سوم خرداد 1361) در تاريخ جنگ ايران و عراق از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. خبر آزادي خرمشهر آن چنان شگفت‌آور بود كه در سراسر ميهن اسلامي ما مردم را به وجد آورد. با اعلام خبر فتح خرمشهر مردم ايران بسان خانواده‌اي بزرگ كه فرزند از دست رفته خود را باز يافته است اشكهاي شادي و شعف خود را نثار روح شهداي حماسه‌آفرين صحنه‌هاي شورانگيز اين نبرد كردند. براي پي بردن به عظمت اين نبرد حماسي كافي است بدانيم كه نيروهاي  متجاوز عراق پيش از نبرد سرنوشت ساز رزمندگان ما براي آزادي خرمشهر در اطلاعيه‌اي به نيروهاي خود دستور داده بودند كه دفاع از خرمشهر را به منزله دفاع از بصره، بغداد و تمام شهرهاي عراق محسوب دارند. همچنين تجهيزات و امكانات دفاعي دشمن در اين منطقه نشان مي‌داد كه عراق خرمشهر را به عنوان نماد پيروزي خود در جنگ به حساب آورده و قصد داشته است به هر قيمت،‌ اين شهر را در تصرف نيروهاي خويش نگهدارد.
هنگامي كه مرحله اول و دوم عمليات بيت‌المقدس به پايان رسيد و رزمندگان ما در اطراف خرمشهر مستقرشدند، راديوي رژيم بعثي، مي‌كوشيد در تبليغات كاذب خود، حضور نيروهاي عراق را در خرمشهر به رخ بكشد تا توجيهي براي ترميم روحيه نيروهاي شكست خورده و رو به هزيمت عراق باشد. فتح خرمشهر در زماني كمتر از 24 ساعت، موجب شد كه بخش قابل توجهي از نيروهاي مهاجم عراقي به اسارت نيروهاي جمهوري اسلامي ايران درآيند.
نبرد بزرگ، سرنوشت‌ساز و غرورآفرين بيت ‌المقدس كه براي رها سازي خرمشهر از سلطه‌ نيروهاي مهاجم عراقي انجام شد، از دهم ارديبهشت ماه تا چهارم خرداد ما 1360 به طول انجاميد. اين نبرد حماسي علاوه بر  پايان بخشيدن به 19 ماه اشغال بخشي از حساس‌ترين مناطق خوزستان و آزادسازي خرمشهر، ضربه‌اي سهمگين و كمرشكن به توان رزمي و جنگ طلبي‌هاي دشمن مهاجم وارد ساخت.

جغرافياي خرمشهر :
شهرستان خرمشهر با مساحت 4552 كيلومتر مربع، در منتهي اليه جنوب غربي استان خوزستان و در محل تلاقي رود كارون و اروند در واقع شده و از مهم‌ترين شهرهاي اين استان است كه در 18 كيلومتري شهر آبادان قرار دارد. اين شهرستان از شمال به اهواز، از شرق به شادگان، از جنوب به آبادان ، و از غرب به اروند رود محدود است. شهرستان خرمشهر به طور كلي دشت و شوره‌زار است و ارتفاعات مهمي ندارد.فقط در جنوب شرقي آن، كوه ميشان به ارتفاع 250 متر ديده مي‌شود. مهم ‌ترين رود اين شهرستان كارون است كه از وسط شهر مي‌گذرد و در نزديكي خرمشهر به اروند رود مي‌پيوندند. آب آشاميدني شهر از رودخانه‌هاي كارون، اروند رود و بهمنشير تامين مي‌شود. شهرستان خرمشهر داراي دو بخش مركزي و مينو است و ساكنين آن عموما به كار در بخش خدمات، كشاورزي(خرما و مركبات)، حرفه‌هاي عبابافي و حصير بافي و همچنين در كارهاي صنعتي اشتغال دارند. بندر خرمشهر در آخرين نقطه سر حدي غربي كرانه خوزستان قرار دارد و بار اندازو  اسكله هاي آن در كرانه اروند رود، ايران را از عراق جدا مي كنند.
خرمشهر همواره به دليل موقعيت جغرافيايي و تجاري خود و به دليل ارتباط با درياي آزاد، ثروت عظيمي را در خود جاي داده است. وجود تجارتخانه‌هاي بزرگ و نمايندگي شركت‌هاي بزرگ تجاري داخلي و خارجي، و همچنين شركت‌هاي بزرگ كشتيراني، به خرمشهر چهره يك بندر بين اللمللي بخشيده است. به همين دليل خرمشهر از دو سده قبل، مورد توجه استعمارگران قرار گرفته و تاكنون چندين بار نيز به اشغال قواي خارجي درآمده است، از جمله عثماني ها در سال 1982م، انگليس در سال 1857 م و ارتش متجاوز عراق در سال 1359ش، به اشغال اين شهر اقدام كردند.

خرمشهر تا پيروزي انقلاب اسلامي :
در دوره قبل از پيروزي انقلاب اسلامي درخرمشهر چندين گرايش سياسي- اجتماعي فعال بودند:
الف) جريان مذهبي – سنتي: كارهاي علمي، فرهنگي و خدماتي نظير امور خيريه، جنبه اصلي فعاليت اين جريان را تشكيل مي‌داد  و به دليل ارتباط با حوزه‌هاي علميه كه داشت، جريان نيرومندي بود. اين جريان وجود بندري بودن شهر و ترديد مداوم افرادي با فرهنگ‌هاي متنوع اجتماعي كه تا حدودي محيط را تحت تاثير قرار مي‌داد و نيز با وجود آلودگي‌هاي فرهنگي ناشي از آمد و رفت خارجيان و فعاليت شركت‌هاي خارجي، موفق شده بود فضاي مذهبي را در حد نسبتا مطلوبي حفظ كند.
ب) جريان مذهبي- انقلابي: اينان فعاليت خود را براساس مبناي اسلاميت قرار داده بود و در پيروي از سياست‌هاي مذهبي- سياسي قيام 15 خرداد به وجود آمد. در اين جريان عمدتا نيروهاي جوان و پرشور مذهبي فعاليت داشتند. با شروع انقلاب اسلامي، نيروهاي مذهبي- انقلاب خرمشهر همانند ديگر شهرها فعال شدند اما به دليل عدم ارتباط قوي با شهرهايي چون قم، تهران و اصفهان كه در مبارزه نقش محوري داشتند، در مبارزه خلل ايجاد مي‌شد. در عين حال، حركات انقلابي به صورت فعاليت‌هاي فرهنگي و نيز تظاهراتي كه غالبا رنگ خشونت مي‌گرفت و نيز تحصن و پخش اعلاميه انجام مي‌شد.
ج) جريان قومي: از سال 1961 (1340 ش) در پي اوج گيري حركت‌هاي ناسيوناليستي و استقلال طلبانه جهان سوم به خصوص با توجه به نهضتي كه جمال عبدالناصر در مصر رهبري آن را به عهده داشت، در برخي كشورهاي عربي خاورميانه تشكل‌هايي مبتني بر ناصريسم شكل گرفت. از آن جمله تشكلي كه مدتي بعد با نام (جبهه التحرير) (جبهه آزادي بخش ) خوزستان ايجاد گرديد، كه البته اين يكي در اصول به حزب بعث گرايش نشان مي‌داد.
در شرايطي كه از سركوب حركت شيخ خزعل در خوزستان سال‌ها مي‌گذشت، تاسيس سازماني كه اتكايش بر قوميت عربي بود، آن هم با شعار‌هاي مترقي و با اتخاذ مشي مبارزه با رژيم وابسته شاه توانست در ميان عده‌اي از جوانان عرب پايگاهي پيدا كند.
اين سازمان را عراق در شرايط خاص بين الملل و منطقه‌اي ايجاد كرد و به زودي آن را شكل يك جريان مبارزاتي و پيشرو خارج كرد و به گروهي مزدور مبدل ساخت كه ابزاري شد براي اجراي سياست‌هاي و مطامع رژيم عراق، از اين رو وقتي ساواك موفق به قلع و قمع آن گرديد، ماجرا به عنوان جنگ قدرت دو نيروي ضد انقلابي كه به نفع يك طرف خاتمه يافته است، پايان پذيرفت و اين سازمان نتوانست موجد يك حركت اصيل باشد. پس از دستگيري و اعدام برخي سران جبهه، سايرين متواري شدند و در كشورهاي ليبي، سوريه و عراق مراكزي براي ادامه فعاليت ايجاد كردند. رژيم عراق كه پس از حاكميت حزب بعث، آشكارا از خود تمايل تجاوز به منطقه بسيار با ارزش نظامي، سياسي و اقتصادي خوزستان را نشان مي‌داد، از اين گروه به عنوان يك سرويس اطلاعاتي كه به تحركات سياسي – تبليغاتي و يا اقدامات خرابكارانه نيز دست مي‌زد، استفاده مي‌كرد. پس از توافق سال 1975 الجزاير، رژيم بعث تعدادي از عناصر جبهه را به رژيم شاه تحويل داد كه برخي اعدام شدند و برخي به زندان‌هاي طولاني مدت محكوم گرديدند. با اين وجود، عراق همچنان براي حفظ و بقاي چنين گروهي تلاش مي‌كرد تا در موقع مقتضي از آن استفاده كند. سقوط رژيم شاهنشاهي و پيروزي انقلاب اسلامي و نابساماني اوضاع در اوايل انقلاب، سران رژيم عراق را ترغيب كرد كه مطامع خود را مجددا مطرح سازند و حركات قومي و محلي جديدي را عليه ايران سازماندهي و تدارك كنند. از اين رو دو ماه پس از سقوط رژيم شاهنشاهي، مراكزي را تحت عنوان (دفاتر جبهه آزاديبخش خوزستان) در بصره و العماره گشود و اقدام به عضو گيري كرد. بنابراين شرايط مناسب براي تشكيل و تقويت يك جبهه ضد انقلاب با محور قوميت ايجاد شد. صف بندي و جبهه بندي اين گروه در يكي از بحران‌هاي جمهوري اسلامي، به اولين درگيري انقلاب اسلامي و بعث عراق شكل داد. در اين درگيري رژيم بعثي عراق در پوشش دفاع از قوميت عربي، تا مدتي خرمشهر را در معرض تاخت و تاز قرار داد و تحركاتي از جمله انفجار و خرابكاري و تجمع نيروهاي نظامي در مرزها، انجام داد كه در نهايت حاصلي نداشت.
پس از فرو نشستن بحران ناشي از تحركات (خلق عرب) در خرمشهر و شكست رژيم بعثي در استفاده از حضور سياسي- نظامي گروه‌هاي وابسته، دوران ديگري آغاز گرديد كه دوران آمادگي عراق براي ورود به يك جنگ تمام عيار نظامي براي تحقق اهداف خود بود.

خرمشهر در آستانه تهاجم عراق  :
از اواخر شهريور 1359 هر چند خرمشهر هنوز زير آتش قرار نگرفته بود، اما اوضاع شهر متشنج بود. هر چه آخر شهريور نزديك‌تر مي‌شد، بر وخامت اوضاع افزوده مي گرديد. با تشديد درگيري در پاسگاه‌هاي مرزي، اروند رود و پايگاه نيروي دريايي، صداي انفجار‌هاي مكرر، مردم شهر را كه نمي خواستند جنگ را باور كنند، در تشويش فرو مي‌برد. اصولا براي مردم شهر، قابل تصور نبود كه عراق بخواهد در خاك ايران دست به پيشروي بزند و همه معتقد بودند در اين صورت حتما شكست مي‌خورد به همين دليل آن عده كه درصدد ترك شهر برمي‌آمدند مورد تمسخر قرار مي‌گرفتند.  در هفته آخر شهريور با گسترش درگيري هاي مرزي، مشكل ديگر بوجود آمد كه بر اوضاع متشنج افزود. به علت آتش دشمن كه علاوه بر پاسگاه‌ها، روستاهاي مرزي خرمشهر و آسيب ديدن عده‌اي از مردم فقير و عرب زبان منطقه، روستائيان از كوچك و بزرگ و مرد و زن با احشام خود به سوي خرمشهر سرازير شدند. نبودن جاي مناسب براي آن‌ها، شهر را دچار مشكل جديدي كرد. روستائيان جنگ زده در شهر سرگردان يا در مساجد تجمع كرده بودند.
از سوي ديگر، تلاش بازماندگان گروه‌هاي موسوم به خلق عرب نيز از عوامل افزايش تشنج بود. در اين شرايط، نتيجه اغتشاش داخلي اين بود كه بخشي از نيروهاي سپاه و بسيج درگير مساله امنيت داخلي شوند و نتوانند در كنار ديگر نيروهاي فعال در مرز حاضر شوند. در اين ميان، سپاه خرمشهر به فرماندهي محمد علي جهان‌ آراء، از نقاط اتكاء مردم و از كانون‌هاي آرامش دهنده شهر محسوب مي‌شد. سپاه خرمشهر نيز در اين شرايط هم در مقابله با ضد انقلاب و هم نسبت به حفاظت از مرزها نقش حساس و بار سنگيني بر دوش داشت هر چند كه فاقد سلاح و تجهيزات نظامي كافي بود.  در پي افزايش درگيري‌هاي مرزي و با توجه به وضع آشفته مرز و نيز اغتشاشات داخلي خرمشهر، در ارديبهشت 1359، تشكيلاتي تحت عنوان (ستاد اروند) به وجود آمد تا نيروهاي نظامي و انتظامي را هماهنگ نموده، تصميم مشخصي در ارتباط با مسائل مرزي و ضد انقلاب اتخاذ كند. اين ستاد از نمايندگان نيروهاي نظامي، انتظامي، استانداري و … تشكيل شده بود و مسئوليت آن را فرمانده تيپ يك لشكر 92 زرهي اهواز (سرهنگ عزيز مرادي) به عهده داشت كه تا بيستم تيرماه در اين سمت باقي بود و از آخرين وضعيت نيروها، امكانات و موقعيت مرز، اطلاعات كافي كسب كرد و با كشف كودتاي نوژه، او كه از مهره‌هاي اصلي كودتا  و رهبري شاخه كودتا در خوزستان بود، با قايق از اروند رود عبور كرد و به عراق را نداشت. نه نيروي كافي و كارآمدي بود كه كمبود امكانات را جبران كند، نه امكانات و تجهيزات مناسبي كه در اختيار اندك نيروي مدافع قرار گيرد و نه فرمانده توانايي از اين حداقل توازن، حداكثر بهره را برگيرد. برعكس، ارتش عراق با توجه به برنامه‌ريزي‌هاي طولاني و اقدامات گسترده، از آمادگي نظامي مناسبي برخوردار بود. يگان‌ها و نيروهاي عمل كننده‌اش با انجام مانورهاي متوالي و فشرده، آمادگي لازم را كسب  كرده بودند و تجهيزات و امكانات گسترده‌اي در اختيار داشتند و ارتش عراق با اقدامات وسيع مهندسي، زمين مناطق عملياتي و معابر وصولي را براي عبور ستون‌هاي نظامي آماده كرده و امكان پشتيباني از يك جنگ گسترده و سريع را مهيا ساخته بود. علاوه بر اين با استفاده از شيوه‌هاي رايج اطلاعاتي و شناسايي، اطلاعات لازم از استعداد و گسترش نيروهاي نظامي جمهوري اسلامي، وضعيت زمين و عوارض آن را  به دست آورده بود و با كمك سران فراري كشوري و لشكري شاه و همكاري اطلاعات كشورهاي غربي و منطقه اطلاعات نظامي، سياسي و اقتصادي خود را در مورد ايران افزايش داده بود. عراق بخصوص از مدت هاي قبل تحركات، اقدامات و عمليات متعددي را در مناطق مرزي انجام داده بود و با جزيي‌ترين واكنش‌هاي خودي در مقابل انواع تحركات عراق آشنا بود و ارزيابي دقيقي از اوضاع داشت. با نزديك شدن زمان هجوم، به خصوص در روزهاي پاياني شهريور، سيل يگان‌هاي ارتش عراق با سرعت در مواضع  از قبل تعيين شده، مستقر شدند.

اشغال خرمشهر :
دنياي تقسيم شده به بلوك هاي شرق و غرب هرگونه انقلابي با ماهيت ديني و اسلامي را خلاف منافع خود ارزيابي مي كرد. از سوي ديگر اسرائيل و كشورهاي مرتجع عرب به دليل عدم مشروعيت مردمي از پيروزي انقلاب اسلامي احساس نگراني كرده و از تأثير آن در مسلمانان منطقه هراسان بودند. ادامه نگهداري گروگان هاي آمريكايي نيز به خصومت آمريكا با انقلاب اسلامي مي افزود. در فروردين ۱۳۵۹ آمريكا رابطه خود با ايران را قطع كرد و پس از ناكامي و شكست در عمليات طبس و كودتاي نوژه آمريكايي ها تصميم گرفتند صدام را در جنگ عليه ايران حمايت كنند. هجوم سراسري عراق علي رغم تحركات نظامي عراق از چندين ماه قبل از هجوم سراسري در مرزها و همچنين پيش بيني نيروهاي مسلح در مورد وقوع يك جنگ تمام عيار، بني صدر كه در آن زمان فرمانده كل قوا بود اين تحركات را جدي قلمداد نكرد و هيچ اقدام عملي براي محافظت از مرزها و آمادگي نيروها انجام نداد. عراق هجوم سراسري خود را در ساعت 14 روز 1359/6/31 با حملات هوايي آغاز كرد و ظرف چند ساعت 19 نقطه مهم از جمله فرودگاه هاي كشور را مورد هدف قرار داد. نيروي زميني ارتش عراق با استعداد 12 لشكر، 15 تيپ مستقل به اضافه تيپ 10 گارد رياست جمهوري و نيز نيروهاي گارد مرزي شامل 20 تيپ مرزي از سه جبهه به خاك ايران تهاجم كرد.
1 – جبهه جنوبي براي تصرف خرمشهر، آبادان، بستان، سوسنگرد، شوش، دزفول و دهلران
2 – جبهه مياني براي تصرف مهران، سومار، نفت شهر، قصرشيرين، سرپل ذهاب و گيلان غرب
۳- جبهه شمالي براي تصرف نوسود و ارتفاعات مرزي مريوان.
ارتش دشمن از مرز شلمچه تا پل نو را با سرعت طي كرد اما نزديك پل نو با مقاومت شديد رزمندگان اسلام مواجه شد كه اصلاً انتظار آن را نداشت و ضايعات و خسارات قابل توجهي به نيروهاي دشمن وارد شد. رزمندگان اسلام در بندر خرمشهر با حمله به نيروهاي دشمن موجب عقب نشيني آنها تا پل نو شدند و در نتيجه وحشت شديدي بر دشمن مستولي شد و فرمانده نيروهاي دشمن در خرمشهر، ضمن تقاضاي كمك، عدم توانايي در اجراي مأموريت خود را اظهار نمود. هرچند شهامت رزمندگان در تمام دوران مقاومت در خرمشهر ستودني و غيرقابل توصيف است اما روز 10 مهر جلوه ديگري داشت. در اين روز جنگ تن به تن و تانك در آستانه خرمشهر در گرفت در ميدان راه آهن، مدافعين شهر، چون صاعقه برتانك هاي دشمن فرود آمده و با پرتاب نارنجك و كوكتل مولوتف آنها را يكي پس از ديگري منهدم كردند و دشمن مجدداً اقدام به عقب نشيني كرد. دشمن پس از تقويت نيرو و سازمان دهي جديد و افزايش آتش توانست به داخل شهر نفوذ كند و با عبور از كارون شهر را محاصره كرد. عقبه نيروهاي اسلام و محل تدارك، سازمان دهي، استراحت و مداواي مجروحين در مسجد جامع واقع شده بود. به عبارت ديگر مسجد جامع با قدرتمندي، نقش ستاد عمليات و فرماندهي و مركز پشتيباني و تغذيه كننده روحي و معنوي رزمندگان اسلام را ايفا مي كرد. به تعداد نيروهاي داخل شهر نه تنها افزوده نمي شد بلكه تدريجاً با شهادت و مجروح شدن نيروهاي موجود هر لحظه از تعداد آنها كاسته مي شد. روز 24 مهرماه خرمشهر «خونين شهر» نام گرفت. سرانجام پل خرمشهر نيز مسدود شد و دشمن روز دوم آبان را روز اشغال خرمشهر اعلام كرد و اين درحالي بود كه هنوز مقاومت نيروها ادامه داشت و مدافعين از زن و مرد و كوچك و بزرگ همگي تا آخرين لحظات با دشمن جنگيدند و با 34 روز مقاومت خود حماسه آفريدند. دشمن بعثي كه در ابتدا تنها دو گردان را جهت تصرف خرمشهر اختصاص داده بود عملاً مجبور شد كه به منظور مقابله با مدافعين سلحشور و مظلوم خرمشهر كه از داخل كشور هم به خوبي حمايت نمي شدند و برخي از منافقين هم در داخل شهر كارشكني مي كردند بيش از دو لشكر را به كار بگيرد. صدام كه قول تصرف سه روزه استان خوزستان را داده بود، 35 روز طول كشيد تا توانست قسمت غربي شهر مرزي خرمشهر را تصرف كند

پيامدهاي فتح خرمشهر :
بررسيهاي اجمالي تاريخ جنگ تحميلي روي همرفته سه پيامد عمده فتح خرمشهر را به قرار زير نشان ميدهد :
الف: تغيير توازن سياسي – نظامي به سود ايران: فتح خرمشهر از ديدگاه حاميان عراق به منزله سقوط رژيم عراق و فروپاشي كشورهاي منطقه بود. به دنبال موقعيت برتر ايران پس از فتح خرمشهر، در ميان آمريكايي‌ها دو ديدگاه كلي در مورد برخورد با ايران و عراق و مسئله جنگ وجود داشت:
اول، كيسينجر و برخي ديگر بر اين نظر بودند كه با توجه به تبعات ناشي از پيروزي‌هاي ايران و تاثيرات آن بر تغيير موازنه در منطقه، لزوما مي‌بايد با دادن امتياز به ايران، هر چه زودتر در اين منطقه آتش بس برقرار كنيم.
دوم، برخي ديگر از صاحب نظران آمريكايي عقيده داشتند در حالي كه ايران نسبت به عراق در موضع برتري قرار گرفته و نوعي اضطراب و نگراني در سراسر منطقه مستولي شده است و همچنين با توجه به وضعيت نامطلوب روحي و رواني ارتش عراق، برقراري هر گونه آتش بس همراه با دادن امتياز به ايران منجر به تشديد بي‌ثباتي در منطقه و عراق و به عبارتي گسترش انقلاب اسلامي خواهد شد و اين مسئله چيزي نيست كه آمريكا نسبت به آن بي‌تفاوت باشد. رويهم رفته احتمال فروپاشي رژيم عراق و تبعات ناشي از آن در سطح منطقه خليج فارس، چنان ابعاد گسترده‌اي به خود گرفت كه جلوگيري از آن، محور همه تلاش‌ها و اقدامات نظامي و ديپلماتيك كشورهاي حامي عراق قرار گرفت.
ب: تغيير ماهيت جنگ: جمهوري اسلامي ايران در فاصله زماني شهريور 1359 تا قبل از شكسته شدن محاصره آبادان(مهرماه 1360)، در حالتي انفعالي و عميقا تحت تاثير ابعاد و اهداف تهاجم عراق داشت. بي‌ثباتي در جبهه داخلي و فقدان قابليت نظامي لازم براي بازپس گيري مناطق اشغالي دو مشخصه بارز وضعيت جمهوري اسلامي در اين دوره بود. چنين وضعيتي امكان هر گونه تحرك و فعاليت گسترده را از نيروهاي نظامي ايران سلب كرده بود با توجه به اهداف آمريكا و عراق از تحميل جنگ به جمهوري اسلامي ايران، جنگ در اين دوره به منزله اهرم فشار سياسي و نظامي به ايران، براي سقوط نظامي جمهوري اسلامي و يا مهار و تعديل اين نظام، قلمداد مي‌شد. ابزار لازم براي تحقق هدف ياد شده، علاوه بر حضور نظامي در داخل و نيز در سطح منطقه و بين الملل به ايران بود.
در پي تحولات در جبهه داخلي و سپس تاثيرات آشكار آن بر جبهه نظامي، روند تحولات با شكسته شدن محاصره آبادان به سود جمهوري اسلامي ايران تغيير كرد. در موقعيت جديد، قواي اسلامي با به دست گيري ابتكار عمل در جبهه هاي نبرد و هجوم هاي پي در پي به نيروهاي عراق، اوضاع را عميقا به سود جمهوري اسلامي ايران تغيير دادند. در واقع عنصر اصلي و تعيين كننده در اين مرحله كه منجر به تغيير ماهيت جنگ نيز شد، توانمندي رزمندگان اسلام براي حمله به نيروهاي دشمن و آزاد سازي مناطق اشغالي بود. اين مهم با جذب و سازمان دهي نيروهاي مردمي، گسترش سازمان رزم سپاه پاسداران و تجديد قواي نيروهاي ارتش و همكاري و هماهنگي اين نيروها با يكديگر حاصل شد. از اين پس ايران در موضعي قرار داشت كه آمريكايي‌ها ارائه امتياز به ايران را به زيان خود ارزيابي مي‌كردند و توانايي نظامي ايران و برتري آن نسبت به عراق و پافشاري بر احقاق حقوقش را نگران كننده مي‌دانستند. بر همين اساس و مبتني بر دركي كه غرب و شرق از وضعيت جديد و تبعات ناشي از آن داشتند، اقدامات گسترده‌اي به منظور تغيير مجدد اوضاع به سود عراق در دستور كار خود قرار دادند. ج: نگراني ها و اقدامات آمريكا: آمريكايي ها بنا به اظهارات كارتر رييس جمهور وقت آمريكا اميدوار بودند كه جنگ، ايران را بر سر عقل آورد و نيز پيش بيني آن‌ها مبني بر اينكه روند فرسايش جنگ و بي ثباتي اوضاع داخل ايران، سرانجام منجر به فرسايش و اضمحلال جمهوري اسلامي و پذيرش شرايط صلح تحميلي خواهد شد، در برابر پيدايش وضعيت جديد كاملا غافلگير و به صورت فزاينده‌اي نگران شدند. روزنامه‌هاي پرتيراژ آمريكا تماما طي تجزيه و تحليل‌هاي متعدد، وضعيت عراق را اسف‌بار توصيف كرده و نگراني خود را از پيروزي‌هاي قريب الوقوع جمهوري اسلامي در سطح منطقه اظهار و به دست اندركاران آمريكايي ضرورت برخورد فعال با روند تحولات منطقه را خاطر نشان كردند.

نتيجه گيري :
اگر امروز در هر شهر و روستا به گلزار شهيدان گذر كنيم و تاريخ نقش بسته بر سنگرها را مرور كنيم، خواهيم ديد كه مجموعه شهيدان سوم خرداد 1360 الگويي كوچك از ملت مقاوم ايران است كه چونان سپهري  پر ستاره مي درخشد. شاديهاي به ياد ماندني خودجوش و سراسري پس از آزادسازي خرمشهر نيز برگ  ديگري از اين حماسه ملي بود و نشان داد كه مردم سراسر  ايران اعم از آن كه هرگز خرمشهر را به چشم ديده باشند يا نه چگونه از شنيدن خبر اين پيروزي ساعتها به دست افشاني و پايكوبي پرداختند وهزيمت دشمن اشغالگر را از خاك ميهن جشن گرفتند.
سوم خرداد يك حماسه ملي است؛ اگر حضور ملت در صحنه جبهه هاي دفاع نبود، نه حماسه آن پيروزي  تحقق مي يافت و نه حماسه حضور مردم در جشن پس از پيروزي. لذا به حق مي توان گفت پاسداشت فتح خرمشهر در گرو پاسداشت حضور مردمي در همه صحنه هاست.
بي‌شك آزادسازي خرمشهر  يكي از درخشان‌ترين و شاخص‌ترين صفحات تاريخ ايران بزرگ است. بازگشت دوباره خرمشهر به آغوش ميهن اسلامي با رهبري و فرماندهي روح خدا -كه با تمسك به آموزه هاي پيامبر اعظم (ص)بود- و همبستگي ملي و و با حضور آگاهانه و شجاعانه همه مردم در عرصه‌هاي دفاع از تماميت ارضي كشور تجلي يافت و اقتدار و پايندگي ملت بزرگ ايران را به تمامي دشمنان ثابت كرد. خلق اين حماسه ملي مرهون قطره قطره‌ي خون شهيداني است كه تا ابد درس شرف و آزادگي را براي تمامي آزادي‌خواهان و عدالت‌طلبان تفسير نموده‌اند.
وبالاخره پايان اين  مجال كلام شيواي مرشد فتح است كه ميگويد :
” فتح خرمشهر فتح خاك نيست، فتح ارزشهاي اسلامي است. خرمشهر شهر لاله هاي خونين است. خرمشهر را خدا آزاد كرد. “
از بيانات رهبر کبير انقلاب اسلامی، امام خمينی (قدس سره)
“والسلام”
مهدي ياراحمدي خراساني

 منابع ومآخذ :
1
ـ كاظمي ، اصغر . خرمشهر در اسناد ارتش عرا ق .
2- پيام حضرت امام خميني  (قدس سره) به مناسبت عمليات بيت المقدس و فتح خرمشهر .
3- اشغال خرمشهر ،نشريه بسيج .
4- خونين شهر تا خرمشهر ،جلد اول از مجموعه سيری در جنگ ايران و عراق.
5- خاتمي ،سيد محمد،ديدگاههاي رياست جمهوري در مورد دفاع مقدس وجنگ تحميلي.
6-موسوي ،سيد محمد ،هشت سال پايداري.
7-دروديان، محمد،پايان (سيري در جنگ ايران و عراق) ، نشر مركز مطالعات و تحقيقات جنگ .
8- وزيري،معين –  بختياري ،نصرت الله،ازنبرد بيت‌المقدس ،آزادسازي خرمشهر ،نشر سازمان عقيدتي – سياسي ،ارتش جمهوري اسلامي ايران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *