1- درك موقعيت
الف – اهداف: سازمان براي چه تأسيس شده است ؟ اهداف كدامند؟ آيا اهداف تغيير يافتهاند؟ چرا اهداف تغيير يافتهاند؟ آيا سازمان به اهداف دست يافته است؟ اگردست نيافته است، به چه علت هايي بوده است؟ آيا ميتوان به اهداف دست يافت؟ احتياجات و نيازمنديها كدامند؟ اولويتها كدامند؟ آيا همه كسانيكه در بيمارستان كار ميكنند، از اهداف اطلاع دارند؟
ب – كاركنان: مدير بيمارستان مجبور است با كاركناني كه در سازمان حضور دارند، كار كند. بنابراين بايد آنها، انگيزهها و آرزوهايشان را بشناسد و آنها را به صورت يك گروه مرتبط سازماندهي نمايد. كاركنان سازمان چه كساني ميباشند؟، خواستههاي آنها چيست؟ آيا خواستههاي آنها برآورده شده است؟ اگر برآورده نشده است به چه علتهايي بوده است؟ آيا كاركنان براي انجام درست وظايفشان سازماندهي شدهاند؟
ج – خدمات: هر بيمارستاني از طريق منابع سازماني به بيماران خدمات ارائه ميدهد. بيشترين نياز چيست؟ بيشترين تقاضا چيست؟ بيشترين امكانات چيست؟ چگونه ميتوان نيازها، خواهشها و تقاضاها را برآورده ساخت؟ چگونه ميتوان خدمات بيمارستاني را بهبود بخشيد؟
2- هماهنگي و يكپارچگي
هيچ كدام از بخشهاي بيمارستان مستقل از ساير بخشها نميباشد، بلكه در ارتباط با يكديگر هستند. مدير به هنگام اعمال تغيير در سازمان بايد از خود بپرسد كه آيا اين تغيير و تحول منجر به توسعه و بهبود كل بيمارستان ميگردد يا خير؟ چه كساني از اين تغيير و تحول زيان يا منفعت ميبرند؟
علاوه بر اين وجود هماهنگي بين بيمارستان و ساير مؤسسات خدمات بهداشتي و درماني نيز ضروري است. با توجه به نوع بيمارستان، مدير بيمارستان قادر به پذيرش همه بيماران نميباشد، بلكه بايد تعدادي از آنها را به مراكز و مؤسسات درماني ديگر ارجاع دهد و بالعكس. سطح بندي مراقبتهاي بهداشتي و درماني منجر به افزايش درصد اشغال تخت خواهد شد.
3- رهبري
يك رهبر خوب بايد داراي ويژگيهاي زير باشد:
الف – صداقت: كاركنان وقتي از مدير خود صداقت ببينند، در كارهاي خودشان نيز صداقت خواهند داشت.
ب – اعتماد به نفس: اگر مدير به خودش ايمان داشته باشد، براي رسيدن به اهداف بيشتر تلاش ميكند.
ج – ابتكار: مدير بايد خود خلاق فرصتها باشد. هيچگاه نبايد منتظر باشد تا ديگران كارهاي بزرگ را براي وي انجام دهند.
د – جديت: مدير براي هر كاري كه ميخواهد انجام دهد بايد جديت به خرج دهد. علاوه بر اين بايد بتواند اهداف شخصي كاركنان را به اهداف سازماني تبديل كند.
ه- همكاري: مدير مجبور است با افرادي كار كند كه تجارب و آگاهيهاي مختلفي دارند. بنابراين بايد بتواند اهداف شخصي كاركنان را به اهداف سازماني تبديل كند.
و – تصميمگيري: با توجه به اختياراتي كه به مدير داده شده است او بايد تصميم بگيرد، مشكلات را مشخص ، راهحلها را تعيين و بهترين راه حل را با توجه به موقعيت فعلي انتخاب كند.
ز- دور ريختن ترس: مدير به هنگام بوجود آوردن تغيير و تحول در سازمان بايد آمادة رويارويي باخطرات و مشكلات باشد. به خصوص با وجود سازمانهاي غير رسمي كه همواره در مقابل تغيير و تحولات از خود مقاومت نشان ميدهند،اين مورد تشديدتر ميشود. مدير نبايد از شكست و انتقاد بترسد. شكست مقدمهاي براي پيروزي است. شكست زمينه را براي پيروزي فراهم ميسازد. پيروزي در دامان شكست پرورش مييابد.
ح – انتخاب هدف: مدير بايد در مورد آنچه كه ميخواهد انجام شود، تصميم بگيرد و اهداف را مشخص كند.
4- تشكيل گروه
تنها تلاشهاي گروهي ميتواند نتايج مطلوبي به همراه داشته باشد. مدير بايد هيأت مديره، همكاران و زيردستان خود را به طور كامل بشناسد. كاركنان را به مشاركت در فرايند برنامه ريزي و به عهده گرفتن مسئوليتها تشويق نمايد. نيازمنديهاي كاركنان را بشناسد و نسبت به رفتارهاي روزانه آنها بيتفاوت نباشد.
5- اطلاعات، مهارتها و تجارب
مدير بايد داراي اطلاعات كافي در زمينه مديريت بيمارستان باشد. قوانين و مقرراتي وجود دارد كه بايدنسبت به آنها آگاهي بهدست آورد و مهارتهاي خود را در زمينه مديريت توسعه دهد. نيازي نيست كه مدير در مورد هر چيزي اطلاعات داشته باشد و مجبور هم نيست كه اطلاعات دقيقي از همه چيز داشته باشد، ولي بايد داراي يك سري اطلاعات ضروري و كاربردي باشد. به عنوان مثال در مورد تجهيزات بيمارستاني بايد اطلاعاتي داشته باشد كه بتواند به اين سؤالات پاسخ دهد؛ از اين دستگاه چه انتظاراتي داريم؟ آيا دستگاه ميتواند انتظارات ما را برآورده سازد؟ اين دستگاه به چه تعداد بيمار خدمات ميدهد؟ در صورت بروز عيب و مشكل باچه كسي بايد براي رفع عيب دستگاه تماس گرفت؟
6- خلاقيت و نوآوري
براي توسعه و بهبود هر بيمارستان خلاقيت و نوآوري ضروري است. مدير بايد خلاق و نوآور باشد؛ زيرا با شرايط جديد، فرصتهاي جديد، خطرات و تهديدهاي جديد مواجه خواهد شد. براي مقابله با اين موارد بايد كارهايي انجام دهد كه قبلاً انجام نميشد. توانايي بيمارستان در ترويج نوآوري و خلاقيت اغلب موفقيت آن را به دنبال دارد. همه انسانها داراي خلاقيت و نوآوري ميباشند منتها با اندكي كم وزياد. انسانها همواره سعي در مقاومت در مقابل پديدههاي ناشناخته دارند و از ايجاد تغييرات به علت عوارضي كه ممكن است در برداشته باشد، ميترسند.