اسلام و مديريت زن
اسلام دين كامل و برنامه سعادت بشريت است، و همان گونه كه براى تمام امور زندگى بشر دستور العمل دارد و انسان را به مقتضاى طبيعتش به سوى خير و كمال رهنمون است، براى حضور زن در صحنه اجتماع نيز برنامه دارد.
همان گونه كه مىدانيم، زن و مرد از لحاظ جسمى و روحى تفاوتهايى با هم دارند كه هيچ كس نمىتواند منكر آنها گردد اين تفاوتهاى طبيعى موجب گرديده تا از نظر وظيفه نيز زن ومرد در برخى موارد با هم تفاوتهايى داشته باشند. البته اين به معناى كمال يكى از اين دو جنس و يا نقصان ديگرى نيست، بلكه عنايتى است كه خداوند بر آن دو داشته، تا جهان به بهترين وجه اداره گردد.
در مسأله مديريت نيز بايد به اين تفاوتها و سرمايههاى وجودى زن و مرد توجه داشت و به هر يك در حد توانش مسؤوليت داد. چه بسا در بعضى موارد توانايى زنان بيش از مردان باشد. اسلام كه توجه ويژهاى به زن دارد، از فعاليت زن در اجتماع در عرصههاى مختلف اعم از اجرايى، مديريتى و… با حفظ شؤون اسلامى، استقبال مىنمايد.
طبق فرموده حضرت آيت الله جوادى آملى: «بسيارى از كارهاى اجرايى، براى زن جايز است؛ به ويژه اگر كارهاى مخصوص بخش زنان به عهده آنان باشد، نه تنها ممنوع نيست، بلكه اولى است.»1
اما اين مطلب را نيز نبايد از نظر دور داشت كه طبق مبانى والاى اسلام و مصلحتى كه در اين مبانى نهفته است، زن در بعضى از سطوح مديريتى چون رهبرى، نمىتواند فعاليت داشته باشد كه البته اين هيچ نقصى براى زن نيست، بلكه لطفى است عظيم، از سوى پروردگار، كه اين مسؤوليت بزرگ و سنگين را از دوش زن برداشته است.
بنابراين طبق نظر اسلام، زنان مىتوانند در عرصههاى مختلف شغلى و مديريتى، با حفظ موازين اسلامى، ظاهر گرديده و حضور فعال داشته باشند. مگر در مواردى خاص كه مديريت برخى امور بر عهده مردان است و زنان به دليل محذوريتهايى كه خصوصاً در رابطه با حشر و نشر با نامحرم دارند، از اين مسؤوليتها معذور گرديدهاند.
زن و شأن مديريت
همانگونه كه مىدانيم: به طور كل، در همه جوامع اعم از توسعه يافته و يا در حال توسعه، زن در زمينههاى مختلف سياسى، اجتماعى، اقتصادى و… از موقعيت يكسانى با مرد برخوردار نيست، اما اين عدم برابرى، در كشورهاى مختلف، متفاوت است، كه اين مطلب، مديريت زن را نيز شامل مىگردد.
طبق آمار، زنان بيش از 40 درصد نيروى كار جهان را تشكيل مىدهند، در حالى كه نسبت مشاركت آنها در مشاغل مديريتى به طور غير قابل قبولى در حد پايين باقى مانده و در بيشتر كشورها، سهم كلى زنان در مشاغل مديريتى، از 20 درصد تجاوز نمىكند.2
در جمهورى اسلامى ايران نيز، هر چند در دهه اخير، شاهد رشد نسبى زنان در سطوح مديريتى هستيم، اما اين ارتقاء شغلى، اغلب از شغلهاى پايين به شغلهاى ميانى مىباشد. و تلاش هر چه بيشترى را براى ارتقاء شغلى بانوان متخصص و دانشمند كه گاه از حيث تحصيلات بالاتر از مردان هستند، مىطلبد.
قابل توجه اين كه، طبق مطالعات انجام شده، اگر چه تعداد زنان در پستهاى مديريت دولتى بسيار اندك است، اما مقايسه سطح تحصيلات زنان و مردان در پستهاى مديريتى يكسان، نشان مىدهد كه معمولاً زنان مدير از سطح تحصيلات بالاترى برخوردار مىباشند. 3
به طور كلى، على رغم بالاتر بودن سطح تحصيلات زنان شاغل، در مؤسسات دولتى و غير دولتى نسبت به مردان، زنان نتوانستهاند از حيث موقعيتهاى شغلى به جايگاه شايسته خويش نائل گردند، كه اين خود نشانگر عدم توجه و اقبال جامعه به توانايى مديريتى زنان مىباشد و ناشى از پيش داورىها و طرز تلقى غلط از عدم مسؤوليت پذيرى زنان است.
اما طبق برخى مطالعات، زنان بيش از مردان در محيط كارى، انضباط، وظيفهشناسى و تعهد دارند و نيمى از مديران سطح بالاى سازمانها از پرسنل زن راضىتر از پرسنل مرد هستند.4
حال بايد ديد با وجود شايستگىها واستعداد زنان، علل و موانع عدم ارتقاء شغلى زنان به خصوص در عرصههاى مديريتى چيست؟
چالشها و موانع مديريت زنان
بنابر نظر برخى، در سراسر دنيا، دستاوردهاى تحقيقاتى بر اين نكته تأكيد دارند كه وجود «سقف شيشهاى» مانع رسيدن زنان به مشاغل بالاى مديريتى در سازمانها و مؤسسات مىشود. لازم به ذكر است كه واژه «سقف شيشهاى» اولين بار، در سال 1970 م، در آمريكا، بكار رفت. اين واژه براى توصيف موانع نامرئى مصنوعى كه مانع رسيدن زنان به مشاغل بالاى مديريتى مىشوند، استفاده مىشود. بر اساس گزارش اخير دفتر بين المللى كار، اين اصطلاح، توصيف مناسبى براى معضل زنان مىباشد كه با وجود پيشرفتهاى اخير هنوز اين سقف شيشهاى شكسته نشده است. 5
البته، اين مطلب نشانگر آن است كه جامعه غرب، بعد از طرح شعار تساوى حقوق زن و مرد، قادر نيست اين شعار را خود، عملى سازد. به همين دليل نتوانسته است راهى براى توزيع عادلانه مشاغل مديريتى، بيابد.
اما آن چه مسلم است، وجود موانع اجتماعى و فرهنگى، مهمترين عامل عدم دستيابى زنان به مشاغل مديريتى است.
نگرشهاى اجتماعى و ديد نادرست جامعه نسبت به عدم كارآيى زن، در پست مديريت، موجب گرديده تا زنان با وجود توانايى و با توجه به تحصيلات عالى، نتوانند سهم قابل توجهى را در مديريت سازمانها و مؤسسات دولتى و غير دولتى داشته باشند.
البته مسلم است كه زن، قبل از هر شغل و سمتى، عهده دار وظايف خانه دارى و مديريت خانواده و پرورش فرزندان مىباشد. ليك اين مسأله، نمىتواند مانعى جدى براى پيشرفت و ارتقاء شغلى زنان باشد. هر چند برخى هنوز بر اين باورند كه زن نمىتواند در كنار مسؤوليتهايش به عنوان يك زن، مدير لايق و كارايى در جامعه باشد، و اين تلقى ناصحيح، در بسيارى از موارد، تأثير مستقيم بر شخصيت زن داشته، موجب عدم اعتماد به نفس در زنان در مورد توانايىشان براى مسؤوليت پذيرى گرديده است.
راهكارهاى رفع موانع مديريت زنان
از آن جا كه زنان نيمى از سرمايههاى انسانى جهان محسوب مىگردند، بايد از تخصص و دانش آنان به بهترين وجه استفاده نمود و به آنان اجازه داد تا توانايىهاى خويش را بروز و ظهور دهند، تا جامعه هر چه سريعتر مراحل رشد و توسعه را بپيمايد.
همانگونه كه بيان گرديد، مديريت بانوان يكى از مسائلى است كه موانع زيادى را پيش رو داشته، و هنوز نتوانسته است جاى خود را آن چنان كه بايد در جامعه باز نمايد. لذا براى رفع يا كاهش اين موانع، انجام اقدامات آموزشى و حمايتى زير ضرورى به نظر مىرسد:
1- آگاهى دادن به جامعه، در رابطه با توانايى و شايستگى بانوان، براى اداره بخشى از امور جامعه، يكى از اساسىترين مطالبى است كه در اين راستا بايد به آن توجه و اقبال نمود.
2- آموزش اين مسأله كه در برخى موارد، مديريت زنان لازم و ضرورى به نظر مىرسد؛ خصوصاً در امورى كه مربوط به خود بانوان مىگردد.
3- تبيين اين مطلب كه زن مىتواند همگام با مديريت منزل و رسيدگى به امور خانه، در بيرون نيز نقشى مفيد و شايسته بر عهده گيرد، و اين دو امر هيچ منافاتى با يكديگر نخواهند داشت.
4- نكته مهم ديگر اين كه مردان بايد نقش حامى را براى زن ايفاء نمايند تا زن تحصيل كرده و فعال، بتواند به ارتقاء شغلى دست يافته، و به وسيله آن به رشد و تعالى جامعه مدد رساند؛ زيرا همان گونه كه مديران موفقِ مرد را، زنانى فداكار پشتيبانى و حمايت مىنمايند، زنان نيز براى كسب موفقيت، نياز به هميارى و حمايت مردان دارند.
5- حمايت دولت از زنان جهت ارتقاء آنان در سطوح مديريتى را مىتوان از راهكارهاى ديگر براى رفع موانع مديريت زنان دانست. اگر دولت از زنان لايق و كارا حمايت نمايد و جايگاه شايسته ايشان را به آنان تفويض نمايد، زنان با بهرهگيرى از نيرو و استعدادهاى خويش، و با مديريت صحيح، مىتوانند نقش مهم و به سزايى در توسعه و كمال جامعه داشته باشند.
پىنوشتها:
1- آيت الله جوادى آملى، زن در آينه جلال و جمال، ص 401.
2- سيد محمد رضا علويون، كار زنان در حقوق ايران و بين الملل، ص 153.
3- مركز امور مشاركت زنان رياست جمهورى، زنان، توسعه و تعدد نقشها، ص 72.
4- ر.ك: دكتر خديجه سفيرى، جامعهشناسى اشتغال زنان، ص 91.
5- سيد محمد رضا علويون، همان ، ص 150.