وارن ادوارد بافت

وارن ادوارد بافت در 30 اوت 1930 در اوماها نبرسکا امریکا متولد شده است. او یکی از موفق ترین سرمایگذاران جهان می باشد، وی دارای اکثریت سهام شرکت برکشایر هاتاوی می باشد که علاوه بر  آن رئیس و مدیر عامل این شرکت می باشد. وی جزو ثروتمند ترین افراد جهان می باشد که در سال 2009 فرد دوم و در سال 2010 فرد سوم جهان معرفی شد. به وی نیز لقب باهوش اوماها و دانشمند اوماها را نیز داده اند.
بافت دومین فرزند از سه فرزند و تنها فرزند پسر تاجر و سیاستمدار، هاروارد بافت و همسرش لیلا می باشد. وارن تحصیلات خود را در دبستان رز هیل در اوماها آغاز کرد. در سال 1942 پدر وی در انتخابات کنگره آمریکا انتخاب شد و به همین منظور وارن به همراه خانواده خود به واشنگتن دی سی نقل مکان کردند و وی دوران راهنمایی خود را در مدرسه آلیس دیل گذراند و سپس در دبیرستان وودرو ویلسون فارغ التحصیل شد.
وی از کودکی علاقه به جمع کردن و نگهداری پول داشت، او با رفتن به درب خانه ها و فروش آدامس، نوشابه کوکا کولا و مجلات هفتگی شروع کرد و برای مدتی نیز در مغازه پدربزرگش کار کرد. وی اولین سهام خود و خواهرش را در سن 10 سالگی در بازار بورس نیو یورک خریداری کرد و سپس در دوران دبیرستان یک مزرعه نیز خریداری کرد. بافت در سال 1947 وارد کالج وارتون از دانشگاه پنسیلوانیا شد و پس از دو سال به دانشگاه نبرسکا لینکون منتقل شد و در سال 1950 در سن 19 سالگی در رشته اقتصاد مقطع کارشناسی را به پایان رساند.  سپس برای تکمیل تحصیلات خود به دانشکده بازرگانی کلمبیا وارد شد و از دو استاد شناخته شده در تحلیل اوراق بهادار، بنجامین گراهام و دیوید داد استفاده برد و در سال 1951 در مقطع کارشناسی ارشد در رشته اقتصاد فارغ التحصیل شد. به گفته خودش : من 15 درصد فیشرم و 85 درصد گراهام.
بافت  از سال 1951 تا 1954 در شرکت بافت – فالک به عنوان فروشنده سرمایه گذار شروع به کار کرد. از سال 1954 تا 56 به عنوان تحلیلگر اوراق بهادار در شرکت گراهام نیومن فعالیت کرد. از 1956 تا 69 به عنوان شریک عمومی با شرکت بافت همکاری کرد و از سال 1970 تا حال به عنوان رئیس برکشایر هاتاوی در فعالیت است.
در 1950 زمانی که تنها 20 سال سن داشت بافت 9,800 $ سرمایه داشت . پس از فارغ التحصیلی از کلمبیا خواست در وال استریت شروع به کار کند در حالی که هم پدرش و هم گراهام با این کار موافق نبودند و او خواست که بدون دستمزد نزد گراهام کار کند که او نپذیرفت.
بافت به اوماها برگشت و به عنوان دلال سهام در شرکت ها کار کرد و در دانشگاه تبرسکا اوماها شروع به تدریس کرد در حالی که میانگین سن کلاس دو برابر سن خودش بود. در سال 1952 بافت با سوزان تامپسون ازدواج کرد و سال بعد صاحب یک فرزند شدند که نام سوزان آلیس رو بر او گذاشتند. در 1954 او همکاری اش را با بنجامین گراهام شروع کرد و حقوقش 12 هزار دلار در سال بود. در همان سال دومین فرزندش هاوارد گراهام بافت به دنیا آمد و در سال 1956 گراهام بازنشسته شد و همکاری این دو نفر نیز به پایان رسید که در این زمان سرمایه بافت 174 هزار دلار بود و شرکت همکاری خود را شروع کرد. در 1957 با سه شرکت همکاری می کرد. در سال 1958 سومین فرزندش، پیتر آندرو بافت نیز به دنیا آمد و مشارکتش نیز به پنج رسید. و در 1960 این مشارکت به هفت رسید.
در 1962 بافت به یک میلیونر تبدیل شد زیرا سرمایه شرکتش به 7 میلیون رسیده بود که از این مقدار یک میلیون آن به بافت می رسید. که از آن پس بافت تصمیم گرفت تمام مشارکت های خود را در قالب یک شرکت جمع کند تا بتواند کنترل دقیق تری بر روی آن ها داشته باشد و این باعث به وجود آمدن برکشایر هاتاوی شد که در سال 1973 او در صدد گرفتن سهامی از شرکت واشنگتن پست شد و به همین منظور با کاترین گراهام دوستی نزدیکی را آغاز کرد، کسی که عضو هیئت مدیره و کنترل کننده شرکت بود. در سال 1979 نیز سعی در به دست آوردن سهام ای بی سی نمود.
در سال 1990 او به یک بیلیونر تبدیل شد زمانی که به فروش مقداری از سهام برکشایر هاتاوی پرداخت.
در سال 2004 همسر اول وی مرد و در سال 2006 او با آستریت منکس ازدواج کرد.
در همان سال وی تصمیم گرفت که مقدار زیادی از ثروت خود را به بنیاد خیریه بیل و ملیندا گیتس تقدیم کند که این مقدار حدود 83 درصد از دارایی وی معادل 30 میلیارد دلار است که اهدا شد به بنیاد و این بزرگترین اهدای دارایی در امریکا لقب گرفت.
در سال 2007 نام وی به عنوان 100 فرد پر نفوذ جهان در مجله تایمز به چاپ رسید. وی در دوران انتخابات آمریکا به حمایت از باراک اوباما پرداخت و از حامیان اصلی وی بود.
ایشان مانند گراهام به عدم امكان پیش بینی آینده معتقد است و حتی قیمت سهام را نیز بررسی نمی كنند زیرا به اعتقاد وی قیمت سهم شاخص گول زننده ای است و معیار خوبی برای انتخاب سهم مناسب نیست. نكات اصلی سرمایه گذاری ایشان عبارتند از:

• قیمت سهام را در بازار دنبال نكنید و به جای پیش بینی تغییرات بازار بر روی تك تك شركتها و ارزش آن ها كار كنید
• در مورد خرید سهام همان قدر وسواس داشته باشید كه در مورد كسب و كار خود دارید. در محدوده های كاری خود سهم خریده و در مورد سرمایه گذاری خویش دانش كافی داشته باشید.
• پس از انتخاب سهم مناسب باید آن را در شرایط خوب و بد حفظ كنید. در بلند مدت شركت های خوب برنده اند و شركت های بد از بازار خارج می شوند.
• شركت های خوب را در قیمت های پایین بخرید.
• شركت خوب، شركتی است كه از خصوصیات زیر برخوردار باشد:
*دارای مدیریتی خوب باشد
*بیش از حد نیاز وجه نقد به دست آورده و آن را به روشی مناسب مصرف كند. یعنی یا آن را در فعالیت های سودده سرمایه گذاری كند و یا به صورت سود نقدی و یا بازخرید سهام به سرمایه گذاران خود دهد. با بررسی بازده سرمایه گذاری هر شركت می توان عاقلانه بودن مصرف وجه نقد در آن را بررسی نمود.
*دارای حاشیه سود بالا هستند
*ارزش بازار آن بیش از سودشان افزایش می یابد.
• قیمت خرید خوب زمانی است كه قیمت سهم پایین تر از ارزش دفتری باشد (استفاده ی مستقیم از نظریه گراهام).
• سبد خود را به چند سهم خوب محدود كنید.
• تحقیقات خود را به طور مناسب و روشن انجام داده و تحت تاثیر تفكرات دیگران قرار نگیرید.
در آخر جای دارد که دو قانون وارن بافت را که به روسای شرکت خود می کند را اینجا ذکر کنم،
اول پول سهامدارانتان را نسوزانید.
دوم قانون اول را فراموش نکنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *