پیش گفتار محقق
من در این تحقیق می خواهم حدود 45 ویژگی مدیریت ورهبری موفق را معرفی نموده . گزیده ای درباره ی آن توضیح داده ومثال هایی از شخصیت های برجسته رهبران موفق بزنم امیدوارم حداقل از این موارد معرفی شده نیمی را در زندگی روزمره
استفاده نموده تا بتوانیم به بهترین نحو برزمان مدیریت کنیم.
یزدانی / پاییز 89
اهداف نویسنده :
معرفی اسم کتاب : مشت آهنین دردستکش مخملی یعنی چه؟( یعنی یک رهبر موفق شخصی است که در کنار درشت خویی ,نرم خویی نیز داشته باشد یعنی تعادل برقرار کند .
اهداف رهبری خوب : ( مثال فرمانروایی پدر ( هاروکاجی) وپسر( کن شین) نتیجه دگرگونی در نوک هرم قدرت یک مجموعه را به نابسامانی می کشاند .
شناخت مسئولیت: رهبر به مسئولییتی که بردوش دارد آگاه باشد به بررسی رفتار خود بپردازد .
معرفی سرفصل ها :
مشت آهنین در دستکش مخملی گفتن آنچه که باید گفته شود خشم مثبت
دشمنان خود را احترام بگذاریم جان خود را وقف کنیم محرک ذهنی برای دعا
قصد خود را آشکار سازید کیفیت ونه کمیت آمادگی برای پذیرش هر خطری
بیمناک نشوید رفتار عادلانه با سرشت انسان چنگ نکنید
به خرده گیری گوش فرا ندهید سپاسگذاری کنید احساسهای درونی
از قدرتهای برتر به سوی خود یاری بجویید بهترین را درخواست کنید هرگز نومید نشوید
گستاخ وبی پروا باشید چه کسی را باید سرزنش کرد فروتن باشید
تعیین مسئولیت آگاهی بر آنچه بعد می آید یک قانون برای همه
نیاز به درستی وکمال بلند پرواز باشید هرگز از اندیشیدن باز نمانید
اطمینان بیش از اندازه هرگز نومید نشوید استقلال عمل را بپروارنید
امور را همانگونه که هستند ببینید باور داشتن محدودیت های خود را بشناسید
احساس ماموریت باز پرسی از خویش آماده شنیدن باشید
مشت آهنین در دستکش مخملی
برای فرمانروایی خوب یک کشور یک رهبر باید هم با اقتدار عمل کند وهم مهربان باشد اگر شما هرگز اقتدار خود را بکار نبرید وهمواره مهربان باشیدآنگاه به گونه ای که کودکان لوس ونافرمان درسهای خود را نخواهند اموخت زیر دستان شما به خوبی وظیفه های خود را بجا نخواهند اورد با این همه اگه شما پیوسته اقتدار خود را بکار گیرید وهمواره خشونت نمایید شاید برای مدتی کامیاب وکامروا باشید ولی سرانجام کارها به سامان نخواهدرسید زیرا انسانی که زیر دست شما کار می کند هرگز از بودن با شما احساس ارامش نمی کندآن یک گفته خردمندانه است درشت خویی ونرم خویی با خشونت ومهربانی سرزنش وستودن برابر است هر دو ضرورند ولی باید به درستی متعادل گردند اگر همواره زیر دستان خود را بستایید انسان به خود رضایی گرایش می یابدو پرورده نخواهد شد از سوی دیگر اگر شما همواره به سرزنش زیر دستانتان بپردازید انان از گفت گو با شما درباره اندیشه های تازه خویش نا خشنود خواهند بو د وگرایش می یابند تا جدا از شمابه کار بپردازند وتظاهر به پیروی از دستورهای شما نمایند در عملرهبرانی هستند که با مهربانی زیر دستان نیز به بهترین نحو عمل می کنند ونتیجه نیکو جاصل می گردد به گونه ای به زیر دستانمی آموزند که مشتی آهنین در دستکش مخولی دارند مهمترین وظیفه رهبری برقراری تعادل بین درشت خویی ونرم خویی در رسیدن به غایت می باشددر یک موقعیت پس از نبردکه با بزرگان بین دوقبیله در ژاپن صورت گرفت یک قبیله از فرستادن نمک به قبیله مجاور صرفه نظر کرده ومردم آن به سختی افتادن هنگامیکه خبر به رئیس قبیله رسید این شیوه را ناپسند دانسته و با ارسال نامه ای گفت: پیروزی یا شکست در میدان جنگ می باشد وتا هر اندازه که نمک نیاز دارید برای شما خواهم فرستاد او یک فرمانده تمام عیار بود در میدان جنگ به دلیری وشهامتش نامی پر اوازه داشت ودر تاریخ هوادار وستایشگرش زیاد- به طور معمول گمان چنین می رود که انسان از ناتوانی ورنج دشمن خویش شادمان می شود وحتی فرصت را برای تاخت به دشمن مغتنم اما این رئیس خلاف این اندیشه عمل می کرد یک رهبر باید بکوشد منصفانه وبا کرامت بسیار رفتار کند ودشمنان خود را حرمتگذارد باید منصف وبی طرف باشد.
جان خود را وقف کنید( یک رهبر باید توانایی وقف کردن زندگی خود را در راه انجام دادن وظیفه داشته باشد )تنها زمانی که به طور کامل آماده باشید خودرا وقف چیزی نمایید دلری لازم را برای چیره شدن بر هر دشواری را برانگیزید بیشترین مردم اما از فکر فدا کردن جان خویش نا ارام می شوند ولی باید در این باره به شیوه ی دیگر اندیشید هر گاه از این منطق پیروی کنید وقف کردن جان خود برای موضوعی که برراستی برای شما مهم است کار دشواری نخواهد بود هررهبری باید تا اندازه ای به این شیوه بیندیشد .
محرک ذهنی برای دعا( یک رهبر باید چنان فروتن باشد که به یاری الهی بیفتد )
سالها پیش از روی کار امدن سارانوگو. مصیبت ها وبحران های سختی پدید امد دولت ها فاسد بودند نظم وقانون شکسته شد نرخ ها سیر صعودی پیمودبرای جمع وجور کردن اوضاع سارانوگو طرحی به منظور اصلاح ریشه ایدولت فراهم امد او چنان به این طرح سر سپرده بود که حاضر بود جان خودرا در راه ان فدا کند فروتنی وصمیمیت او را یاری داد تا به نتیجه های برجستهای دست یابد- ما باید بپذیریم که لحظاتی وجود دارد که ما به ناتوانی می رسیموباید به جست وجوی یاری الهی بیفتیم ما نیز باید توجا داشته باشیم که یاریدرست به همانگونه ای که ما انتظار داریم نمی باشد در این حالت دعا کردن به صورت طبیعی فرا می رسد که در غالب یک دعای انتظار یا تنها در شکل یک امید گرم به این که کارها به شکل دلخواه پیش خواهد رفت تجلی می نماید در هر حال دعای یک رهبر نماید تنها برای خویش باشد بلکه باید برای مردمش وخیر عمومی دعا کند در این حالت ارزش دعا جلوه گر می یابد.
قصد خود را اشکار سازید ( یک رهبر همواره مقاصد خود را برای اطرافیان روشن سازد)
سالها پیش برای لویی هیرو در اداره قلمرو خلا ایجاد شد وسخت در مضیقه مالی قرار داشت نخست خویشاوندان خود را فرا خواند وگفت امروز مسئولیت من سنگین است وباید از هم اکنون یک زندگی بسیار کم هزینه را در پیش گیریم ولی نمی توانم این سختی را بر خانواده ام روا دارم اکنون من همسرم را طلاق می دهم پسرانم را ازارث محروم می دارم وخویشاوندان را از خود دور می سازم تا بتوانم کار سنگین اداره قلمرو را به انجام برسانم در پاسخ خانواده وخویشاوندان گفتند مانیز با تو هستیم وهر کاری که بگویی انجام خواهیم داد سپس با نفوذ ترین رعایارا جهت همکاری برای اصلاح امور مالی فراخواند واز شهروندان برجسته سرآمد در خواست کرد تا موقتا مطالبه طلب های معوقه خود را به تعویق بیندازند واز دریافت مالیات های سنگین خودداری کنند وبا روش عادلانه ویکرنگی برای شهروندان امور مالی قلمرو به حالت عادی بازگردید برای هدایت یک جامعه یا اداره باید جرات گفتن واقعیت را داشت وموضوع بحران آمیز را برای کلیه زیر دستان روشن کرد تا با یاری یکدیگر بتوانیم جامعه را هدایت کنیم.
خویشتن داری کردن (یک رهبر باید بداند چه زمانی به انتظار فرصت باشد )
دلیری همواره پسند خاطره است با سرافرازی وسرآمد وارد میدان نبرد شدن صد بهتراز از جنگ گریختن است در حالی که جنگیدن به موقع دلیری می طلبد از جنگ پرهیز کردن ودر انتظار فرصت نشستن دلیری واقعی می خواهد یک رهبر نیاز به صبر واقعی دارد اگر شما نتوانید از تسلط احساسات شخصی خود پرهیز کنید اگر نتوانید خورده گیری وتحقیر را تحمل کنید وهمیشه درانتظار فرصت مناسب بمانید هرگزمدیری به واقع خوب نخواهید بود.
جلب اعتماد کردن ( یک رهبر باید پای قول خود بایستد )
هنگامی که کار بزرگی را شروع می کنید اعتماد یک عامل مهم است اگر اعتماد افراد را به خود جلب کنید انگاه کار ها برای شما اسان می شود اعتماد می توان یک نیروی ناپیدا یا یک سرمایه نا محسوس به نظر اوردیک رهبر باید اعتماد دیگران را به خود جلب کند مردم از کسی که به وی اعتماد نداشته باشد دوری می گزیند ووفاداری خود را به کسی که مورد اعتمادشان باشد استوار می دانند سالها وقت می گیرد تا بتوان شهرت واوازه قابل اعتماد در میان مردم بدست اورد از سوی دیگر به اسانی نیز از دست می رود حتی اگر با سالها زحمت صادقانه اعتماد مردم را به خود جلب کرده باشی با یک دروغ می توانی شهرت واوازه را نابود کنیم .
کار خود را دوست بدارید( یک رهبر اگر از کارش خشنودی برنگیرد برای کارش نامتناسب است )
کار شما هر چه می خواهد باشد بسیار مهم است که ان رادوست بدارید اگر کارتان را دوست نداشته باشیددیگر مهم نیست چه میزان وقت صرف نمایید این سخن برای رهبران نیز درست است به راستی بسیار مهم است که شما کار خود را بسیار دوست بدارید اگه شما یک سیاست مدار باشید باید دانش سیاست را دوست بدارید در کل سرنوشت یک رهبر سرنوشت شادی نیست به کارگرفتن افراد همواره دشواری ها ونگرانی هایی را پدید می اورد تا زمانی که همه به آنچه شمامی گویید با دقت گوش فرا می دهند وبا دقت همان چیزی را انجام می دهند که شما می خواهید همه چیز خوب وخوش است ولی همیشه چنین نیست وهمه بدان شیوه رفتار نمی کنند همین تنها کفایت دارد تا شما را خسته ودر مانده کند هر کس که از چنین چیزها بترسد هرگز رهبر نخواهد شد هر رهبری باید کارش را دوست بدارد گرچه کارش به نظر دیگران بسیار دشوار جلوه کند .
هرگز نومید نشوید: ( تا زمانی که بخت کامیابی هست یک رهبر دست از تلاش بر نمی دارد)
اگر شما برای خود هدفی برپاداشتید وبرای دست یابی به آن کار را اغاز کردید نباید به هیچ دلیل کاررا رها کنید هرگاه به مانعی برخوردید اگر چنان ترسو باشید که یک یا دو شکست وناکامی شما راازراه به در کند هرگز به راستی کاری انجام نخواهید داد دنیا پیوسته در دگرگونی است حتی اگر یک بار شکست خوردید امیدرا از دست ندهید در حالی که سخت می کوشید صبر وشکیبایی واستواری کاررا دنبال کنید موقعیت می تواند به سود شما تغییر کند ودرهای تازه ای به رویتان باز گردد هدف را مشخص نموده وتا زمانی که بخت کامیابی وجود دارد حتی اگر احتمال آن تنها یک درصد باشد نومید نشوید وکاررارها نسازید.
باز پرسی از خویش ( یک رهبر باید هر روز رفتار خویش را بازپرسی کند )
رفتار یک رهبر بسیار حیاتی است زیرا نقش مهمی در اینده ملیت ها داردوسرنوشت ملتهای زیادی را تعیین می نماید هر رهبر باید از راه بررسی سخت ومنظم از وجدان خویش بر ان شود که از لغزش بپرهیزد همواره از خود بپرسید ایا سیاستهای شما درست است ؟ هرگاه در ازمودن خود دچار تردید شدید از رای دیگران یاری بگیرید وگوش فرادادن به نظر دیگران وخود ازمایی می تواند لغزش های خود را به کمترین برسانید منصف بودن یک رهبر باید با دادن پاداش وکیفر بی طرف باشد کیفر وپاداش را باید بدون سستی بکار بست واین باید به تناسب عادلانه بکار گیرد اعمال پاداش وکیفر کار بسیار دشواری است میزان اندک ان بس اثر است در حالی که میزان بسیار ان نیز نتیجه عکس می دهد آ ن رهبری خوب است که می تواند تعادل درست را پیدا کند وباید بیاموزیم که احساسات شخصی خود را کنار بگذاریم.
بهترین را درخواست کنید( یک رهبر باید معیارهای سخت ودقیق برقرار سازد )
یک رهبر چاره ای ندارد از انکه به طور مطلق سخت گیر باشد او به امور عمومی می پردازد نه به امور خصوصی وباید برای مصلحت وخیر جامعه بپردازد نه برای صلاح خود همواره بر خود وبر کسانی که زیر فرماندهی شما هستند سخت گیر باشید ممکن است این سخن سخت وخشن باشد ولی برای به انجام رساندن کارهای یک رهبر باید احساسات شخصی را کنار گذاشت باید سخت گیر ولی عادل باشد هر اندازه که مقام بالا تر رود یک رهبر نباید احساس فروتنی را از خود دور سازد در واقع هر چه وی به جایگاه رفیع تر برسد ضروری تر ان است که وی فروتن بماند یک انسان فروتن احترام راستین دیگران را که با وی رویاروی می شود بر می انگیزد همگان احترام وادب وفروتنی بالا دستان را قدر شناس هستند وبه حرف هایش گوش فرا می دهند ومی توانند اطلاعات از منابع زیر دستان گرد اورند به گفته یکی از بزرگان هر چه خوشه برنج سنگین تر باشد خوشه افتاده تر است .
تعیین مسئولیت ( یک رهبر باید کارها را بر پایه ی توانایی افراد به انان واگذارد)
کاررا بایدبه بخشهای در خورهدایت واجرا تقسیم کنیم مسئولیت هر بخش را به فردی که شایسته است واگذارید وکارگردان را برانگیزید یا به روش منظم ومنطقی کار را صورت دهند یک نفر بهتنهایی می تواند به یک میزان کار به انجام رساند اگر شخصی بکوشد تا کاری فراتر از ظرفیت خود بر عهده گیرد به طور قطع شکست خواهد خورد کارها را براساس قابلیت افراد به انان واگذارید واگذاری مسئولیت مساوی تواناییهای موجود اشخاص یا گروهها در کارهاست.
امادگی برای پذیرش هر خطری ( یک رهبر باید در زمان بحران راسخ واستوار باشد )
سالیان قبل شوتی فرمانروای قصر بود که به محاصره در امده بود واب آن را قطع کرده بودند روحیه ی داخل قصر پایین بود نیرویی جهت باز بینی اوضاع قصرشوتی وارد شد گرچه ذخیره ی اب به راستی اندک بود ولی نیروی پادگان به گونه ای مصرف می کردند که این حقیقت پنهان ماند وبه قول فرمانده جنگجو هستیم وباید بنشینیم وتا مرگ به سراق ما بیاید اگه قرار است جان خود را از دست بدهیم بهتر است به شیوه ی رزم اوران مر گ با حرمت وشکوه را طلب کنیم بامداد بعد پیش از طلوع افتاب به دشمن حمله نمودند وبا استواری واقتدار انها را شکست دادند به این پیروزی تعلق در فراسوی عقل گویند .
رفتار عادلانه ( یک رهبر باید از رقابت بی اندازه پرهیز کند)
نزدیک به 2500 سال پیش مودسا خردمند فرزانه چینی چنین گفت چیزی که بیشترین زیان را در جهان پدید می اورد ان است که ملتی بر ملت دیگر حمله کند قبیله ای قبیله دیگر را تارخ کند وانسانی انسان دیگر را بکشد این حالت ناتوانی در محبت ورزیدن به یکدیگر پدید می اورد ما می دانیم که چون کشور خود را دوست بداریم ولی نحوه دوست داشتن کشور دیگر را دوست نداریم می دانیم چگونه خود را دوست بداریم ولی دیگران را درک نمی کنیم اگر اندرزمودسا به اجرا گذاشته می شد بی گمان هم اکنون در جهان زیبایی زندگی می کردیم ولی گردش امور این چنین نچرخید دو نوع رقابت دارین رقابت متناسب وبرازنده که از قوانین عدالت وانصاف پیروی کند چیز خوبی است وبه پیشرفت وبهتر شدن می انجامد رقابت بی اندازه که به قوانین اعتنایی ندارد ودر ان هر طرف می کوشد تا با بکار بردن قدرت بی رحمانه به دیگری چیره شود. این اندرز را به دل بپذیرید از رقابت بی اندازه بپرهیزید واز دستورهای نا عادلانه پیروی ننمایید.
سپاسگذاری کنید : ( یک رهبر باید همه ی کارهایی که انجام می شوند احساس ژرفی از سپاسگذاری داشته باشد.
شین راین بنیانگذار فرقه (جودو –شین ) از سرزمین پاک بودایی , مردی به راستی بزرگ بود با این همه او خود را شین نادان وکودن می نامید زیرا خود را گناهکاری غیر قابل اصلاح می پنداشت که نمی توانست بر تمایلات شیطانی خود چیره شود شین راین با روری زاسخ داشت که حتی گناهکارانی چون او می توانند از راه پیمان نخستین امیدابودا به رستگاری برسند وبه مردم اهمیت زمزمه کردن نام بودا را در سپاس قلبی برای رستگاریشان آموزش می داد .احساس سپاسگذاری در انسان بسیار مهم است هیچ کس نمی تواند تنها با هوش وعقل خود به طور کامل زندگی کند این همه منابع طبیعی فراوان را که برای بقا خود نیاز داریم ما پدید نیاورده ایم. هر کاری که فرد انجام می دهد به همکاری دیگران بستگی دارد. به سخن دیگر ما زندگی روزانه ی خود رابه برکات طبیعت وخیر اندیشی همنوعان خود مدیون هستیم.بیان سپاس گذاری بر ارزش کارها می افزاید اگر هدیه ی فردی را ناچیز بشمارید به ان ارزش بسیار خواهید داد ولی اگر از ان قدردانی کنید ارزش ان به نسبت افزوده خواهد شد.وقادر خواهید بود که از ان بهره ی بهتری به دست اورید به یاد بسپارید که یک قلب سپاسگذار می تواند سرب را به زر مبدل سازد.
هرگز از اندیشیدن باز نمانید ( ذهن یک رهبر باید همواره در کار باشد حتی زمانی که بدنش در ارمیدن باشد)
روزی به ارشمیدس ریاضی دان بزرگ یونانی دستور داده شد تا تاج زرینی را ازمایش کند ودریابد که ایا در میزان طلای آن تقلبی صورت گرفته یا نه چنین شایع بود که استادکاران سازنده تاج که ان را از شمس زر ساخته بودند درکار خود امانت را رعایت نکرده بودند. چون اجازه دست زدن به ترکیب تاج را نداده بودند و ازمایش آن دشوار بود ارشمیدس نمی دانست که چگونه باید کاررابه انجام رساند با این همه روزی که در گرمابه به درون منبع آب فرو رفت مشاهده کرد که اب از طرف آن به بیرون فرو می ریزد او دریافت که با این آزمایش می تواند به خالص بودن تاج پی ببرد با فروبردن تاج در درون ظرفی پر از اب میزان آب لبریز را می توان با وزن وحجم زرنابی که تاج به کار باید برده شود. مقایسه می نماید از شوق وذوق پی بردن به این موضوع برهنه از گرمابه بیرون دوید وفریاد زد (یافتم یافتم) واز این طریق توانست تقلبی بودن تاج را ثابت کند. ارشمیدس با شوقی بسیار به دنبال کشف حقیقت بود چنین می نماید که او حتی برای لحظه ای نمی توانست ذهن خود را از مساله ای که در پیش روی خود داشت دور سازد حتی زمانی که به گرمابه رفته بود تا بدن خود را آرامش دهد ذهنش از کار بازنمانده وآرام نداشت…
همکارانتان را باور داشته باشید (یک رهبر باید زیر دستانش را باور کند تا بیشترین کوشش آنان را آشکار سازد)
در هنر به کار گرفتن مردمان شگردهای بسیار است ولی مهم ترین آنها اعتماد ورزیدن وسپردن کار به انان است این روش زیر دستان را خوش می آید واین تنها راه تزریق احساس مسئولیت در انان است شخصی که به وی کاری با اعتماد واگذار شده است همه ی توان خویش را به کار خواهد برد وبهترین کوششهای خود را اشکار خواهد ساخت تا آن کار را به انجام برساند باید این حقیقت را بپذیریم که به مردم اعتماد کامل داشتن در زبان ساده باور داشتن فرد مهم ترین شرط موفقیت است. ایا این شخص می تواند به راستی از پس این کار براید ؟ نخست وپیش از هر چیز شما باید بکوشید تا یک پیوند بنیادی از اعتماد به مردم را پدید اورید تا زمانی که این پیوند پایدار است مردم خواهند پذیرفت که انگیزه ها ومحرک های شما خوبند واعتمادشان را به شما حفظ خواهند کرد حتی اگر موقعیت هایی پدید آید که ایمان آنان به شما بواقع توجیه پذیر نباشد.
هیچ چیز را به بخت وانگذارید ( یک رهبر خوب به یاد می اورد آنان را که به خود یاری می دهند یاری می رساند)
همه ی ما هنگامی که با هرگونه ناکامی رویارو می شویم گرایش به آن داریم تا تقصیر را به گردن بخت به بگذاریم این همیشه چنین بوده است همانگونه که مثلهایی هم وجود دارد که پیروزی یا شکست را به سرنوشت شوم نسبت می دهند.اوضاع واحوال برای رهبر روزگار کنونی چندان متفاوت نیست بازرگانان به عنوان یک نمونه گرایش به آن دارند که سودآوری را به نوعی ار بخت وافبال وابسته سازند در حالی که ای موضوع تا میزانی درست است ولی من بر این باورم که اگر شما نگرشی مناسب نسبت به کسب وکار اتخاذ کنید وشرکت خود را به شیوه ای مناسب اداره کنید وکوشش لازم در ان بکار گیرید آنگاه آن کسب وکار در حالی رشد می کند سرچشمه سودی پایدار خواهد بود بدون آنکه به پستی وبلندی های سرنوشت مربوط باشد.ولازم بذکر است پیش از آنکه کارها را به تقدیر واگذاریم ما حود باید آنچه را که از دست ما انسانها بر می آد به انجام برسانیم به عنوان یک رهبر شما نمی توانید تنها آرام بنشینید وکارها را به دست بخت رها کنید.
زمان عقب نشینی را بدانید (یک رهبر به یاد می سپارد که زمانی برای پیشرفت وزمانی برای عقب کشیدن مناسب است)
بنیانهای ژاپن امروزین بیش ازیکصدسال پیش درزمان (بازیافت می جی )نهاده شده اند در راه متمرکز کردن قدرت در دست امپراتور بسیاری از مردم جان باختندولی شگفتی انگیز می بود اگر برخاستن ژاپن به عنوان یک ملت امروزین با نوعی از تعارض وجان بازی همراه نمی شد . به راستی این انتقال در اوضاع و احوالی که وجود داشت به نسبت آرام صورت گرفت اگر این آرامش نبود ملت می توانست به دو دسته تقسیم شود وجنگی داخلی پدید اید. بیم آن نیز بود که ژاپن امکان داشت به صورت یک مستعمره ی غرب در اید. در میان بسیاری از دگر گونیهای به یاد ماندنی که در آن رخ دادند. یکی از بر جسته ترین ها بازگشت زمین , قدرت واختیار مردم به دست امپراتور بود که برای زمانی پس دراز به گونه ای استوار در چنگ شوگونی بود در کل انتقال قدرت اجرایی و انتقال از فئودالیسم به مردم سالاری به طور کامل صلح امیز به انجام رسید. که این در تاریخ جهان بسیار نا معمول بود.
اصولی رفتار کردن ( یک رهبر ثابت قدم همواره احترام دیگران را بر می انگیزد)
این سخن در قلمرو کسب وکار وسیاست نیز درست است. کسب وکار اغلب به صورت یک بازی راهبردی شناخته می شود که در آن پاره ای از تدبیر های نظامی ضرورت دارد ولی در چنین اوضاعی شما نمی توانید به هنگام ضرورت چنین تدبیرهایی را بکار گیرید وهمچنین ناتوان خواهید بود که با همکاران بازرگانی خود یک پیوند مبتنی بر تفاهم واقعی برقرار کنید. اگر شما بکلی با تدبیرهای نظامی ونیرنگ کار کنید نخواهید توانست در لاند مدت در میان گروه همکاران خود اعتماد را بپرورانید.این سخن دربار هی سیاست هم درست است سرانجام شما نیاز به توضیح صادقانه ی امور دارید. اگر شما به چاپلوسی مردم بپردازید وبه ایشان تنها چیزهایی را بگویید که میل به شنیدن آنها دارند می توانید به طور موقت شهرت ومحبوبیت ب هدست آورید ولی نخواهید توانست در زمانی که مردم بیشترین نیاز را به کمک دارند به آنان یاری بدهید.
قدرت ترغیب ( یک رهبر خوب باید بداند چگونه مردم را به هدف خویش دلبسته کند)
به عنوان یک رهبر هرگاه کار بزرگی را آغاز می کنید به طور طبیعی شما باید گروه بزرگی از مردم را بکار گیرید و آنان ر ابر انگیزید بسیار ضروری است که این افراد با شیوه ی تفکر شما همراه گردند وبا شما موافقت کنند. برای ترغیب مردم به پذیرش راهی که در پیش دارید اگر این اصول درست نباشد بر انگیختن مردم ر ابسیار دشوار خواهید یافت حتی اگر اندیشه یاطرح شما بسیار خوب باشد ب هضرورت نباید انتظار داشت مردم آن را خواهند پذیرفت وبا شما صددرصد همراهی خواهند کرد اگر شما شیفته ی اندیشه های خود شوید و کوشش کنید تا آرای خود را بر آنان تحمیل کنید به جای آنکه ایشان را بر انگیزید و راغب سازید به نتیجه های معکوس دست خواهید یافت و آنان به مخالفت با شما خواهند پرداخت.رهبری که از قدرت ترغیب بی بهره باشد در راهبری وبر انگیختن آنانی که زیر فرمایش هستند درس آموزنده برای همه ی مردمان است.
درنگ نکنید: ( یک رهبر باید در زمان بحران بی درنگ به عمل بپردازد)
از دیر باز گفته شده است که عمل سریع راز جنگیدن است گفته ی دیگر چنین است آن که نخست آید نخست پذیرایی می شود در بعضی از حالتها سرعت در بهره گرفتن از یک امتیاز آنی زود گذر تفاوت میان پیروزی وشکست را پدید می اورد درنگ کردن فرصت رابرباد می دهد برای یک رهبر نظامی قاطعیت وعمل سریع حیاتی به شمار می آیند . ای نسخن درباره ی اداره کردن یک کشور یاشرکت همان قدر درست است که درباره ی دنبال کردن جنگ صادق است هم در سیاست هم در کسب وکار موقعیتها می توانند در هر دقیقه بطور کامل دگرگون شوند یک روز تاخیرمی تواند به یک سال تاخیر بینجامد یک رهبر نباید هرگز تصمیم گیری یا به اجرا گذاشتن تصمیمها را به تاخیر اندازد.
البته برخی از امور راباید با احتیاط بسیار اداره کرد ونیاز به ان دارد که پیش از هر گونه تصمیم گیری بررسی ومشاوره دقیقی درباره ی آن صورت گیرد. ولی بکلی ضروری است که یک رهبر بتواند در زمان بحران تصمیم گیری کرده وبه سرعت عمل کند.
درقلب کارها جای داشتن
( یک رهبر باید در ستاد مرکزی استقرار یابد واجازه دهد زیر دستانش در مناطق اجرایی به سرپرستی بپردازد)
در برخی موقعیتها فرمانده باید ابتکار عمل را در دست گیرد ودر خط مقدم جبهه بجنگد با این همه به عنوان یک دستور کلی گمان دارم کارها بهتر وبا سرعت بیشتر پیش خواهد رفت اگر رهبر در جای خود بماند وزیر دستانش را برای پرداختن به امور بیرونی روانه کند گفته می شود که رهبر بزرگ چین (( مااوتسونگ))تنها یک بار در جوانی به بیرون از چین سفر کرد و پس از آن هرگز چین را ترک نکرداین نخست وزیر چین چوانلای ووزیرانش بودند که از سوی ملت چین به خارج سفر می کردند.
این روزها ما از همه گونه وسایل راحتی جدید برخورداریم . رئیس یک شرکت می تواند در دفتر مرکزی خود بماند . ودر همان حال با شرکتهای تابعه وشعبهای خود در سراسر جهان در تماس باشد یک رهبر باید اماده باشد تا در زمان بحران به منطقه برود ولی به طور کلی او باید در محل کار خود بماند واجازه دهد زیر دستان کارهای خارجی را سرپرستی وهدایت کنند.
فرمان آتش(یک رهبر باید همواره سررشته ی کارها را در دست داشته باشد)
برپایه ی تعریفی که از یک رهبر می شود او باید همواره مستقل وآزاد باشد و از خط جبهه نیروهای خود را هدایت کند شما باید اطمینان پیدا کنید که پیش از گوش دادن به سخن واندرز دیگران یا بهره گرفتن از قدرتهای راز آمیز اختیار کامل موقعیت را در دست داشته باشید تنها درآن وضع می توانید این پشتیبانیها را به بهترین صورت به سود خود بگردانید.به یاد داشته باشید که اگر طرحی از خود نداشته باشید ودر کل به اندیشه ی دیگران و به قدرتهای راز آمیز تکیه کنید آنگاه شما دیگر یک رهبر به شمار نمی آیید.
خیر ومصلحت بزرگ تر(یک رهبر باید فراسوی تفاوت آرای کوچک بیندیشد)
اگر نیروهای امپراتوری تنها در اندیشه ی تثبیت قدرت خویش بودند.واگرجنگ به صورت واقع پیش می امد پیش بینی نتیجه ی آن نا معلوم بود به عنوان یک رهبر شما باید از دل مشغولی به سودهای نزدیک وجزئیات کوچک پرهیز کنید وبه جای آن به چشم اندازی بلند وگسترده دست یابید هرگز از پرسیدن این پرسش که موضوعهای مهم کدامند خودداری نکنید وهمواره برآن باشید که کار درست را انجام دهید بکوشید تا کل موقعیت را در چشم اندازخود قرار دهید وآماده باشید برای خیر ومصلحت عمومی از اختلافهای کوچک چشم بپوشید.
یافتن مرد شایسته برای کار(یک رهبر در امور مربوط به کارکنان باید واقع بین باشد)
مردم دارای استعداد ها وتواناییهای متفاوتند هنگامی که به فردی کار درست وسزاوار وی داده می شود فرصت آن فراهم می آید تا وی تواناییهای ویژه ی خود ار به بهترین کاربرد بگذارد چنین سیاستی بیشترین بهره را از فرد می گیرد و اورا شادمان می سازد ولی این همه ی سودمندیهای آن نیست هنگامی که یک فرد در کارشایسته خود قرار می گیرد وظیفه های خود را کارآمد تر به انجام می رساند این به نوبه ی خود به دیگران یاری می دهد تا کارشان را بهتر انجام دهند وکارآرایی همه ی سازمان را بالا ببرند یک رهبر باید به دقت تواناییهای طبیعی هر عضو سازمان خود را بررسی کند وزیر نظر بگیرد وباید همواره دقیق باشد یک میخ گرد را در سوراخ گرد قرار دهد افزوده بر آن هر رهبری باید همواره از خود پرسش کند که آیا خود وی مرد شایسته ای برای آن کار است یا کس دیگری دارای شایستگی بیشتر از وی می باشد یک سرباز پیاده در کاری نا متناسب با ضعف کاردانیش زیان بسیاری نخواهد برد ولی اگر امیری در شغل نامتناسب قرار داده شود می تواند شکست همه ی لشگر را فراهم آورد یک رهبر باید همواره اطمینان پیدا کند که او و زیر دستانش مردمی برازنده برالی شغلی هستند که در اختیار دارند.