مدیریت و فرماندهی در اسلام2

خلاصه كتاب: بهرام رضایی- پیامبر اسلام مدیر و فرمانده بی نظیر: حتی آنها که اسلام را به عنوان یک آیین الهی و آسمانی نپذیرفته اند ،در این امر شک ندارند که پیامبر اسلام فرمانده بزرگی بود که پیروزی سربازانش را در کمترین مدت و با کمترین ضایعات تامین کرد و از نظر مدیریت آنچنان نیرومند بود که از یک جامعه نیمه وحشی تمدنی بزرگ بوجود آورد و از قبایل پراکنده عرب توانست تشکیل امتی بدهد .
نگاهی گذرا به زندگی پیامبر : یک نگاه گذرا به زندگی پیامبر ، بعد از بعثت ، نشان می دهد که زندگی پربارشان به دو دوره متمایز تقسیم می شود : الف ) دوران مکه (که دوران آمادگی و سازندگی بود) و ب)دوران مدینه (که دوران عمل و پیاده کردن برنامه ها بود)
مدیریت دقیق در تمام مراحل :بعد از ورود پیامبر به مدینه حوادثی رخ داد که هر یک چهره جدیدی از این مدیریت الهی بود ،به عنوان نمونه :
1) ارائه عدل اسلامی در آغاز ورود : مثلا به هنگام ورود به مدینه و استقبال پر شکوه مردم شهر و انتظار هریک ار آنها که پیامبر به خانه او وارد می شودبیم این می رفت که هرگونه ترجیح در میان افراد و قبایل ،وضع شکننده آغاز ورود را به هم بریزد ،پیامبر با یک فرمان الهی فرمود :شتر من دستوری دارد که خود اجرا خواهد کرد و شتر در کنار خانه ابوایوب انصاری به زمین نشست و مساله بدون کمترین ناراحتی پایان یافت .
2) عقد مواخات : جامعه کوچک اسلامی آن روزاز دو گروه مهاجران مکه و انصار مدینه تشکیل می شد و پیامبر باید آنها را دقیقا هماهنگ ساخته و سازماندهی کند و هرگونه اختلاف را برچیند ،در اینجا دست به یک اقدام بی سابقه و ابتکاری زد و  میان آنها دو به دو پیمان مواخات و برادری بست و از این طریق مشکل تنهایی و غربت مهاجران از یک سو و ناهماهنگی ها از سوی دیگر برچیده شد .
3) مسجد را به عنوان پایگاه عبادت و حکومت قرار داد : پیامبر قبل از هر کار به فرمان خداوند دست به ساختن مسجد زد ،مسجد ،تنها مرکز عبادت نبود ،بلکه مرکز تمام فعالیتهای فکری ،فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی مسلمانان و پایگاه اصلی حکومت بود .
4) پرهیز از جنگ در جبهه های مختلف : پیامبر همیشه سعی میکرد که در آن واحد خود را در دو یا چند جبهه درگیر نکند چرا که اگر دشمنان دست به دست هم میدادند غلبه بر آنها آسان نبود و این امر دقیقا با تدبیر صحیح و مدیریت الهی پیامبر ارتباط نزدیک داشت ،مدیریت پیامبر هم در صلح عجیب بود و هم در جنگ .
5)پیمان عدم تعرض
6) ارسال نامه برای سران کشورهای بزرگ
7)بیعت گرفتن در لحظات بحرانی
8)بینش دقیق پیامبر در آیین نبرد ، …

مسئولیتها و وظایف دهگانه یک مدیر و فرمانده :
1) تصمیم گیری : مدیر باید قبل از هرچیز برای وظایفی که به عهده او محول شده تصمیم گیری لازم را به عمل آوردو برای انجام این مقصد باید ازامور زیر کمک بگیرد :
الف )آگاهیها و تجربه های گذشته : هیچگاه اصرار به آزمودن آزموده ها و پیمودن راهی که نتیجه آن قبلا منفی بوده نداشته باشیم که در حدیث معروفی داریم : افراد با ایمان دوبار از یک سوراخ گزیده نمی شوند ، و امیر مومنان می فرماید :تجربیات علم ودانش جدیدی است .
ب) بهره گیری هرچه بیشتر از مشاوره : جالبترین تعبیر در این زمینه در کلام امیرمومنان وارد شده که می فرمایند : هیچ پشتیبانی همچون مشورت نیست و به این ترتیب انسان از طریق مشورت می تواند تمام ارزشهای فکری دیگران و تجربیات آنها را در اختیار خود قرار دهد .
2) برنامه ریزی : بعد از آنکه کلیات مساله در شورا برای مدیر روشن شد و به مرحله تصمیم گیری درامد ،برای تحقق بخشیدن و اجرای آن نیاز به برنامه ریزی است .اگر به داستان جنگ احزاب و مساله حفر آن خندق عظیم به گرد مدینه بیاندیشیم و مدیریت پیامبر اسلام را در این زمینه و کیفیت تقسیم کار را میان یارانش بنگریم ،به دقت و ظرافت در برنامه ریزی پیامبر پی میبریم .پیامبر شخصا برای تمام حرکتهای نظامی و غزوات اسلامی تمام مسائل را دقیقا زیر نظر میگرفت و برنامه ها را تنظیم می نمود و از این ریزه کاریها در زندگی پیشوایان بزرگ اسلام فراوان است .
3) سازماندهی : هدف از سازماندهی تقسیم کار در یک مجموعه است . در حالات پیامبر اسلام می خوانیم که حتی برای رساندن یک پیام میان اصحاب و یاران خود بررسی می کرد و کسی را برمی گزید که از همه شایسته تر برای ابلاغ آن پیام باشد . در غزوه خیبر هنگامی که دیگران از فتح نیرومندترین دژهای خیبر عاجز ماندند پیامبر پرچم را به دست علی (ع) داد و در همان روز دژ نیرومند یهود سقوط کرد . حدیثی از پیامبر داریم که می فرمایند : کسی که جماعتی را رهبری کند در حالی که در میان آنها فردی آگاهتر از او وجود داشته باشد پیوسته کار آن گروه رو به سقوط می رود .
4)ایجاد هماهنگی : مدیر در عین اینکه رابطه خود را با نفرات خویش باید حفظ کند نقش همهنگ کننده را هرگز نباید فراموش کند ، چرا که مفردات خوب هرگز ضامن پیروزی نیست بلکه یک ترکیب صحیح و هماهنگ همیشه پیروز است . همانطور که یک ناهماهنگی در لشکر اسلام در جنگ احد سبب شد که شکست سختی به لشکر اسلام وارد شود و ضایعاتی در حدود هفتاد شهید به بار آورد .
5) ایجاد انگیزه : ایجاد انگیزه یعنی ایجاد یک حرکت نیرومند درونی بر اساس بسیج تمام نیروهای نهفته در روح و جان انسانها . انگیزه به 3 نوع تقسیم می شود که شامل انگیزه های پنداری ،مادی و معنوی است .انگیزه های پنداری: یک مشت خیالات و خرافات و الفاظ  بی محتوا ممکن است عامل حرکت یک جامعه شود مثل جامعه بت پرستی . انگیزه های مادی : از آنجا که از یک واقعیت عینی مایه می گیرد اثری بیشتر و گسترده تر دارد اما با این حال هرگز عمیق نیست . اما انگیزه های معنوی که از روح ایمان به خدا و ارزشهای والای الهی سرچشمه می گیرد و پشتوانه ای همچون معاد و زندگی جاویدان پس از مرگ دارد قوی ترین و عمیق ترین انگیزه هاست .
6) چاره جویی در برابر حوادث پیش بینی نشده : مدیر نباید فکر کند که سازمان زیر نظرش همیشه سالم است زیرا به هنگام بروز حوادث ناگهانی به سر در گمی خطرناکی گرفتار می شود . در این گونه مواقع بسیار میشود که ایستادن در مقابل موج حادثه انسان را در هم میشکند ، کمی باید همراه موج حرکت کرد و سپس بر موج سوار شد و آن را مهار کرد .
7) بررسی عوامل ناکامی و بهره گیری از آنها : درست است که شکست ها گاهی بسیار گران تمام می شود ولی اگر از آن وسیله ای برای تجدیدنظر عمیق در برنامه ها و کشف مناطق آسیب پذیر ساخته شود نه تنها بهایی که برای آن پرداخت شده زیاد نیست بلکه گاه سود حاصل از آن به مراتب بیش از زیان آن خواهد بود .غزوه احد نمونه ای از شکست پیروزی آفرین بود . به گونه ای که یکی از مفسران معروف می نویسد : کسی پیامبر را در خواب دیده که فرموده اند اگر مرا مخیر میکردند که در احد پیروز شوم یا ناکام ؟ناکامی را برای نتایج مهمی که این جنگ برای مسلمانان به بار آورد پذیرا می شدم .
8) جذب نیروهای صالح : مدیر برای وصول به اهداف خود در سازمان باید همراهان همفکر ،هم عقیده ،جدی ،امین و درستکار داشته باشد ،بزرگترین خطری که در این قسمت بر سر راه مدیران است این است که به سراغ افرادی بروند که تنها نقطه قوتشان این است که چشم و گوش بسته تسلیم فرمانند و فقط بله قربان گو باشند ، این مساله در تمام طول تاریخ بشر بلای بزرگی برای همه زمامداران و مدیران بوده است .
9) تشویق و تنبیه : مدیر باید این نوع افراد را تشویق کند : الف )آنها که وظیفه خود را به خوبی انجام میدهند ، ب )آنهایی که ایثار و فداکاری از خود نشان می دهند ، ج )آنها که برای پیشرفت سازمان دست به ابتکار خاصی زده اند ، د )کسانی که خطر مهمی را از سازمان دفع کرده اند ، ه )کسانی که در غیاب مدیر برنامه ها را دقیقا اجرا می کنند ، و )آنها که توطعه هایی را کشف و به موقع خنثی می کنند
جنبه های منفی تشویقها : الف )تشویق نباید مایه غرور و غفلت طرف شود ، ب )اساس تشویق باید بر جنبه های معنوی باشد و نه اینکه کلا از جنبه های مادی غافل شویم ، ج )تشویق یک فرد نباید مایه تحقیر و توهین دیگران شود ، د )نباید پرخرج و پرهزینه باشد ، ه )باید میان تشویق و کار انجام شده تناسب باشد ،همینطورکه امیرمومنان میفرماید : تشویق بیش ز حد لیاقت و شایستگی ،تملق و چابلوسی است و کمتر از حد لازم ناشی از عجز و حسد است .
شرایط تنبیه : تنبیه باید در جهت آگاه سازی صورت بگیرد ، یک مدیر موفق نباید به طور کلی از تنبیه چشم پوشی کند چراکه همیشه درصد معینی از افراد هستند که بدون این عامل انجام وظیفه نمی کنند . در تنبیه رعایت این اصول مناسب است : الف )تنبیه همیشه باید مقطعی باشد یعنی راه را به روی افراد مختلف برای ااصلاح خویش نبندد ، در بسیاری از آیات قرآن هم بعد از مجازات های شدید بلافاصله توبه کاران را استثنا می کند یعنی راه را بر روی گناهکاران باز نگه می دارد ، ب )تنبیه نباید کینه بوجود آورد ، ج )رعایت تناسب میان جرم و جریمه از مهمترین مسائل اسلامی است ، د )تنبیه به عکس تشویق باید خصوصی باشد مگر در شرایط خاص ، ه )مدیر نباید در تنبیه زیاده روی کند ،امیرمومنان در این خصوص می فرماید :زیاده روی در تنبیه و سرزنش آتش دشمنی و لجاجت را مشتعل می کند ، و باز در جایی دیگر می فرمایند :از تنبیه مکرر پرهیز کن چراکه تکرار آن گناهکار را در اعمال ناپسندش جری و جسور می کند و تنبیه را بی اثر می سازد .
10) جمع آوری اطلاعات و آمار
صفات و شرایط ویژه مدیران و فرماندهان اسلامی :
گزینش افراد بستگی به مسئولیتهای آنها دارد چراکه هر نوع مسئولیتی یک نوع شرایط و صفات را ایجاب می کند ،در حقیقت اصل انتخاب اصلح یکی از اصولی ترین شرایط برای انتخاب مدیران است ،در اسلام روی مساله انتخاب اصلح تاکید شده است چنانکه پیامبر از میان تمام مسلمانان جوان بیست و چند ساله ای به نام عتاب را به عنوان فرمانده مکه برگزید و به او فرمود :ای عتاب تورا فرماندار مکه نمودم و اگر در میان مسلمانان کسی را برای این مقام شایسته تر از تو می یافتم این کار را به او می سپردم و نیز در حدیثی از آن حضرت آمده است : کسی که کار گروهی را بر عهده کسی بگذارد که در میان آن گروه فردی از او شایسته تر پیدا می شود به خدا ، رسول خدا و مومنین خیانت کرده است .
معیارهای گزینش مدیر از دیدگاه قرآن :
در سه سوره بقره ، یوسف و قصص به سه معیار اشاره شده است  : در سوره بقره در داستان طالوت و جالوت و انتخاب طالوت به عنوان فرماندهی بنی اسرائیل به دو ویژگی گستردگی علم و جسم اشاره شده است ، در سوره یوسف به هنگامی که پیشنهاد سرپرستی خزانه داری مصر از سوی یوسف مطرح شد او روی امانت و آگاهی خویش تکیه کرد ، در داستان موسی و شعیب به هنگامی که یکی از دختران شعیب پیشنهاد انتخاب موسی را برای سرپرستی اموال خوانواده شعیب و چوپانی گوسفندان می دهد روی قوت و امانت او تکیه می کند .
آفات مدیریت :
در اینجا به 30 آفت مهم اشاره شده که هریک از آنها به تنهایی کافی است تا یک مدیر را به شکست و ناکامی بکشاند :
1 ) تبعیض ، 2)سپردن کارها به دست افراد نامناسب ، 3)راه دادن به افراد متملق و چاپلوس به محدوده کار خود ، 4 )حب ثنا و مدح ، 5)جاه طلبی ، 6)مال اندوزی و حرص ، 7)تنگ نظری و بخل ، 8 )حسادت نسبت به همکاران ، 9)توجه به شایعات و ترتیب اثر دادن به آنها ، 10 )ریخت و پاش و اسراف ، 11 )از دست دادن فرصت ها به خاطر تردید و عدم شهامت در تصمیم گیری ، 12 )هدر دادن نیروهای لایق ، 13 )چسبیدن به نقاط ضعف و فراموش کردن نقاط قوت ، 14 )هواپرستی و هوسبازی ، 15 )انتقام جویی و کینه توزی ، 16 )استبداد به رای ، 17 )عجله و شتاب و عدم تحقیق در کارها ، 18 )سوئ ظن مفرط (البته مختصری سوئ ظن برای مدیران برای اینکه در حوادث غافلگیر نشوند لازم است) ، 19 )خوشبینی زیاد ، 20 )غرور و غفلت ، 21 )عصبانیت و خشونت ، 22 )انعطاف بیش از حد و سازشکاری با منحرفان ، 23 )عدم اعتماد به همکاران ، 24 )انحصارطلبی و قبضه کردن کارها ، 25 )ترجیح دادن افراد ضعیف برای همکاری به خاطر تسلیم بودن آنها ، 26 )لجاجت در اشتباه ، 27 )عدم عفت در سخن ، 28 )عدم رعایت ادب در برخورد ، 29 )عدم آلوده شدن به کارهای جزئی ، 30 )دوروئی و نفاق با همکاران و دوستان
ویژگیهای دهگانه فرماندهان سپاه و لشکر در فرمان علی (ع)
امیرمومنان برای فرماندهان سپاه و اشکر شرایطی را بیان فرموده اند که در فرمان به مالک اشتر منعکس شده است : ای مالک فرمانده سپاهت را کسی قرارده که واجد این شرایط باشد : 1 )از همه آنها نسبت به خداوند و پیامبر دلسوزتر و مهربانتر باشد ، 2 )از همه پاکدامنتر ، 3 )از همه عاقلتر و هوشیارتر ، 4 )از کسانی باشد که دیر به خشم می آید ، 5 ) و به هنگام عذر میپذیرد ، 6 ) ار آنها که نسبت به مستضعفان رئوف و مهربان باشد ، 7 )از آنها که در مقابل زورمندان و مستکبران قوی و انعطاف ناپذیر باشد ، 8 ) از آنها که حوادث سخت آنها را از جا به در نمی برد ، 9 )کسانی که هرگز ضعف و زبونی آنها را به زانو در نمی آورد ، 10 )کسانی که از خانواده های اصیل و نجیب ، باشخصیت ، صالح ، خوش سابقه ، با شهامت و سخاوتمند هستند
ویژگیهای پنج گانه فرمانده بزرگ اسلام پیغمبر اکرم در قرآن
قرآن مجید در مورد شخص پیامبر پنج صفت را به عنوان دلائل شایستگی او برای این پست و مقام بیان کرده است : لقدجائکم رسول من انفسکم ، عزیزعلیه ماعنتم ، حریص علیکم بالمومنین رئوف رحیم
ازسوی خداوند پیامبری به سوی شما آمد که از خود شما است ، کسی که ناراحتی شما براو ناگوار و سنگین است وبرای هدایت ونجات شما سخت کوشا است ونسبت به مومنان مهربان و رحیم است .
با استناد به این آیه هیچ مدیر و فرمانده اسلامی نمی تواند از این صفات پنجگانه خالی باشد : 1 ) او باید ازمیان همان مردم برخیزد که رهبری آنها را برعهده دارد تا دردها و نیازهای آنها را به خوبی درک کند ، 2 ) دلسوز بودن ، 3 ) عشق و علاقه به کارخود داشته باشد ، 4-5 ) مدیر باید نسبت به نفرات تحت اراده ی خود هم رئوف باشد و هم رحیم .
دراینکه میان رئوف و رحیم چه تفاوتی است ، بعضی از علمای لغت گفته اند رافت مرتبه ی بالاتری از رحمت است و برخی از مفسران معتقدند که رحمت در مقابل خطاکاران است و رافت در مورد افرادی است که نیاز به کمک دارند . 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *