مدیریت با عشق

خلاصه كتاب:محمد انچگانی –  ترجمه: مریم حیدری – انواع  مدیران: تردیدی نیست که مدیران گوناگون هر یک مطابق با نوع کار ، محیط ، سن و سطح آموزشی خود با دیگری تفاوت دارند. در نتیجه می توان گفت که هر یک از مدیران منطبق بر گونه خاصی از افراد با ویژگی های متفاوت هستند. علاوه بر آن روحیه ی  مدیران از برخی داده ها تأثیر می پذیرد که می توان آن ها را در موارد زیر خلاصه کرد:
–    پرورش و تربیت مدیر ( محیط خانوادگی او)
–    عادات و رسوم ویژه ی مدیر
–    سطح آموزشی
–    کشور و محیطی که در آن پرورش یافته است
–    نوع کار و وظیفه ای که ریاست آن را بر عهده دارد
–    سال های تجربه مدیر
در این جا می توانیم بگوییم ، ممکن است طبق شرایطی که مدیر را در بر گرفته یا شرایطی که در آنها ارتباط برقرار می کند ، نوع مدیر از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد.
انواع مدیران با نوع مدیر عامل نگرانی هر کارمند تازه وارد است و از اولین کارهایی که8 کارمند قبل از اقدام به کار انجام می دهد این است که مراقب اوضاع می شود و اطلاعاتی را در مرد مدیر جمع آوری می کند تا رفتار او سبب درگیری مدیر با وی نشود.
مدیران دارای ویژگی های مختلفی هستند که در اینجا ذکر می شوند ، و از انواع دیگر مدیران در کتابهای دیگر سخن به میان می آوریم:
–    مدیر مقتدر
–    مدیر بلند پرواز
–    مدیر مردد
–    مدیر عملیاتی
–    مدیر ضعیف
اکنون به توصیف انواع مدیران می پردازیم:
مدیر مقتدر:
او معمولاً بدنی نیرومند دارد با وزن زیاد و قد بلند با چهره ای جدی ، راه رفتن او متوازن است و هنگام گام برداشتن شتاب نمی کند . از گفتار خود مطمئن است . تن صدای آشکاری دارد. کم  می خندد . کارمندان وظیفه شناسی داردکه مورد حمایت او هستند. کم کار است و در عین حال زیاد دستور می دهد. به کسانی که مورد رضایت او هستند ترفیع رتبه می دهد. دوستدار مدیریت با کار و عمل است و به مدیریت با عشق و علاقه جز در خانه خود اعتقادی ندارد.
مدیر بلند پرواز:
چنین مدیری همیشه چه در رفتار و چه هنگام راه رفتن ، سرعت ویژه ای دارد و سرعت دست ها و چشم هایش حتی در هنگام غذا خوردن و تفکر موجب احساس خستگی او می شود. از لحاظ جسمی معمولاً دارای اندامی ورزیده است . در روزهای معمولی – بر خلاف روزهایی که قرار است با شخص مهمی دیدار کند یا در اجتماع خاصی حضور یابد – بدون دقت در امور پوشش ، لباس    می پوشد . زود خشمگین می شود و معمولاً برای بحث در مورد امور بیهوده – از دیدگاه خود – وقتی ندارد.
مدیر مردّد:
چنین مدیری به سرعت قابل شناسایی است . برای شناخت او نیازی به کوشش در راه کشف رفتار او نیست و می توان از حرکاتش او را شناخت . او از افراد نیرومند می ترسد و می کوشد با آن ها بحث نکند. هزاران بار در مورد تعیین زمان و نتیجه تصمیم گیری فکر می کند و اگر شخص دیگری به جای او تصمیم بگیرد نه تنها ناراحت نمی شود بلکه چون از رنج تصمیم گرفتن رهایی یافته احساس خوشبختی می کند. تربیت و پرورش چنین مدیری بر او تاثیر مستقیمی دارد چه بسا در گذشته از هر کاری که در صدد انجام دادن آن بوده می ترسیده  و به خاطر اشتباهات خود به شدت تنبیه شده است.
مدیر عملیاتی :
همه چیز برای چنین مدیری برنامه ریزی شده  است . اتفاق در کارهای او جایی ندارد ، شخصیت او ترکیبی از هیبت و جدیت در انجام کار است . وقتی برای بی کار ماندن و اتلاف وقت با دیگران ندارد.همیشه به افراغد پرتلاش افتخار کرده و این مسأله را یادآوری می کند.وقتی برای ریدگی به شکل ظاهر و نظافت شخصی ندارد و حتی تندرستی را تنها در هنگام کار احساس می کند و هنگام مرخصی یا تعطیلات رسد احساس بیماری و افسردگی می کند.کارها را به سرعت اجرا کرده و    کم تر مرتکب خطا می شود.
مدیر ضعیف:
پیش کسوتی یا وساطت، عامل رسیدن چندین مدیر به منصب خود می باشد. این مدیر ویژگی های یک مدیر را ندارد، حدود کار و صلاحیت خود را نمی شناسد، تمام امور را به دیگر افراد واگذار می کند و خود از جانب کارمندان اداره می شود. او بسیار مهربان است، به کسی آموزش نمی دهد، کسی را راهنمایی نمی کند و در هیچ کاری نمی توان به او اعتماد کرد.
انواع مدیر عاشق
رفتار با افراد تحت سرپرستی شان نمایان است. این گونه مدیران در بسیاری مواقع پیرامون ما بسیاری اوقات و در بیشتر شرایط، آنها را به گونه ای می بینیم که عشق در گفتار آنان و در وجود دارند. اکنون نگاهی به انواع مدیران عاشق بیندازیم:
مدیر عاشق هراسان:
مدیران عاشقی وجود دارند که در ارتباط خود با دیگران دوستانه رفتار می کنند،اما در بسیاری مواقع مانند زمان تصمیم گرفتن نوعی حالت ترس از اتخاذ تصمیم در آنها مشاهده می شود. البته منظور ما تردید و دو دلی نیست. این مدیر از تصمیم گیری به این دلیل هراس دارد که مسئولیت تصمیم بر عهده او قرار می گیرد. چنین مدیری از وضعیت تصمیم گیری گریزان است و از دیگران دوستانه و با تشویق می خواهد به جای او تصمیم بگیرند.
مدیر عاشق زیرک:
بسیار دلپذیر است که افرارد با مدیری عاشق و در عین حال زیرک کار کنند. او با نظر دقیق به کار ها می نگرد. برای مصلحت کار با همه ی وضعیت ها ی اداری و انسانی ارتباط برقرار می کند. اظها ر نظر ها را می شنود و از آنها به عنوان ابزار کار استفاده می کند. با امواج  بلند واکنش ها چه از جانب اداره کل و چه از جانب افراد روبرو می شود و معمولا با مفهوم « کر و فر» به آنها برخورد می کند به این صورت که گاهی به سمت جلو پیش می رود و گاهی عقب نشینی می کند.
مدیر عاشق راهبر:
این مدیر همیشه گروه کاری خود را خود انتخاب می کند. به کارمندان کوشا پاداش می دهد و مهارت های گوناگونی را به کار می گیرد کارمندان او آمیزه ای از افراد تند کار و بلند پرواز و زیرک هستند، تا به وسیله آنها به اهداف  و مقاصد خود برسد.  همه کارمندان تحت ریاست این مدیر عاشق و راهبر به خاطر انتساب خود به چنین شخصیتی افتخار می کنند. آن ها از عدالت مدیر و توزیع نقش ها توسط او لذت می برند.
او معمولاً تنها کسانی را قبول دارد که طبق نظر خود آن ها برگزیده است و کسانی که با او اختلاف نظر دارند، باید وجود خود را ثابت کنند تا از دایره کار در گروه دور نشوند.
مدیر عاشق دقیق:
خانم هیا ، نایب مدیر اداره ی بخش ها در یکی از بزرگترین مؤسسات مالی کویت است.
خانمی که کار خود را به شیوه ای جالب پیش می برد. او بدون تکیه به دیگران به توانا ساختن خود برای انجام کار پرداخت . و در طرح مطالب و حل مشکلات و جذب کارمندان ، سیاست رشک انگیزی را به کار می برد.
مدیر عاشق راهنما:
مدیرانی که اندیشه های بسیار و قابلیت ایجاد و تحویل دائمی برای کار و کارمندان را دارا می باشند ، مدیر عاشق راهنما ، مدیری است که بر گروه کاری خود تسلط داشته و شیوه ی اجرای کار گروه را به دقت دنبال  می کند. او برای تقویت کار و راهنمایی کارمندان در جهت پرداختن به کارهایی که نیازمند توسعه هستند جلساتی تشکیل می دهد و بدین منظور ، اندیشه ها ی خود و جایگزین های مورد نظر برای نقاط ضعف کار را به آن ها عرضه می دارد. این مدیر به عنوان یک مشاور اجتماعی برای گروه به کار مشغول می شود.
مدیر عاشق مردّد:
بر کسی پوشیده نیست که در شخصیت افراد مردد ، هم سادگی و هم ژرف نگری با هم نمایان است ، سادگی در گفتار و ترس واضح در آن و عمق در مفهوم سخن و جست و جوی اطمینان از موضع خود پیش از اظهار نظر یا تصمیم . مدیران عاشق مردد بسیار اندک اند. از آنجا که چنین مدیرانی در اتخاذ تصمیم با مشکل مواجه می شوند ، کم تر کارمندی مایل به کار با آن ها است. چنین مدیری دوست دارد که تصمیم مورد نظر را از طریق نظرات مجموعه کار خود اتخاذ کند تا مسئولیت تصمیم به عهده گروه باشد و بر دوش او سنگینی نکند.

روابط خارج از کار با کارمندان طبق مدیریت با عشق
بنای گروه کار واحد ، پیشرو ، هماهنگ و بلند پرواز به فضاهای سالمی نیاز دارد که  این فضا از راه های مختلفی ساخته می شود. از جمله: ایجاد رابطه در خارج از فضای کار و کامل کردن نتیجه رابطه درون دایره کار .
برای این که بتوان گروه کاری واحدی تشکیل داد و فضای دوستانه ای در میان تمام کارمندان ایجاد کرد و هم چنین برای توسعه ی روابط میان افراد و مؤسسات و اداره ها می توان به کارهایی اقدام کرد از جمله تشکیل انجمن ها و اتحادیه ها و مکان هایی برای گرد هم آمدن خارج از چار چوب کار یا انجام برخی فعالیت ها مانند تدارک گردش های تفریحی تا از این طریق روابط معمولی و خشک میان کارمندان به روابطی دوستانه بدل شود و هم چنین به اندیشه هایی نوین و اصولی دست یابند تا حتی زمان کار فرصت مناسبی برای آشنایی باشد . به ویژه این که زمانی را به دیدار خانوادگی اختصاص دهند ، زیرا از این راه فرصت خوبی برای رشد مهربانی مؤسسه پیش می آید و نیز این اقدام باعث شادمانی تمام افراد خانواده می شود. در مؤسسه ای که در ان مشغول به کار هستم ، شیوه ی خاصی برای توسعه ی روابط خارجی وجود دارد. در این مؤسسه زمین وسیعی مجهز به امکانات ورزشی برای ورزش کارمندان اختصاص داده شده است و بخش ها یی وابسته به مؤسسه با بهره بردن از زمان های مرخصی  برای دعوت افراد بخش و انجام فعالیت ها و جشن گرفتن مناسبت های ویژه ، فرصت گذراندن وقتی پر بار را می یابند.
در این دیدارها همه افراد از بالاترین رتبه کاری تا پایین ترین آنها حضور می یابند . همه خود را در فضای صمیمانه ای می یابند و از این طریق خواهان نزدیکی روحی و شکستن موانع ارتباط و پاک سازی خود از فشارهای کار هستند. هم چنین گاهی مدیران در محیط کوچک کار خود ، مانند شعبه یا بخش یا اداره ، همه را در مکانی مناسب به صرف شام یا نهار دعوت می کنند . هدف آنها از این کار ممکن است تشویق کارمندان یا قدردانی از یکی از آنها یا گذراندن وقت خارج از فضای خشک کار باشد.
قواعد عشق در کار 
برخی می پندارند که واژه ی عشق ، واژه ای است مبتذل که با عادات و رسوم ما تناسبی ندارد و برخی آن را نوعی بی عفتی قلمداد می کنند که خارج از عرف متداول ماست. اما ما به دنبال عشق در کار هستیم. یعنی انسجام ، مهرورزی ، برادری و سایر واژه هایی که معنای عشق را در خود دارند. عشق در این جا ، آن گونه که کوته نظران می پندارند به معنای خروج از قاعده یا ابتذال نیست بلکه مکتبی است نو که نیازمند تلاش های همه با ایمان به این اصل است که:” آن چه را برای خود   می پسندی ، برای دیگران نیز بپسند”.
عشق به معنای جلوه گر شدن انسانیت است . انسانیتی که غبار دل مشغولی ها ، سرعت ، کارهای بسیار و مقاصدی آن را پوشانده است. منظور از پایه ریزی قواعد کار مطابق با اصول عشق این است که تمام تلاش خود را  صرف هم زیستی در نظام احترام کنیم.
در درجه اول احترام به خود ، به این معنا که انحطاط را برای خود نپذیریم ، به اندیشه های خود احترام گذاشته و آنها را از خود نرانیم، بلند پروازی های خود را مورد احترام قرار داده و به دنبال راه هایی برای تحقق آن ها باشیم. و احترام به دیگران ، به این معنا که اندیشه ها یا کارها و تلاش های آن ها را مورد تمسخر قرار ندهیم و به شادی ها و غم ها و بلند پروازی های آن ها به دیده تحقیر ننگریم ، بلکه در این گونه موارد دست دوستی برای کمک به آن ها دراز کنیم ، به طوری که بدون زیان رسیدن به هیچ یک از طرفین توازن طبیعی حفظ شود.
آیا کار مدیر یک مدال افتخار است یا یک مسئولیت؟
در این جا پرسشی را مطرح می کنم:
تو چه کسی هستی و چه آرزوهایی داری؟ آیا عنوان مدیریت تو این احساس را القا می کند که تو از دیگران پیشی گرفته و رهبری شده ای که دیگران را به کار و فعالیت می خواند و روزی آن ها اکنون در دست تو است؟ و آیا خود را شایسته چنین منصبی می دانی؟
واژه مدیر به معنای سرپرست و گرداننده سازمان و کار است که مسئولیت موفقیت  یا شکست کار کارمندان و اداره به دوش او قرار دارد.
اگر شاهد شکوه و شکایت کارمندان هستی بدان که تو در این کار دست داری و نگریز.
اگر کارمندان تو بسیار غیبت می کنند ، آگاه باش که نقطه قابل بحث در این مورد ، تو هستی.
اگر احساس می کنی که هدف ها تحقق نمی یابند ، مدیر اداره را بشناس تا یکی از دلایل نرسیدن به هدف ها بر تو روشن شود.
این را به عنوان یک اتهام شخصی بیان نمی کنم ، بلکه من از اداره و مدیر محرک آن سخن می گویم
مدیر چه کسی است؟
مدیر اولین و آخرین مسئول فضای کار در سازمان است ، او طرح ریز نتایج و کشتی بان موفقیت در گستره ی سازمان است.
مقوله هایی وجود دارند که نیازمند بازنگری هستند:
–    نخست این که: مدیر رئیس و مهتر اداره و حاکم به کار و کارمندان است .
–    برداشت تلاش های دیگران ، تنها از آن مدیر است.
–    مدیر تنها دریافت کننده تشکر و قدردانی اداره کل به خاطر انجام کار است.
–    مدیر می تواند سیاست کار را بدون نیاز به نظر کارمندان تعیین کند.
–    مدیر تنها کسی است که حق غیبت و تأخیر در کار و مرخصی و استراحت دارد بدون اینکه دلیل آن را بیان کرده یا به احساسات کارمندان خود احترام بگذارد.
تمام موارد ذکر شده مربوط به مدیرانی است که حاکمیتی خلاف مدیریت با عشق را اعتقاد دارند. آری ما آنان را مشاهده می کنیم و گه گاه با آنان روبه رو می شویم و هنگام مراجعه به بخش های آنان برای انجام برخی معاملات ، شاهد رفتار آن ها هستیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *