مشیِ صالحین

 خلاصه كتاب: بچه مکتبی ها در اهواز، در حالی که هنوز گرد و غبار نبرد در میدان جنگ سخت را از تن فرو ننشانده بودند با درک شایسته این حقیقت که این جبهه سردار، فرمانده گردان، مسئول دسته، دیده بان و رزمنده خاص خود را می طلبد و با نگاه به فردایی روشن ؛ مشغول کادر سازی دوباره برای جهاد فرهنگی شدند و در طول سال های پس از جنگ،مهره های مناسب و موثر در این جبهه جدید را از نو تربیت کردند. رزمندگان جبهه جهاد فرهنگی در اهواز برای این کار، نخست به احیاء مسجد، به عنوان کانون مبارزه و جهاد و مرکز تبلور اندیشه دینی و نیز محلی برای نیایش و بندگی و تضرع و عبادت پرداختند.
مشیِ صالحین
سرشناسه: نجاتی، محمد مهدی ، 1351
عنوان و پدیدآور: مشیِ صالحین/ مؤلف: محمد مهدی نجاتی.
مشخصات نشر: مشهد: کتابدار توس، 1389
مشخصات ظاهری: 256 ص.
شابک: 2-0-91987-600-978
یادداشت: فیپا
موضوع: اصول کار تربیتی در مسجد
رده بندی کنگره: 1389 5م 3 ن 621  HM
رده بندی دیویی: 306
انتشارات کتابدار توس 
مشهد، بلوار جمهوری اسلامی، جمهوری 19، کوچه اول سمت چپ پلاک 104 تلفکس3416570ـ 0511 ، 09153209532
توزیع: مجمع فرهنگی دینی اسوه ( مرکز مشاوره و تربیت دینی مسجد)
آدرس: مشهد مقدس، فلکه برق به سمت نخریسی، فدائیان اسلام 2، پلاک 1
شماره های تماس: 8532208 ـ 0511 ؛ 09157591573
مؤلف: محمد مهدی نجاتی( تلفن: 09354427578)
تاریخ چاپ: زمستان 89
قیمت: 3000تومان          شابك: 2-0-91987-600-978           
نوبت چاپ: اول
شمارگان: 3000نسخه
چاپخانه: سعید
شجره طیبه صالحين ؛ به معنای اخص ، در صدد راه اندازی حلقه های تربیتی در مسجد، با هدف ایجاد یا تغيير رفتار در مخاطبان ، مبتنی بر  مکتب تربیتی اهل بیت عصمت و طهارت (عليهم السلام) می باشد، اما صالحين به معنای عام ؛ به فعال سازي، رونق و احياي مساجد  شیعه در آخر الزمان مي انديشد. 
پیشینه اجمالی شجره طیبه
پیشینه تاریخی اجرای شجره ي طیبه صالحين ؛ یا همان تشکیل حلقه های تربیتی معرفتی در مسجد،بیش از همه به صدر اسلام در مسجد النبي ، مسجد قبا و ساير مساجد مكه و مدينه بر مي گردد. 
چنانچه روش تربیت و معرفت افزايي در جریان صالحين نیز به تمام وکمال، به مشيِ عملي اهل بیت عصمت طهارت (عليهم السلام)  و سيره ي اولیاء خدا و بزرگان دین بر مي گردد.
بر این اساس ، از آنجا كه در حلقه های تربیتی صالحين ؛ همواره سه عنصر مربی، متربي و پیام تربیتی، به عنوان ارکان اساسی كار شناخته مي شوند
شكل صالحين، نشستن حلقه ای افراد را در جلسات به چند دلیل مورد تأكيد قرار داده است:   
•اول آنكه در نظام حلقه اي براي هيچ كس، صدر و ذيل و بالا و پايين قائل نمی شویم و تمامی اعضاء گروه را در مقام تعلیم و تربیت و نیز در مرتبه پرورش و تزكيه، تقریبا هم طراز و هم رتبه یکدیگر فرض می كنیم که به این ترتیب، همه اعضای گروه به يك اندازه براي آموختن و تعالی ورشد وکمال و معرفت در خود احساس نیاز خواهند کرد .
چنانچه در این باره، در آموزه های دینی می خوانیم که در صدر اسلام نیز،گاهی وقتی فردی به دنبال رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در مسجد مي آمد، قبل از اينكه اصحاب، ایشان را معرفی کنند، خودش از ترتیب نشستن افراد نمي توانست حضرت را بشناسد،که این امر، حاکی از نشستن حلقه اي افراد درآن جلسات  می باشد.
•دوم آنکه در نظام نشستن حلقه ای ودایره وار، همه اعضای گروه در مباحث شرکت داده مي شوندو ترس و واهمه احتمالی افراد خجالتی و كم رو براي سخن گفتن و ابراز عقيده، در فضاي صميمي و بدور از هر گونه تكلف حلقه تربیتی، از بين خواهد رفت و بر این اساس تمامی حاضران فرصت حضور در حلقه را به منظور رشد و ارتقاء دانش و بصيرت خود مغتنم مي شمارند.
• و بالاخره سوم آنکه در نظام حلقه ای، براي مربی كه نقش مبلغ یا همان پیام رسان ديني را ایفا مي كند، امکان بهره برداري از اثرگذارترين شيوه ي تبليغ و آموزش؛يعني همان تبليغ چهره به چهره ؛ سينه به سينه يا به تعبير روايات اسلامی بالمشافهه فراهم  می گردد.
همچنین اعضای حلقه هاي تربيتي صالحين معمولا 15 تا 20 نفرند كه در موار استثناء مي تواند كمتر يا بيشتر از اين تعداد هم باشد؛ مثلا به 25 نفر برسد و يا 9 نفر باشد.
استاندارد عددی 15 تا 20 نفر، از اين رو درسیر تربیتی صالحين لحاظ شده است كه تشكيل گروه و حلقه تربیتی با کمتر از 15 نفر عضو، براي يك گروه صالحین،كه قرار است حداقل يك سال با يك مربي  (سرگروه) مراتب رشد و کمال را طي كنند احتمال دارد به دليل عدم ثبات نيروها، جابه جايي و تغيير محل سكونت اعضاء و يا هرازگاهی به دلیل غيبت چند نفر از آنان در جلسات، لطمه خورده و به لحاظ كيفي آسيب ببيند.
بعنوان مثال، در حلقه اي كه 10 تا 12 نفر عضو وجود دارد، اگر فرض کنیم سه يا چهار نفر از آنها غايب باشند بدون شك شور و حال  لازم و رغبت انگيزي مناسب در طرح طرفيني مباحث ايجاد نخواهد شد.
همچنین دليل تعيين حد نصاب اعضاء در يك حلقه تربیتی به تعداد 20 تا 25 نفر نيز آن است كه چون شاه بيت تربيت در حلقه هاي صالحين، در واقع همان تأثير شگرف برقراري رابطه عميق عاطفي ناصحانه؛ بين مربي (سرگروه) و متربي  است پس براين  اساس طبيعيبه نظر می رسد كه در این میان، تذكرات و توصيه هاي فردي مربی به اعضاي گروه، ونیز تشويق و تنبيه متربيان توسط مربی در مواقع لازم در کنار پايه ريزي ارتباط مؤثر با والدين و  برقراری رابطه دوستانه  هدايت گر و خیرخواهانه در فضایي غير رسمي و صمیمی ، همه و همه  جزء رموز اصلي موفقيت مربيان و سرگروه هاي حلقه هاي تربيتي صالحين مي باشند که این مهم ، با عضويت بيشتر از 20 يا 25 نفر در يك حلقه، به طور قطع و يقين صورت نخواهد پذيرفت.
علاوه بر این، اعضاي حلقه هاي تربيتي صالحين، حتما مي بايست هم سطح، هم سن و همدل باشندکه در این خصوص در بخش های بعدی این نوشتار  به تفصیل سخن خواهیم گفت.
بهر حال، در این مجال، ضمن تأکید دوباره بر این نکته که جریان صالحین در واقع در صدد احیاء مکتب تربیتی اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) با محوریت مسجد است ؛ به بیان اجمالی و گذرای پیشینه اجرای صالحین در شهر اهواز مرکز استان خوزستان می پردازیم.
بعد از پایان دفاع مقدس، جمعی از رزمندگان جامانده از خیل شهدا که هنوز به رسالتمندی و تکلیف خویش برای صیانت از راه خدا پایبند و معتقد بودند، با یقین به این مهم که جنگ همچنان باقی است و اکنون تنها حوزه ی امتحان عوض شده است، به تغییر تاکتیک در کوتاه مدت و طرح ریزی استراتژی جدیدبرای مبارزه در دراز مدت مبادرت ورزیدند. جوانان انقلابی اهوازی، این بار خود را برای مبارزه با دشمن در جبهه ی جنگ نرم  مهیا کردند و به دفاع جانانه از ایدئولوژی اسلام پرداختند.
بچه مکتبی ها در اهواز، در حالی که هنوز گرد و غبار نبرد در میدان جنگ سخت را از تن فرو ننشانده بودند با درک شایسته این حقیقت که این جبهه سردار، فرمانده گردان، مسئول دسته، دیده بان و رزمنده خاص خود را می طلبد و با نگاه به فردایی روشن ؛ مشغول کادر سازی دوباره برای جهاد فرهنگی شدند و در طول سال های پس از جنگ، مهره های مناسب و موثر در این جبهه جدید را از نو تربیت کردند. رزمندگان جبهه جهاد فرهنگی در اهواز برای این کار، نخست به احیاء مسجد، به عنوان کانون مبارزه و جهاد و مرکز تبلور اندیشه دینی و نیز محلی برای نیایش و بندگی و تضرع و عبادت پرداختند. 
که درواقع اهوازی ها به ثمر رسیدن بیش از دو دهه تلاش ارزشمند و مقرون به هدف خویش را در این مسیر ، تنها وامدار عمل به یک جمله ی پیامبر گونه امام راحل عظیم الشان و معمار کبیر انقلابند؛ که فرمود: ((مسجد سنگر است، سنگرها را حفظ کنید.))
همچنین اتفاق شگرف و عظیمی دیگری که در اهواز افتاد و موجب شد به تعبیر برخی از دوستان، در طول بیست سال در اهواز واستان خوزستان در دل کویر گلستان ساخته شود علاوه بر این، مدیون و مرهون ایجاد ساختار های مناسب تربیتی در این منطقه و نیز فراهم آمدن بستر های تحولی لازم برای انجام این کار بوده است، بستر هایی که دارای مبانی علمی و برخاسته از روحیه کار گروهی و جمعی می باشند به دیگر سخن آنکه، بچه مکتبی ها در اهواز توانستند در کمتر از دو دهه، فعال سازی مساجد را با رویکرد جذب جوانان و نوجوانان به مسجد و نیز بر اساس  برنامه ریزی مناسب و مجاهدت و سخت کوشی کم نظیر خود به جریان غالب فرهنگی  در این شهر تبدیل کنند. 
علاوه برآنکه اهوازی ها در همان سالهای آغازین با تأسیس حوزه ی علمیه امام خمینی (ره)، درست چند سال بعد از جنگ، به تربیت طلاب و روحانیون فعال،کارآمد و با انگیزه پرداختند بگونه ای  که در این حوزه، تقریبا هر دو سال یکبار، طیف جدیدی از مربیان معتقد به رسالت فعال سازی مساجد تربیت می شوند، افرادی که خود را رسالتمند به تکثیر دغدغه کار فرهنگی می دانند و هر کدام  در واقع یک مبلغ فعالیت مسجدی با رویکرد تربیت هستند.
بر این اساس اکنون، فضای حاکم بر تشکل های فرهنگی و دینی اهواز طوری است که فرهیختگان دینی و نخبگان مذهبی این شهر، بدون ایفای نقش در مساجد ، هیچکدام برای خود هویتی خاص و جایگاه مکتبی و انقلابی ارزشمندی قایل نیستند،چنانکه در این پروسه عظیم تربیتی دینی ،  هر کس بتواند در رونق جریان فعال سازی مساجد مؤثر باشد برای این کار ایفای نقش می کند  بگونه ای که اکنون، برخی مدافع این جریان ارزشمند در دستگاه ها و نهاد های رسمی شهر اهواز و سطح کشور شده اند، عده ای تبلیغ این حرکت مقدس را در حوزه های علمیه و فضاهای مذهبی عهده دار گردیده اند و گروهی نیز با تفکیک وظایف صف و ستاد به رزمندگی در جبهه مقابله با جنگ نرم در سنگر مساجد پرداخته اند. 
در اهواز، محوریت کار فرهنگی تربیتی همواره با طلاب و روحانیون انقلابی، متعهد و مبارز است که ایفای نقش محوری روحانیت در این عرصه ، در دو سطح کلان و خرد؛ صورت می پذیرد در سطح کلان، نماینده ولی فقیه و امام جمعه اهواز، در واقع حکم پدر معنوی بچه مکتبی ها را در جهت دهی، هدایت و حمایت حرکت های مسجدی و تربیتی بر عهده دارد و در سطح خرد نیز روحانیون و طلاب جوان ، بیش از همه خود را داعیه دار رونق بخشی به مساجد  می دانند و بدون هرگونه دستمزد و اجرتی، بی آنکه دستور العمل ابلاغی و اجرایی خاصی در میان باشد، به شکل خود جوش و خود انگیخته، به حضور در مساجد و ایفای نقش تربیتی در این راستا می پردازند.
اهوازی ها برای اجرای این پروسه عظیم و با هدف جلب حمایت مسؤلان و مردم در این راه، ابتدا به جلب اعتمادمردم ومسولان پرداختند و تلاش کردند تا اولین میوه های درخت تربیت در مساجد را به اهالی شهرشان معرفی کنند. چنانکه اکنون در اهواز، بسیاری از مسؤلان و مدیران شهر و استان، به این نتیجه رسیده اند که برای تربیت بچه های خودشان هم که شده ، حتما لازم است که مساجد شهر رونق داشته باشند. در این جبهه، همچنین بچه مکتبی ها با درس بزرگی که از دوره ی جنگ سخت آموختند سعی کردندکه با دست خالی وبا تمام توان، در مقابل دشمن بایستند و هرگز از پای ننشینند.
محکم بودن مثل صخره ، اصرار بر یافتن راه برون رفت از مشکلات مثل آب و مداومت در پی گیری امور تا به نتیجه رساندن آن، به شیوه پی گیری های  معروف به دار کوبی در اهواز، بالاخره موجب شد در این شهر نمونه و مدل موفقی از کار فرهنگی  ارائه شود که قابلیت تکثیر در کشور را دارد. مدلی که اگر امروز، هیچ کدام از دیگر موفقیت های ارزشمند بچه های اهوازی را هم نبینیم، تنها اثبات دو اندیشه ی کلیدی و راهگشای ” می شود ” و” ما می توانیم ” ؛ با خلق و آفرینش این مدل موفق و در معرض دید قرار دادن آن برای کل مساجد کشور، در واقع و فی نفسه کاری ارزشمند، ستودنی و قابل تقدیر است.
البته در این خصوص ، نکته حائز اهمیت دیگری که می توان آن را راز موفقیت بچه های اهوازی دانست ، اتصال شبکه ای نیروهای حزب الهی و با انگیزه بایکدیگر و نیز تکثیر افراد دغدغه مند، محوری و فعال مسجدی در سطح شهر و استان است.
به دیگر سخن آنکه اهوازی ها، تلاش کردندتا با حذف موازی کارهای منفی و فعالیت های فرهنگی سلیقه ای و جزیره ای در این عرصه ، یکی از مشکلات اساسی جریان فعال سازی مساجد کشور را در شهر و استانشان تا حدودی مرتفع نمایند و با ایجاد کانون های انسجام و وحدت و جهت دهی به فعالان فرهنگی مساجد ؛ انرژی و پتانسیل موجود در فضای فرهنگی شهرشان را در مسیر رشد و هم افزایی و تقویت گروه های همسو و هم جهت بکار بگیرند.
رزمندگان جبهه مقابله با جنگ نرم در اهواز، پس از خلق مدل های موفق اولیه و نظام مند کردن جریانی که به فعال سازی مساجد این شهر منجر شد  پس از آن، به تبلیغ و ترویج این اندیشه در کشور پرداختند و از همین رو برخی از پرچمداران این حرکت ارشمند، خود را وقف مقابله با موانع تحقق این تفکر مقدس در سطح کلان کشور نمودند.
البته در این خصوص حتما لازم به یاد آوری است که همیشه کارهای بسیار بزرگ، خطاهای بسیار بزرگ دارند که نمی توان آن را نادیده گرفت ، بنا براین  در این عرصه ، حتی با داشتن نگاه  حداقلی به این موضوع هم ،  پر واضح است که اکنون می بایست رسیدن به دستاورد های بزرگتر از این را ، پس از دو دهه کار فرهنگی جدی در اهواز انتظار داشته باشیم.
اصرار بر تجربه نگاری و انتقال صرفا تجربیات فاقد مستندات علمی و ادله دینی؛ و نیز عدم تلاش در راستای تولید محصولات فرهنگی متناسب با این حجم بالای  مأموریت  ، از جمله برخی اشکالات این جریان بزرگ در اهواز است.
علاوه بر آنکه متاسفانه، اهوازی ها هنوز نتوانسته اند گروه های مروج و مبلغ این مأموریت بزرگ را، در خور شأن این کار عظیم و ارزشمند، متناسب با نیاز اولیه کشور تربیت کنند.   
مبلغان اندیشه مسجدی در اهواز، گاه با اصرار بیجا در حفظ ادبیات به اصطلاح محلی و عشایری خود، هیچ تلاشی در راستای به روز کردن، علمی نمودن و همه فهم شدن مبانی تربیتی خود صورت نداده اند، چنانچه گویی این قبیل افراد، هنوز به رسالت عظیم خود در این عرصه واقف نیستند.اما در هر صورت آنچه در اهواز، طی این سالها رخ داده است در واقع یک تغییر رویکرد کم نظیرو ارزشمند و یک جهت گیری بی مانند است که دل سوزان، متدینین و علاقه مندان به نظام، باید در راستای تحقق آن، در سایر نواحی و بلادکشور مجاهدت نمایند و همواره در خلال اجرای این مأموریت الهی ، افق نگاهشان را به چشم انداز ظهور حجت خدا (عج) ؛ بر روی زمین معطوف بدارند چراکه این انتظار سازنده و زیبا همواره فرا روی حرکت انسان های مجاهد و فعال چشم انداز می آفریند و برای آینده جبهه مسلمین، رزمنده مبارز تربیت می کند. 
لذا بر این اساس و با مرور تجربه ی موفق انقلاب و دوران دفاع مقدس، اکنون در جبهه جنگ نرم نیز، همراه و همدل و هماهنگ  با یکدیگر ، راه و رسم مبارزه و جهادو دلدادگی و ایثار را اینگونه  نجوا می کنیم که: 
آخرین باری که طوفانی شدیم پیش پای عشق قربانی شدیم
باز هم یک روز طوفان می شود آنچه می خواهد خدا آن می شود

تغییر رویکرد
آنچه برای فعال شدن مساجد در تمام شهر های کشور ونیز الگو گرفتن از مدلهای موفق این حرکت ، حایز اهمیت اساسی است اعتقاد به ضرورت تغییر رویکرد از تجهیزات محوری و امکانات مداری به تربیت محوری و مربی مداری است. 
صالحین؛ در وهله ی نخست، و به خودی خود اتفاق بزرگی نیست بلکه بستر تحقق یک تحول عظیم و ارزشمند در آینده می باشد چنانکه در واقع، همراه شدن ده ها هزار فعال فرهنگی کشور با این جریان و نیز تلاش برای تربیت  نسل جوان ونوجوان در این حرکت بخودی خود تحول بزرگی است که می توان  از آن بعنوان اصلی ترین مأموریت دوره ی انتظار، به منظور تعجیل در ظهور امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) نام برد و یاد کرد.  
به هر حال در این باره ، همانگونه که پیشترگفتیم منشاء پیدایش جریان مسجدی در اهواز، در اولین لایه های زیر بنایی آن ؛ بیش از همه مبتنی بر همان تغییر رویکرد اساسیو مهم ، از نظامی گری در جنگ سخت، به رزمندگی و مجاهدت از نوعی دیگر و متناسب با نیاز جبهه جنگ نرم بوده است.
که بنابراین ، اولین گام ضروری برای موفقیت صالحین در هر شهرو دیار، حتما باید معطوف به همان هدف مذکور؛ یعنی تغییر رویکرد غیر تربیتی به تربیت باشد. البته برای کار، متولیان امر، در هر شهر و محله و روستایی که هستند باید اول به ترویج و تبلیغ این اندیشه بپردازند و پس از آن تلاش کنند تا گروه های دغدغه مند و دارای رسالت اساسی، در این جبهه جدید،تکثیر شوند و به لحاظ عددی و کمی افزایش یابند. به دیگر سخن آنکه ، برای تبدیل پروسه فعال سازی مساجد شیعه در سایر شهر های کشور، به یک جریان فرهنگی غالب، ابتدا باید همکارانی همفکر و رزمندگانی مجاهد و نستوه ، مناسب این جبهه  تربیت کرد؛ کسانی که حاضر باشند خود را وقف کار فرهنگی نمایند؛ طلاب، دانشجویان و روحانیون در واقع وقفی؛ مهره های کلیدی و اثر گذاری که حاضر باشند خود را وقف کار فرهنگی در جبهه مقابله با جنگ نرم دشمن نمایند.
در ادامه وپس از این مرحله همچنین افراد باید به تقویت تشکل های همسو در این خصوص بپردازند، علاوه بر آنکه در این راه برخی فاکتور های مهم و اساسی همچون: بستر سازی مناسب به منظور تبادل تجربیات موفق ، احساس مسولیت وتعهد نسبت به سرنوشت سایر مساجد، اتخاذ نگاه جبهه ای به کل جریان کار  و نیز تقویت انگیزه های مثبت و پر انرژی، از دیگر مؤلفه های اساسی این تغییر رویکرد ، در جریان احیاء مساجد در آخرالزمان یا همان جریان صالحین درکشور می باشد. براین اساس، کسانی که در این راه مجاهدت می کنند بایدتلاش نمایندتا باصبرواستقامت کم نظیرخودحتی الامکان در رفع موانع کوشا باشندودر این راه هر مانع و مشکل را به مثابه ی یک علامت سؤال بدانند که قطعا راه حل و جوابی خاص دارد و بدون شک، اگر مسیر درست را طی کنندحتما خواهند توانست آن مانع و مشکل را از پیش رو بردارند.  
بنابراین، اگر اهوازی ها 20 سال پیش حرکتی را شروع کردند که اکنون بطور نسبی موفق بوده است ، حال هر چند ما انتظار نداریم که دیگران هم، مسیر 20 ساله آنان را یک شبه طی کنند؛ اما باید توجه داشت که همواره طی هزار فرسنگ راه صعب العبور نیز در وهله ی نخست، منوط به برداشتن گام اول می باشدکه ما نیز بایداول همین گام را بر داریم و مهم تر از آن، این که باید سعی کنیم که همین گام اول را نیز درست  برداریم باشد که امیدوار رسیدن به هدف  باشیم.
براین اساس،توصیه و تأکید به اجرای صالحین ؛ در واقع به منزله ی ترغیب به حرکت وتلاش در این عرصه خطیروحیاتی ونیزتذکر و یادآوری مداوم نسبت به اهمیت انجام مأموریت بزرگی است که آنک،پرده نشین غیب؛یوسف فاطمه(س) هم، نتیجه و ثمره این کارعظیم را، چشم به راه است و انتظارمی کشد.
معامله با خدا
کار فرهنگی، مملو از ناهمواری است، پر از فراز و نشیب است، بی عزم جزم نمی توان این مسیر را طی کرد، این راه ایثاگر می خواهد، جبهه جنگ نرم مجاهد نستوه می طلبد؛ در این نبرد نابرابر و دشوار گاهی در تیرس دشمن  قرار می گیری، گاهی خودی ها آزارت می دهند، گاهی از کیف نفس و بهره دنیا می مانی، حقوق و مزایایت را قطع می کنند ، هرچه بیشتر بر تلاشت می افزایی بیشتر به تو سخت می گیرند ، اما یادت باشد که شرط انتظار این بود که منتظر هرگزاز راه نماند ،بقول لسان الغیب حافظ شیرازی: در این درگاه حافظ را چو می خوانند می رانند.
برای مبارزه در جبهه  حق، همیشه رسم بر این است که  گاهی کسی را با پس گردنی به میدان می آورند ،گاهی کسی را به جرم بی لیاقتی بیرون می کنند، یکی را معطل نگه می دارند، یکی را دعوت می کنند و دیگری از راه می ماند .  درست مثل ماجرای کربلا؛ پس در این میان، اگر یقین داشته باشی که: ” کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا “، همیشه تاریخ در جریان است و همواره صدق می کند، دیگر از راه نخواهی ماند ومگر نه این است که شب عاشورا هم عده ای از خطر گریختند و جبهه حق را ترک کردند و درست در نقطه مقابل در همان ایام و روز ها، کسی مثل حر بن یزید ریاحی، در حالی که اول  قرار نبود در این جبهه باشد، چون لیاقتش بیشتر از این حرف ها بود و شایستگی حضور در این جبهه را داشت در آخر کار به این جبهه پیوست .
اینجا جنگیدن جگر شیر می خواهد، مردانی با اراده آهنین که  دنیا مانع حرکتشا ن نشود و مگر نشنیده ای  که اهل مبارزه و مردی می گویند: 
جگر شیر نداری سفر عشق مرو……
و بدان که در سفر ی بس اینچنین دشوار، همسفرانی خسته و درمانده و اهل کام و ناز و بندگان نام و مقام ، هرگز نمی توانند پا به پای تو تمام مسیر را طی کنند و چه بسا که در این راه، تو را نیز از ادامه راه باز دارند زیرا : 
عشق کار نازکان نرم نیست  عشق کار پهلوان است ای پسر
و تو چه می دانی که تازیانه عشق گاه ، خانه نشینت خواهد کرد که تا بوده همین بوده و تا هست همین است؛ پس اگر مسلمانی، باید تسلیم باشی و دم نزنی و مبادا تو با این همه ادعای دلدادگی از راه بمانی! و مقهور دنیا وزر وزیور آن  و زن وفرزند و زندگی  شوی، راستی چه زیبا سروده است شاعر، آنجا که می گوید:  
عشق از اول سرکش و خونی بود تا گریزد هر که بیرونی بود
مخلص کلام آنکه، این کار، یعنی خود را وقف تربیت مردم کردن، در واقع نوعی معامله با خداست و اجر و مزدش را خدا خواهد داد؛ پس در این راه حتما از این آیه شریفه استمداد بطلب که ( ان تنصرو الله ینصرکم و یثبت اقدامکم) ،  آنگاه یا علی بگو و کارت را شروع کن. 
راستی گفتم معامله با خدا، یادم آمد که نقل می کنند: حضرت آقا، مقام عظمای ولایت، امام خامنه ای(مد ظله العالی)، وقتی در قم مشغول به تحصیل علوم دینی بودند ، دوست داشتند در آنجا بمانند و از محضر اساتید قم بهره ببرند، اما ایشان با خدا معامله ای کردند که خدا عوضش را به ایشان داد وآن این بود که آقا ، به واسطه مریضی پدرشان به مشهد آمدند و خدا  هم در این معامله با خدا ،  که تنها رضای او در آن لحاظ شده بود مرتبتی به ایشان داد که به خیلی از همدرسان ایشان در قم نداد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *