آغاز روشنایی

خلاصه كتاب: در عصر کنونی که فناوری ارتباطات گسترش چشمگیری یافته و شیوه‌های مختلف تبلیغاتی و متقاعد سازی، قدرت و فرصت تفکر و تأمل را از انسان گرفته است، کسب دانش ارتباطات و نظام‌مند کردن تبلیغات در راستای اشاعه تفکر دین و تعالیم معصومین علیهم السلام از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در کتاب حاضر که متن درسی « مهارتهای متقاعد سازی» در دانشگاه بوده، سعی شده جستاری کوتاه و چکامه‌ای موجز در بیان اصول و قواعد نظام تبلیغی اسلام و شیوه‌های دستیابی به ارتباط پایدار و تأثیرگذار و مهارتهای مربوط به آن ارائه شود. بخش پایانی شامل خاطرات تبلیغی نویسنده در دانشگاههاست که در آن با شیوه‌ای داستانی به بخشي از شبهات اعتقادی دانشجویان پاسخ داده شده است.
نام کتاب:آغاز روشنایی(درآمدی بر مهارتهای ارتباطی)
مؤلف: علی نهاوندی
ناشر: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی
قطع: رقعی
نوبت چاپ: اول1384
تعداد صفحه: 168
تلخیص: جلال ربانی

پیشگفتار
تولید علم و جنبش‌های فکری که از مبانی و اصول اسلامی برای مهندسی نظام دینی بهره می‌گیرد از مقتضیات دوره نظام اسلامی است. دستیابی به ابزار و فناوری ارتباطات و اطلاعات و نیز ارایه الگوی صحیح تبلیغات و مهارت‌های آن با شیوه‌ای منطقی و مشروع، زمینه چنین تحول عظیمی را فراهم و جایگاه و نقش جهانی و بین الملی این تفکر بزرگ را تبیین می‌کند.
در عصر کنونی سازمان‌های تبلیغی صهیونیستی، سیستم گسترده ارتباطات مسیحی و مروجین اسلام آمریکایی، مثلث شوم شیطانی را تشکیل داده و با استفاده از ابزارهای اطلاع‌رسانی و تبلیغی به تسخیر جان‌ها پرداخته‌اند؛ به طوری‌که هر روز زمینه اقتدار و تأثیرگذاری خود را بالاتر می‌برند. از این رو بهره‌گیری از ابزارهای هدایتگر و رساندن حق و حقیقت به گوش جهانیان از وظایف اصلی و اساسی نظام اسلامی ایران در برهه حساس فعلی و در واقع یکی از اهداف آن است. بدیهی است در این مسیر پرپیچ و خم، بهره‌گیری صحیح، مشروع و منطقی از از ابزارهای جدید و علوم و فنون ارتباطی، امری ضروری و لازم به نظر می‌رسد.

بخش اول
مؤلف بخش اول کتاب به مباحث بنیادین پیرامون مسائل ارتباطی و نظام‌سازی تبلیغات پرداخته، ارکان و شیوه‌های متقاعد‌سازی و جذب را به بحث می‌گذارد و به دنبال تبیین اصول،‌مبانی و شیوه‌های تأثیرگذاری می‌باشد.

فصل اول:کلیات نظام تبلیغ و ارتباطات
تعریف ارتباط و ارتباطات
واژه ارتباطات از نظر لغوی به معنای بستن چیزی به چیز دیگر و پیوند می‌باشد. ارسطو 2300 سال پیش این واژه را چنین تعریف می‌کند: ارتباط ارتباط یعنی جست و جو برای دست‌یافتن به کلیه مسایل و امکانات موجود برای ترغیب و اقناع دیگران.
طبق بعضی از تعاریف، ارتباط یعنی: انتقال پیام از سوی فرستنده برای گیرنده، مشروط برآن‌که در گیرندة پیام، مشابهت معنی با معنی مورد نظر فرستندة پیام ایجاد شود.
تعریف دیگر: ارتباط واقعی و مؤثر هنگامی برقرار می‌شود که نیت، معنا و مفهوم مورد نظر به دریافت‌کننده منتقل شود و صرف آنکه پیامی به اطلاع شخصی رسیده است، نمی‌توان ادعا کرد که ارتباط حاصل شده، چرا که ممکن است درک و فهم گیرنده با نیت و نظر واقعی فرستنده منطبق نباشد.
تعریف تبلیغات
از نظرگاه جامعه شناسی:
–   تبلیعات به‌کارگیری نمادها (Symbols) برای انتقال سریع عقاید به بسیاری از مردم است.
–   تبلیغات تکنیکی است برای تأثیرگذاردن بر رفتار انسان به وسیله استفاده‌ای ماهرانه از نمادها و نشانه‌ها. این نشانه‌ها ممکن است قالب و شکل گفتاری، نوشتاری، تصویری و یا موطزیکی داشته باشد.
در رویکرد روان‌شناسی:
–   تبلیعات تلاشی است برای متقاعدکردن در جهت نفع شخصی و آگاهانه از طریق تأثیرگذاری به وسیلة تکرار متوالی یک محتوای معین بر گرایش‌ها و افکار دیگران با گروه‌هایی که هنوز متقاعد نشده‌اند.
تعریف تبلیغات از منظر دینی و با رویکرد مذهبی:
–   حضرت امام خمینی(ره): تبلیغات همان شناساندن خوبی‌ها و تشویق به انجام آن و ترسیم بدی‌ها    و نشان دادن راه گریز و منع از آن است.
–   شهید مطهری: تبلیعات رساندن و شناساندن یک پیام به مردم است. آگاه ساختن مردم به یک پیام  و معتقد کردن و متمایل کردن و جلب نظرهای مردم است.
تفاوت روش‌های تبلیغی اسلام و غرب
در تبلیغات غرب (پروپاگاندا) هدف وسیله را توجیه می‌کند؛ به عبارتی چنین ادعا  می‌شود که تبلیغات ابزاری است تا به وسیله آن به هر آن چه می‌خواهند برسند. اما تبلیغات از نگاه دینی دارای پایگاهی شناختی و معرفتی است. به عبارتی هدفِ تبلیغ انتقال پیام‌های آگاهی بخش و آموزش لازم در جهت بارور کردن اندیشه و ایمان آوردن مخاطب و دعوت به حق است، نه وادار ساختن مخاطب به عمل بدون تأملو تعقل.
تفاوت تبلیغات و فرهنگ‌سازی
1- تبلیغات مقدمه و زمینه فرهنگ است؛ به تعبیر دیگر تبلیغات ابزاری برای دستیابی به فرهنگ است.
2- تبلیغات تأثیر دفعی ایجاد می‌کند ولی فرهنگ تدریجی حاصل می‌شود.
برای فرهنگ‌سازی نیازمند به تبلیغات و فضاسازی مناسب هستیم. بنابراین آمار و ارقامی که به عنوان کارهای فرهنگی به مردم ارایه می‌شود، عمدتاً فعالیت‌های تبلیغی است نه فرهنگی.
تبلیغات نظام‌مند و منسجم، رمز موفقیت
نظام تبلیغات اسلامی سیستمی را پیشنهاد می‌دهد که اجزای آن دارای هماهنگی ارگانیک باشند و برای تحقق چنین امری، تبیین چهار مؤلفة اساسی و ارتباط میان آن‌ها ضروری به نظر می‌رسد:
الف) اهداف: گرانیگاه و نقطه محوری که تمام فعالیت‌های تبلیغی معطوف به آن انجام می‌پذیرد.
ب) مبانی: تلقی رایج نظام و مکتب فکری مورد نظر، از انسان، جهان، جامعه و شناخت‌هایی که در قالب انسان‌شناسی، هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی معرفی می‌شود.
ج) اصول: معمولاً اصول، آرمان‌ها را منطبق بر واقعیت‌های موجود می‌کند. همچنین مصالح و مفاسد را متأثر از عنصر زمان و مکان تعیین می‌کند.
د) روش و متدولوژی: چهارچوبی است که با اهداف و اصول حاکم بر نظام فکری منطبق باشد و به عنوان خط مشی اجرایی ترسیم شود و طبق برنامه‌ای زمان‌بندی شده ما را به مقصود برساند.

فصل دوم: متقاعد سازی
تعریف متقاعد سازی
–   متقاعدسازی، عبارت است از روش یا روش‌های به هم پیوسته (در غالب یک مجموعه) برای جهت‌دادن مخاطبین از طریق نفوذ در شخصیت، افکار، عقاید و احساسات آن‌ها برای رسیدن به هدفی مشخص که این هدف ممکن است سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و … مشروع یا نامشروع باشد.
–    به عبارتی تلاش تدریجی برای رساندن و شناساندن یک یا چند پیام با شیوه‌های مناسب به مخاطبین و متمایل کردن ایشان به آن پیام را متقاعد‌سازی می‌گویند.
ارکان متقاعد‌سازی
برای متقاعدسازی چهار رکن اساسی بیان شده است:
–    ماهیت پیام (چه چیزی؟)
–    منبع پیام (ازچه کسی؟)
–    مخاطبان پیام (به چه کسی؟)
–    روش‌های انتقال پیام (چگونه؟)
الف) ماهیت پیام
هر پیام باید از 3 جزء اصلی تشکیل شده باشد تا بتواند اثر خود را بر مخاطب بگذارد.
–    دیدگاه و مواضع: پیام ناگزیر از موضع گیری نسبت به موضوعات مختلف است
–    دلیل: استدلال های جامع در حمایت و طرفداری از موضع و دیدگاه
–    شواهد: استفاده از شواهد به منظور تقویت و توجیه استدلال‌ها
چند نکته پیرامون ماهیت پیام
    مفهوم پیام باید حق باشد.
    دارای محتوایی نیرومند، منطقی و عقلانی باشد.
    صریح و روشن باشد.
    در ماهیت پیام باید بشارت و بیم گنجانده شود.
    ماهیت پیام به وحی، و سیره انبیا و ائمه معصومین(ع) مستند باشد(البته در صورتی که پیام‌رسان و مخاطب باورهای دینی مشترک داشته باشند.
ب) منبع پیام
پیام رسان نقش عمده ای در متقاعدسازی مخاطب ایفا می کند؛ بنابراین باید دارای شاخصه هایی باشد که برخی عبارتند از:
    تسلط کافی در معرفی و توصیف پیام؛ مبلغ باید توانایی انتقال مطلب و قدرت تجزیه و تحلیل پیام را داشته باشد.
     قابلیت‌های علمی و رفتاری؛ همواره عقاید و اندیشه‌های مخاطبان تحت تأثیر افرادی قرار می‌گیرد که متعهد و متخصص هستند.
     اعتماد به نفس بالا و تسلط کامل روانی؛ فرستنده باید به آن‌چه که می‌گوید باور داشته باشد.
     پایبندی پیام رسان به مفهوم پیام؛ مردم مبلغانی را که به گفتار خود عمل نمی‌کنند، نمی‌پذیرند   و پیام آن‌ها را باور نمی‌کنند.
     قدرت تشخیص نیاز مخاطب و مقتضای حال
    سلامت نسبی جسمانی
برخی وظایف پیا‌م‌رسان
1)    با مخاطبِ خود همانندسازی کند؛ یعنی بتواند خود را جای مخاطب قرار دهد و با برقراری ارتباط، تأثیرات هاله‌ای و جانبی ایجاد نماید.
2)    با مخاطب مشارکت داشته باشد و با او همراهی نماید.
3)    هدایت معنوی و فکری مخاطب را بر عهده گیرد.
4)    با تفقد، علاقه و دل سوزی با مخاطب رفتار کند.
5)     متواضع باشد.
6)    این توانایی را داشته باشد که ظاهراً بر خلاف منافع خود سخن بگوید تا احساس منفعت‌طلبی از برقراری ارتباط نشود. 
7)    بتواند فضای محیطی و خانوادگی مخاطب را شناسایی کند، استعدادها و توانایی‌هایی جمعی و فردی را تشخیص دهد.
8)    نقد‌پذیر باشد.
9)    با سعة صدر و چهرة گشاده، منطقی و پر حوصله با مخاطب برخورد کند.
10)     به خدا توکل داشته باشد.
11)    امکان مطرح شدن و فضای اظهار نظر را برای مخاطب فراهم کند.
12)    قدرت شناسایی نیاز و معضلات مخاطب را داشته باشد.
13)     شجاع و قاطع باشد.
14)     اهل مشورت و نظرخواهی باشد.
15)     صبر و استقامت داشته باشد.
16)    ظرفیت فکری و توانایی مخاطب را در نظر بگیرد.
17)     خوش برخورد و خوش اخلاق باشد.
18)    به دنبال انجام وظیفه باشد نه چیز دیگر.
19)    بتواند امید به آینده را در دل‌ها زنده کند.
20)      دارای شخصیت قابل اعتماد باشد.
21)     به مخاطب خود سهل بگیرد.
22)     اخلاص و توجه به خدا در اعمالش مشهود باشد.
پیام رسان نباید
–    سعی کند ظاهراً مخاطب را متقاعدکند.
–    مخاطب خود را جاهل تلقی کند و یا از جهالت مخاطب سوء استفاده کند.
ج) مخاطبان پیام
طبقه بندی مخاطبان از نظر میزان اثرپذیری:
–     جنسیت؛ تفاوت‌های فیزیولوژیکی و طبیعی میان دو جنس زن و مرد
–     سن؛ توسل به استدلال و تجزیه و تحلیل (برای بزرگ‌سالان و مردان) و تمسک به هیجانات          و عواطف (برای نوجوانان و زنان)
–    تحصیلات؛ توجه به میزان درک و هوشمندی مخاطب در ارایة پیام
–    تجربیات و اطلاعات؛ تفاوت درصد پذیرش پیام در افراد مختلف (نسبت به میزان اطلاعات و تجربیات آنها)
–     روابط گروهی؛ روش‌های انتقال پیام نباید منجر به تعارض میان نقش‌های مختلفی که فرد در اجتماع پذیرا می‌باشد شود
–     عقاید و اندیشه؛ نوع عقاید و باورهای مخاطبین و بعد مذهبی و غیر مذهبی بودن ایشان باید در تقسیم‌بندی آن‌ها لحاظ شود
–     تجربه قبلی از پیام؛ اگر پیامی در نوبت اول به شیوة غیر منطقی به مخاطب ارسال شده باشد در نوبت دوم نسبت به آن عکس العمل منفی نشان می‌دهد
–    طبقات اجتماعی؛ توجه به طبقه اجتماعی مخاطب از نظر شغل، معیشت، مسایل اقتصادی، فرهنگ، آداب و رسوم و…
د) روش های انتقال پیام
تحقیقات نشان داده‌اند که تنها 7% اطلاعات از طریق کلام منتقل می‌شود و 38% درصد از راه طنین صدا و لحن، و 55% درصد باقیمانده از طریق حرکات موزون و هماهنگ اتفاق می‌افتد.
چگونه می توان یک پیام را بهتر منتقل کرد ؟
•    دوجانبه بودن ارتباط؛ استفاده از شیوه‌های مختلف مناظره، میزگرد، تریبون آزاد و گاهی نیز پرسش و پاسخ می‌تواند مؤثر باشد.
•     سمعی و بصری بودن؛ دانشمندان در بررسی سیستم‌های حسی انسان، 70% اثربخشی را به حس دیداری و 30% را به حس شنیداری اختصاص داده‌اند.
•     غیر مستقیم بودن؛ لازم نیست مخاطب از ابتدا هدف و نوع پیام را تشخیص دهد. ابهام ،ایهام و استفاده از اشعار، ضرب المثل‌ها و داستان‌ها می‌تواند مؤثر باشد.
•     استفاده از روش استدلال و برهان
•     استفاده از زبان شعر و هنر برای نفوذ پیام
•     استفاده از شیوه ی تمثیل و تشبیه
•     ارائه اطلاعات و آمار دقیق و مستند
•     تدریجی بودن متناسب با میزان پذیرش مخاطب
پارازیت
پارازیت عاملی است که می‌تواند میزان اثرگذاری را کم کند یا مانع از تأثیر شود مانند: آلودگی صوتی، نور نامناسب، همهمه، لکنت زبان، پایین بودن قدرت شنوایی و…
ارزیابی متقاعدسازی
در یک تقسیم بندی اجمالی می توان مخاطبین را پس از القای پیام به پنج دسته تقسیم کرد:
1)    دسته تابع: کسانی که تحت تأثیر پیام قرار گرفته‌اند و بدون استدلال یا توجیه منطقی از آن پیروی می‌کنند.
2)    دسته مردّد: کسانی که پس از مواجهه و دریافت پیام در قبول یا رد کردن آن تردید دارند.
3)    دسته موافق: کسانی که پس از مواجهه و دریافت پیام قانع شده‌اند و با آن موافقت می‌کنند.
4)    دسته مخالف: کسانی که پس از مواجهه و دریافت پیام قانع نشده‌اند و ظاهراً مخالفت می‌کنند.
5)    دسته بی اعتنا: کسانی هستندکه سعی می‌کنند نسبت به پیام احساسی نداشته باشند و بی تفاوت باقی بمانند و ظاهراً پیام اثر خاصی بر آن‌ها نگذاشته است.

فصل سوم: عوامل مؤثر در جذب
عرصة علایق، تمایلات، نگرش‌ها، عواطف و احساسات به دو بخش عمومی و خصوصی تقسیم می‌شود. در بخش خصوصی، ویژگی‌های زیستی، ذهنی، روانی و ارزشی فرد با توجه به گروه سنی، سطخ تحصیلات، جنسیت و ده‌ها عامل دیگر مورد توجه است و در بخش عمومی، به قوانین حاکم بر انسان _ از آن حیث که انسان است _ عنایت می‌شود.
–    افرادی که دارای سلایق و علاقه‌های مشابهی هستند، نسبت به یک‌دیگر احساس دوستی و کشش دارند.
–    افرادی که دارای مهارت‌ها، کفایت‌ها و قابلیت‌های بالایی هستند و از لیاقت‌ و شایستگی برخوردارند، بیشتر مورد پذیرشند.
–    افرادی که دارای خصایص اخلاقی ویژه‌ای همچون تواضع، فروتنی، صداقت، وفاداری، مهربانی، منطق و استدلال و… هستند تأثیرگذارترند.
–    انسان‌ها به کسانی علاقه پیدا می‌کنند که به آن‌ها توجه و علاقه نشان می‌دهند.
–    جاذبه‌های رفتاری و فیزیولوژیکی و جسمانی همچون زیبایی ظاهری، تن صدا، نوع نگاه، توازن        و تقارن در اندام‌ها و… مورد توجه مخاطب است.
–    شباهت‌های موجود بین آن‌ها (پیام‌دهنده و مخاطب) مثل شباهت در رفتار، گفتار، چهره، تفکر و… نفوذ پیام در مخاطب را تسهیل می‌کند.
–    انسان‌ها به افرادی که اهداف متعالی و بزرگی همچون عدالت‌خواهی، آرمان‌گرایی، آزادگی و… دارند، تمایل دارند.
عوامل مؤثر در جذب در کلام معصومین(ع)
    امام صادق علیه السلام: هر کس در نماز، دل به خدا دهد، خدا دل‌های مؤمنین را بر او مهربان می‌گرداند.
    حضرت علی علیه السلام: بحشش، بیش از خویشاوندی جذب می‌کند و محبت می‌آورد.
    فردی به امام باقر علیه السلام عرض کرد فلانی را دوست دارم. حضرت فرمود: او را آگاه کن.

بخش دوم
مؤلف در بخش دوم قسمتی از تجربیات تبلیغی خود را که در طول سالیان متمادی در دانشگاه کسب کرده، در قالب داستان‌واره‌ای به خواننده تقدیم می‌کند. هدف از تألیف این بخش، ارایه‌ی یک نمونه عملی از روش‌های ارتباطی با رویکردی اعتقادی است.
ماجرا از آنجا شروع می‌شود که مؤلف برای چندمین بار برای سخنرانی و تبلیغ به دعوت دانشگاه به شیراز سفر می‌کند.
…تقارن ورودم به خوابگاه اِرم با اذان ظهر را به فال نیک گرفتم. خوابگاه خلوت بود و معلوم بود ماه رمضان شروع شروع شده است. بدون هیچ توقفی، مستقیم به طرف نمازخانه به راه افتادم؛ در حالی‌که خاطرات گذشته را در ذهنم مرور می‌کردم. سیدجواد را از دور دیدم که برایم از دور دست تکان می‌داد.  سید جواد از دانشجویان بسیجی و فعال دانشگاه بود که برنامه‌های مذهبی دانشگاه را هماهنگ می‌کرد(شوخ طبع و بامزه). دانشجویان با صدای او از نمازخانه بیرون آمدند و با صفا و صمیمیت از من استقبال کردند.
نماز خواندیم و به ذکر تسبیحات حضرت زهرا(ع) مشغول شدیم. با اعلام سیدجواد و صلوات دانشجویان برای سخنرانی آماده شدم(قرار بود تا پایان ماه مبارک رمضان هر روز پس از نماز ظهر و عصر نیم ساعت برای دانشجویان سخنرانی کنم). مصمم و شاداب ایستادم و از توفیق مجددی که حاصل شده بود احساس خوش‌بختی کردم و بعد از بیان احکام شرعی پیرامون مسایل روزه، به بحثی تحت عنوان ضرورت و اهمیت دین و دین‌داری پرداختم. بخث را با طرح یک سؤال شروع کردم که:
چه ضرورتی دارد ما دین‌دار باشیم؟
برای یافتن پاسخی مناسب برای دانشجویان مطالبی را مطرح کردم که اهم آن‌ها چنین بود:
گرایش‌‌ها، کنش‌ها و واکنش‌های انسان از پایگاه بینشی او سرچشمه می‌گیرد. رفتار و عمل هر انسانی بر اساس جهان‌بینی او تنظیم می‌شود. چراکه اراده و انتخاب انسان در پرتو نوع نگرش و نظام ارزشی مورد قبول او شکل می‌گیرد.
بنابراین صرف نظر از درستی و نادرستی، اعمال و رفتار انسان تابعی از ایده‌ها و عقیده‌های اوست و دین چیزی نیست جز باورها و جهان‌بینی انسان که باید و نبایدهایش از آن ناشی می‌شود.
ادیان الهی برای پاسخ به این نیاز ضروری آمده‌ا‌ند تا مسیر هدایت و سعادت انسان‌ها را تبیین کنند و از طریق وحی راه فلاح و رستگاری را ارایه کنند.
از این رو به طرح ادعاهایی پرداختم که: در حال حاضر یگانه دینی که دست‌خوش تحریف نشده، اسلام است و بقیة ادیان ابراهیمی به دلیل تحریف و کتمان بخشی از حقایقشان، قابلیت کمال و سعادت را از دست داده‌اند.
بعد از پایان بحث، طبق معمول، سیدجواد و بقیة دوستان حلقة محبت را تنگ‌تر کردند و به قول خودشان گعدة دانشجویی را به راه انداختند.
در این میان دانشجویی(با هیأت امروزی، شلوار لی، ریش پرفسوری و پیراهن آستین‌کوتاه) که در اثنای صحبت، در گوشه‌ای از نمازخانه به نماز ایستاده بود و با نگاه‌ زیرچشمی و عمیق خود گویا نقدی نسبت به سخنان من در ذهن می‌پروراند، به جمع ما نزدیک شد و در میان دوستان نشست. سید جواد رو به من کرد و گفت حاج آقا با “بابک” آشنا شوید. از بچه‌های ناف تهران و شهرک غرب است و معروف است به  Mr. Question (یعنی آقای سؤال).
پس از سلام و اظهار خوش‌وقتی از آشنایی با او پرسیدم در چه رشته‌ای مشغول به تحصیل هستی؟ جواب داد: کامپیوتر.
هنوز دقایقی از آشنایی‌هان نگذشته بود که مثل مسلسل سؤال‌های خود را یکی پس از دیگری شروع کرد. اولین سؤال او صریح و بی پرده، ولی بسیار جدی شروع شد. با لحنی عالمانه گفت:
به نظر من هیچ نیازی به دین خاص نیست، زیرا همان عقلی که می‌خواهد اصل دین را بپذیرد، می‌تواند برای انسان برنامه‌ریزی کند و او را به سوی کمال هدایت کند.
با طرح این سؤال، سکوت دانشجویان را فرا گرفت و همگی منتظر نوع مواجهه من با این سؤال تند بودند. با این‌که از روحیات او اطلاعی نداشتم، در جواب او صریح و جدی گفتم:
ادعای کفایت عقل بشر در رفع نیازمندی‌های انسان و بی نیازی از دین به ویژه احکام اسلام، نه سخنی علمی است و نه عقلایی.
اساساً یکی از علت‌های نیاز بشر به وحی و نبوت، ناتوانی عقل انسان از هدایت کامل اوست و همین امر انسان را محتاج هدایت بیرونی می‌کند.
واضح‌ترین دلیلی که ناتوانی عقل انسان را اثبات می‌کند، حقیقت مسلم و پذیرفته‌شده‌ای‌ دربارة ناشناخته بودن انسان از بعد مادی و معنوی است که اعتراف دانشمندان و علما، سند صحت آن است. سپس به مواردی از تألیفات دانشمندان غربی در این مورد اشاره کردم.
در ادامه بحث با اشاره به آیاتی از قرآن و احادیثی از معصومین علیهم‌السلام ضرورت دین را توضیح دادم. مثل اینکه از بحث بدش نیامده بود. اما با توجه به خستگی راه و نیاز به استراحت، ادامه بحث به جلسه بعد از افطار  که قرار بود چند نفر از اساتید نیز حضور داشته باشند موکول گردید.
بعداز افطار و پس از تعارف‌هایی که با اساتید نسبت به شروع بحث داشتم، موضوعی را که مدت‌ها ذهنم را به خود مشغول کرده بود مطرح کردم تا در این جلسه چکش‌کاری شود.
ارکان دین
بر خلاف تقسیم رایج در ارکان دین که آن را به سه بخش احکام، عقاید و اخلاق تقسیم می‌کنند، تقسیم‌بندی دیگری وجود دارد، به این ترتیب که دین را از سه رکن متشکل می‌داند.
جهان‌بینی و به تعبیری، هست‌ها و نیست‌هایی که محور آن بحث توحید است و در مباحث اسماء         و صفات الهی نمود پیدا می‌کند.
ایدئولوژی که همان شریعت است، یعنی بایدها و نبایدها که محور آن وحی و نبوت است و تمام بحث‌های حقوقی و احکام دین، به همراه مباحث اخلاقی در این بخش می‌گنجد.
سازمان و نظام دین که ظهور آن در بحث امامت است و همین بخش سوم یعنی ولایت و امامت تنظیم   و تطبیق‌کنندة دو رکن پیشین در جامعه می‌باشد و نقش مدیریت را تبیین می‌کند.
در ادامه بحث در پاسخ به سؤال سیدجواد (چگونه تمام جهان‌بینی را در توحید خلاصه کردید؟) و سؤال کاربردی و مهم یکی از اساتید (چگونه می‌شود حقیقت خدا را باور کرد، چطور می‌توان حضور خدا را حس کرد و با او رسید اگر انسان او را بیابد و گرمای وجود او را لمس کند دیگر منحرف نمی‌شود؟) بحث مفصلی را در باب توحید و راه‌های خدایابی و خداباوری آغاز کردم که فهرست آن به شرح ذیل است:
1-    سیر در آفاق و انفس
2-    تهذیب نفس
3-    عبودیت و عبادت
در بحث عبودیت و عبادت سؤالاتی مطرح گردید که پاسخ دادم از جمله آخرین سؤال که توسط سید مطرح شد: “رابطه خداوند با کل هستی به ویژه انسان چگونه است؟”
به فکر فرو رفتم. از آنچه در قرآن و روایات است، به دست می‌آید که چند نوع رابطه و اشراف از جانب خداوند نسبت به آفرینش به خصوص انسان در کار است:
1-    رابطة احاطی
2-    رابطة قیومی
3-    رابطة معیت
4-    رابطة ملکیت
5-    رابطة ربوبی
6-    رابطة نوری
7-    رابطة ولایی
در مورد هر کدام از رابطه‌های مذکور توضیحاتی دادم. آنشب بحث در همین‌جا خاتمه یافت. روزها  و شب‌های دیگر نیز به همین ترتیب در نمازخانه و خوابگاه دانشگاه موضوعاتی مطرح شد و به سؤالات دانشجویان پاسخ دادم. با فرا‌رسیدن عید سعید فطر، ماه مبارک رمضان پایان یافت و من با کوله باری از تجربه و خاطره شیراز را ترک کردم.
والسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *