نقد و بررسی آیین شیطان پرستی

خلاصه كتاب: بابايي- جنبش‌های نوپدیدِ به ظاهر دینی در دنیای امروز رو به گسترش‌اند. یکی از فرقه‌های موجود گروه شیطان‌پرستی است. شیطان‌پرستی در گذشته چهره‌ای متفاوت با امروز داشته است: یزیدیان در قدیم به گونه‌ای شیطان را تکریم می‌کردند و اینک به شیوه‌ای دیگر اهداف او را محقق می‌کنند. گروه کلیسای شیطان چه گروهی است؟ آنتوان لاوی و مارلین مِنسُن چه افرادی بودند؟ مراسم شیطان‌پرستان چیست؟ اندیشه و قوانین شیطان‌پرستی چیست؟ علائم و شعارهای آنان کدام است ؟ از چه موسیقی‌ها و سبک‌هایی استفاده می‌کنند؟ در اشعار، فیلم‌ها و محافل خود چه آموزه‌هایی را ترویج می‌کنند؟ ، .
شیطان‌پرستی در گذشته چهره‌ای متفاوت با امروز داشته است؛ یزیدیان در قدیم به گونه‌ای شیطان را تکریم می‌کردند و اینک به شیوه‌ای دیگر اهداف شیطان را محقق می‌کنند. این کتاب در دو بخش و هفت گفتار به نقد و بررسی دیدگاه‌های آیین شیطان‌پرستی و برخی از اعمال و مراسم معتقدان به این فرقه پرداخته است.
در بخش اول، گروه یزیدیان یا شیطان‌پرستان قدیمی، مؤسس آن، عقاید، تکالیف و آداب و رسوم و کتاب‌های مقدس آنها ذکر و بررسی شده‌اند. در بخش دوم، شیطان‌پرستی جدید و گروه کلیسای شیطان که در قرن بیستم ظهور کردند در ضمن چند گفتار طرح و بررسی شده‌اند. در گفتار اول به پیدایش این گروه و زندگی مؤسس آن «آنتوان لاوی» اشاره شده‌ است و گفتار دوم به برخی از اعمال و مراسم گروه شیطان‌پرستی می‌پردازد. در گفتار سوم درباره عقاید اصلی، قوانین و حقوق بشر از گناه شیطان‌پرستان سخن به میان آمده و آرای آنها مورد نقادی قرار گرفته است.
همچنین در گفتار چهارم علائم مورد استفاده از سوی آنها آمده و در گفتار پنجم از انواع موسیقی‌هایی که در خدمت گروه‌های شیطان‌پرست قرار می‌گیرد، یاد شده است. گفتار پنجم نیز به بررسی انواع موسیقی شیطانی می‌پردازد. در گفتار ششم به برخی از اشعاری که در گروه‌های موسیقی مذکور، خوانده می‌شود، اشاره شده است و گفتار هفتم نگاهی کوتاه به فیلم‌های شیطانی می‌اندازد.
نویسنده این کتاب معتقد است برخی از جوانان و افراد دیگر به علل مختلف مانند مشکلات خانوادگی، کمبود محبت، عدم اطلاع کافی از آموزه‌های اصیل دین اسلام، نارسایی‌ها و آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی به این آیین‌ها گرایش پیدا می‌کنند. کریمی در این‌باره می‌نویسد: «برای مسلح شدن و مقابله با این امواج، اولین گام شناخت دقیق آنها از راه تهیه گزارش از کمیت و کیفیت رشد آنها، شناخت نحوه عضوگیری، تبلیغات، شعارها و آموزه‌های آنان در ظاهر و خفاست.
گام دوم تحلیل یافته‌ها و شمارش نقاط ضعف و قوت آنها و یافتن معادل و برابر آموزه‌های مثبت آنان در میان مفاهیم غنی دین اسلام است.
و گام سوم بسط و ارائه آن نقاط مثبت و نشان دادن ضعف و زشتی نقاط منفی است. مشکلات، خلأها و نقص‌های نسل جدید را باید با استفاده از شیوه‌ها و ابزارهای روز برطرف کرد تا با یک برنامه‌ریزی اساسی و منسجم، زمینه‌های هدایت و دوری از گمراهی جوانان را فراهم کرد».
در مجموع این کتاب را می‌توان اثری قابل تأمل دانست که ضمن روشنگری درباره ماهیت، نوع تفکر و عملکرد این آیین‌ها، به ارایه راهکارهایی برای مصون داشتن افراد جامعه از گرفتاری در دام آنها می‌پردازد.
قدرت پلید و مرموز شیطان همواره از آغاز زندگی بشر توهم زا وترس آفرین بوده است و برخی از انسان‌های ابتدایی برای آسودگی از شر او به تکریم و تقدیسش می‌‌پرداختند، تا به امروزکه در مدل‌های نوین و در قالب آئین‌هایی با ایدئولوژی خاص سر برآورده و به اسم شیطان پرستی در دنیا مطرح شده است.
سیر پیدایش شیطان پرستی از آغاز تا کنون را در سه مرحله و عنوان کلی بدوى، قدیمی و مدرن می‌‌توان نام برد که به دو مورد اول اشاره ای کوتاه و شیطان پرستی مدرن را به تفصیل به بحث می‌‌کشانیم:[1]
شیطان پرستی بدوى
می‌توان تاریخچه شیطان پرستی را به قرون اولیه پیدایش آدمی نسبت داد.در زمان‌های قدیم انسان‌ها در برابر هر چیزی که قدرت مقابله با آن را نداشتند و از درک آن عاجز بودند، تسلیم می‌‌شدند و سجده می‌‌کردند.
ادیان باستانی شر را شریک در جهان ایزدی می‌‌پنداشتند، به طوری که در میان اقوام اولیه بین‌النهرین این دواصل ( خدا و شیطان) به یکدیگر پیوسته‌اند، سیت خدای ویرانگر مصر برادر اوزیریس نیکوکار بود، در ایران باستان نیز اعتقاد بر این بود که علت وجود اهریمن تیرگی و پیدایش لحظه‌ای شک و تردید در اندیشه اورمزد خدای روشنایی بوده است.[2]
شیطان پرستی قدیمی
شیطان پرستی قدیمی مربوط به قرون وسطا و دوران تفتیش عقاید مذهبی کلیسا می‌‌شود. شیطان‌پرستان این دوره مخالف با مسیحیت و کلیسا بوده و در مراسم خود اعمال ضد مسیحیت را انجام می‌‌دادند.آن‌ها شیطان را موجودی با هویت خارجی می‌‌دانستند.اصل شهوترانی و ارضای جنسی اصل لاینفک مراسم آن‌هابوده است. آنها به جهنم اعتقادی نداشتند و می‌‌گفتند جهنم همین دنیایی است که در آن زندگی می‌‌کنیم. لذا بدترین گناهان را در مراسم خود انجام می‌‌دادند.
ازجمله گرایش‌های شیطان پرستی در قرون وسطی شیطان پرستی گوتیک بود که نوعی از شر پرستی بود، میل برگشت به تاریکی در این فرقه بارز است آن‌ها به اعمالی از قبیل خوردن نوزادان، تجاوزات جنسى، قربانی کردن دختران متهم بودند.
امروزه نیزدر موسیقی شیطان پرستی متال سبکی به نام گوتیک وجود دارد این‌ها نیزدر هنگام اجرای برنامه، اعمال غیر اخلاقی مختلفی را مرتکب می‌‌شوند.
نقاشی از شیطان از قرن دوازدهم موجود است که در حال اقامه دعوا و دادخواهی در دادگاه عدالت است که او بشریت و عیسی را متهم کرده است.[3]
شیطان پرستی مدرن
شیطان‌گرایی مدرن در انگلستان و از نیمه دوم قرن شانزدهم آغاز شد. رکن اصلی این نوع شیطان پرستی تاکید بر پرورش استعدادهای شخصی انسان و در حقیقت خود پرستی است از این دیدگاه خدایی جز خود انسان وجود ندارد.
شیطان پرستی جدید اعتقادی به وجود شیطان خارجی ندارد زیرا شیطان جسم نیست و وجود خارجی ندارد. بلکه شیطان را در طبیعت و وجود هر انسانی می‌‌داند و این باطن هر کسی است که شیطان در آن وجود دارد. شیطان در این اعتقاد نماد نیروی تاریکی طبیعت است.
آنان اعتقاد به استفاده از لذت جنسی در حد اعلای آن دارند، لذا از نظر آنان بعد از مرگ روح کسانی که در دنیا لذت جسمانی لازم را نبرده است به دنیا برمی‌گردد و لذت جنسی خود را کامل می‌‌کند. عمده‌ترین اعتقادات شیطان‌پرستان از این قرار است:
خدایی دراین نوع شیطان پرستی نیست و جنگی بین عالم خیر و شر وجود ندارد.
مبنای این گرایش شیطانیسم، پرستش یک نیروی ماوراء الطبیعی اساطیری است که در آن یک یا چند خدا تعریف شده است که همه شیطانی هستند یا ‌وسیله شیطان شناخته می‌‌شوند. خدا یا خدایان می‌‌توانند از انواع مختلفی از معبودها باشند، بعضی از آنها از ادیان بسیار قدیمی نشأت گرفته‌اند، انواع معمول شیطان پرستی خدایانشان را از ادیان قدیمی مصر باستان و بسیاری از الهه‌های باستانی بین‌النهرینی و بعضا از الهه‌های رومی و یونانی اقتباس کرده اند.[4]
شیطان پرستی لاوایی ( فلسفی)
این شاخه از شیطان پرستی که امروزه مشهورترین و رایج ترین فرقه شیطان پرستی مدرن است، با چهرة «آنتوان لاوی» شناخته می‌‌شود. او با نوشتن انجیل شیطانی در سال 1965و تأسیس کلیسای شیطان در سال1966 خود را پاپ کلیسای شیطان معرفی کرد.شیطان پرستی فلسفی معتقد است که موجودی به نام شیطان وجود عینی ندارد و شیطان تنها نماد امیال، آرزوها و لذت‌طلبی انسان است. در نظر شیطان پرستان فلسفى، محور و مرکزیت عالم هستى، خود انسان است، بزرگترین آرزو و شرط رستگاری این نوع از شیطان پرستان برتری و ترفیع ایشان نسبت به دیگران است.
شیطان در نظر لاوی موجودی مثبت بوده، شیطان پرستان فلسفی عموماً خدایی برای پرستش قائل نیستند و به زندگی غیرمادی بعد از مرگ نیز عقیده‌ای ندارند.
در نظر شیطان پرستان فلسفى، هر شخص خدای خودش است. آنها با تکیه بر عقاید انسانی وابسته به دنیا، مطالب مربوط به فلسفه عقلانی را عبس می‌‌شمارند و به آن به دید ترس از مسائل ماوراء الطبیعی می‌‌‌نگرند.
انجیل شیطانی
شیطان پرستان دارای پاره‌ای از اعتقادات هستند که در کتاب انجیل شیطانی آمده است، فصل اول این کتاب احکام 9 گانه شیطان پرستی است: شیطان می‌‌گوید: دست و دلبازی کردن به جای خساست. شیطان به جای ریاضت نماینده افراط است.
شیطان می‌‌گوید: زندگی حیاتی به جای نقشه خیالی و موهومی روحانى. شیطان به جای اینکه نماینده توهم‌های معنوی باشد، نماینده زندگی مادی است. ( همه مسائل و تجارب غیرمادی و معنوی از دید آنها توهم و دروغ و تظاهر خوانده می‌شود.)شیطان می‌‌گوید: دانش معصوم به جای فریب دادن ریاکارانه خود. شیطان به جای خود فریبی متظاهرانه نشان دهنده عقل پاک است.
شیطان می‌‌گوید: محبت کردن به کسانی که لیاقت آن را دارند، به جای عشق ورزیدن به نمک نشناسان. ( درست برعکس مسیحیت و سایر ادیان که عشق به انسانها را به انسان‌ها آموزش می‌دهد) شیطان می‌‌گوید: انتقام و خونخواهی کردن به جای برگرداندن صورت (اشاره به تعالیم مسیحیت که می‌‌گوید: هرگاه برادری به تو سیلی زد، آن طرف صورتت را جلو بیاور تا ضربه‌ای به طرف دیگر بزند).
شیطان می‌‌گوید: مسئولیت در برابر مسئول به جای مسئولیت در برابر موجودات ترسناک خیالى.( یعنی اعتقاد به معاد و بهشت و جهنم را تنها عامل انسانیت افراد با ایمان می‌داند و همچنین خود را فقط دربرابر کسی مسئول می‌داند که در برابرش مسئولیت دارند نه افرادی که ممکن است درگیر عملی شوند که او انجام می‌دهد.)شیطان می‌‌گوید: انسان حیوان دیگری است، گاه برتر و اکثر مواقع به دلیل روح خدایی و پیشرفت ذهنی اش که از او بدطینت‌ترین حیوان را ساخته است پست تر است. (روح خدایی که به اعتقاد ادیان منشاء و دلیل بزرگی و خوبی انسان‌هاست در این نظریه دلیل بدطینت ترین موجود بودن اوست.)
شیطان تمام چیزهایی که گناه شناخته می‌‌شوند را ارائه می‌‌دهد، زیرا تمام آنها به یک لذت و خوشنودی فیزیکى، روانی یا احساسی منجر می‌‌شوند. ( یعنی گناهان را برای ارضاء نیازهای انسانی لازم می‌‌داند)شیطان بهترین دوست کلیساست زیرا در میان تمام این سال‌ها وجود شیطان دلیل ماندگاری کلیساها است.
در اینجا جملاتی از انجیل شیطان را نقل می‌کنیم.
به نام خدای بزرگ ما، شیطان به شما فرمان می‌‌دهد که از دنیای سیاه بیرون آیید. به نام چهار شهریار سیاه جهنم؛ پیش آیید. شیطان؛ جام باده لذت را بردار. این جام پر از اکسیر زندگی است؛ و آن را با نیروی جادوی سیاه انباشته کن. این نیرو در سراسر عالم کائنات وجود دارد و حامی آن است.
ای دوست و همدم شب؛ تو از صدای سگ‌ها و ریختن خون شاد می‌‌شوى؛ تو در میان سایه‌های قبور می‌‌گردى؛ تو تشنه خون هستی و بشر را تهدید می‌‌کنی گور گومورو؛ ماه هزار چهره؛ به قربانیان ما با نظر مساعد بنگر. دروازه‌های جهنم را بگشا و بیرون بیا.
کلیسای شیطانی
کلیسای شیطان پرستی در قرون وسطا به عنوان مکانی برای انجام مراسم شیطان پرستی استفاده می‌‌شد و جایی بود که در آن تنها و تنها محل قرارهای شیطان پرستان قدیمی و انجام مراسم خود در آن بود. در ابتدا برای انجام مراسم ارضای جنسی مورد استفاده قرار می‌‌‌گرفت اما امروزه محلی است برای عبادت و انجام اکثر مراسم شیطان پرستان.
کلیسای شیطانی مکانی‌ است که بر اساس قوانینش با استفاده از کمک‌های مالی دولت‌ها برقرار نیست و اعضای آن برای ورود به آن باید پول بپردازند.
اجتماعات و مراسم شیطان پرستان همانند یهودیان در روزهای شنبه برگزار می‌‌شود. دو آیینی که تاثیر متقابل زیادی در طول تاریخ به ویژه از طریق عرفان رازآلود کابالا از همدیگرپذیرفته اند.[5]
جریان دیگر شیطان‌ پرستی مدرن
امروزه علاوه بر شیطان‌گرایی لاوایی یا سِیتنیسم( Satenism)، جریان دیگری به نام سِتیانس (Setians)وجود دارد.
مایکل آکینو در آغاز کار دوست و همکار آنتوان لاوی بود که در پی اختلاف عقیده با لاوی از او جدا شد و معبد ست را در سال 1975 در سانفرانسیسکو تاسیس کرد. و جریان ستیانیست‌(Setians) را به راه انداخت.
معبد سِت یکی از مشهورترین و مخفی ترین سازمان‌های شیطان پرستی است و تعالیم آن شامل فلسفه شیطان و تمرینات سحر است.
این جنبش امروزه در ابعاد وسیعی به ویژه در عرصه‌های فرهنگی مثل نشر کتاب و نشریات و سینما فعالیت می‌‌‌کند.
بارزترین تفاوت میان کلیسای شیطان و معبد ست مربوط به مفهوم شیطان است. به نظرمعتقدین به کلیسای شیطان، موجودی به نام شیطان وجود عینی ندارد و شیطان تنها نماد امیال، آرزوها و لذت‌طلبی انسان است.در حالی که پیروان معبد سِت معتقدند که شیطان واقعی وجود دارد که به آن پادشاه تاریکی می‌‌‌گویند.آنها او را سِت، پادشاه حقیقی تاریکی می‌‌‌نامند.
البته جریان ستیانیست‌ علاوه بر ایجاد معبد در مقابل کلیسای شیطانی،کتاب اختصاصی دیگری با همان عنوان انجیل شیطانی درتقابل با گروه رقیب تدوین نموده اند.سِیتِ نامی است مأخوذ از انجیل به عنوان پادشاه تاریکى؛ ولی سِت (Set) نام یکی از خدایان مصر و نام خداوند مرگ و عالم اموات در باستان است.[6]
سمبل‌ها و نمادها
نمادهای شیطان پرستی در گسترة بسیار وسیعی ازپیراهن، شلوار، کفش، ادکلن، انگشتر، دستبند،زیورآلات، عروسک بچه‌ها تا رنگ و طرح داخل اتاق خواب و ده‌ها شیء دیگردیده می‌‌‌شود. برخی از مهم ترین این نمادها عبارتند از: [7]
پنتاگرام (ستاره پنج ضلعی وارونه)
از جمله معروف ترین نمادهای شیطان‌گراها پنتاگرام است، نشانه ستاره صبح، نامی که به شیطان تعلق دارد. این علامت در مراسم‌های مخفیانه و جادوگری برای احضار ارواح شیطانی استفاده می‌‌‌شود. پنتاگرام شیطانی نمادی پیچیده است که از ترکیب ستاره پنج پَر با سر بز به وجود آمده است و این نوع استفاده درعین این که جدیدترین مورد استفاده از پنتاگرام است به همان اندازه شناخته شده ترین و جدال آمیزترین نوع استفاده از پنتاگرام نیز به شمار می‌‌‌آید. پنتاگرام شیطانی همیشه وارونه است با یک رأس رو به پایین و دو رأس رو به بالا. این علامت نشانی از جادوی سیاه است که حاکی از پیروزی ماده و آرزوهای فردی بر عقاید و تعصبات دینی و مذهبی است. پنتاگرام نماد ونوس الاهة زیبایی و عشق شهوانی مادینه است. که به سمبل اصالت انسان و اومانیسم تبدیل شد. ترکیب سر بافومت با ستاره پنج‌پر، نماد روشن و گویایی برای تعالیم مکتب شیطان‌پرستی است که شیطان را سمبل انسان محوری و اصالت می‌‌‌دانند.
نماد باستانی پنتاگرام در شیطان پرستی مدرن نمادی از هوس‌ها و لذت‌طلبی بشری و آزادی در برابر مسائل جنسی به حساب می‌‌‌اید.
هگزاگرام (ستاره شش پر)
هگزاگرام به صورت دو مثلث درون هم نشان داده می‌‌‌شود و نمونه آن ستاره داوود می‌‌‌باشد. که با اعتقادات یهودیان پیوند دارد.این نماد تشکیل شده است از سر بز، بالا تنه انسان، پای جن و با دم کوتاه.
این دو مثلث وقتی به صورت معناداری روی هم قرار می‌‌‌‌گیرد، معنای عشق البته از نوع جنسی آن را بیان می‌‌‌کند و این همان ستارة داوود است که امروزه در وسط پرچم اسرائیل دیده می‌‌‌شود.
عدد 666 و FFF
عدد 666 و FFF ششمین حرف انگلیسی که متناظر عدد666 است. از نمادهای شیطان‌پرستی است. 666 علامت انسان، نشانه جانور (هیولا) این عدد به گفتة مکاشفة یوحنا که یک یهودی تازه مسیحی بود، عدد شیطان معرفی شده است. در مکاشفات نوشته شده: «جانور عجیب دیگری دیدم که از زمین بیرون آمد. این جانور دو شاخ داشت مانند شاخ‌های بره و صدای وحشتناکش مثل صدای اژدها بود… بزرگ و کوچک، فقیر و غنى، برده و آزاد را وادار کرد تا علامت مخصوص را روی دست راست یا پیشانی خود بگذارند. و هیچ کس نمی‌توانست شغلی به دست آورد یا چیزی بخرد مگر اینکه علامت مخصوص این جانور یعنی اسم یا عدد او را بر خود داشته باشد. این خود معمایی است و هرکس با هوش باشد می‌‌تواند عدد جانور را محاسبه کند. این عدد اسم یک انسان است که مقدار عددی آن به 666 می‌‌‌رسد. (انجیل. مکاشفات یوحنا/11-18: 13)
بافومت(Baphomet)
یکی دیگر از این نمادها که در عرفان کابالا( عرفان یهودی) نیز جایگاهی دارد، بز یا قوچی به نام بافومت است که هم با جانور شاخ ‌دار یوحنا همانندی دارد و هم در اسطوره‌های مصری خدای هوش و دانایی معفی شده و آفرینش انسان به وسیلة چرخ سفالگری را به او نسبت می‌‌‌دهند. و دو ماه سیاه و سفید در طرفین او نشانة ترکیب روشنایی و تاریکی است. سر بافومت معمولاً در میان ستارة پنج پر (پنتاگرام) طراحی می‌‌شود.
استفاده از بز به خرافات قرون وسطی برمی گردد. آنان همواره در توصیف ساحره‌ها، آنان را همراه با بزها می‌‌دانستند. آنان اغلب بز را نماینده شیطان می‌‌دانستند. بز در این مفهوم اغلب به عنوان نمادی از سرکوبی جنسی در نظر گرفته می‌‌شود.
سر بز (Goat Head)
بز شاخدار، بز مندس (همان ba’al بعل خدای باروی مصر باستان) این یکی از راههای شیطان پرستان برای مسخره کردن مسیح است؛ زیرا مسیحیان معتقدند مسیح همچون یک بره‌ای برای نجات ایشان قربانی شده است.به خصوص که آن‌ها بز را نماد شیطان و در برابر بره می‌‌دانند شیطان پرستان این آرم را انتخاب کرده اند.
صلیب وارونه( pown cross upside )
صلیب برعکس نشانی از طغیان، سرکشی در برابر فرهنگ مسیحی است. صلیب وارونه نشانه استهزا و رد کردن مسیح می‌‌باشد. گردنبندهای آن توسط شیطان پرستان زیادی به کار می‌‌رود. این علامت را می‌‌توان همراه خواننده‌های راک و روی آلبوم‌های آنها دید.
صلیب شکسته یا چرخ خورشیدswastika or Sun Wheeic که علامت مذهبی باستانی است. این علامت در کتیبه‌های بودایی و مقبره‌های سلتی و یونانی استفاده شده است. در آیین پرستش خورشید، این علامت به نظر می‌‌رسد نشانه مسیر حرکت خورشید در آسمان باشد.
چشم شیطان ( All Seeing Eye)
چشم شیطان یا چشمی که به همه جا می‌‌نگرد، آنها معتقدند که این چشم شیطان است و کسی که قدرت کنترل آن را دارد بر تمام دارایی‌ها حکومت می‌‌کند. این علامت در پیشگویی‌ها به کار می‌رود. جادوها، نفرین‌ها، کنترل‌های روحی و تمامی انحرافات تحت این علامت کار می‌‌کنند. این علامت روشنفکران است. بر روی پول رایج ایالات متحده آمریکا این علامت اساس نظم نوین جهانی است.
هرج و مرج(Anarchy)
این علامت به معنای از بین بردن تمام قوانین می‌‌باشد. به عبارت دیگر هرچه تخریب کننده است تو انجام بده یعنی همان قانون شیطان پرستی، این علامت توسط پانک‌ها، هوی متالها و راک‌ها به کار می‌‌رود.
ضد عدالت (Anti Justice)
تبر رو به بالا علامت عدالت روم باستان بوده است، شیطان پرستان علامت واژگون شده آن را نشانه ضدعدالت یا شورش و طغیان می‌‌دانند. فمنیست‌ها از دو تبر رو به بالا به معنی مادر سالاری باستانی استفاده می‌‌نمایند.
ابلیسک(obelisk)
مشهودترین نماد شیطان‌گرایی ستون چهار ضلعی بلندی است به نام ابلیسک، که سمبلی از «رع» خدای خورشید در مصر بوده است. بزرگ‌ترین ابلیسک دنیا در واشنگتن ساخته شده که ارتفاع آن به 555 متر می‌‌رسد این ابلیسک در نزدیکی کنگره و خانه اصلی فراماسونری است و رئیس جمهور‌های آمریکا سوگند خود را در پای آن یاد می‌‌کنند.[8]
موسیقی شیطان پرستی
در سال 1981 نوازنده درام به نام لارس الریچ با انتشار آگهی فراخوان تشکیل گروه هوی متال را اعلام کرد و پس از مدتی موفق به جذب افراد مختلفی شد.چند سال بعد این گروه پیشنهادهای بلک متال را عرضه کرد.
ایده متال بازگشت به تاریکی (یعنی محور اصلی تفکرات شیطان پرستی )، بی رحمى، تجاوزات جنسى، فحاشى،هجوم و حمله به جامعه و فرهنگ عمومی آن است. خوانندگان این گروه روی صحنه ودر کلیپ‌های خیابانی دست به خوردن و آشامیدن کثافاتی مانند میوه‌های فاسد، خون، مردار و… می‌‌زنند و از کثیف‌ترین گروه‌های هنری موسیقی جهان به شمار می‌‌روند.
مرلین منسون از چهره‌های مشهور و مبتذل موسیقی متال آمیخته با راک است که با ارائه کارهایی با ویژگی‌های فوق و با حمایت رسانه‌های آمریکایی توانست هم طرفداران زیادی از میان شیطان پرستان به دست آورد و هم ثروت کلانی را به جیب بزند. امروزه چهره آرایی‌های مرلین منسون ترکیبی از نماد‌های شیطان پرستی را نشان می‌‌دهد و هوادارانش او را با اسم مختصر mm می‌‌خوانند.
متالیکا مدافع همجنس بازی است وآلبومی را در سالرورز مر گ« کوئین» همجنس باز معروف آمریکایی منتشر کرد.[9]
علاوه بر موسیقی فیلم‌های سینمایی نیز در این باره نقش آفرینی خاص خود را دارند که به صورت مستقیم در راستای تقدس بخشی به شیطان و یا از را ه تبلیغ عرفان کابالا و تصوف یهودی عملا به ترویج شیطان پرستی می‌‌پردازند. که از جمله آن‌ها فیلم گابریل(جبرئیل)، فیلم اسرار حروف و رمز داوینچی می‌‌باشد.[10]
مشخصه‌های ظاهری
طرفداران شیطان‌پرستی از نظر ظاهری با گردنبندهای اسکلتی، موهای بلند یا سر طاس و انگشترهای تیغ دار دیده می‌‌شوند.اکثراً ابروهایشان را می‌‌تراشند یا به سمت بالا طراحی می‌‌کنند، رنگ آرایششان اغلب مشکى، بنفش و قرمز تند است، پوست بدنشان را با اشکالی مانند جمجمه و نمادهای مخصوص شیطان پرستی‌ها خال کوبی می‌‌کنند، لباس‌هایشان معمولا گشاد و به رنگ مشکی و قرمز می‌‌باشد، چکمه‌های چرمی ساق بلند که اغلب با فلز تزئین شده است، می‌‌پوشند.
راه‌های ترویج شیطان پرستی در ایران
فعالیت‌های اینترنتی از تغییر وبلاگ‌ها، تالار‌های گفت و گو و دریافت خبر نامه‌های مربوط به اخبار شیطان پرستی در دنی ترویج نمادها (به صورت آگاهانه و نا آگاهانه) در مغازه‌ها به ویژه فروشگاه‌های پوشاک جوانان و بانوان ترویج موسیقی متال در قالب گروه‌های مختلف موسیقی پارتی‌های شبانه و میهمانی‌های خاص دوستانه جهت آشنایی آن‌ها با اندیشه‌ها و ظواهر شیطان گرایی تلاش برای کم رنگ نمودن شعائر و جلوه‌های اعتقادی و افول معنویت.[11]
یادآورى
در پایان یاد آوری دو نکته جهت رفع برخی شبهات احتمالی ضروری به نر می‌‌رسد. یکی مقایسه ای خواهد بود میان ادیان توحیدی یهود، مسیحیت واسلام درباره شیطان و دیگری اشارة کوتاهی خواهد شد به شیطان پرستی بومی و سنتی ساکن در غرب ایران
مقایسه شیطان در ادیان توحیدى
یهود: شیطان در عهد عتیق در نقش یک مار به عنوان زیرک ترین حیوان به سراغ آدم و حوا می‌‌آید و پس ازآن که خداوند آن‌ها را از خوردن درخت معرفت خوب و بد منع می‌‌کند تا مبادا بمیرند، به آن‌ها مژده می‌‌دهد که اگر از درخت نیک و بد بخورید چشمان شما باز خواهد شد و عارف نیک و بد خواهید شد و پس از آنکه حرف شیطان را پذیرفته و از آن درخت خوردند چشمانشان به معرفت باز شد، در این جا خداوند گفت همانا انسان مثل یکی از ما شده است.[12]
و لذا برخی در صدد توجیه بر آمدند و گفتند این عمل والدین اولیه ما اشتباهی معمولی یا خطایی از سر بی فکری نبوده است بلکه عصیان عمدی بر ضد خالق بود، به عبارت دیگر آن‌ها می‌‌خواستند خدا شوند، آن‌ها مایل نبودند مطیع اراده خدا گردند، می‌‌خواستند امیال خود را انجام دهند و خدا هم با اخراج آن‌ها از بهشت آن‌ها را مجازات نمود.[13]
مسیحیت: در عهد جدید شیطان وسوسه گر حضرت مسیح است که در نهایت او فریب وسوسه‌های شیطان را نخورد همچنین تاکید شده باید بیدار و هوشیار بود و از طریق ایمان جلوی تیر‌های او را گرفت و در مقابل او مقاو مت نمود.[14]
با توجه به اینکه مسیحیان هر دو عهد را قبول دارند،[15]به نظر می‌‌آید تأثیرپذیری آنان از آموزه‌های عهد قدیم درباره شیطان در زندگی سیاسی و اجتماعی به ویژه پس از رنسانس بیش از عهد جدید بوده است. زیرا طبق برداشت تورات شیطان وسوسه گر همان عقل است و شجره ممنوعه همان درخت آگاهی است که انسان با تمرد از دستورات خدا به آگاهی و معرفت می‌‌رسد و به همین دلیل از بهشت خدا رانده می‌‌شود.[16] [17]
اسلام: شیطان از ماده شطن به معنای دور شده از رحمت و لطف خداست،[18] که در آیات متعددی ( 70 بار به صورت مفرد و 18بار به صورت جمع ) به آن اشاره شده است.و ابلیس اسم خاص است که در حدیث امام رضا(ع) به همان معنای دور شده از رحمت خدا[19] و موجودی که حق را باطل و باطل را حق جلوه می‌‌دهد،. و وعده‌های فریبنده می‌‌دهد.[20] و از نظر تقدس ومأموریت‌های الهی در عداد ملائکه به حساب نمی‌آید و موجودی بوده هرچند اهل عبادت فراوان بوده اما عدم تعبد و تسلیم او در مقابل اوامر الهی موجب طغیان و عصیان و سپس مغضوب درگاه الهی شد و دشمن قسم خورده انسان گردید. و لذا همواره برای رهایی از شرآن باید به خدا پناه برد.
شیطان پرستی بومی
شیطان پرستی رایج و وارداتی غیر از شیطان پرستی بومی ساکن در مناطق کردنشین عراق و ایران است، این فرقه که یزیدیه نیز نام دارد، پیشینه آن به پیش از ورود اسلام به ایران باز می‌‌گردد، و تحت تأثیر ادیان زرتشتی و مانوی قرار گرفته ‌است و عقاید مهرپرستانه و ثنویت زرتشتی بر آن تأثیر داشته‌اند. مورخین تأثیراتی از دین یهود و عقاید صوفیه (پس از اسلام) نیز در منابع برشمرده‌اند.
موسس و در واقع مجدد آن پس از ورود دین اسلام، «عدی ابن مسافر اموی» است. یزیدی‌ها او را به عنوان مرشد خود می‌‌پذیرند و با راهنمایی‌های او تا حد زیادی از عقاید گذشتگان خود پیش از اسلام بیگانه می‌‌شوند. مقبره او در نزدیکی اربیل عراق واقع است.
آن‌ها معتقدند خدا نخستین موجودی را که خلق کرد، شیطان یا همان ملک طاووس بوده است. ذات ملک طاووس با ذات خدا یکی است و پس از ملک طاووس به شش ملک دیگر قائلند که رابط بین خدا و خلق هستند.و آنکه راه نیک و بد را به انسان نشان می‌دهد همانا ملک طاووس است.ملک طاووس اهریمن نیست، و از ارکان آفرینش به شمار می‌‌رود.
یزیدی‌ها شیطان را به عنوان معارض و خصم خدای متعال نمی‌پرستند، بلکه شیطان را ملکی می‌‌دانند که هرچند سبب طغیان و سپس مغضوب درگاه الهی شد، شورشی که بر حق و از روی حکمت خداوند می‌‌دانند ولی او به جهنم افتاد، 7000 سال در آنجا بگریست چندانکه هفت کوزه از اشک دیدگانش پر شد و مشمول لطف و بخشش پروردگار گردید.
آن‌ها‌ به‌ تناسخ‌ ارواح‌ عقیده‌ دارند،به عقیده آنها ارواح دو قسمند:
اول شریره که در حیوانات بد جنس حلول می‌‌کنند و همیشه در عذابند.
دوم ارواح پاک که در فضا پرواز می‌‌نمایند تا برای مردم زنده اسرار کائنات و مغیبات را کشف نمایند و این ارواح با عالم غیب در تماس دائم هستند.
آنان معتقدند که روزه سه روز است و مسلمانان اشتباها سی روز را روزه می‌‌گیرند. برای آنها خوردن گوشت خروس حرام است زیرا ملک طاووس به شکل خروس است. آنان همچنین کاهو نمی‌خورند وآن را بدترین خوردنی می‌‌دانند، چون شیخ عدی آن را حرام کرده است. همچنین تراشیدن سبیل را حرام می‌دانند. یزیدی حق ندارد آب دهان خود را بر زمین بریزد، زیرا این عمل اهانت به طاووس ملک است. نام شیطان یعنی ملک طاووس جایز نیست برده شود، یا اسمی شبیه به آن مانند کلمة شیطان، قیطان، شر و شط و شبیه اینها و نیز لفظ ملعون یا لعنت را هم نباید بر زبان بیاورند.[21]
نقد و تحلیل
زمینه‌های پیدایش شیطان گرایی را به صورت اختصار در عوامل زیر می‌توان جستجو کرد:
1. پس از رنسانس و برداشته شدن سخت‌گیری‌های افراطی و متعصبانه ارباب کلیسا، ناهنجاری‌های متعددی فراهم آمد به ویژه گرایش به شیطان پرستی عملاً نوعی نه گفتن و کنار گذاشتن رویکرد کلیسا محوری در طول قرون وسطا بوده است. و لذا می‌بینیم مقدسات مسیحیان پسوند شیطانی می‌گیرند. مانند انجیل و کلیسای شیطانی.
2. تلاش برای جایگزینی اومانیسم و نگرش‌های تجربه گرایانه را نیز نمی‌توان نادیده گرفت، زیرا محوریت دادن به انسان و امیال و لذات او تنها از راه دین‌های خواسته و ساخته بشری ممکن خواهد بود و شیطان‌گرایی بهترین جلوه برای بازگشت به سیاهی‌ها و تاریکی‌ها است.
3. رهبری یهودیان به ویژه صهیونیسم نیز در پیدایش و گسترش این فرقه چشمگیر و آشکار است هم از نظر تاریخی و تبارشناسى،شیطانیسم قدیمی و مدرن ریشه در دین یهود دارد و هم از نظر سیاسی و اجتماعی امروزه یهودیت با ابزار و امکانات گسترده به ویژه از طریق دنیای کتاب و سینما تلاش در ترویج همه جانبه این فرقه دارد.افزون بر اینکه سنخیت میان عرفان یهود یعنی کابالا با پدیده شیطان‌گرایی به وضوح مشهود است که اشتراک در نمادها مانند پنتاگرام یا ستاره پنج‌پر یکی از نمونه‌های روشن آن است.
4. استفاده از شور و انگیزه‌ جوانان به ویژه در کشورهای مسلمان از دیگر مؤلفه‌های فراگیری این گرایش است. فعالیت‌ها از طریق پارتی‌‌های شبانه، گروه‌های موسیقی و میهمانی‌های دوستانه آغاز می‌گردد در ادامه با تبلیغ نمادها و مشخصه‌های ظاهری و در نهایت زمینه آشنایی آنها با اندیشه‌ها و رویکردهای شیطانی را فراهم می‌کنند، که نمونه‌ای از‌ فعالیت‌های داخلی آنان در شبکه سوم سیما تحت عنوان برنامه شوک پخش گردید.
5. علاوه بر موارد پیش گفته که می‌توان آنها را عوامل خارجی در ترویج شیطان‌گرایی نام نهاد، عدم اطلاع کافی از عرفان حقیقی و اسلامی نیز آسیب دیگر پیدایش تمام نحله‌های نوپدید است.
از این رو می‌توان گفت علاوه بر اینکه دستگاه‌های تبلیغی و فرهنگی کشور موظف به تبیین ماهیت شوم پدیده شیطان‌گرایی و عرفان‌های نوظهورند باید خود را ملزم به ارائه و ترویج جلوه‌های زیبا و فطرت طلب عرفان اسلامی نمایند که این از طریق تدوین آثار و نوشته‌های روان، دلنشین و قابل فهم عموم و تهیه فیلم‌های کوتاه و بلند و راه‌اندازی سایت و وبلاگ‌های اینترنتی و برگزاری جلسات در فضاهای علمی به ویژه جهت دانشجویان و جوانان امکان‌پذیر است.
نتیجه آنکه در اسلام شریعت، طریقت و حقیقت ارکان اساسی حرکت و کمال بشری به حساب می‌آیند که نادیده انگاشتن هر کدام از آنها باعث خلل در رسیدن به مقصود می‌گردد. همان چیزی که خلأ آن به ویژه شریعت‌زدایی در مکاتب وارداتی به وضوح دیده می‌شود، به قول مولانا، شریعت چراغ، طریقت راه و حقیقت مقصد است و به قول شبستری در گلشن راز:
شریعت پوست، مغز آمد حقیقت
میان این و آن باشد طریقت
خلل در راه سالک نقض مغز است
چو مغزش پخته بی‌پوست نغز است
سوتیترها
می‌توان تاریخچه شیطان پرستی را به قرون اولیه پیدایش آدمی نسبت داد.در زمان‌های قدیم انسان‌ها در برابر هر چیزی که قدرت مقابله با آن را نداشتند و از درک آن عاجز بودند، تسلیم می‌‌شدند و سجده می‌‌کردند. عمده‌ترین اعتقادات شیطان پرستان از این قرار است: خدایی در این نوع شیطان پرستی نیست و جنگی بین عالم خیر و شر وجود ندارد.
شیطان پرستی رایج و وارداتی غیر از شیطان پرستی بومی ساکن در مناطق کردنشین عراق و ایران است،این فرقه که یزیدیه نیز نام دارد، پیشینه آن به پیش از ورود اسلام به ایران باز می‌‌گردد، و تحت تأثیر ادیان زرتشتی و مانوی قرار گرفته ‌است و عقاید مهرپرستانه و ثنویت زرتشتی بر آن تأثیر داشته‌اند.
ایده متال بازگشت به تاریکی (یعنی محور اصلی تفکرات شیطان پرستی )، بی رحمى، تجاوزات جنسى، فحاشى،هجوم و حمله به جامعه و فرهنگ عمومی آن است. طرفداران شیطان‌پرستی از نظر ظاهری با گردنبندهای اسکلتی، موهای بلند یا سر طاس و انگشترهای تیغ دار دیده می‌‌شوند.اکثراً ابروهایشان را می‌‌تراشند یا به سمت بالا طراحی می‌‌کنند، رنگ آرایششان اغلب مشکى، بنفش و قرمز تند است، پوست بدنشان را با اشکالی مانند جمجمه و نمادهای مخصوص شیطان پرستی‌ها خال کوبی می‌‌کنند، لباس‌هایشان معمولا گشاد و به رنگ مشکی و قرمز می‌‌باشد، چکمه‌های چرمی ساق بلند که اغلب با فلز تزئین شده است، می‌‌پوشند.
در بین حجم عظیم از مطالب، دیدگاه خود شیطان پرستان نسبت به این مکتب نگاهی ویژه است و در خود حقایقی را به همراه دارد. البته باید این نکته را مد نظر قرار داد که در این میان، گاهی مطالبی کاملاً صحیح و حتی در چهارچوب دین عرضه می گردد که باید به آن توجه ویژه ای داشت. چرا که شیطان برای فریب مردم از اعتقادات مسلم و صحیح آغاز کرده و در ابتدای راه خود را همراه اعتقادات مذهبی و دینی مردم نشان می دهد. آنگاه به تدریج آنان را به بیراهه فساد و جنایت و کفر می کشاند.ن، ایت الله طالقانی، ج6، ص150. شيطان پرستي فلسفي Philosophical Satanism:
اين شيطان پرستي توسط آنتوان لاوِی ايجاد شده است و مراسم آنها شبيه مراسم جادوگري آلیستر کراولي ، (جادوگر قرن هفدهم میلادی بریتانیا) مي باشد.
اين نوع شيطان پرستي به شدت تحت تاثير افکار آليستر کراولي، نيچه، رند، مارکوس دي سيد، ويندهام لويس، چارلز داروين، مارک تواين و ديگران بوجود آمده است. در شيطان پرستي لاوِي، شيطان نيروي مثبت است. و در مقابل آن، اعمال کليسای مسیحیت مورد تمسخر قرار مي گيرد و اعمال دنيوي در مقامي بالا فرض مي شوند.
شيطان پرستي ديني Religious Satanism:
اين نوع شيطان پرستي شبيه شيطان پرستي آنتون لاوِي است. اما با اين تفاوت که در اين نوع، شيطان نوعي جنبه خدايي و متافيزيکي دارد. زیرا آئین های خاصی در آن اجرا می شود که شبیه اعمال الهی است.
ممکن است پيروان اين مکتب، به يک خدا يا خدايان متعددي اعتقاد داشته باشند که اين خدايان برگرفته شده از خدايان مصر و يونان و بين النهرين مي باشند.
گاه خداي آنها همان فرشته رانده شده لوسیفر از درگاه خدا مي باشد. که آنها اعتقاد دارند طغيان او در برابر خداوند کاملاً درست بوده است. (دقیقاً همان مطلبی که یزیدیان درباره ملک طاووس می گویند.)
برخي از آنها اعتقاد دارند که فرشتگان ديگر، با بدگويي او نزد خداوند موجب رانده شدن او شدند. کلاً اين گروه به آزادي فکر و عمل و بالا بردن خود به هر وسيله اي، حتی جادو اعتقاد دارند.
اين گروه بر اساس آيه اي از تورات که در آن اشاره شده (خدا به انسان اجازه استفاده از ميوه درخت دانايي را نداد تا چشمانش باز گردد و خوب و بد را ببيند و خود تبديل به خدا شود)1، شیطان را عامل آگاهي انسانها مي دانند و انسان را از پرستش خدايي که مانع آگاهي و پيشرفت انسانهاست بر حذر مي دارند و انسان را برای شناخت مسير درست، کامل مي بينند. همچنين خداي مورد پرستش بشر را خدايي ظالم مي دانند، که چند بار در طول تاريخ ظلمهاي بزرگي به انسانها کرده است.
شيطان پرستي گوتيک Gothic Satanism:
اين نوع شيطان پرستي همان شيطان پرستي عصر سلطه کليسا است. در اين نوع شيطان پرستي کودک خواري، قرباني کردن دختران، بز کشي و تمام کارها و اعمال ضد کليسا انجام می شود.
شيطان پرستي نزديکي زيادي به جادوگري دارد. و دنياي آن پر از افسانه هاي گوناگون، شياطين متعدد و افراد مختلف خصوصاً جادوگران است. در دنياي امروز هم کشورهاي مختلفي داراي کليساي شيطان هستند. کشورهای آمريکا،‌ انگليس، آلمان و همچنین چین.
بر خلاف ادعاي شيطان پرستان جديد، که بر اساس متون کتاب مقدس شيطان پـرستی، بر عـدم کودک آزاري و آزار حيوانات پافشاري مي کنند، وحشتناک ترين اعمال توسط آنها تنها برای مقابله با دستورات الهي انجام مي شود.
شيطان پرستي آته ایستیک Satanism Atheistic
آته ايستها منکران خدا هستند. خدايان همانقدر قدرت دارند كه پيروانشان. هر آته ايستي هيچ خدايي با هر قدرتي را قبول ندارد. خيلي از آته ايست ها در افكارشان محافظه‌كاري به خرج مي دهند.
می گویند: ما به چيزي كه نمي‌بينيم اعتقاد نداريم و اين قاعده شامل شيطان هم مي شود. از جمله اعتقادات این گروه می توان به موارد زیر اشاره کرد.
در جهان زمين، چیزی براي هدايت نمی خواهیم. ما اديان فريبكار و متظاهر و رياكارانه را نمي خواهيم. تنها چيز خوبي كه در اديان يكتاپرست يافت مي شود، آدم بدها هستند. تو تنها كسي هستي كه كنترل زندگيت را بدست داری. چيزي به اسم خدا زنشیطان پرستان اعتقاداتی دارند که شدیداً به آن پایبند هستند. جالب است که آنان خود را تنها گروه متفکر می دانند. از میان افکار آنان می توان به این موارد اشاره کرد.
ما كساني هستيم كه دانش را به جاي جهل پذيرفته‌ايم. ما با آگاهي، درخت معرفت  را انتخاب كرديم! راهي كه شيطان نشان داد!. ما سيب درخت معرفت را مي خوريم. ما كساني را كه حقـيقت را پايمال مي كنند محاكمه مي كنيم.
ما كساني را كه چيزي را كوركورانه دنبال مي كنند، سـرزنش مي كنيم. ما مخالف خداگرايي هستيم، ما بيروني كردن گناه را نادرست و دردناك مي دانیم … ما به جاي جمع كردن امتياز همراه با رياضت، براي رسيدن به دنيايي خوب بعد از مرگ، به شادي خويش و جسم معتقديم.
این سخن فیلسوف غربی و از پایه گذاران شیطان پرستی فلسفی،  نيچه  را فراموش نکنیم که در فراسوي نيك و بد چنين گفت:
شيطان بيشترين بينش را راجع به خدا دارد؛ زیرا او از خدا دور مي گردد. در حقيقت شيطان قديمي‌ترين دوستدار دانش است .
شیطان پرستان اعتقادات خود را بسیار سیاه می پندارند. اما این سیاهی را دلنشین می دانند. در ادامه اعتقادات آنان می خوانیم:
شيطان پرستي دنيايي را ترسيم مي كند كه هيچ روزنه اميدي براي آن تصویر نمی شود. به همين جهت شيطان پرستي را جهان تاريك می نامند.
شيطان پرستي حقيقتي را جستجو مي كند كه آن را در اين جهان نمی توان يافت. در توجیه خود كشي چنین می گویند: مي خواهیم به حقيقت برسیم و حقيقت در اين دنيا به دست نمي آيد.  و باز این سیاه نمایی را به گونه ای دیگر و به صورت عمومی ارائه می دهند. با نگاه به نوع کلام، می توان تشخیص داد که مؤسس این فرقه و سایر رهبران آن، در چه جامعه و چه موقعیتی زندگی می کردند. و همـچنین می تـوان نتیـجه گـرفت کـه در درون آنها چـه می گذرد. به قمست دیگری از اعتقادات شیطان پرستی توجه فرمایید.
زندگي در دنيا بر پايه دروغ است. و همه باورهاي مردم بر پايه همين دروغ شكل گرفته است. همه عادت كرده اند دروغ بگويند، لذا اگر حرف راست هم بزنيد كسي آن را باور نمي كند.شيطان پرستي آئيني است كه همه چيز را منفي ارائه مي دهد.
آنتوان لاوِی مکتب خود را اینگونه معرفی می کند:
ما حتي خورشيد را مانع از تابش نور مي پنداريم. ما همه چيز را منفي مي خواهيم، اگر به باغ سيب برويم همه سيب ها را كال مي بينیم و اگر به تئاتر برويم همه بازيگر ها را لال مي پنداريم. شيطان پرستي معجوني است كه هر آدم گرفتاري را به وحشي گري و نفرت سوق مي دهد. كوره راه و مسيري است كه به هيچ جا راه نداشته و بن بست است.
لاوِی در بیان اعتقادات خود که می توان به جرأت گفت، آن را از نظریات افرادی مانند نیچه گرفته است، می گوید:
رسماً اعلام مي كنم كه ما به مقصد نمي رسيم. شيطان پرست باید بداند، جاده اي كه در آن قرار دارد پر از خط كشي هاي در هم و بر هم است. و او باید در يافتن راه خروج تا سر حد جنون و ديوانگي پيش برود و سر انجام مطمئن شود راه بازگشتي وجود ندارد. و بايد با ما تا آخر مرگ بماند. 1- نباید اعتقادات خود را به دیگران بگویی، مگر آنکه از تو بپرسند.
2- نباید زحمتهایی را که متحمل شده ای به دیگران بگویی، مگر اینکه بخواهند بشنوند.
3- هنگامی که دروغ دیگران را می بینی، یا به آنها احترام بگذار و چیزی مگو، یا دیگر آنجا نرو.
4- اگر میهمان با دروغ تو را اذیت کرد، بی رحمانه به او حمله کن و به او اذیت برسان. (حق او را کف دستش بگذار)
5- در انجام عمل جنسی پیش قدم نشو، مگر اینکه کس مشخصی را برای همبستری پیدا کنی.
6- چیـزی را که مال تـو نیست برندار، مگـر اینکه هـزینه آن را بـه دیگران بپردازی یا فریاد بزنی و صاحبش را بیابی و خود را خلاص کنی.
7- قبول کن قدرت از آن جادوگری است. اگر آن را درست استفاده کنی، به هر چه بخواهی دست خواهی یافت. و اگر با وجود کامیابی در استفاده از قدرت جادو، آن را انکار کنی تمام چیزهایی را که بدست آورده ای از دست خواهی داد.
8- نباید به هر چیزی اعتراض کنی. این شما هستی که باید مورد اعتراض قرار بگیری (یعنی فقط حق داری به خودت اعتراض کنی).
9- به کودکان نباید هیچ آسیب کوچکی بزنی.
10- نباید هیچ انسان یا حیوانی را بکشی، مگر آنکه به تو حمله کرده یا اینکه مجبور باشی آن را بخوری.
11- هنگامی که خواستی در مناطق آزاد به گردش بروی، به کسی زحمت نده. اگر بعضی افراد همراه تو زحمت می کشند، به او بگو دست نگه دار. اگر دست نگه نداشت آن را خراب کن.
همانطور که آشکار و هویداست برخی از این اعتقادات درست، برخـی پـوچ و یـاوه و بعضی نیـز خنثی می باشند. اما هـر چه که هست، بسیاری از مردم فریب همین ساده گویی را خورده و نسبت به گرایش به آن افتخار کرده و خود را افرادی آگاه می پندارند، که اعتقادات راسخی دارند.
نمونه دیگری که می توان در این راستا ارائه کرد، گناهان نه گانه شیطان پرستی است. این گناهان تا حدودی با گناهان مذموم در سایر ادیان مشابهت دارد. اما آنچه که جلب توجه می کند، این است که چرا شیطان پرستان چنین حدودی را برای خود قرار داده و به آن معتقد هستند؟
مگر نه اینکه اعتقاد دارند انسان نباید هیچ نیرویی را به عنوان نیروی مافوق قبول کند. و آزادی مطلق، با قبول محدودیت سازگاری ندارد!. تأمل در این مسئله می تواند بسیاری از حقایق را روشن سازد.
موارد مذکور، آنچنان برخی را فریب داده است که همانطـور که اشاره شد، عده ای شیطان پرستی را یکی از مذاهب آئینی دانسته که می توان در کنار سایر مذاهب به آن اعتقاد داشت. و در واقع بعدی از مانیفیسم یا یونیورسالیسم را ترویج می کنند. که همه راهها، چه راههای الهی و چه راههای مادی و حتی راههای کفر آمیزی همچون شیطان پرستی، همگی به سعادت بشر منجر می شوند.

 
 
انتشارات : بوستان کتاب
دوره چاپ : اول
زبان کتاب : فارسی
کد کتاپ : 1759
اولین سال انتشار : 1388
نوع مخاطب : عمومی,تخصصی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *